بررسی عالم ذر و بازتاب آن درزندگی دنیایی انسان

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 17 - 34 دقیقه)

8850890 862

نویسنده: خانم راضیه شریعت*

*دانش آموخته شیعه شناسی تکمیلی،مجمع جهانی شیعه شناسی قم

چکیده

         تحقیق حاضربررسی عالم ذر و بازتاب آن درزندگی دنیایی انسان است.ازسؤالات اساسی ومهم انسان درطول زندگی اش این است که میخواهد بداند قبل ازعالم ماده درکجا زندگی میکرده واگر قبل ازعالم ماده عوالم دیگری هم وجود دارد،نام آنها چیست وکیفیت زندگی انسان درآنها به چه صورت بوده است؟به همین دلیل ضروری ست تا از راه صحیح به پاسخ این سؤال مهم بپردازیم ؛قرآن کریم به عنوان منبع اصلی هدایت بشریت وبعد ازآن اهل بیت علیهم السلام به عنوان راهنمایان الهی انسان به این موضوع توجه ویژه داشته وپاسخ هایی را برای توضیح وتبیین آن مطرح کرده اند . طبق آیات قرآن و روایات ائمه اطهار علیهم السلام انسان قبل ازورود به دنیا درعوالمی بوده که یکی ازآنهاعالم ذراست که درآن عالم، اتفاقات مهم وسرنوشت سازی برای انسان رخ داده که ازجمله آنها گرفتن میثاق الهی درآنجا بوده است؛که این میثاق اثراتی راهم برای عالم دارد .رهیافت اصلی این پژوهش که با روش کتابخانه ای،نقلی و وحیانی صورت گرفته این است که عالم ذر به عنوان یکی ازعوالم پیش ازعالم ماده بوده که آنچه درآنجا اتفاق افتاده جدای ازاین دنیا نیست واثراتی را براین دنیا دارد وهمچنین انسان در آنجا دارای شعور وحیات و اراده بوده که براساس آنها اعمال واعتقاداتی داشته وهمان اعمال واعتقادات وتصمیمات،اثراتی همچون تعیین سعادت وشقاوت، فرزندان نامشروع،تعیین والدین مؤمن وفاسق،سختی شیعیان دردنیا ومواردی ازاین قبیل را برزندگی انسانها دراین دنیا گذاشته است .

واژگان کلیدی:عالم ذر ،میثاق،انسان

مقدمه

     خداوند متعال انسان را به عنوان اشرف مخلوقات معرفی میکند تا بدین وسیله عظمت وجودی اورا نشان دهد وانسان را طبق برنامه ای دقیق ومعین در عوالم وسیری صحیح قرار داده تا بتواند مسیر کمال وشکوفایی را طی کند ؛همین منظور است که انسان را قانع میسازد تا قبول کند موجودی بااین عظمت درخلقت ،آغازخلقتش محدود به عالم ماده نمیشود وحتما عوالم دیگری قبل وبعد از این عالم ماده نیز وجود داشته ودارد .

ازجمله عوالمی که قبل از ورود به عالم دنیا انسان درآن حضور داشته، عالم ذر است که برای فهم بهتر آن قرآن واهل بیت علیهم السلام توضیحات راه گشایی را برای انسان ارائه نموده اند که ازجمله آیات میتوان به آیه 172 تا174 سوره مبارکه اعراف وآیه 30 سوره مبارکه روم وروایات بسیاری که درشرح وتفسیر این آیات وهمچنین نکات پیرامون آن واردشده اشاره نمود که با بررسی این آیات وروایات اثبات میشود که انسان قبل ازعالم ماده،عوالمی را طی کرده که یکی ازآنها عالم ذراست ودرآن عالم ،اعمال و رفتارهایی داشته که آثار آنها دراین دنیا نیز پابرجا واثرگذار است .

مسلم است که اگر انسانها به یک فهم مشخص از انسان شناسی وهستی شناسی برسند ودرک کند که دراین عرصه ی وجود وهستی چه جایگاه بلند والایی دارند ،نه تنها بخش مهم وبزرگی از شبهات وسؤالات اساسی شان در مورد خلقت وانسان حل میشود،بلکه، دیگر خود را به ماده ولذات مادی نخواهد فروخت واین نوشتار سعی درآن دارد که تا حدی انسان را با عالَمی ازعوالم قبل ازخود آشنا سازد تا بتواند دغدغه ای برای شناخت بهتر انسان ایجاد کند؛امید است که مؤثر واقع شود .

نگاهی به عالم ذر

   برای کلمه ی ذر چندین معنا ذکر شده که میتوان به:

الف)اجزای غبارواجسام بسیار ریز پراکنده در هوا که در شعاع آفتاب دیده میشود

ب)مورچه های ریز که به زحمت دیده می شوند

ج)نسل،فرزندو نژاد

اشاره کرد وکلمه ی ذر را در حالت مصدری می توان به پراکنده ودانه افشاندن به زمین ونیز ذره که واحد آن ذر است به معنای اتم،معنا کرد.بنابراین لفظ ذر در مورد چیزهایی که هردو کوچک باشند به کار می رود.[2]

این پرسش مطرح میشود که چه تشابهی میان فرزندان ونسل آدم با مورچه های ریز وکوچک هست که در مورد هر دو از لفظ ذر استفاده می شود؟

برخی ازعلما همچون فیض کاشانی علت این وجه تشابه را 2 مورد ذکر کرده اند:1-به خاطر حس و حرکت

2-دارابودن شعورو حیات با کوچکی جثه شان.[3]

بحث در مورد عالم ذر ،مورد توجه متکلمان ومفسران ومحدثان بوده است وبرخی از آنها معتقدند پیش ازآنکه بدن هر انسانی ازرحم مادرمتولد شود درعالم یا عوامل دیگری حضور داشته که یکی از آن عوالم ،با عنوان عالم ذر مطرح می شود.

خداوند متعال در آیه 172 سوره ی مبارکه اعراف می فرمایند: وَ إذ أخَذَ رَبّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرّیّتَهُم وَ أَشهَدَهُم عَلی أنفُسِهِم ألَستُ بِرَبّکُم قَالُوا بَلی شَهِدنَا أن تَقُولُوا یَومَ القِیامَةِ إنّا کُنّا عَن هذا غَافِلینَ.

