چرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاگردان زیادی داشتند؟

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 12 - 23 دقیقه)

چرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاگردان زیادی داشتند؟17713550 928

مقدمه: بعد از جریان کربلا ما شاهد دو مسیر درحرکت سیاسی و اجتماعی شیعه هستیم، یک حرکتی که در قیام توابین، و مختار و زید بن علی در کوفه مشاهده می شود .شیعه هزینه های سنگینی را برای این قیام های بی نتیجه پرداخت کرد.

اما حرکت دوم ،روش صحیحی است که از وجود مقدس امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به دوش داشتند. آنها یک مسیر آرام و فرهنگی همراه با اعتدال را در رفتار سیاسی خود قرار دادند.

که در واقع با بیان معارف اسلام با تدوین فرهنگ مذهبی و تربیت نسل محدث و با پذیرش واقعیات اجتماعی، پایه های دستگاه حکومت های جور را به چالش کشیدند.

بهترین موقعیت و شرایط یک نهضت و قیام بزرگ علمی در زمان امام باقر (ع) و سپس امام صادق (ع) به وقوع پیوست و این موقعیت باعث شد .

تا آن امامان بزرگوار، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخته و مشکلات علمی را تشریح و جنبش علمی دامنه داری را به وجود آورده و مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران امامت امام صادق (ع) به اوج رسید، پی ریزی کنند؛

در این مقاله، سعی شده است تا حد امکان، به نقش امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در داشتن بیشتزین شاگردان و دانش آموختگان در دوران این دو امام معصوم علیهما السلام اشاره نمائیم.

چرا امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاگردان زیادی داشتند؟ شاگردان ممتاز امام باقر (ع) بهترین موقعیت و شرایط یک نهضت بزرگ علمی، در زمان امام باقر (ع) به وقوع پیوست. این موقعیّت باعث شد تا آن امام، به نشر حقایق و معارف الهی و تربیت شاگردان پرداخته، جنبش علمی دامنه‌داری را به وجود بیاورند.

در این میان، عده زیادی از شیعیان به مدینه آمده تا از معارف و علوم آن حضرت استفاده نمایند و امام (علیه‌السلام) نیز به تربیت شاگردان زیادی در زمینه های مختلف پرداختند.

شاگردان ممتاز امام (علیه‌السّلام) عبارت بودند از: جابر بن عبدالله انصاری، ابان‌ بن تغلب، جابر جعفی، محمد بن مسلم، زرارة بن اعین، حمران بن اعین، عبدالله بن ابی‌یعفور، برید عجلی، سدیر صیرفی، کمیت اسدی.

شاگردان ممتاز امام صادق (ع) تقریبا همه علما و دانشمندان اتفاق نظر دارند که شاگردان امام - علیه السلام - به چهار هزار نفر می‌رسیدند که از نقاط مختلف جهان اسلام به محضر او آمده و کسب فیض می‌کردند و حتی کسانی که از جمله رهبران مخالفین قرار گرفتند هرچه از دانش فراگرفتند از آن بزرگوار بوده است،

شیخ طوسی در رجال خود از حدود ۳۲۰۰ راوی برای امام صادق(ع) نام می‌بَرد.(1) شیخ مفید در کتاب الارشاد شمار راویان او را به چهار هزار نفر می‌رساند. (2) گفته‌اند ابن‌عقده کتابی در خصوص راویان امام صادق(ع) داشته است که در آن نام ۴۰۰۰ راوی آمده است. (3)

بیشتر نویسندگان اصول اربعمائه (اصول چهارصدگانه شیعه)، شاگردان امام صادق(ع) بوده‌اند. (4) همچنین در مقایسه با دیگر ائمه، وی بیشترین شاگرد را از میان اصحاب اجماع داشته است که مورداعتمادترین راویان ائمه هستند. (5)

برخی از مشهورترین شاگردان امام صادق(ع) که جزو اصحاب اجماع هستند،.عبارتند از:، زُرارَة بن اَعین، محمد بن مسلم، بُرَید بن معاویه، جَمیل بن دَرّاج، عبدالله بن مُسکان، عبدالله بن بُکَیر، حَمّاد بن عثمان، حماد بن عیسی، اَبان بن عثمان، ابو بصیر اسدی، هشام بن سالم، هشام بن حَکَم(6)

شیوع پویاترین مکتب جهان ( مکتب شیعی ) توسط شاگردان ما در زندگی امام باقر(ع) همراهی هیچ نوع شورش و قیام مسلحانه ای را نمی بینیم و ضمن اینکه سعی کردند پایه های دین را به عنوان ، ارکان معرفی کنند نماز ، روزه، حج، زکات و مساله ولایت را مهمترین رکن دین معرفی کردند.

