چکیده
مسأله وقف، یکی از عرصههای تاریخ کردستان است که نقش زنان شیعی در آن بسیار پررنگ بوده و کمتر به آن توجه شده است. در این خصوص، جایگاه تاریخی زنان واقف بیجار از دوره صفویه به بعد، بالاتر از دیگر مناطق استان یادشده است. این مقاله، ضمن بررسی این موضوع، به چگونگی رقبات وقفی و مشارکت زنان شیعی این منطقه میپردازد. روش پژوهش، ترکیبی از مطالعه میدانی، اسنادی و کتابخانهای است که تأکید عمده بر روش اسنادی بوده و نگارندگان به صورت تحقیق گروهی به این مسأله پرداختهاند. سؤال این است که در تنوع مذهبی کردستان، زنان واقف شهر بیجار چه کسانی بودند و موقوفات آنها دارای چه ویژگیها و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی است؟ هدف اصلی، کاوش در اسناد وقفی و مشخص کردن سهم زنان شیعی و کاربرد رقبات وقفی آنها در شهرستان بیجار به عنوان یکی از مناطق تاریخی استان کردستان است.
کلیدواژهها
وقف، گروس، زنان شیعه، بیجار، قاجاریه،
اصل مقاله
طرح مسأله
پهنه جغرافیایی شهرستان بیجار، یکی از مناطق خاص مذهب تشیع در استان کردستان به شمار میآید که در فرایند تاریخ منطقه، بارقههای شیعی در آن به طور گسترده در زوایای مختلف مذهبی، اجتماعی و اقتصادی نمود پیدا کرده است. در این حوزه، مسأله وقف و به تبع آن حضور زنان این منطقه در امر وقف همپای مردان قابل تأمل و توجه است و این نکته کمتر در مناطق دیگر استان کردستان مشاهده میشود. اسناد موقوفه این شهرستان نسبت به سایر شهرستانهای استان متعدد است و این مسأله، از غنای فرهنگ شیعی در جریان تاریخی این منطقه ناشی میشود. بخشی از موقوفات تاریخی این شهرستان، به بانوان نیکوکاری تعلق دارد که در دورههای مختلف تاریخی، با انگیزه تقرب به درگاه احدیت، بخشی از اموال خود را در امور خیر وقف نمودهاند. ماهیت و بازنمایی نقش زنان این منطقه در موقوفات، بسیار کمتر بررسی و شناسایی علمی شده است و از این رو نگارندگان، با تأکید بر اهمیت و نقش زنان در ایجاد موقوفات در این خطه، به بررسی و بازخوانی اسناد وقفی مربوطه میپردازند. این واقعیت ساده و عادی که زنان این منطقه در دوره قاجاریه همانند مردان حق تصمیمگیری داشتند و شخصاً دارای املاکی بودند که میتوانستند وقف کنند، اهمیت دارد. موقوفات زنان در محدوده مورد مطالعه متنوع هستند. واقفان برخی از اسناد مورد بررسی، یک مرد و همسرش است. اسنادی هم هستند که زنان، ملکی را با شخص مورد وثوقشان مصالحه کرده و سپس آن شخص ملک را بر مبنای نیت شخص مصالح وقف نموده است. اسنادی هم وجود دارند که مردان، ملکی را با زنان مصالحه کرده و سپس آن ملک توسط زن وقف گردیده است. محتوای بعضی از اسناد را هم جمعی از ورثه تشکیل میدهد که بیشتر آنها زنان واقف هستند. به هر حال، تعداد وقفنامههای زنان شیعی در این شهر پنج سند از میان 21 سند مورد بررسی است. اصل و رونوشت این اسناد در آرشیو سازمان اوقاف و امور خیریه کشور و اداره مربوطه استان کردستان است. از آنجا که از نقش و جایگاه زنان اهل تسنن در امور وقفی این منطقه در دوره قاجاریه اطلاعاتی در دسترس نیست و یا وجود ندارد، به لحاظ نوع ترکیب اسنادی یعنی اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و مذهبی، این اسناد اهمیت دارد.
مصارف موقوفات زنان نیز همانند سایر موقوفات، متعدد و متنوع است. مسجد، مکتبخانه، تکایا و مجالس روضهخوانی، سادات، زوار و فقرا، مصادیق بارز وقف زنان هستند. این مصارف، با بینش و فرهنگ اسلامی شیعی محلی این منطقه ارتباط داشته که دارای کارکردهای مثبت در جامعه بوده است. البته بخش مهم و اصلی از موقوفات زنان از مجموع اسناد مورد بررسی، خاص عزاداری ائمه اطهار و بهخصوص سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین7 است. این نکته بیگمان محبت و ارادت جامعه این دوره را به اهلبیت پیامبر9 و عتبات عالیات و به ویژه امام حسین7 نشان میدهد.
شیوه انشای هر وقفنامه و اصطلاحات و تعابیر مختلف بهکاررفته در آن، از نوع تفکر و اندیشههای مذهبی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان این منطقه حکایت دارد. این مسأله در حوزه سندشناسی نیز درخور توجه بوده و میتواند مورد استفاده پژوهشگران حوزه تاریخ اجتماعی و زبانشناسی قرار گیرد. در این پژوهش، مهمترین مسائلی که به آن توجه میگردد، عبارتند از: جایگاه حضور و مشارکت زنان در عرصه اجتماعی، اقتصادی و مذهبی، میزان غنای فرهنگی مذهب تشیع با توجه به تنوع مذهبی تسنن و تشیع در منطقه، اشکال صوری و ظاهری اسناد، ویژگیهای نوشتاری و ویژگیهای نثر وقفنامه، شناخت اجزا و عناصر بهکاررفته در سند، آرایهها و نکات دستوری مهم متن وقفنامه، شناخت روابط معنایی میان واژگان بهکاررفته در وقفنامه و عواملی که موجب برجستگی ادبی کلام شده است.
