آخرین مطالب
- شیعه شناسی
- مذاهب کلامی
- تاریخ تشیع
- مهدویت
- فرق تشیع
در این مقاله درصدد تبیین نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) و نقش ایشان در حفظ اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و تثبیت مقام امامت امام زمان (علیه السلام) و نجات آن از گرداب سخت و هولناکی که با آن روبرو شده بود و مقابله نگرش قرآنی امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره به امام مهدی (ع) نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی (علیه السلام)
نویسندگان: سید محمد رضا علاءالدین (1) و سیده فاطمه حسینی (2)
چکیده در این مقاله درصدد تبیین نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) و نقش ایشان در حفظ اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و تثبیت مقام امامت امام زمان (علیه السلام) و نجات آن از گرداب سخت و هولناکی که با آن روبرو شده بود و مقابله آن حضرت با جریانات انحرافی موجود در جامعه در جهت صیانت از اسلام و اداره تشکیلات وکالت و بیان زیارات و احادیث روشنگر درباره ظهور آخرین منجی، و آماده سازی اذهان برای دوران حضور و غیبت ولی عصر (عجاللهتعالیفرجهالشریف) و وظایف منتظران بر اساس زیارت جامعه کبیره میباشیم. کلید واژه: امام هادی (علیه السلام)، مهدویت، زیارت جامعه مساله مسئله مهدویت از مسائل مهم و حیاتی است که از زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت واضح و روشن مطرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. و امامان معصوم (علیه السلام) نیز به فراخور فرصتهایی که برای آنها پیش آمده این مسئله را مطرح و بیان نمودهاند. دوران امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) از دورانهایی است که حکومت وقت به شدّت مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی (علیه السلام) را پیگیر بوده و تحت نظر داشته است. اختناق و سختگیری در این زمینه نیز به اوج خود رسیده بود؛ با این حال، حضرت هادی (علیه السلام) از فرصتها بهرهبرداری نمود و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا و زیارت مسئله مهدویت را زنده نگهداشته است. ارائه نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره در جهت معرفی و تبیین مقام و جایگاه و موقعیت امام مهدی (علیه السلام) مسأله مورد نظر ماست. مقدمه از امام هادی (علیه السلام) مجموعهای از «زیارات» ارزشمند به یادگار مانده است که بدان وسیله پدران بزرگوارش را زیارت میکرد و به پیروانش دستور میداد که امامان (علیهم السلام) را بدان کلمات زیارت کنند. این زیارتها سرشار از معارف گوناگون اسلام و دلائل حقانیت امامان (علیه السلام) و شایستگی آنان برای منصب خلافت اسلامی است. از مشهورترین و پرارزشترین زیارتنامههای امامان (علیه السلام) زیارت «جامعه» است که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده و به خواهش یکی از شیعیان به نام «موسی بن عبدالله نخعی» به او تعلیم داده شده است و هر یک از پیشوایان معصوم (علیه السلام) را میتوان با آن زیارت کرد.» زیارت جامعه را شیخ طوسی و شیخ صدوق درکتابهای خود نقل کرده (صدوق، ج2، 1378، ص277) و شخصیتهای بزرگی تاکنون، به زبان فارسی و عربی، برآن شرح نوشتهاند. از جمله، علامه مجلسی در توصیف این زیارتنامه مینویسد: «زیارت جامعه، از نظر سند، صحیحترین زیارتها، از جهت محتوا، عمیقترین، از نظر لفظ، فصیحترین و از حیث معنی، بلیغترین زیارتنامهها و پر ارجترین آنهاست.» (مجلسی، ج99، 1404ق، ص 144) فرازهایی از زیارت جامعه: «اشهَدُ انَّكُمُ الائمّة الرَّاشِدُونَ، المَهدِیُّونَ، المَعصُومُونَ، المُكَرَّومُونَ، المُقرَبُونَ، المُتَّقُونَ، الصَّادِقُونَ، المُطَفَونَ، المُطیعُونَ لِلّهِ، القَوَّامُونَ بِامرِهِ العامِلُونَ بِارادَتِهِ الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ، اصطَفاکُم