((و[به یاد آر[ هنگامی که پروردگارت از صلب بنی آدم نسلشان را پدید آورد ،وآنان را ]در ارتباط با پروردگارشان[ بر خودشان گواه گرفت ]وفرمود[ آیا من پروردگار شما نیستم؟گفتند:آری،گواهی دادیم.]پس اقرار به پروردگاری خودرا در این دنیا]از شما گرفتیم[تا روز قیامت نگویید:ما از این]حقیقت[آشکار و روشن بی خبر بودیم.))[4]

تمامی مفسرین معتقدند این آیه درمورد عالم ذر است.اما برخی مفسرین معتقدند آیه ی دیگری نیز در این موضوع نازل شده که آن آیه ی 60 سوره یس است.

خداوند متعال در آیه ی 60 سوره یس می فرمایند:

ألَم أعهَد إلَیکُم یَا بَنِی آدَمَ أن لَاتَعبُدُوا الشّیطانَ إنّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبینٌ.

(ای فرزندان آدم آیا من با شما عهد نبستم که شیطان را عبادت نکنید؟)[5]

نتیجه ای که می توان به طور خلاصه از این دو آیه برداشت کرد این است که پیمانی میان خالق انسان وخود انسان معتقد شده است.

روایت زیادی هم وجود دارد که بر وجود عالم ذر وپیمان میان خداوند وانسان دلالت می کند.

مثلا می توان به روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره کرد:

وَرُوِیَ مُحَمّد بنِ عَلِیِّ بنِ إبرَاهِیمِ بنِ هَاشِمِ القُمِّیِّ فِی کِتابِ عِلَلُ الأشیَاءِ عَن الصَّادِقِ عَلیهِ السَّلام فِی حَدیثِ أخذِ میثَاق فِی عالَم الذَّر:أنَّ الله قالَ :ألَستُ بِرَبِّکُم وَمُحَمَّدٌ نَبیُّکُم وَعَلِیٌّ وَالأَئِمّةُ أئِمّتُکُم؟فَقالُوا کُلُّهُم عَلی الإقرارِ:بَلی،فَمِنهُم مَن أقَرَّ فِی قَلبِه بِالله وَلم یُقَر بِمُحَمِّدٍ وَلا بِالأئِمَّه،وَهُم قَومٌ مِنَ الیَهود وَقَومٌ مِن النَّصَاری،وَمِنهُم مَن آمَن وَأقَرَّ بِالله وَبِرَسولِه وَلَم یُصَدِّق بِأمِیرِالمؤمِنینِ وَالأئِمَّة عَلیهِم السّلام وَهم السَّواد الأعظَم وَالخَلقُ الکثیرُ مِنَ النّاصِبیّة،وَمِنهُم مَن آمَن وَصَدَّقَ بِاللهِ وَبِرَسولِه وَالأئِمّه،وَهُم الشّیعَة الّذِّین یَتَوَلَّونَ آلَ مُحَمَّدٍ وَیَتَبَرَّئُونَ مِن أَعدائِهِم وَمِنهّم مَن أقَرّ بَلِسانِهِ وَلَم یُصَدِّق بِقَلبِهِ لابِاللهِ وَلابِرَسُولِهِ وَلا بِالأئِمّة.وَهُم الزَّنَادِقَةُ وَالدَّهرِیَّةُ وَ المُلحِدونَ،فَخَرَجُوا إلی الدُّنیا عَلی هذا، إلّا أنَّهُم أظهَرُو فِی الدُّنیا مَا أضمَروهُ فِی الذَّرِّ.[6]

طبق این حدیث ازامام صادق علیه السلام، درعالم ذر درمورد خداوند و پیامبر وامام علی ومابقی ائمه علیهم السلام میثاق گرفته اند و هرکس باتوجه به نوع ایمان واقرارش درگروهی قرار گرفته اند؛مثلا باتوجه به نوع ایمان واقرار به این پیمان،گروهی دراین عالم شیعه،گروهی یهودی وگروهی مسیحی و... شدند.

روایت دیگری در این باب،روایتی از امام باقر علیه السلام است:

((قال زراره:وسألتُهُ عَن قَولِ اللهِ عَزّوَجَل:وَإذ أخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِیّتهُم وَاشهَدَهُم عَلی أَنفُسِهِم ألَستُ بِرَبّکُم قالُو بَلی الآیه.قَال:أخرج مِن ظهر آدم ذریته إلی یوم القیامهِ،فَخَرَجُوا کَاذَّر.فَعَرَفَهم وَأراهُم نَفسَه، وَلَو لا ذلِکَ لَم یَعرِف أحَدَ رَبِّه . وَقَال : قالَ رَسُول الله صَلّی الله عَلیهِ وَآلِه:کُلّ مَولُود یُولد عَلی الفِطرَة-یَعنِی عَلی المَعرِفَة بِأنَّ الله عَزَّ وَجَلّ خَالِقَه-کَذلِکَ قَوله:وَلَئِن سَألتَهُم مَن خَلَقَ السّمَاواتِ وَالأرضَ لَیَقُولُنَّ الله.))[7]

(زراره گویدو ازآن حضرت پرسیدم از قول خدای عزوجل: "وچون پروردگارت ازفرزندان آدم ازپشتهایشان نسلشان رابرگرفت وبرخودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شمانیستم؟گفتند:چرا(بلی). فرمود:نژاد آدم راازپشت او تاروز قیامت برآورد ،آنان چون ذره ای بیرون شدندتا خود را به آنان بشناسانندوظاهرشان کرد واگراین نبود احدی پروردگار خودرانمیشناخت ،وگوید که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:هرنوزادی برهمان فطرت متولد میشود یعنی خداوند را خالق خودمیداند،چنین است قول خداوند:"واگرازآنان بپرسی که چه کسی آسمان ها وزمین را آفریده است؟میگویند:خدا(لقمان/35) )[8]

دراین روایت زراره ازامام صادق علیه السلام سوال میکنند وامام هم مطلبی را بااین معنا میفرمایند که خداوند تمام انسانها تاروز قیامت رامانند ذر خارج کرد وآنها نسبت به خدا معرفت پیداکردند وهرکسی براساس این معرفت متولد میشود که اگر چنین نبود کسی خالق خود را نمیشناخت؛خب این معرفت وشناخت توضیح همان میثاقیست که درآیه هم درمورد عالم ذر به آن اشاره شده ؛ درعالم ذر که انسانها به خداوند معرفت پیدا میکنند خداوند ازآنها عهدی برربوبیت خود میگیرد .

