چکیده
«حيات طيبه» حياتى مخصوص مومنان است كه مرتبهاى والاتر از حيات عمومى انسانها بوده و به درجات خاصی از ویژگیهای علم، قدرت و اراده آگاهانه مزیّن شده است؛ حیاتی که به وسیله روح ایمان ، قوه میل به اطاعت الاهی و انجام دادن عمل صالح پدید میآید. مهمترین شاخصه بهره مندی از حیات طیبه، داشتن امید به آینده، پایمردی در راه اهداف عالی الاهی و جهاد با نفس است. عصر انتظار، دوره غیبت امام مهدی4 است که شیعیان به حکومت عدل مهدوی امیدواراند تلاش میکنند تا شرایط ايجاد حیات طیبه و مدینه فاضله مهدوی را فراهم كنند. ویژگی مهم این دوران، امتحان مردم در دینشان است که با فرافکنی و ایجاد شبهه، ایجاد شک و نا امیدی به فرج و گشایش الاهی، ابتلا به انواع سختیها و بلاها متبلور میشود. این مقاله میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی تبیین كند که فرهنگ انتظار با ترغیب و امیدبخشی به مومنان، ایجاد روحیه اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الاهی، ایجاد روحیه استقامت و صبوری و دعوت به جهاد با نفس و رسیدن به ارزشهای اخلاقی میتواند در تحقق حیات طیبه نقش آفرینی کند.
مقدمه
انسان مجاهد تلاش میکند با قرب وجودی به امام معصوم، روح خود را در مسیر بندگي پروردگار تقویت کرده، آن را به دریای حیات سرمدی الاهی وصل گرداند. حیات طیبه، حیاتی الاهی و فراتر از زندگی مادی و حیوانی مشترک میان انسان و سایر موجودات است که روح، با رسیدن به درجاتی از کمالات به این حیات جدید راه پیدا میکند. حیاتی که با ویژگیهای خاص حیات، علم، قدرت و اراده اشتداد یافته، حیات سعادتمندانه اختیاری را برای انسان رقم زده و قرب پرورگارش را براي وي به ارمغان میآورد. درجه اشتدادی حیات، با توجه به میزان علم، قدرت، و اراده تاثیر گذار مشخص میشود و حیات حقیقی از آنِ روح انسان است. در برخی از احادیث، درجات خاصی برای روح مومن، ما فوق سایر انسانها ذکر میشود که گوياي وجود نوعی حیات مخصوص مومنان است؛ حیاتی معنوی و طیب که آثار و برکات فراوانی دارد. از آنجا که شناختن ویژگیهای عصر انتظار و کارامدی انتظار فعال میتواند در رسیدن به درجات معنوی روح و زمینهسازی تحقق حیات طیبه کمک كند؛ در این مقاله به تبیین حقیقت حیات طیبه، ویژگیهای عصر انتظار (غیبت امام مهدی4) و نقش انتظار در تحقق حیات طیبه پرداخته شده است.
- مفهوم شناسی
1-1. انتظار
«انتظار»، مصدر باب افتعال از ماده«نظر»، در لغت به معنی توقف و مهلت برای کسی است (ابن منظور، 1414: ج5، ص216) و به معنی امیدواری، چشم به راه بودن، نوعی امید داشتن به آینده نيز آمده است (مصطفوی، 1385: ج12، ص184؛ فراهیدی، همان: ص813 و دهخدا، 1373: ج13، ص1999).
«انتظار» در اصطلاح شیعه به معنی امیدواری و چشم به راه بودن حکومت حق و عدلِ آخرین جانشین و سلاله پیامبر اکرم6، امام مهدی4 است (مجلسی، 1381: ص914). انتظار به این معنا حاصل ایمان راسخ به تحقق وعدههای الاهی است و ثمره آن انجام دادن عمل صالح و خودسازی است.
منظور از عصر انتظار، دوران امیدواری تشکیل حکومت امام مهدی4 است که مسلمانان برای آمادگی رسيدن به آن حکومت جهانی، نیازمند کسب کمالاتی هستند که از سوی پیامبر6 و ائمه اطهار:، با عنوان ویژگیها و خصال شیعه یا یاوران مهدی4، ترسیم شده است.
1-2.حیات
واژه «حیات» از ریشه«حّی» در لغت مقابل «موت» به معنای زندگی و زنده بودن آمده است ) مصطفوی، 1385: ج2، ص392 و راغب اصفهانی، 1404: ص269 ). به نیروی رشد و نمو، حرکت و احساس نیز حیات گفته میشود (ابن منظور، 1405: ج14، ص211 و فراهیدی، 1414: ص209). آنچه جانداران را از جمادات جدا میکند، همانند رشد، تغذیه، زاد و ولد از آثار حیات مخلوقات است (انیس و دیگران، 1386: ج1، ص447).
علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان و حيات را این گونه تعریف مینماید:
حیات عبارت است از زندگى دنيوى از روز ولادت تا رسيدن مرگ، كه دورانى است توأم با شعور و فعل ارادى كه نظيرش و يا نزديك به آن در حيوانات نيز يافت مىشود (طباطبایی، 1417: ج7 ، ص338).
حیات در اصطلاح متکلمان اسلامی، نوعی کمال خاص است که نشانه اتصاف موجودی به آن کمال، این است که علم، قدرت و فعالیت ارادی و آگاهانه دارد (حلّی، بیتا: ص313).
صدر المتالهین حیات را به آثارش تعریف کرده است:
الحیاة هی کون الشیء بحیث یصدر عنه الافعال الصادره عن الاحیاء من آثار العلم و القدره؛ حیات گونهای از وجود شیء است، به حیثی که افعال و آثار زندگان، نظیر علم و قدرت از آن صادر میشود (صدرالدین شیرازی، 1981: ج6، ص417).
تعریف حیات به عنوان نوعی کمال برای موجودات با نشانههای علم، آگاهی، قدرت و اراده تاثیرگذار، پسندیده است؛ زیرا حيات الاهي را شامل ميشود؛ علاوه بر آن که حیات موجودات را در بر میگیرد و دارای مراتبی است؛ با این تفاوت که نشانههای کمالی حیات، نظیر علم و آگاهی، قدرت و اراده در حیات الاهی وجود دارد؛ اما هر گونه نشانه نقص و وابستگی نظیر آنچه برای مخلوقات ذکر شد، اعم از رشد، حرکت، احساس و تولید مثل از حیات الاهی به دور است. حیات انسان نیز در سایه علم، قدرت و اراده به تکامل میرسد و به حیات حقیقی نزدیک میشود. نكته شایسته تذکر، ذاتی، ازلی و ابدی بودن حیات الاهی و وابستگی حیات انسان به حیات الاهی است.
