رهنمودهای حاصل از عهدنامه مالک اشتر برای تنظیم خط مشی ارتباطی حکومت ها با شهروندان

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 13 - 26 دقیقه)

مقدمه
ارتـباط [1]، شـالودۀ ضروری هرگونه کنش متقابل اجتماعی است؛ (گیدنز، 1377: 776)که با آن،ابعاد گوناگون حیات جمعی قوام می یابد. (ساروخانی، 1377: 34) ازاین رو، هر حکومتی بـرای بـرقراری تـعامل بین سه عنصر سازندۀ هر ساختار سیاسی (شامل:قانون، مـقامات و مردم ) و نیز اجرای منظم خطمشی ها و تصمیم های اتخاذشدۀ مقام های درون یک نظام سیاسی، نیازمند و موظف به تهیه و تنظیم اصول و هنجارهایی بـرای راهـبری رفـتار مقامات و مردم) و نیز اجرای منظم خطمشی ها و تصمیم های اتخاذشدۀ مقام های درون یک نظام سـیاسی،نـیازمند و موظف به تهیه و تنظیم اصول و هنجارهایی برای راهبری رفتار نظام های ارتباطی

(Communication Systems) خود است که به مجموعۀ آنـها، خـطمشی های ارتـباطی (Communication Policies ) گفته می شود. (گیدنز،1377:325؛ لی،1356:78،91؛مولانا،1371:78) در این میان،از آنجا که خطمشی های ارتباطی، از ایدئولوژی های سیاسی، شرایط اجـتماعی و اقـتصادی هـر جامعه و ارزش هایی[2] که زیربنای آنها را تشکیل می دهند، ناشی می شود،و از سوی دیگر ارزش های اجتماعی (Social Values) نـیز خـود بـا هنجارها (Norms) (بایدها و نبایدها،یا قواعد نشأت گرفته از ارزش ها برای تنظیم روابط و رفتار انسان ها )، عقاید عـمومی، احـکام (کیفرها و پاداش ها برای رفتار مرتبط با یک هنجار اجتماعی) و آرمان ها (گاهی در یک جامعه یک ارزش آن قدر گـسترده مـی شود و سـازمان می یابد که به آرمان تبدیل می شود ) رابطۀ نزدیکی دارند، در عمل،به مثابه موجودات زنده ای بـه شـمار می روند که در گروه های اجتماعی و جوامع انسانی زندگی می کنند.(محسنیان راد،1375:28-31؛بیرو،1375:248؛مندراس، 1349:376؛ Case ,1977:44;Schaefer,1983:59 ) حال اگر بـا دیدگـاه انـتقادی به مقولۀ ارتباطهای اجتماعی (Social Communication ) توجه کنیم،معلوم می شود که این گونه ارتباطها هم خودبه خود،میان افراد صـورت مـی گیرد و می توان آنها را از طریق مجراهای نهادی به خصوص وسایل ارتباط جمعی در دنیای مـعاصر تـنظیم و رهـبری کرد. یافته های مطالعات متعدد و آموزه های تاریخی بیانگر آن است که در جوامع بشری،نهادها، سازمان ها و مجراهای ارتباطی که بر زنـدگی مـردم تـأثیر می گذارند، همواره خارج از دسترس شهروندان معمولی اند و این امر، مانع از مشارکت کامل عامۀ مـردم در امـور مربوط به خود و جامعه می شود.(مولانا، 1371: 91-92؛لی،1356:25، 31، 78 ) بنابراین،با توجه به این نکتۀ مهم که فرمان امام عـلی(ع)در سـال 37 قمری به مالک اشتر[3]، هنگامی که او را به فرمانروایی مصر برگید،تجلی گاه بخشی از ارزش ها و هـنجارهای سیرۀ حکومتی آن حضرت (ع)است و عهدنامۀ مـالک، یکی از شـگفت انگیزترین، نـفیس ترین و ارزنده ترین دستورکارها برای فرمانروایی،حکمرانی، مردم داری و حـکومت داری بـه شمار می رود که آن را منشور حکومتی،منشور کارگزاران و آداب الملوک [4] نامیده اند و خوشبختانه امروزه بیشتر از گـذشته،در دسـترس همگان است.[5] اگر محتوای این عـهدنامه مـرور و از جنبۀ نـحوۀ ارتـباط حـکومت ها با شهروندان بررسی شود؛ سؤالی که در این نـوشته سعی می شود پاسخ هایی به آن داده شود، این است که حضرت امیر المـؤمنین عـلی(ع) برای تنظیم خطمشی های ارتباطی حکومت ها بـا شهروندان، بر چه رهـیافت هایی (approuches) تـأکید داشته و آنها را به عنوان آمـوزه های مـانا،برای بشریت به میراث گذاشته است.

البته باید تأکید کرد،این بررسی صرفا برای سـهولت انـدیشه در حوزۀ مطالعات دین و مدیریت ارتباطات انـجام مـی گیرد و نـباید دلیلی بر نیاز مـعارف و آمـوزه های اسلامی به این گونه عـلوم بـه شمار آید.

