چرا امام سجاد (علیه السلام) را زین العابدین می گفتند؟

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 13 - 26 دقیقه)

 یکی از القاب مبارک امام سجاد(علیه السلام)،زین العابدین به معنای زینت عبادت کنندگان است؟ چرا امام سجاد (علیه السلام) را زین العابدین می گفتند؟1110257 389

مقدمه: در بررسی اساسی ترین مظاهر زندگی امام سجاد (ع) به مواردی چون: ترک دنیا، کثرت عبادت، زهد نسبت به مال دنیا و خوشی های آن خواهیم رسید. ما از این مظاهر به «تعبد» و روی گردانی از دنیا، تعبیر می کنیم.

«تعبد» در حیات پر برکت امام (ع) به گونه ای است که محتاج دلیل و نص تاریخی نیست. همین کافی است که بدانیم آن حضرت را «زین العابدین» و «سجاد» لقب دادند.

در نظر علمای غیر شیعی، امام سجاد (ع) عابدترین و زاهدترین فرد خود زمانه است که مانند خورشیدی بر تارک انسانیت می درخشد و تاریخ او را در اعلا مرتبه می ستاید.

برای معرفی عبادت امام (ع) به صورت زنده و شناساندن کیفیت و مقدار آن و بررسی حالاتی مانند ترس از خدا، زهد و موعظه که از لوازم عبادت امام بشمار می آید،

عبادت به گونه ای در زندگی امام سجاد (ع) بروز یافته، که دلیل برتری ایشان است زیرا کثرت تضرع و شب زنده داری آن حضرت ، گواه عظمت مرتبه و امامت به شمار می اید.

همه امامان «علیهم السلام» در رتبه و شان، برابر و یکسان بوده اند.اما سوال این است که کدام اوضاع و احوال، امام سجاد (ع) را به اتخاذ چنین رویه ای مجبور می ساخت و اهدافی که این رویه متضمن تحقق بخشیدن بدان ها بود، کدام است؟

چرا به امام سجاد(علیه السلام) زین العابدین می‌گویند؟ یکی از القاب مبارک امام سجاد(علیه السلام)، لقب زیبای زین العابدین به معنای زینت عبادت کنندگان است. البته آن حضرت ملقب به القاب دیگری همچون: سیدالساجدین، سیدالعابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی‌الوصیین، منارالقانتین، خاشع، المجتهدالزّاهد، العابد، البکاء، السجاد، زکی و امین، نیز می‌باشد.

در این‌ که چرا آن حضرت بدین نام ملقب گشت روایات فراوانی وجود دارد که به‌ طور نمونه به برخی از آنها اشاره می‌نماییم:

ندای منادیان در روز قیامت برای زین العابدین بودن امام سجاد(ع) عمران بن سلیم می‌گوید: هر گاه زُهری از علّی بن الحسین مطلبی نقل می‌کرد، می‌گفت: مرا زین العابدین روایت کرد. یکبار سفیان بن عُیَیْنه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می‌گویی؟

پاسخ داد: از سعید بن مسیّب شنیدم که رسول خد(ص) فرمود:

«به روز قیامت، فریاد کننده‌ای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان، کجاست؟ چنان می‌بینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار و سکون در میان مردم محشر برای رسیدن به جایگاهش قدم بر می‌دارد».[1]

و در کشف الغمه آمده است: سبب ملقب شدن آن حضرت به زین العابدین، آن است که شبی آن جناب در محراب عبادت به تهجّد ایستاده بود، پس شیطان ظاهر شد. حضرت ناراحت شد، پس فرمود: «دور شو ای ملعون» و باز متوجه عبادت خود شد.

پس شنید که هاتفی سه مرتبه او را ندا کرد: «اَنتَ زینُ‌العابدین»؛ «زینت عبادت کنندگان» پس این لقب ظاهر و در میان مردم مشهور گشت.[2]

وجود مقدّس امام زین العابدین(علیه السلام)، در تمام لحظات عمرش در مناجات و دعا بود، مسئله غرق بودنش در دعا و مناجات آنقدر عجیب است، که در هر کجا و در هر زمان نام مقدّسش برده شود، گریه و زاری، اصرار و الحاح، دعا و مناجات به ذهن شنونده تداعی می‌کند.