1-3. طیب
«طیب» در لغت به معنای پاک و پاکیزه است و به چیزی گفته میشود که انسان به طور طبیعی به آن تمایل دارد (ابن منظور، 1405: ج1، ص563 و فراهیدی، 1414: ص499). كلمه«طيب» به معناى عارى بودن هر چيزى است از خلطى كه آن را تيره و ناپاك سازد و خلوص آن را از بين ببرد. گفته مىشود: «طاب لى العيش؛ زندگى برايم طيب شد»؛ يعنى از هر چيزى كه كدر و ناگوارش كند، پاك گرديد. «قول طيب» به كلامى اطلاق میشود كه از لغو ، شتم و خشونت، و ساير كدورتها پاك باشد (ابن منظور، 1405: ج1، ص563).
در اصطلاح مفسران نیز، «طيب» در مقابل «خبيث»، ملايمت با نفس و طبع هر چيزى را معنا ميدهد. به عنوان مثال «كلمه طيب»، به معناى سخنى است كه فرد از شنيدنش مسرور شود و «عطر طيب» به معناى عطرى است كه شامّه آدمى از بوى آن خوشش آيد و «مكان طيب» به محلى اطلاق میشود كه با حال كسى كه ميخواهد در آن محل جا بگيرد، سازگار باشد ) طباطبایی، 1417: ج3، 175).
1-4. حیات طیبه
«حیات طیبه»، به معنای حیات پاکی است که از هر آنچه حیات انسانی را كدر و فاسد كند و از وضع و طبع اصلى خود دور سازد؛ خالی است. در واقع حیاتی حقیقی و خالص برای انسان است که با طبع انسانی ( فطرت اولیه انسان) و استعدادهای ذاتی مطابق و سازگار او است و خداوند طبق مصلحتهای ویژهای آنها را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است؛ به دور از عواملی که سبب تباهی چنین حیات ویژهای یا آثار آن باشد. انسانی که چنین حیاتی یافته است؛ علم، قدرت، اختیار، تفکر و فعالیت های آگاهانه خود را حول محور طبع و فطرت خویش به کار میگیرد. اکنون باید دید حیات مطابق و سازگار با طبع انسانی چیست و طبع انسان به چه گونهای از حیات تمایل دارد؟
انسان موجودی دو بعدی و مرکب از جسم و روح است که حقیقت او را روحش تشکیل میدهد که اين روح تا ابد باقی میماند، نه بدن او که با مرگ از بین میرود (طوسی، 1389: ص22). در حقیقت، حیات واقعی او، حیات کامل روح و وابسته به فعلیت رسیدن قوای روحانی و ملکوتی اوست. فطرت و طبيعت، هر دو از قواي روحي انسان است؛ با اين تفاوت كه فطرت، آگاهانه و بالقوه بوده و به امور متعالی روح انسانی مربوط است و مرتبه وجودي آن نسبت به طبيعت، بالاتر است؛ ولی طبيعت، بالفعل، نیمه آگاهانه یا ناآگاهانه است. طبیعت، از نيروهاي تدبيري روح انسان است كه عهدهدار امور طبيعي بدن مادي اوست ( جعفری، 1386: ص108ـ 118).
حيات اقسام مختلفى دارد و شامل «حیات مادی» و «حيات معنوی» میشود. حیات مادی بین انسان و سایر موجودات مشترک است و به امور زندگی طبیعی مربوط است و آثاری چون رشد، حرکت، احساس، تولید مثل و فعالیت طبق قوانین طبیعت را شامل ميشود. این نوع از حیات خود دارای مراتب و درجاتی است که نازلترین آن برای نباتات و کاملترین مرتبه برای انسان به اثبات رسیده؛ اما نوع دیگری از حیات وجود دارد با ویژگیهایي که مخصوص انسان است و در سایر موجودات یافت نمیشود. این نوع از حیات، به استعدادهای ذاتی انسان بر میگردد که او را از سایر موجودات متمایز میکند و برای اهداف خاصی در وجود او نهاده شده و یکی از استعدادهای ذاتی انسان، فطرت «معنویت گرایی» و «تمایل به ارزشهای اخلاقی» است که همراه با تفکر و تعقل سلیم، اراده و اختیار آگاهانه، انسان را به کمال حقیقی، یعنی خداشناسی و خداگرایی میرساند (همان: ص292ـ296).
قرآن کریم می فرماید: Gيَأَيهَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يحْيِيكُمF؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! استجابت كنيد دعوت خدا و رسول را وقتى شما را دعوت مىكند، به چيزى كه شما را زنده مىكند (انفال: 24). فرمايش اين آيه بر محور حيات طيبه است و بيترديد مقصود از حياتى كه با دعوت انبيا فراهم مىآيد، حيات حيوانى نيست؛ زيرا اين نوع از حيات، بدون دعوت انبيا نيز وجود دارد، بلكه مقصود حيات حقیقی و فطری است. حیاتی عقلانی، معنوى و توحیدی که اختیاری بوده و مخصوص انسان است (قرائتی، 1383: ج3، ص 294). حیاتی توحیدی که به همه اعمال نیک ارزش و اعتبار میدهد و نوعی خاص از زندگی است که تنها مومنان به آن راه مییابند. از منظر قرآن:
Gمَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًF؛ از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم (نحل: 97).
از آن جا که ایمان و عمل صالح، جان و روح انسان را تقویت میکند و اصل وجود انسان به روح اوست که باقی و ابدی است؛ حیات طیبه در واقع اشتداد وجودی انسان و نزدیکی به منبع حیات حقیقی، یعنی حیات الاهی است و تمامی آثار حیاتی پاک و توحیدی در همه عوالم وجودی را شامل میشود که به نسبت دسترسی به آن در هر عالمی، آثار حیات حقیقی متناسب آن عالم را از خود بروز میدهد. از نظر قرآن، حیات طیبه، حیاتی مزیّن به ایمان است و از آن جا که ایمان بدون علم ، آگاهی و اختیار حاصل نمیشود؛ حیاتی آگاهانه و اختیاری است .
