زلزله و برهان نظم

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 13 - 25 دقیقه)

293c

چکیده

یکی از براهین اثبات وجود خدا وبرخی از صفات او برهان نظم است بر این برهان اشکالاتی وارد نموده‌اند، از جمله این که وقوع زمین‌لرزه با برهان نظم توجیه عقلانی وعلمی ندارد چون زمین لرزه سبب می‌شود نظم در عالم بهم خورده وویرانی بوجود آید.این تحقیق درصدد توجیه علمی وعقلانی سازگاری زمین‌لرزه وبرهان نظم بوده وبا روش توصیفی، تحلیلی وکتابخانه‌ای ودر جمع‌آوری مطالب از روش فیش‌برداری استفاده شده است ودر آخر نتیجه گرفته شده که اولا قوام نظم به غایت داشتن فعل ویابه ارتباط وهماهنگی بین افعالی است که غایت وغرض واحدی را دنبال می‌نمایند، شروری مثل زلزله در قالب همان نظم عمل می‌کند بنابراین برهان نظم در صورتی آسیب می‌بیند که وجود غایت وهماهنگی انکار شود که در اینجا اینگونه نیست. ثانیا: زمین‌لرزه تصادفی نیست چون شکستگی وآزاد شدن انرژی در مکان‌های خاص دارای نظم است. ثالثاً: رسالت برهان نظم این است که در آفرینش جهان تدبیر و برنامه‌ریزی دخالت داشته است. زمین‌لرزه خارج از رسالت برهان نظم است. رابعاً: انسان در زمین‌لرزه نقش اساسی دارد. خامساً: جهان طبیعت که جهان ماده است آمیخته با تضاد و تزاحم است و زمین‌لرزه جزء اینهاست. در نتیجه زمین‌لرزه با برهان نظم ناسازگار نیست.

 

طرح مسأله

از جمله مباحث مهم در کلام اسلامی بحث اثبات وجود خداست که در طول تاریخ متکلمین وفلاسفه اسلامی به آن پرداخته‌اند وبراهین زیادی در این زمینه بحث شده است برهان امکان ووجوب،برهان حرکت،برهان حدوث و...ازجمله براهین برهان نظم است یعنی از نظم موجود در جهان خلقت به وجود ناظم با شعور وعالم که خدا باشد پی‌برده می‌شود.این برهان در مقایسه با براهین دیگر خداشناسی دارای ویژگی‌های خاصی است که سبب شده به آن اهتمام ویژه نمایند.اما از جهت دیگر برخی مثل هیوم اشکالاتی بر این برهان وارد نموده‌اند از جمله اشکالات این است که با وجود برهان نظم که دلالت بر اثبات وجود خدا و اثبات برخی از صفات خدا از قبیل علم، قدرت، عدالت و... دارد آیا زمین‌لرزه که منشأ خرابی زیادی است با برهان نظم منافاتی ندارد یعنی آیا زمین‌لرزه خود دلیل بر بی‌نظمی در جهان خلقت نیست؟گفته شده اگر حوادث ناگوار طبیعت را نیز متعارض با حقیقت نظم نینگاریم بالاخره آنها به ضرر ونیستی انسان – که از اشرف مخلوقات است – منجر می‌شود وان با خدای خیرخواه وقادر همه توان سازگار نیست.

این مقاله در پی پاسخ به این شبهه و در صدد توجیه علمی و عقلانی سازگاری میان وقوع زمین‌لرزه با برهان نظم می‌باشد. درباره برهان نظم و زلزله هر کدام به طور جداگانه نوشته‌ها اعم از کتاب، مقاله، پایان‌نامه و... به رشته تحریر درآمده اما باسخ به این شبهه یعنی عدم سازگاری وقوع زمین‌لرزه با برهان نظم بحثی است که به طور مستقل و مستوفی در جایی نیامده است اما در این تحقیق به صورت مستوفی به شبهه و پاسخ آن پرداخته شده است که این خود نوآوری این تحقیق است.

مفاهیم ومبانی نظری

زمین لرزه در لغت واصطلاح

زلزله واژه‌ای از ریشۀ عربی «زلزل» به معنای لرزش است. در گذشته زلزله را «بومهن» می‌نامیدند که برگرفته از «بوم»(زمین) و «هن»(حرکت) به معنای حرکت زمین می‌باشد(درویش‌زده، 1380: 75)و در اصطلاح لرزش و جنبش زمین است که به علت آزاد شدن انرژی ناشی از گسیختگی سریع در گسل‌های پوستۀ زمین در مدت کوتاهی روی می‌دهد. محلی که منشأ زمین‌لرزه است و انرژی از آن خارج می‌شود را کانون عمقی و نقطۀ بالای کانون در سطح زمین را مرکز سطحی زمین‌لرزه می‌گویند(اسلامی، 1358: 103).