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود:«در روز قیامت، منادی ندا می دهد که « زین العابدین کجاست؟ »و من گویا علی بن الحسین را می‌بینم که در بین جمعیت با غرور و سربلندی راه می‌رود.»[3]

مناجات و دعاهای امام سجاد(ع) دلیلی بر زین العابدین دعای ابوحمزه ثُمالی و پنجاه و چهار دعای «صحیفه» جلوه‌ای از حالات درونی آن حضرت، و نورانیّت قلب و جان آن‌جناب است.اصمعی ادیب معروف می‌گوید: شبی در طواف کعبه بودم، جوانی خوش منظر را دیدم که به پرده خانه آویخته بود، و این چنین با حضرت معبود مناجات می‌کرد:

«دیده‌ها به خواب رفت، ستارگان بر صفحه دل انگیز آسمان برآمدند، فرمانروای حی و قیّوم تویی، سلاطین و دنیاداران در به روی مردم بستند، و بر ابواب کاخ‌ها و خانه‌های خود پاسبان گماشتند، تا کسی به وقت شب به آنان رجوع نکند.

ولی درهای رحمت تو به روی گدایان باز است، سائلی چون من به امید ارحم الراحمین است». سپس اشعاری به مضمون زیر زمزمه کرد:به دنبال صاحب ناله رفتم، و وی را با پای جان جستجو کردم دیدم وجود مقدّس حضرت سجّاد، امام زین العابدین(علیه السلام) است![4]

آن حضرت چون به مناجات و راز و نیاز و عبادت و نماز بر می‌خواست چهره‌اش رنگ به رنگ می‌شد، و قیامش برای عبادت و راز و نیاز قیام عبد ذلیل در برابر مولای جلیل بود.

از خشیت حق که معلول آگاهی قلب او نسبت به حضرت ربّ‌العزّه بود، اعضایش می‌لرزید، و نمازش در هر بار نماز وداع بود، که گویی پس از آن دیگر مهلت نماز ندارد![5]

این همه محصول قلب پاک و دل عرشی امام زین العابدین(علیه السلام)، و معرفت والای آن حضرت نسبت به مقام قدس ربّ العالمین بود.

سجده های متعدد امام سجاد (ع) دلیل بر زین العابدین به روایت امام صادق نقش نگین انگشتر آن حضرت الحمدلله العلی بوده و به روایت امام محمد باقر(علیه السلام) العزهء لله و به روایت ابوالحسن موسی خَزِیَ وَ شَقِیَ قاتِلُ الحُسَین بن علی .

ابن بابویه از حضرت باقر (علیه السلام) روایت کرده است : پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) هرگز یاد نعمتی از خدا را نکرده مگر اینکه سجده کرد برای شکر آن نعمت و هرگز آیه ای از کتاب خدا را نخواند، مگر آنکه سجده کرد و هرگاه حق تعالی از او بدی را دفع می کرد که از او در بیم بود یا مکر مکرکننده ای را از او می گردانید سجده می کرد و هرگاه توفیق می یافت میان دو کس را اصلاح کند، برای شکر آن سجده می کرد و اثر سجده در جمیع مواضع سجده آن حضرت بود، و به این سبب آن حضرت آن حضرت را سجاد می گفتند .

برآمدگی و پینه های پیشانی امام سجاد (ع) دلیل بر زین العابدین و نیز از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت کرده که در موضع سجده پدرم اثرهای آشکار و برآمدگیها بود ، که در هر سال دو مرتبه آنها را از ین می بردند و در هر مرتبه ثفنه و برآمدگی پنج موضع را می بریدند به این سبب آن حضرت را دوالثفنات می خواندند .

مؤلف گوید : اهل لعنت گفته اند: ثفنه یعنی آنچه از شتر موقع خواب به زمین برسد و سفت شود و پینه ببندد و از این معلوم می شود که پیشانی و دو کف دست و زانوهای مبارک آن حضرت از کثرت سجده پینه می بسته .

هاتفی که سه مرتبه به امام سجاد (ع) ندا داد اَنتَ زینُ العابدین و در کشف الغمه است : سبب ملقب شدن آن حضرت به زین العابدین ، آن است که شبی آن جناب در محراب عبادت به تهجّد ایستاده بود، پس شیطان به صورت مار عظیمی ظاهر شد و پای حضرت را گزید به نحوی که حضرت ناراحت شد.

ولی توجه نکرد و پس از آنکه از نماز فارغ شد، فهمید که او شیطان است، پس فرمود، « دور شو ای ملعون» و باز متوجه عبادت خود شد.پس شنید که هاتفی سه مرتبه او را ندا کرد :

« اَنتَ زینُ العابدین ، زینت عبادت کنندگان» پس این لقب ظاهر و در میان مردم مشهور گشت [6]از آن به بعد این لقب به امام سجاد اختصاص یافت.