علامه طباطبایی معتقد است عبارت Gفَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةًF دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى مؤمنى را كه عمل صالح انجام دهد، به حيات جديدى غير از حيات عمومی كه به سایر انسانها نيز داده است، زنده مىكند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مىدهد (یعنی حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد) زيرا اگر مقصود اين بود، كافى بود كه بفرمايد: «ما حيات او را طيب مىكنيم»؛ ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مىسازيم. پس بر اساس آيه شريفه، خداى تعالى حياتى ابتدايى و جداگانه و جديد به مومن نیکوکار افاضه مىفرمايد ( طباطبایی، 1417: ج12، ص492).
Gأُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُF آنان کسانیاند که خدا در دلهايشان ايمان را نوشته و ايشان را به روحى از جانب خود تاييد فرموده است (مجادله: 22).
مومنان کسانی هستند که نه تنها به حیات جدیدی رسیدهاند، بلکه ابزاری نو برای این نوع از حیات از جانب پروردگار به آنان اعطا میشود. خداوند آنان را بهوسیله روحی از جانب خود تایید میکند.
جابر جعفی میگوید:
امام صادق7 فرمود:ای جابر! خداوند متعال مردم را سه دسته آفرید و فرمود: Gوَ كُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً؛ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصحَابُ الْمَيْمَنَةِ؛ وَ أَصحَابُ المَشَئمَةِ مَا أَصحَابُ المَشئْمَةِ؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ؛ أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَF (واقعه: 7-11). سابقون همان رسولان خدا و برگزيدگان خدا از خلق او هستند که خداوند در ایشان پنج روح قرار داده است[1]: روح القدس که بهوسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند؛ روح ایمان که بهوسیله آن تایید و کمک شده اند تا از خدا بترسند؛ روح قوه که بهوسیله آن قدرت یافتهاند، از خداوند اطاعت کنند؛ روح شهوت (میل و اشتها ) را قرار داد که بهوسیله آن اطاعت خدا را خواستند (میل به آن یافتهاند) و از نافرمانیاش کراهت یافتند و روح حرکت یا زندگی که همه مردم با آن رفت و آمد کنند و در مومنان (اصحاب یمین) بهجز روح القدس چهار روح دیگر را قرار داد (کلینی، 1385: ج2، ص15-16).
در شرح این حدیث، براي روح دو تعبير آمده است: 1. قوه باطنی و درونی انسان که منشا و علت آثار است؛ 2. درجات و مراتبی از روح ناطقه انسان. وی بیان میکند روح القدس، مخصوص پیامبران و ائمه: است؛ روحِ حرکت، عمومیت دارد و در همه مردم موجود است و سه روح دیگر (سه مرتبه = درجه، یا سه قوه دیگر) در پیامبران، ائمه: و مومنان وجود دارد (مصطفوي، 1369: ج2، ص16). طبق این حدیث تنها مومنان به درجاتی از حیات روحانی و معنوی میرسند که همان حیات طیبه وعده داده شده به مومنان در آیه 97 سوره مبارکه نحل است.
بنابراین، حيات طيبه، حياتى جديد و مخصوص مومنان است كه مرتبهاى والاتر از حيات عمومى انسانها و به مرتبه خاصی از ویژگیهای علم، قدرت و اراده مزین است. حیاتی که بهوسیله روح ایمان ( علم و معرفت آگاهانه و مطابق با فطرت توحیدی)، قوه میل به اطاعت الاهی (اراده اثر گذار معنوی و تمایل بر امور خیر ) و انجام عمل صالح پدید میآید.
اکنون باید دید ویژگیهای عصر انتظار چیست و انتظار چگونه میتواند در تحقق حیات طیبه و خالصی که خداوند به مومنان وعده داده است، نقش آفرینی و چنین حیاتی در عصر انتظار چگونه تحقق مییابد.
2.ویژگیهای عصر انتظار
در احادیث اهل بیت: ویژگیهایی برای دوران غیبت امام مهدی4 و عصر انتظار ظهور دولت حقه ایشان ذکر شده است که به نظر میرسد برای رسیدن به حیات طیبه در این دوران، آشنایی با این ویژگیها لازم است.
از جمله ویژگیهای این عصر، «امتحان» مردم در دین داراي است که با فرافکنی و ایجاد شبهه، ایجاد شک و نا امیدی به فرج و گشایش الاهی، ابتلا به انواع سختیها و بلاها متبلور میشود و در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
2-1.شک و شبهه افکنی در دلهاي مومنان
از جمله ویژگیهایی که برای این دوران ذکر شده ایجاد شک در قلوب مومنان و افزایش شبهههاي گوناگون در دین است که باعث میشود مردم پیوسته از دین فاصله بگیرند تا جایی که نگه داشتن دین، سختتر از نگه داشتن آتش در دست، تعبیر شده است. سدیر صیرفی چنين نقل میکند:
همراه چند نفر از یاران خدمت امام صادق7 رسیدیم؛ حضرت در حالی که برخاک نشسته بود، با چشمانی پر از اشک و اندوه، همانند زنی که فرزندش مرده است گریه میکرد و میفرمود: مولای من! غیبت تو خواب را از چشمان من بریده و استراحت مرا زایل و بلاها را بر من پیاپی گردانیده است. از حضرت پرسیدیم:ای بهترینِ خلق! چه حادثهای روی داده که شما را چنین گریان و نالان میبینیم؟! حضرت فرمود: غیبت حضرت صاحب الامر4 و ابتلای مومنان در زمان طولانی شدن غیبت؛ بسیار شدن شک و شبهه در دل مردم و مرتد شدن اکثر مردم و رویگردانی از اسلام و اطاعت دستورات الاهی، حزن و اندوه را بر من غالب کرده است (قمی، 1379: ص1172).
شیخ صدوق نیز از عبدالله بن سنان روایت کرده که اباعبد الله7 فرمود:
زود است که به شما شبهه میرسد و پس بدون راهنما و پیشوای هدایت کننده میمانید و نجات نمییابید، مگر اینکه بخوانید دعای غریق را : «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» (همان، ص1178).
اگر حیات طیبه را به حیات مومنانهای تعبیر کنیم که با عمل صالح تکمیل میشود؛ ایجاد شک و شبهه در عصر انتظار، یکی از دو عنصر اصلی حیات طیبه، یعنی ایمان افراد را نشانه گرفته و در صدد زدودن اعمال صالح است. به همین دلیل، برای رسیدن به حیات طیبه در این عصر که حیات مومنانه و توحیدی است، نیازمند افزایش آگاهی و رهایی از شک و شبهه هستیم.