امام باقر (ع) فرمودند شیعیان ما در بالاترین مراحل تقوا در زمره کوشندگان و وفاکنندگان عهد امامت هستند.پویاترین مکتب جهان (برخواسته از مکتب امام باقروامام صادق ع)،طلایه دار رهبری و سردمداری یک سبک زندگی جدید، در برابر سبک زندگی ابتذالی غرب و زندگی انحطاطی صهیونیسم بین الملل است.

امام صادق (ع) فرمودند: شیعیان ما در زمره بالاترین افرادی هستند که در شبانه روز 51 رکعت نماز را به جا می آورند .و آنها شب ها در حال عبادت و روزها در حال روزه هستند، زکات اموال خود را پرداخت می کنند، به زیارت خانه خدا می روند و از تمام محرمات الهیه پرهیز و دوری می کنند.

موقعیت علمی و معننوی امام باقر و امام صادق علیهما السلام. امام باقر (ع) در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم عصر خویش بود و مقام بزرگ علمی و اخلاقی ایشان، مورد تصدیق دوست و دشمن بود. لقب آن حضرت «باقر» است

که حضرت رسول اکرم (ص) به ایشان عطا فرمود و در مورد ایشان فرمودند: «یَبقر العلم بقْرًا » (او می شکافد علم دین را شکافتنی)(7) .

امام باقر (ع) در سخنان خود، اغلب به آیات قرآن مجید استناد نموده از کلام خدا شاهد می آورد و می فرمود: «هر مطلبی گفتم، از من بپرسید که در کجای قرآن است تا آیه مربوط به آن موضوع را معرفی کنم» (8)

امام صادق مصادف بود با ضعیف شدن و سپس درهم ریختن حکومت مروانیان و همچنانکه آزادی های سیاسی را فراهم آورد و در گوشه و کنار مقدمات قیام های دینی و دسته بندی علیه حاکمان آماده گردید، آزادی بحث های علمی را در شاخه های گوناگون نیز موجب شد (9).

امام صادق (ع) حدود 7 سال با حکام بنی امیه هم عصر بود که در این دوران آن ها با رقیبان سیاسی خود از بنی عباس در جنگ و ستیز نظامی به سر می بردند و فرصت کنترل اوضاع سیاسی و فرهنگی را نداشتند

حمد شهرستانی، صاحب کتاب الملل و النحل، از علمای بزرگ اهل سنت، وقتی به عظمت علمی امام صادق (ع) می رسد، درباره ایشان چنین می گوید: امام صادق (ع) دارای علمی جوشان و حکمت فراوان و زهد خالص بود. .

مدتی در مدینه ساکن بود و شیعه و دوستان خود را به افاده اسرار علوم، مشرف داشت. پس به عراق آمد و مدتی آن دیار را مخزن کمالات خود ساخت (10)

تربیت شاگردان بر اساس مقتضیات زمان برای پرورش درست انسان ها، پیش از هر چیز باید با مقتضیات زمان آشنا بود و هم سو با مقتضیات زمان، برنامه ریزی کرد. امام باقر (ع) و سپس امام صادق (ع) نیز به خوبی از این نکته آگاه بودند.

ایشان بر اساس شرایطی که در روزگارشان پدید آمده بود، شیوه پرورشی و آموزشی خود را کتاب و بیان و قلم قرار داده و از آنجا که اوضاع زمان خویش را به درستی، درک و شیوه پرورشی خود را هم سو با روزگار خویش، تنظیم کرده بودند،

در کار خویش موفق شدند و میراث بزرگی از دانش و اخلاق را برای بشریت به یادگار گذاشتد (11).

زمینه پرورش شاگردان از منظر شهید مطهری شهید مطهری در این باره می نویسد: در زمان امام صادق (ع) علاوه بر قلدرها که باید با آنها مبارزه کرد و مبارزه می کردند مهم تر از مبارزه با قلدرها، مبارزه با گروه های فکری انحرافی است (12).