پیشینه تحقیق
به طور کلی در مورد موقوفات زنان در استان کردستان تا جایی که نگارندگان اطلاع دارند، هیچگونه پژوهش جامع و مستقلی صورت نگرفته و بالتبع در مورد موضوع مقاله حاضر نیز تحقیقی انجام نشده است. همین امر، ضرورت پژوهش در این زمینه را بیشترمینماید. تنها از آمار و ارقام اداره اوقاف استان و شهرستان مربوطه است که به لحاظ کمی، اطلاعاتی به دست میآید و در برخی موارد نیز این اطلاعات دارای اشتباهات فاحش است. با وجودی که وقفنامههای زنان از جنبههای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و زبانی اهمیت دارند، در سطح ملی نیز کارهای پژوهشی اندکی در این باره انجام شده است. مقالات «وقفنامههای بانوان در دوره صفوی» نوشته خانم نزهت احمدی، (احمدی، 1376، ش3 و 4، ص98-106) «موقوفات زنان در ایران»، نوشته محمدعلی خسروی (خسروی، 1374، ش2، ص4-6) و مقاله «زنان واقف تهران در دوره قاجاریه» به قلم کریستوف ورنر ترجمه نسیم قهرودی، (کریستوف، 1378، ش28، ص115-122) از مهمترین پژوهشها در این باره است که در فصلنامه وقف میراث جاویدان به چاپ رسیدهاند. مقاله حاضر نیز در این جهت، میکوشد به تبیین موقوفات زنان شیعی کردستان در منطقه بیجار بپردازد.
جغرافیای تاریخی بیجار
شهرستان بیجار در جهت شرق و شمال شرقی استان کردستان قرار دارد. این منطقه در گذشته با نام «گروس» خوانده میشد. (میرزا سمیعا، 1378، ص204) در واقع شهرستان کنونی بیجار، بخش عمده ولایت گروس دوران قاجار و قبل از آن را شامل میشود. در تقسیمات کشوری تا سال 1316 شمسی، بیجار مرکز گروس به شمار میرفت. (مریوانی، 1382، ص13) پس از آن منطقه گروس با نام بیجار به کار رفت و به تدریج بیجار پیشوند و نام گروس پسوند منطقه قرار گرفت و لذا به بیجار گروس مشهور گردید. این روند ادامه داشت تا اینکه در اوایل انقلاب اسلامی، نام گروس از پسوند این شهرستان حذف شد و از آن پس محدوده سابق ولایت گروس با نام شهرستان بیجار معرفی و مشهور گردید. این وجه تسمیه بیشتر به دلیل وجود درختان بید در این منطقه بوده است.
به هر حال این شهرستان، با مساحت 7730 کیلومتر مربع که وسعتی در حدود70٪ گروس سابق را شامل میشد، از جهات شرق و شمال به استان زنجان، از شمال غربی به استان آذربایجان غربی و از قسمت جنوب شرقی با استان همدان و از طرف جنوب و غرب با شهرستانهای قروه و دیواندره از استان کردستان هممرز است. (سنندجی، 1375، ص14) مذهب مردم این شهرستان تسنن و تشیع میباشد و به سه زبان کردی، فارسی و ترکی صحبت میکنند.
پیشزمینههای وقف در کردستان و بیجار
ریشههای وقف در استان کردستان به صورت غیررسمی از قرن پنجم هجری قمری به بعد است. (کردستانی، نشریه همشهری، ص11، 19، و 79) منابع محلی به رقبات وقفی اشاره کردهاند که از طرف صوفیان و عرفای محلی دراویش مانند نقشبندیه و قادریه وقف امور خیریه مانند کمک به فقرا و ضعفا شده است. (بدلیسی، 1373، ج2، ص159) اما به صورت رسمی و مکتوب، امور وقف در این استان از قرن هفتم و هشتم به بعد دیده میشود. (مستوفی، 1378، ص162-164) از موقوفات زنان که اسناد آنها رسمی و در دسترس است، به وقفنامه حسنی جهانخانم همسر خسروخان اردلان[1] در سال 1253قمری، وقفنامه و مصالحه فاطمه نورالنسا در 1268 قمری و وقفنامه غنچهخانم به سال 1300 قمری میتوان اشاره کرد. دو بانوی اخیر اهل تسنن و مصارف وقفی آنها مسجد و مکتبخانه بود. (سنندجی، 1375، ص16) اما مصارف وقفنامه حسنی جهانخانم به دلیل شیعه بودن او به عتبات عالیات و تعزیهداری هم اختصاص دارد.
در موضوع مورد بحث مقاله، قدیمترین اطلاعات مستند وقف از بیجار، به اوایل قرن نهم هجری مربوط است. بر اساس کتب سلسلةالنسب صفویه، صریحالملک[2] و زبدةالتواریخ، تیمور گورکانی در جریان لشکرکشی به کردستان به سال 804 قمری، ناحیه بیجار را با برخی مناطق آن به همراه متعلقات، از مالکان منطقه خریداری کرد و وقف خواجهعلی نوه شیخصفیالدین اردبیلی نمود. (حافظ ابرو، بیتا، ص753 / عمادالدین شیخ الحکمایی، 1387، 310 صفحه) به همین طریق شهر بیجار تا سال 1315 شمسی، به عنوان املاک وقفیه به حساب آمده است. ولی با عدم مراجعه وراث شیخصفیالدین برای تعیین وضعیت وقف این منطقه، مردم در سال 1313 شمسی پس از تشکیل اداره ثبت اسناد و املاک، خواهان ثبت املاک خود گردیدند. دو سال بعد، بر اساس کمیسیونی متشکل از رؤسای ادارات بیجار و تعدادی از بزرگان شهر، اداره اوقاف از کلیه دعاوی خود نسبت به موقوفات شیخصفیالدین در بیجار صرفنظر کرد. منابع محلی از رقبات وقفی بیشتری مانند آسیاب، آب و زراعت، ملک موروثی و کاروانسرا از دوره صفویه به بعد سخن گفتهاند که امرا و خوانین منطقه وقف کردهاند. اما اسناد آنها در دسترس نیست و یا از بین رفته است. لذا مطابق بررسی نگارندگان، 21 وقفنامه رسمی از دوره قاجاریه در شهرستان بیجار وجود دارد. از این میان، قدیمترین سند رسمی، به وقف یک روستا در اوایل دوره قاجاریه مربوط میشود. اسناد موضوع مقاله که پنج سند را دربرمیگیرد، به همین دوره مربوط است. این اسناد با توجه به زمانه خود اهمیت زیادی دارند.
