تأثیر حضرت خدیجه(س) بر زندگی سیاسی پیامبر(ص)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 7 - 14 دقیقه)

 

نقش تاریخی زنانی نظیر حضرت خدیجه (س) ممکن است نقشی متعارف - چنان که از این عبارت انتظار میرود - نباشد اما هیچکس در اهمیت و تعیین کننده بودن آن تردیدی ندارد و این موضوع با رجوع به متون تارخی و احادیث و روایات - به طور مشخص در مورد زنان صدر اسلام - در همان نگاه اول رخ مینماید و نیز چنین ویژگی شاید با مرور زندگی شخصیتی نظیر حضرت خدیجه (س) به عنوان کسی که 25 سال در بحرانیترین دوران صدر اسلام در کنار پیامبر بود، بیش از پیش جلوه گر شود. از این رو برای آشنایی بیشتر با زندگی آن حضرت و ویژگیهای شخصیتی ایشان، گفت و گویی داشتیم با دکتر نهله غروی نائینی استادیار دانشگاه تربیت مدرس در رشته علوم قرآن و حدیث که حاصل این گفت وگو تقدیم حضور خوانندگان گرامی می شود.

با توجه به جایگاه منحط زن در جامعه جهلزده عرب، موقعیت و جایگاه اجتماعی حضرت خدیجه (س) پیش از ازدواج با پیامبر چگونه بود؟ آیا شهرت ایشان - تا پیش از ظهور اسلام - تنها به دلیل ثروت و تجارتشان بود یا اینکه از نظر شخصیتی نیز ویژگیهایی داشتند که ایشان را ممتاز می ساخت؟
کتابهای طبقات و کتابهایی که درباره اصحاب پیامبر یا کتابهایی که در مورد شخصیت افراد صدر اسلام نوشته شده یا کتاب طبقات کبرای کاتب واقدی و یا کتابهای دیگر نظیر «الکامل فی التاریخ» ابن اثیر و کتابهای شیعی مانند «اعیان الشیعه» یا کتاب «بحارالانوار» که مطالبی در مورد حضرت خدیجه(س) دارند یا کتاب «ریاحین الشریعه» مرحوم محلاتی همه آنچه را که نوشته اند در واقع از همان کتابهای معتبر اهل سنت مثل طبقات الکبری و... گرفته اند و گزارشی از شرح حال خانم حضرت خدیجه را ارائه دادهاند. طبق آنچه که این کتابها می نویسند و ابن حجر هم در کتاب خود آورده، درباره شرح حال ایشان آمده است که خانم خدیجه کبری از نوادگان عبد مناف هستند و به این ترتیب هم با حضرت رسول نسبت پیدا می کنند. و نیز مینویسند که بانویی بسیار باشرف، ثروتمند، با آبرو و احترام و عزت در جامعه آن زمان بوده است. در جامعه منحط عرب در آن روز که برای زن ارزشی قائل نبودند و آیات قرآن هم شهادت می دهد به اینکه دختران را به خاطر ننگی که از داشتن دختر داشتند، زنده به گور میکردند و یا اینکه چهره شان در هنگام شنیدن خبر دختر دار شدن سیاه می شد گویای این است که جامعه آن روز برای زن ارزش ومقام چندانی قائل نبوده و باز هم گزارشهای تاریخی میگوید که از نظر مسئله ارث و حقوق هم زن آن روز مقام چندانی نداشته اما بسیار به ندرت زنانی در طول جامعه بشری بوده اند که در دوران زندگیشان درخشیده و بر صفحات تاریخ نام آنها از نظر موقعیتی که داشتند ماندگار شده است که حضرت خدیجه(س) هم یکی از همین بانوان است