در جای دیگر آمده است: «لرزش ناگهانی پوسته‌های جامد زمین، زلزله یا زمین‌لرزه نامیده می‌شود.» (جیم جکسون، 1386: 83)

علل وقوع زمین‌لرزه

در طول تاريخ حيات بشر زمین‌لرزه‌‌هاي زيادي رخ داده است که همين امر باعث شده تا بشر دلايلي براي چرايي وقوع زمین‌لرزه‌ ذکر نمايد. در دوره‌هاي قديم و باستان که علم و دانش بشري اندک بوده و نسبت به پديده‌هاي مختلف طبيعي جهل داشته و در عين حال به دنبال علت آنها هم بوده است حوادث طبيعي مثل زمین‌لرزه‌ را به نيروهاي ناشناس غيرطبيعي و ماوراء طبيعي نسبت مي‌دادند. زمین‌لرزه‌ را خشم خدايان بر بشر يا خشم پلوتون مي‌دانستند. با افزايش علم و بالا رفتن سطح دانش، علل حوادث طبيعي در خود طبيعت رفت(اسلامی، 1379: 95).

ارسطو معتقد بود که در حفره‌هاي زير زمين گازهایي وجود دارد، زماني که اين گازها رها مي‌شوند باعث ايجاد زمین‌لرزه‌ مي‌شود.(The mechanic of earth quake and favling) البته اين نظريه برای زمین‌لرزه‌هايي که اطراف آتش‌فشان‌ها رخ مي‌دهد تا حدودي درست است.

به استثناي زمین‌لرزه‌هايي که اطراف آتش‌فشان‌ها رخ مي‌دهد؛ زمین‌لرزه‌ نتيجۀ عکس العمل ناگهاني و سريع پوستۀ زمين در مقابل نيروهاي شديد، کند ولي مداومي است که در درون زمين تدريجاً از بين مي‌روند، اين عکس العمل در ساختمان زمين‌شناسي موجب ايجاد گسل مي‌شود. به عبارت ديگر سنگ‌هاي تشکيل‌دهنده زمين، در طول عمر خود، تحت تاثير نيروهاي مختلف قرار مي‌گيرند. تا زماني که تنش موثر برسنگ از حد تحمل سنگ تجاوز نکند سنگ پايدار مي‌ماند، هنگامي که تنش موثر بر سنگ از حد تحمل تجاوز کند سنگ شکسته و گسل ايجاد مي‌شود. ضمن ايجاد گسل انرژی آزاد می‌شود و ارتعاشاتي به وجود مي‌آيد که منجر به زمین‌لرزه‌ مي‌گردد.

جابجائي زمين بر اثر زمین‌لرزه‌ ممکن است افقي، قائم، مايل يا مورب باشد و ميزان آن ممکن است از يک سانتي‌متر تا بيست متر تغيیر کند. پهناي منطقه گسل ده‌ها تا صدها متر بوده و طول آن از يک تا هزار کيلومتر مي‌تواند باشد.

اگر چه ايجاد گسل نتيجه زمين‌لرزه‌ها است اما اکثر زمین‌لرزه‌ها روي گسل‌هاي قديمي متمرکز می‌شوند.

بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت نيروهاي مختلف، مجموعه‌های سنگي را تحت تاثير قرار مي‌دهند. مجموعه مزبور کمي تغيير شکل مي‌دهد ولي با توجه به خاصيت پلاستيکي خود مقاومت مي‌کند. هنگامي که اين نيرو خيلي زياد شود و از آستانه مقاومت سنگ تجاوز کند سنگ شکسته شده و تنش‌ها را آزاد مي‌کند. در اين حالت، دو طرف شکستگي دچار جابجائي شده تا حدي که نيروهاي مزبور را خنثي نمايد.(Earth quake kerthan 48pase)

