بررسی شفاعت از دیدگاه قرآن

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 5 - 10 دقیقه)

بعضی از آیات قرآن کریم همانند آیات 39 تا41 سوره نجم می فرماید: «و نیست برای انسان جز آنچه که تلاش کرده و انجام داده است و همانا تلاش او جزا و پاداش داده می شود» و هم چنین در سوره های دیگر، شفاعت پیامبران و شهدا زیر سئوال رفته است . با این حال چرا قائل به شفاعت هستیم؟

پاسخ
در پاسخ به پرسش شما ابتدائا به موارد کاربرد شفاعت اثباتا و نفیا در قرآن و مفهوم آن از حیث لغت،عرف و قرآن وسپس به ضوابط آن از نظر قرآن و روایات پرداخته وبعد اشکال شمارا بررسی خواهیم کرد.

یکی از مزایایی که خداوند متعالی به مومنان, اختصاص داده، این است که اگر شخص مومن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق و سوء عاقبت و سرانجام شک و تردید یا انکار و جحود را به بار می آورد, و در یک جمله « اگر با ایمان از دنیا برود » به عذاب ابدی, مبتلاً نخواهد شد. گناهان کوچکش به واسطه اجتناب از کبائر, بخشوده می شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه کامل و مقبول، آمرزیده می گردد, و اگر موفق به چنین توبه ای نشد، تحمل گرفتاریها و مصائب دنیا بار گناهانش را سبک می کند و سختیهای برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصیهایش را می زداید و اگر باز هم از آلودگیهای گناهان، پاک نشد، به وسیله شفاعت که تجلی بزرگترین و فراگیرترین رحمت الهی در اولیاء خدا به ویژه رسول اکرم و اهل بیت کرامش(ع) می باشد ـ از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت . [i]

بر حسب روایات فراوان « مقام محمود » [ii] که در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) وعده داده شده همین مقام شفاعت است و نیز آیه شریفه :

« وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی » [iii]

و همانا پروردگارت (آنقدر) به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی، اشاره به آمرزش الهی است که به وسطه شفاعت آن حضرت شامل حال کسانی که استحقاق دارند، می شود .

مفهوم شفاعت:

شفاعت که از ریشه « شفع » به معنای « جفت » گرفته شده در محاورات عرفی بدین معنی به کار می رود که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از کیفر مجرمی درگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری بیفزاید. و شاید نکته استعمال واژه شفاعت در این موارد، این باشد که شخص مجرم به تنهایی استحقاق بخشودگی را ندارد یا شخص خدمتگزار به تنهایی استحقاق افزایش پاداش را ندارد ولی ضمیمه شدن و جفت شدن درخواست « شفیع » چنین استحقاقی را پدید می آورد

مشرکان برای جلب توجه خدای بزرگ یا مصونیت از خشم وی دست به دامن خدایان پنداری می زدند و به پرستش فرشتگان و جنیان و کرنش در برابر بتها و تندیسها می پرداختند و می گفتند:

«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ » [iv]

اینان شفیعان ما نزد الله هستند .

و نیز می گفتند :

«ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی» [v]

اینان را پرستش نمی کنیم، جز به این منظور که قرب و منزلتی برای ما نزد الله تحصیل کنند .

و قرآن کریم در مقام رد چنین پندارهای جاهلانه ای می فرماید :

« لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ » [vi]

(و در قیامت) جز خدا ، نه یاوری دارند ، و نه شفاعت کننده ای .

ولی باید توجه داشت که نفی چنان شفیعان و چنین شفاعتی به معنای نفی مطلق شفاعت نیست و در خود قرآن کریم آیاتی داریم که « شفاعت باذن الله » را اثبات، و شرایط شفیعان و نیز شرایط کسانی که مشمول شفاعت، واقع می شوند را بیان فرموده است و در حقیقت، فرق بین اعتقاد به شفاعت صحیح و شفاعت شرک آمیز، همان فرق بین اعتقاد به ولایت و تدبیر باذن الله و ولایت و تدبیر استقلالی است .