وروایت دیگری که براین امردلالت می کند:

((عن علیّ بن ابراهیم،عن أبیه،عَن إبن أبی عُمَیر،عَن بَعضِ أصحابِنا،عَن أبِی بَصیر،قال:قُلتُ لِأبی عَبدالله علیه السلامُ:کَیف أجابُوا وَهُم ذَرٌّ؟قالَ جَعلَ فیهِم ما إذا سَألَهم أجَابُوهُ یَعنی فِی المیثاقِ.))[9]

(ابی بصیر گوید:به امام صادق علیه السلام گفتم:چگونه پاسخ دادند بااینکه ذر بودند؟فرمود:درآنها قرار داد آنچه را که چون ازآنها بپرسند بتوانند پاسخ گویند به او-یعنی درعالم میثاق)[10]

دراین روایت نیز به وضوح به وجود پرسش وعهد ومیثاق درعالم ذر اشاره شده است؛بنابراین میتوان گفت عالم ذربخش آغازین این دنیاست وعالم ماده(این دنیا)بخش پایانی آن میباشد؛یعنی اگرچه هرکدام ازاین عوالم، جایگاه وعلت و ویژگی های خاص خود رادارند ولی آثارمشترک وشبیه به هم نیز درهر دومورد وجود دارد .مثلا اگر این دنیا مزرعه ای برای عالم بعدی وآخرت است ، عالم ذر هم مزرعه ی این دنیا بوده یعنی این دنیا آخرت آنجا محسوب میشده یا مثلا همانطور که این دنیا محل اطاعت یامعصیت است وآزمایش ورشد وصعود دراین دنیا(عالم ماده) اتفاق می افتد، آن عالم(عالم ذر) نیزمحلی برای آزمایش ورشد ویانزول بوده است؛ پس میتوان اینطور گفت که هردوعالم فواید وفلسفه ی واحدی دارند که بنابرحکمت الهی دردو مقطع اززندگی بشر محقق شده اند تاانسانها جوهره ی اعتقادی ، فکری عملی خود رادرهرمقطع بروز دهند وحتی دراین عالم (عالم ماده) میتوانند نسبت به گذشته ی خود ومواردی که درعالم ذربرای خود رقم زده اند ، تجدید نظرکنند تا بااین فرصت ها حجت بر همه تمام شود ؛ البته عالم ذراثرات دیگری هم دارد وهمچنین برعالم دنیا نیز اثرمیگذارد . دربرخی موارد درابعاد گوناگون روایات یامواردی رامیبینیم که گاهی جبروتبعیض ازآن استشمام میشود ویاتفسیرروشنی ازآنها وجود ندارد اما باتمسک به عالم ذر واثرات آن دراین دنیا میتوان به آنها پاسخ داد بدون آنکه دچارمشکل یاتکلّف شویم ؛[11] که درادامه به برخی ازآنها اشاره میکنیم:

تأثیر عالم ذربرعالم دنیا

   اتفاقاتی که درعالم ذر رخ داده و تأثیرآنها براین دنیا محدوده ی گسترده ای را شامل میشوند به طور مثال شامل برخی از موارد پیامبری وامامت و ولایت میشود تا اتفاقات وامورات ریز مربوط به زندگی انسان؛البته این به آن معنا نیست که هرچه دراین عالم اتفاق می افتد همگی تحت تأثیرعالم ذر است و انسان ازخود اراده واختیاری درتعیین سرنوشت وپیشامدهای زندگی اش ندارد!عالم ذر عالم مهمی ست که تأثیرات مهمی هم براین دنیا دارد ولی انسان دراین عالم همچنان میتواند باهمت واراده وتصمیم خود سرنوشت مادی ومعنوی و... خود را عوض کند .

1-برتری پیامبری اکرم صلّی الله علیه وآله سلم

درمورد برتری پیامبراکرم صلوات الله علیه ازایشان سؤال میشود:

((عَن صالِح بن سَهل ، عَن أَبی عبدالله علیه السلام ،قال: "إنَّ بَعضَ قُرَیش قالَ لِرَسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم ):بِأَیِّ شَیءٍ سَبَقَت الأنبیاء وَ أَنتَ بعثت آخرهم وخاتمهم؟فقال: إنّی کُنتُ مَن أَقَرَّ بِرَبّی وَأوَّلَ مَن أجابَ حیثُ أَخَذَ الله میثاق النَّبیین وَأَشهَدهم علی أنفسهم :ألَستُ بِرَبِّکُم؟قالوا:بلی ؛ وکنتُ أوّل مَن قال:(بلی) فسبقتهُم إلی الإقرار بِالله))[12]

امام صادق علیه السلام فرمودند:همانا بعضی ازقریش گفتندبه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم که به چه دلیل سبقت گرفتی برانبیاء درحالی که آخرین پیامبر وخاتم آنها هستی؟پس فرمودند:همانا من اولین کسی بودم که به ربّم اقرار کردم(اقراربه ربوبیت خداوند)وهنگامی که خداوند از نبیّین میثاق میگرفت و آنهارا شاهدبرخود میگرفت که آیامن ربّ شماهستم ؟گفتند بله،من اولین کسی بودم که اجابت کردم واولین کسی بودم که بلی گفتم یعنی پیامبر اکرم صلوات الله علیه سبقت گرفتند بردیگر انبیاء دراقراربه یگانگی و ربوبیّت خداوند؛به همین دلیل دراین دنیا هم مسبوق برپیامبران ونبیین دیگر است درحالی که آخرین پیامبری بودند که مبعوث شدند.

البته بازهم لازم به ذکر است که عالم ذر اثرش 100 در100 نیست مثلا سبقت پیامبر بردیگران پیامبران تنها علتش عالم ذر نیست بلکه یکی از عوامل آن ،تأثیرعالم ذر براین دنیاست .

2-مشخص بودن سعادت وشقاوتش

((عَن زُرارة بن أعین،قال:سَمِعتُ أباجعفرعلیه السلام یقول:إذا وقعت النُطفَة فِی الرَّحِم استَقرّت فیها أربَعین یَوماً وَ تَکون عَلقة أربَعین یَوماً وَتکون مُضغة أربَعین یوماً ،ثُمّ یبعث الله ملکین خلاقین فیُقال لَهما :اخلقاکُما یُرید الله ذَکراً أو أُنثی ،صوّراه واکتبا أَجَله وَرِزقه ومنیته ، وشَقیّاً أوسَعیداً ، واکتبَا لله المیثاق الّذِی أًخَذه فِی الذّر بَین عَینَیه...))[13]

((زراره میگوید:ازامام باقرعلیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی نطفه دررحم قرار میگیرد چهل روز درآن استقرار می یابد و چهل روز علقه(خون بسته شده) وچهل روز مضغه(چیزی شبیه گوشت جویده شده)خواهد بود؛آنگاه خداوند دوملک خلاّق میفرستد وبه آنها گفته میشود آنگونه که خواست خداوند ازپسریادختراست بیافرینید وبه آنها شکل دهید واجل ورزق و مرگ وبدبختی وخوشبختی وپیمانی را که خداونددرعالم ذر ازاو گرفت درمیان دوچشم او بنویسید.))[14]

ممکن است کسی باخواندن این حدیث اینطور گمان کند که جبر بر زندگی انسانها حاکم است و نقش اراده واختیار انسان درزندگی چیزی نزدیک به هیچ است زیرا طبق این حدیث هنگام تولد انسان،سعادت وشقاوت وبدی وخوبی او تعیین شده است.