زمین‌لرزه از منظر منابع دینی

زمین لرزه همان‌طور که دلایل علمی دارد با استناد به آیات و روایات می‌تواند دلایل دینی هم داشته باشد. چه این که بلا بودن زمین‌لرزه منافاتی با حادثۀ طبیعی بودن آن ندارد از این رو یک بلا ممکن است به شکل‌های مختلف و در قالب حوادث گوناگون طبیعی و غیر طبیعی رخ دهد. حوادثی نظیر زمین‌لرزه، ممکن است برای برخی امتحان و برای برخی دیگر عذاب باشد. در عین حال ممکن است حادثه برای عده‌ای هم کیفر باشد و هم امتحان و یا دربعضی موارد تنها بر اساس روند طبیعی باشد، یعنی امتحان و یا عذاب عامل وقوع حادثه نبوده، بلکه بر اثر فعل و انفعالات طبیعی رخ داده باشد.

توضیح این امر آنکه به طور کلی حوادثی که در جهان طبیعت روی می‌دهد، چند گونه است‌:

مصایب خود ساخته‌

برخی بلاها به دست خود انسان ساخته می‌شود؛ این حوادث‌ِ دردناک از نوع طبیعی است که پرورده دست انسان‌هاست‌. اگر در شهری زمین لرزه‌ می‌آید و از بخش‌های مستضعف‌نشین‌، هزاران قربانی می‌گیرد، اگر بیماری فراگیر یا قحطي همه گیر، تنها از افراد بینوا و از پا افتاده قربانی می‌گیرد، بر اثر عملکرد انسان‌، تحت تأثیر عوامل اجتماعی از جمله زورگویی ستمگران یا عمل نکردن به دستورهای دینی مبنی بر بهره‌گیری صحیح از طبیعت‌، نظم‌، تعهد و...، است‌.

اگر افراد محروم همچون ثروتمندان از خانه‌های مقاوم در برابر حوادث برخوردار بودند و خانه‌ها را طوری نمی‌ساختند که با مختصر حرکتی در هم فرو ریزد، چنین نمی‌شد.

در این‌گونه بلایا، کافر و مؤمن یکسان تلقی می‌شود؛ بنابراین‌، طبق نظام علت و معلول که بر عالم حاکم است‌، هر کس زمینه‌های لازم برای رویارویی با حوادث طبیعی (مثلاً زمین لرزه‌ برای کسانی که روی خط زمین لرزه‌ زندگی می‌کنند) را فراهم نکند، آسیب‌پذیر خواهد بود.

قرآن کریم می‌فرماید:﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَظۡلِمُ ٱلنَّاسَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَٰكِنَّ ٱلنَّاسَ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ﴾(یونس (۱۰): 44)خداوند به مردم هيچ ستم نمى‏كند ولى مردم خود به خود ستم مى‏كنند.

عاملی برای بیداری و بازگشت‌

گاهی حوادث ناخوشایند و ناگوار در زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد تا عاملی برای بیداری و بازگشت به اصل فطرت باشد؛ بر این اساس، زمین لرزه‌ می‌تواند گذشته از سنت طبیعی، و بلای آسمانی برای بیداری غافلان و تنبیه فاسقان باشد. این موضوع با طبیعی بودن و در کمربند زمین لرزه‌ قرار گرفتن یک شهر منافاتی ندارد، چرا که حکمت الهی تعلق گرفته که هر چیزی براساس علل و زمینه‏ها ضرورت پیدا کند حتی معجزه از دایره قانون علیت خارج نیست. قرآن در این باره می‌فرماید:﴿وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَدۡنَىٰ دُونَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَكۡبَرِ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾(سجده (۳۲): 21) و عذاب دنيا را پيش از آن عذاب بزرگ‏تر به ايشان بچشانيم، باشد كه باز گردند.

امام صادقn می‌فرماید: «هیچ مؤمنی نیست مگر آن که هر چهل روز یک بار به وسیلۀ بلا و گرفتاری متنبه می‌شود. این بلایا به مال او می‌رسد یا به فرزندش یا به خودش که پاداش آن را می‌بیند و یا اندوهی به او می‌رسد که نمی‌داند از کجا رسیده است(مجلسی، 1403: 67/ 237، 81/ 198).

امتحان‌

برخی بلاها برای آزمایش کردن مردم رخ می‌دهد؛ چرا که یکی از سنت‌های الهی است و به هیچ وجه تعطیل بردار نیست‌.در قرآن کریم آمده است‌:

﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾(بقره (۲): 155) البته شما را به اندكى ترس و گرسنگى و بينوايى و بيمارى و نقصان در محصول مى‏آزماييم. و شكيبايان را بشارت ده.

