شیعه و موضوع بدا

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 4 - 8 دقیقه)

0029181

بدا از نظر شیعه عدّه ای چنین پنداشته اند(1) که عقیده شیعه به «بدا» به این معناست که ممکن است مطلبی بر خداوند پوشیده باشد سپس با گذشت زمان بر او آشکار گردد(2) (و از پاره ای از اعمال خود که روی عدم اطلاع از آن مطلب، انجام داده پشیمان گردد!).

ولی آیا هیچ آدم عاقل و دانایی ممکن است چنین گمانی درباره خدا داشته باشد؟ آیا این سخن، کفر صریح و زننده نیست؟ زیرا لازمه آن نسبت جهل و نادانی به ذات پاک خداوند دادن، و ذات مقدس او را محل تغییر و حوادث دانستن است (یک روز چیزی را نداند و روز دیگر بداند) با این حال چگونه ممکن است او واجب الوجود باشد؟!

حاشا که شیعه امامیه، و نه هیچ فرقه دیگری از فرق اسلام، چنین اعتقاد غلطی را داشته باشند؛ اعتقادی که عین جهالت و گمراهی است. آری فقط پاره ای ازاین گونه اعتقادات فاسد را به فرقه «مجسمه» نسبت می دهند، ولی عقاید آنها را به حساب دین و مذهب نمی توان آورد بلکه به خرافات و افسانه ها شبیه تر است تا به مذهب؛ تا آنجا که از بعضی از آنها مطالب مضحکی نقل شده که هر آدم عاقلی از آن شرم دارد؛ مثلًا یکی از آنها درباره جسمیت خدا می گوید: «مرا از آلت جنسی و ریش معذور دار و از غیر آن هر چه می خواهی بپرس»!! (یعنی غیر از این، همه چیز دارد صحبت اینها را هم نباید کرد).

اما بدایی که شیعه قائل است (3)، و از اسرار آن محمد و علوم این خاندان محسوب می گردد و آن قدر به آن اهمیّت داده شده که در اخبار اهل بیت علیهم السلام می خوانیم:

«مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ مِثْلَ الْقَوْلِ بِالْبِدَاءِ

؛ هرگز کسی خدا را به مانند عقیده به بدا پرستش نکرده»(4) و

«مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ بِالْبِدَاءِ

؛ کسی که عقیده به بدا ندارد درست خدا را نشناخته»(5) و مانند اینها.

این بدا عبارت از این است که وقوع حادثه ای در لوح «محو و اثبات» پیش بینی شده باشد و به وسیله یکی از فرشتگانی که از لوح محو و اثبات باخبرند، وقوع این حادثه در آینده به پیغمبری خبر داده شود، و پیامبر نیز به امّت خود خبر دهد که چنان حادثه ای وقوع خواهد یافت.(6) در حالی که بعداً آن حادثه به وقوع نمی پیوندد، علت آن این است که حوادث پیش بینی شده در لوح محو و اثبات (چنانکه از نامش پیداست) قابل تغییر است و ممکن است خدا آن را محو کرده حادثه دیگری به جای آن قرار دهد، و هیچ کس جز او از این حقیقت باخبر نیست.

زیرا این همان مقام علم مکنون و خاص خداست و هیچ پیامبر و ملکی راه به آن ندارند، این همان حوادث «لوح محفوظ» است که در قرآن از آن تعبیر به «ام الکتاب» شده است.

ولی انبیا و فرشتگان تنها از حقایق لوح محو و اثبات باخبرند و علوم آنها از آن تجاوز نمی کند و در قرآن از آن چنین تعبیر شده است:

«یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ»؛ خداوند هر چه بخواهد محو و هرچه را بخواهد ثابت نگه می دارد و «ام الکتاب» (/ لوح محفوظ) نزد اوست».(7)

ممکن است بعضی از افراد کم اطلاع در اینجا ایراد بگیرند که این مخفی کردن حقیقت و اظهار غیر آن که به وسیله لوح «محو و اثبات» صورت می گیرد از قبیل بیان و خلاف و اغرای به جهل است و این کار صحیحی نیست.

اما باید توجه داشت که این گونه امور حتماً دارای مصالح و حکمتهایی است که از قدرت درک ما خارج می باشد.

برای روشن شدن این حقیقت باید مقایسه ای میان «نسخ» و «بدا» به عمل آید.

می دانیم که نسخ احکام از نظر همه مسلمانان جایز است. یعنی ممکن است حکمی در شریعت جعل شود و مردم از ظاهر آن چنان تصور کنند که یک حکم ابدی است ولی با گذشت مدت کوتاهی آن چنان تصور کنند که یک حکم ابدی است ولی با گذشت مدت کوتاهی به وسیله خود پیامبر نسخ آن حکم اعلام گردد و حکم دیگری به جای آن قرار داده شود.

مسلماً ظهور حکم اوّل در ابدیت، و سپس نسخ آن، حکمت و مصلحتی دارد، «بدا» نیز از همین قبیل است، منتها بدا در عالم تکوین و در مورد حوادث تکوینی می باشد و نسخ در عالم تشریع و قوانین دینی.(8)

بنابراین همان طور که نسخ دارای مصالح و حکمت هایی است، بدا و اخفا یک حقیقت تکوینی و سپس اظهار آن با گذشت زمان نیز مصالحی دارد که عدم اطلاع ما از آن، مانع از واقعیت آن نمی گردد.