که در جامعه آن روز با همه مشکلات و کوته فکری مردم، این خانم به دلیل موقعیتی که داشتند و نیز شرف و منزلت و عفت ایشان باعث میشد که دیگران نتوانند به محضر آن خانم بی حترامی کنند و هم اینکه از نظر اقتصادی گزارش میشود به این که خانمی ثروتمند بودند و مردانی را استخدام می کردند و برای تجارت میفرستادند که باز این هم نفوذ و قدرت اجتماعی و اقتصادی حضرت را نشان میدهد که در آن زمان از گزارشهای تاریخی کاملاً مشهود است و البته فراتر از آن، از دوران جاهلیت که جلوتر بیائیم مسئله ایمان آوردن حضرت خدیجه (س) به اسلام و به پیامبر اکرم است. از زمانی که ایشان متوجه شخصیت پیامبر اکرم میشوند شیفته این وجود مبارک میشوند که این خود نشانه باز و روشن بودن قلب و ضمیر حضرت خدیجه (س) است است که جذب رسول الله میشوند و از گزارشهای اهل سنت و حتی در برخی احادیث ما هم که در بحار الانوار آمده چنان برمی آید که حضرت قبل از ازدواج با پیامبر، ازدواج کرده بودند اما در آن دوران بدون همسر بودند ومشغول کار تجارت. با این حال این موضوع که وجود مبارک پیامبر ایشان را شیفته میکند نشان دهنده این است که حضرت خدیجه (س) تصمیم خود را گرفته و مسیر خود را مشخص کرده و اگر فردی بود که فقط به مسائل مادی و اقتصادی میپرداخت هیچ وقت نمیآمد شیفته فردی مثل پیامبر شود که جسته و گریخته - چنان که گزارشها نشان میدهد - از ورقة بن نوفل که پسر عمویشان بوده و یا از برخی از علمای یهود و مسیحی فقط خبر هایی را در مورد حضرت رسول شنیده بودند. شیفتگی ایشان به پیامبر به خاطر گرایش به حق و حق پرستی بوده که در این راه قدم بگذارند و باز در کتابهایی که شرح حال ایشان را مینویسند آمده که ایشان در میان زنان اولین کسی است که در آن جامعه جهل و تاریکی و ظلالت که فقط بت پرستی حاکم بود و دین حق چندان موقعیتی نداشت اسلام را میپذیرند و به پیامبر اکرم ایمان میآورند و از حضرت حمایت میکنند و از دین جدیدی که در آن جامعه تاریک پشتوانهای نداشت کاملاً حمایت میکنند و سرمایهشان را در این راه خرج میکنند چون میدانستند که برای پا گرفتن یک دین جدید و یک حکومت جدید مسئله اقتصادی بسیار مهم است از این رو ایشان داراییشان را در راه اسلام و پیامبر خرج میکنند و باز در گزارش و شرح حال حضرت داریم که هر امری که از جانب پیامبر می آمد ایشان اطاعت میکرد و در مسئله ازدواجشان هم با اینکه حضرت خدیجه چنان ثروت و مکنتی داشتند اما طبق گزارشها در مسئله مهریه هم همان مهریهای را که پیامبربرای همسران بعدیشان هم تعیین میکنند که یک مهریه متوسط و رایج در آن زمان بود ایشان هم همان مهریه را میپذیرند منتها چون رسول اکرم قادر به پرداخت این مهریه نبودند حضرت خدیجه خودشان ضمانت می کنند که این مهریه را بپردازند که باز این هم نشانهای است از بزرگواری روح خدیجه (س).