امتحان الهی شکل خاصی ندارد؛ گاهی در قالب فقر است. گاهی در پوشش غنا؛ گاهی به کثرت مال و اولاد است، گاهی به کاستن از آن ها.

قرآن می‏فرماید:﴿... وَنَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗۖ وَإِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ﴾(انبیا (۲۱): 35) و شما را به خير و شر مى‏آزماييم‏... .

روزی امیرالمؤمنین علیn بیمار شد و گروهی به عیادت آن حضرت رفتند و عرض کردند: چگونه صبح کردید ای امیر المؤمنین؟ فرمود: با بدی و شر. عرض کردند: سبحان الله! چنین سخنی از چون شمایی؟! فرمود: خدای تعالی می‌فرماید: «و شما را به بدی و خوبی می‌آزماییم» خوبی همان تندرستی و توان‌گری است و بدی همان بیماری و ناداری است و این هر دو برای آزمایش و امتحان است(مجلسی، 1403: 81/ 209).

در جریان آزمایش، هر کسی هویت خودش را نشان می‌دهد؛ در عده‌ای این حس تقویت می‏شود و یاری‏رسانی‏ها برای روز قیامت ذخیره می‏شود. مضافاً بر این که ملت‏ها و حکومت‏ها اظهار همدردی کرده، دولت‏ها و ملت‏ها به هم نزدیک می‏شوند و ده‏ها فواید دیگر اجتماعی و اقتصادی و روحی و معنوی که بر وجود حوادث غم بار مترتب است.

درس گرفتن

یکی دیگر از مهم‏ترین فوائد این گونه حوادث، درس گرفتن جهت رعایت اصول هندسی در ساخت و سازها و پیشگیری‏های لازم برای جلوگیری از تلفات و خسارات جبران‏ناپذیر آتی است.

در توحید مفضل در خصوص یکی از حکمت‏های لرزش زمین امام صادق‏n می‏فرماید:

ای مفضل! عبرت بگیر از سرنوشت مردمی که به وسیله زمین لرزه‌‏ها با کمی زمان آن(چند ثانیه) چگونه جمعی هلاک شدند و گروهی منازل خود را ترک کرده و فرار می‏کنند!

اگر کسی بگوید: چرا زمین می‏لرزد؟ می‏گوییم: زمین لرزه‌ و نظائر آن موعظه و انذاری است برای مردم تا بترسند و تقوا را مراعات کرده و از معاصی کنده شوند.

سایر بلاهایی که بر ابدان و اموال نازل می‏شود، به خاطر مصالحی است؛ اگر مردم شایسته و صالح باشند، در عوض آن، ثواب‌هایی برای آخرت شان ذخیره می‏شود که هیچ چیز در دنیا با آن برابری نمی‏کند. گاهی این نوع بلاها سرعت می‏گیرد(در جوانی می‏رسد) که به خاطر مصلحت فردی و اجتماعی است(مجلسی، 1403: 3/111).

کفاره گناهان

برخی بلاها بر اثر گناه و خلافکاری پیش می‌آید. آثار وضعی عمل انسان است‌! این نوع بلاها نیزبه گونه‌ای زاییده اندیشه و عمل خود انسان است‌. و این هم لطف و کرم خداست که برخی از گناهان عده‌ای در دنیا بخشیده شده و پاک می‌شوند.

قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖمِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾(اعراف (۷): 96) اگر مردم قريه‏ها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند بركات آسمان و زمين را به رويشان مى‏گشوديم، ولى پيامبران را به دروغگويى نسبت دادند. ما نيز به كيفر كردارشان مؤاخذه‏شان كرديم.

در جای دیگر خداوند می‌فرماید:

﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ...﴾ (روم (۳۰): 41) به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد... .

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌نویسد:

«مراد از فساد روی زمین، مصایب و بلاهای عمومی است که یکی از منطقه ما را فرا گرفته و مردم را نابود می‌کند مانند زلزله و نیامدن باران و قحطی و مرض‌های مسری، جنگ‌ها، غارت‌ها سلب آسایش و امنیت و هر بلا و مصیبتی که نظام آراسته و صالح جاری را بر هم می‌زند.» ایشان در ادامه سبب و علت این فساد را «گناهان مردم» بیان می‌کند(طباطبایی: 16/163).