زین العابدین بودن امام سجاد (ع) در سخت‌ترین شرایط سیاسی
امام سجّاد(علیه السلام) به این امر آگاه بود که تا وقتی از طرف پایگاه های مردمی پشتیبانی نشود، تنها در دست گرفتن قدرت برای تحقّق بخشیدن به عمل دگرگون سازی اجتماع اسلامی کافی نیست.

پایگاههای مردمی نیز باید به هدف های این قدرت آگاه باشند و به نظریّه های او در حکومت ایمان داشته باشند و در راه حمایت از آن حرکت کنند و مواضع آن را برای توده مردم تفسیر نمایند و در برابر تندبادها با استواری و قدرت بایستند.

امام سجّاد(علیه السلام) این امکانات را نداشت و به علّت آگاهی نداشتن مردم چنین شکایت می‌فرمود: «پروردگارا! در پیشامدهای ناگوار روزگار به ناتوانی خویش نگریستم و درماندگی خود را از جهت یاری طلبیدن از مردم در برابر کسانی که قصد جنگ با من داشتند.

دیدم و به تنهایی خود در برابر بسیاریِ کسانی که با من دشمنی داشتند، نظر کردم.»امام(علیه السلام)، از جنبه انقلابی، به صورتی که مستقیماً عهده دار آن گردد، کناره جویی فرمود و به این بسنده کرد که کار قیام را به کسانی واگذارد که در این مورد برپای می خیزند.

به طور کلی وضع اجتماعی که هر امام در آن زیست می کرد، شکل کار سیاسی او را محدود و مشخّص می‌ساخت.پیشوایان معصوم با وجود توطئه هایی که دشمنان، علیه آنها می نمودند .

تا آنان را از زمینه حکومت دور سازند، پیوسته مسئولیت خود را در نگاه داری مکتب و تجربه اسلامی و مصون نگاه داشتن آن از فرو افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادی و معیارها و ارزش های آن به گونه ای کامل ایفا می‌کردند.

و هر وقت انحراف شدّت می‌یافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابودی بیم می داد، پیشوایان(علیهم السلام) بر ضدّ آن حوادث تدبیرهای لازم می اندیشیدند.

و و هر گاه تجربه اسلامی و عقیدتی در تنگنای مشکلی گرفتار می‌آمد و رهبری های منحرف به حکم بی کفایتی از درمان آن ناتوان می شد، امامان به نشان دادن راه حلّ و حفظ امّت از خطرهایی که مردم را تهدید می کرد، مبادرت می فرمودند.

پاسداری از مقام نبوت در مقام زین العابدیدن بودن امام سجاد(ع) امام سجاد علیه السلام در غالب دعاهای صحیفه سجادیه مکرر، قبل و یا بعد از هرگونه درخواست از خدای متعال، به حمد و ثنای الهی می پردازد و بر پیامبر و آل آن بزرگوار صلوات می فرستد و شیوه دعا کردن را آموزش می دهد و حرمت رسول اکرم صلی الله علیه وآله را پاس می دارد.

زین العابدیدن بودن امام سجاد(ع) در کنار ایثارگری. امام باقر علیه السلام فرموده است که پدرش حضرت علی بن الحسین علیه السلام دوبار کل دارایی خود را با خدا قسمت کرد؛ همان بزرگوار فرموده است که امام سجاد علیه السلام شبها انبان بزرگی از نان بر پشت می نهاد و به نیازمندان صدقه می داد.

پس از شهادت امام سجاد علیه السلام معلوم شد آن بزرگوار مخارج صد خانواده نیازمند را بر عهده داشته است.

صحیفه سجادیه (زبور آل محمّد) ازآثار زین العابدین بودن امام سجاد(ع) امام(علیه السلام) برای آگاهی مردم، اسلوب دعا را به کار برد، به طوری که دعاهای آن حضرت، رویدادهای عصر او را تفسیر می کند.صحیفه سجّادیّه که به زبور آل محمّد مشهور است.

اثر بی نظیری است که در جهان اسلام، جز قرآن کریم و نهج البلاغه، کتابی به این عظمت و ارزش، پدید نیامده که پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد.از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام.

مجموعه ای تربیتی و اخلاقی است به نام رساله حقوق که امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانی شیوا و گویا بیان کرده است.مجموعه حقوقی که در این رساله ذکر شده جمعاً 51 حقّ می باشد.