بِعِلمِهِ، وَ ارتَضاکُم لِغَیبِهِ، وَ اختارَکُم لِسِرِّهِ ... وَ رَضِیکُم خُلَفاءَ فی ارضِهِ وَحُجّجاً عَلى بَرِیَّتِهِ وَانصاراً لِدینِهِ وَحَفَظَةً لِسِرَّهِ وَ خَزَنَة لِعِلمِهِ وَ مُستَودِعاً لِحُكمَتِهِ وَ تَراجِمَةِ لِوَحیِهِ وَ اركاناً لِتَوحیدِهِ وَ شُهَداءَ عَلى خَلقِهِ وَ اعلاماً لِعِبادِهَ وَ مَناراً فی بِلادِهِ وَ ادِلَّاءَ عَلى صِراطِهِ.» گواهی میدهم که شما، پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرّب، پرهیزگار، راستگو برگزیده، فرمانبر خدا، استوارکنندگان امرا و و عمل کنندگان بر وفق خواست او هستید که به کرامتش نائل آمدهاید. خداوند، شما را به دانش خویش برگزید و برای غیبتش پسندید و برای سرّ خویش انتخاب کرد.... و پسندید که شما جانشینان او در زمینش و حجّتهای او بر مخلوقاتش و یاوران دینش و حافظان سرّش و خزانهداران علمش (که از آسمان نازل شده است) وامانتداران حکمتش و مترجمان و مفسّران و حیش و بنیانهای توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچمهای برافراشته برای بندگانش و نشانههای روشن در شهرهایش و راهنمایان راهش باشید. در این فرازها از زبان امام هادی (علیه السلام)، اوصاف و ویژگیهایی برای امامان (علیه السلام) بیان شده که در غیرآنان یافت نمیشود و هر یک از این ویژگیها، بیانگر شایستگی آن بزرگواران برای رهبری امّت و جانشینی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. علاوه برآنکه تصریح شده است خداوند، آنان را خلیفه خویش در زمین و حجّت خود برآفریدههایش قرارداده است. با این وصف، جایی برای خلافت و حجّت بودن دیگران باقی نمیماند امام (علیه السلام) پس از برشماری ویژگیها و مسؤولیتها و نقشهای یاد شده برای امامان (علیه السلام) ، به رابطه و وظیفه مردم نسبت به آنان اشاره کرده میفرماید: فَالرَّاغِبُ عَنكُم مارِقُ وَ اللّازِمُ لِكُم لاحِقُ وَ المَقصَّرُ فِی حَقّكُم زاهِقُ وَ الحَقُ مَعَكُم وَ فیكُم وَ مِنكَم وَ اِلَیكُم وَ انتُم اهلُهُ وَ مَعدِنُهُ وَ میراثُ النُّبُوّةِ عِندَكُم وَ ایابُ الخَلقِ الَیكُم وَ حِسابُهُم عَلَیکُم وَ فَصلَ الخِطابِ عِندَکُم وَ آیاتٍ الله لَدَیکُم وَ عَزائِمُهُ فیکُم وَ نُورُهُ وَ بُرهانُهُ عِندَکُم وَ امرُهُ الُیکُم، پس رویگردان از شما از دین خدا بیرون رفته و ملازم و همراه شما به شما و دین خداپیوسته و رسیده است و کوتاهی کننده در حقّ شما نابود است. حقّ با شما در (خاندان) شما و از شما و بسوی شماست و شما اهل آن و معدن آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست و بازگشت خلق بسوی شما و حسابشان با شما و «فصل الخطاب» (حکم جداکننده حق از باطل) نزد شماست. آیات خدا نزد شما، عزیمتهای او (کوشش و اهتمام در تبلیغ دین و پایداری بر مشکلات و سختیهای آن) در (خاندان) شما (وارد شده و برشما حتم واجب شده است) و نور و برهانش نزد شما و امر خداوند مربوط به شماست. همچنین درفرازی دیگر میفرماید: (مَن والاکُم وَ الَی الله وَ مَن عاداكُم فَقَد عادَالله وَ مَن احَبّكُم فَقَد احَبَّ الله وَ مَن ابعَضَكُم فَقَد ابعَضَ الله وَ مَنِ اعتَصَمَ بِكُم فَقَد اعتَصَمَ بِاللّهِ) دوستدار شما، دوستدار خدا و دشمن شما، دشمن خداست. هرکس به شما محبت ورزد به خدا محبت ورزیده و آن که به شما کینه ورزد، مورد غضب خداست و هرکه به شما تمسّک جوید به خدا تمسّک جسته است. (قمی ،1371ش، ص1014) مسأله امامت و تبیین پایههای آن: بیان مسأله امامت و تبیین پایههای آن در سخنان امام دهم (علیه السلام) که بطور معمول برای عموم القا میشد و در دسترس همگان بود، متجلّی است. اینک به دو نمونه اشاره میکنیم. الف- امام هادی (علیه السلام) از پدرانش، از جدّش امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: ای علی! هرکس دوست دارد که با شادمانی و پاکی و در امان بودن از مصیبت بزرگ روز قیامت به دیدار خدا بشتابد، باید