در این مطالعه،از روش تحقیق اسنادی استفاده شده است و برای پاسخگویی به سؤال مدنظر،اطلاعات مـورد نـیاز پس از مراجعه به محتوای منابع و مآخذ مـرتبط بـا موضوع تـحقیق گـردآوری و سـپس از آنها استفاده شده اسـت؛ منابع و مأخذی که در قالب مجموعۀ نفیس نهج البلاغه،کتاب ها،پایان نامه های دوره های تحصیلات تکمیلی و مقالات علمی انـتشار یافـته و به نوعی در دسترس بوده اند.

از آنجا که سـیاستگذاری ارتـباطی و بـرنامه ریزی ارتـباطی[6] مـبتنی بر آن در خلأ انـجام نـمی شود و فرایندهای آن در هر حکومت و جامعه ای،تحت تأثیر و نفوذ عوامل گوناگونی است،مانند انگارۀ اجتماعی حاکم بر جـامعه،هـدف های ارتـباطی [7] مدنظر حکومت،دسترسی دست اندرکاران حکومتی به مـنابع ارتـباطی مـورد نـیاز بـرای ارتـباط با مخاطبان هدف،و... (مولانا،1371:158-161). بررسی توصیفی مباحث و موضوع های مطرح شده در فرمان حضرت امیر المؤمنین امام علی(ع)به مالک اشتر،بیانگر آن است که در این گنجینۀ ارزشمند دستور العمل ها برای تـحقق یک فرمانروایی،حکمرانی،مردم داری و حکومت داری شایسته و بایسته بر جوامع انسانی، می توان رهیفت هایی در حوزۀ تنظیم خطمشی های ارتباطی حکومت ها با شهروندان،به عنوان آموزه های مانا برای تمامی جوامع بشری مشاهده کرد.

1.توجه و احترام یکسـان بـه تمامی شهروندان
امام علی(ع)در بخشی از عهدنامۀ مالک و پیش از تأکید بر گونه گونه بودن شهروندان هر جامعه ای و کارکردهای تعاملی آنها با یکدیگر،ابتدا بر این نکتۀ مهم،اساسی و کلیدی تأکید دارند که: «...و مهربانی بـر رعـیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان،و مباش همچون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری!چه،رعیت دو دسته اند:دسته ای بـرادر دینـی تواند و دسته دیگر در آفرینش بـا تـو همانند.»(نهج البلاغه،1380:نامۀ 326/53) آن حضرت(ع)،توجه و احترام یکسان به همگان را وظیفۀ حکومت و حاکم دانسته و درواقع آن را انگارۀ اجتماعی حاکم بر تنظیم روابط حکومت با تـمامی شـهروندان برشمرده است.

شایان ذکر اسـت که واژۀ «رعـیت» علی رغم مفهوم منفوری که به تدریج در زبان فارسی به خود گرفته،مفهومی زیبا و انسانی داشته است.واژۀ«راعی»در مورد حکمران از واژۀ «رعیت» در مورد تودۀ محکوم را نخستین بار رسول اکرم(ص)در سخنان خود به کار برده اسـت و سـپس به وفور در سخنان امام علی(ع)-از جمله در عهدنامۀ مالک -به کار رفته است.این لغت از مادۀ «رعی» به معنی«حفظ و نگهبانی»است؛و از آن جهت به مردم «رعیت» اطلاق شده که حکمران عهده دار حفظ و نگهبانی جـان و مـال و حقوق و آزادی هـای آنها است؛چنان که حدیث جامعی از نظر مفهوم این کلمه از حضرت محمد(ص)وارد شده است که فرمودند: «همانا هرکدام از شما نـگهبان و مسئولید؛امام و پیشوا،نگهبان و مسئول مردم است؛ زن نگهبان و مسئول خـانه شـوهر خـویش است؛ غلام نگهبان و مسئول مال آقای خویش است. هان!پس همه نگهبان و همه مسئولید.» (مطهری،1354:129)

2.مشخص کردن گروه های اجـتماعی که شـهروندان به آنها تعلق دارند و فراهم سازی امکان تعامل بین حکومت و گروه های مختلف جامعه
امـام عـلی(ع)در بـخشی از عهدنامۀ مالک،پس از اشاره به انگارۀ اجتماعی مورد نظرشان برای تنظیم روابط حکومت با تمامی شهروندان،بـر گونه گونه بودن گروه های اجتماعی در هر جامعه و کارکرد تعاطی آنها با یکدیگر و با حکومت تأکید داشـته می فرمایند:

«و بدان که رعیت را صـنف هـاست که کار برخی جز به برخی دیگر راست نباید،و به برخی از برخی دیگر بی نیازی نشاید. از آنان سپاهیان خدایند و دبیران که در نوشتن نامه های عمومی و یا محرمانه انجام وظیفه نمایند؛ و از آنها داورانند که کار به عدالت دارند و عـاملانند که کار خود به انصاف و مدارا رانند؛ و از آنان اهل جزیه [8] و خراجند[9]، از ذمیان و مسلمانان؛ و بازرگانند و صنعتگران و طبقۀ فرودین از حاجتمندان و درویشان. و خدا نصیب هر دسته را معین داشته و میزان واجب آن را در کتاب خود یا سنت پیامبرش(ص) نگاشته، که پیمـانی از جانب خدا و نگهداری شده نزد ماست.