بررسی حالت زین العابدین بون امام سجاد همگام با مظاهر انسانی دیگر [8] تعبد، تنها جنبه قابل بررسی زندگی امام سجاد (ع) نیست. جنبه های ارزشمندی چون، آزاد کردن بردگان، بخشش و انفاق نیز در کنار تعبد وجود داشتند. در بحث از زندگی امام (ع)، باید این جنبه ها را کنار هم گذارد و از زاویه ای واحد بدان ها نگریست.

این روش، ما را به لمس زیبایی تناسب بین آن ها و درک ضرورت ارتباطشان با یکدیگر می رساند و فهم دقیق جوانب قدرت و تاثیرگذاری این پدیده ها را در فربهی و تکامل شخصیت، به ما ارزانی می کند.

آن وقت است که به چگونگی به کارگیری این ابزار توسط امام (ع) و شیوه جمع کردن بین آن ها، به عنوان یک صفت واحد پی خواهیم برد.

در بررسی مشترک این پدیده ها، به خاطر وحدت انگیزه و هدف، نقش هر یک از این پدیده ها در تحقق بخشیدن به هدف های جزیی مختص به خود، انکارناپذیر است،

اما مجموع این اهداف جزیی است که هدف عام و گسترده امام (ع) را شکل می دهد و متبلور می سازد.

بررسی حالت زین العابدین بودن از رهگذر توجه به اوضاع و احوال زمان امام اوضاع سیاسی زمان امام سجاد (ع) مختص آن حضرت بود و با اوضاع سیاسی روزگار ائمه دیگر، تفاوت داشت. امام (ع) فرزند یک انقلابی بود که بر ضد حکومت اموی قیام کرده بود و در راه تصحیح افکار انحرافی آن زمان، شهادت را برگزیده بود.

سرزمین های اسلامی، در زمان امام (ع)، خاصه در دوره اول امامت، در تب تند اضطراب، هرج و مرج و ناامنی می سوخت. دولت اموی در حال نابودی و فروپاشی بود و دولت زبیری در حال شکل گیری و سامان یافتن.

البته دوره دوم امامت حضرت (ع) بهتر از دوره اول نبود. جامعه اسلامی در چنگال کابوس وحشتناک و خفه کننده، و ظلم فاجعه آفرینی گرفتار شده بود که علم آن را عبدالملک و والیان قسی القلب او یعنی حجاج، خالد قسری و بشیر بن مروان بر دوش می کشیدند.

همچنین آن دوران، دوران تحولات اجتماعی بود که در پی فتوحات گسترده مسلمانان پدید آمد; فتوحاتی که حکام را، بی آنکه به مخاطرات کشور گشایی و آمیخته شدن مسلمین با کفار بیندیشند، به غنائم و خوشی های فتح سرگرم می کرد.

در آن دوران، همچنین سردمداران فکری و شخصیت های دینی، پا به عرصه اجتماع گذاردند و مردم را به تبعیت از خویش فراخواندند; کاری که در دوران زندگی امام حسن و امام حسین «علیهما السلام» هیچ کسی جرأت انجام آن را نداشت.

در کنار همه این امور، اعمال تبلیغاتی امویان، ضد اهل بیت و بنی هاشم، همچنین کوشش حکومت در مسخ کردن چهره نورانی فرزندان رسول (ص)، کم کم به ثمر نشست و در دل مردم رسوخ نمود.

در این زمان بود که کار تحریف آغاز گشت و دستگاه اموی با خریدن فحاشان و اجیر کردن راویان دروغ گو، به نیرنگ بازی و دسیسه با مسلمانان پرداخت.

همه این امور بود که دست به دست هم داد و چهره واقعی دوران حیات امام (ع) را شکل بخشید، لذا در بررسی پدیده تعبد ناچاریم اسباب، اهداف و نتایج آن را مورد توجه و دقت قرار دهیم.

بررسی پدیده تعبد، با توجه به نقش امام و عمل هر یک از ائمه در هر مرحله نقش و عملکرد امام سجاد (ع) نشان دهنده نوعی انعطاف در سیره و عمل ائمه (ع) بود. دوره ائمه پیش از ایشان دوره جنگ سیاسی و مطالبه حکومت بود.

اما دوره دوم; یعنی دوره امام سجاد (ع) و بعد از او، دوره رهبری فکری و جدال بر محور این موضوع بود. حیات حضرت در ابتدای این دوره، ظهور یافت و طبیعتا پدیده ها و تجلیات جدید و رفتار هم شان آن را طلب می کرد.