به موضوع نفوذ و نقش اجتماعی حضرت خدیجه (س) اشاره کردید با توجه به خصوصیات جامعه عرب در آن دوره، آیا داشتن نقش اجتماعی - چنان که حضرت خدیجه داشتند - برای زنان امری رایج و عادی بود؟
در گزارشهای شرح حال زنان صدر اسلام که قبل از اسلام آوردنشان شرح حالشان را میخوانیم زنانی بودند که شغلهای اجتماعی داشتند نظیر کار آرایشگری، کار صنعت دست یا کارهای تولیدی که اکثراً برای تأمین مخارجشان بوده برای مثال در شرح حال همسر ابن مسعود که ایشان کاردستی میکرده و تمام درآمدش را برای خانوادهاش خرج میکرد چون همسرش نابینا بوده وشغلی نداشت. اما داشتن نقشهای اجتماعی برای زنان به آن صورت رایج نبوده. همانطور که برای مثال مسئله زنده به گور کردن در قبایل عرب متفاوت بوده و شدت و ضعف داشته و مثلاً در قبیلهای که ابوذر بود دختر زنده به گور نمیکردند اما موقعیت حضرت خدیجه تا حدودی اختصاصی است و من فکر میکنم که این هم از موهبتهای الهی است که وقتی نقشه خداوند بر آن است که پیامبری در این زمان و در جامعه جهل زده شبه جزیره عرب ظهور کند و برای آن که در آن جامعه این دین بتواند رشد کند و رهبر این دین بتواند در بین افرادی که متصل به زر و سیم بودند و متصل به بتها و مسائل مادی بودند ظهور و شرف و موقعیتی داشته باشد و چشم آنها را بگیرد میبایست که یک پشتوانه اقتصادی هم داشته باشد اما خداوند این پشتوانه اقتصادی را در یک مسیر طبیعی قرار داد یعنی دست خداوند از پشت صحنه چنان ترسیم کرده که حضرت خدیجه در آن موقعیت زمانی بتواند بدون اینکه از موقعیت خود عقب نشینی کند چنین نقشی را ایفا کند. البته بعضی گزارشها نشان میدهد که وقتی حضرت خدیجه زنده بودند پدرشان هم زنده بوده ولی برخی از بزرگان ما سعی کردهاند بگویند که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر ازدواجی نداشتند اما خود من چون در شرح حال حضرت بسیاری از کتابها را ورق زدهام - چه اهل سنت و چه شیعی - به این نتیجه رسیدم که حتماً ازدواجی در گذشته بوده که ایشان در خانه پدرش و با ایشان زندگی نمیکرده و اگر قرار بود ایشان یک دختر خانمی باشد که ازدواج نکرده در جامعه آن روز باید تحت سلطه پدر میبود. اما باز هم گزارشها میگوید که مقداری از ثروتهای حضرت خدیجه در نتیجه همان ازدواجها به ایشان رسیده بود و خودشان هم بالاخره نوه عبدمناف بودند و از خانواده بزرگی بودند و به همین دلیل جایگاه خودشان را داشتند. باز موقعیت زن در بین این قبایل همانطور که گفتم مقداری فرق میکرد. در بین قریشیان زنها بیشتر میتوانستند حضور داشته باشند تا در بین قبایل دیگر. همان طور که هند زن ابوسفیان هم در جای خودش موقعیت ضعیفی ندارد. حضرت خدیجه هم از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردار بودند و چون بین افراد هم شناخته شده بودند و معمولاً در آن روزگار موقعیت خانوادگی در بین قبایل بسیار اهمیت داشت از این رو افراد معمولی جرات نمیکردند نسبت به ساحت ایشان بی احترامی یا توهین کنند که این خودش خیلی مهم بود.