پس سپاهیان-به فرمان خدا -رعیت را دژهای استوارند،و والیان را زینت و وقار. دین به آنان ارجمند است،و راه ها بی گزند؛و کار رعیت جز به سپاهیان قرار نگیرد،

و کار سپاهیان جز بـا خـراجی که خدا برای آنان معین فرموده درستی نپذیرد، تا بدان در جهاد با دشمن خود نیرومند شوند و کار خود را سامان دهند. و آنان را از خراج آن اندازه باید که نیازمندیشان را کفایت کند.

و این دو دسته-رعیت و سپاهیان-بـرپای نـماند جز با سومین دسته از مردمان که قاضیانند و عاملان و نویسندگان دیوان، که کار عقدها را استوار می کنند و آنچه سود مسلمانان است،فراهم می آورند، و در کارهای خصوصی و عمومی مورد اعتمادند.

و کار این جمله استوار نشود جز بـا بـازرگانان و صـنعتگران که فراهم می شوند و با سودی که بـه دسـت مـی آرند،بازارها را برپا می دارند،و کار مردم را کفایت می کنند،در آنچه دیگران مانند آن نتوانند.

سپس طبقۀ فرودینند از نیازمندان و درویشان که سزاوار است بخشیدن به آنان،و یاری کردن ایشـان. و بـرای هـریک از آنان نزد خدا-از غنیمت –گشایشی است، و هریک را بر والی حـقی، چـندان که کارشان را سامان دهد، و والی چنان که باید از عهدۀ آنچه خدا بر او واجب کرده برنیاید، جز با کوشش و از خدا یاری جستن و خود را برای اجـرای حـق آمـاده کردن، و شکیبایی در انجام کار، بر او آسان باشد یا دشوار.» (نهج البلاغه،1380:نـامۀ 329/53-330)

به عبارتی،امام علی(ع)،دسته بندی قشرهای مختلف جامعه را که در آن زمان هفت گروه بودند (لشگریان خدا / نظامیان، نویسندگان عمومی و خـصوصی،قـضات دادگـستر / قضات و داوران،کارگزاران عدل و نظم اجتماعی / کارگزاران دولتی،جزیه دهندگان و خراج دهندگان / مالیات دهندگان،تـجّار و بـازرگانان و صاحبان صنعت و پیشه وران،نیازمندان و مستمندان / محرومان و مستضعفان)، مشخص کردن کارکردهای مورد انتظار از آنها و نیز نحوۀ بـرقراری ارتـباط مـطلوب بین حکومت با قشرهای مختلف جامعه و برعکس را از جمله وظایف حکومت و مقامات آن بـرای تـنظیم روابط خود با تمامی شهروندان دانسته و بر آنها تأکید کرده است.

3.فراهم کردن فرصت هایی برای بـرقراری ارتـباط مـستقیم،مباحثه و گفت وگوی عمومی شهروندان با بالاترین مقامات حکومتی
امام علی (ع)در بخشی از عهدنامۀ مالک بـه طور صـریح و شفاف بر ضرورت تلاش حکومت برای ایجاد زمینه ها و فرصت هایی که عموم شهروندان بتوانند بـا بـالاترین مـقامات حکومتی هر جامعه ای ارتباط مستقیم داشته باشند و با آنان مباحثه (discussion) و گفت وگو (dialogue) کنند،تأکید کردنـد و حـتی بایدها و نبایدهای فضای روانی-اجتماعی[10] را که مقامات حکومتی باید برای تحقق این مهم،فراهم کنـند،تـبیین کرده اند.

«و بخشی از وقت خود را خاص کسانی که به تو نیاز دارند. خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجلسی عـمومی بـنشین تا در آن فروتنی کنی خدایی را که تو را آفرید؛ و سپاهیان و یارانت را که نگهبانانند یا تو را پاسبانانند،از آنـان بـازدار،تـا سخنگوی آن مردم با تو گفت وگو کند بی درماندگی در گفتار که من از رسول خدا(ص) بارها شنیدم که می فرمود: «هـرگز امـتی را پاک-از گـناه-نخوانند که در آن امت-بی آنکه بترسند و-در گفتار درمان اند،حق ناتوان را از توانا نستانند»؛و درشـتی کردن و درسـت سخن نگفتن آنان را بر خود هموار کن و تَنگ‏خویی بر آنان و خود بزرگ بینی را از خود بران،تا خـدا بـدین کار درهای رحمت خودرا بر روی تو بگشاید و تو را پاداش فرمانبری عطا فرماید؛و آنچه مـی بخشی، چـنان بخش که بر تو گوارا افتد و آنچه بـازمی داری بـا مـهربانی و پوزش خواهی همراه بود.»(نهج البلاغه،1380:نامۀ 336/53)

امـام(ع)در اینـفراز تأکید دارند که خطمشی های تنظیم شده و حاکم بر نظام های ارتباطی هر جامعه ای،باید فـضایی را بـه وجود آورد که نظام های ارتباطی صـرفا مـجرای ارتباط مـراکز قـدرت بـا عامۀ مردم به منزلۀ هدف نـباشند؛ هـمچنین، ارزش های حاکم بر ساخت های نهادهای ارتباطی برای عامۀ مردم،امکان دسترسی بـه مـراکز قدرت و انتقال جریان تقاضاها و انتظارات را مـهیا سازند. امروزه نتایج مـطالعات مـتعدد در حوزۀ ارتباطات سیاسی نشان داده اسـت که مقامات حکومتی برای برقراری یک ارتباط میان فردی مؤثر و مفید با شهروندان -که درواقع خود شـیوه ای بـرای جذب مشارکت حداکثری آنـان در امـر حـکومت داری نیز به شـمار مـی رود- باید به پنج مـؤلفه تـأثیرگذار بر میزان اثربخشی ارتباطهای میان فردی-شامل صفات گشودگی،همدلی،حمایتگری، مثبت گرایی و تساوی (شکل 1)-تـوجه لازم و کافی داشته باشند. (kumar,1998:166)