درپاسخ بایداینطورگفت که این حدیث نه تنها دلالت برجبر برزندگی انسان نمیکند بلکه نشان از علم ذاتی خداوند دارد واین علم ذاتی خداوند تداخلی با اراده واختیار انسان ندارد وانسان خود سرنوشت نیک ویا بد خود را رقم میزند زیرا اگر اینگونه نباشد که عذاب ویا پاداش درعوالم بعدی معنا پیدانمیکند! پاداش یاعقاب زمانی جنبه ی عقلانی پیدامیکند که فرد خودش آن راه را انتخاب کرده باشد .

علم ذاتی خداوند یعنی بااحاطه وعلمی که خداوند متعال برهمه هستی وموجودات وهمچنین انسانها دارند ،ازابتدا میدانند هرکس بااختیار خود چه راهی را انتخاب میکند و چگونه عمل خواهد کرد ؛ مانند زمانی که فردی با اراده وتصمیم خود درحال رفتن به سوی پرتگاهی ست وشما اورا نگاه میکنید ومیدانید که اگرهمین مسیر را باهمین روند ادامه دهد به پایین پرت شده وازبین خواهد رفت ! حالا فرض کنید فرد راه را ادامه داده وازبلندی به پایین پرت میشود.آیا علم شما نسبت به عاقبت عمل او باعث شد که او ازبالا به پایین پرت شود وآسیب ببیند یا آن فرد بااراده واختیار خود آنرا انتخاب کرد؟

مسلماً خود او مسئول عملش است واحاطه ی علمی شما نسبت به او وعملش،جبر برای انجام آن کار نیست .[15]

دراین حدیث به کلمه میثاق وذر اشاره شده است بنابراین پاسخ ویا راه حل دومی که برای این روایت میتوان مطرح نمود این است که انسانها درعالم ذر با اراده خود اعمال و یا انتخاب هایی را داشته اند که آنها موجب تعیین برخی سعادت ها وشقاوت ها وحتی رزق و روزی دراین عالم شده است؛ به همین دلیل هم درروایت فرموده شده هنگام تولد سعادت وشقاوت ورزق و... فرد هنگام تولد مشخص است یعنی فرد درعالم ذر آنها را برای این عالم رقم زده است ودرهنگام ورود به دنیا این مواردمشخص شده اند ؛ اما انسان دراین دنیا میتواند برای تغییر و یا ترفیع درجه خود درموارد مختلف تلاش کند و آنها را تغییر دهد.

3-فرزندان نامشروع

درمورد فرزندان نامشروع (ولدالزّنا) روایات متعددی وجود دارد که دلالت بر وضعیت نابسامان آنها دراین عالم ماده وعوالم بعدازآن میکند؛ مثلا روایتی ازامام باقرعلیه السلام:

((..عن زُرارةَ قالَ سَمِعتُ أباجعفر علیه السلام یَقول:لاخَیرَفِی وَلد الزّنا...))[16]

امام باقرعلیه السلام فرمودند :هیچ خیری در ولد الزّنا(فرزند نامشروع)نیست .

درفقه شیعه نیز درمورد فرزندان نامشروع محدودیت هایی وجود دارد مثلا ولد الزّنا نمیتواند مرجع تقلید یاامام جماعت شود؛حتی علامه مجلسی رحمة الله علیه مینویسد که به شیخ صدوق و سیدمرتضی وابن ادریس منسوب است که نظربه کفر ولد الزّنا داده اند اگرچه کفر خودرا آشکارنکند وعلامه درتوجیه این مطلب اینطور مطرح میکنند که: این مخالف اصول عادلانه شیعه است زیرا او به اختیارخود کاری نکرده است که مستحق چنین عذابی باشد وخداوند به بندگانش ظلم نمیکند وکفر او ازاین جهت است که خود بااختیار دردنیا کافرشود وازاین رو حکم به کفراو داده شده است (وبنابرروایات) وارد بهشت نمیشود اما وارد جهنم هم نمیشود مگرآنکه آنچه استحقاق آنرا دارد ازاو سربزند ومرتکب آن شود؛و علامه مجلسی در پایان مینویسد این مسئله ازمسائلی است که عقل ها درآن حیران است وبزرگان درآن به تردید افتادند و وارد نشدن به آن به سلامت نزدیک تراست(یعنی بهتراست زیاد وارد این بحث نشویم) وچیزی بهترازآن نیست که بگوییم خدا بهتر میداند .[17]

دراینجا این سؤال مطرح شود که با این شرایط آیابه آنها ظلم نشده؟

شاید پاسخی که بتوان به این سؤال داد این باشد که ولد الزّنا بودن فرد به رفتار وعقاید واعمال فرد در عالم ذر برمیگردد زیرا خداوند عادل است و نسبت به هیچ موجودی ظلم نمیکنند و نقصی که فرد با ولدالزّنا بودن متوجه آن است نتیجه اختیار وانتخاب واعمال فرد در عالم ذر است که براین دنیا اثرگذاشته است؛البته ولد الزّنا بودن دراین عالم به این معنا نیست که فردی که ازطریق نامشروع متولد شده،دراین عالم حتما بد عاقبت خواهد بود ودرعالم بعد هم مستحق عذاب الهی خواهد شد، بلکه او نیز دراین دنیا مسئول اعمال خود است وباید تلاش کند تا راه خوبی را درپیش بگیرد تا درعالم بعد ازاین دنیا گرفتار عذاب نشود واگر فرد ولد الزّنا درآخرت دچار عذاب الهی شود ،اونیز مانند انسانهای دیگر نتیجه ی اعمال خود را دیده است ومیتواند دراین دنیا به خوبی ونیکی عمل کند تا درآخرت نتیجه نیک آنرا مشاهده کند .