2-2.اختلاف و پراکندگی میان مومنان
آفت دیگری که ایمان افراد را در این دوران تهدید کرده و مانع وصول آنها به حیات طیبه میشود؛ پدیدار شدن اختلاف و پراکندگی در میان مومنان است.
شیخ نعمانی از امام حسین7 چنين روایت کرده است:
امری که شما منتظر آنید ]ظهور[ پیش نخواهد آمد تا اینکه برخی از شما از برخی دیگر بیزاری جوید و گروهی از شما به کفر گروه دیگر گواهی دهد و بعضی افراد بعض دیگر را لعن کنند. عرض كردم: در چنين دوراني خبري وجود ندارد؟ امام حسين7 فرمود: همه چيز در آن روزگار است كه قائم ما قيام مي كند و همه اينها را از ميان بر مي دارد. (ابن ابي زينب: 1397: 205).
از آنجا که رسیدن به حیات طیبه، نیازمند علم و آگاهی خاصی است که روح اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الاهی و میل به تشکیل حکومت حق و عدالت را در فرد ایجاد کند و مستلزم همبستگی و اتحاد جدی قلوب مومنان در تحقق این مسیر است؛ یکی دیگر از امتحانات سخت الاهی در این دوران، وجود اختلاف میان مومنان است که در مسیر انتظار موعود میتواند به یکدلی و همبستگی بینجامد. در زیارتنامه حضرت صاحب4 میخوانیم:
السلام علی المهدی الذی وعدَ اللهُ به الامم اَن یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملاء به الارض عدلا و قسطا و ینجز به وعدَ المومنین؛ سلام بر مهدی که خداوند وعده داده است به جمیع امتها که به وجود او جمع کند اختلافها را و دین یکی شود و پراکندگیها از بین برود و به وسیله او زمین را از عدل و داد پر کند و وعدهای را که به مومنین داده است، اجرا كند.
برقراری حکومت عدل جهانی نیازمند مومنانی است عالم، متحد، یکدل، کوشا و خودساخته؛ لذا انتظار فعال و سازنده میتواند سبب الفت قلوب مومنان برای زمینهسازی قیام عدالت جهانی باشد.
2-3. افزایش بلاها ، ناامیدی و یاس مومنان
یکی دیگر از مظاهر امتحانات الاهی در جهت تحقق حیات طیبه مهدوی، «افزایش بلاها و سختیهایی» است که ایمان افراد را نشانه گرفته است؛ آزمایشی که مردم عصر انتظار باید برای روزهای سخت تحقق دولت عدالت مهدوی با آن آبدیده شوند؛ ولی به یاس و ناامیدی مبتلا نشوند.
امام باقر7 فرموده است:
قسم به خدا که امتحان خواهید شد، و جدا خواهید شد تا آنکه از شما مگر اندکی نماند! (همان: ص1171).
بنابراین، برای رسیدن به حیات طیبه عصر انتظار و آمادگی برای تحقق حیات طیبه کاملتر مهدوی، نیازمند رهایی از یاس و ناامیدی هستیم. در این دوران پراز محنت و سختی، تنها انتظار و امیدواری به رحمت حق وتحقق وعدههای الاهی است که میتواند قلوب مومنان را به ایمان ثابت قدم نگه داشته و آنان را به حیات طیبه مومنانه نزدیک سازد.
معمر بن خلاد چنين نقل كرده است:
ابوالحسن7 آیه شریفه Gأحَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونF[2] (عنکبوت: 2) را تلاوت کرده و فرمودند: سپس به من فرمود فتنه چيست؟ عرض كردم: قربانت گردم: آنچه ما مي دانيم امتحان در دين است. حضرت فرمود: امتحان مي شويد چنان كه طلا امتحان مي شود و باز فرمود: خالص و پاك مي شوند، چنان كه طلا پاك مي شود (کلینی، 1385: ج2، ص196).
قیام جهانی مهدوی نیازمند انسانهای کوه استقامت و قوی دل است، این افراد باید در عصر انتظار آزموده و غربال شوند تا مومنان شایسته حیات طیبه توحیدی انتخاب و برای زمینهسازی قیام آماده شوند.
در حدیث دیگری از امام صادق7 به اين مضمون آمده است:
امر ظهور امام دوازدهم واقع نمیشود، مگر اینکه غربال شوید، آزمایش شوید، این امر جز بعد از ناامیدی واقع نشود (همان، ص196-197).
بنابراین، انتظار به معنای امیدواری و پایداری که روح ایمان، تلاش برای عمل صالح که مقوم ایمان فرد است، مقدمه قیام مهدوی و رسیدن مومنان به حیات طیبه وعده داده شده قرآنی است.
2-4. فراموشی هدف و افزایش گناه
یکی دیگر از مختصات عصر انتظار، به دلیل دوري از وجود مبارک امام عصر4؛ فاصله گرفتن از اهداف متعالی انسانی، عدم انجام دادن معتنا به اعمال صالح و اطاعت از پروردگار بوده که موجب افزایش گناهان است. منفعل شدن منتظران در این عصر، به دلیل دوری از هدف متعالی زندگی و فراموشی حیات طیبه است. نشناختن یا فراموشی هدف که از مختصات انتظار منفعل یا منتظر نبودن است؛ موجب میشود به نسبت افزایش فساد، گناه و ستم، مومنان برای تزکیه اعمال خود و دیگران اقدام کافی و وافی نكنند. انتظار فعّال زمانی محقق میشود که انسان به اهداف عالی بیندیشد و به منظور رسیدن به هدف اعلا، تلاش کند. در این صورت، او انتظاری سازنده داشته که محرک وصول به حیات طیبه توحیدی و مطابق با فطرت انسانی است.
هدف عبارت است از حقیقتی که آگاهی از آن و اشتیاق به دست آوردن آن، محرک انجام دادن اعمال معینی است که آن حقیقت را قابل وصول میسازد (جعفری، 1383: ص14). هدف نهایی انسان نمیتواند امتیاز و کمالی از سنخ همین زندگی طبیعی باشد؛ زیرا امتیازات و خواستههای حیات طبیعی، واقعیاتی هستند که چگونگی هویت زندگی طبیعی، آنها را اقتضا میکند و امکان ندارد چیزی که مقتضای ذاتی یک حقیقت است، هدف آن حقیقت بوده باشد. بنابراین، علم و دیگر امتیازات ناشی از استعدادهای ذاتی نمیتواند هدف اعلای حیات باشد (همان، 1386: ص315)؛ بلکه مقصد و هدف نهایی زندگی قطعا باید مافوق مقتضیات حیات طبیعی باشد. قرآن کریم میفرماید:
Gيَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونF؛ آنان پدیدههای سطحی از حیات دنیا را میفهمند و از حیات آخرت غفلت میورزند (روم: 7).