در آن جو، ملحدها، زندیق ها، ماتریالیست ها و مادیین به وجود آمدند، مکتب خودشان را تشیکل دادند و آزادانه به نشر عقاید خود می پرداختند. مسیحی ها آزادانه حرفشان را می زدند، صائبی ها عقاید خود را می گفتند، زردشتی ها و یهود نیز هر کدام، افکار عقاید خود را بازگو می کردند.

حال در چنین زمانه ای، وظیفه، چه ایجاب می کند؟ آیا امام صادق (ع) می تواند بگوید من همان راهی را می روم که جدم حسین بن علی (ع) رفت؟ نه اگر امام حسین در زمان امام صادق بود همان را عملی می کرد، یعنی شیوه پرورش خود را نشر علم، بازگویی عقاید صحیح و پرورش شاگردان قرار می داد (13)

استفاده بهینه از فرصت ها در پروزش شاگردان زمان امام باقر (ع)، یعنی دهه های آخر قرن اوّل و دهه های اوّل و دوم قرن دوم هجری، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند.

واز اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعیدبن مسیّب (م 94)، عروة بن زبیر (م 94)، خارجة بن زیدبن ثابت (م 9)، ربیعة الرأی (م 136).

، سفیان بن عیَیْنه و محمّدبن شهاب زُهْری (م 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمربن عبدالعزیز لغو شده بود (14)

در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر (ع) و نیز فرزند او امام صادق علیه السلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند.

تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند. نسایی از محدّثان بزرگ اهل سنّت آن حضرت را از «فقهای بزرگ تابعین» در مدینه شمرده است (15)

و به گفته او، همه حافظان حدیث در استناد و احتجاج به قول آن حضرت اتّفاق دارند. در زمان حضرت امام صادق (ع)، پایه های حکومت امویان، در اثر قیام های هواداران آل علی و آل عباس، در سراسر بلاد اسلامی، سست گردید.

و سرانجام این حکومت در سال 132 ساقط شد و عباسیان بر مسند خلافت نشستند. در این میان، زمینه مساعدی برای نشر حقایق اسلامی فراهم آمد و امام صادق (ع) توانست .

هزاران تن از مسلمانان مستعد را با روح تعلیمات اسلامی آشنا کند و معلومات دینی وسیعی (در الهیات، فقه، حقوق، سیاست، اخلاق) در اختیار جامعه اسلامی، به ویژه طرف داران آل علی (ع) قرار بدهد (16)

گزینش شاگردان و دانشمندان اسلامی گزینش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای دیدگاه های امام باقر (ع) و گسیل کردن آنان به شهرهای بزرگ اسلامی به منظور ارائه درست نظریات آن حضرت و بیان آنچه را آموخته بودند.

در نتیجه خنثی کردن تبلیغات دراز مدت امویان در معرفی اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و نیز نفی گرایش های غلو آمیز برخی از پیروان اهل بیت، برخورد صریح و قاطع با غالیان و اظهار بیزاری از سران آنان، از جمله مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان جزو اقدامات مهم ایشان به شمار می رود (17).

همچنین، شاگردان امام صادق (ع) را تا چهارهزار تن نوشته اند و مقصود کسانی هستند که در مدت افاضه امام از او علم فراگرفته اند نه اینکه همه آنها هر روز در محضر او حاضر شوند. (18)

از معروف ترین یاران و شاگردان امام باقر (ع) علاوه بر جابر بن یزید و ابان بن تغلب، می توان از کسانی چون ابوحمزه ثمالی، حُمران بن اَعْیَن، محمد بن مسلم ثَّقفی، زُرارة بن اَعْین، معروف بن خرّبوذ، بُرَیْد العِجْلی، ابوبصیر اسدی و فُضیل بن یَسار نیز نام برد.

به ابوحمزه ثمالی کتاب هایی در حدیث و تفسیر نسبت داده شده و گروهی از بزرگان اهل سنّت از او اخذ حدیث کرده اند. جابر بن یزید که به گفته خود فقط ۰۰۰، ۷۰ حدیث از امام باقر (ع) فرا گرفته بود (19). از آن حضرت غالباً با عنوان «وصّی الاوصیاء و وارث علم الانبیاء» یاد می کرد (20)

شاخص ترین یاران و شاگردان امام صادق (ع) اما شاگردان امام صادق (ع)، فراوان بودند و هر کدام به اندازه گنجایش خویش، از دانش و معنویت حضرت بهره بردند. در این میان، آن حضرت شاگردان ویژه ای نیز داشته است که آنان را برای رسالت هایی مهم تر پرورش داده بود.