سنداین بیان میتواند روایتی ازامام صادق علیه السلام باشد که:

((عَن أَبی خَدیجة ،عن أبی عَبدالله علیه السلام قال:لَو کانَ أَحد مِن وَلدِ الزّنا نَجا،نجا سَائح بَنی إسرائیل؛ فَقیلَ لَهُ : وَما سائِح بَنی إسرائیل؟قال:کانَ عابِداً ؛فقیلَ لَهُ :إنَّ وَلد الزّنا لایطیب أبَداً وَلایقبَل الله منه عَمَلاً ؛ قال: فَخَرَجَ یسیح بین الجِبال ویقُولُ مَا ذَنبی؟))[18]

امام صادق علیه السلام فرمودند:اگر کسی ولدالزّنا باشد نجات پیدا میکند، سائح بنی اسرائیل نجات پیداکرد، پرسیده شد سائح بنی اسرائیل کیست؟امام فرمودند: او عابد بود ؛ به او گفته شد ولدالزنا هرگز پاک نمیشود و خدا عملی را ازاو قبول نمیکند پس سائح به میان کوه ها رفت وفریاد میزد گناه من چیست ؟

4-والدین مؤمن یافاسق

پیشرفت درراه تعالی وموفقیت درمسیر صحیح نیازمند عواملی است که مهم ترین آنها خواست واراده و تصمیم خود فرد است اما مواردی مانند داشتن والدین عفیف ونیکو سیرت نیز نقش بسزایی درموفقیت فرد دارد؛ بدون تردید کسی که والدینش اورا به سوی معنویت وراه صحیح دعوت وتشویق میکنند راهش هموارتر ازکسی است که خود میخواهد به سوی رشد وتعالی حرکت کند ولی والدین واطرافیانش نه تنها اورا دعوت وتشویق نمیکنند بلکه سدّ راه اوهم میشوند .

تأثیر والدین پاک وعفیف را دراین روایت بهتر میتوان فهمید که امام صادق علیه السلام فرمودند:((طُوبی لِمن کانَت أمّهُ عَفیفة))[19] :خوشابه سعادت کسی که مادرش عفیف باشد .

میدانیم که داشتن مادرعفیف وپاکدامن ویا فاسق وگنهکار دراختیار کسی نیست وازطرفی هم مسلّم است که خداوندمتعال به هیچ کسی ظلم نمیکند پس چگونه میشود که فردی مادری عفیف دارد ودیگری مادری فاسد؟ ممکن است بعضی درپاسخ اینطور بگویند که بودن چنین تفاوت هایی لازمه ی زندگی دنیایی ست وامکان ندارد همه ی انسانها ازنظر شرایط درموارد مختلف یکسان ویکی باشند . اما با کمی تفکر معلوم میشود که این جواب چندان قانع کننده نیست زیراممکن است بازاین پرسش مطرح شود که چه چیزی باعث این شده تافرد الف مادرش عفیف باشد و فرد ب نباشد؟اینها برچه اساسی انتخاب شدند؟ به نظر میرسد که تنها پاسخ قانع کننده در برابر این تفاوت، وضعیت اعتقادی وعملی انسان درعالم ذر باشد ؛یعنی فرد درعالم ذر عقایدی داشته ویا اعمالی را انجام داده است که نتیجه آن دراین دنیا این چنین بُروز کرده که مثلا مادری عفیف وپاکدامن داشته باشد ویاوالدینی گنهکار وفاسق![20]

البته هم فردی که دارای والدین عفیف است و هم فردی که والدینش گنهکارند،هردو باتوجه به شرایط وموقعیّتی که درآن هستند ،از امداد وکمک الهی درجهت نِیل به سعادت وکمال بهره مند خواهند بود ؛یعنی اینطور نیست که اگر فردی والدینش اهل دین وعفت نیستند،خدانیز او را یاری نکند وشرایط همواره برایش سخت باشد؛چه بسا به میزان تلاش بیشتری که نسبت به دیگران برای رسیدن به تقرب الی الله وکمال میکند، ازاجر بیشتری هم بهره مند شود.

5-اهالی شهرهای مذموم یاممدوح

روایاتی وجود دارد که درآنها اهالی بعضی ازشهرها مورد مدح و یا ذم قرار گرفته اند حتی دربرخی ازروایات اهالی برخی ازشهرها به خاطر برخی ویژگی های جسمانی مورد مذمت قرار گرفته اند ویا کاستی هایی را برای اهالی برخی شهر ها ذکر کرده اند که مفاد این احادیث درظاهر با عدل الهی منافات دارد وعلامه مجلسی در توضیح این روایات اینگونه مطرح میکنند که خداوند وقتی آن انسانها را خلق کرد، باعلم خود میدانست که آنها افراد شروری خواهند شد لذا آنها را اهالی این شهرها(شهرهای مذموم) قرار داد بدون اینکه اثری دراختیار و اعمال آنها داشته باشد ویا اینکه مراد روایات این باشد که افراد آن شهرها دارای مراتب ناقصی ازکمال هستند وقابلیت فضائل بلند وکمالات را ندارند وبدون آنکه مجبور به اعمال زشت وناپسند باشند ؛ به بیان دیگر باآنکه بعضی افراد درشهرهای مذموم واهل شرارت به دنیا میایند واهل آنجا میشوند ولی این به معنای جبر درکار وعمل ناپسند وشرارت بار نیست و هرکس بااراده واختیار خود راه خویش را انتخاب میکند ،کما اینکه میبینیم افراد فاضلی را که درمحیطی غیر دینی متولد شده وبزرگ شده اند اما باهمت واختیار وامداد الهی توانسته اند به مراتب بالایی ازکمال برسند.

اما ممکن است این سؤال مطرح شود که درست است هرکس بااختیار خود عملی را انتخاب وآنرا انجام میدهد و هیچ چیز حتی محیط کسی را مجبور به چیزی نمیکند اما با اینحال نمیتوان اثر جامعه وشهر واطرافیان هرفرد را درروح و روان آن شخص نادیده گرفت وقتی شخصی در محیطی سرشار ازشرارت متولد میشود، صدمات روحی وروانی وفکری زیادی به او وارد میشود که گویی عِقاب قبل ازگناه است !