اسناد وقفی زنان
در کل استان کردستان طبق بررسی صورتگرفته، حدود 450 فقره اسناد شرعی، حقوقی و قبالجات از دوره قاجاریه وجود دارد که به اصناف عوام و خواص متعلق است. از میان تعداد اسناد یادشده مطابق آرشیو سازمان اوقاف و امور خیریه کشور، حدود 230 فقره آن سند وقفی است. از این تعداد سند نیز 21 فقره به شهرستان بیجار تعلق دارد که پنج فقره از آن به زنان شیعی مربوط است. آنطور که از قراین و شواهد این اسناد برمیآید، محتوای اسناد در کتابچه دیوانی منطقه ثبت شده است. با اینکه در تاریخ دوره قاجاریه، از فعالیتهای اقتصادی زنان اطلاعات ناچیزی در دسترس است و یا بعضاً هیچ اطلاعی وجود ندارد، اسناد مورد پژوهش، بسیاری از نادانستههای تاریخی و فرهنگی زنان این منطقه اعم از کرد و ترک و فارس را روشن میسازد. همچنین این اسناد، انعکاس آثار و مضامین مذهب تشیع هستند که چگونه در عرصه اجتماعی، باعث حضور و مشارکت زنان در زندگی میشده است؛ بنابراین در ذیل به شرح و تبیین آنها پرداخته میشود.
سند وقفنامه شماره 1
نوع سند : حبسنامه عادی زبان وقفنامه: فارسی با کاربرد زبان عربی
نام واقف: ساره خاتون نوع حبس: یکصد ساله
گواهان و شاهدین سند: جمعی از کدخدایان، تجار، خوانین و بزرگان منطقه
رقبات موقوفه: چهار دانگ روستای ینگی ارخ (که در سند نیکی ارخ است) و نصف سهمالحق حمام بیجار
محل وقوع سند: بیجار محل نگهداری سند: اداره اوقاف و امور خیریه کردستان
مصارف: تعزیهداری، روضهخوانی، خرید شمع جهت حرمین نجف اشرف و کربلا، بقیه عواید به مصرف خیرات و مبرات و ارباب استحقاق و فقرای فامیل، ادای صوم و صلات.
شرایط تولیت: مادام العمر با خواهر واقف یعنی خانقزی است و بعد از وفات او، بزرگخانم خواهر خانقزی و پس از او به ارشد اولاد ذکور یا اناث بطناً بعد بطن و نسلاً بعد نسل خواهد بود.
تاریخ تنظیم: ربیعالثانی 1229 محل نگهداری سند: بیجار- مجموعه شخصی آقای گروسی
به دلیل عدمتوافق و اجازه صاحب سند، امکان تصویربرداری از این سند میسر نگردید و لذا به بازخوانی آن اکتفا شد.
قسمتی از بازخوانی محتوای سند: وقع الوصیت و الوصایته و المصلح محاباتا و الحبس حسبما .... هوالحی الذی لایموت چون به مفاد آیه وافی هدایه «کل نفس ذائقه الموت» ... لهذا شمهای از الطاف ربانی و توفیقات حضرت سبحانی شامل حال نیکومآل، علیاجاه خدارت الثناه، عمدةالعفافین و المخدرات نتیجه الخوانین العظام، ساره خاتون صبیه جنت و رضوان آرامگاه زینالعابدین خان ـ طاب ثراه ـ گردید. مراتب مزبور متن را در حالت صحت بدن و کمال عقل ..... و چهار دانگ حقی را که در قریه نیکی ارخ دارد، قرار داد که از بابت ثلث او تا یکصد سال به طریق حبس بماند که هر ساله وصی ایشان منافع مداخل تمام چهار دانگ را اخذ و استیفا نموده، اولاً کلیه مالیات و رودات دیوانی را از آن وضع نموده و از بقیه آن هر ساله مبلغ بیست تومان به مخارج و مصارف تعزیهداری خامس آلعبا و گلگون قبای صحرای کربلا، اعنی حضرت سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ برسانند و روضهخوانی ذکر مصیبت آن جناب و اصحاب و اولادش را در ایام عاشورا برپا دارند و هر ساله هم مبلغ ده تومان نقد، روانه عتبات عالیات نماید که قیمت آن را شمع گرفته، در حرمین نجف اشرف و کربلای معلی و بالسویه بسوزاند .پس از وضع این سی تومان آنچه بقیه منافع و مداخل است، دو سهم قرار دهند: یکی سهم از آن را عوض رد مظالم به ارباب استحقاق و فقرا فامیل برسانند و یک سهم دیگر آن را از یوم تکلیف الی زمان وفات از اشخاص متدین موثق که صحیحالتقلید باشد، صوم و صلوت بگیرند و بعد از ادای صوم و صلوت و برات ذمه او از آن تا آخر مدت که یکصد ساله است، آنچه از این سهم باقی بماند، به مصارف خیرات و مبرات آنچه وصی صلاح بداند برسانند و تمام مستقلات حق خود را که در بیجار دارند، وقف بر اولاد نمودند و به موجب وقفنامه علیحده و نصف حقی را که از حمام قصبه بیجار دارند، به طریق حبس تا یکصد سال بماند و از منافع و مداخل آن، هرساله ده تومان بر روضهخوانی بدهند و او را اجیر نمایند که در شبهای جمعه ایام سال، روضهخوانی در مساجد، ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا7 بنمایند. و ثواب آن را به قصد قربت به روح پرفتوح مرحوم مغفور علیاکبرخان و موصیه مزبوره بذل و هبه نماید و مبلغ ده تومان دیگر هم صرف حلوا خرما نموده، در شبهای جمعه ایام سال در مساجد به مصرف برسانند ... و در تمام مراتب مزبوره علیاه جاه خانقزی وصی است که به مقتضای تکلیف خود در جمیع موارد به وصایا رفتار نماید و صیغه مصالحه عملی حقوق مهریه و غیره جاری گردید و علیاه جاه خانقزی قبول مصالحه و وصایت نمودند. مادامالحیوه عمل وصایت با خود علیاه جاه خانقزی است و چنانچه خدای نخواسته او را سانحه وفات دررسد، عمل وصایت با خانم بزرگخانم صبیه علیاه جاه خانقزی است و چنانچه خدای نخواسته سانحه وفات ایشان دررسید، وصایت به
ارشد اولاد ذکور یا اناث بطناً الی بطن و نسلاً الی نسل خواهد بود و تمام املاک خود را
اعم از مورثی و ابتیاعی و حقالصداق بعد از وضع چهار دانگ ینگی ارخ، به موجب وقفنامه علیحده بر خانقزی و اولادش وقف نموده و دستورالعمل آن در وقفنامه
معین است .... و کان وقوع ذلک فی غره ربیعالثانی 1229محل مهر مرحومه ناظرین رونوشت مانند رونوشت مصدقشده نزد این جانب ابوالقاسم اردلان است. رونوشت برابر اصل است.