در واقع، این شاگردان، در میان دیگر شاگردان حضرت، شاخص بودند و هنگام اختلاف آرا در میان آنها و دیگر شاگردان، نظر آنها حجت و مقدم بود.

دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از امام صادق روایت دارند نقل نکرده اند و هیچ یک از آنان شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشته اند و روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را 4000 تن نوشته اند (21)

امام صادق (ع) در باره شاگردان خاص خود می فرماید: «جز زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، کسی ولایت ما و احادیث پدرم را زنده نکرد. اگر اینها نبودند، کسی از ما و احادیث ما اطلاع پیدا نمی کرد. ».

در میان این افراد، کسانی بودند که امام صادق (ع) آن ها را به عنوان مرجع برای شیعیان خود معرفی می فرمود، به طوری که در جواب یکی از شیعیان خود که از آن حضرت می پرسد: «هنگامی که برای ما سؤالی پیش آمد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ می فرماید: به سراغ ابوبصیر برو (22)

فضای آزاداندیشی جهت پرورش شاگردان امام باقر (ع) وامام صادق (ع) آزادی، برترین سازوکار فعال کردن همه توانایی ها و ظرفیت های انسانی است. هیچ کس نمی تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی هایش را پویا و موهبت های الهی را بالنده سازد (23)

حضرت امام باقر (ع) و همچنین امام صادق (ع) برای دست یابی به هدف ها و نیز اجرای مقاصد دیگری که برخود فرض می دید.

گذشته از برپایی حلقه های متعدد درس عمومی و خصوصی، به مناظره با دانشمندان برجسته شهرهای اسلامی و پیشوایان فکری فرَق مهم آن روزگار و عالمان سایر ادیان و برخی مدعیان راهبری معنوی مردم عنایت خاصی داشت. هم چنین از مراسم حجّ برای گفتگو با مسلمانان مناطق مختلف اسلامی بهره فراوان می بردند (24).

تشویق شاعران متعهد الگوی برای دیگر شاگردان شعری که از ارزش هنری شایسته ای برخوردار باشد، می تواند به فرهنگ و مذهب نیز خدمت کند. امام باقر (ع) در مورد شعر به شاعران احترام قائل بودند طوری که شاعرانی چون کُمَیْت را که با سرودن اشعار در نشر افکار شیعه تلاش می کردند، تشویق می کرد (25).

در خبری آمده است که مردم دیدند که کثُیّرعزه سواره و امام باقر (ع) پیاده می رفتند. به کُثّیر اعتراض شد. او گفت: امام به من چنین دستور داده. من سواره باشم و مطیع او بهتر است که عاصی بر او باشم و پیاده (26).

امام صادق (ع) نیز به این امر مهم توجه داشت. آن امام بزرگوار و رهبر بیدار، شاعران حق گو و مبارز را که در برابر دستگاه های ستم و دربارهای جور می ایستادند.

و جنایات آنان را نکوهش می کردند و شعر خویش را در اجتماع می پراکندند، همواره تشویق کرد و آنان را گرامی می داشت و جامعه را نیز به بزرگداشت آنان فرامی خواند (27)

تفسیر و تبین قرآن در استعداد یابی شاگردان از جمله تلاش های ارزنده علمی امام باقر (ع)، تبیین مسائل کلامی و معارف دینی بود، زیرا در زمان آن حضرت، بحث های کلامی خوارج، رواج یافته بود و امام (ع) با شرح بسیاری از خطبه های حضرت علی (ع) در زمینه های توحید و صفات الهی، به بسط معارف اسلامی می پرداخت.

علاوه بر آن، ایشان با جمع آوری احادیث ثقه، به دنبال آن بودند که روش فهم احادیث را در متن، به صحابه و دیگر دانشمندان عصر بیاموزند (28)

امام باقر (ع) بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سؤالات و شبهات دانشمندان و سایر مردم از جمله آنهاست. گفته می شود امام باقر (ع) کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است (29)

امام باقر (ع)، معرفت و شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت می دانست. چرا که آنان هستند که می توانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ تشخیص دهند و چنین عملی در نزد هیچ کس غیر از اهل بیت وجود ندارد .

