تحلیلی بر نگرش خیر کثیر در بسترسازی جامعه مهدوی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 24 - 47 دقیقه)

197b

چکيده

«جامعه آرمانی» از دیرباز در فرهنگ­ها و ادیان مختلف مورد گفت‌وگو بوده­ است. تحقق جامعه آرمانی، نیازمند مقدماتی است که مهم­ترین آن‌ها، تغییر نگرش افراد جامعه است؛ زیرا نوع نگرش افراد، بر رفتار آن‌ها مؤثر بوده و عملکرد و رفتار آحاد جامعه است که اجتماع را می­سازد. براساس فرهنگ قرآنی، نگرش­ افراد در قالب دو نگرش «تکاثری» و «کوثری» قابل بررسی است. مستکبران­ و دنیا­طلبان، به دنیا نگرش تکاثری دارند و تمام اعتباریات را فقط از آن خود دانسته و برای تحقق کثرت­طلبی­شان، دائم به دنبال افزایش سلطه بر دیگران هستند. در مقابل آنها، افراد در نگرش کوثری، اصالت را به زندگی اخروی می­دهند. این نگرش، سبب می­شود افراد علاوه بر اصلاح خود، به دنبال گسترش فرهنگ دینی ­باشند. در فرهنگ اسلام شیعی این رویکرد «انتظار فرج» نامیده می­شود که در زمره افضل اعمال است؛ زیرا این رویکرد دارای این ظرفیت و قابلیت است که با ایجاد فضای نگرش مثبت و آرمان­گرا، گرایش افراد و جامعه را به سمت تحقق جامعه مهدوی رهبری ­کند. این پژوهش که از نوع کتابخانه­ای است، با دو روش نقلی ـ ­وحیاني و عقلی­ ـ تحلیلی است. در این مجال، به مهم­ترین محورهای ضروری این تغییر نگرش پرداخته شده است.

 

مقدمه

باور به ظهورِ منجی، با فطرت پاک انسانی آمیخته و از مسائل آرمانی بشر است و آرزوی تحقق جامعه آرمانی فراتر از افق زمان و مكان و دین و مذهب قابل بررسى است. موعود در مذاهب مسیح، يهود، اسلام و... به معنای «انتظار آمدن نجات­دهنده‏اى است كه همه دنيا را اصلاح خواهد كرد.» با این‌حال، در بعضى جزئياتِ تحقق این پدیده، اختلاف دیدگاه وجود دارد (دواني، 1378: ص180). باور به ظهور منجی به پیروان ادیان يهود، مسيح و اسلام منحصر نيست؛ برهمائيان نیز به ظهور منجى­ای به نام كريشنا و زرتشتيان به ظهور موعود آسمانى به نام سوشیانس معتقدند. اغلب آيين‌هاى دنيا با اندكى تفاوت به ظهور چنين فردى در آخرالزّمان باور دارند. قابل توجه این­كه ترجمه اسامى تمام یا اکثر كساني که پیروان ادیان و مذاهب منتظر ظهورشان هستند، هادى، مهدى، موعود و ... است (جزایری، 1381: ص863). لذا در طول تاريخ، حتى پيش از اسلام، اجمالاً مردم به منجى جهانى دل‌بسته بودند. امروزه نيز ميليون‏ها انسان محروم و مظلوم در انتظار آينده درخشان و فارغ از ظلم، لحظه‏شمارند. تحقق اين آرزوى دیرینه و آرمانی، نیازمند فراهم آوردن زمینه­های آن است. از نگاه نگارنده، تغییر نگرش انسان از امور دنیایی و تکاثری به امور معنوی و کوثری، ضروری­ترین و اساسي‌ترين مقدمه برای تحقق این مهم است.

براساس یک قاعده کلی، تغییر نگرش برای تغییر عملکرد و شرایط زندگی، امری ضروری است؛ چنان‌كه امام علی فرمودند: «تفکر و اندیشه، انسان را به سوی نیکوکاری و عمل كردن به آن سوق می­دهد» (کلینی، 1407: ‏ ج2، ص55). خداوند بر این مهم نیز تأکید می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (رعد: 11). پس­ می­توان گفت برای هر تغییری، ابتدا باید نگرش فرد تغییر یابد. تا زمانی که نگرش افراد برای تغییر متناسب نباشد، تغییری اتفاق نخواهد افتاد (کاوی، 1395). در حال حاضر، جامعه جهانی باسرعت چشم­گیری در جهت کثرت­طلبی و تکاثرگرایی در زمینه­های مختلف در حرکت است. فساد و تباهی­ای که بشر در عرصه­های مختلف با آن روبه‌روست، دستاورد همین نگرش و عملکرد است. براساس همان قاعده کلی، لازمه دستيابي جامعه جهانی به جامعه آرمانی مورد انتظارش، تغییر نگرش است.

این پژوهش که از نوع کتابخانه­ای است، با روش عقلی- تحلیلی و نیز نقلی ـ وحیانی تلاش می­کند ضرورت تغییر نگرش جامعه جهانی از تکاثری به کوثری و نیز نقش این تغییر را برای رسیدن به جامعه آرمانی مورد انتظارش، به عنوان مقدمه ضروری زمینه­ساز جامعه موعود، تبیین كند.

پیشینه

در تتبعی که در زمینه «لازمه تحقق جامعه مهدوی، ضرورت تغییر نگرش تکاثری به کوثری» صورت گرفت؛ به پژوهش­هایی با نگرگاه­های مختلف، ازجمله «فرهنگ و زندگی کوثری و تکاثری»، «جايگاه اومانيسم در توسعه كوثري» و «توسعه کوثری در برابر توسعه تکاثری» دست یافته و درباره جامعه مهدوی و ظهور، کتاب­ها و مقاله‌هايي منتشر شده، از جمله کتاب‌های «مهدی ده انقلاب در یک انقلاب»، «امام مهدی موجود موعود»، «پیام‌های حضرت مهدی به دولتمردان و مسئولان» و همچنین مقاله‌هايي مانند «انعکاس تصویر جامعه مهدوی در جامعه منتظر» و «ابعاد رشد در مدينه فاضله مهدوي از ديدگاه آيت‌الله جوادي آملي» منتشر شده‌اند؛ اما در زمينه بایستگی تغییر نگرش تکاثری به نگرش کوثری در تحقق جامعه مهدوی، موردی یافت نگردید. لذا می­توان ادعا کرد پژوهش حاضر، کاری نو و رویکردی جدید به تحقق جامعه مهدوی است.

نگرش­تکاثری و کوثری از منظر قران

«تکاثر» و «کوثر» از ریشه مشترک «كثرت» است؛ ولی اين دو دارای معنای ارزشی متفاوتی هستند. «تكاثر» مصدر باب تفاعل، به معناى تفاخر و مباهات‌کردن به یکدیگر در مال، عدد و ولد است (مکارم‌شیرازی و دیگران، 1371: ج27، ص276؛ طباطبایی، 1374: ج 20، ص600 و طريحى، 1375: ج3، ص470) «تَكَاثُر»، به معناي چشم و هم‌چشمى و معارضه‌كردن در افزونى مال و بزرگى‏ است (راغب اصفهانى، 1412: ص703). «تکاثر» امری است طرفیني که در مال و نفَر باهم برتری­طلبی می­کنند (صاوی، 1427: ج4، ص418)؛ اما «کوثر» بر وزن «فوعل»، وصفى است که از «کثرة» گرفته شده و به معناى «خیر کثیر و فراوان» است.(ازهرى، بی­تا: ج10، ص102؛ فراهیدی، 1410: ج5، ص348؛ صاوی، 1424: ج4، ص435 و ابن عاشور، 1420: ج30، ص502). «كوثر» در لغت‏ به معنای زياد از هر چيز؛ غبار زياد پيچيده آمده است (ابن منظور، 1414: ج5، ص133). «كوثر» كثرت و فراوانى است كه اندازه و مقدار معيّن ندارد (مغنیه، 1378: ج8، ص187). کوثر، نهری است که رودهای دیگر از آن منشعب می­شوند؛ خیر عظیمي که به پیامبر اعطا شده است و به مرد بخشنده نیز تعبیر ­شده است (راغب، 1412: ص703).

در نگرش تکاثری، کفار، رغبت به دنیا و تکاثرخواهی را راهی برای حفظ عزت خود می­دانند و این امر براساس سلوک و منش جاهلیت است (ابن عطیه، 1422: ج5، ص266). نگرش تکاثری سبک زندگی خاصی به دنبال می­آورد. لذا متکاثران، زندگی خود را وقف جمع­آوری ثروت می­کنند؛ رویکرد زیاده­طلبانه­ای در زندگی پیش گرفته و به دنبال مقام و سلطه­گری می­باشند و به آنچه باعث کمال عقلشان می­شود، عنایت و توجهی ندارند (خطیب، 1424: ج16، ص1665). از پیامدهای نگرش تکاثری، می­توان به مباهات به کثرت اموال و فرزندان اشاره کرد (ر.ک: مراغی، بی­تا: ج27، ص177). در این رویکرد به دلیل این‌که فرد از پروردگار متعال روي گردانده است و به زندگى دنيا مشغول می­شود، خودبه­خود در ‏ خودنمايى، خودبينى و محبت دنيا غرق خواهد بود. چنین كسى در وادى غفلت و جهالت است و مفهوم لذت در عبادت و الم در معصيت را نفهميده، و ميان وظايف و فرايض و آنچه حرام و ممنوع است، تفاوتي نخواهد گذاشت (منسوب به امام صادق، 1360: ص12). در قرآن علت نفسانی تکاثر، «شُحّ نفس» شمرده­ شده است. شحّ نفس، همان حرص برای باقی ماندن مال است تا آن مال صرف لذات دنیا شود. از این­رو، خداوند ـ که خواهان سعادت همگان است ـ دنیا را حقیر شمرده تا متکاثران از گرایش تکاثری روی ­برگردانده و به نگرش کوثری روی آورند و با کنترل شح نفس، به توفیق احسان، انفاق و پرهيزكاري نايل گردند (ر.ک: ابن عاشور، 1420: ص27 و ص361).

نگرش زیاده­طلبانه تکاثری، سبب می­شود افراد در طلبِ كثرت مال، اولاد، تفاخر، تكبر، رياست، اسم و عنوان غرق شوند و به هر مرتبه‌ای كه برسند، مرحله بالاتر را آرزو كنند (طیب، 1369: ج14، ص216). این گرایش تکاثری بدون حد انسان، تنها در بستر فرهنگ کوثری، با ایمان، تقوا و توکل در مسیر اهل بیت کنترل می­شود. لذا پیامبر راه نجات از نگرش تکاثری که دنیا را به دریایی ژرف و هولناک مبدل می­کند (و غرق شدن در آن، انسان را تهدید می­کند)، توسل به اهل بیت معرفی می­فرمایند: «اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ ... وَ أَنَّ سَفِينَةَ نَجَاتِهَا آلُ مُحَمَّد» (حسن بن علی، 1409: 432). اوج این اعتماد و بهره­مندی از اهل بیت در جامعه ظهور، تحت لوای ناجی موعود تحقق خواهد یافت که از دیدگاه شیعه، کسی جز حضرت مهدی نخواهد بود؛ زیرا وعده پیامبر و معصومان مبنی بر برقراری حکومت عدل در آخرالزمان، فقط توسط ایشان محقق خواهد شد. به این رو، در روایات اهل سنت و شیعه انتظار فرج مورد تأکید است. لذا بایسته است به منظور تحقق جامعه مهدوی نگرش تکاثری ریشه­کن شود و نگرش کوثری گسترش یابد.

مؤلفه‌های ضروری تغییر نگرش

در ادامه، به ترتیب اولویت، مؤلفه‌های اساسی نگرش تکاثری و ضرورت تغییر آن‌ها به نگرش کوثری، برای دستیابی به جامعه مهدوی، مورد توجه قرار خواهد گرفت:

  1. ضرورت تغییر نگرش، از سلطه‌پذیری به آزادی و استقلال

منشأ استعمارگری و اجبار دیگران به سلطه­پذیری، نگرش تکاثری است. استعمارگرایی نوعي سلطه است که شامل تحمیل یک نفر به دیگران می­شود و یا يک کشور، قدرتش را بر ديگري، از طريق حل و فصل، حاکميت و يا مکانيسم­هاي غيرمستقيم کنترل، تحميل مي‌کند. مشروعیت استعمارگرایانه، دغدغه طولانی‌مدت فیلسوفان سیاسی و اخلاقی در سنت غربی بوده‌است (میل، 1963: ص380). استعمارگرایی پدیده‌اي مدرن نیست. تاریخ جهان پر از نمونه­هایی است که جامعه‌اي به تدریج با افزودن قلمرو مجاور و راه­اندازی مردم آن در قلمرو تازه تسخیرشده، گسترش می­یابد. یونانی­های باستان، مستعمرات خود، مانند رومی­ها، مورها و عثمانی­ها را به­وجود آوردند و تنها چند نمونه از معروف­ترین آن‌ها را نام بردند! پس، استعمار به زمان یا مکاني خاص محدود نیست (یونگ، 2001). از دير زمان تا امروز سرنوشت محتوم قشر زیردست رضایت و پذیرش زور و بیداد قشر حاکم بوده که منشأ آن سلطه­پذیری و تسلیم‌شدن در مقابل سلطه­گران زورگو بوده­است و البته با انقلاب­ها و جنبش­های آزادی­طلب، این تابو رخنه برداشته ... و روزنه امید به سوی عدالت و دادگری گشوده­ و نگرش ملل و افراد به سوی حاکمی عادل و منجی جلب خواهد شد (خامنه­ای، بيانات در اجتماع زائران حرم رضوي، 1/1/1387). متأسفانه امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است، اما ملت ایران بر تغییر و اجراي احکام و ارزش­های انقلابی عزم کردند. معرفت به این مسیر و دستیابی به آن نقطه موعود، مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد و زمینه ظهور ولی‌امر و ولی‌عصر آماده و دنیا وارد مرحله جدیدی خواهد شد (همان، ديدار با مردم قم، 19/10/1391). این رویکرد استقلال­طلبی و آزادی از اطاعت طواغیت، از آموزه­های قرآن و برگرفته از نگرش کوثری است: اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل: 36). در این نگرش، پذیرش حکومت خدا، با پذيرش سلطه طاغوت‏ها نمى‏سازد. یکتاپرستی همین است که انسان را از یوغ مستکبران آزاد كند (قرائتی، 1383: ج4، ص519). «دین»، پیروان خود را از تسلیم­شدن در مقابل ظلم منع و به مقابله با ظالم تشویق و عدالت، آزادی، معنویت و پیشرفت را به زندگی انسان­ها پیشنهاد می­کند (خامنه­ای، ديدار اجلاس جهاني جوانان و بيداري اسلامي، 10/11/1390). آزادى در عقيده و ديدگاه، بهترين وسيله پيشرفت جامعه است و در سايه نظم‏ عادلانه و زندگى با رفاه بايد افراد خاصيت و جوهر خود را نشان دهند و به سوى ترقّى و پيشرفت بگرايند و اين مقصود حاصل نشود، جز اين‌كه افراد در خود، آزادى كامل را درك كنند و مانعى سر راه خود به نظر نياورند. اختناق و سلب آزادى افراد، باعث ركود و عقب‌گرد جامعه مى‏شود (كلينى، 1375: ج3، ص727). با ملاحظه ناپایداری حاکمیت سلطه­گران: وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس (آل­عمران:۱۴۰) و پذیرش این‌که خداوند پشتیبان همیشگی و حقیقی مؤمنان است، نگرش مؤمنان به نتیجه ظلم­ستیزی عوض می­شود و پیروزی مؤمنان، جذب افراد به سوی حق و حقیقت و نیز تمایل به کسب ایمان واقعی را موجب مي‌گردد (آلوسى، 1415: ج2، ص284). لذا در برابر متجاوز، بايد ايستاد. نگرش کوثری، به هركس اين حق را مى‏دهد اگر به او تعدى شود، به همان مقدار مقابله كند. تسليم در برابر متجاوز، مساوى است با مرگ و مقاومت در برابر متجاوز، مساوى است با حيات. اين، منطق اسلام است (مکارم شیرازی، 1374: ج2، ص33). این روحیه سلطه­ستیزی و استقلال­طلبی برگرفته از فرهنگ اسلامی، به خصوص فرهنگ شیعی در «جهاد» نمود پیدا می­کند و این تنها راه تحقق جامعه مهدوی معرفی می­شود (صادقى تهرانى، 1365: ج6، ص16).

اگر این تغییر نگرش در تمام جوامع به وجود آید، به یقین جامعه آرمانی محقق خواهد شد. حضرت على در توصيف حكومت مهدى می­فرماید:

لَيَنْزِعَنَ‏ عَنْكُمْ قُضَاةَ السَّوْءِ وَ لَيَقْبِضَنَّ عَنْكُمُ الْمُرَاضِينَ وَ لَيَعْزِلَنَّ عَنْكُمْ أُمَرَاءَ الْجَوْرِ وَ لَيُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ غَاشٍّ‏ وَ لَيَعْمَلَنَّ بِالْعَدْل؛ قاضيان زشت‌كار را كنار مي‌گذارد و اشخاص از خودراضي يا خودخواه را از (ظلمشان به) شما جلوگيري مي‌كند و فرماندهان ظالم و ستم‌پيشه را بركنار مي‌كند؛ زمين را از وجود افراد خيانت‌كار تطهير مي‌كند و عدل را به كار مي‌بندد (مجلسی، 1403، ج51، ص120).

تحقق این وعده که تهدیدی برای تمام مستکبران و امیدی برای مظلومان عالم است، به زمینه­سازی و آمادگی جهانیان نیاز دارد. این آمادگی چیزی نیست جز تغییر نگرش سلطه­پذیری به آزادی­خواهی و استقلال­طلبی آحاد جوامع انسانی.

انقلاب اسلامی ­ایران، آغاز این حرکت مبارک است. جهان اسلام، بلکه جامعه جهاني به پيچ تاريخى مهمی وارد شده است که عبارت است از تحول از سيطره دولت‌هاي ديكتاتور به آزادى ملت­ها و حاكميت ارزش­هاى معنوى و الاهى (خامنه­ای، ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهاني جوانان و بيداري اسلامي، 10/11/1390). حوادث امروز شمال آفريقا، كشور مصر، كشور تونس‏، برخى كشورهاى ديگر، براى ملت ايران معناى خاصى دارد و اين، همان چيزى است كه هميشه به‏عنوان حدوث بيدارى اسلامى، به مناسبت پيروزى انقلاب بزرگ اسلامى ملت ايران گفته مى‏شد (خامنه­ای، ديدار با مردم قم، 27/7/1389). کولپه[1] از خاورشناسان غربی و ایران­شناس نامدار می­گوید:

انقلاب اسلامی، بسیاری از مسلمانان مقیم خارج از جهان اسلام را در مسیر بازیابی هویت اسلامی خویش قرار داد؛ بدون تردید، آغازگر جنبش تجدید حیات اسلام است که اثرگذاری فرا ملیتی داشته است (کولپه، 1989: ص67 به نقل از رسالت، 16/3/1389).

در کشورهای غربی، اسلام­گرایی به‌عینه مشاهده می­شود و کشورهایی همچون آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه، اسلام هراسی را به دلیل تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر جهان، راه اندازی کرده­اند.

نتیجه این‌که جامعه جهانی برای دستیابی به جامعه مطلوب و آرمانی، نیازمند تغییر نگرش از سلطه­پذیری به آزادی و استقلال است و این اولین و ضروری­ترین تغییر نگرش از تکاثری به کوثری است و تا اين تغيير در جوامع شکل نگیرد، در وضعیت موجود هیچ تغییری پدید نخواهد آمد. این، زیربنایی­ترین شرط حرکت جوامع به سمت تعالی و پیشرفت است. این تغییر در انقلاب اسلامی ایران، به عنوان الگویی برای جوامع قابل بررسی است.

  1. ضرورت نفي نگرش نژاد برتر

آیا رهبری جامعه باید در دست گروهی خاص با ویژگی­های منحصر به فرد باشد یا فردی از متن جامعه می­تواند این وظیفه خطیر را عهده­دار گردد؟ نگرش تکاثریِ برتری­طلبی قومی و نژادی، چنین باوری را القا می‌کند. اعتقاد به نژاد برتر، ریشه­ای تاریخی دارد. از دیرباز برخی خود را از دیگران برتر دانسته و با سوء استفاده از جهل مردم، برای خود جایگاهی کسب کرده و بر مردم ضعیف، ستم روا داشته­اند. اسلام با این نگرش مخالف است؛ آن را جاهلی می­داند و افتخار به انساب و قبايل را موهوم تلقی می­کند. اما هنوز رسوب‌ها و بقاياى آن در اعماق روح بسيارى از افراد و اقوام وجود دارد (مكارم شيرازى، 1374: ج‏22، ص198). به دلیل همین رویکرد فاسد، در همه قرون و اعصار، آرزوى مصلح بزرگ جهانى در دل­هاى خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو، به پيروان مذهب­هاى بزرگ مانند زرتشتى، يهودى، مسيحى و مسلمان منحصر نمي‌شود، بلكه ردپای آن را در افسانه‏هاى يونان، افسانه‏هاى ميترا در ايران، كتاب­هاى قديم چينيان، عقايد هنديان، بين اهالى اسكانديناوى، ميان مصريان قديم، بوميان وحشى مكزيك و نظاير آن‌ها نيز مي­توان يافت (دواني، 1378: ص178). این آرزو از تمایل فطری بشر به مساوات و نفرت آن‌ها از برتری­طلبی و نژادپرستی متکاثران حكايت مي‌كند.

«برتری­طلبی»، یکی از اصلی­ترین و ریشه­دارترین ویژگی­های نگرش تکاثری است؛ در حالی‌که اين رويكرد، در نگرش کوثری هیچ جایگاهی ندارد. در اسلام ملاک برتری تقوا معرفی شده است: ... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ... (حجرات: 13). مخاطب این آیه، كل جامعه انسانى است و به مهم‌ترين اصلى اشاره می­کند كه ضامن نظم و ثبات جامعه است. این اصل، ميزان واقعى ارزش­هاى انسانى را در برابر ارزش­هاى كاذب و دروغين مشخص مى‏سازد (مكارم شيرازى، 1374: ‏ ‏ج22، ص196). براساس آموزه‌هاي قرآنی، حسب و نسب نزد خداوند شرافتی محسوب نمی­شود؛ زیرا برتری نَسَبی اکتسابی نیست و با تلاش و کوشش به دست نمی­آید؛ درحالی­که خداوند، آنچه را انسان با تلاش کسب کند، مؤثر و عامل پیشرفت و کمال می­داند (فخر رازی، 1420: ج28، ص113). پبامبر فرموده‌اند:

همانا خداوند عزوجل از شما مباهات جاهلیت را برد؛ در حالی که به پدران مؤمن و متقی و گنهکار شقی تفاخر می­کردید. شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک است. آنان‌كه به‌قوميت خود تفاخر مي­كنند، اين كار را رها كنند و بدانند كه آن مايه­هاي افتخار، جز ذغال جهنم نيستند و اگر آنان دست ازاين كار نكشند، نزد خدا از سوسک‌هايي كه كثافت را با بيني خود حمل مي­كنند، پست‌تر خواهند بود (سجستانی ازدی، 1414: جزء4، ص331).

امروز مسلمانان نیازمند نگرش کوثری هستند تا در سایه آن، نگرش­های سخیف و جاهلی تفاخر به حسب و نسب را به برادری، برابری و مساوات تبدیل کنند که اين مهم به قرآن و سنت مستند است تا در صفوف آحاد جامعه ـ از هر دین ومسلکی که باشند، به‌خصوص مسلمانان و نیز بین جوامع مختلف ـ وحدت و انسجام ایجاد گردد.

در فرهنگ قرآنی، «برتری­طلبی»، عملی فرعونی است: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً ... (قصص: 4). این برتری­طلبی فرعون، نه به واسطه جایگاه ویژه، بلکه به علت ظلمی بود که بر مردم روا می­داشت (سیوطی، 1404: ج5، ص119). فرعون طغیان کرد؛ زیرا بی­حد و مرز به ظلم و دشمنی پرداخت‏ (آلوسی، 1415: ج10، ص253). ایجاد تفرقه، ترفند فرعون برای استیلا و استخدام افراد بود (بیضاوی، 1418: ج4، ص171). تفکر در این­گونه آیات، سبب اصلاح نگرش و انگیزه آزادی خواهد بود: وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ (قصص: 5). این آیه بارقه­های امید را در دل جوامع مستضعف روشن و آن‌ها را به تلاش در جهت تحول و تغییر مصمم مي‌كند.

انقلاب ایران، با همین نگرش کوثری و به مدد دو عنصر بزرگ اسلامیِ «احترام به شخصيت و رشد انسان» و «جلوگيرى از نفوذ طاغوت­ها و قدرتمندان ستمگر جهانى» نضج گرفته و به الگویی برای مسلمانان سایر سرزمين‌ها، از جمله فلسطین، بوسنی، لبنان، عراق و سوریه برای مقابله با طاغوت­ها و قدرت­هاى ظالم بين‏المللى تبدیل گشته است. اگر كرنش و اظهار ضعف از سوى برخى از ملت­ها نبود و همه ملت­ها حق خود را می­شناختند و تلاش می­کردند زير بار ظلم­ها و زورگويى‏هاى بين‏المللى نروند، اين‏ها اين‏طور قدرتمند نمى‏شدند (خامنه­ای، ديدار با اعضاي اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانش‌آموزان، 26/6/1382). اگر همه جوامع و ملل مختلف در اقصا نقاط جهان، به دستورهاي اسلام مبنی بر عدالت اجتماعی و برابری انسانی پایبند و با نگرش کوثری اسلام آشنا شوند و نگرش خود را بر مساوات و برابری تمام انسان­ها و مردود دانستن نژاد برتر تنظیم كنند، شاهد تحول رفتاری آن‌ها و نیز حرکت جوامع به سوی جامعه آرمانی خواهیم بود.

  1. اصلاح نگرش به مقوله آزادی

دولت‌های استعماري، سال­هاست در قالب مدرنیته و پست‌مدرن، آزادی افسارگسیخته را به عنوان بهترین راه برای افزایش لذت و بهره­مندی انسان به جوامع القا می­کنند. این نگرش در سبک زندگی افراد در ابعاد مختلف، مانند پوشش، تنوع طلبیِ جنسیِ افسارگسیخته، روابط آزاد زن ومرد نمود یافته است. تبلیغات گسترده و جاذبه­های متنوع این نگرش تکاثری موجب گرایش مردم به اين جاذبه‌ها و از بین رفتن قبح آزادی افسارگسیخته در جامعه گردیده است و کارهای سخیفی که در گذشته عار شمرده می­شد، امروز با افتخار در اجتماع آن‌ها انجام می‌شود! این نگرش تکاثری، غفلت افراد و سوء استفاده دولت‌هاي مستکبر و استعمارگر به منظور تأمین منافعشان را سبب گردیده؛ بي‌ترديد چنین نگرشی در فرهنگ قرآنی مطرود است.

در بررسی قرآنیِ آزادی­های افسارگسیخته، «ذر = رها كن» یکی از مهم­ترین کلیدواژه­ها است: ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (حجر:3 و انعام:70). پیامبر مأموریت دارد تا «آن‌ها را در زندگی حیوانی محض رها کند؛ زندگیِ بدون فکر، اندیشه، عاقبت­اندیشی و آگاهی» (شاذلی، 1412: ج4، ص2126). وقتى انسان نسبت به كام‌گرفتن از لذت­هاى مادى، افسارگسيخته شد و همه كوشش خود را براي آن صرف كرد، قهرا از كوشش در دين حق‏ اعراض مي‌كند و آن را شوخى و بازيچه مى‏پندارد (طباطبایی، 1374: ج7، ص204). این رویکرد متکاثرانه عواقب سوئی دارد. حضرت علی:

اى مردم! ترسناك­ترين چيزي كه از ابتلاى شما به آن مي­ترسم، دو چيز است: اوّل، پيروى از هواى نفس؛ دوّم، آرزوى بي­شمار. امّا پيروى از هواى نفس، شخص را از راه حق باز مي­دارد و آرزوى بي­حساب، آخرت را از ياد مي­برد (آلوسی، 1407: ج7، ص257).

امام رضا نیز می­فرماید:

قطعا هرکس به خدا اقرار نکند، ارتكاب معصیت از سوی او اجتناب­ناپذیر است و برای ارتکاب به گناهان او پایانی نیست و او برای دستیابی به آنچه تمایل دارد و لذت می­برد، هیچ­کس را مراقب نمی­شمارد. در این امر، تباهی همه آفریدگان نهفته است؛ تجاوز برخی به دیگری و غصب همسر و فرزندان، اباحه در خونریزی و قتل بی­دلیل و بی­گناه، روند دنیا را به خرابی برد و خلق نابود و کشت و نسل فاسد می­گردد (ابن بابويه، 1385: ج1، ص252).

یکی از تحفه­های آزادی افسارگسیخته «قاچاق انسان» است. هر روز تعداد قابل توجهی از نوجوانان در سراسر جهان به صورت قاچاق جابه‌جا می­شوند. در این بخش، زنان و دختران بيش‌ترين قاچاق انسانی و جنسی را تشکیل می­دهند (مک­کلین، 2011: ص243). قاچاق زنان و نوجوانان برای فحشا و سایر اشکال استثمار جنسی، یکی از مهم‌ترین موارد نقض حقوق بشر در جامعه معاصر به شمار مي‌رود (دویدایتیس، 2010: ص462). «از بین رفتن حد و مرز روابط جنسی»، از دیگر نتایج شوم این نگرش است. امروز بسیاری از افراد آزاداندیش، این نگرش را مطرود و آن را نوعي رويكرد خروج از انسانیت می­دانند و به دنبال نگرشی هستند که آن نگرش آزادی را در بستر انسانیت و ارزش­مداری تعریف كند. اما متاسفانه امروزه سررشته فرهنگ و چگونگى لباس، پوشش، كيفيت زندگى، نشست و برخاست، اخلاق و معرفت انسان­هاى بى‏گناه و بى‏خبر در سرتاسر عالم، در دست عده­اي است كه امواج مسموم فرهنگى را رواج داده و همه را به پذیرش آن مجبور می­کنند و نمی­گذارند ملتی سررشته فرهنگ را در دست بگیرند (خامنه­ای، ديدار با فرماندهان و نمايندگان ولي فقيه نيروي انتظامي، 28/3/1368). البته مردم ایران با انقلاب اسلامی توانستند در مقابل تمام مستکبران جهان که هرزگی و بی­بند و باری را ترویج می­دادند، بایستند و به قوانین روح­افزای اسلامی روی­آورند. نظام اسلام سوق­دهنده بشر به سوى كمال انسانيت و حيات ابدى او است و البته برنامه‏اى براى سير حقيقى و كمال روانى بشر براى هميشه جز به‌وسيله پيامبر و تعليمات قرآن در نظر گرفته نشده و تصور نمي­شود (حسینی همدانی، 1404: ج7، ص78).

بنابراین، برای دستیابی به زندگی مطلوب، باید از نگرش تکاثری اجتناب کرد و به نگرش کوثری و زندگی براساس ارزش­ها و حفظ حدود انسانی روی­آورد. این تغییر نگرش تأثیرگذار، به طور کامل در حکومت ولی­عصر تحقق خواهد یافت و انقلاب اسلامي ایران زمینه­ساز این حرکت مبارک بوده ­است.

  1. تغییر نگرش از کثرت­طلبی به معنویت­گرایی

از آثار شوم مدرنیته و پست­مدرن، «منفعت­طلبی» و «کثرت­گرایی» است. این خصیصه یکی از پیامدهای نگرش تکاثری است‌که انسان را به حفظ منافع خود و بی­تفاوتی نسبت به سرنوشت و منافع دیگران سوق مي‌دهد. این رویکرد، با توسل به تبلیغات پرزرق و برق، راه اشتدادطلبی مادی را به روی انسان می­گشاید. در قرآن، زیاده طلبی با کلیدواژه «جمع» و «تکاثر» قابل بررسی است: وَ جَمَعَ فَأَوْعى (معارج: 18) و همچنین الَّذي جَمَعَ‏ مالاً وَ عَدَّدَهُ (همزه: 2). روحیه تکاثری موجب می­شود انسان به سبب حرص، حلال و حرام را ملاحظه نكند و به جمع‌آوری مال بپردازد و وظایف و حقوق مالی خود را انجام ندهد و درازی آرزو، او را از دین بازدارد (ابوالسعود، 1983: ج9، ص32 و حسینی شاه­عبدالعظیمی، 1363: ج13، ص311). چنین فردی به واسطه جمع كردن مال دچار عجب مي‌شود؛ مردم را کوچک می­شمارد و آن‌ها را مسخره می­کند. این، در حالی­است که او ناچیزی و كم‌بهايي مال را نمی­شناسد؛ وگرنه شخص عاقل به شیء كم‌ارزشي مانند مال افتخار نمی­کند (خازن، 1415: ج4، ص469). روحیه متکثرانه باعث افزایش دلبستگی فرد به دنیا مي‌گردد و فرد نیز به آرزوهاى دور و دراز مشغول می­شود و دیگر به رفع حوايج ضرورى زندگى قانع نمى‏گردد، لذا هر قدر مالش زيادتر شود، حرصش بيش‌تر مى‏گردد و این حرص تا بی‌نهایت ادامه خواهد يافت. چنين فردي مى‏پندارد، مال، او را در دنيا جاودان مى‏سازد و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى‏دارد، تمام همّش را صرف جمع كردن مال و شمردن آن مى‏كند و وقتى كه مال و ثروتي فراوان براي او جمع شد و خود را بى‏نياز احساس كرد؛ ياغى‏گرى مي‌كند، بر ديگران تفوق و استعلا مى‏ورزد (طباطبایی، 1374: ج20، ص616)؛ در حالی­که پيامبران، با نگرش تکاثری و خودخواهى و برترى‏جويى مبارزه می‌کردند؛ مردم را به کوثر قناعت فرا می­خواندند؛ انسان را به مهاركردن غريزه افزون‏خواهى و سلطه‏جويى تشويق مي‌كردند و مردم از تباه­شدن و هرز رفتن استعدادها و غلتيدن در لجنزار فساد اخلاقى برحذر می‌داشتند (خامنه­ای، ‏سخنراني در چهل و دومين مجمع عمومي سازمان ملل، 31/6/1366).

لازمه تغییر در دلبستگی­های مادی و كاستن از اين دلبستگي‌ها، نزدیک‌شدن به نگرش کوثری است. در نگرش تکاثری، مادی­گرایی به زندگی پست مادی منحصر است؛ در حالی­که در نگرش کوثری، تمتع از دنیا باید فقط به اندازه نیاز باشد و افراد باید به آخرت و زندگی ابدی خود نیز بیندیشند و برای آن آمادگی کسب كنند:

زُيِّنَ‏ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل‏عمران: 14).

از نظر مردم حبّ شهوات نفساني، از ميل به زن‌ها و فرزندان و هميان‌هايي از طلا و نقره و اسب‌هاي نشان‌دار و نيكو و چهارپايان و مزارع، زيبا و دل فريب است اما اين‌ها متاع زندگاني دنياست و نزد خداست منزل بازگشت نيكو.

در انسان، میل به این شهوات جزئی، از امور «تکوینی» و اصیل انسانی محسوب می­شود و قابل انکار نیست. شهوات برای بقاي نسل ضروری است؛ اما انسان باید مراقب باشد از حد آن تجاوز نکند و دچار طغیان نشود تا بتواند در زندگی معنوی هم پیشرفت کند (قطب، 1425: ج1، ص374). گرایش تکاثری، دستاورد فريب‌خوردن انسان در برابر تمايلات و لذايذ مادى و فراموشی آخرت و عدم تشخیص امور مهم از امور بي‌اهميت و کم‌اهمیت است. لذا امر بر او مشتبه شده و فراموش می­کند كه لذايذ مادى، وسيله و متاعی برای زندگى موقت در دنيا و مقدمه‌اي است براى رسيدن به مقصود که عبارت است از «حسن‌مآب» و «عاقبت نيكو». (طباطبایی، 1374: ج3، ص148). بدون‌شک غرق­شدن انسان در شهوات دنیا و نفسانیات و پایمال­کردن گرایش­های فطری، موجب دورماندن وي از بصیرت و عدم عبرت­پذیری می­شود و در نتیجه از لذات معنوی و متعالی باز ­می­ماند (قطب، 1425: ج1، ص373). اما اگر نگرش، کوثری باشد، دیگر کسب مال، مایه افتخار و مباهات نیست. مبدأ میل انسان که عوض شود، متناسب با آن، رفتار نيز عوض می­شود:

و آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خدا است، بهتر و پايدارتر است آيا انديشه نمى‏كنيد؟! (قصص: 60).

اسباب دنیا از مال و خدم و حشم برای بهره­بردن از آن‌ها و زینت زندگی دنیا است و منافع آخرت برای کسانی که به خدا و رسولش ایمان دارند، از منافع دنیوی بزرگ‌تر و بادوام‌تر است (نووى، 1417: ج2، ص203). لذا بسته به اراده انسان، زینت زندگی دنیا می­تواند مصدر خیر، رفعت و عزت یا مصدر شر، سقوط و خواری گردد (ابوزهره، بی­تا: ج3، ص1131). یادآوری این آموزه­های ناب قرآنی، سبب اصلاح نگرش افراد نسبت به دنیا، کسب مال و شهرت و عنوان می­شود و نوع نگاه تعاملات وی را نسبت به آن‌ها تغییر می­دهد.

تغییر نگرش از کثرت­طلبی به معنویت­گرایی، منشأ انفاق­ها، ایثارها و بخشش­ها می­شود و همکاری افراد را بهبود می­بخشد. قر­آن در معرفی راه رستگاری می­فرماید:

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ پس تا آنجا كه مي‌توانيد از خدا بترسيد و بشنويد و اطاعت كنيد و اگر انفاق كنيد براي خودتان بهتر است و كساني كه موفق شده باشند از بخل نفساني خويشتن را حفظ كنند چنين كساني رستگارند (تغابن: 16).

هرگونه تلاش و توان در تقوا و انفاق مال و نگهداری نفس از حرص­ورزی، برای افراد، از روی آوردن به اموال، اولاد، دوستي شهوات و لذت­های فانی دنیا بهتر است (كاشانى، 1423: ج7، ص85).

این رویکرد و تربیت قرآنی، انسان را به جایی می­رساند که نه تنها نسبت به جمع­آوری اموال حرص نمی­ورزد، بلکه با وجود شدت نیاز مادی، در دل به بی­نیازی رسیده و آنچه را خود نیاز دارد، به دیگران انفاق می­کند و این اوج تعاون بین افراد جامعه است. اگر این رویکرد در جامعه حاکم گردد، سبب تحول و تشکیل جامعه مطلوب جهانی خواهد شد.

... وَ لايَجِدُونَ في‏ صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر: 9).

شدیدتر از بخل «شُحّ» است و علاوه بر حبس اموال و حرص­ورزی نسبت به آن توسط فرد، راه ورود مال حرام را به اموالش باز کرده و از پرداخت زکات اموالش امتناع می‌ورزد (سيوطى، 1404: ج6، ص196). شُحّ نفس، راه هرگونه خیر را بر انسان می­بندد؛ برای این‌که خیر، در اشکال مختلف بذل و بخشش، از جمله بذل مال، بذل عاطفه، بذل تلاش و حتی بذل حیات، در صورت اقتضا است که البته و طبعاً «شحیح»، به خاطر حرص، از انواع آن بی­بهره می­ماند (شاذلی، 1412: ج‏6، ص3527).

نگرش تکاثری، ریشه دیگرگرایی و نوع‌دوستي را در انسان می­خشکاند. در مقابل، در نگرش کوثری، ملاك و معيار انسانيت، توجه به منافع دیگران و حقوق هم‌نوع است که به عنوان یکی از شاخصه­های لازم تحقق جامعه مهدوی مطرح است. امام زمان می­فرماید:

اگر شیعیان ما ... در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می­شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی­افتاد (طبرسی، 1403: ج2، ص499).

برای این‌که جامعه جهانی براي جامعه آرمانی موعود آماده گردد، باید نگرش انسان‌ها از «خودخواهی­» به «خداخواهی» تغییر یابد که نتیجه‌اش دیگرخواهی و توجه به منافع دیگران می­شود و حاصل آن «تألیف قلوب» است. انقلاب اسلامی ایران، نمونه­ی موفقی از تمرین تعاون اجتماعی است.

  1. تغییر نگرش، از شهرت­طلبی به گمنامی و خدمت به مردم

در اخلاق اسلامی، «شهرت­طلبی» و «جاه‌طلبی» در مقابل «خمول» و «گمنامی» قرار می­گیرد. شهرت‌طلبی از منظر اسلام مورد نکوهش است و گمنامی شعبه­ای از زهد و پارسایی به حساب می‌آید (غزالى، 1383: ج2، ص189). شهرت­طلبی از لوازم نگرش تکاثری است. «شهرت» در لغت به معنی معروف­شدن و شهرت­طلبی یعنی تلاش برای قدر و منزلت پیدا­کردن است. (دیگشنری آبادیس) سلبریتی عنوانی است براي افراد مشهوری که مورد توجه دیگران هستند و گاهی نقش الگویی برای ديگران، به خصوص نوجوانان و جوانان دارند. زندگی این افراد مشهور، از طریق رسانه­ها و تبليغات اجتماعی مطرح می­شود. شاید در زبان قرآن سلبریتی همان «ولیجه» باشد. «ولیجه» یا «بطانه­الرجل» کسی است‌که به او اعتماد و تکیه می‌شود (بندرریگی، 1392: ج2، ص١٠٥٦). مشکل شهرت­طلبی وقتی بیش‌تر می­شود که در قالب ریاست­طلبی نمود پیدا کرده و فرد در پی آن باشد که افراد را پشت­سر خود جمع کرده و الگوی آنان قرار بگیرد. امام صادق فرمودند:

همانا بدترین شما ریاست­طلبان هستند؛ کسانی که مردم را اطراف خودشان جمع می­کنند و گردن­فرازی و شهرت­طلبی و مورد توجه­بودن را دوست دارند و هرگز آن‌ها جز دروغگو یا سست­رأی نیستند.‏

طبق این بیان، «ولائج»، همان ریاست­طلبانی هستند که بدون لیاقت و داشتن شرایط رهبری، خود را در این جایگاه قرار داده و با دروغ و نیرنگ پیش­ آمده­اند. امام علی، چنین ولائجی را از موجبات عقب­گرد امت اسلامی می­شمرد: «وقتی خداوند، رسولش را گرفت، مردم عقب­گرد کرده و راه­های خود را از دست داده و بر ولائج تکیه کردند...» (رضی، 1414: ص209). از همین­رو، امام صادق باتوجه به اهمیت نسل نوجوان وجوان و تأثیرپذیری آنان از ولائج، می­فرماید:

... لَا تَتَّخِذُوا الرِّجَالَ وَلِيجَةً مِنْ دُونِ اللَّهِ: ای گروه نوجوانان! تقوای خدا را پیشه کنید و دیگران را به ریاست برنگزینید تا شما را به دنباله­روی خود نکشانند. کسی غیر از خدا را به عنوان ولیجه اختیار نکنید (طبرسی، 1385: ص334).

دلیل نهی حضرت از رفتن به سمت ریاست­طلبان، مذموم­بودن و منفوربودن این رذیله است و هرچه افراد، به‌خصوص جوانان بیش‌تر گرد این ریاست­طلبان جمع گردند، بیش‌تر احساس قدرت و ریاست کرده و بیش‌تر به ظلم و تعدی خواهند پرداخت.

شهرت­طلبی و ریاست­طلبی، همانند شمشیر دو لبی است که هم خود فرد و هم کسانی را که به او روي آورده‌اند، تهدید می­کند. لذا خداوند انتخاب و پذیرش ولیجه را از بزنگاه­های مهم إبتلا معرفی كرده است و می­فرماید:  ... وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً (توبه: 16). بنابراین، ریاست­طلبی و پذیرش ریاست دیگران، هردو محل دقت و تأمّل است. این که آیا افراد به چه کسانی اعتماد می­کنند و چه كساني را الگو و محل رجوع خود قرار می­دهند، موضوع آزمایش ویژه خداوند است. ولائج مورد تأیید خداوند در آیه مذكور انبیا و اولیای خاص، ازجمله اهل بیت هستند (هلالی، 1416: ص427). در دعای روز عید غدیر آمده است:

رَضِينَا بِهِمْ أَئِمَّةً وَ قَادَةً وَ سَادَةً وَ حَسْبُنَا بِهِمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ دُونَ خَلْقِهِ لَا نَبْتَغِي بِهِمْ بَدَلًا وَ لَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيجَة (مجلسی، 1403: ج 95، ص299).

لذا شهرت­طلبی و ریاست­طلبی از دیدگاه اسلام امری مذموم و یکی از پيامدهاي نگرش تکاثری است. نگرش ریاست­طلبی از دو جهت نیازمند تغییر است: یکی از جانب ریاست­طلب که این رذیله را ترک كند و دیگری نگرش آحاد جامعه است. آحاد جامعه باید به این بلوغ فکری برسند که ریاست­طلب قابل اعتماد نیست، مگر این‌که كسب رياست واقعاً و حقيقتاً در مسیر خدا و خاندان پیامبرش باشد. این تغییر نگرش، افراد را به سوی ولی معصوم یا جانشین او هدایت و زمینه­ تحقق حکومت مهدوی را فراهم مي‌كند و برعکس، دنباله­روی از ریاست­طلبان، انسان را از سعادت دنیا و آخرت دور مي‌سازد و جامعه را به قهقرا می­برد.

گمنامی، در مقابل شهرت­طلبی و ریاست­طلبی مطرح می­شود. گمنامى‏ و خمول شعبه‏ای از زهد، از صفات مؤمنان مقرّب و نیز از نشانه‌هاي اهل بهشت است و خدا صاحب آن را دوست ­دارد (كراجكى، بى­تا: 137).

در مقابلِ سلبریتی­های شهرت­طلب ـ که در بسیاری موارد خودشان از جاده هدایت دور شده و دیگران را نیز به انحراف می­کشانند ـ افرادی هستند که به دنبال گمنامی­اند. پيامبر أهل تقوایِ گمنام را تمجید کرده و می­فرماید:

أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْأَتْقِيَاءُ الْأَخْفِيَاءُ الَّذِينَ إِذَا غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا وَ إِذَا شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا (ورام، 1410: ج1، ص156)؛ محبوب‌ترين بندگان نزد خدا پرهيزگاران در نهانند كساني كه هرگاه پنهان باشند كسي بدنبال آن‌ها نيست و هرگاه در بين مردم هستند كسي آنان را نشناسد.

همچنین می­فرماید:

آن كه به شهرت و آوازه دست تواند يافت، بر گمنامى‏ پايدارى ورزد و آن كه مى‏تواند محبوب مردم باشد، بر بدخواهى آنان صبر كند... (ابن شعبه حرانى، 1382: ص101).

گمنامی و گمنام­بودن در سیره ائمه و مسلمانان از اهمیت و فضیلت والایی برخوردار بوده است.

بزرگان دینی نیز، گمنامی را شعبه­ای از خلوص در عمل و نیت دانسته‌ و همواره برای تقرب به خدا از آن بهره جسته‌اند. این ویژگی سبب می­شود فرد، حداکثر توانش را در تحقق آرمان­هایش ـ نه کسب شهرت ـ به کارگیرد. افراد گمنام به کارهایشان رنگ خدایی می­زنند و هیچ اسم و رسمی از خود به جای نمی­گذارند:

صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ (بقره: 138)؛ بدعت‏گذاران و پيروان هوس‏ها، رنگ هوس‏هاى خودشان را دارند؛ امّا يكتاپرستان، تنها رنگ خدا را دارند كه هيچ رنگى از آن برتر نمى‏باشد (مغنيه، 1378: ج1، ص396).

تحقق نگرش «ارزش­بودن گمنامی» در جامعه، زمینه رویش نیروهای مخلصی را فراهم می­کند که دور از شهرت، کارهای عظیمی را پیش خواهند برد. در انقلاب اسلامی ­ایران، شاهد رشد نهال پُرثمر «بسيج» بودیم که در همه زواياى كشور ثمربخش شد (خامنه­ای، ‏بيانات در جمع يكصد و ده هزار نفر از نيروهاي بسيجي، 21/8/1380). با تغییر نگرش آحاد جوامع از شهرت­طلبی به گمنامی، می­توان شاهد آثار ارزشمندی در جامعه بود و با تحقق آن در تمام جوامع، زمینه برای شکل­گیری جامعه مطلوب جهانی مهیا خواهد شد.

  1. تغییر نگرش از مرزبندی جغرافیایی به مرزبندی ایمانی

مرزبندی و تقسیمات جغرافیایی کشورها امری قراردادی و از نگرش تکاثری متأثر است. اسلام با نگرش کوثری، یکپارچگی امت اسلامی، بلکه يكپارچگي همه انسان‌ها را مورد تأکید قرار داده است:

]درآغاز[ همه مردم امّت واحدى بودند؛ سپس اختلاف كردند... (يونس: 19).  ... إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ... (حجرات: 13).

حدود كشور اسلامى «مرز جغرافيايى» نيست، بلكه «اعتقاد» است. اسلام مقوله تأثير انشعاب قومى، در پديدآمدن اجتماع را مردود می‌داند؛ يعنى اجازه نمى‏دهد جمعيتى که در قوميت واحدند، خود را از ساير اقوام جدا و براى خود مرز جغرافيايى تعیین كنند و متمايز شوند. وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلّا كَافَّةً لِلنّاسِ ...: ما تو را براي هدايت گروه خاص و يا كشور و سرزمين محدودى نفرستاديم، بلكه تو رسول ما بر همۀ انسان­ها هستى (سباء: 28).

آرمان­ نهايى اسلام در مناسبات انسانى و زمین، رسيدن به امت واحد بشرى و از ميان‌رفتن مرزهاى جغرافيايى و به وجود آمدن كشور واحد جهانى، تحت حاكميت قانون واحد الاهى است. هدف رسالت پيامبر، سرعت بخشيدن به روند حركت تكاملى جامعه بشرى براى رسيدن به اين مرحلۀ ايده‌آل و نهايى است (زنجانی، 1421: ج‌3، ص 147). پیامبر در زمينه حکومت مهدوی فرمود:

اُبشّركم بالمهدى يبعث فى امّتى على اختلاف من النّاس و زلزالٍ، يملأ الارض عدلاً و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض، يقسم المال صحاحا، اى بالسوية بين الناس و يملأ اللّه قلوب امّة محمّد غنى و يسعهم عدله (ابن­طاووس، 1374: ص351).

از آسیب­های جوامع پیش از ظهور، گسست اجتماعی و واگرایی‌ای است که بر آن جوامع غالب می­شود (نعمانی، 1397: ص206). اسلام با «عصبيت جاهلي» در هر شكل آن مبارزه كرده است، تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبيله‌ای، زير پرچم واحدى جمع‏آورى كند (مکارم شیرازی و دیگران، 1374: ج22، ص202).

در اسلام، «دارالکفر» و «دارالاسلام» مطرح است. «دارالاسلام» همه انسان­هاي معتقد به مباني اسلامي را در بر مي­گيرد؛ هرچند از نظر خاک، رنگ، نژاد و زبان مختلف باشند. «دارالکفر» نيز تمامي انسان­هاي غيرمسلمان (از هر فرقه و دسته) را شامل مي­گردد (عميد زنجاني، 1365: ص29). لذا هر جا كفر در آن غالب باشد، «دارالكفر» و هر جا اسلام در آن غالب باشد و نه ايمان، «دارالاسلام» به شمار مى‌آيد (نجف­آبادی، 1409: ج1، ص23). در انديشه اسلامی، افراد بشر، برادران و خواهران يكديگر و همه بندگان خدايند. ميان نژادها، رنگ­ها و مردم سرزمين‏ها تفاوتی وجود ندارد. انسانيت پيوسته است. تعرض به يك انسان در هر نقطه‌ای از زمین، تجاوز به همه انسان‌هاست و خصوصيات جغرافيايى و نژادى در قبح این تعدی، نقشی ندارد (خامنه­ای، سخنراني در چهل و دومين مجمع عمومي سازمان ملل، 31/6/1362). با استقرار دولت عدل جهانی، دیگر در دنیا جز شهروند جهانی نخواهیم داشت. یک شهر است و آن «جهان» است و یک شهروند است و آن «شهروند جهانی» است (رحیم­پور ازغدی، 1389: به نقل از سایت bookroom).

هدف مشترک، مصلحت مشترک، مسیر واحد و... سبب وحدت می­شود؛ به شرط این‌که ایدئولوژی واحدی وجود داشته باشد که همه به آن پایبند باشند. در این صورت، جهت­گیری همه یکسان خواهد بود. اعتصام به قرآن، وحدت را محقق می­کند (مدرسی، 1419: ج1، ص627). تقوای الاهی و مراقبت لحظه به لحظه زندگی و برادری در راه خدا، جماعت مسلمانان را به مجموعه‌ای قوی و بالنده­ تبدیل مي‌كند كه اين مجموعه، بشر را در اجراي وظایف تأثیرگذار در حیات بشری توانا می­سازد (شاذلی، 1412: ج1، ص441). لذا پیامبر توصیه می­فرماید: «لا تقاطعوا و لا تدابروا و لا تحاسدوا و لا تباغضوا و كونوا عباد اللَّه إخوانا» (میبدی، 1371: ج2، ص231). مرزهای جغرافیایی مانع همیاری در بسیاری از موارد می­شود. وضعیت نابسامان اقتصادی (مثلاً) یمن، احساس مسلمانان را برای استمداد و مساعدت برمی­انگیزد؛ اما مرزهای جغرافیایی و قوانین محدودکننده بین‌المللی، مانع اجرایی‌شدن آن است.

استراتژى وحدت جهان اسلام و همبستگى ملت‌هاي مسلمان جهان را مى‌توان براى انديشه حكومت جهانى كه بر عقيده به ظهور دولت عدل حضرتش  و اصل «انتظار فرج» مبتني است نيز، تفسير ديگری دانست كه از بينش انقلابى در تشيع مايه مى‌گيرد. جمهورى اسلامى ايران، الگوى اين اتحاد را در داخل كشور بين قوميت­هاى مختلف و مذاهب متعدد اسلامى با شيوه‌هاى قانونى برقرار كرده كه خود، نشان­دهنده امكان تحقق آن در قلمرو وسيع «دارالاسلام» است (زنجانی، 1421: ج1، ص240-241). حضرت زهرا فرمود:

عدالت سبب هم­آهنگی قلوب و اطاعت از ما سبب نظم و استحکام ملت و امامت ما نجات از تفرقه و پراکندگی است (طبرسی، 1403: ج1، ص99).

پس نگرش­ به ضرورت مرزهای ایمانی، به جای مرزهای جغرافیایی، زمینه‌ساز حکومت عدل مهدوی خواهد بود.

به برکت انقلاب اسلامی ایران، این نگرش در جهان در حال شکل­گیری است و نمونه­ی بارز آن حضور مدافعان حرم در سوریه است:

حضور رزمندگان شیعه و سنی در دفاع از حرم اهل بیت، نشان از اتحاد و یکپارچگی مذاهب اسلامی و نیز محبت اهل بیت در قلب تمامی مسلمانان دارد (ماموستا نوری، 1395: کدخبر: 896).

مدافعان حرم بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی، از ملت‌هاي مختلف برای دفاع از حریم اهل بیت گردهم آمده­اند. این افراد بیش‌تر از کشورهای ایران، یمن، افغانستان، عراق، سوریه و لبنان هستند. پس اگر مسلمانان خود را امت واحد ببینند و خود را در مرزهای جغرافیایی محصور نبینند، آن‌گاه اقدامات شایسته و مؤثری می­توانند سامان دهند و از اين رهگذر، زمینه تشکیل جامعه مطلوب آرمانی مهدوی فراهم خواهد شد.

نتیجه­گیری

در این پژوهش مهم­ترین تغییر نگرش­هایی که لازمه دستیابی به جامعه مطلوب جهانی است، بررسی و ذیل هر مورد، به انقلاب اسلامی ایران به عنوان نمونه عینی تحول، براساس تغییر نگرش اشاره شد. تبیین گرديد هر مشکل و ناکامی­ای که جوامع و افراد با آن روبه‌رو هستند، ناشی از نگرش «تکاثری» است و لذا برای رسیدن به جامعه مهدوی، باید به نگرش­های «کوثری» دست یافت. از مهم­ترین نگرش‌های کوثری، نگرش به آزادی و استقلال است. انقلاب اسلامی­ ایران، آغازگر این حرکت مبارک است که جهان اسلام، بلکه همه انسان‌ها را وارد پيچ تاريخى‏ مهمی كرده است.

دومین نگرش کوثری، نگرش به «مساوات انسانی» است. هرکجا پیام انقلاب اسلامی به آن رسیده است، این تحولات در آن‌ها به وضوح به چشم می­خورد.

سومین نگرش کوثری، «پذیرش حدود و ارزش­ها» است. این نگرش برای دستیابی به زندگی مطلوب ضروری است. لذا بایستی ملت­ها و دولت­ها، زندگی را براساس ارزش­ها و حفظ حدود انسانی تعریف كنند. انقلاب اسلامی ایران زمینه­ساز این حرکت مبارک معرفی گردیده است.

چهارمین نگرش کوثری، «معنویت­گرایی» است تا بر اثر آن، جامعه در عمل شاهد تألیف قلوب باشد.

پنجمین نگرش کوثری، «گمنامی» است تا فرد حداکثر توانش را فقط در خدمت تحقق آرمان خود به کارگیرد، نه کسب شهرت.

ششمین نگرش کوثری، «مرزبندی ایمانی» به جای «مرزبندی جغرافیایی» است. این نگرش استراتژى، عامل وحدت جهان اسلام و همبستگى ملت‌هاي مسلمان جهان خواهد بود که مى‌تواند براى انديشه حكومت متحد جهانى كه برخاسته از عقيده به ظهور دولت عدل حضرتش و اصل «انتظار فرج» است، مؤثر باشد. جمهورى اسلامى ايران، به عنوان الگوى اين اتحاد در داخل كشور، بين قوميت­هاى مختلف و مذاهب متعدد اسلامى معرفی گردید كه نشان دهنده امكان تحقق اين اتحاد در قلمرو وسيع «دارالاسلام» است.

منابع

قرآن كريم.

  1. ‏ابن‌أبي‌زينب، محمدبن ابراهيم (1379). الغيبة نعماني، تحقيق: علي اكبر غفاري، تهران، صدوق.

  2. ابن‌بابویه، أبي‌جعفرمحمد (1363). كمال‌الدّين وتمام‌النّعمة، قم، مؤسسه نشر اسلامي.

  3. ابن‌بابويه، محمدبن‌على (1376). الامالی، تهران، کتابچی.

  4. ــــــــــــــــــــ (1379). ثواب‌الأعمال و عقاب‌الأعمال، قم، بندر ریگی.

  5. ــــــــــــــــــــ (1385). علل‌الشرائع، قم، بي‌نا.

  6. ــــــــــــــــــــ (1413ق). من لايحضره‌الفقيه، قم، بي‌نا.

  7. ابن‌شعبه حرانى، حسن‌بن‌على (1382ق). تحف‌العقول، ترجمه: صادق حسن‌زاده، قم، آل‌علی.

  8. ابن‌طاووس، على‌بن‌موسى (1374). الطرائف، داود الهامي، قم، نوید اسلام.

  9. ابن‏عاشور، محمدطاهر (1420ق). تفسير التحرير و التنوير المعروف بتفسير ابن‌عاشور، بيروت، مؤسسه التاريخ‌العربي.

  10. ابن‏عربى، محمدبن‌على (1422ق). تفسير ابن‌عربى (تأويلات عبد‌الرزاق)، بيروت، دار إحياء‌التراث‌العربي.

  11. ابن‏عطيه، عبدالحق‌بن‌غالب (1422ق). المحررالوجيز فى تفسير‌الكتاب‌العزيز، بيروت، دارالكتب‌العلمية.

  12. ابن‌منظور، محمدبن‌مكرم (1414ق). لسان‌العرب، بيروت، دار صادر.

  13. ابوالسعود، محمدبن‌محمد (1983م). تفسير ابى‌السعود (ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن‌الكريم)، بيروت، دار إحياء‌التراث‌العربي.

  14. ابوزهره، محمد (بي‌تا). زهرة‌التفاسير، بيروت، دارالفكر.

  15. ابی، منصوربن‌حسین (1424ق). نثرالدّر فی المحاضرات، تحقیق: خالد عبدالغنی محفوظ، بيروت، دارالکتب‌العلمیه.

  16. احمدی، عسگری ده‌آبادی، سیدعلی‌اکبر، حمیدرضا (1393). مدیریت اخلاق کسب و کار، تهران، کتاب مهربان.

  17. ازهرى، محمدبن‌احمد (بي‌تا). تهذیب‌اللغة، بیروت، دار احیاء‌التراث‌العربی.

  18. آلوسى، سيدمحمود (1415ق). روح‌المعانى فى تفسيرالقرآن‌العظيم‏، تحقيق: على عبدالبارى عطية، بيروت، دارالكتب‌العلميه.‏

  19. (منسوب به) امام جعفر صادق (1360). مصباح‌الشريعة، تهران، مصطفوى.

  20. بندر ریگی، محمد (1392). المعجم‌الوسیط، تهران، اسلامی.

  21. بيضاوى، عبدالله‌بن‌عمر (1418ق). أنوارالتنزيل و أسرارالتأويل‏، تحقيق: محمدعبدالرحمن المرعشلى‏، بيروت‏، دار احياء‌التراث‌العربى.

  22. پانى‏پتى، ثناءالله (1412ق). التفسيرالمظهرى، پاكستان، مكتبة رشديه.

  23. جزائرى، نعمت‌الله‌بن‌عبد الله (1381). قصص‌الأنبياء، تهران، بي‌نا.

  24. ــــــــــــــــــــــــــ (1380). داستان پيامبران يا قصه‏هاي قرآن از آدم تا خاتم، تهران، هاد.

  25. جعفرى، محمدتقى (1370). حقوق جهانى بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوق بين الملل جمهورى اسلامى ايران.

  26. حسينى همدانى، سيدمحمد (1404ق). انوار درخشان‏، تحقیق: محمدباقر بهبودى، تهران، كتابفروشى لطفى.

  27. خازن، على‌بن‌محمد (1415ق). تفسيرالخازن المسمى لباب‌التأويل في معاني‌التنزيل، بيروت، دارالكتب العلميه.

  28. خطيب، عبدالكريم (1424ق). التفسيرالقرآنى للقرآن، بيروت، دارالفكرالعربي.

  29. دواني، علي (1378). مقدمه بحارالانوار، ج51، تهران ـ اسلاميه.

  30. راغب اصفهانى، حسين‌بن‌محمد (1412ق). مفردات ألفاظ‌القرآن، بيروت، دارالقلم.

  31. رحیم‌پور ازغدی حسن (1389). مهدی ده انقلاب در یک انقلاب، تهران، طرحی برای فردا.

  32. سجستانی ازدی، سلیمان بن اشعث (1414ق). سنن أبي‌داود، شرح: جلال الدین سیوطی، حاشیه امام السندی، بیروت، مکتب المطبوعات الاسلامیه.

  33. سيوطى، عبدالرحمن‌بن‌ابى‏بكر (1404ق). الدرالمنثور فى‌التفسير بالماثور، قم، كتابخانه آيت الله العظمى مرعشى نجفى.

  34. شاذلي‏، سيدبن‌قطب‌بن‌ابراهيم (1425ق). فى ظلال‌القرآن‏، بيروت- قاهره، دارالشروق.

  35. شريف‌الرضي، محمدبن‌حسين (1414ق). نهج البلاغه، صبحي‏‌صالح، قم، هجرت.

  36. حر عاملى، محمدبن‌حسن (1409ق). وسائل‌الشيعة، قم، بي‌نا.

  37. صادقى تهرانى، محمد (1409ق). الفرقان فى تفسيرالقرآن‌بالقرآن‏، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى.

  38. صاوى، احمدبن‌محمد (1427ق). حاشيةالصاوي على تفسيرالجلالين، بيروت، دارالكتب‌العلمية، منشورات محمدعلي‌بيضون.

  39. طباطبايى، سيدمحمدحسين (1374). الميزان فى‌تفسيرالقرآن سيدمحمدباقر موسوى همدانى‏، قم، دفتر انتشارات اسلامى.‏

  40. طبرسى، احمدبن‌على (1403ق). الإحتجاج على أهل‌اللجاج، تحقيق: محمدباقر خرسان، مشهد، مرتضی.

  41. طبرسى، على‌بن‌حسن (1385ق). مشكاة‌الأنوار في غرر‌الأخبار، نجف، بي‌نا.

  42. طبرسى، فضل‌بن‌حسن (1360). مجمع‌البيان فى تفسير‌القرآن، محقق: رضا ستوده، تهران، فراهانى‏.

  43. طريحى، فخرالدين‌بن‌محمد (1375). مجمع‌البحرين، تهران، مرتضوي.

  44. الامام العسكري، حسن‌بن‌على (1409ق). التفسيرالمنسوب إلى الإمام الحسن‌العسكري، تحقيق: مدرسه امام مهدی، قم، مدرسه امام مهدی.

  45. عمید زنجانى، عباسعلى (1421ق). فقه سياسى، تهران، اميركبير.

  46. غزالى، محمدبن‌محمد (1382). كيمياى سعادت، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى.

  47. فخر رازى، محمدبن‌عمر (1420ق). مفاتيح‌الغيب‏، بيروت، دار احياءالتراث العربي‏.

  48. فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد (1410ق). کتاب العین، قم، هجرت.

  49. فضل‌الله، سيدمحمدحسين (1419ق). تفسير من وحى‌القرآن، بيروت، دار‌الملاك للطباعة و النشر.

  50. قرائتى، محسن (1383). تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن.

  51. قرشى، سيدعلى‌اكبر (1377). تفسير احسن‌الحديث‏، تهران، بنياد بعثت.‏

  52. قطب‌الدين راوندى، سعيدبن‌هبة‌الله (1419ق). الخرائج و الجرائح، قم، بي‌نا.

  53. کاوی، استفان (1395). هفت عادت مردمان مؤثر، مترجم: الهام خورسندی، تهران، هورمزد.

  54. كاشانى، فتح‏الله‌بن‌شكرالله (1423ق). زبدة‌التفاسير، قم، مؤسسة المعارف‌الإسلامية.

  55. كراجكى، محمدبن‌على (بي‌تا). نزهة‌النواظر، مترجم: معدن‌الجواهر، تهران، اسلامیه.

  56. كلينى، محمدبن‌يعقوب (1407ق). الكافي، تهران، اسلاميه.

  57. مجلسى، محمدباقر (1403ق). بحارالأنوار، بيروت، احیاء‌التراث‌العربی.

  58. مدرسى، سيدمحمدتقى (1419ق).‏ من هدي القرآن، تهران، ‏دار محبى‌الحسين.

  59. مراغى، احمدمصطفى (بي‌تا). تفسيرالمراغى، بيروت، دارالفكر.

  60. مغنيه، محمدجواد (1425ق). التفسيرالمبين، قم، دارالكتاب‎‌الإسلامي.

  61. ـــــــــــــــ (1378). تفسير كاشف، مترجم: موسي دانش، قم، بوستان كتاب.

  62. مكارم شيرازى، ناصر (1374). تفسير نمونه‏، تهران، دارالكتب‌الإسلامية.‏

  63. منتظرى نجف‌آبادى، حسينعلى (1409ق). مبانى فقهى حكومت اسلامى، قم، مؤسسه كيهان.

  64. ميبدى، احمدبن‌محمد (1371). كشف‌الأسرار و عدة‌الأبرار، تحقيق: على‌اصغر حكمت، تهران، اميركبير.‏

  65. نسفى، عبدالله‌بن‌احمد (1416ق). مدارك‌التنزيل و حقايق‌التاويل‏، بيروت، دارالنفائس.‏

  66. نووى، محمد (1417ق). مراح لبيد لكشف معنى‌القرآن‌المجيد، بيروت، دارالكتب‌العلمية.

  67. ورام‌بن‌أبي‌فراس، مسعودبن‌عيسى (1410ق). مجموعة ورّام، قم، بي‌نا.

  68. ‏هلالى، سليم‌بن‌قيس (1416ق). أسرار آل محمد، قم، بي‌نا.

سخنراني‌ها

  1. خامنه­ای، سید علی (۱۳۸۹/۰۷/۲۷). بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌.

  2. ـــــــــــــــــــ (۱۳۸۷/۰۱/۰۱). بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی.

  3. ـــــــــــــــــــ (۱۳۹۱/۱۰/۱۹). بیانات در دیدار مردم قم سالروز قیام دی.

  4. ـــــــــــــــــــ (28/ 03/ 1368). سخنرانى در مراسم بيعت فرماندهان، نمايندگان ولىّ فقيه و مسئولان عقيدتى، سياسى ژاندارمرى و شهربانى، و رئيس و پرسنل سازمان پليس قضائى كشور.

  5. ـــــــــــــــــــ (17/ 03/ 1368). سخنرانى در مراسم بيعت گروه كثيرى از فرماندهان و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و وزارت سپاه‏.

  6. ـــــــــــــــــــ (18/ 09/ 1376). بيانات در مراسم گشايش هشتمين اجلاس سران كشورهاى اسلامى‏.

  7. ـــــــــــــــــــ (09/ 11/ 1376). بيانات در ديدار با مسئولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر.

  8. ـــــــــــــــــــ (26/ 06/ 1382). بيانات در ديدار اعضاى اتّحاديه‏ى انجمنهاى اسلامى دانش‏آموزان‏.

  9. ـــــــــــــــــــ (31/ 06/ 1366). سخنرانى در چهل‏ودومين مجمع عمومى سازمان ملل، نيويورك‏.

  10. ـــــــــــــــــــ (21/ 08/ 1380). بيانات در جمع يك‏صد و ده هزار نفر از نيروهاى بسيجى شركت‏كننده در اردوى رزمى- فرهنگى علويّون‏.

  11. ـــــــــــــــــــ (26/ 06/ 1382). بيانات در ديدار اعضاى اتحاديه‏ى انجمنهاى اسلامى دانش‏آموزان‏.

  12. ـــــــــــــــــــ (10/ 11/ 1390). بيانات در ديدار شركت‏كنندگان در اجلاس جهانى «جوانان و بيدارى اسلامى».

  13. ـــــــــــــــــــ (08/10/1394). بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌.

  14. ـــــــــــــــــــ (15/ 09/ 1368). سخنرانى در ديدار با اقشار مختلف مردم و جمعى از پزشكان، پرستاران و كاركنان مراكز آموزش‏عالى و درمانى كشور

  15. Dovydaitis T. Human trafficking: (2010) the role of the health care provider. J Midwifery Womens Health. from https: //www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3651545/

  16. kthai , Celebrities and Their Negative Influences on Teenagers, March 23, 2016.

  17. McClain NM, Garrity SE. (2011) Sex trafficking and the exploitation of adolescents. J Obstet Gynecol Neonatal Nurs. From https: //www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/21284727

  18. Mill, John Stuart, (1861). Considerations on Representative Government, in Collected Works of John Stuart Mill (Volume XIX), John Robinson (ed.), Toronto: University of Toronto Press, 1963, pp. 371–577. From https: //plato.stanford.edu/entries/colonialism/

  19. Young, Robert, 2001. Postcolonialism: An Historical Introduction, Oxford: Blackwell. From https: //plato.stanford.edu/entries/colonialism/

سایت­ها:

  1. http: //pmrk.ir/news/896.html......ماموستا نوری، کدخبر: 896. چهارشنبه 24 آذر 1395 / 10: 40

  2. http: //shabestan.ir/mobile/detail/news/632324

  3. http: //shastoon.ir/interview/10317/ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۰۶: ۵۳

[1]. Prof.Dr.Carsten Colpe

 

نویسندگان:

سید حسین رکن الدین ـ طیبه قائمی بافقی

 


چاپ   ایمیل