واژه شفاعت گاهی به معنای وسیع تری به کار می رود و شامل ظهور هر تاثیر خیری در انسان به وسیله دیگری می شود چنان که پدر و مادر نسبت به فرزندان و گاهی بالعکس،یا آموزگاران و ارشادگران نسبت به شاگردانشان و حتی موذن نسبت به کسانی که با صدای اذان او به یاد نماز افتاده و به مسجد رفته اند شفاعت می کنند و در حقیقت،همان اثر خیری که در دنیا داشته اند به صورت شفاعت و دستگیری در قیامت، ظاهر می شود .

ضوابط شفاعت

همان گونه که اشاره شد شرط اساسی برای شفاعت کردن و شفاعت شدن، اذن الهی است چنان که در آیه 255 از سوره بقره می فرماید :

«مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ»

کیست که بدون اذن خدا نزد او شفاعت کند؟

و در آیه 3 از سوره یونس می فرماید :

«ما مِنْ شَفیعٍ إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ»

هیچ شفاعت کننده ای نیست مگر بعد از اذن الهی.

و نیز در آیه 109 از سوره طه می فرماید:

«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً»

در آن روز، شفاعت سودی نبخشد مگر برای کسی که خدای متعال به او اذن داده و سخنش را پسندیده باشد .

و در آیه 23 از سوره سبا می فرماید :

«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»

و شفاعت نزد او سودی نبخشد جز برای کسی که مشمول اذن الهی باشد .

از این آیات، اجمالاً شرط اذن الهی ثابت می شود ولی متعرض ویژگیهای ماذونین نمی شود، اما از آیات دیگری می توان شرایط روشن تری برای طرفین به دست آورد. از جمله در آیه 86 از سوره زخرف می فرماید :

«وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقّ‏ِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ »

و کسانی را که جز خدا می خوانند مالک شفاعت نیستند (و هیچ کس مالک شفاعت نیست) مگر کسی که به حق شهادت دهد و دارای علم باشد .

شاید منظور از « من شهد بالحق » شهداء اعمال باشند که به تعلیم الهی از اعمال و نیات بندگان، اطلاع دارند و می توانند به کیفیت ارزش رفتار آنان شهادت بدهند. چنان که از تناسب حکم و موضوع می توان استفاده کرد که شفیعان باید دارای چنان علمی باشند که صلاحیت اشخاص را برای شفاعت شدن،تشخیص دهند، و قدر متیقن از کسانی که واجد این دو شرط هستند حضرات معصومین (ع) می باشند .

از سوی دیگر،از آیاتی استفاده می شود که شفاعت شوندگان باید مورد رضایت الهی باشند، چنان که در آیه 28 از سوره انبیا می فرماید :

«وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی»

شفاعت نمی کنند جز برای کسی که (خدا) او را پسندیده باشد .

و در آیه 26 از سوره نجم می فرماید :

«وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلاّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی»

چه بسا فرشتگانی در آسمانها که شفاعتشان کارساز نیست مگر بعد از آن که خدا برای هر کس بخواهد و بپسندد اذن دهد .

روشن است که منظور از اینکه شفاعت شونده مورد رضایت الهی باشد، این نیست که تمام اعمالش پسندیده باشد وگرنه نیازی به شفاعت نبود، بلکه منظور، مرضی بودن خود شخص از نظر دین و ایمان است چنان که در روایات به همین صورت، تفسیر شده است .

از طرف دیگر، در آیاتی چند، خصلتهای کسانی که مشمول شفاعت نمی شوند بیان شده است مانند آیه 100 از سوره شعرا که از قول « مشرکان » می فرماید:

«فَما لَنا مِنْ شافِعینَ»

افسوس که امروز شفاعت کنندگانی برای ما وجود ندارد، و در سوره مدثر از آیه 40 تا 48 آمده است که از علت به دوزخ رفتن مجرمین، سوال می شود و آنان در پاسخ، خصلتهایی مانند ترک نماز [vii] و کمک نکردن به بینوایان و تکذیب روز جزا را بر میشمرند، آن گاه می فرماید: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعین»

از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی بخشد. از این آیات استفاده می شود که مشرکان و منکرین قیامت که خدا را عبادت نمی کنند و به بندگان نیازمندش کمک نمی رسانند و پای بند به اصول صحیحی نیستند، هرگز مشمول شفاعت نخواهند شد .