به همین دلیل است که ایشان فرموده اند: هیچ چیزی به اندازه تفسیر قرآن از عقل مردمان دور نیست. چرا که یک آیه که کلامی متصل است اول آن درباره یک مسئله و آخر آن درباره مسئله دیگر و این کلام متصل به چند وجه برگشت داده می شود (30)

روزگار امام صادق (ع) نیز با رونق یافتن بحث و گفت وگو درباره مسائل کلامی و اصول اعتقادی همزمان بود. ابوزهره می گوید: «علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشرب هایشان، در فردی غیر از امام صادق (ع) و علم او اتفاق نظر ندارند (31)

شیوه بیان احادیث پیامبر(ص) جهت انگیزه اصحاب و شاگردان پس از رحلت پیامبر (ص) نوشتن حدیث ممنوع شد به طوری که مدتها مردم از نوشتن آن کراهت داشتند، حتی برخی از محدثین اهل سنت در قرن سوم نیز از نوشتن حدیث خودداری می کردند (32) .

در برابر این روش، اهل بیت عصمت از اول، اصحاب خود را به نوشتن احادیث و حفظ آن، تشویق می فرمودند (33).

امام باقر (ع) به شکلی خاص به احادیث رسول اکرم (ص) اهمیت می داد، حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا می خواند. ایشان در جمله ای فرمود:

مراتب شیعیان ما را با میزان روایت کردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان می رسد (34).

امام صادق (ع) نیز طبق روش پدران خود بر این امر تأکید می ورزید. در زمان آن حضرت گرچه افرادی شروع به جمع آوری احادیث و نوشتن آن نمودند، اما هنوز بسیاری در این امر دچار شک و تردید بودند،.

ابوزهره ضمن نقل این که امام صادق (ع) طرفدار کتابت حدیث بود ادعا کرده است که این امر در آن زمان شایع بوده چنانکه مالک بن انس جامع حدیثی خود بنام «الموطأ » را در آن روزگار تألیف کرد (35)

تأسیس فرهنگ مکتوب زمینه ای بر مطالعه جذب شاگردان نکتبی. مهم ترین حرکت امام باقر (ع) در این عصر، تأسیس فرهنگ مکتوبی است که جلوه های آن در دانشگاه امام صادق (ع) و آثار علمی متعدّد بعداً «نمودار شد. این تعبیر که رسانه ای شدن مفاهیم منجر به مهاجرت آن می شود،.

می تواند در توضیح حرکت امام باقر (ع) و تلاش ایشان برای ایجاد فرهنگ مکتوب و استفاده از کتاب که امروزه به عنوان یک رسانه نیز تلقی می شود، کارساز افتد.

توصیه امام صادق (ع) نیز به شاگردان در مکتوب کردن، یکی از شیوه های مانایی علوم و در امان ماندن آن از گزند فراموشی و نابودی بوده است. با مکتوب کردن علوم، شخص از دانش و یافته های علمی اش بر اثر فراموشی و مانند آن محروم نمی شود و نسل های بعد از دانش مکتوب بهره مند می شوند.

امام صادق (ع) فرمود: هر آنچه می دانی، بنویس و آن را در بین برادرانت منتشر کن و موقعی که می میری، کتاب هایت را برای فرزندانت به ارث بگذار (36).

ایشان با تشویق شاگردان خویش به کتابت، سبب شد چهارصد کتاب و رساله در دوره های درس او تألیف شود. همچنین حضرت درباره حفظ کتاب ها و راه اندازی کتاب خانه ها، بسیار تأکید می فرمود.

همه اینها سبب شد تا به وسیله امام جعفر صادق علیه السلام که بزرگ ترین دانشگاه زمان خود را تأسیس کرده بود، مهم ترین میراث فرهنگی در تاریخ اسلام محفوظ بماند و به دست آیندگان برسد (37)

نهضت ترجمه گامی در ترویج علم و پرورش شاگردان در همین زمینه می توان به حرکت پرشور قرن های دوم و سوم اسلامی اشاره کرد که به قول شهید مطهری تا قرن هفتم ادامه داشت. این دوران شکوه مند اسلامی که به «نهضت ترجمه» مشهور شد، چیزی نبود.

جز گردآوری دانشمندان مختلف از اقصی نقاط جهان با فرهنگ و اعتقادات مختلف در کنار هم به دنبال افزایش قلمرو و تقویت بنیه های علمی، پایه های رشد نهضت ترجمه نیز فراهم شد.