علیn در این باره می‌فرماید:«سپاس و ستایش خدایی را که رنج و گرفتاری پیروان ما را به مایۀ زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا با این رنج‌ها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.»(مجلسی، 1403: 67/232)

تصحیح و ارتقای ایمان

امام صادقn بلای وارد بر مؤمن را برای تصحیح ایمان می‌داند آنجا که می‌فرماید: «بلا و گرفتاری برای مؤمن زیور است و برای آن که خرد ورزد کرامت است. زیرا گرفتار بلا شدن و شکیبایی و پایداری کردن در برابر آن ایمان را تصحیح می‌گرداند.»(همان، 231)

در روایتی رسول خدا$ بلاهایی را که انسان بدان گرفتار می‌شود را سبب بالا رفتن درجات مؤمن می‌داند(همان، 96/28). چه اینکه خداوند در قرآن مؤمنان را دارای درجات مختلف می‌داند آنجا که می‌فرماید:

﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِمَا يَعۡمَلُونَ﴾(آل‌عمران (۳): 163) اين دو گروه را نزد خدا درجاتى است گوناگون و او به كارهايشان آگاه است.

بلای وارد بر انبیا و مقربان درگاه الهی برای ارتقای کمال انسانی آنان است و لذا ابراهیمn با پیروزی در امتحان به مقام امامت رسید. قرآن در این‌باره می‌فرماید:

﴿۞وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٖ فَأَتَمَّهُنَّۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ﴾‏(بقره (۲): 124)و پروردگار ابراهيم او را به كارى چند بيازمود و ابراهيم آن كارها را به تمامى به انجام رسانيد. خدا گفت: من تو را پيشواى مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمكاران را در بر نگيرد.

تقریر برهان نظم

برهان نظم به صورت‌های مختلفی تقریر شده است از قبیل برهان هدفمندی و راه هدفداری، برهان نظم و تدبیر برهان غایی، برهان طبیعی و کلامی در اینجا به تقریر ساده از برهان نظم اشاره می‌شود:

تقریر ساده این برهان از دو مقدمه(صغری و کبری) و یک نتیجه تشکیل شده است:

مقدمه اول: عالم طبیعت پدیده‌ای منظم(دارای نظم) است.

مقدمه دوم: هر پدیده منظمی دارای ناظمی مدبر و با شعور است.

نتیجه: عالم طبیعت ناظمی مدبر و با شعور(یعنی همان خداوند) دارد.

دربارۀ مقدمه نخست به چند صورت تفسیر شده است:

الف. مقصود از منظم بودن عالم طبیعت آن است که بر تمام جهان به مثابۀ یک «کل» نظام واحدی حکم‌فرماست و تمام اجزای آن با یکدیگر هماهنگی دارند و همگی هدف واحدی را دنبال می‌کنند.

ب. جهان مجموعه‌ای از مجموعه‌های هماهنگ و منظوم است از خُردترین ذرات مادی گرفته تا ستارگان و کهکشان‌ها که هدف واحدی را دنبال می‌کنند.

ج. بخشی از پدیده‌های جهان طبیعت منظم‌اند و اصراری بر اثبات منظم بودن همه پدیده‌های عالم نیست بلکه نظم در بخشی از عالم در اثبات ادعا کافی است.

در مقدمه دوم اعتقاد این است که نظم در جهان بر اساس طرح حکیمانه‌ای می‌باشد که از موجود با شعور و مدبر ساخته است به عبارت دیگر بین وجود نظم در جهان خلقت و وجود ناظم با شعور و مدبر ملازمه وجود دارد و اثبات آن با عقل می‌باشد یعنی عقل آدمی با توجه به قانون علیت حکم می‌کند که پدیده منظم نه تنها علت دارد بلکه علتش باید موجود با شعور و حکیم و مدبر باشد زیرا اجزا باید به ترتیب خاصی در کنار هم قرار گیرند تا بتوانند هدف معینی را دنبال کنند این ترتیب خاص باید بر اساس طرح مدبرانه انجام پذیرد. این برهان خدا را به عنوان ناظم جهان ثابت می‌کند یعنی ثابت می‌کند که موجودی ماورای طبیعت وجود دارد که بر اساس علم و آگاهی خویش عالم طبیعت و پدیده‌های موجود در آن را انتظام می‌بخشد اگر چه اوصاف دیگر خدا از قبیل واجب الوجود بودن، توحید و... را ثابت نمی‌کند.