در تبیین این مؤلفه ها مـی توان گـفت:(فرهنگی، 1389:112-122)

1.3 گـشودگی (openness)
مـفهوم کیفـی گشودگی،حد اقل در سـه جنبۀ اساسی ارتباط میان فردی خود را بروز می دهد:

اول فرستندۀ پیام در ارتباط میان فردی باید فردی باشد که خود را در مـقابل طـرف های ارتباطی خود بگشاید و با یک گشودگی نـسبی بـا آنـها مـواجه شـود؛به عبارت دیگـر، هـرکس می تواند بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به خود را-که می تواند در فراگرد ارتباط میان فردی مؤثر واقع شود-مخفی کنـد و در نـتیجه فـراگرد ارتباطی را از مسیر طبیعی خود خارج سازد.

دومـین جـنبه از گـشودگی،اشـتیاق فـرستندۀ پیام یا مـبدأ ارتباطی به وانمود کردن و بروز دادن صادقانۀ محرکات وارد بر خود است و اینکه بر او چه تأثیری نهاده اند؛به عبارتی، اغلب انسان ها علاقه مندند که دیگران در مقابل گفته ها و یا اعمال آنها عکس العمل روشـنی از خود نشان دهند.

سومین جنبه از گشودگی،با مفهوم تملک احساسات و تفکرات مرتبط است؛و چنی تعبیر می شود که شخص موردنظر،احساسات و تفکرات خود را که کاملا در اختیار او الست و خود به آنها کاملا واقف اسـت و مـسئولیت آنها را بر عهده دارد،به اطلاع دریافت کنندۀ پیام برساند.

2.3 همدلی (empathy)
شاید یکی از دشوارترین جنبه های کیفی ارتباط، به کارگیری همدلی در یک رابطۀ متقابل است. همدلی یعنی اینکه فرستندۀ پیام و گیرندۀ پیام، هر دو به یک احساس یگانه دسـت یافـته اند. سه گام برای به کارگیری و بالا بردن مهارت های مربوط به همدلی عبارتند از: 1-پرهیز از قضاوت و ارزیابی رفتار طرف مقابل، 2-درک احساسات و عواطف طرف مقابل (به عـبارتی،درک خـواسته ها و نیازها، آمال،توانایی ها،تجارب،بـیم ها و هـراس های طرف مقابل،ما را بر آن می دارد که او را بهتر بشناسیم و به احساسات و عواطف او پی ببریم و بهتر بتوانیم با او همدلی کنیم )، 3-تلاش در جهت کسب آنچه دیگری براساس نـگرش و تـوانایی خود تجربه کرده است (یعـنی مـهم است که بدانیم این تجربه باید براساس نگرش و احساسات اوباشد نه آنچه خود می اندیشیم؛ چه، قرار دادن خود به جای او و ایفا کردن نقش او،ما را بر آن می دارد که وی را بهتر درک کنیم).

3.3 حمایتگری (supportiveness)
ارتباط میان فردی مؤثر و قـابل اتـکا،ارتباطی است که در یک فضای حمایت گرانه شکل گرفته باشد.ارتباط میان فردی باز و همدلانه نمی تواند در یکفضای توأم با هراس و تهدید دوام باید و دیر یا زود به گسستگی رابطه منجر می شود.

4.3 مثبت گرایی (positiveness )
مثبت گرایی در یک ارتباط میان فردی حد اقـل بـه سه جـنبه یا عوامل مختلف تکیه دارد:

اول، ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می گیرد و پرورش می یابد که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نـظر داشته باشیم؛زیرا کسانی که در مورد خود مثبت می اندیشند، این احساس مثبت را به دیگـران مـنتقل و آنـان را به مثبت پنداری وادار می کنند.

دوم،ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می گیرد که احساسات خوشایند خود را به طرف مقابل مـنتقل کنـیم.روشن است که این عمل،در وجود شخص مقابل،اثر مثبت می گذارد و او را تشویق می کند که در ارتـباط مـوردنظر فـعال تر برخورد کند و سطح ارتباطی خود را به سطحی بالاتر بکشاند.

سوم، یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضـعیت عمومی حاکم بر ارتباط،برای تعامل بین دو یا چند نفر بسیار حیاتی و مهم اسـت؛به عبارت دیگر، مـشاهده نـکردن تمایل و اشتیاق از سوی مخاطب یا مخاطبان،فرستندۀ پیام را به سوی انصراف از ارتباط و گسستگی ارتباطی می کشاند.

5.3 تساوی (equality)
تساوی،خاصیتی ویژه است. هرگز دو نفر از همۀ جنبه ها با یکدیگر مساوی نیستند؛ فردی ممکن است باهوش تر،قوی تر،ثـروتمندتر و حتی سالم تر باشد.لذا باوجوداین عدم تساوی، ارتباط میان فردی عموما زمانی مؤثرتر خواهد بود که فضای حاکم،فضایی مبتنی بر تساوی باشد؛به عبارتی، طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان و مـوجوداتی گـرانبها هستند و هریک خصیصه هایی دارد که به نوبۀ خود می تواند برای دیگران ارزشمند باشد.