به نحوی که دانشمندان از همه نقاط جهان اسلام، اعم از: علمای صابئی، نصرانی، یهودی، مسلمان و زرتشتی گرد هم آمدند و بعدها نظامیه بغداد را با هزاران جلد کتاب، مرکز دانش اندوزی خود قرار دادند (38)

نهضت علمی در عصر امام باقر (ع) مقدمه جذب شاگردان با ظهور امام باقر (ع) قدم مهمی در فقه برداشته شد و یک جنبش فرهنگی تحسین برانگیزی به وجود آمد. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود - شامل فقه و تفسیر و اخلاق- را آغاز کرد (39). امام باقر (ع) استدلال های اصحاب قیاس را به تندی رد کرد (40) .

و در برابر سایر فرق اسلامی منحرف نیز موضع تندی اتخاذ کرده و با این برخورد کوشید محدوده اعتقادی صحیح اهل بیت را در زمینه های مختلف از سایر فرق، مشخص و جدا کنند. وی درباره خوارج فرمود: خوارج از روی جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفته اند، دین ملایم تر و قابل انعطاف تر از آن است که آنان می شناسند (41).

شهرت علمی امام باقر (ع) نه تنها در حجاز، بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود، چنان که راوی می گوید: دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می پرسند (42).

نهضت علمی در عصر امام صادق (ع) مقدمه جذب شاگردان اما در خصوص امام صادق (ع) باید گفت که ایشان در تاریخ اسلام، بیش از دیگر پیشوایان در آموختن علوم و معارف اسلامی و تربیت فرهنگی مسلمین توفیق یافت.

آن حضرت، به دستور خلیفه عباسی (منصور دوانیقی) از مدینه به کوفه منتقل و در آنجا زندانی شد، اما در همان فرصت چند ساله تا آنجا که ممکن بود، به نشر تعالیم تربیت اجتماع پرداخت و حقوق و الهیات و اخلاق اسلامی را به صورتی منسجم تعلیم داد.

بر اساس همین سابقه بود که فقه شیعی را «فقه جعفری» و مذهب شیعه دوازده امامی را «مذهب جعفری» نامیدند (43). با وجود این، تعلیمات امام صادق (ع) منحصر به علوم الهی نبود.

در قلمروی گسترده آموزه ها و درس های امام، علوم طبیعی و تجربی نیز سهم به سزایی داشت. اینکه امام صادق (ع) را پدر شیمی خوانده اند، درست است. یکی از بزرگ ترین شیمی دانان تاریخ؛ یعنی جابر بن حیان، شاگرد خاص امام جعفر صادق (ع) بود (44)

حوزه های شیعه و سنی مولود امام صادق علیه السلام شهید مطهری درباره چهره علمی امام صادق (ع) بر این باور بود: حرکت های علمی دنیای اسلام اعم از شیعه و سنی، مربوط به امام صادق علیه السلام است.

حوزه های شیعه که خیلی واضح است، حوزه های سنی هم مولود امام صادق است، به جهت اینکه رأس و رئیس حوزه های سنی، «جامع ازهر» است که از هزار سال پیش تشکیل شده و جامع ازهر را هم شیعیان فاطمی تشکیل دادند .

و تمام حوزه های دیگر اهل تسنن، منشعب از جامع ازهر است و همه اینها مولود همین استفاده ای است که امام صادق علیه السلام از وضع زمان خودش کرده است (45)

امام باقر (ع) و امام صادق (ع) احیاگران فرهنگ و تمدن اسلامی فرهنگ اسلامی، مرهون تلاش های امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است که با نشر و بسط معارف اسلامی، پایه های فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) را استحکام بخشیدند و با پروراندن شاگردان ویژه و زبده در سراسر عالم، فرهنگ اصیل اسلام را منتشر ساختند.

مالک بن انس از شاگردان معروف امام صادق (ع) می گوید: «ما رأت عین ولا سمعت أذن ولا خطر علی قلب بشر فضل من جعفر الصادق (ع) فضلاً وعلما وعبادة وورعاً (46)

نتیجه گیری به گواهی مورخان و محققان اسلامی حضرت امام باقر علیه السلام در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمی داشته است. در دوران زندگی امام صادق (ع) این تحول شگرف علمی و فرهنگی تداوم یافت. حرکت علمی امام صادق (ع) در عصر جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان شکل گرفت.