و با توجه به اینکه استغفار پیامبر اکرم (ص) در دنیا هم نوعی شفاعت به شمار می رود و استغفار آن حضرت درباره کسانی که حاضر نیستند از او درخواست استغفار و شفاعت کنند قبول نمی شود [viii] ، می توان استفاده کرد که منکر شفاعت هم مشمول شفاعت، واقع نمی شود چنان که همین مضمون در روایات هم آمده است . [ix]

حاصل آن که: شفیع مطلق و اصلی باید علاوه بر ماذونیت از طرف خدای متعال، خودش اهل معصیت نباشد و قدرت ارزیابی مراتب اطاعت و عصیان دیگران را داشته باشد و پیروان راستین چنین کسانی می توانند در پرتو او ، مراتب نازل تری از شفاعت را داشته باشند چنان که چنین پیروانی در زمره شهدا و صدیقین محشور می شوند [x] و از سوی دیگر، کسی لیاقت دارد که مورد شفاعت قرار گیرد که علاوه بر اذن الهی، ایمان راستین به خدا و پیامبران و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده و از جمله حقانیت شفاعت، داشته باشد و این ایمان را تا پایان عمر، حفظ کند .

اشکالات و شبهات مطرح شده :

1ـ لازمه صحت شفاعت، این است که خدای متعال، تحت تاثیر شفاعت کنندگان قرار گیرد یعنی شفاعت ایشان موجب مغفرت ـ که فعل الهی است ـ بشود .

جواب: پذیرفتن شفاعت به معنای تحت تاثیر قرار گرفتن نیست، چنان که قبول توبه و استجابت دعا نیز چنین لازمه نادرستی ندارد، زیرا در همه این موارد، کارهای بندگان موجب آمادگی برای پذیرش رحمت الهی می شود و به اصطلاح « شرط قابلیت قابل است نه شرط فاعلیت فاعل »

2 - لازمه شفاعت این است که شفاعت کنندگان، مهربانتر از خدای مهربان باشند! زیرا فرض این است که اگر شفاعت آنان نمی بود گنهکاران مبتلا به عذاب می شدند یا عذابشان دوام می یافت .

جواب: دلسوزی و مهربانی شفاعت کنندگان پرتوی از رحمت بی پایان الهی است، و به دیگر سخن: شفاعت، وسیله و راهی است که خدای متعال خودش برای آمرزش بندگان گنهکارش قرار داده، در حقیقت، تجلی و تبلور بالاترین رحمتهای اوست که در بندگان شایسته و برگزیده اش نمایان می شود چنان که دعا و توبه نیز وسایل دیگری هستند که او برای قضای حوائج و آمرزش گناهان، قرار داده است.

برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: ترجمه تفسیر المیزان ج 1و ج17 .


[i] - عن النبی (ص): "ادخرت شفاعتی لا هل الکبائر من امتی" شفاعتم را برای ارتکاب کنندگان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام (بحارالأنوار ، ج8 ، ص 30 ، باب 21- الشفاعة ...)

[ii] - اسرا ،79 .

[iii] - الضحی، 5.

[iv] - یونس/ 18 و نیز ر.ک: روم - 13/ انعام/ 94- زمر/ 43

[v] - زمر/ 3

[vi] - انعام/ 70 و نیز همین انعام/51 - سجده/ 4- زمر/ 44 و ...

[vii] - امام صادق (ع) در واپسین لحظات عمر شریفش فرمود : "ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة" شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد (بحار الانوار ج 4 ص 2)

[viii] - منافقون/ 5ـ6

[ix] - عن النبی (ص): من لم یومن بشفاعتی فلا انا له الله شفاعتی(خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد مشمول شفاعت من قرار ندهد) (بحار الانوار / ج 8 ص 58 ح 84)

[x] - والذین آمنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم(و کسانی که ایمان به خدا و پیامبران آوردند نزد پروردگارشان صدیقان و شهیدان خواهند بود)حدید/ 19


چاپ   ایمیل