رنگ و کیفیت این پدیده ها به فهم شیعه آن زمان، مقدار آگاهی و سطح فرهنگ آنها و نوع ارتباطشان با هم بستگی داشت، چرا که شیعه، مجموعه ای بود از تمایلات عاطفی و جمعیتی که دارای اصول و مبانی است.

وظیفه ماست که به بررسی اهداف واقعی و برنامه های تبلیغی امام بپردازیم: اهدافی چون: پاسداری از احکام اسلام و تبعیت امت از آن احکام، روشنگری مسلمانان، پروردن علما و به وجود آوردن یک شخصیت نمونه و کامل.

همچنین باید به مقدار عنایت مردم و شیعیان به امام «علیه السلام» برای به عهده گرفتن رهبری و ادامه رهبری، توجه داشته باشیم. در این مجال به بررسی پدیده تعبد در زندگی امام زین العابدین «علیه

السلام» می پردازیم تا به تفسیری درست و روشن از آن و انگیزه هایی که امام را به انتخاب این روش، واداشت، برسیم.

عزلت امام و حالت زین العابدین بودن امام سجاد (ع) معروف است که امام سجاد (ع) به دور از کارهای اجتماعی، اندیشه ای جز عبادت و روی گردانی از امور دنیا نداشته است. در این باره گفته اند: ایشان بیرون از مدینه، اتاقکی از مو برای خود ساخته بود و در آن جا به عبادت و تضرع به درگاه پروردگار می پرداخت.

در بعضی از روایات علت انزوا و روی گردانی امام (ع) از فعالیت های اجتماعی، فرمان و امر الهی و خط مشی غیبی، ذکر شده است. به امام صادق (ع) نسبت داده اند که فرمود: علی بن حسین (ع) بعد از شهادت پدرش، مهر چهارم وصیت فرود آمده از جانب خدا را گشود.

در آن نوشته بود: «سکوت کن و خاموش بنشین». جای آن است که بپرسیم: به کدامین علت و انگیزه، امام سجاد (ع) به انزوا روی آورد و برای چه خداوند او را به سکوت و خاموشی فرمان داد و این که در امور اجتماعی و عامه و رهبری آنها وارد نشود؟!

علت و انگیزه، امام سجاد (ع) از زین العابدین بودن وتعبد چیست؟ در پاسخ به این سؤال، به دو عامل مهم برمی خوریم که امام را به گزینش چنین زندگی ای آن هم در میان مردم وادار کرد:

اول: اوضاع و احوال سیاسی دوم: شفاف شدن عمل مرحله ای امام (ع) منظور از وضع سیاسی، سیاستی است .

که در زمان حیات امام سجاد (ع) جریان داشت و دو دوره داشت: دوره اول که با حکومت یزید آغاز شد و ستیزه جویی و سخت گیری را به نمایش گذارد. این دوره نه سال اضطراب و جنگ بین امویان و زبیری ها را بر سر حکومت، در پی داشت و انقلاب های شیعی متعددی را در عراق شاهد بود.

دوره دوم هم بعد از سیطره عبدالملک بر حکومت و ظلم و ستم او، و به کار گماردن والیان قسی القلب و خونریز بر امت مسلمان شروع شد. امام (ع) فرزند مرد انقلابی ای چون حسین (ع) بود.

همین امر او را از رهبران بنی هاشم و در صف دشمنان شماره یک امویان و داعیه داران حکومت، قرار می داد. علاوه بر این، شورش های شیعی که در گوشه و کنار به وقوع می پیوست، امام را به رهبری خویش فرامی خواندند.

همه این ها عرصه را بر امام (ع) تنگ می کرد و از خطرهای بسیاری که در کمین او بود، برحذر می داشت. اما شفاف شدن عملکرد مرحله ای امام (ع):

انتقال از مرحله جنگ با دولت حاکم که روش ائمه پیشین بود به مرحله آتش بس و فرصت یابی برای نشر علم و تربیت شیعیان و بالابردن سطح فرهنگ آن ها و رسوخ دادن مفاهیم اندیشه امامت در ذهن و زبان ها، همه نشان از انعطاف و نرمش بسیار در شیوه عمل ائمه داشت.

این انعطاف به یک شخصیت بزرگ و عمل عمیق و ریشه دار احتیاج داشت تا مرز بین آثار مرحله اول را به وجود آورد و لوازم و مقدمات فعالیت مرحله دوم را سازمان دهد.