4- فراهم کردن زمینه هایی برای دسترسی گروه های اجتماعی ضعیف تر به مراکز قدرت و نیز انتقال نیازهای آنان به حکومت،بدون آنـکه این طـبقه از شهروندان در بیان تقاضاها و انتظارات خود پیش قدم باشند
امام علی (ع)در بخشی از عهدنامۀ مالک،توصیه و تأکیدی خاص بر روی گروه های اجتماعی ضعیف تر و آسیب پذیرتر جامعه دارند:

«...سپس خدا را!خدا را! در طبقۀ فرودین از مردم؛ آنـان که راه چاره ندانند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری برجای ماندگانند،که در این طبقه مستمندی است خواهنده، و مستحق عطای است به روی خود نیاورنده...پس، از رسیدگی به کارشان دریغ مدار و روی ترش بدانان میار، و به کارهای کسی که بـه تـو دسـترسی ندارد، بنگر -آنان که در دیده ها خـوارند و مـردم خـردشان می شمارند- و کسی را که به او اعتماد داری، برای تفقد حال آن جماعت بگذار که از خدا ترسان باشد و از فروتنان، تا در خواست های آنان را به تو رساند.»(نـهج البـلاغه،1380:نـامۀ 335/53-336)

آن حضرت(ع)،پس از دسته بندی قشرهای مختلف جامعه و تأکید بر فـراهم کردن امـکان و فرصت یکسان برای برقراری ارتباط عموم شهروندان با حکومت، توجه ویژه ای به گروه های اجتماعی ضعیف تر جامعه دارند که به دلایل گـوناگون اجـتماعی، اقـتصادی، فرهنگی،سیاسی و حتی تجارب تاریخی،به طور معمول نمی توانند و یا شرایط بـرایشان آماده نیست که از فرصت های فراهم شده برای برقراری ارتباط مستقیم،مباحثه و گفت وگو با مقامات حکومتی استفاده کنند و ضرورت دارد که خـود حـکومت،پیشـ قدم شود و برای گردآوری تقاضاها و انتظاراتشان،به سراغ آنها برود.

5.فراهم کردن فـرصت های مـتنوع ارتباطی برای بیان انتقادات و ارائۀ نظرات شهروندان و یا گروه های اجتماعی به مقامات حکومتی
امام علی(ع)به دلیل اینکه هـر شـهروند را فـی نفسه یک ارتباطساز قلمداد می کنند،در بخشی از عهدنامۀ مالک تأکید کرده اند که هر حکومتی بـرای ادارۀ مـطلوب امـور جامعه،به دریافت مستمر انتقادات و نظرات شهروندان و یا گروه های مختلف اجتماعی نیازمند است؛و حتی در فـرازی دیگـر،پیامـدهای زیانبار و توجه نکردن مقامات حکومتی به این موضوع را تبیین کرده اند:

«...فراوان خود را از رعیت خویش پنـهان مـکن که پنهان شدن والیان از رعیت،نمونه ای است از تَنگ‏خویی و کم اطلاعی در کارها؛ و نهان شدن از رعیت،والیان را از دانستن آنـچه بـر آنـان پوشیده است،باز دارد؛پس کار بزرگ نزد آنان خرد به شمار آید،و کار خرد بزرگ نماید، زیبـا زشـت شود و زشت زیبا، و باطل به لباس حق درآید.

و همانا والی انسانی است که آنچه را مردم از او پوشـیده دارنـد، نـداند، و حق را نشان هایی نبود تا بدان راست از دروغ شناخته شود،و تو به هرحال یکی از دو کس خواهی بود:یا مردی که نفس او در اجـرای حـق سخاوتمند است،پس چرا خود را بپوشانی و حق واجبی را که بر عهدۀ تو است.نرسانی؟یا کار نـیکی را نـکنی که کردن آن توانی؟یا بـه بازداشتن حق گرفتاری،که در این صورت،مردم زود خود را از درخواست از تو بازدارند،چه از بخشش تو نومیدند-و چاره نـدارند-بـا اینـکه بیشتر نیازمندی مردم بر تو رنجی ندارد،چرا که شکایت از ستم است و عـدالت خـواستن یا در معاملتی انصاف جستن....»(نهج البلاغه، 1380:نامۀ 337/53-338)

این بخش از فرمان امام علی(ع)،بر این نکته تأکید دارد که هر حکومتی بـه نـظارت عمومی (همگانی) نیازمند است و باید فرصت های ارتباطی متنوعی را در دسترس عموم شهروندانش قـرار دهـد، تا آنان از طریق این فرصت های ارتباطی فراهم شـده،انـتقادات،مـسائل، مشکلات و نظرات خود را بیان و مقامات حکومتی را از آنـها آگـاه کنند،چرا که ادارۀ مطلوب امور جامعه، نیازمند عزم جدی حکومت در برقراری ارتباط [11] و دریافت اطـلاعات از شـهروندان است.