نقش و تأثیر حضرت خدیجه (س) در زندگی سیاسی پیامبر - به عنوان کسی که 25 سال در کنار پیامبر زندگی کرد - تا چه حد بود؟
معمولاً برای هر دین وشریعت جدید و برای هر رهبر، داشتن پشتوانه سیاسی و اقتصادی ضروری است تا یک قدرت ظاهری داشته باشد تا مردم در برابر دعوتها و سخنان آن رهبر، مطیع باشند و سر تعظیم فرود بیاورند. علاوه بر صفات خود رسول اکرم در درستکاری، امین بودن و راستگویی که در جامعه مشهور بود و اعمال خود پیامبر در طول حیاتشان از نظر دعوتهای طبقات بالاتر جامعه ، از نظر مالی یا از نظر قدرتی پشتوانه بودن حضرت خدیجه برای پیامبر اکرم بسیار مؤثر بود. در خود کتابهای اهل سنت از قول عایشه آمده که: «از بس پیامبر از خدیجه یاد میکرد و حتی برای دوستان خدیجه قطعات گوشت قربانی میبرد و همیشه ذکر خیر خدیجه را میکرد گاهی من احساس حسادت میکردم. یک روز گفتم یا رسول الله چقدر اسم این زن را میبری او که پیرزنی بیش نبود، حالا شما یک همسر جوان و زیبا دارید!» و پیامبر در جواب عایشه میفرمایند: «خدیجه اولین زنی بود که به من ایمان آورد و در زمانی که همه مرا ترک کردند او یاریام کرد» و باز پیامبر میفرمایند که: «خداوند از هیچ زنی به من فرزند نداد و فقط از خدیجه به من فرزند داد» و این هم از نکات جالبی است که داشتن ریشههای طاهر و پاک تا چه حد اهمیت دارد چنان که در مورد ائمه میبینیم از همسرانی که خداوند نمیخواسته هیچ وقت بچه دار نشدند و در میان همسران پیامبر با اینکه بودند کسانی که از شوهران دیگرشان فرزند داشتند اما از پیامبر بچه دار نشدند و این خود نکته بسیار مهمی است که نشان میدهد حضرت خدیجه بطن و درونشان هم پاک بوده که باید جایگاه پرورش یک موجود پاکی مثل حضرت زهرا (س) باشد و با توجه به گفتههای قرآن که میگوید سخنان پیامبر از روی هوا و هوس نیست بنابر این پیامبر اگر در مورد حضرت خدیجه و یا هر کس دیگر تمجیدی کردند این تمجید ثابت و همیشگی است و پیامبر در مورد حضرت خدیجه فرمودند که «چهار نفر از زنان هستند که بهترین زنان بهشت هستند» و نام آنها را به ترتیب شمرده و گفتهاند «حضرت خدیجه، حضرت فاطمه، حضرت مریم و آسیه زن فرعون». چنان که میبینیم تمام سخنانی که پیامبر در مورد حضرت خدیجه دارند تماماً تعریف و تمجید از ایشان است. حضرت خدیجه با اینکه در اوج نعمتها زیسته بود اما هنگامی که سه سال در شعب ابوطالب محاصره میشوند پابه پای رسول اکرم با صبوری کامل زندگی را میگذراند و حتی یک بار شکایت نمیکنند و این از بزرگی روح و عظمت شخصیت ایشان حکایت دارد. در گزارشهای تاریخی آمده که وقتی حضرت خدیجه - چند روز بعد از ابوطالب - از دنیا میروند برای پیامبر واقعاً مصیبت و سختی بزرگی بود تا حدی که آن سال را «عام الحزن» یعنی سال اندوه نامیدند زیرا پیامبر حامی و پشتیبان خود را از دست دادند.

نقش و جایگاه حضرت خدیجه را به عنوان یک مادر و به عنوان کسی که شخصیتی نظیر حضرت فاطمه (س) را در دامان خود پروردند چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر جایگاه مادر بودن اولاً این که یک مادر در دوران جنینی فرزندش، اعمال و کردارش و همچنین تغذیه و روحش بر روی جنین بسیار مؤثر است. درست است که حضرت زهرا وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، خردسال بودند اما همانطور که قبلاً هم گفتم بطن حضرت خدیجه (س) پاک بود زیرا میبایست محل حفظ نطفه پاک باشد تا فرزندی پاک مثل فاطمه زهرا (س) که نشانی از نور الله است متولد شود. ما یک حدیثی داریم که بسیار پر معناست در این حدیث آمده است: «السعید سعیدٌفی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» یعنی هر انسانی در دورانی که در رحم مادر است سعادت یا شقاوتش رقم زده میشود البته نه به این معنا که از آن دوران بر پیشانیاش زده شود و دیگر اعمالش ثابت باشد و نتواند آن را تغییر دهد بلکه عبادتهای مادر، دعاها و اعمال خیر مادر و حلال خوردن مادر در روح وجسم جنین مؤثر است و این را پزشکی امروز هم ثابت میکند. چطور وقتی سیگار کشیدن مادر یا اطرافیان بر روی جنین اثر منفی میگذارد آیا روح پاک و عبادات مادر بر روی جنین اثر نمیگذارد؟ بدون شک، عبادات و اعمال مادر بر روی فرزند اثر میگذارد و برای همین هم اگر ما تاریخچه زندگی تمام پیامبران و ائمه و سلالههای پاک را ببینیم خواهیم دید که از پدر و مادر پاک به دنیا آمدهاند. بنابر این همه اینها نقش مؤثری در وجود پاک حضرت زهرا (س) داشته است. درست است که حضرت زهرا منتخب خداوند بود اما کار الهی بی دلیل نیست و خداوند ترتیب علت را فراهم آورده تا به معلول رسیده است. حضرت خدیجه مهیا شده برای این که کسی مثل حضرت زهرا در درونش پرورش پیدا کند همانطور که حضرت مریم مهیا شد تا عیسی دردرونش پرورش یابد.