قصد امام (ع) از روی کار آوردن مرحله دوم این بود که مردم و شیعیان نوع برخورد با ائمه خود را، که بدان خو کرده بودند، کنار بگذارند و آن گونه با ایشان برخورد کنند که برخاسته از یک فهم و شعور اصولی باشد و نه عاطفی صرف. انزوای حضرت، همان عملکرد فاصل

بین دو مرحله و مرز ممیز آن بود. مرحله دوم از آن جا آغاز شد که با روی کار آمدن روش های نو و وسایل جدید، ته مانده های مرحله دوم تمامی پذیرفت و راه برای ائمه بعدی باز و هموار گردید.

بنابراین، می توان ادعا کرد که امام سجاد (ع) به تدریج، دامن خود را برچید و انزوا را به گوشه ای نهاد و بعد از به ثمر نشستن آن روش و تحقق یافتن هدف ها، آرام آرام به کارهای اجتماعی و فعالیت های هدفمند در بین صفوف جامعه اسلامی، روی خوش نشان داد.

پس خانه ای که امام (ره) در بیرون مدینه، برای عبادت خود ساخته بود، به دوره اول زندگی حضرت تعلق داشت; یعنی به زمانی که از کربلا به مدینه مراجعت فرمود. این که امام (ع) تمام عمر خود را در آن خانه به عبادت صرف، پرداخته باشد سخنی ناصواب است.

بی شک این کار، با توجه به این که امام، هادی مردم و حجت خداوند است، از ایشان بعید و با هدف امامت ناسازگار می نماید. گر چه امام (ع) از انزوای خود کاست و تدریجا آن را به کناری نهاد.

اما هیچ گاه با تمام وجود وارد جامعه نشد و خود را با فعالیت های اجتماعی آشتی نداد. او مانند انسانی زاهد و عابد، به دور از مسائل و مشغولیات دنیا، زندگی کرد و وقت خود را صرف موعظه مردم، رسیدگی به فقرا و برآوردن نیازهای مردم نمود.

این که روش امام سجاد (ع) با دیگر ائمه (ع) سر از تناقض درآورد، غیر ممکن است. بنابراین بین دوره اول از زندگی امام و دوره دوم فاصله ای که آن دو دوره را در برابر هم قرار دهد، وجود ندارد.

آن اوضاع و احوال و به تبعش آن انگیزه های خاص، امام (ع) را احاطه کرد و انزوا و نپرداختن به فعالیت های اجتماعی را پیش روی ایشان گذارد و طبیعی است که در چنین موقعیتی، شخص به آن چه محبوب و مرغوب اوست، روی می آورد.

امام (ع) نیز عبادت پروردگار و مناجات و تضرع با او را انتخاب نمود و خود را با نماز و روزه مشغول داشت. این حالت امام (ع)، با وضع ظاهری و روحی امام کاظم (ع) و ائمه دیگری که به زندان می افتادند شباهت کامل دارد.

آن ها به پاس این فرصت ناب، خدا را شاکر بودند و از موقعیت فراهم آمده، نهایت سود معنوی را می بردند.

رهبری امام سجاد و حالت تعبد و زین العابدین بودن امام جنبه روحی مردم عابد و زاهد را به دو گونه می توان تفسیر نمود: گونه اول، رویکرد روحی صحیح و اسلامی، که مورد توجه اسلام واولیای الهی است. کسی که در عبادت خود چنین سمت و سویی دارد.

نور ایمان، روح تقوا، اخلاق اسلامی و روح جهادگری در راه خدا، در او آشکار و نمایان است و زندگی دنیایی بین خصلت های او جدایی نمی اندازد. این انسان، هم مجاهد است، هم زاهد و عابد. هر که با او بنشیند خشنود برخیزدو

حال آن که میل همنشینی هنوز در آن شخص باقی است و این همه از اثر بشاشت یقین و ایمان و گریه بر گناهان و تقصیرات، پدید آمده است. اما رویکرد دوم که از آن به رویکرد روحی منحرف (صوفیانه) یاد می کنیم آن که چنین جهت گیری را برمی گزیند، در فهم اسلام و مفاهیم آن، و درک

شریعت محمدی، به کژ راهه خواهد رفت. او گرچه، بیشتر به عبادت متوجه است اما این عبادت در او کارگر نیست و چه بسیارند عابدان و زاهدان این چنین که زنگارهای جاهلیت و ارزش های آن، از قلوبشان آویخته است و از شفافیت ایمان و طهارت روح در آن ها اثری نیست.