روستای ینگی ارخ
این روستا از توابع دهستان گرگین و بخش کرانی شهر حسنآباد بیجار محسوب میشود. موقعیت آن کوهستانی است و در 24 کیلومتری حسنآباد و 56 کیلومتری شهر بیجار قرار دارد. جمعیت آن در سال 1390 حدود 41 خانوار و 167 نفر است. زبان مردم آن ترکی و دین آنان اسلام با مذهب تشیع است و کشاورزی و دامداری، بیشترین مشاغل مردمان را شامل میشود و کشت محصولات به صورت دیمی و آبی است. (استانداری کردستان، 1390، ص97) این روستا از امکنه تاریخی شهرستان بیجار محسوب میشود که به دوره سلجوقیان برمیگردد. (کوشا، 1387، ص636) متأسفانه به دلایل اقتصادی به مرور زمان جمعیت آن کاهش یافته است.
سند وقفنامه شماره 2
نام واقف: صاحب سلطان نوع وقف: عام
نوع سند: وقفنامه و وصیتنامه عادی
رقبات موقوفه: سه دانگ قریه چشمهقلی و یک دانگ و نیم از قریه زرینجوب، یک باب حمام و یک باب عمارت (ساختمان)
گواهان و شاهدین سند: جمعی از کدخدایان، تجار، خوانین و بزرگان منطقه.
محل وقوع: بیجار
مصارف: خدام و طلاب نجف اشرف نصف درآمد برای سادات خدام حضرت و نصف دیگر متعلق به طلاب طالب علم است.
شرایط تولیت: تولیت با علیخان یاور است و پس از فوت او، وصی کسی است که علیخان یاور قرار دهد.
تاریخ تنظیم: شوالالمکرم 1287
محل نگهداری سند: بایگانی اداره کل اوقاف و امور خیریه
بخشی از بازخوانی محتوای سند: باعث تحریر این مضمون حقیقت مشحون آن است که به تاریخ حرره شوالالاکرام 1287 علیا جناب، خدارتمآب، صاحب سلطان خانم بنت مرحوم و مغفور جنتمکان حسینخان ـ طاب ثراه ـ در حالت صحت بدن عقل و شعور وصی مطلق بلاعزل نمود، عالیجاه عمده الخوانین العظام، سرکار شوکتمدار علیخان یاور
ـ سلمه الله تعالی ـ که بعد از ممات ایشان از قرار تفصیل به وصیات ایشان عمل نماید و ... رابعاً املاکی که دارم، سه دانگ قریه چشمهقلی که مورثی است و یک دانگ و نیم از قریه زرینجوب که ابتیاعی خودم است و یک باب حمام که در بیجار دارم، با یک دست عمارت در قصبه مزبور کلاً اینها وقف خدام و طلاب نجف اشرف است؛ هر چه میشود نقد کرده به نجف اشرف ارسال دارند، به استصواب علما علم برسد که نصف آن به سادات خدام حضرت نصف دیگر به طلاب که طالب علم است برسانند ... الان هم تولیت املاک با خود عالیجاه علیخان یاور است، از قرار نوشته که وصیت شده وصی رفتار نماید وصی هم از این قرار است این چند کلمه بر سبیل وصیتنامچه و وقفنامچه قلمی و تحریر یافت و کان ذلک فی شهر فوق 1287 ... .
روستای چشمهقلی
از دهستان خسروآباد بخش چنگ الماس شهرستان بیجار است که در سی کیلومتری بیجار قرار دارد. رودخانه چم بزرگ از شمال آن میگذرد و تپه قراول خانه در یک کیلومتری شمال آبادی است. جمعیت آن در سال 1390 شمسی، 131 نفر در قالب 35 خانوار بوده است. (استانداری کردستان، 1390، ص83) زبان مردم کردی است و دین اسلام و مذهب شیعه دارند. محصولات کشاورزی این روستا گندم و انگور است.
روستای زرینجوب
زرینجوب از روستاهای دهستان خسروآباد بخش چنگ الماس شهرستان بیجار است و در 37 کیلومتری آن قرار دارد. جمعیت آن در سال 1390، سی نفر بوده است. (همان، ص84) آنان زبان کردی و مذهب سنی دارند.
سند وقفنامه شماره 3
نام واقف: حاجیه شهربانو نوع وقف: عام
نوع سند: وقفنامه رقبات: شش دانگ قریه باقرآباد
گواهان و شاهدین سند: جمعی از کدخدایان، تجار، خوانین و بزرگان منطقه
محل وقوع: بیجار
مصارف: خرج فقرای زوار کربلا چه زواری که از قریه خسروآباد به کربلا میروند و چه از راههای دیگری عبور کنند.
شرایط تولیت: تولیت موقوفه به حاجاللهیارخان برادرزاده خود (واقف) تفویض شده که مادامالحیوه جمیع تصرفات به ایشان مفوض است و بعد از ایشان، با اولاد مؤمن متدین ایشان به شرط رشد و صلاح بر فرض ـ انقراض با جماعت اهل ایمان و دیانت و صلاح میباشد.
تاریخ سند: چهاردهم شهر ذیحجهالحرام 1298
محل نگهداری سند: بایگانی اداره کل اوقاف و امور خیریه کشور
بخشی از بازخوانی محتوای سند: هو الواقف علی السرائر و مطلع علی الضمائر باعث بر تحریر این شریعت علامات آن است که توفیق ربانی و تأییدات سبحانی، شامل حال فرخندهمال، علیاهجاه، عفت و عصمتپناه، خدارت و طهارت دستگاه، سعادت و اقبال همراه، المعتمر الحاجیه شهربانوخانم، بنت غفرانپناه الواصل الی جوار رحمه الله ابراهیم خان ـ طاب الله ثراه ـ و جعل الجنه گردیده که .... وقف صحیح شرعی و حبس موبد نمود موازی شش دانگ ملک موروثی متصرف فیه و حق طلق بلامنازع قریه موسومه باقرآباد من قرا گروس با جمیع توابع و لواحق و مضافات و منسوبات و حدود متصرف فیه حال العقد از مزارع آبی و دیمی و مراتع الخیول و الاحشام و علفزار و چمن و باغ کرم و اشجار مثمره و غیرمثمره و طاحونه و قنوات و غیر ذلک بدون استثنا، چیزی از ملک مزبور و مقرر در مصرف چنان شده و منافع و ثمرات ملک مذکور بعد از وضع مالیات و خراج و موسومات دیوان و بعد از وضع حقالتولیه هر ساله از نقد و جنس از گندم و جو و حبوبات و سایر رسومات که بهطور مقاطعه از رعیت و ساکنین آنجا اخذ و استرداد مینمایند، تمام و کمال خرج فقرای زوار کربلای معلی شود... و اگر بعد از صرف زوار غابرین خسروآباد و غیره چیزی باقی بماند و معلوم شود که دیگر زوار در خسروآباد عبور نمیکند و فقیر زوار پیدا نمیشود یا اینکه راه زیارت به واسطه موانع حبس شد، همان باقی را به کربلای معلی حمل نماید و به دست یک نفر مؤمن متدین امین بسپارد که به فقرای زوار برساند و تولیت این ملک موقوفه را به سرکار عظمت مدار مقربی الخاقان و معتمد السلطان الحاج الله یارخان برادرزاده خود تفویض نمود ... و ربع مداخل و منافع هر ساله در عوض زحمت حقالتولیه به جهت سرکار الحاج الله یارخان معظمالیه و .... جری ذلک بهتاریخ چهاردهم ذیحجهالحرام 1298 محل مهر کنیزه فاطمه شهربانو ـ بسمالله تعالی ـ موافق مراتب مسطوره عقد واقع وجاری گردید و به تصرف متولی داده شد. رونوشت و بازخوانی این سند در اداره اوقاف تهیه شد.