با توجه به آن چه گفته شد، معلوم می‌شود که برهان نظم، اوصاف دیگر خداوند، مانند «وجوب وجود» یا «توحید(وحدانیت)» را ثابت نمی‌کند؛ اما نباید این واقعیت را نقصی برای این برهان به شمار آورد؛ زیرا هدف آن اثبات همه اوصاف الهی نیست و اساساً چنین نتیجه‌ای را از هیچ برهان دیگری نیز نمی‌توان انتظار داشت.

نتیجه نهایی این بحث این می‌شود: جهان طبیعت یا دست کم بخشی از پدیده‌های آن، مجموعه‌ای منظم است؛ به این معنا که ترتیب اجزای آن و پیوند آن‌ها به گونه‌ای است که اهداف مشخص و غایات خاصی را دنبال می‌کند. پدیده‌های منظم عالم طبیعت بسیار فراوانند و آدمی انتظام و هدفمندی را در حوزه بسیار وسیعی می‌یابد. از کوچک‌ترین ذرات هسته‌ای تا بزرگ‌ترین کهکشان‌ها همگی بر اساس نظام خاصی عمل می‌کنند و کوه‌ها و دریاها و گیاهان و حیوانات و... هماهنگی خاصی را به نمایش می‌گذارند. این انتظام غایتمندانه که جلوه‌های آن را در سراسر عالم می‌توان یافت، حاکی از وجود ناظم مدبری است که از ورای طبیعت به آن انتظام می‌بخشد و این ناظم کسی جز خدا نیست.[3]

3. توجیه علمی و عقلانی سازگاری

در اینجا به سازگاری برهان نظم وزمین لرزه پرداخته می‌شود یعنی دلایلی که اثبات می‌کند زمین لرزه منافاتی با برهان نظم ندارد ودر نتیجه برای اثبات وجود خدا وصفات او توسط برهان نظم با وجود زمین لرزه خللی وارد نمی‌شود دلایلی که بیان شده به قرار ذیل است:

۱. قوام نظم به غایت داشتن فعل

قوام نظم به غایت داشتن فعل و یا به ارتباط و هماهنگی بین افعالی است که غایت و غرض واحدی را دنبال می‌نمایند و غایت داشتن و ربط بین فعل و غایت ملازم با خیر و یا شر بودن آن غایت نیست.

اگر نظم وجود داشته باشد شر نیز در صورت موجود بودن در قالب همان نظم عمل می‌کند و یا بر اساس غایتی که دارد شکل می‌گیرد. مثلا حیوانی که سَم دارد برای تولید سَم هر غذایی را نمی‌خورد و هر غذایی را تبدیل به سَم نمی‌کند، بلکه او نیز در حلقه  منظم ارتباطات عمل کرده و در چارچوب نظم موجود سَم تولید نموده و با آن به افساد می‌پردازد.

برهان نظم در صورتی آسیب می‌بیند که یا وجود غایت و هماهنگی در موجودات انکار شود و یا نظم موجود به ناظم و مدبّری فراتر از آن که بر خلاف موجودات طبیعی و امکانی غایت بالذات بوده و یا آن که از علم و آگاهی برخوردار می‌باشد استناد پیدا نکند.

غرض آن که:

بود یا نبود شر به برهان نظم در محدودۀ نتایجی که از آن انتظار می‌رود خلل وارد نمی‌کند.

کسانی که بر برهان نظم از جهت شرور اشکال نموده‌اند گمان می‌رود به محدودۀ برهان نظم و آنچه از آن انتظار می‌رود توجه نکرده‌اند(جوادی آملی، بی‌تا:242 و 243).

از این رو وقوع زمین‌لرزه با غایت داشتن فعل منافات ندارد چه این که زمین‌لرزه بر اساس نظم خاصی به وقوع می‌پیوندد یعنی عوامل طبیعی و معنوی که آمد زمین‌لرزه محقق می‌شود. پس آن عوامل غایت‌شان ایجاد زمین‌لرزه است.

نظم موجود در رخداد زمین‌لرزه

دلیل دیگر برای سازگاری برهان نظم و زمین لرزه، تصادفی نبودن زمین‌لرزه است. چه این که این شکستگی و آزاد شدن انرژی در مکان‌های خاص خود دارای نظم است بدین ترتیب که تمرکز بیش از 95 درصد زمین‌لرزه‌های رخ داده در مکان‌های قبلی زمین‌لرزه‌ای حاکی از نظمی است که در محل وقوع زمین‌لرزه‌ها می‌توان جستجو کرد. به عبارت دیگر بررسی عامل رخداد زمین لرزه‌ها می‌تواند به تشریح منطق نظم در عالم هستی کمک نماید.

