غدير خم: ابتکار نبوي در نفي قدرت استيلايي

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 1 - 2 دقیقه)

315b

چکیده
هر چند در بينش سياسي اسلام حاکميت اصلي از آن خداست، اما اعتقاد به برتري حاکميت الهي و احکام شرعي به هيچ روي به معناي تحديد و يا نقصان نقش و تاثير مردم در ارتقاي کارکرد دولت اسلامي، در مقام مديريت کلان اجتماعي سياسي نيست، زيرا بر خلاف باور برخي نحله هاي فکري در حوزه سياست اسلامي، که با طرح وامداري مستقيم قدرت خليفه و دولت اسلامي از ذات خداوندي، در عمل نقشي براي مردم در همراهي و کارآمدسازي نهاد قدرت در انجام وظايف و انتظارات ناشي از آن در عرصه عمومي قائل نيستند، سيره پيامبر گرامي اسلام در بناي حکومت، به منزله اهرم اجرايي قدرت، خلاف اين باور را ثابت مي کند. در پي مخالفت اهل مکه با رسالت نبوي و هجرت اجباري به مدينه، حضرت با ياري و همراهي اهالي آن شهر بود که توانست شالوده حکومتي بر پايه عدالت اجتماعي را بيفکند. بي شک، متناسب با چنين شيوه اي است که پيامبر بزرگوار اسلام تداوم رسالت و تکميل ديانت خود را در فرايند تعيين جانشين خويش در غدير خم دنبال مي کند و به رغم برخورداري از حق و قابليت والاي انتصاب مستقيم علي بن ابي طالب، با تبيين محورهاي شايستگي چنين عنصري در مقام هدايت امور مسلمين، بر آن است تا با دروني سازي پذيرش وي از سوي مخاطبين، بر ضرورت احراز ويژگي کارآمدي دولت اسلامي از رهگذر همکاري و مساعدت همگاني آحاد جامعه تاکيد کند.

 

 

مشاهده اصل مقاله

 

 

نویسندگان: عطارزاده مجتبي*

آدرس: * گروه معارف اسلامی، دانشگاه هنر اصفهان

 


چاپ   ایمیل