پاسخ به این سؤال نیز با توجه به عالم ذر و وجود یکسری اعمال ورفتار درانسانها درآن عالم حل میشود ؛اینطور که علت به دنیا آمدن فرد در محیطی شرور، میتواند نتیجه اعمال وعقاید ویا تصمیمات یک فرد درعالم ذرباشد که دراین دنیا نمایان شده ویا متولد شدن فرد درمحیطی سرشار ازدیانت وشهری ممدوح وجامعه ای مدین میتواند بازهم نتیجه ی انتخاب وعقاید ورفتار وتصمیمات فرد در عالم ذر که پیش ازاین دنیا بوده ، باشد.[21]

6-متولد شدن درادیان وگروه های مختلف

گاهی مطرح میشود که اگر ماشیعه هستیم که مسئله خاص و ویژه ای نیست!ماشیعه هستیم چون درخانواده ای شیعه به دنیا آمده ایم واگر درخانواده ای بودایی ویا مسیحی و... به دنیا می آمدیم حتما از اهالی آن دین بودیم!

اینکه نباید دین فرد صرفاً تقلید از خانواده واجداد باشد سخن بسیار صحیحی ست که اسلام وبالاخص شیعه آنرا با جدیت مطرح ودنبال میکند ؛ سنداین مدعا آیه ی 104 سوره مبارکه مائده است که خداوند میفرمایند:

وَإذا قیِلَ لَهُم تَعالَوا إلی مَا أنزَل اللهُ وَإلی الرَّسولِ قالوا حَسبُنَا ماوَجدنا عَلیه ءابَاءَنا أَوَلَو کانَ ءاباؤُهُم لَا یَعلَمونَ شَیئاً وَلایَهتَدونَ.

(وهنگامی که به آنان گویند:به سوی آنچه خدانازل کرده وبه سوی پیامبرآیید،گویند:روش وآیینی که پدرانمان را برآن یافته ایم، مارا بس است آیا هرچندپدرانشان چیزی نمیدانستند وهدایت نیافته باشند[بازهم این تقلید جاهلانه وناروا را برخود میپسندند؟!])[22] .علاوه براین آیه میتوان به آیه22 سوره زخرف وآیه 170 سوره بقره نیز اشاره کرد که به مذمت تقلید کورکورانه ومتعصبانه از اجداد میپردازد.

درست است که این آیات درمذمت غیر مسلمانان نازل شده ولی طبق نظر علمایی همچون شیخ طبرسی میتوان ازآن اینطور برداشت که تقلید دردین وعمل بدون حجت ویقین صحیح نیست و کسب شناخت ومعرفت دردین ضروری میباشد[23].پس حتی افرادی هم که درخانواده شیعه متولد شده اند باید خود به کسب حقیقت دین وحقایق بپردازند ؛چرا که به عقیده شیعه تقلید دراصول دین واعتقادات صحیح نیست وتنها تقلید دراحکام وفروع دین جایز است.

اما بازهم این سؤال مطرح است که چگونه میشود فردی درخانواده شیعه متولد میشود و مسیر تشیع واعتقاد به آن برایش هموارتر است و شخص دیگری در خانواده ای کافر یا یهودی ویا مسیحی و.. متولد میشود ؟

برای پاسخ این سوال میتوان به روایت امام صادق علیه السلام مراجعه کرد که در صفحات آغازین این نوشتار نیز به آن اشاره شد:

وَرُوِیَ مُحَمّد بنِ عَلِیِّ بنِ إبرَاهِیمِ بنِ هَاشِمِ القُمِّیِّ فِی کِتابِ عِلَلُ الأشیَاءِ عَن الصَّادِقِ عَلیهِ السَّلام فِی حَدیثِ أخذِ میثَاق فِی عالَم الذَّر:أنَّ الله قالَ :ألَستُ بِرَبِّکُم وَمُحَمَّدٌ نَبیُّکُم وَعَلِیٌّ وَالأَئِمّةُ أئِمّتُکُم؟فَقالُوا کُلُّهُم عَلی الإقرارِ:بَلی،فَمِنهُم مَن أقَرَّ فِی قَلبِه بِالله وَلم یُقَر بِمُحَمِّدٍ وَلا بِالأئِمَّه،وَهُم قَومٌ مِنَ الیَهود وَقَومٌ مِن النَّصَاری،وَمِنهُم مَن آمَن وَأقَرَّ بِالله وَبِرَسولِه وَلَم یُصَدِّق بِأمِیرِالمؤمِنینِ وَالأئِمَّة عَلیهِم السّلام وَهم السَّواد الأعظَم وَالخَلقُ الکثیرُ مِنَ النّاصِبیّة،وَمِنهُم مَن آمَن وَصَدَّقَ بِاللهِ وَبِرَسولِه وَالأئِمّه،وَهُم الشّیعَة الّذِّین یَتَوَلَّونَ آلَ مُحَمَّدٍ وَیَتَبَرَّئُونَ مِن أَعدائِهِم وَمِنهّم مَن أقَرّ بَلِسانِهِ وَلَم یُصَدِّق بِقَلبِهِ لابِاللهِ وَلابِرَسُولِهِ وَلا بِالأئِمّة.وَهُم الزَّنَادِقَةُ وَالدَّهرِیَّةُ وَ المُلحِدونَ،فَخَرَجُوا إلی الدُّنیا عَلی هذا، إلّا أنَّهُم أظهَرُو فِی الدُّنیا مَا أضمَروهُ فِی الذَّرِّ.[24]

این روایت نیز به وضوح بردیگر تأثیر عالم ذربراین دنیا دلالت میکند ؛ طبق این روایت نوع اقرار انسانها به ربوبیّت خداوند وتصدیق پیامبر واهل بیت علیهم السلام درعالم ذر ، تعیین کننده دین وایمان آنها دراین عالم ماده شده است .مثلا آنکه به خدا ایمان آورد وپیامبر واهل بیت علیهم اسلام را زباناً وقلباً تصدیق کرد دراین عالم شیعه است ؛ اما همواره این نکته مورد توجه است که این به آن معنانیست که کسی که شیعه متولد شد حتما شیعه ازاین دنیا خواهد رفت وحتما عاقبت بخیر خواهد شد وکسی که کافر به دنیا آمد کافر هم ازدنیا خواهد رفت! اصل اختیار واراده آدمی پابرجاست وچه بسا کفار ومسیحیان واهل دیگر ادیان وگروه ها که به حق روآورده وشیعه شدند ومراتب کمال را پیموده اند و چه بسا مسلمانانی که راه ضلالت درپیش گرفته وگمراه شده اند! همه چیز به انسان بستگی دارد که با اختیار ومدد الهی کدام راه را انتخاب و در پیمودن آن مبادرت ورزد.