حیات آخرت که مشخصه اصلی آن، معنوی بودن آن نوع حیات است، حیاتی توحیدی و در جهت قرب وجودی به حیات الاهی است.
آیاتی از قرآن کریم هدفمندی زندگی انسان را به صراحت گوشزد میکنند. در این آیات علاوه بر تاکید بر هدفمندی حیات انسان، هدف نهایی در لقاء الله و بازگشت و قرب به او معرفی شده و راه رسیدن انسان به اهداف متعالی نیز در آن بیان شده است:
Gأَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونF؛ آیا گمان کردهاید ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما باز گردانده نخواهيد شد (مومنون: 115)؛
Gأَلَا إِلىَ اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورF؛ آگاه باشید مقصد نهایی همه امور به سوی خداست (شوری: 53)؛
Gيَأَيُّهَا الْانسَنُ إِنَّكَ كاَدِحٌ إِلىَ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهFای انسان! تو در حالی که کوشش میکنی، به ملاقات پروردگارت نايل میشوی (انشقاق: 6).
بر اساس این آیات، هدايت الاهى كه نوع انسانى را به سوى سعادت و خير و به سوى منافع وجودش دلالت مىكند؛ هدايتى است تكوينى و از مشخصات نحوه خلقت اوست (و محال است نظام آفرينش در يك مورد دچار خطا و اشتباه شود)؛ لاجرم بايد بهطور قطع گفت كه انسان سعادت وجود خود را بهطور فطری درك مىكند، و در اين دركش دچار ترديد نمىشود؛ چنان كه ساير مخلوقات بدون اينكه دچار سهو و اشتباه شوند، مطابق طبع خود راهى را كه به سعادت و منفعت و خيرشان منتهي مىشود، مىپيمايند، و اگر در جايى دچار خبط مىشوند، به خاطر تاثير عوامل و اسباب نامناسب ديگرى است كه موجودى را از مسير خيرات و منافعش منحرف ساخته، آن را بهسوى ضرر و شر سوق مىدهد. اين همان معنايى است كه در قرآن كريم بر آن پافشارى نموده و مىفرمايد راه سعادت، علم و عملى كه به آن منتهى مىشود، بر هيچ انسانى پوشيده و مخفى نيست. هر انسانى به فطرت خود درمييابد كه چه معارفى را بايد معتقد باشد و چه كارهايى را بايد انجام دهد. در واقع هدف، سعادت و مسیر خیرات واقعی نفس، مورد شهود انسان است (طباطبایی، 1417: ج9، ص43).
بنابراین، اگر انسان از راه راستى كه فطرتش او را به آن دعوت نموده و هدايت الاهى به سوى آن سوقش مىدهد، منحرف شود؛ قطعا لوازم سعادت زندگى حقیقی و حیات طیبه انسانی را از دست داده است.
گاهى مىشود كه انسان در اعتقاد و يا عملش از طريق حق منحرف شده و دچار اشتباه مىگردد؛ ليكن اين خطا و اشتباه به فطرت انسانى او و هدايت الاهى مستند نيست، بلكه بهخاطر اين است كه او خودش بر اثر پيروى هواى نفس و تسويلات جنود شيطان، راه رشد خود را گم كرده است؛ چنان كه قرآن فرموده است:
Gإِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدىF؛ پيروى نمىكنند، مگر پندار را و آنچه دلها هوس مىكند، با اينكه به تحقيق از ناحيه پروردگارشان هدايت برای آنها رسیده بود (نجم: 23).
بنابراین، فراموشی هدف که مقدمه گناه و پیروی از هوای نفس است، نوعی انحراف از مسیرِ رسیدن به حیات طیبه و فطرت پاک انسانی است. در عصر انتظار که دوران امتحان و آزمودگی منتظران برای آمادگی آنان برای قیام بزرگ مهدوی است، نیازمند واکاوی اهداف زندگی، تقویت انگیزه و انجام عمل صالح هستیم تا با اشتداد وجودی و روحی بتوانیم به درجاتی از حیات طیبه وعده داده شده به مومنان دست یابیم؛ حیاتی مومنانه و توحیدی که نحوه کاملتر آن در زمان ظهور بروز خواهد کرد.
- نقش انتظار در تحقق حیات طیبه
در این قسمت، به نقش سازنده انتظار در تحقق حیات طیبهای که مخصوص مومنان است؛ پرداخته میشود. فرهنگ انتظار میتواند با امیدبخشی به مومنان، ایجاد روحیه اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الاهی، ایجاد روحیه استقامت و صبوری و دعوت به جهاد با نفس و رسیدن به ارزشهای اخلاقی در تحقق حیات طیبه موثر باشد و نقش آفرینی کند؛ حیاتی خاص مومنان که با دو ویژگی ایمان و عمل صالح در عصر انتظار حاصل میشود.
3-1. ترغیب و امیدبخشی به مؤمنان
یکی از ویژگیهای دوران محرومیت از وجود حضرت صاحب الامر4، نا اميدي مومنان از فرج و گشایش است تا جایی که گروهی به بدگمانی به وعدههای الاهی دچار مي شوند. از آنجا که مومن به حیات طیبه نخواهد رسید جز با امیدواری (که نشانه ایمان اوست) و تلاش (که گوياي عمل صالح اوست)؛ در روایات انتظار، مومنان به امیدواری، ترغیب و تشویق شدهاند و انتظار فرج و گشایش، یکی از برترین اعمال امت و نوعی عبادت معرفی شده است:
عنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ7:َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ6 أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ افضل عبادات انتظار فرج است (ابن بابويه، 1395: ج1، باب 25، ص286 و طوسى، 1414: باب15، ص436).
هر کس درحالت امید و انتظار حیات مهدوی، برای تحقق حیات طیبه تلاش کند، همچون کسی است که با امام خویش معیت وجودی دارد؛ زیرا در مسیر و در جهت اهداف امامش قرار گرفته؛ لذا به ثواب همراهی با امام میرسد.
عَنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ7: مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ: هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ4 فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ6؛ از امام جعفر صادق7 پرسیدم: درباره کسی که بمیرد، در حالی که منتظر قیام قائم4 باشد؛ چه میفرمایید؟حضرت فرمودند: همانند کسی است که در خیمه او و همراه او باشد سپس مکثی کرده و فرمودند: بلکه همچون کسی است که همراه رسول خدا6 باشد. (برقي، 1371: ج1، ص173).
فرقی نمیکند که فرد از نظر مکانی یا زمانی با ولی عصر4 چقدر فاصله داشته باشد؛ مهم آن است که در کسب درجات وجودی عبودیت، ایمان وکسب کمال از طریق عبودیت و عمل صالح، چقدر به او نزدیک شده باشد:
عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ شَجَرَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 أَوْ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 قَالَ: مَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ حَضَرَ مَعَ الْقَائِمِ وَ شَهِدَ مَعَ الْقَائِمِ4؛ هرکس بمیرد در حال انتظار فرج، همچون کسی است که کنار قائم باشد و با او شهید شود ( همان).
چنین شخصی اجر کسی را دارد که در کنار امامش به شهادت رسیده باشد؛ زیرا او برای رسیدن به حیات طیبه تلاش کرده و نفس خود را در این راه کشته است.
عن أبي عبد اللّه7 عن آبائه عن أمير المؤمنين7: أنّه قال : المنتظر لأمرنا كالمتشحط بدمه في سبيل اللّه؛ منتظر امر ما4 همچون کسی است که در خون خود غلطیده باشد (مدني شيرازي، 1409: ج6 ، ص418).
به نظر میرسد ثواب و اجر عظیم منتظران به دلیل آن است که آنان برای رسیدن به حیات طیبه مهدوی، که شاخصه آن ایمان اثر گذار است؛ با طی مسیر عبودیت و از طریق جهاد با نفس و هوا و هوس به قرب حیات معنوی امام میرسند. آری، حیات حقیقی از آن کسانی است که به نهایت درجه عبودیت رسیدهاند و رود خروشان حیاتشان به دریای وجودی حیات ازلی، ابدی و حقیقی خداوند وصل شده و آثار حقیقی حیات که همان علم و قدرت و اراده بی نهایت است، از ایشان متبلور گردیده و این حیات جز با انتظار فعال و سازنده حاصل نخواهد شد؛ انتظاری همراه با افزایش ایمان و عمل صالح که نشانههای عبودیت را در فرد جلوهگر ساخته است.
و فيه عن سيّد العابدين7: من ثبت على ولايتنا في غيبة قائمنا أعطاه اللّه أجر ألف؛ شهيد مثل شهداء بدر و احد؛ هرکس بر ولایت ما در زمان غیبت قائم ما پا برجا باشد، خداوند به او اجر هزار شهید از شهداي بدر و احد را عطا میکند (يزدى حايرى، 1422: ج1، ص415).
این ولایت پذیری و استقامت برای آن است که موالیان را به دریای وجود مومنانه امامشان وصل کرده تا بارقهای از حیات جاویدان الاهی نیز بر آنها بتابد.
3-2. ایجاد روحیه اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الاهی
مومنان در روزهای سخت دوری از امام خود که به انواع بلاها و سختیها آزموده شده؛ ولی روحیه انتظار را با ایمان راسخ خود تقویت کرده و دست از اطاعت و فرمانبرداری اوامر الاهی بر نداشتهاند؛ کسانی هستند که با همراهی ایمان و عمل صالح، آمادگی رسیدن به نوع جدیدی از حیات را که مخصوص مومنان است (حیات طیبه) کسب کردهاند. این حیات توحیدی به نحو اتم در زمان ظهور متجلی میگردد.
امام صادق7:
طوبی لِمُحبی قائمِنا، المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره؛ خوشا به حال دوستان قائم4 ما که در غیبتش ظهور او را انتظار میکشند و در ظهورش از او اطاعت میکنند!
اینان با پرورش محبت به صاحب عصر4 و انتظار ظهور امامشان به مرحله اطاعت الاهی و عمل صالح میرسند که خود یکی از شرایط لازم تحقق حیات طیبه مومنانه است.
امام جعفر صادق7 نیز ویژگی شیعیان واقعی را در اطاعت از اوامر الاهی و ترک نواهی پروردگار میداند:
به خدا سوگند، شيعه على7 نيست، مگر كسى كه شكم و عورتش را از حرام نگه بدارد و اعمالش را براى [جلب رضايت] پروردگارش انجام دهد و انتظار ثواب و پاداش الاهی را بکشد و به آن اميدوار باشد و از كيفرش بهراسد (ابن بابويه، 1380: ص33).
3-3. ایجاد روحیه استقامت و صبوری
نقش دیگر انتظار در جهت تحقق حیات طیبه توحیدی، ایجاد روحیه مقاومت در برابر امتحانات و سختیها در راه دین است. روحیه صبر و استقامت در کنار انتظار فرج، در مقابل یاس و ناامیدی که نتیجه منفعل بودن انسان است و او را از حرکت باز میدارد، یکی از برترین عبادتها شمرده شده است. امام علی7 نیز برترین عمل را صبر در کنار انتظار معرفی کرده است:
افضلُ العبادة الصبرُ و الصمت وانتظار الفرج؛ برترین عبادتها صبر و خاموشی و انتظار فرج است ( مجلسی، 1403: ج74، ص420).
صابر بودن لازمه انتظار فعالانه و دوری از ناامیدی است. کارهای سخت و بزرگ جز با صبر و استقامت به نتیجه نمیرسند و «منتظِر» جز با بردباری در راه حق، به حیات طیبه وعده داده شده به مومنان نخواهد رسید؛ روحیهای که قرآن نیز به آن سفارش کرده است:
Gوَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْر، إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرF (عصر: 1-3).
برخی از مفسران، «عصر» را به دوران قیام امام مهدی4 تفسیر کردهاند (مکارم شیرازی، 1383: ص318) که همه انسانها در آن زمان خسران دیده و سرمایه انسانی خود را از دست دادهاند، بهجز مومنانی که برای چنین روزی آمده شده و با رسیدن به حیات طیبه توحیدی اهل عمل صالح شدهاند. اینان کسانی هستند که یکدیگر را به استقامت در راه حق و صبوری سفارش کردهاند. صبر بر اطاعت فرامین الاهی، صبر بر ترك گناه و صبر بر بلا و سختی و اقامه حق به استقامت نیاز دارد و مومن منتظر میکوشد با ایمان در کنار عمل صالح، به همراه استقامت و صبر و دعوت دیگران به این امور، به درجاتی از حیات طیبه توحیدی برسد و زمینهساز قیام مهدوی شود.