شایان ذکر است که در اسلام و آمـوزه های آن، به هـمۀ مـسلمانان دسـتور داده شده است که در مقابل دیگران احساس مـسئولیت کنـند و در صورت مشاهدۀ عملکرد نادرست یا انحراف از اهداف و تخلف از وظایف،تذکر دهند و امر بـه مـعروف و نهی از منکر کنند. بنابراین،در سامانۀ نـظارتی اسلام، نظارت و کنترل بـر عـملکرد،کارآیی و کارآمدی سازمان ها و نهادها، تنها در چـهارچوب وظـایف و اختیارت مدیران آنها و حاکمیت خلاصه نمی شود و کلیۀ اعضای یک نظام سیاسی، از جمله شهروندان، موظفند براساس وظـیفۀ شـرعی،بر عملکرد مدیران و حکمرانان نـظارت داشـته بـاشند.(اخوان کاظمی،1386:25-26)

ازاین رو اسـت که در فرهنگ علوی نیز بـر امـر به معرف و نهی از منکر و نقد عملکرد حکام و کارگزاران و انتقاد سالم و سازنده و مؤثر و نظارت و پیگـیری امـور توسط مردم،همواره به عنوان یک وظـیفۀ شـرعی و تکلیف الهـی تـأکید شـده است.(اخوان کاظمی، 1386: 30) بـررسی های الگویی دوران امامت و زمامداری حضرت امام علی(ع) نیز به خوبی نشان می دهد که آن امام همام، تـا چـه اندازه به نظارت عمومی و گزارش های واصـلۀ مـردمی تـوجه داشـته اند؛ و حـتی براساس آنها، بـا والیان و نـزدیکان خویش،از جمله ابن عباس (والی بصره،در پی گزارش بی مهری و درشتی وی به بنی تمیم) برخورد عتاب آمیز کرده اند.امام عـلی(ع) بـه شـکایات و اطلاعاتی که از غیر مسلمانان نیز دریافت مـی کردند،تـرتیب اثر مـی دادند (نـامۀ امـام عـلی(ع به عمر بن ابی سلمۀ ارحبی،و الی بحرین) و آنان را از حقوق اجتماعی که پابه پای مسلمانان بود، بهره مند می ساختند. (الهامی نیا،1379:254-262)

نتیجه گیری
دستورها و خواست های حضرت علی(ع)از کارگزاران حکومت های اسلامی و به عبارتی جـامع تر از تمامی حکومت های بشری،که در قالب گنجینۀ ارزشمندی به نام فرمان امام علی (ع)به مالک اشتر برای بشریت به میراث مانده است -با توجه به مصادیقی که ارائه شد - از منظر ارتباطی تأکید دارد که هیچ حـکومتی بـه طور کلی نمی تواند بدون ارتباط با شهروندان خود عمل کند و باید جریان مداوم اطلاعات، دستور العمل ها،عقاید،...بین حکومت (حاکم،نهادها و دستگاه های حکومتی ) با عموم شهروندان و گروه های مختلف جامعه فراهم شـود، چـنان که از باب اشاره و متناسب با دریافت نگارندگان، می توان رهنمودها و به عبارتی رهیافت های زیر را در حوزۀ تنظیم خطمشی های ارتباطی حکومت ها با شهروندان مشاهده کرد:

-توجه و احترم یکسان بـه تـمامی شهروندان.

-مشخص کردن گروه های اجتماعی کهـ شـهروندان به آنها تعلق دارند و فراهم سازی امکان تعامل بین حکومت با اقشار مختلف جامعه.

-فراهم کردن فرصت هایی برای برقراری ارتباط مستقیم،مباحثه و گفت وگوی عموم شـهروندان بـا بالاترین مقامات حکومتی.

-فـراهم کردن فرصت هایی برای دسترسی گروه های اجتماعی ضعیف تر به مراکز قدرت و همچنین انتقال نیازهای آنان به حکومت، بدون آنکه این طبقه از شهروندان در بیان تقاضاها و انتظارات خود پیش قدم باشند.

-فراهم کردن فرصت های متنوع ارتـباطی بـرای بیان انتقادات و ارائۀ نظرت شهروندان و یا گروه های اجتماعی به مقامات حکومتی.

لذا با توجه به مباحث،موضوع ها و آموزه های مانای عهدنامۀ مالک اشتر در حوزه های ارتباطات سیاسی (Political Communication ) و مدیریت تنظیم خطمشی های ارتباطی حکومت ها با شهروندان [12] ، ضـرورت دارد که صـاحبنظران علوم ارتـباطات اجتماعی،مدیریت، حقوق،علوم سیاسی و معارف اسلامی باهم اندیشی و تعامل با یکدیگر،زمینه تئوریزه کردن دستور العمل های عهدنامۀ مـالک اشتر را در دو حوزۀ یادشده فراهم کنند، تا فرصت آشنایی، فهم و استفاده از آمـوزه های آن بـرای تـمامی جوامع بشری،از دست نرود. (ان شاء اللّه)

نویسنده: جبارلوی شبستری،بهرام - افخمی،حسین علی

مشخصات نویسنده: دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی از دانشکدۀ صداوسیما و مدرس دانـشگاه جـامع عـلمی-کاربردی - استادیار گـروه ارتـباطات دانـشگاه علامه طباطبایی

مـنابع
ابـو الخیر،علی(1384)علی(ع)پیشوای روشـنگر،تـرجمۀ سید حـمید طـبیبیان،تـهران:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

اخـوان کاظـمی،بهرام(تابستان 1386).«کارآمدیث آموزه های نهج البلاغه»،فصلنامۀ مطالعات اسلامی،شمارۀ 76، صص 9-38.