آیا در قرآن آیاتی وجود دارد که حتی به طور غیر مستقیم به شأن شخصیتی و مقام معنوی ایشان اشاره ای داشته باشد؟
البته بیشتر آیاتی که تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) نازل شده معمولاً درباره دعوتها در محیط در محیط مکه در سالهای اولیه بوده است و در برخی نقلها گفتهاند حضرت خدیجه سه سال قبل از هجرت و برخی گفتهاند تا پنج سال قبل از هجرت از دنیا رفتهاند و بیشتر آیات در مورد دعوت مشرکین به توحید ومعاد بوده و کمتر در مورد جامعه و خانواده و همسران پیامبر صحبت کرده از این رو این که بخواهیم بگوئیم آیهای مستقیماً به حضرت خدیجه نسبت داده شود، چنین نیست اما اگر بخواهیم آیه تطهیر را در نظر بگیریم که خطاب پیامبر اکرم به اهل بیتشان است که خداوند اراده کرده که آنها را پاک بگرداند حضرت خدیجه هم جزء اها بیت پیامبر بودند و میتوانیم بگوییم که این آیه شامل حال حضرت خدیجه هم میتواند باشد البته طبق روایاتی که داریم کهام سلمه میگوید آن آیه مخصوص پیامبر است و علی و حسنین و حضرت زهرا (س)، باید بگوییم که آیهای به طور مستقیم در مورد آن حضرت نداریم چون عمر حضرت کفاف نکرد که به مدینه بیایند و ما بتوانیم آیاتی از آیات مدینه را به آن حضرت نسبت دهیم.

در مورد کتب احادیث و روایات چطور؟
مقام حضرت خدیجه را میتوانیم از احادیثی که از قول رسول الله در مورد ایشان آمده در یابیم که یکی از همین احادیث در دو کتاب از کتابهای معتبر اهل سنت که شیعه هم در شرح حالها به آن اعتماد میکند نقل شده که روزی پیامبر چهار خط بر روی زمین کشیدند و فرمودند: «این چهار خط علامت چهار زن است که بهترین زنان بهشت هستند» و در همین حدیث نام حضرت خدیجه را در صدر آنها یاد میکند و یا در احادیثی که در جواب عایشه میگفتند که پیامبر فرمودند:«حضرت خدیجه از بین همسران، بهترین همسر من بود» و نقلها هم به همین گواهی میدهد که از میان تمام همسرانی که رسولالله اختیار کردند، حضرت خدیجه از جایگاهی والاتر در نزد پیامبر برخوردار بود.
نکته ای را که مایلم بگویم مسئله پذیرش امامت و ولایت امیرالمؤمنین است همان طور که میدانید واقعه غدیر خم و آیه مربوط به مسئله ولایت امیرالمؤمنین در سالهای آخر رسالت پیامبر اکرم نازل شد اما حضرت خدیجه چند سال قبل از هجرت از دنیا رفتند. پیامبر اکرم در زمان حیات حضرت خدیجه مسئله ولایت امیرالمؤمنین را - چنانکه نقلها روایت میکند - به ایشان گوشزد میکنند و ایشان ولایت امیرالمؤمنین را میپذیرند و با ولایت امیرالمؤمنین از این دنیا میروند کما اینکه هنوز مکلف به این پذیرش نبودند اما از آنجایی که حضرت مطیع پیامبر و مطیع رهبرشان بودند و هر دستور پیامبر را قبول می کردند، مسئله ولایت را هم که هنوز در موردش آیه نیامده بود پذیرفتند.

/پایان/

منبع: گلستان قرآن،آذر 1380 - شماره 95.


چاپ   ایمیل