7-سختی های شیعیان درعالم دنیا

روایاتی وجود دارد که این معنا را میرسانند که خداوند درعالم ذر اهل بیت علیهم السلام وشیعیانشان را ازسختی ها ومصائبی که دراین دنیا درپیش روی آنها است آگاه نموده وضمن دعوت آنها به صبروشکیبایی ، دراین مورد ازآنها پیمان گرفته است ونیز پیامبراکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم براین امر با ایشان پیمان بسته است؛ این روایات گویای این حقیقت هستند که انسانها درعالم ذریکدیگر را میشناختند وازاوضاع واحوال یکدیگر آگاه بوده اند وشیعیان نیز به خوبی جایگاه خود را میدانستند وازاموری که درپیش رو خواهند داشت مطلع بوده ونیز اجروپاداشی که خداوند به خاطر ایمان، اعتقاد واعمال نیک به آنها خواهد داد را میدانستند وبه ثبات قدم داشتن واستواری دراین مسیر هم پیمان شده اند وبا سلام برپیامبراکرم صلوات الله علیه باایشان تجدید پیمان کرده اند وازخدای متعال عمل به وعده اش را میخواهند .[25]

برای دانستن چیستی سلام برپیامبر دراین مورد،به حدیثی ازامام صادق علیه السلام مراجعه میکنیم:

((بَعضُ أَصحابنا رَفَعَهُ عَن مُحَمَّدِ بنِ سِنانٍ عَن داوُدَ بنِ کَثیرٍ الرَّقِّیِ قال:قُلتُ لِأَبی عَبدِالله مَا مَعنَی السّلام ِ علی رَسولِ الله فَقالَ إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتعالی لَمّا خَلَقَ نَبِیُّهُ وَ وَصِیُّهُ وَ ابنَیهِ وَجَمیعَ الأئِمَّةِ وَخَلَقَ شیعَتَهُم أَخَذَ علیهِمُ المیثاقَ وَأن یَصبِروا وَیُصابِروا وَیُرابِطوا وَأَن یَتَّقوا اللهَ وَوَعَدَهُم أن یُسَلّمَ لَهُمُ الأرضَ المُبارَکَةَ وَالحَرَمَ الآمِنَ وَ أَن یُنَزِّلَ لَهُمُ البَیتَ المَعمُورَ وَیُظهِرَ لَهُمُ السّقفَ المَرفوعَ وَیُریحَهُم مِن عَدُوِّهِم وَ الأَرضِ الّتی یُبَدِّلُها اللهُ مِنَ السَّلامِ وَیُسَلّمُ مافیها لَهُم لاشِیَةَ فیها قالَ لَاخُصومَةَ فِیها لِعَدُوِّهِم وَأن یَکونَ لَهُم فیها ما یُحِبّونَ وَأخَذَ رَسولُ اللهِ صلی الله عَلیه وَآله وسلّم عَلی جَمیعِ الأئمَّةِ وَ شیعَتِهِم المیثاقَ بِذلک وَإنّما السّلامُ عَلیهِ تَذکِرَةُ نفسِ المیثاقِ وَتجدیدٌ لَهُ علی اللهِ لَعلَّهُ أَن یُعَجِّلَهُ جَلَّ وَعَزَّ وَ یُعَجِّلَهُ جَلَّ وَعَزَّ وَ یُعَجِّلَ السّلامَ لَکُم بِجَمیعِ مَا فِیهِ .))[26]

((داوود بن کثیر رقّی از امام صادق علیه السلام معنای سلام برپیامبرصلوات الله علیه رامیپرسد،حضرتش چنین پاسخ میدهد: خداوند متعال آنگاه که پیامبرش و وصی او ودختر ودوپسراو وهمه ی امامان وشیعیان ایشان را آفرید ازآنهاپیمان گرفت که صبرپیشه سازند وهمدیگر راتحمل کنند ؛بایکدیگر درارتباط باشند وراه تقوا پیش گیرند .خداوند در برابر آن به ایشان وعده داد که زمین مبارک وحرم امن را تسلیم آنها سازد...رسول خدا صلّی الله علیه وآله ازهمه امامان علیهم السلام وشیعیان ایشان براین امرپیمان گرفت .سلام بررسول خدا صلّی الله علیه وآله یادآوری همان عهد وتجدید پیمان برخداوند است تااینکه خدای متعال درامرخویش تعجیل فرماید وسلام خودرا باتمام آنچه درآن است ،به زودی برساند .))[27]

8-تعیین یاران وپیروان امام عصرعلیه السلام

بعضی ازروایات درباب عالم ذر گویای این مطلب هستند که خداوند درعالم ذر درجه بالایی ازمعرفت اولیای خویش وشناخت حقیقت ولایت رابه بندگان عطا فرموده است تاجایی که ازمؤمنان پیمان گرفته که درهنگام قیام حضرت مهدی علیه السلام ایشان را یاری کنند وهمچنین این دست ازروایات بیانگر این هستندکه یاران حجة بن الحسن علیه السلام ازپیش تعیین شده وباایشان درقیام حضرتش هم پیمان شده اند وخداوند هم دراین مورد ازآنها پیمان گرفته است.[28]

((عَن أبی بصیر عَن أبی عبدالله علیه السلام أنّه قال:لوخَرَجَ القائِم لَقَدأنکره النّاس ، یَرجِعُ إلیهم شابّاً موفّقاً فلا یلبث علیه إلّاکلُّ مؤمن أخذَ الله میثاقه فِی الذَّرِّ الأوّل .))[29]

امام صادق علیه السلام فرمودند((چون قائم علیه السلام خروج کند مردم انکارش میکنند اوبه سوی ایشان بازمیگردد درحالی که جوانی کامل است پس کسی بااو نمی ماند مگرمؤمنی که خدای تعالی پیمان اورا در عالم ذر اول گرفته است .))[30]

نتیجه گیری

   این مقاله باعنوان بررسی عالم ذر وبازتاب آن درزندگی دنیایی انسان،درصدد بیان وبررسی جایگاه عالم ذر در عوالم پیشینِ زندگی انسان و بیان تأثیر آن در عالم ماده بود .درمورد این عالم نظرات مختلفی مطرح میشود اما مشهور علما نظر بر وجود این عالم ومؤثر بودن آن درزندگی وتعیین سرنوشت انسان دارند . اثراتی مانند تعیین یاران وپیروان یاران امام عصر علیه السلام،متولد شدن درادیان وگروه های مختلف،داشتن والدین مؤمن یافاسق ،فرزند نامشروع بودن،مشخص شدن سعادت و شقاوت، برتری پیامبراکرم صلوات الله علیه بردیگر پیامبران وهمچنین سختی های شیعیان دراین دنیا،مطرح وشرح داده شد البته طبق آنچه دراین نوشتارگفته شد، تأثیر عالم ذر درزندگی عالم ماده برای انسان به طور کامل وجبری نیست و خداوند به عنوان اتمام حجت و لطف به انسان، فرصت زندگی دراین عالم را به او داده تا با اراده واختیار خود بتواند سرنوشت مدنظر خود را براساس اعمال وعقاید وتصمیماتش رقم بزند .