روستای باقرآباد از توابع دهستان بابارشانی و بخش چنگ الماس بیجار محسوب میشود و امروزه دارای سی نفر جمعیت است. (استانداری کردستان، 1390، ص76) زبان مردم کردی است و مذهب شیعه دارند.
سند وقفی شماره 4
واقف: زبیدهخاتون نوع وقف: عام
نوع سند: وقفنامه عادی
رقبات موقوفه: چهار دانگ قریه میرمحمد کندی با مزارع و منضمات آن در مزرعه یعقوب و قرت دره
گواهان و شاهدین سند: جمعی از کدخدایان، تجار، خوانین و بزرگان منطقه
محل وقوع: بیجار
مصارف: مصارف موقوفه بعد از اداء مالیات و عوارض دیوانی و مخارج تعمیرات و عشر حقالتولیه 3/1 شبهای جمعه در مسجد جامع بیجار خرما به فقرا و مستحقین داده شود و در ماه محرم و صفر عزاداری حضرت ابیعبدالله الحسین7 نمایند و 3/2 به سادات و فقرا و زوار قبور ائمه که محتاج و مستحق باشند و صدقات جاریه از حمام و مسجد و پل مصرف نمایند.
شرایط تولیت: تولیت موقوفه با جناب امیرالامرا غلامحسین افتخار نظام است نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن و در صورت انقراض نسل از موصی الیه تئلیت ]تولیت[ موقوفه به اعلم علماء گروس مفوض است.
تاریخ تنظیم: رجبالمرجب 1317
محل نگهداری و بازخوانی سند: بیجار- مجموعه شخصی آقای گروسی
به دلیل عدمتوافق و اجازه صاحب سند، امکان تصویربرداری از این سند میسر نگردید و لذا به بازخوانی آن اکتفا شد.
بخشی از بازخوانی محتوای سند: غرض از تحریر این کلمات آنکه چون ... عالیجاه خدارت دستگاه، سرکار علیه عالیه متعالیه زبیدهخاتون خانم ـ دامت شوکتها ـ صبیه مرضیه مرحمت و غفران و رضوان آرامگاه زینالعابدینخان گردید. در حالت صحت بدن و اجتماع حواس ... حبس موبد شرعی و مخلد ملی اسلامی نمودند همگی و تمامی مساحت و موازی چهار دانگ از قریه مذکوره به میرمحمد کندی را که واقع است در رودخانه کرانی، من توابع گروس با مزارع و متعلقات و منضمات آن در مزرعه یعقوب و قورت دره مال ذینفع بالجمله کلما متعلق بها و ینسب اضاف الیها بحیث لا یخرج منها شئی به نوعی که چیزی از آنها بقدر الحصه خارج و مستثی نباشد و وصی خود گردانید فرزند ارجمند خودشان جناب فخامتنصاب، عمده الامرا العظام، آقای غلامحسینخان افتخار نظام ـ دام اقباله العالی ـ با نظارت شمس فلک جلالت و احتجاب نواب علیه عالیه رقیه سلطان خانم بدیعالسلطنه ـ دامت شوکتها ـ را که بعد از رسیدن سانحه وفات مداخل ملک را بعد از اداء مالیات و عوارضات دیوانی و وضع مصارف و مخارج تعمیر ملکی جمعآوری محصول آن را از نقد و جنس نموده، عشر آن را متولی از بابت حقالتولیه دریافت نماید و حق مخصوص خودش باشد و مابقی را در مصارف خیرات و مبرات از قرار تفصیل صرف نماید. هر شب جمعه دو هزار دینار به خرما داده و در مسجد جامع قصبه بیجار به فقرا و مستحقین قسمت نمایند و ثلث باقیمانده را هم در ایام محرم و صفر و لیالی متبرکه قدر در عزاداری حضرت مولی الخافقین ابیعبدالله الحسین ـ سلام الله علیه ـ به قسمی که وصی و ناظر صلاح بدانند، صرف نمایند. دوثلث دیگر را به سادات و فقرا و زوار قبور ائمه امام که محتاج و مستحق باشند بدهند و هم وصی و ناظر وصیالیها مأذون و مختارند که باقی را در صدقات جاریه از حمام و مسجد و پل صرف نمایند .... فی پنجم شهر رجبالمرجب سنه 1317- الامر کما سطر فی هذا لهامش ثانیا فی التاریخ حرره الاحقر (عبده الرجی موسی) قرار بر این شد بعد از عوارضات دیوانی و تعمیر ملک و حقالتولیه، اولاً از مداخل محصول ملکی الی معادل دویست خروار گندم از بابت زکات ذمه موصیه معظمه و سهم امام7 به فقرا و مساکین کارسازی نمایند.