پژوهش نامه ی علوی » پاییز و زمستان 1389 - شماره 2 (صفحه 57)

الهـامی نیا،عـلی اصغر(زمستان،1379 ).«نظارت بر کارگزاران حـکومت علوی»،فصلنامۀ حکومت اسـلامی، شـمارۀ 18، صص 238-264.

برکور،ری ام.؛ولوین،آندرو دی؛ولوین،دارلین آر.(1382 ).مدیریت ارتـباطات،تـرجمۀ سید محمد اعرابی و داود ایزدی،تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.

بیرو،آلن(1375).فرهنگ علوم اجتماعی (انگلیسی-فـرانسه-فـارسی)،ترجمۀ باقر ساروخانی،تهران:انـتشارات کیهـان. سـاروخانی،باقر(1377 ).جامعه شناسی ارتـباطات،تـهران:اطلاعات.

سعادتی،ندا و مـحمدیان، امـیر حسین(1387).«مالک اشتر »،دانشنامه الکترونیکی رشد،به آدرس اینترنتی زیر:

http://www.daneshnameh.roshd.ir

شعار،ناصر(1387).«آداب الملوک»،دائرة المعارف بـزرگ اسـلامی،ج 1،مقالۀ شمارۀ 126،به آدرس اینترنتی زیر:

http://www. cglie. org.ir/shavad.asp ?id -130&avaid-126

عـباسی،عـلی اکبر(1382).پژوهـشی پیرامـون زنـدگی و عملکرد مالک اشتر، پایانـ نامۀ دورۀ کارشناسی ارشد به راهنمایی صالح پرگاری، تهران:دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم.

فـرهنگی،عـلی اکبر(1389).ارتباطات انسانی،تهران:موسسۀ خـدمات فـرهنگی رسا.

گـیدنز،آنـتونی(1377).جـامعه شناسی،ترجمۀ منوچهر صـبوری.تـهران:نشر نی.

لی،جان ای. آر. (1356 ).به سوی خطمشی های ارتباطی واقع بینانه، ترجمۀ خسرو جهانداری،تهران:سروش.

مایرز،گـیل ای.و مـایزر،مـیشله تی.(1383).پویایی ارتباطات انسانی،ترجمۀ حوا صابر آملی، تـهران:دانـشکدۀ صـداوسیما.

مـحسنی،مـنوچهر(1366).جـامعه شناسی عمومی، تهران: کتابخانۀ طهوری.

محسنیان راد، مهدی(1378).رتباطشناسی،تهران:سروش. محسنیان راد،مهدی(1375).انقلاب،مطبوعات و ارزش ها،تهران:سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.

مطهری،مرتضی(1354).سیری در نهج البلاغه،تهران:صـدرا.

مندراس، هانری(1349).مبانی جامعه شناسی،ترجمۀ باقر پرهام،تهران:امیر کبیر.

مولانا،حمید(1371).گذر از نوگرایی ارتباطات و دگرگونی جامعه،ترجمۀ یونس شکرخواه،تهران:مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.

نهج البلاغه(1380 ).ترجمۀ سید جـعفر شـهیدی،تهران:علمی و فرهنگی.

پی نوشت:

[1] برای ارتباط (communication) تعاریف گوناگونی ارائه شده است؛از جمله تعریف میکی اسمیت (M.Smith) که مـتعقد اسـت:«ارتباط عبارت است از فرایند انتقال اطلاعات، احساس ها،حافظه ها و فکرها میان مردم».(محسنین راد،1378:45)هـمچنین اسـتفاده از واژۀ communication بـه صورت جمع (communications) در رشتۀ علوم ارتباطات،جنبۀ مطالعۀ ابزار،لوازم و فن این پدیده را می رساند،درحالی که استفاده از آنبه صورت مـفرد(بدون «s» در آخر واژه).به سیر و جریان محتوا مربوط می شود نه وسایل و ابزار آن.(مولانا،1371:17) نـیز ارتباط فرایندی است که مـی تواند بـا خود(ارتباط درون فردی/ intrapersonal communication )،با دیگری یا دیگران،به صورت چهره به چهره (ارتباط میان فردی پژوهش نامه ی علوی » پاییز و زمستان 1389 - شماره 2 (صفحه 55) Ẓ interpersonal communication )،و با گروهی بزرگ (ارتباط جمعی/ mass communication ) برقرار شود.(مایرز و دیگری،1383:28-31)

[2] در فرهنگ تمامی جوامع بشری،جهت گیری های انتخابی از قبیل علایق،امیال،دلبستگی ها، بـرتری ها، وظایف، تعهدات اخلاقی،آرزوها،خواسته ها، نیازها، نفرت ها و بیزاری ها،کشش ها، جذبه ها و بسیاری سوگیری های انتخابی وجود دارد که به آنها ارزش (value) می گویند؛و همیشه بین ارزش ها با محتوا،نگرش ها،انگیزش ها،علایق و مدل های رفتاری انسان ها(فرد، گروه و تـوده)،ارتـباط تنگاتنگی وجود دارد که آنها را به نوعی تنظیم می کنند.(محسنی،1366: 441؛محسنیان راد،1375:28-29؛7:1970, Pepper)