تو را دوست داشته باشد و نیز دوستدار فرزندان تو حسن، حسین، علی بن حسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی، علی بن محمّد، حسن بن علی و مهدی، پایان بخش آنان باشد. ای علی! در آخرالزّمان، گروهی تو را دوست خواهند داشت در حالی که برخی دیگر از مردم، ایشان را سرزنش میکنند و اگر آنان نیز دوستی و ولایت تو را برگزییند برایشان بهتر است، اگر بدانند و تو و فرزندانت را که برترین درودهای خدا بر آنان باد بر پدران، مادران، برادران، خویشان و نزدیکان خود مقدّم میدارند. اینان روز قیامت در زیر «لوای محمد» محشور خواهند شد. خداوند از بدیها و گناهانشان میگذرد و درجاتشان را بالا میبرد و این پاداش کردارشان است. (طوسی، ص90 و مجلسی، ج31، 1404ق، ص258) امام هادی (علیه السلام) در این روایت، تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرده بلکه سلسله امامت را- آن هم از زبان پدرانش و در نهایت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مطرح نمود و دوستی و ولایت آنان را شرط درامان بودن از عذاب الهی و نگرانی روز قیامت دانست. امام هادی (علیه السلام) در پاسخ پرسش «صقر بن ابی دُلَف»، که از معنای روایت نقل شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله): «لا تُعادُوا الاَّیامَ فَتُعادیکُم، با روزگار دشمنی نورزید که به دشمنی شما برخواهد ساخت.» پرسیده بود، فرمود: منظور از «ایام» ما هستیم و به یمن وجود ما آسمانها و زمین برپاست. شنبه نام رسول خدا (صلی الله علیه و آله). یکشنبه: کنایه از امیرمؤمنان (علیه السلام) است. دوشنبه: حسن و حسین (علیه السلام) هستند و سه شنبه: علی بن حسین، محمّد بن علی و جعفر بن محمّد (علیهم السلام). چهارشنبه: موسی ابن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی پنجشنبه: من و فرزندم حسن بن علی و جمعه نوهام (حضرت مهدی) که مردمِ حقّ طلب گرد او جمع میشوند و او زمین را پر از قسط و عدل میکند، همان گونه که از ستم و جور پر شده است. این است معنای «ایّام» پس با آنان در دنیا دشمنی نورزید تا در آخرت با شما دشمنی نورزند. (ابن بابویه، ج1ش، ص:383 و مجلسی، ج50، 1404ق ، ص:194) روش ارتباطی امام هادی (علیه السلام) با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. از این رو افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤولیتی را نداشتند و مسؤولیت ارتباط میان «امت» و «امامت» بر عهده افراد زبدهای مثل محمّد بن داوود قمی، ابوعلی بن راشد امثال آنان گذاشته میشد، سیستمی که برقراری و تنظیم این ارتباط محکم و سازمان یافته را برعهده داشت، سیستم «وکالت» بود. رسالت اصلی این سازمان، ایجاد ارتباط منظّم و تشکیلاتی میان امام (علیه السلام) و پایگاههای مردمی، پاسخگویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان، رفع گرفتاریها و نیازمندیهای آنان، جمع آوری وجوه مالی از قبیل: خمس، زکات، نذور و هدایای مردم ازمناطق مختلف و تحویل آنها به امام (علیه السلام) و ... بود. سیستم وکالت علاوه بر رسالتهای یاد شده نقش مهمّی در معرفی و تثبیت امامت امام بعدی و ثبات سیاسی و فرهنگی شیعیان و تشکّل و موفقیت آن داشت. با احضار امام هادی (علیه السلام) به سامّرا و اسکان آن گرامی در محلّه «عسکر» و منع شیعیان از ارتباط با او نمایندگان و وکلای آن بزرگوار که در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده بودند نقش حسّاستر، اختیارات بیشتر و مسؤولیت سنگینتری پیدا کردند. صاحبنظران با استفاده از منابع تاریخی، قلمرو فعالیت وکلای امام هادی (علیه السلام) را به چهار منطقه اصلی و مرکزی تقسیم کردهاند: ناحیه نخست، بغداد، مدائن و کوفه. ناحیه دوم، بصره و اهواز ناحیه سوّم، قم و همدان و ناحیه چهارم، حجاز یمن و مصر (دکتر جاسم حسین، ص:137) بطور معمول، در هر ناحیه فردی که قویتر و طبعاً دارای اختیارات بیشتری بود منصوب میشد و