بعد از ادای زکات و سهم امام از قراری که ذکر شده است، رفتار نمایند و هرگاه سانحه وفات موصیه معظمه دررسد، حمل جنازه او را به مشهد مقدس یا کربلای معلی، باید وصی و یا ناظره بنماید. فی شهر رجب 1317 (زبیده خاتون العبد ابراهیم) توضیح و آنکه در ضمنالعقد، شرط شرعی گردید که تولیت این ملک مذکوره با شرایط متن و هامش با جناب جلد امیرالامراء العظام آقای غلامحسینخان افتخار نظام باشد نسلاً بعد از نسل و بطناً بعد بطن و خدای نکرده در صورت انقراض نسل از جناب موصیالیه تولیت اعیان موقوفه مشروحه با اعلم علماء قصبه گروس باشد. ابوالقاسم اردلان امضا رونوشت برابر با رونوشت است که در ید ابرازدهنده ملاحظه شد.
روستای نورمحمد کندی
این روستا از توابع دهستان کرانی و بخش کرانی بیجار محسوب میشود. جمعیت آن 205 نفر بود. (استانداری کردستان، 1390، ص76) مردم مذهب شیعه دارند و زبان آنها ترکی است.
روستای قورت دره: این روستا از توابع بخش کرانی و دهستان طغامین به شمار میرود. جمعیت آن طبق آخرین سرشماری صورت گرفته 127 نفر بوده است. (استانداری کردستان، 1390، ص90) مردم آن به زبان ترکی صحبت میکنند و مذهب شیعه دارند.
سند وقفی شماره 5
واقف: حاج امیر و طوبی خانم نوع وقف: عام
نوع سند: عادی رقبات موقوفه: سه دانگ قریه کریمآباد با مزارع آن
گواهان و شاهدین سند: جمعی از خوانین و بزرگان منطقه
محل وقوع: بیجار
مصارف: تعزیه پنج تن آلعبا:، فقرا و مساکین بلوکات گروس و زائرین عتبات عالیات پس از پرداخت حساب و کتاب مالیات و خراج آن
شرایط تولیت: تولیت موقوفه با سرکار علیه انورالسلطنه و نظارت بر آن با سرکار علیه لالهخانم و بعد از آنها با تقدم ذکور اناث
تاریخ تنظیم: جمادیالاول 1332
محل نگهداری سند: بایگانی اداره کل اوقاف و امور خیریه
روستای کریمآباد
این روستا امروزه با نام کریم کندی از توابع بخش کرانی و دهستان کرانی بیجار محسوب میشود. جمعیت آن طبق آخرین سرشماری صورت گرفته پنجاه نفر بوده است. (استانداری کردستان، 1390، ص76) مردم آن به زبان ترکی صحبت میکنند و مذهب شیعه دارند.
شرح حال زنان واقف اسناد و موقعیت اجتماعی آنان
اسناد مورد بررسی، خوشبختانه اطلاعات جزیی زیادی از نام و نسب واقفان نشان میدهند. بیتردید بیشتر آنها از طبقات متوسط و بالای جامعه بیجارِ دوره قاجاریه هستند. سه تن از واقفهها، از خاندان معروف امیرنظام گروسی به شمار میروند. ساره خاتون (واقف سند شماره 1) خواهر زینالعابدینخان گروسی از حکمای کردستان است. (گروسی، 1366، ص17) تأکید متن وقفنامه بر اصل و نسب او که از خوانین بزرگ گروس به شمار میرود، از اهمیت و جایگاه اجتماعی خانوادهاش در این زمان حکایت دارد. حاجیه شهربانو نیز (واقف سند شماره 2) که به حج رفته، از نوادگان نجفقلیخان گروسی است. (بامداد، 1371، ج۶، ص44) نجفقلیخان در زمان عباسمیرزا، یکی از سرکردههای قشون ایران در جنگ با روس به شمار میرفت. او حدود سی سال حاکم گروس بود و در این زمان قصبه بیجار به عنوان دارالحکومه گروس محسوب میشد. (مریوانی، 1382، ص177) از عنوان حاجیه برمیآید که شهربانو از طبقات بالای جامعه و از پشتوانه اقتصادی قوی برخوردار بوده است.
همچنین زبیدهخاتون (واقف سند شماره 4) همانند عمه خویش (ساره خاتون) از خاندان امیرنظام گروسی است. او دختر زینالعابدینخان است. زینالعابدین فرزند نجفقلیخان و عموی امیرنظام گروسی بود. زینالعابدینخان در سال 1312 قمری به حکومت کردستان منصوب شد و در بیجار دارای موقوفات زیادی بود. (کوشا، 1387، ص169)
از شرح و حال واقفه صاحب سلطانخانم، اطلاعات زیای در منابع محلی یافت نگردید. با توجه به خان بودن پدر او، به نظر میرسد از طبقات متوسط جامعه بوده و پایگاه اجتماعی قوی داشته است. به هر حال همه این واقفان علیاه جاه معادل مونث القاب اشرافی مذکر عالیجاه هستند و القاب عفت و پاکی (خدارت، طهارتدستگاه و عصمتپناه) را دارند.
انگیزههای آنان قطعاً برگرفته از آموزههای فقهی مذهب تشیع در جهت ایجاد تعادل ثروت اجتماعی، میل به جاودانه شدن، کسب ثواب اخروی و حفظ املاک و دارایی از دستبرد غصب و نابودی بوده است.
بررسی تحلیلی اسناد
با توجه به محتوای وقفنامههای مورد تحقیق، میتوان از لحاظ ادبی، اجتماعی و اقتصادی، ویژگیهای آنها را به این صورت تبیین کرد:
1. نثر بهکاررفته در این وقفنامهها، همانند دیگر وقفنامههای دوره قاجاریه، عموماً نثری منشیانه و آکنده از سجع و دیگر صنایع ادبی است که همین امر، موجب ایجاد موسیقی در کلام شده است. معمولاً در مقدمه وقفنامهها، علاوه بر درهم آمیختن جملات و عبارات عربی و فارسی به صورت سجع و موزون، آیات قرآن کریم نیز جایگاهی ویژه دارد.
2. نوع نگارش هر وقفنامه و تعبیرات متفاوت و اصطلاحات بهکاررفته در آنها نه تنها از نوع تفکر مذهبی، اجتماعی و فرهنگی این دوره حکایت دارد، بلکه در حوزة سندشناسی نیز درخور توجه است و پژوهشگران حوزه تاریخ اجتماعی و زبانشناسی از آن استفاده میکنند. این اسناد همچون دیگر وقفنامهها، یکی از بهترین منابع ادبی و فرهنگی محلی شهرستان بیجار محسوب میشوند؛ زیرا حاوی نکات، واژگان و ادبیاتی هستند که سهم زیادی در تعیین جایگاه زنان واقف، غنیسازی فرهنگ محلی و زبان فارسی دارند.