این گروه از مدعیان، اسلام را در همین حد فهمیده اند و آن را کافی دانسته اند. پس زندگی را رها کرده به عبادت سرگرم شده اند. و این همان انحراف و صوفیانه عبادت کردن است. جهت گیری اول «که اسلام نیزبه آن سفارش کرده» فاصل عملکرد ائمه (ع) و وجه تمایز آن ها از دیگران است.

روحیه امام و عبادت او، اجتماعی و عامه است. به گونه ای که همنشینی با امام، انس و الفت را به دنبال دارد و علاوه بر مردم که جذب ایشان می شوند مخالفان نیز نوعی میل و کشش به آن حضرت، احساس می کنند.

لب مطلب این که، زهد و عبادت امامان (ع) هیچ تأثیر سوء و ناگواری برای مردم به بار نمی آورد. هر انسان مسلمان و با ایمان، در برخورد با صنف اول از زاهدان و عابدان، و شنیدن سخنان ایشان، مهرشان را به دل می گیرد و بزرگشان می دارد.

چرا که این گروه، نمونه ای صد درصد اسلامی، از یقین استوار و ایمان پابرجایند. حتی کسانی که از مسلمانی و التزامات روحی و عملی آن بویی نبرده اند.

به انسان عابد، به این اعتبار که او شخصیتی قدرت مند و میل و رغبتی دگرگون نسبت به دنیای مادی دارد، احترام عمیق می گذارند و از او تجلیل می کنند.

از آن جا که خداوند در ذات بشر تمایلات خیر و گرایش به خوبی ها را به ودیعت نهاده، هر انسانی، انسان زاهد و سالک الی الله را به دیده تکریم می نگرد و از این احترام، به حب و تقرب و رابطه تعبیر می کند و گاه، گرچه آن ارتباط را آشکار نمی سازد.

ولی از رهگذر آن، با انسان متعبد، برخورد و سلوک می کند. این معنا را بیشتر ما، به تجربه دریافته ایم. اگر درباره یک انسان زاهد و عابد، مطالبی بشنویم که بوی بدگویی و ناسزا می دهد، با دیدن آن شخص و مشاهده رفتار و گفتار او، حالت روحی ما به سرعت تغییر می کند.

و ما چاره ای جز دفاع از آبروی آن انسان و تکذیب شنیده های خود نخواهیم داشت. برای نمونه، از سرگذشت حضرت کاظم (ع) و زندانبان او حکایتی بشنویم. روزی که امام (ع) را به زندان بردند، زندان بانی برایشان گماشتند تا مراقب حضرت و اوضاع زندان باشد.

این شخص نسبت به امام (ع) بسیار جسور بود و در آزار و اذیت، سعی بلیغ می کرد. روزها گذشت و زندان بان جز عبادت و نیک رفتاری امام (ع) چیزی مشاهده نکرد، دانست که آن چه درباره امام (ع) شنیده و نسبت های زشت و ناروایی که به ایشان داده اند، یکسره دروغ و بی اساس است.

پس از کار خود کناره گرفت. این اندک ثمره ای بود که بر زهد و عبادت بی پرده امام کاظم (ع) مترتب گشت، تا برسد به نتیجه برتر و مقصود اصلی ایشان. پیش از او، امام سجاد (ع) عینا، همین روش را درباره عبادت خود، پی گرفته بود. عبادت روشمند امام (ع) با آن شکل خاص، مردم را بر آن می داشت که او را بزرگ بدارند، قدرش را بدانند

و با او همدردی و هم فکری کنند. امام (ع) این گونه، قلب بسیاری از مردم و شیعیان را صاحب شده بود. حالت تعبد، به عنوان یک صفت بارز در امام، نظر مردم را جلب کرده بود و در نگاه آن ها امام شخصی بود، زاهد، روی گردان از متاع دنیا و لذات آن، که هم خود را به عبادت و تضرع صرف می کرد.

در آن زمان، فرد دیگری را نمی شد سراغ گرفت که مانند امام سجاد (ع) عمل کند و سخن بگوید. مردم این را می دانستند و احترام و تکریمشان، رنگ تقدیس به خود می گرفت و با گذشت روزها، ماه ها و سال ها، افزون هم می شد.