از آنجا که اشکال هیوم دربارۀ زمین‌لرزه به صغرای برهان نظم که همان وجود نظم در جهان باشد را به چالش می‌کشد با توجه به آن چه که گفته شد زمین‌لرزه بر اساس نظم خاص خود به وجود می‌آید لذا هیچ اشکالی به نظم موجود در جهان خلقت وارد نمی‌نماید.

محدوده و پیام برهان نظم(رسالت برهان نظم)

پیام برهان نظم این است که: نظم هدف‌دار حاکی است که در آفرینش آن، تدبیر و برنامه‌ریزی دخالت داشته و موجود دانایی آن را پدید آورده است و اما این آفریدگار قدیم است و یا حادث، عادل است یا غیر عادل، خیر مطلق است یا شر، حکیم است یا غیر حکیم واحد است یا متعدد و نظایر آن از رسالت برهان نظم بیرون است و باید پاسخ به این گونه پرسش‌ها را از براهین دیگر انتظار داشت لذا برهان نظم بدون ابطال دور و سلسل به اثبات وجود واجب الوجود منتهی نمی‌شود و خود این برهان قادر به ابطال آن دو نیست.(سبحانی، 1375: 113)

این که جان هاسپرز می‌گوید:

«مردم نظم را تنها نمیخواهند بلکه نظم توأم با خیر طلب می‌کنند.»

کاملا مغالطه است چون خواسته مردم نمی‌تواند بر برهان تحمیل شود. در تحلیل برهان باید هماهنگی نتیجه را با مقدمات در نظر گرفت.(همان/129)

پس با این بیان زلزله منافاتی با برهان نظم ندارد.

سهم انسان در ناگواری‌ها

سهم انسان را در ناگواری‌های زندگی از قبیل زلزله نباید نادیده گرفت و دور از انصاف است که همه را به حساب جهان ماورای طبیعت گذاشت درست است که جهان ماده آمیخته با حوادث ناگواری چون طوفان، سیل و زلزله است اما انسان علاقمند به هم نوع می‌تواند با پدید آوردن «سیل بند ها» نه تنها از زیان سیل مصون بماند بلکه از آن به سود خویش بهره بگیرد.

کشور ژاپن از کشورهای زلزله خیز جهان است در حالی که تلفات و ضایعات زلزله در آنجا بسیار ناچیز است زیرا آنان با ساختن خانه‌های ضد زلزله توانسته‌اند از ضررهای آن به صورت چشمگیر بکاهند.(همان/133)

بنابراین زلزله نمی‌تواند با برهان نظم منافات داشته باشد چون اگر انسان وظیفه خود را در برابر این رخداد(زلزله) به خوبی انجام دهد نظم موجود در هستی بهم نمی‌خورد و مشکلی برای جهان هستی و انسان بوجود نمی‌آورد.

طبیعت با تزاحم

جهان طبیعت آمیخته با استعداد، حرکت، بودن‌ها و شدن‌ها است و فرض جهان ماده، بدون این ویژگی‌ها فرض محالی است. خواستن جهانی که در آن مرض، بیماری، زلزله و... نباشد  خواستن جهانی غیر از ماده است جهان ماده متشکل از همین مشکلات از جمله زمین‌لرزه است پس منافاتی با برهان نظم ندارد.

حکمای اسلامی به این نکته اشاره کرده‌اند شیخ‌الرئیس در این باره می‌گوید:

«اگر جهان ماده دور از هر نوع شر و ناگواری باشد در این صورت این عالم مفروض غیر عالم مان خواهد بود بلکه به عالم تجرد باز خواهد گشت و ما از آن فارغ شدیم(بحث ما در عالم طبیعی است) آفرینش جهان طبیعت به گونه‌ای است که در اثر تصادم‌ها و تزاحم‌ها، پیوسته خیرهای بسیار با شرور اندکی همراه است. هرگاه جهان از این شرور اندک پیراسته باشد، نتیجه آن این است که جهانی غیر از جهان این باشد، یعنی آتش را آتش فرض نکرده و آب را آب ندانیم، نیافریدن چنین جهانِ متضمّنِ خیر کثیر، اما همراه با شر قلیل در شأن آفریدگار بخشاینده نیست.»(طوسی، 1403: 3/328)

علامه طباطبایی در پاسخ این اعتراض چنین گفته است:

«معنی این سخن به حسب تحلیل این است که چرا خدای ماده و طبیعت، ماده و طبیعت را لاماده و لاطبیعت قرار نداد زیرا قیاس و امکان نامبرده ـ نسبی بودن شرور و ممکن بودن هستی ـ لازمه معنی ماده است و اگر موجودی امکان داشتن و نداشتن کمال را نداشته باشد مادی نخواهد بود.