کارگزاران و نمایندگان محلّی موظّف بودند زیر نظر او انجام وظیفه نمایند. این سازمان را میتوان از دستورالعملهای امام (علیه السلام) به بعضی از وکلای مستقل خود به دست آورد. محمّد بن عیسی نقل میکند: امام هادی موالی بغداد، مدائن، بین النّهرین و توابع آن، نامهای بدین مضمون نوشت: من «ابوعلی بن راشد» را جایگزین «علی بن حسین بن عبد ربّه» و دیگر وکلای پیشین خود کردم. فرمانبری از او را همچون فرمانبری از خود واجب و نافرمانی از وی را در حکم نافرمانی از خود میدانم و این نامه را به خطّ خود نوشتم. (شیخ طوسی، ص:212 و مجلسی، ج50، 1404ق، ص:220) امام (علیه السلام) در نامهای دیگر به دوتن از یاران و وکلای خود، یک سلسله نکات اطلاعاتی و امنیّتی را به آنان یادآوری کرده و بدین وسیله روابط سازمانی و تشکیلاتیشان را سازمان میدهد. خلاصه مضمون این دستورالعمل ارزشمند چنین است: ای ایوب بن نوح! به تو دستور میدهم که از ارتباط و رفت وآمد زیاد با «ابوعلی» بپرهیزی و هر کدام از شما در قلمرو مأموریت خود، مشغول انجام امور محولّه باشید و حتی اگر شما بر اساس دستورالعمل تعیین شده رفتار نمایید از ارتباط (پیوسته) با من نیز بینیاز خواهید بود. ای ابوعلی! به تو نیز همان دستوراتی را میدهم که به «ایّوب» دادم و نیز به شما دستور میدهم که از اهالی بغداد و مدائن چیزی را که برای شما میآورند نپذیرید و نیز برای دیدار با من به آنان وقت ملاقات ندهید و کسانی که را که از خارج قلمرو مأموریتی شما برای شما چیزی میآورند به وکیل ناحیه مربوطه راهنمایی کنید. لازم است هر یک از شما این دستورات را پذیرفته و اجرا نماید. (مجلسی، ج50، 1404ق، ص:224) دقّت در مضمون این نامهها، وظایف و حدود اختیارات وکلای مستقل که مسؤولیّت منطقه وسیعی را برعهده داشتهاند و نیز ارتباط وکلای جزء با ایشان و در نهایت ارائه خط مشیهای کلّی از سوی امام (علیه السلام) به آنان و حمایت و پشتیبانی از ایشان را نشان میدهد. فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (علیه السلام): امام هادی (علیه السلام) از اوضاع و احوال دوران خود و نیز دوران فرزندش امام حسن عسکری (علیه السلام) آگاهی کامل داشت و میدید روزبه روز جو فشار و اختناق، شدیدتر و حسّاسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر میشود. هم چنین میدانست که در آینده نزدیک، تاریخ امامت در آستانه تحوّلی جدید و بیسابقه یعنی غیبت امام (علیه السلام) از انظار قرار میگیرد؛ از این رو یکی از محورهای فعالیّت خود را آماده ساختن اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (علیه السلام) قرارداد. فعالیتهای امام (علیه السلام) در این زمینه در شعاعی محدود و در نهایت دقت و احتیاط صورت میگرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخّصهای از حضرت مهدی (علیه السلام)- حتّی نام او- برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد و از لحاظ امنیتی به زیان جبهه امامت تمام شود. در ادامه به چند روایت در همین مورد اشاره میشود. عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هادی (علیه السلام)، به حضور آن حضرت رسید و عقاید خود بر او عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادی (علیه السلام) رسید درنگ کرد. امام (علیه السلام) سخن او را پی گرفت و فرمود: پس از من، حسن است؛ پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟: عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود زیرا او دیده نمیشود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، آنسان که از ظلم و جور پر شده است. (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:380 و طبری، ص:409) در روایتی دیگر آمده است که علی بن عبدالغفار میگوید: شیعیان پس از درگذشت امام جواد (علیه السلام) به امام هادی (علیه السلام) نوشتند و از جانشین آن حضرت پرسیدند. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: امر امامت تا مادامی که من زندهام برعهده من است و پس از من بر عهده جانشین من که از سوی خدا تعیین شده است. چه خواهد بود برای شما نسبت به «خَلَفِ» بعد از «خَلَف»؟ (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:382 و411) همین طور علی بن مهزیار میگوید: به ابوالحسن عسکری (علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت از «فَرَج» پرسیدم. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: زمانی که مولا و صاحب شما از سرزمین ستمگران غایب شد، منتظر فرج باشید. (همان، ص:380) ایّوب بن نوج از امام هادی (علیه السلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: زمانی که پیشوای شما از میان شما برداشته شود، از زیرپای خود منتظر فرج باشید. (کلینی، ج1، ص:341) امام هادی (علیه السلام) در این بیانات، بطور کلی و سربسته به موضوع غیبت امام زمان (علیه السلام) اشاره نموده، اذهان یاران خود را برای رویارو شدن با این دوران آماده کرده است. از طرف دیگر، حصر امام هادی (علیه السلام) و فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) در خانهای در درون پادگان دشمن ، مردم را آماده پذیرش عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام میکرد. دوره غیبت صغری امام عصر (عجاللهتعالیفرجهالشریف) که ارتباط مردم با ایشان فقط از طریق 4 تن از نواب خاص آن حضرت انجام میشد، شباهت زیادی به دوره در حصر قرار داشتن امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) داشت، چون در دورانی که این دو امام بزرگوار تحت حصر قرار داشتند، هرکس به سهولت نمیتوانست با این دو بزرگوار ارتباط برقرار کند و این شرایط زمینه پذیرش غیبت صغری را برای امام زمان (عجاللهتعالیفرجهالشریف) آماده میکرد و بعد هم که غیبت کبری آغاز شد، شرایط به گونهای بود که امکان ایجاد انحراف درمیان شیعیان را از بین میبرد؛ در حالیکه بدون این زمینه سازیها امکان انحراف، بسیار فراوان بود. همان طور که در دوران ائمه قبلی شاهدیم که به عنوان نمونه وقتی امام صادق (علیه السلام) یا امام موسی کاظم (علیه السلام) به شهادت رسیدند، انحرافاتی در جامعه اسلامی پدید آمد و فرقههایی به وجود آمد که مدعی بودند مهدی موعود هستند. اما با زمینه سازیها و برنامهریزی دقیقی که امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام ) انجام دادند در عصر غیبت صغری و بعد هم در دوره آغاز غیبت کبری شیعیان با چنین مشکلات و معضلاتی که قبلا و در عصر شهادت بقیه امامان (علیهم السلام) بوجود آمده بود، روبه رونشدند. زیارت جامعه و مهدویت امام هادی (علیه السلام) در این زیارتنامه به معرفی جایگاه و شناسایی ابعاد وجودی امامان (علیه السلام) در نظام آفرینش و نقش هدایتگرانه آنان در به کمال رساندن استعدادها و سیراب کردن تشنگان از سرچشمههای زلال معرفت و دانش و... پرداخته و در بیانی ژرف و قالبی رسا و عارفانه از گوشههایی از اسرار نهفته امامت پرده برداشته و تنها راه سعادت و دستیابی به کمال را در پیروی از امامان (علیه السلام) و چنگ زدن به ریسمان محبّت و ولایتشان و دوری و بیزاری از دشمنانشان دانسته است. زیارت جامعه کبیره که از متقنترین، صحیحترین و جامعترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بیان اصل امامت، مسئله مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجه قرار داده است. این مقاله به طرح نگرش قرآنی امام هادی (علیهالسلام) در زیارت جامعه کبیره به امام مهدی (علیه السلام) پرداخته است. الف) بقیّة الله السَّلامُ عَلَى الأَئِمّة الدُّعَاةِ. وَ بَقِیَّةِ اللِّهِ، سلام بر امامان دعوتكننده [به سوى خداوند]... و باقیمانده خدا، شیخ صدوق نقل کرده است که: «اولین آیهای که حضرت قائم (علیه السلام) به هنگام قیام میخواند، این آیه است: «بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَكُم إِن كُنتُم مُوءمِنینَ»: «بقیة الله بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید.» آن گاه میفرماید: «أَنَا بَقِیَّة اللهِ فِی اَرضِهِ وَخَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیَّكُم فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسلِمٌ اِلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیكَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فِی اَرضِهِ؛ من بقیة الله در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام میکند، میگوید: درود بر تو ای بقیة الله ب) خبر از غیبت امام زمان (علیه السلام) در سختترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم (علیه السلام) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات و رفتار و گفتار آنها کنترل میشد، حضرت هادی (علیه السلام) از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان (علیه السلام) را گوشزد نمود تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد و لذا فرمود: «مُوءمِنٌ بِسِرِّكُم وَ عَلانِیَتِكُم وَ شَّاهِدِكُم وَ غَاِئبِكُم وَ أَوّلِكُم وَ آخِرِكُم؛ ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غائب شما و اوّل و آخر شما.» مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده نماید و مراد از غایب ، حضرت قائم (علیه السلام) است که در هستی و جامعه حضور دارد، ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را میبیند و میشناسد، امّا مردم یا او را نمیبینند و یا میبینند، ولی نمیشناسند. ج) انتظار ظهور دولت حق از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را دادهاند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه میدارد و روح امید را در دل انسانها میدمد. حضرت هادی (علیه السلام) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین میکند: «مُنتَظِرٌ لِاَمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم؛ منتظر امر [و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.» جمله فوق هر چند به صورت خبری است، ولی گویا انشاء این امر است که انتظار آمدن مهدی (علیه السلام) و تشکیل حکومت توسط آن حضرت امری است مستحب و با فضیلت؛ چنان که در روایات دیگر نیز به آن اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مِن دِینِ الاَئِمَّ الوَرَعُ وَ العِفِّةُ ... وِانتِظارِ الفَرَجِ بِالصِّبرِ؛ از دین امامان، ورع و عفت... و انتظار فرج با صبر کردن است.» عمّار ساباطی میگوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که: آیا عبادت پنهانی با امام غائب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق [و در زمان ظهور مهدی (علیه السلام) حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش مینگرید که در دست ستمگران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نمودهاند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد) تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی (علیه السلام) اکتفا نمیشود، بلکه گام را فراتر نهاده و آرزو میکند که جزء حکمرانان و کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی (علیه السلام) قرار گیرد و لذا میفرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمِّن ... وَ یُمَلِّکُ فِی دَوَلَتِکُم وَ یُشَرِّفُ فِی عَافِیَتِکُم وَ یُمَکِّنُ فِی أَیَّامِکُم؛ و مرا از کسانی قرار بده... که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی گردد و در روزگار شما تمکّن یابد.» یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به طوری که ستم ستمکاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت و چیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. و با این آرزوها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده میشود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤیَتِکُم؛ و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود) د) رجعت در زمان حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. بر اساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت (علیه السلام) در زمان حضرت مهدی (علیه السلام) عدّهای از انسانهای خوب و بد به این دنیا بازخواهند گشت. از جمله مسائلی که در جای جای زیارت جامعه به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا میفرماید: «مُؤمِنُ بِاِیابِکُم مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم؛ مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق میافتد، چه اینکه هر چه را معصومین (علیه السلام) که از اشتباه و خطا مصوناند خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت. و در جای دیگر میفرماید: «وَیَکُرُّ فِی رَجعَتِکُم؛ [قرار ده مرا از کسانی که] بازگردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت وداع در ذیل زیارت جامعه میخوانیم: «وَ اَحیانِی فِی رَجعَتِکُم؛ [خدا] زنده گرداند مرا در رجعت و برگشت شما) ه) رهاورد ظهور رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و صالحان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آنچه در این مقاله به آن اشاره میشود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.
1- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان kosar1380 @ chmail.ir. 2- کارشناسی ارشد مدرسی الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان fateme.hosani. 1391 @ gmail.com.
منابع تحقیق :
1) ترابی، جواد، خورشید هدایت سیری در زندگی امام هادی (علیهسلام)، بیت الاحزان قم، چاپ اول، 1386. 2) پناهیان گفتمان امام هادی، مجموعه سخنرانیها 1394. 2) حسن ابراهیم؛ حسن، تاریخ اسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی. 4) جوادی آملی؛ عبدالله، ادب فنای مقربان، موسسه اسراء، تابستان 1389ش 5) جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیه الهی، تهران، مؤسسه امیرکبیر 6) خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، تهران، کتابفروشی اسلامیّه، 1356. 7) خلخال، علی چهرههای درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری (علیه السلام)، انتشارات مکتب الحسین، اردیبهشت 1386 8) دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ذیل واژه جامعه زیارت، ص357، 1367ش 9) دریائی، محمد رسول، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، 15خرداد 1361 10) سند؛ محمد. بررسی سندی زیارت جامعه کبیره. ترجمهی مهناز فرهمند. دارالعرفان، 1386 11) شریفی، محمود، فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ترجمه: علی مؤیدی، نشر معروف قم، چاپ اول، دی 1384 12) شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام هادی (علیه السلام)، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371 13) عاملی، محمد بن حسن (ق). وسایل الشیعه.، قم، آل البیت، 1409 14) قزوینی، سید محمد کاظم، امام الهادی الی المهدو الی الحد، قم، آثار شیعه.1372 15) قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. 16) قیومی اصفهانی ، جواد ، صحیفه امام هادی (علیه السلام)، دفتر تبلیغات اسلامی، 1381 17) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء. 1404ق 18) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقه الشیعه، تصحیح، صادق حسنزاده، قم، 1383. 19) نجفی، نفیسه. نگرشی موضوعی بر زیارت جامعه کبیره، مجله سفینه، شماره بیست و شش سال هفتم، 150. 20) هادی منش، ابوالفض، مشکات هدایت، پژوهش در زندگانی امام هادی، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383. منبع مقاله : مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53