گذشته از این یک نوع «بدا» نیز هست که بر اثر اتصال ارواح پاک انبیا به جهان بالا پیدا می شود، آنها به وسیله این رابطه ممکن است اصل وقوع حوادثی را دریابند ولی از شرایط و موانع آن مطلع نگردند.

مثلًا در داستانی که از حضرت مسیح علیه السلام نقل شده، می بینیم حضرت درباره «عروسی» خبر داد که آن عروس در همان شب زفاف خود می میرد، یعنی روح پاک عیسی به واسطه اتصال به جهان ماورای طبیعت این مطلب را درک کرده بود، ولی او توجه نداشت که حدوث این واقعه مشروط به این است که کسان عروس به بینوایی صدقه ندهند، اتفاقاً مادر او کمک به بینوایی کرده بود، و عروس بر خلاف پیش بینی مسیح علیه السلام سالم ماند. هنگامی که از وی جریان را پرسیدند فرمود: شاید صدقه ای در این راه داده اید؟ صدقه بلاهای مبرم را دفع می کند!(9) همچنین موارد دیگری نظیر آن.(10)

گاهی فایده این گونه حوادث امتحان آمادگی اشخاص در راه بندگی و اطاعت فرمان خداست، چنانکه در جریان مأمور شدن ابراهیم به ذبح فرزندش اسماعیل مشاهده می شود.(11)

اصولًا اگر مسأله بدا نبود دعا و شفاعت و صدقه برای رفع گرفتاری و حل مشکلات معنا نداشت، همچنین گریه انبیا و دوستان خدا و شدت خوف آنها موضوعیتی پیدا نمی کرد، چه اینکه آنها حتی برای یک لحظه و یک چشم بر هم زدن قدم در راه مخالفت خدا نگذارده بودند، ولی آنها از حقایقی که در علم مکنون خداست و هیچ کس از آن با خبر نیست وحشت داشتند، نکند جریاناتی پیش بیاید و وضع آنها را دگرگون سازد، این همان علمی است که بدا از آن مایه می گیرد.

ما در جلد اوّل کتاب «الدین والاسلام» شرح گسترده ای درباره «بدا» و مسایلی نظیر آن مانند «قضا و قدر» و «لوح محو و اثبات» ذکر کردیم کسانی که مایل هستند می توانند توضیحات بیشتر در پیرامون این مسائل را از آنجا بخواهند.

1- ظاهراً مرادش بلخی( ت 319) است. ر. ک: التبیان، ج 1، ص 13 و 14، چاپ نجف، سال 1376 ه، وابوالحسن اشعری( 210- / 324) ر. ک: مقالات الاسلامیین، ص 107 و 109 و 1119 و فخر رازی در خاتمه کتاب مهمل و تفسیر رازی، ج 5، ص 216، چاپ 8 جلدی و شهرستانی در ملل و نحل 2- ر. ک: المواقف عضدی، ص 421، چاپ عالم الکتب بیروت 3- برای اطلاع بیشتر درباره بدا ر. ک: عقائد صدوق( ذیل شرح باب حادی عشر، 73)؛ اوائل المقالات، ص 53؛ عده الاصول، ج 2، ص 29 4- کافی، ج 1، ص 146، ح 1؛ توحید صدوق، ص 332، ح 1؛ بحارالانوار، ج 4، ص 107، ح 19 5- به همین مضمون در کافی، ج 1، ص 148، ح 13 و 15 و ج 8، ص 165، ح 177؛ توحید صدوق، ص 333، ح 5 و 6 و ص 335، ح 9؛ کمال الدین، ص 106؛ بحارالانوار، ج 4، ص 92 باب نسخ و بداء 6- جمعی از دانشمندان معتقدند که منظور از لوح« محو و اثبات» همان« قانون علیت»( منتها علت ناقصه) است بنابراین اطلاع بر این لوح عبارت است از اطلاع بر« متقضیات و اسباب» حوادث گوناگون بدون اینکه از« شرایط و موانع» آن به طور کامل اطلاعی در دست باشد. حوادثی که از این طریق پیش بینی می گردد ممکن است انجام گیرد به این ترتیب که اسباب حادثه با شرایط و عدم موانع توأم شود، و ممکن است بر اثر فقدان« شرایط» و وجود« موانع» صورت نگیرد و لذا آن را« محو و اثبات» نامیده اند. اما« لوح محفوظ» همان« علل تامه» حوادث و پدیده های گوناگون می باشد. اطلاع بر این علل که مجموعه ای از« اسباب و شرایط و فقدان موانع» است منحصر به ه ذات خداوند متعال می باشد، بدیهی است در این قسمت هیچ گونه تغییر و تبدیلی رخ نخواهد داد. 7- سوره رعد، آیه 39 8- بحارالانوار، ج 4، ص 126- / 128 9- بحارالانوار، ج 4، ص 94 10- بحارالانوار، ج 4، ص 118 11- دلیل امتحانی بودن آن این است که پس از آنکه حضرت ابراهیم علیه السلام مقدمات را فراهم آورد، خطاب رسید که« قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤیَا». سوره صافات، آیه 105


چاپ   ایمیل