اگر این جهان این خاصه را نداشت که هر یک از اجزای آن قابل تبدیل به دیگری است و با اجتماع شرایط منافع وجودی خود را می‌یابد و بی آن، تهی دست و بدبخت می‌ماند اساسا جهان مادّه نبود.»(طباطبایی،1371: 5/173)

بنابراین وقتی طبیعت با تزاحم و مشکلات همراه است نمی‌تواند با برهان نظم منافاتی داشته باشد و به برهان نظم لطمه‌ای وارد نمی‌کند.

نتیجه‌گیری

اولا: قوام نظم به غایت داشتن فعل و یا به ارتباط و هماهنگی بین افعالی است که غایت و غرض واحدی را دنبال می‌نمایند می‌باشد. شروری مثل زلزله در قالب همان نظم عمل می‌کنند بنابراین برهان نظم در صورتی آسیب می‌بیند که وجود غایت و هماهنگی انکار شود که در اینجا اینگونه نیست.

ثانیا: زمین‌لرزه تصادفی نیست چون شکستگی و آزاد شدن انرژی در مکان‌های خاص خود دارای نظم است. در نتیجه زمین‌لرزه با برهان نظم ناسازگار نیست.

ثالثاً: رسالت برهان نظم این است که در آفرینش جهان هستی تدبیر و برنامه‌ریزی دخالت داشته است و اشکال زمین‌لرزه خارج از رسالت برهان نظم است.

رابعاً: انسان در ناگواری‌های زندگی از قبیل زمین‌لرزه نقش اساسی دارد.

خامساً: جهان طبیعت آمیخته با تضاد و تزاحم است و این خاصیت ماده است و زمین‌لرزه جزء اینهاست.

پیشنهاد

با توجه به اینکه در این تحقیق به توجیه علمی و عقلانی برای سازگاری وقوع زمین لرزه با برهان نظم پرداخته شده است لازم است اشکالات دیگر از جمله اشکالات هیوم دربارة برهان نظم نقد و بررسی و پاسخ داده شود تا استدلالات خداشناسی از قوام بیشتری برخوردار شود.

 

فهرست منابع

  • اسلامی، علی اکبر(1358ش)، سیاره زمین و زمین‌لرزه، ج1و2، انتشارات پژوهشگاه بین المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله.
  • اسلامی، علی اکبر، میترا الله یارخانی(1379ش)، زمین‌لرزه و نگاهی به درون زمین، انتشارات پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله.
  • جوادی آملی،عبدالله(بی‌تا)،تبیین براهین اثبات وجود خدا، مرکز نشر اسرا، قم.
  • جیم جکسون، مترجم، محمد مختاری(1379ش)، زندگی با زمین‌لرزه‌ها ـ چگونه گسل‌ها را بشناسیم، انتشارات پژوهشگاه بین المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله.
  • درویش‌زاده، علی(1380ش)، زمین‌شناسی ایران، انتشارات امیر کبیر.
  • سبحانی، جعفر (1375ش)، مدخل مسایل جدید در علم کلام، موسسه امام صادقn، قم.
  • سعیدی مهر،محمد(1385ش)،آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم.
  • طباطبایی(علامه) محمد حسین(1371ش)، اصول فلسفه و روش رئالیسم، انتشارات صدرا، تهران.
  • ــــــــــ (1374)،المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم.
  • طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد بن الحسن(1403ق)، شرح الاشارات و التنبیهات، دفتر نشر کتاب، تهران.
  • قدردان قراملکی،محمدحسن(1388ش)،خداشناسی،سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ واندیشه اسلامی، قم.
  • مجلسی،محمدباقر(1403ق)، بحار الانوار،دارالاحیاء التراث العربیه،بیروت.

 

نویسندگان: 

رضا باقی‌زاده[1]

هادی طبسی[2]


چاپ   ایمیل