امام (ع) منحصر به فرد بود. مدام ذکر خدا می گفت و پیوسته می گریست. چنان از قیامت بیم داشت، گویی آن را پیش روی خود می بیند. سلوک عبادی حضرت، همواره با پدیده های دیگری چون انفاق، دستگیری از بیچارگان، انجام اعمال نیک و دوستی با مردم، توأم بود.

اهل مدینه، به فضل و برتری امام (ع) بر دیگران معترف بودند و او را بر بسیاری از اطرافیانش که گاه مانند او عمل می کردند و از بزرگان بنی هاشم بودند، ترجیح می دادند.

در روایت است که شخصی به سعید بن مسیب گفت: «با تقوی تر از فلانی ندیدم». سعید گفت: «آیا، تا به حال علی بن حسین را دیده ای؟» گفت: «نه». گفت: «کسی را ندیدم که از او پرهیزگارتر و عابدتر باشد» زهری، هم صدا با بزرگان عصر خود، گفته است:

«در میان بنی هاشم، کسی را برتر از علی بن حسین (ع) نیافتم.» این سخن هم از اوست که: «کسی از اهل این خاندان را نمی شناسم که شایسته تر از علی بن حسین (ع) باشد.» «حرب صحاف» از سعید، غلام حسن بن صالح نقل کرده است که گفت:

«کسی را سراغ نداشتم که در ترس از خدا به مقام حسن بن صالح رسیده باشد، تا این که به مدینه رفتم و با علی بن حسین (ع) آشنا شدم. او آن چنان از خوف خدا و آتش دوزخ بیمناک بود که گویی جهنم را تجربه کرده و چشیده است.»

خلاصه سخن این که تعبد، آنگونه که در زندگی امام (ع) چهره نمود، به بار نشست، رهبری و زعامت حضرت را پایدار ساخت و امامت و قدسی بودن او را، به همگان ثابت نمود.[9]

نتیجه: همان گونه که روزگاری، امام حسن (ع)، بنا به مقتضای زمان، مجبور به صلح گردید و امام حسین (ع) چاره ای جز انقلاب و براندازی حکومت وقت، نداشت، امام سجاد (ع) نیز ناگزیر به انزوا پناه برد و به عبادت پروردگار خویش مشغول گردید.

ثانیا: در صورتی که امام می توانست با تمسک به انزوا و یاری جستن از پدیده تعبد، اهداف معینی را در جهت مصالح عامه مسلمین، تحقق بخشد، از دست دادن این فرصت شایسته امام نبود، چون او مقامی الهی داشت و امام و هادی مردم بود و می بایست آن ها را تعلیم می داد و ارشاد می نمود.

ثالثا: برای انسانی که به کاری عادت کرده، مثلا به عبادت، جمع کردن بین عبادت خالص برای پروردگار، و توجه کردن به تأثیرگذاری این عبادت در مردم، بسیار سخت و مشکل است، زیرا در این صورت، خلوص نیت که شرط اساسی است، به آسانی تحصیل نمی شود.

اما آن کسی که ایمانی عمیق و مخلصانه دارد، قادر است بی آن که شائبه ای از شرک و ریا در عبادتش پدید آید، با عبادت خود مردم را تعلیم دهد. از این رو است که عبادت امام سجاد، مانند ندارد و زین العابدین، صفت مختص به اوست.

پی نوشت:

  1. مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص ۱۶۷.
  2. کشف الغمه، ج۲، ص ۷۴؛ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳و۵.
  3. منتهی الامال ص 739 علل الشرایع ص 330 ، باب 165 مناقب ج 3 ، ص 304.
  4. . مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص ۱۵۰.
  5. مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص ۱۵۹.
  6. بحارالانوار، ج 41، ص 3و5 .
  7. کشف الغمه، ج 2، ص 100.
  8. شروع این قسمت از مقاله، اثری است از حسین باقر، با ترجمه، محمد مهدی رضایی است، از کتاب امام سجاد علیه السلام و عبادت. الامام السجاد، (محاوله لاکتشاف دور الامام الرابع فی الامه من خلال تشخیص المرحله و الاهداف و الوسائل التی کان یعتمد علیها فی قیاده المسیره الاسلامیه المظفره)، ز سلسله «کتاب قضایا الاسلامیه معاصره» حسین باقر از شاگردان شهید صدر می باشد که درباره زندگانی امام سجاد (ع) فعالیت های فکری و قلمی بسیار جالبی کرده است.
  9. پایان فصل اول از کتاب، امام سجاد علیه السلام و عبادت.

چاپ   ایمیل