3. اوزان و مقادیر بهکاررفته در اسناد مانند دانگ، ثلث و عشر، فهم و درک درست متن وقفنامه را آسان میسازد. باید توجه داشت که واحدهای شرعى در اوزان و مقادیر، در مقایسه با واحدهای عرفى ثبات چشمگیری دارند.
4. وجود روابط مختلف معنایی در میان واژگان همچون: تقابل، هممعنایی یا ترادف، باهمآییهای واژگانی، ترکیبات عطفی و شمول معنایی، نشانههایی از غنی بودن این وقفنامهها از نظر معنایی است.
5. این اسناد شخصیت حقوقی زنان و استقلال مالی آنها را نشان میدهند.
6. در اسناد یادشده، نکات گرایشی زنانه و تعصبات فمینیستی مشاهده نمیشود. منظور این است که در نیت وقفی صاحبان اسناد مورد بحث، بر تولیت رقبات وقف جز در مورد سند شماره (... طوبی خانم) از طرف زنان و تداوم آن تأکید نشده است.
7. شناخت ظرفهای زمان و مکان به عنوان یکی از اجزای زبانی از اهمیت زیادی در این اسناد برخوردار است.
8. در وقفنامههای یادشده، استفاده فراوان از لغات و واژگان زبان عربی به چشم میخورد.
9. عناصر مادی بهکاررفته در وقفنامهها از محیط طبیعی، شیوههای تولید و سبک زندگی مردم منطقه تبعیت میکند. در عین حال میتوان تأکید کرد که درج عناصر غیرمادی در وقفنامهها نیز نشاندهنده نوع باورها و بهطور کلی نگرشهای جامعه محلی است که در این دوره موقوفهها در آن شکل گرفتهاند.
10. شناخت عناصر بهکاررفته در وقفنامهها مانند شاخصهای شخصی و اجتماعی که در ادب سنتی از آن با عنوان «القاب و توضیحات» یاد میکنند، از دیگر موضوعات مهم در معناشناسی اسناد مورد بررسی است. این عناوین از ویژگیها و محاسن نوشتههای شرعی و حقوقی دوره قاجاریه محسوب میشد.
11. در مقایسه با وقفنامههای زنان اهل تسنن استان کردستان که مصارف آنها بیشتر به مسجد و مکتبخانه اختصاص یافته، دامنه کاربردی موقوفات زنان شیعی این منطقه فراتر از رقبات وقفی اهل تسنن و از لحاظ آماری نیز بیشتر است و این در واقع شخصیت و جایگاه اجتماعی و مشارکت فعال آنها را در عرصه زمانه خویش میرساند. نوع رقبات وقفی زنان و جغرافیای تاریخی رقبات، مثل روستاها نیز توان اقتصادی و مالی آنها را اثبات میکند.
کارکردهای رقبات وقفی یادشده
در هیچ یک از اسناد مورد بررسی در حوزه بیجار، نقشی از زنان اهل تسنن دیده نمیشود و بنابراین موقوفات زنان شیعی در نوع مشارکت اجتماعی، مذهبی و اقتصادی، بینظیر و منحصر به فرد است. آنطور که از محتوای اسناد روشن است، کاربرد عمده موقوفات بنابر نیت خیرخواهانه با تأکید بر فعالیتهای اجتماعی و مذهبی بر کمک به فقرا، سادات، مرمت مساجد، حمام و پل، برنامههای تعزیهداری و کمک به علما و محصلان علوم اسلامی بود. از طرف دیگر، وقفنامهها اهداف اقتصادی و یا خصوصی واقفان را در تضمین بقای جاودانگی آنها برآورده میسازد. حضور گواهان وقف که از بزرگان، علما، خوانین، تجار و اعضای حکومتی منطقه بودند، خود دلیل مهمی بر ارزش اقتصادی رقبات و اهمیت کارکرد اقتصادی، آموزشی و مذهبی آنهاست. در همه این اسناد، تعزیهخوانی و روضهخوانی برای ائمه شیعه در تأکید و اولویت مصارف رقبات قرار دارد. اینکه سهم واقفه در رقبات وقفی سه دانگ، یک دانگ و نیم و غیره ذکر شده، احتمالاً مالکیت آنها کامل نبوده و قطعاً همسرانشان دارای سهم بودهاند. با این حال، همه آنچه در مالکیت زنان بوده طبق اسناد وقف شده است. پرداخت مالیات و عوارض دیوانی و محاسبه حق تولیت در مصارف موقوفات قابل توجه است، که باقیمانده دارایی باید پس از آن مورد استفاده قرار گیرد. حقالتولیه طبق عرف رایج منطقه و محتوای وقفنامهها، یکدهم کل عایدات بود. نظارت و تصمیمگیری درباره جزییات و نحوه مصرف تا زمان حیات واقفه، با خودش بوده و پس از او متولی، اختیار کامل را داشته است. در صورت وقوع پیشامد برای متولی و نداشتن اولاد ذکور و اناث وارث، تولیت به علمای فاضل منطقه سپرده شده است. (وقفنامه زبیده خاتون) در موقوفات زنان مصارف متفاوت از وقف مردان نیست و شرط و معیاری بر نحوه مصرف و یا اداره این موقوفات وجود ندارد و تنها در جزییات تفاوتهایی مشاهده میشود. برآورد مشخصی از میزان درآمد روستاهای وقفشده و همین طور دیگر داراییها چه نقدی و چه غیرنقدی، معلوم نیست تا بتوان ارزش اقتصادی رقبات وقفی را تعیین کرد. با این حال، شرح املاک و دارایی رقبات وقفی در اسناد، نشان میدهد که از ارزش مالی بالایی برخوردار بودند. از میان وقفنامههای مذکور، بزرگترین آنها موقوفه صاحب سلطان است که قسمتی از دو روستا، حمام و عمارت و غیره را دربرمیگیرد. در بحث تولیت نیز دقیقاً مشخص نیست که آیا مصارف رقبات رعایت میشده است یا به دلایل سیاسی و نظامی، دچار تصرف و تغییرات میشدند. البته تا به امروز وقف این رقبات ماندگار شده و لذا میتوان تأثیر و نقش فقه شیعی را در جاودانگی وقفیات یادشده در این خصوص دریافت. آموزههای شیعی در امور وقف چنان در روح و جان جامعه محلی این دوره دمیده بود که هرگونه دستدرازی و یا غصب رقبات را مایه ننگ و حرام میدانستند.