محمد بن فضیل چنين روایت کرده است:
از امام رضا7 درباره انتظار فرج سوال کردم؛ حضرت در پاسخ این آیه را تلاوت کردند: Gفَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَF (اعراف: 71)؛ سپس فرمودند برشما باد به صبر زیرا فرج میآید بعد از ناامیدی و وعده الاهی قطعی است (قمی، 1379: ص 1174).
به عبارت دیگر، حضرت به این مطلب اشاره کردند که انتظار به معنی امیدواری، استقامت و صبر در راه حق است که زمینهساز فرج و قیام میگردد.
3-4. جهاد با نفس و رسیدن به ارزشهای اخلاقی
یکی از نتایج انتظار مثبت و فعال، جهاد با نفس برای کسب ارزشهای اخلاقی، دوری از گناهان و رسیدن به حیات مومنانه و در واقع تلاش برای کسب رتبه عبودیت است.
از امام صادق7 چنين نقل شده است:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا؛ هرکس آرزو دارد از اصحاب حضرت قائم4 باشد؛ پس باید منتظر بوده و به تقوا عمل کند و محاسن اخلاق را پیشه خود سازد. چنین شخصی منتظر است و اگر بمیرد و بعد از موتش قائم قیام کند ، اجر کسی را دارد که او را درک کرده است. پس تلاش کنید و منتظر باشید (ابن ابی زینب، 1397: ص200).
منتظران برای رسیدن به درجاتی از ایمان که با روح الاهی تایید شده و رتبهای شایسته برای کسب حیات جدید و مخصوص مومنان است (که همان طیبه توحیدی است)؛ نیازمند خودسازی و پالایش معنوی هستند.
امام صادق7 در بیان ویژگیهای یاران مهدی4 میفرماید:
وَ إنَّ مِن دينِهِم الوَرَعُ وَ العِفَّةُ وَ الصِّدقُ وَ الصَّلاحُ وَ الاجتِهادُ، وَ أَداءُ الأَمانَةِ إِلى البِرِّ وَ الفاجِرِ، وَ طولُ السُّجودِ، وَ القيامُ بِاللَّيلِ، وَ اجتِنابُ المَحارِمِ، وَ انتِظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ وَ حُسنِ الصُّحبَةِ، وَ حُسنُ الجِوارِ، وَ بَذلُ المَعروفِ، وَ كَفُّ الأَذى، وَ بَسطُ الوَجهِ، وَ النَّصيحَةُ، وَ الرَّحمَةُ لِلمُؤمِنينَ؛ و از آیین ایشان ]= منتظران[ است: تقوا و ورع، صدق، درستی و تلاش، اداي امانت به نیکوکار و بدکار، طولانی کردن سجدهها، قیام و شب زندهداری، دوری از گناهان و محارم و انتظار فرج با صبر، حسن دوستی و حسن همسایگی، بخشش و نشر نیکیها ، خودداری از زشتیها و پلیدیها، خوشرویی، نصیحت، و رحمت و دلسوزی نسبت به مومنان (مجلسي، 1403: ج10، ص361).
در این احادیث گهربار، ویژگی منتظران، عمل به ارزشهای اخلاقی و دوری از گناهان دانسته شده است. جهاد با نفس و هواهای آن، درجه وجودی حیات معنوی و اختیاری مومنان را اشتداد بخشیده و یکی از لوازم تحقق حیات طیبه است. مومنانی که به چنین حیاتی رسیدهاند، آمادگی وصول به درجات بالاتری از این نوع حیات را دارند که در زمان قیام و ظهور امامشان به وقوع خواهد پیوست؛ حیاتی مومنانه سرشار از عبودیت و همسو با اجرای احکام و عدالت الاهی که انسانها را به قرب پروردگارشان میرساند؛ حیاتی آگاهانه که با قدرت ایمان و اراده اثرگذار در اعمال فرد پدید آمده است.
نتیجه گیری
حیات طیبه باطن و حقیقت زندگی مومنانه است. درجه وجودی چنین حیاتی قویتر، خاصتر، برگزیده و پاکتر، و به حیات ازلی و ابدی حق نزدیکتر گردیده است؛ حیاتی که بهوسیله روح ایمان و معرفت آگاهانه و مطابق با فطرت توحیدی، قوه میل به اطاعت الاهی و انجام دادن اعمال صالح و امور خیر، خودسازی، صبر و استقامت پدید میآید. خداى تعالى مؤمنى را كه عمل صالح انجام دهد، به حيات جديدى غير از حياتى كه به ديگران نيز داده است، زنده مىكند. كسى كه داراى حیات ایمانی است، حیات انسانی اش قوىتر و واجد آثار بيشتری است. حیاتی وصل شده به حیات ابدی الاهی که از علم، قدرت و اراده حقیقی سرشار است.
عصر انتظار، دوران غیبت امام مهدی4 است که مومنان باید برای آماده سازی قیام مهدوی تلاش کنند؛ تلاشی مضاعف تا به درجات معنوی لازم برای رسیدن به حیات طیبه روحانی و معنوی خود برسند. این آمادگی در سایه ایمان راستین و انجام دادن عمل صالح به دست میآید و شرایطی دارد. ویژگی مهم دوران انتظار، امتحان مردم در دینشان است که با فرافکنی و ایجاد شبهه، ایجاد شک و نا امیدی به فرج و گشایش الاهی، ابتلا به انواع سختیها و بلاها ظاهر شده و ایمان افراد را نشانه میگیرد. تضعیف ایمان نیز به تضعیف عمل میانجامد و در نتیجه سقوط معنوی و دوری از حیات طیبه را به دنبال دارد. کارامدی انتظار در تحقق حیات طیبه با ترغیب و امیدبخشی به مومنان، ایجاد روحیه اطاعت و فرمانبرداری از اوامر الاهی، ایجاد روحیه استقامت و صبوری و دعوت به جهاد با نفس و رسیدن به ارزشهای اخلاقی صورت میگیرد. مومنان منتظر با چنین اراده و قدرتی آماده حیاتی معنوی و توحیدی میشوند؛ حیاتی همسو با فطرت توحیدی و سرشار از پاکی و معنویت که «حیات طیبه» نام دارد.