                  

فهرست منابع

1-قرآن کریم

2-انصاریان،حسین،ترجمه قرآن کریم،انتشارات خجسته،تهران،چاپ اول،1396،سوره اعراف .

3-انصاریان،حسین،ترجمه قرآن کریم،انتشارات اسوه،قم،1383ش .

4-اکبری،محمدرضا،عالم ذرآغازشگفت انگیز انسان،کتاب جمکران(نشردیجیتال مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان)،1398،قم .

5-بحرانی،هاشم،البرهان فی تفسیرالقرآن،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،1107ه،ج2 .

6-رادان ،صغری،دیاری بیدگلی،محمدتقی،بررسی روایات تفسیری عالم ذر،فصلنامه علمی حدیث پژوهی،پاییز وزمستان1398،شماره22 .

7-شیخ صدوق،علل الشرایع،انتشارات المکتبةالحیدریه،قم،1383ش،ج2 .

8-شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،ج3 .

9-عاملی،حر،مرعشی نجفی،شهاب الدین،اثباة الهداة بالنصوص والمعجزات،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،2004م-1425ه،ج2 .

10-قرامکی،محمدحسن قدردان،نگاهی به عالم ذر،کیهان اندیشه،1373،شماره58 .

11-کلینی،محمدبن یعقوب،اصول کافی،دارالتعاریف للمطبوعات،بیروت،1411 ق،ج2 .

12-کلینی،محمدبن یعقوب،اصول کافی،دارالکتب الاسلامیه،تهران،1407 ق،ج1 .

13-کلینی،محمدبن یعقوب،آیت اللهی،مهدی،ترجمه اصول کافی،انتشارات جهان آرا،تهران،چاپ دوم،1387ش،ج3 .،

14-کلینی،محمدبن یعقوب،محمدباقرکمره ای،ترجمه اصول کافی،انتشارات اسوه،زمستان1387،چاپ دهم،ج4 .

15-مجلسی،محمدباقر،بحارالأنوار،داراحیاء التراث العربی،بیروت-لبنان،1368ش،ج57-ج5 .

16-نوائی،محمدرضا،ارتباط باعالم ذر،انتشارات نسیم کوثر،قم،چاپ اول،1386 .

17-hadith.net(پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه)،عالم ذر،واژه نامه عقاید2،اصغرغلامی .

 

[1]-دانش آموخته شیعه شناسی تکمیلی،مجمع جهانی شیعه شناسی قم،پاییزسال،1401،استان البرزشهرکرج،آیدی ایتا:rs9949@.

[2]-محمدرضانوائی،ارتباط باعالم ذر،انتشارات نسیم کوثر،قم،چاپ اول،1386،ص14.            

[3] -همان،

[4] -حسین انصاریان،ترجمه قرآن کریم،انتشارات خجسته،تهران،چاپ اول،1396،سوره اعراف،ص173.

[5] -محمدحسن قدردان قرامکی،نگاهی به عالم ذر،کیهان اندیشه1373،شماره58.

[6] -حرّعاملی،شهاب الدین مرعشی نجفی،اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،2004م-1425ه ،ج2،ص248 .

[7] -هاشم بحرانی،البرهان فی تفسیرالقرآن،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،1107ه،ج2،ص607،ذیل آیه172 سوره اعراف.

[8] -محمدبن یعقوب کلینی،مهدی آیت اللهی،ترجمه اصول کافی،انتشارات جهان آرا،تهران،چاپ دوم،1387ش،ج3،ص31 .

[9] -محمدبن یعقوب کلینی،اصول کافی،دارالتعارف للمطبوعات،بیروت،1411ق،ج2،ص12.

[10] -شیخ کلینی،محمدباقرکمره ای،ترجمه اصول کافی،انتشارات اسوه،زمستان1387،چاپ دهم،ج4،ص43 .

[11] -محمدرضااکبری،عالم ذر آغازشگفت انگیز زندگی انسان،کتاب جمکران(نشردیجیتال مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان)،1398،قم،ص59

[12] هاشم بحرانی ، همان،ص613

[13] -محمدباقرمجلسی،بحارالانوار،دارإحیاء التراث العربی،بیروت-لبنان،1368ش،ج57،ص365 .

[14] -محمدرضا اکبری ،عالم ذر آغازشگفت انگیززندگی انسان،همان ، ص63

[15] -نکته:مثال برای تقریب به ذهن وفهم بیشتر وراحتتر موضوع بیان شد وگرنه علم نامتناهی الهی هرگز قابل مقایسه ومثال با مخلوقات نیست .

[16] -محمدباقرمجلسی،بحارالانوار،همان،ج5،ص285

[17] -محمدرضا اکبری، عالم ذرآغازشگفت انگیز زندگی انسان ،همان ، ص60

[18] -محمدباقرمجلسی،بحارالانوار،همان،ص286

[19] -شیخ صدوق ، علل الشرایع ، انتشارات المکتبة الحیدریه ،قم،1383ش ،ج2،ص341 .

[20] -ر.ک:محمدرضا اکبری،عالم ذرآغازشگفت انگیزانسان،همان

[21] -ر.ک:همان،ص62

[22] -حسین انصاریان،ترجمه قرآن کریم،انتشارات اسوه،قم،1383 ش،ص125 .

[23] -ر.ک:شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،ج3 ص434 .

[24] - حرّعاملی،شهاب الدین مرعشی نجفی،اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،همان .

[25]-hadith.net(پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه)،عالم ذر،واژه نامه عقاید2،اصغرغلامی،ص169 .

[26] -محمد بن یعقوب کلینی ،اصول کافی،دارالکتب الاسلامیه ،تهران،1407ق،ج1،ص451 .

[27] -hadith.net،همان،ص178 .

[28] -صغری رادان،محمدتقی دیاری بیدگلی،بررسی روایات تفسیری عالم ذر،فصلنامه علمی حدیث پژوهی،پاییزوزمستان1398، شماره22، ص168.

[29] -محمدباقرمجلسی،بحارالانوار،همان،ج52،ص287 .

[30] -صغری رادان،محمدتقی دیاری بیدگلی،همان .


چاپ   ایمیل