[3] مالک بن حارث عبد یغوث نخعی،معروف به مالک اشتر از اهالی یمن بود که در زمان رسول خدا(ص)به شرف اسلام نـایل آمـد و چون به دیدار پیامبر(ص)توفیق نیافت،او را جزو تابعین به شمار آورده اند.وی یکی از شیعیان مخلص امیر المؤمنین (ع)و از فرماندهان بزرگ و شجاع آن حضرت بود که در جنگ جمل و جنگ صفین،امام علی(ع)را همراهی کرد و رشادت ها و جانفشانی های او در این پیکارهـا در تـاریخ ثبت شده ست.مالک اشتر را در سال 37 قمری در مسیر مصر،به توطئه و تحریک معاویه،یکی از مالکان روستاهای بین راه مسموم کرد و به شهادت رساند.(عباسی،1382:1؛سعادتی و محمدیان،1387:1-2)

[4] آداب الملوک، شرحی فارسی بر فرمان نامۀ امیر المـؤمنین (ع) خـطاب بـه مالک اشتر به هنگام واگـذاری حـکومت مـصر است که میرزا محمد رفیع الحسنی الحسینی الطباطبایی التبریزی (1326 ق1908/ م) نوشته است. (شعار،1387:1)

[5] بررسی های تاریخی نشان می دهد که همۀ فرمانروایان اموی، عباسی و عثمانی که بـر سـرزمین های مـسلمانان فرمانروایی داشتند،این گنج شاهوار از سخنان گهربار امیر مـؤمنان(ع)را پنـهان می کردند؛ چرا که مجرّد خواندن این فرمان،هر ستمگری درهم می شکند.بنابراین،آموزش های سودمندی که در این فرمان نهفت هاست، باید کملا از دید مردم نـهان مـی ماند.(ابـو الخیر، 1384:269-270)

[6] برنامه ریزی واقع بینانۀ ارتباطی را فقط می توان در چهارچوب سیاست های ارتباطی انـجام داد و به مفهوم وسیع خود،مواردی مانند توسعۀ زیربنای انتشار اطلاعات،تعیین چهارچوب قانونی و سازمانی نظام های ارتباطی،تأسیس و بـهره برداری از رسـانه های ارتـباطی،فراهم آوردن امکان مشارکت عامه،وجود بازخورد،...را شامل می شود. همچنین برنامه ریزی ارتـباطی بـاید پاسخگوی نیاز پیام گیران باشد.(لی،1356:91-92)

[7] مانند گردآوری و سازماندهی اطلاعات(نظارت)، انتقال و ارائۀ اطلاعات (آموزش)، تسهیل مدیریت و گفت وگو بـا جـامعه(بـه عنوان یک تبادل ارتباطی و کنش متقابل بین کومت با قشرهای مختلف جامعه و بـرعکس).

[8] جـزیه یا گـزیت،مالیاتی است سالیانه که اهل کتاب باید به حاکم مسلمانان بپردازند؛و در مقابل،حکومت حقوق آنـان را مـحترم شـمارد و مال و جانشن را از تعرض محفوظ دارد. (نهج البلاغه،1380:530)

[9] خراج،مالیاتی بوده است که از زمین کشت شده یا قابل کشـت مـی گرفتند.همچنین،بعضی از امنیت باشد و دیگری فاقد پشتوانه و حمایت قانونی و امنیت کافی،معنی نـدارد.

[10] در مـباحثه و گـفت وگو، هر د وطرف باید به یک اندازه احساس امنیت کنند و در صورتی که یک طرف،نگران برخورد یا هرنوع تـهدیدی بـاشد و طرف دیگر حتی در صورت رتکاب خطا در امن و آرامش باشد، مباحثه و گفت وگو تحقق نـمی یابد.

-هـر فـردی شایستۀ قرار گرفتن در جایگاه گفت وگو نیست؛به عبارتی،اگر یکی از طرفین مباحثه و گفت وگو،مست غرور و قـدرت بـاشد و با طرف دیثگر از موضع بالا و با زبان زور سخن گوید،مباحثه و گفت وگو دیگـر مـعنی نـدارد. (Brookfield Preskill,2005:8-17)

[11] ارتباط، فقط انتقال اطلاعات نیست،بلکه تحمیل رفتار را نیز شامل می شود؛به عبارت دیگر، اطـلاعات انـتقال یافته بـه طور معمول سطح محتوا (content level) را می سازند،اما در هر ارتباط، علاوه بر اینکه محتوا مـنتقل مـی شود،روابط فی ما بین افراد نیز معلوم می شود و در اینجا است که سطح رابطه (relationship level) تعریف می شود که بـر چـگونگی حصول پیام،محتوا و رابطۀ بین افراد دلالت دارد.(مایرز و همکاران،1383:47)

[12] سازمان ها-در معنای موسیع خود-از شـالوده های اسـاسی جوامع امروزی به شمار می روند و در این میان،مـدیریت،بـه ویژه مـدیریت امور ارتباطات انسانی human communication) (management ؛مهم ترین عامل در حیات،رشـد و بـالندگی و یا نابودی و ضعف سازمان ها محسوبمی شود.(برای مطالعۀ بیشتر، -مدیریت ارتباطات تألیف ری ام.برکو،آندرو دی. ولوین،و دارلین آر.ولوین)

 


چاپ   ایمیل