همچنین از انگیزههای واقفان که نابودی فقر و محرومیت از جامعه محلی خویش بوده است، نباید به آسانی گذشت. بررسی متون وقفنامهها نیز به خوبی روشن میسازد که واقفان با چنین انگیزههایی، در پی «عدالت اجتماعی» به معنای واقعی در جامعه بودهاند. به لحاظ کارکرد اجتماعی نیز مسلماً رقبات وقفی، وجهه و محبوبیت واقفان را در جامعه افزایش میداد.
نتیجه
غنای موقوفات زنان شیعی بیجار در دوره قاجاریه نسبت به زنان اهل تسنن همدوره خود بیشتر است. همچنان که مصارف رقبات نیز دامنه وسیعی دارد و در عرصه اجتماعی و اقتصادی دارای شدت بیشتری است. ذکر چگونگی مصارف که در همه اسناد مورد بررسی، عتبات عالیات و کربلا یادآوری و مورد تأکید قرار گرفته، به نوعی مؤلفههای فرهنگی و مذهبی شیعه را جاری ساخته و بر تداوم این مؤلفهها تأکید شده است. این که زنان این منطقه به فراخور تعهد مذهبی و دینی خود در مقایسه با دیگر زنان مهم و ثروتمند خویش به امر وقف اقدام کردهاند، شایان توجه است. این امر، از نهادینگی وقف در میان زنان در این دوره ناشی میشود. اسناد اشاره شده، آشکارا مشارکت زنان طبقات بالای جامعه محلی بیجار را در فعالیتهای اقتصادی میرساند. موقوفات این بانوان، موارد گوناگونی را از قبیل اراضی مزروعی، دکاکین، تکایا، مساجد، و سایر امور عامالمنفعه شامل میشد که هر یک دارای مصارف مشخص بود و عواید آنها صرف نیات واقفان میگردید. رقبات وقفی که در این منطقه از طرف زنان صورت گرفته است، عرصه مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان را در فرایند تاریخی بیجار در زمان قاجاریه نشان میدهد که نسبت به دورههای گذشته، از لحاظ آماری بیشتر و از لحاظ محتوا پربارتر و غنیتر است.
[1]. سواد وقفنامه والیه خانم و اماناللهخان ثانی، سند، سال 1268، شماره سند 412/997، مرکز اسناد ملی ایران.
[2]. صریح الملک، مجموعهای است از اسناد قبالههای مزارها، آستانهها و موقوفات که نمونههایی از آن مربوط به آستانة شیخصفی اردبیلی در دست است و زینالعابدین عبدی قوامی شیرازی در زمان شاهطهماسب و محمدطاهر اصفهانی در دوره شاهعباس اول آنها را گرد آوردهاند. قسمت موقوفات بقعه شیخصفیالدین در این کتاب را انتشارات معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه با تصحیح محمود محمد هدایتی در 404 صفحه انتشار داده است.
مراجع
احمدی، نزهت، «وقفنامههای بانوان در دوره صفوی»، مجله میراث جاویدان، سال پنجم، شماره 3 و 4، سال 1376.
امیرنظام گروسی، حسنعلیخان، پندنامه یحیویه، مقدمه منوچهر سعید وزیران، تهران، نقره، ۱۳۶۶.
آرشیو اداره اوقاف و امور خیریه استان کردستان.
آرشیو اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان بیجار.
بابانی، میرزا عبدالقادر، سیرالاکراد، به کوشش محمد رئوف توکلی، تهران، توکلی، 1377.
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۶، تهران، زورا، ۱۳۷۱.
بدلیسی، شرفخان، شرفنامه (تاریخ مفصل کردستان)، تصحیح محمد عباسی، تهران، نشر حدیث، 1373.
حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، تصحیح سیدکمال جوادی، ج 2، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیتا.
خسروی، محمدعلی، «موقوفات زنان در ایران»، مجله میراث جاویدان، سال سوم، شماره 2، 4-8، سال 1374.
دفتر نوشتجات کرمانشاه، کردستان و لرستان[سند] وزارت امور اقتصادی و دارایی. اداره کل بیوتات، مرکز اسناد کتابخانه ملی، ۱۲۸۴ـ۱۳۰۳ق.
روستوف، کرنر، «زنان واقف در تهران عهد قاجار»، ترجمه نسیم قهرودی، مجله وقف میراث جاویدان، ش 28، ص115-122، سال 1378.
سنندجی، میرزا شکرالله، تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان، به اهتمام حشمتالله طبیبی، تهران، نشر امیرکبیر، 1375.
سوران کردستانی، «معماری ساده مسجدهای عبداللهی»، نشریه همشهری، ص79.11.19، شماره بازیابی 10803030.
شیخ الحکمایی، عمادالدین، فهرست اسناد بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی، تهران، کتابخانه مجلس شماره 4، 310 صفحه، 1387.
شیرازى خاوری، میرزا فضلالله شریفى ذهبى، تاریخ ذوالقرنین، محقق / مصحح: ناصر افشارفر، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1380.
صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، تهران، نشر آتیه، ۱۳۷۸.
عینالسلطنه، قهرمان میرزا سالور، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، محقق / مصحح: مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374 ش.
فرهنگ آبادیهای استان کردستان، استانداری کردستان، سنندج، 1390.
کوشا، محمدعلی، سیمای بیجار گروس و مشاهیر آن، دانشگاه کردستان، مرکز پژوهشهای کردستانشناسی، سنندج، 1387.
مریوانی محمد، بیجار در گذر زمان، نیک پندار، تهران، 1382.
مستوفی، حمدالله، نُزهةالقلوب، به اهتمام محمد دبیر ساقی، تهران، طهوری، 1378.
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک و سازمان اداری حکومت صفوی با تعلیقات مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجبنیا، به کوشش محمد دبیرساقی، تهران، امیرکبیر، 1378.
میرزا علیاکبر (وقایعنگار کردستانی)، حدیقه ناصری، به کوشش محمد رئوف توکلی، تهران، مؤلف، ۱۳۶۴.
وحید قزوینى، میرزا محمدطاهر، تاریخ جهانآراى عباسى، محقق / مصحح: سیدسعید میرمحمدصادق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1383ش.
ورنر، کریستوف، «زنان واقف در تهران عهد قاجار»، مجله میراث جاویدان، شماره 28، سال 1378.
نویسندگان
جمشید منتشلو 1 شهربانو دلبری 2
1 دانشجوی دکتری تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد مشهد
2 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد