افعال الهى(توحید افعالی)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 3 - 6 دقیقه)

بر اساس جهان بینى توحیدى ، همه موجودات و پدیده هاى هستى به صورت بى واسطه یا با واسطه افعال خداوند هستند....بر اساس جهان بینى توحیدى ، همه موجودات و پدیده هاى هستى به صورت بى واسطه یا با واسطه افعال خداوند هستند. بحث درباره افعال خداوند ، هم در فلسفه اسلامى و هم در کلام اسلامى مطرح شده است.متکلمان اسلامى پس از مباحث مربوط به ذات و صفات خداوند ، به بحث درباره افعال الهى پرداخته اند ، آنان در این باره مسائل مهم و گسترده اى را بررسى کرده اند که در حقیقت به عدالت و حکمت خداوند باز مى گردد ،

حسن و قبح عقلى ، تعلق اراده خدا به طاعات و عدم تعلّق آن به معاصى ، فاعلیت انسان نسبت به افعال اختیارى و ردّ نظریّه جبرگرایان ، افعال تولیدیه ، خلق افعال ، کسب ، استطاعت ، قضا و قدر الهى ، تکلیف مالایطاق ، هدایت و ضلالت ، عذاب نشدن کودکان ، غایت و غرض در افعال الهى ، حسن و وجوب تکلیف ، لطف و اصلح ، آلام و اعواض ، آجال ، ارزاق ، اسعار ، از مهم ترین مسائلى است که در مبحث مربوط به افعال خداوند مطرح شده است (کشف المراد ، مقصد سوم ، فصل سوم ; شرح المقاصد ، ج4 ، مقصد پنجم ، فصل پنجم ; شرح المواقف ، ج4 ، ص 145ـ 206 ; شرح الاصول الخمسة ، ص 201ـ 410).
متکلمان اسلامى «افعال» را به مخترع ، مباشر و متولد تقسیم نموده اند ، فعل اگر نیازمند محل نباشد به آن «مخترع» گفته مى شود ، و اگر احتیاج به محل داشته باشد دو حالت دارد: یا بدون وساطت فعل دیگر تحقق مى پذیرد مانند تفکر و فعل عضلات، که در این صورت به آن «مباشر» مى گویند ، و یا به سبب فعل دیگر حادث مى شود مانند حرکت کلید با حرکت دست که اصطلاحاً به آن «متولد» مى گویند (الذخیره ، ص73 ; و اللوامع اللهیة ، ص137).افعال مخترع اختصاص به خداوند دارد ، افعال مباشر مخصوص غیر خداوند است ، افعال متولد مشترک بین خداوند و غیر خداوند است (کشف المراد ، ص431).
متکلمان اسلامى افعال الهى را به اعتبار دیگر به تکوینى و تکلیفى تقسیم نموده اند ، مراد از تکوینى ایجاد اشیا توسط خداوند تعالى است و افعال تکلیفى همان اوامر و نواهى متعلق به افعال مکلفین مى باشد (گوهر مراد ، ص276).
دانشمندان علم کلام در بحث از افعال الهى ، از افعال انسان نیز بحث نموده اند زیرا از یک سو بر اساس توحید در خالقیت همه افعال و پدیده ها به خداوند مستند مى شود ، و از سوى دیگر در افعال بشر کارهاى ناروایى وجود دارد ، بدین جهت باید درباره افعال بشر بحث شود تا چگونگى استناد آنها به خداوند با توجه به اصل تنزیه، روشن شود (المنقذ من التقلید1/151).
چنان که بیان شد بحث افعال الهى در میان حکماى اسلامى نیز مطرح شده و تقسیمات متعددى براى آن ذکر نموده اند ، نخستین تقسیم این است که افعال الهى یا «مبدع» است یا «مخترع» و یا «مکوّن» (اسرارالحکم ، ص148ـ 143)
ملاک این تقسیم مسبوق بودن و مسبوق نبودن موجود به ماده و مدّت (زمان) است ، مبدعات موجوداتى هستند که نه مسبوق به ماده اند ، و نه زمان ; عالم عقول ، هیولاى اولى و صورت نخستین از مبدعات مى باشند (التعلیقات ، ص 67) مخترعات موجوداتى هستند که مسبوق به ماده اند ولى مسبوق به زمان نیستند. اصل زمان (نه اجزاء آن) این گونه است. و مکوّنات موجوداتى اند که هم مسبوق به ماده اند و هم مسبوق به زمان ، همه حوادث زمانى و مرکبات عالم طبیعت این گونه اند (شرح منظومه ، الاهیات بالمعنى الاخص ، فریده سوم).
تقسیم دیگر عبارت است از تقسیم موجودات به تام و ناقص ، و تقسیم ناقص به مکتفى و غیر مکتفى ، ملاک این تقسیم چگونگى تحقق کمالات ممکن براى موجودات است. موجود تام آن است که کمالاتى که براى او ممکن است ، به صورت بالفعل براى آن تحقق دارد. این موجودات همان مجرّدات تامّه اند که در ذات و فعل خود از مادّه و آثار آن مجرّد مى باشند. و ناقص آن است که کمالاتى که براى او ممکن است ، به تدریج برایش حاصل مى شود. و امکان ذاتى او در فعلیّت یافتن کمالاتش کافى است و خود دو گونه است: مکتفى و غیر مکتفى: مکتفى آن است که جز به افاضه الهى، به سبب و علت امکانى نیاز ندارد; نفوس کلّى این گونه اند ، نفوس انبیا و اولیاء الهى نیز در آغاز پیدایش از این دسته اند ، ولى سرانجام به موجودات تامّه ملحق مى شوند. و ناقص غیر مکتفى موجودى است که در مسیر تکامل قرار دارد و فعلیت یافتن استعدادهاى آن ها به اسباب و علل خارجى نیاز دارد. موجودات عالم طبیعت این گونه اند (اسرار الحکم ، ص 143). علاوه بر تقسیمات فوق تقسیمات دیگرى نیز مطرح شده که عمدتاً به تقسیمات یاد شده برمى گردد.
فرق اساسى میان بحث هاى فلسفى و کلامى درباره افعال الهى آن است که فلاسفه از منظر عقل نظرى ، اقسام و احکام افعال الهى را بررسى کرده اند ، ولى متکلمان از نگاه عقل عملى در این باره سخن گفته اند. بدین جهت که متکلمان قبل از هر چیز به اثبات حسن و قبح عقلى در باب افعال پرداخته اند ، یعنى اثبات کرده اند که عقل به صورت مستقل حسن و قبح پاره اى از افعال را درک مى کند ، آن گاه بر اساس این حکم عقلى ، صدور افعال حسن و عدم صدور افعال قبیح از خداوند را بررسى کرده اند. البته این ، نگرش متکلمان عدلیه (امامیه و معتزله) به مسئله است و نگرش متکلمان اشعریه، انکار حسن و قبح عقلى است. آنان نیز بر اساس این نگرش کلامى خود ، درباره روایى و ناروایى در افعال خداوند بحث کرده اند. از باب مثال ، عدلیه غایتمند نبودن افعال خداوند را قبیح و در نتیجه محال مى دانند ، ولى اشاعره آن را قبیح و محال ندانسته ، بلکه غایتمندى را ناممکن شمرده اند.
عرفا نیز به گونه اى دیگر درباره افعال الهى بحث کرده اند ، آنان هرم هستى را داراى شش مرتبه دانسته اند: اوّل ، مرتبه ذات «حضرت وجود صرف» است که مرتبه «احدیت» مى باشد. دوم ، مرتبه «حضرت اسماعى» است که مقام واحدیت است. سوم ، مرتبه ارواح مجرّده و «حضرت جبروت» یعنى عقول کلیّه است. چهارم: مرتبه نفوس عمّاله سماویه است که مظاهر عالم مثال اند و«حضرت ملکوت» نام دارد. پنجم: مرتبه عالم ناسوت و «حضرت ملک» است. ششم : مرتبه کون جامع کلّ و «حضرت خلیفه» و « آیینه حضرت الهیت» و «مجلاى مرتبه واحدیت» یعنى انسان کامل است که مظهر ذات و جمیع اسماى حسناى الهى است (اسرار الحکم ، ص 147).

نگارش از: محمدباقرمرتضوى نیا

منبع: دانشنامه کلام اسلامی زیر نظر آیت الله سبحانی

منابع
اسرار الحکم  ، سبزوارى ، هادى ; کتابفروشى اسلامیه ; التعلیقات  ، ابن سینا ، حسین بن عبداللّه  ; الذخیرة فى علم الکلام  ، شریف المرتضى علم الهدى ، على ; مؤسسة النشر الاسلامى ;شرح اصول خمسه ، معتزلى، عبدالجبار بن احمد، داراحیاءالتراث العربى، بیروت، ۱۴۲۲هـ ; شرح المقاصد  ، تفتازانى ، سعد الدین ، منشورات الشریف الرضی ; شرح المنظومه  ، سبزوارى ، هادى ; انتشارات لقمان ، پاییز ۷۲ ; شرح المواقف  ، الجرجانى ، سید شریف على بن محمد (م/۸۱۶هـ) ; دارالجیل ، بیروت ; کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد  ، حلى ، حسن بن یوسف ; مؤسسة النشر الإسلامى ; گوهر مراد  ، فیاض ، عبد الرزاق ; سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ; اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة  ، السیوری الحلى ، مقداد ، مطبعة شفق ، تبریز ایران ; المنقذ من التقلید  ، حمصى ، الرازى ، محمود ; مؤسسة النشر الإسلامى.


چاپ   ایمیل