در این زمان عطش شدیدی از سوی مسلمین برای یادگیری و علم آموزی مشاهده می شد و علت آن علاوه بر تعالیم متعالی اسلام درباره علم آموزی، حضور تازه مسلمانانی بود که دارای سابقه ای درخشان و تمدنی کهن و پربار بودند.

لذا امام صادق (ع) با توجه به شرائط و وجود بستر مناسب فکری و فرهنگی و آمادگی جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظیم علمی و فرهنگی حضرت باقر العلوم (ع) بود و دانشگاه بزرگ جعفری را تأسیس کرد.

پس از امام باقر (ع) با پیگیری های مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق (ع) راه و روش علمی - کلامی آن امام گرامی به ثمر نشست و حاصل آن، پایه گذاری مکتب علمی - کلامی تشیع شد. بیش تر فعالیت ها و بیانات اعتقادی امام باقر علیه السلام پیرامون دو اصل توحید و امامت دور می زد، زیرا این دو اصل بیش تر معرکه آرا بود.

در بررسی علل شکوفایی علم کلام در زمان امام صادق (ع)، به یک عامل مهم و مؤثر دیگر نیز در این زمینه بر می خوریم که ما از آن به عنوان «عامل پیشینی » یاد می کنیم ; و آن: «نقش امام محمد باقر (ع)» در پویایی علم کلام است.

حضرت امام صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد،. در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و، محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند.

در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است؛ و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

پی نوشت:. 1.طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۵۵-۳۲۸ 2.مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۵۴. 3.محدث قمی، الکنی والالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۵۸. 4.پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۱۸۷. 5..پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۱۸۷. 6.امین، سیره معصومان، ۱۳۷۶ش، ج۵، ص۶۶ 7. مجلسی، بی تا، ج 46، ص 222. 8. طبرسی، ۱۴۱۷، ص 176.. 9. شهیدی، ۱۳۸۴، ص 47 10.شهرستانی، ۱۳۲۱، ج 1، ص 2183 11. طقوش، ۱۳۸۵، ص 69 12. مطهری، ۱۳۶۷، صص 191-192 13.مطهری، ۱۳۶۷، صص 191-192 14. عسکری، بی تا، ج 2، ص 44). 15.ذهبی، ۱۴۱۴، ج 4، ص 403 16. حکیمی، ۱۳۷۷، ص 130. 17. کشی، ۱۴۰۴، ج 1، ص 223-228 18. شهیدی، ۱۳۶۲، ص 65 19. مجلسی، بی تا، ج 46، ص 340 20. اربلی، ۱۳۸۱، ج 2، ص 337. 21. شهیدی، ۱۳۶۲، ص 61 22. جعفریان، ۱۳۶۹، صص 233-234 . 23. صدر، ۱۳۸۴، ص 24. 24. مجلسی، بی تا، ج 46، ص 233-286 25. کشی، ۱۴۰۴، ج 1، ص 207-208) 26. طقوش، ۱۳۸۵، ص 199. 27. حکیمی، ۱۳۷۷، صص 136-137. 28. رفیعی و آقایی، ۱۳۷۹، ص 23. 29. ابن ندیم، بی تا، ص 59. 30.گروه مولفان، ۱۳۸۵، ص 320. 31. جعفریان، ۱۳۶۹، ص 330 32. دارمی، ۱۴۲۰، ج 1، ص 119-120؛ ‫ذهبی، ۱۴۱۴، ج 1، ص 382، 441-461 33. ابن سعد، بی تا 0، ج 6، ص 168 34. قرشی، بی تا، ج 1، ص 140-141. 35. ابوزهره، ۱۹۵۹، ص 95 36. جعفریان، ۱۳۶۹، صص 357-358 37. حکیمی، ۱۳۷۷، ص 135. 38. مطهری، ۱۳۶۷، صص 62-63 39. نک: جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۲۹۵ 40. حر عاملی، ۱۴۱۴، ج 18، ص 39 41. کشی، ۱۴۰۴، ج 1، ص 241. 42.کلینی، ۱۳۸۸، ج 6، ص 266؛ ‫مجلسی، بی تا، ج 46، ص 357 43. حکیمی، ۱۳۷۷، صص 129 -130. 44. حکیمی، ۱۳۷۷، ص 130. 45. مطهری، ۱۳۶۷، ص 163. 46. ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹، ص 269


چاپ   ایمیل