حیات حقیقی، از آن اهل بیت است که به نهایت درجه عبودیت رسیده اند و رود خروشان حیاتشان، به دریای حیات ازلی، ابدی و حقیقی خداوند وصل شده است. مومنان باید برای رسیدن به حیات طیبه مهدوی در زمان ظهور، با طی مسیر عبودیت و از طریق جهاد با نفس با محوریت فرامین شرع، به درجاتی از حیات طیبه در عصر انتظار برسند؛ عصری که زمینهساز قیام مهدوی و حیاتی کاملتر در معیت وجودی با حیات طیبه امامشان است تا به دریای حیات حقیقی وصل شده و رنگ ابدیت بگیرند.
منابع
قرآن کریم.
ابن شعبه حرّانی، الحسن بن علی (1404ق). تحف العقول. محقق: علی اکبر غفاری، قم، موسسه نشر اسلامی.
احمدى ميانجى، على (1426ق). مكاتيب الأئمه :، محقق: مجتبى فرجى، قم، دار الحديث.
ابن بابويه، محمد بن على (1395ق). كمال الدين و تمام النعمه، محقق: على اكبر غفارى، تهران، اسلاميه.
__ (1380). صفات الشيعه، مترجم: امیر توحيدى، تهران، زراره.
ابن منظور، محمد بن مکرم (1405ق). لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه.
ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم (1397ق). الغيبه، محقق: على اكبرغفارى، تهران، نشر صدوق.
ابن سینا، حسین بن عبدالله (1369). الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه.
ازهری، محمد بن احمد (1422ق). معجم تهذیب اللغه، بیروت، دارالمعرفه.
آلوسى، محمود (1415ق). روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، محقق: على عبدالبارى عطيه، بيروت، دارالكتب العلميه.
خوانسارى، محمد بن حسين (1366). الفهرست شرح غرر الحكم و درر الكلم، محقق: جلال الدين حسينى ارموى محدث، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
انیس، ابراهیم؛ منتصر، عبدالحلیم؛ الصوالحی، عطیه و خلف احمد، محمد (1386). المعجم الوسیط، مترجم: محمد بندر ریگی، تهران، انتشارت اسلامی.
برقى، احمد بن محمد بن خالد (1371ق). المحاسن، محقق: جلال الدين محدث، قم، دار الكتب الإسلاميه.
جعفری، محمدتقی (1386). شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی، تهران، موسسه نشر آثار علامه جعفری.
ــــــــــــــــ (1386). ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
ــــــــــــــــ (1383). فلسفه و هدف زندگی، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
جوادی آملی، عبدالله (1384). فطرت در قرآن، تنظیم: محمد رضا مصطفی پور، قم، نشر اسراء.
حلّی، حسن بن یوسف (بیتا). کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، قم، انتشارات مصطفوی.
خسروپناه، عبدالحسین و دیگران (1392). انسان شناسی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف.
خواجه طوسی، محمد بن الحسن (1389). اخلاق ناصری، مصحح: عزیزالله علیزاده، تهران، فردوس.
دشتی، محمد (1381). نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین7
دهخدا، علی اکبر ( 1373). لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
راغب اصفهانى، حسين بن محمد (1412ق). مفردات ألفاظ القرآن، محقق: صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالقلم.
صدر الدین شیرازی، محمد (1366). شرح اصول کافی، مصحح: محمد خواجوی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ـــــــــــــــــــــــــ (1981م). حکمت المتعالیه، بیروت، دار الاحیا التراث العربی.
شیروانی، علی (1381). اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، قم، دارالفکر.
طباطبايى، سيد محمد حسين (1417ق). الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه.
ـــــــــــــــــــــــــ (1374). ترجمه تفسير الميزان، مترجم: محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين.
طبرسى، فضل بن حسن ( 1372). مجمع البيان فى تفسير القرآن، محقق: محمد جواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو.
طوسى، محمد بن الحسن (1414ق). الأمالی، محقق: مؤسسه البعثه، قم، انتشارات دار الثقافه.
فخر رازى، محمد بن عمر (1420ق). تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بيروت، داراحياء التراث العربي.
فراهیدی، خلیل بن احمد (1414ق). ترتیب العین، ترتیب: شیخ محمد حسن بکایی، قم، اسوه.
قرائتى، محسن (1383). تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن.
قمی، شیخ عباس (1379). منتهی الامال، مشهد، بارش.
کلینی، محمد بن يعقوب (1407ق). الکافی، محقق: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الكتب الإسلامية.
ــــــــــــــــــــــ (1369)، ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران، كتابفروشي اسلاميه.
مدني شيرازي، سيد على خان (1409 ق ). رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، محقق: محسن حسينى امينى، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
مکارم شیرازی، ناصر (1383). تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مجلسى، محمد باقر (1403ق). بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربی.
ـــــــــــــــــ (1381). مهدی موعود، مترجم: علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مصباح یزدی، محمد تقی (1387). نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، نگارش: احمد حسین شریفی، قم، انتشارات موسسه آموزشی پزوهشی امام خمینی;.
مصطفوی، حسن (1385). التحقیق فی کلمات القرآن، طهران، نشر آثار للعلامه المصطفوی.
مطهری، مرتضی (1369). ولاء ها و ولایتها، تهران، صدرا.
موسوی اصفهانی، سید تقی (1376)، مکیال المکارم، مترجم: سید مهدی حائری قزوینی، تهران، انتشارات بدر.
يزدى حايرى، على ( 1422 ق ). إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب4، محقق: على عاشور، بيروت، مؤسسه الأعلمى.
[1] . «....فالسابقون هم رسل الله و خاصّة الله من خلقه، جعل فیهم خمسه ارواح اّیّدهم بروح القدس فبه عرفوا الاشیاءَ و ایّدهم بروح الایمان فبه خافواالله عزوجل و ایّدهم بروح القوة و فبه قدروا علی طاعة الله و ایّدهم بروح الشهوه فبه اشتهوا طاعة الله عزوجل و کرهوا معصیته و جعل فیهم روح المدرج الذی به یذهب الناس و یجیئون و جعل فی المومنین: اصحاب المیمنة روح الایمان فبه خافوا الله و جعل فیهم روح القوة فبه قدروا علی طاعة الله و جعل فیهم روح الشهوة فبه اشتهوا طاعة الله و جعل فیهم روح المدرج الذی به یذهب الناس و یجیئون».
[2]. مگر مردم پنداشته اند به صرف اينكه گويند ايمان داريم رها شوند و امتحان نشوند؟!
نویسندگان:
محمد مهدی گرجیان ـ زینب کبیری