چکیده
انکارناپذیر است که اغلب روایات، دستخوش اختلاف در نقل شدهاند. اختلافاتِ ناشی از اموری چون نقل به معنا واقعیتی اجتنابناپذیر است؛ اما در این میان گاه افزوده یا کاسته شدن کلمه یا عبارتی، دلالت روایت را تغییر میدهد. روایات رجعت نیز از این واقعیت مستثنی نیستند. از سوی دیگر اختلاف فهم و برداشت علما نیز خود زمینهساز اختلافات بعدی شده است. گاه روایتی در نظر عدهای مفید رجعت است؛ حال آنکه نزد عدهای دیگر چنین نیست. همین دو امر، یعنی اختلاف نقلهای منجر به اختلاف دلالت و نیز اختلاف برداشتها،
آموزه های شیعه
بعضی از آیات قرآن کریم همانند آیات 39 تا41 سوره نجم می فرماید: «و نیست برای انسان جز آنچه که تلاش کرده و انجام داده است و همانا تلاش او جزا و پاداش داده می شود» و هم چنین در سوره های دیگر، شفاعت پیامبران و شهدا زیر سئوال رفته است . با این حال چرا قائل به شفاعت هستیم؟
پاسخ
در پاسخ به پرسش شما ابتدائا به موارد کاربرد شفاعت اثباتا و نفیا در قرآن و مفهوم آن از حیث لغت،عرف و قرآن وسپس به ضوابط آن از نظر قرآن و روایات پرداخته وبعد اشکال شمارا بررسی خواهیم کرد.
یکی از مزایایی که خداوند متعالی
چكیده
حضرت علی علیه السلام ضمن دفاع از اصول و موازین دین مبین اسلام از كار و تلاش در مسیر احیا و آبادانی جامعه دریغ نكرد و مزارع و باغ های متعددی را احیا و آباد كرد. در مدت خلافت خویش نیز از كار غافل نگشت. در طول حیات خود اثری گران بها به نام «نهج البلاغه » را به یادگار گذاشت. در این اثر جاویدان بسیاری از آموزه های الهی، سیاسی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... آمده است.
در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از نهج البلاغه و كتب مرتبط با آن و استفاده از اندیشه های برخی از متفكران،
شفاعت نه تشویق به گناه است و نه چراغ سبز برای معاصی،نه عامل عقب افتادگی و نه چیزی شبیه پارتی بازی در جامعه های دنیای امروز،بلکه یک مسأله مهم تربیتی است که از جهات گوناگون آثار مثبت و ارزنده دارد، از جمله:
الف) ایجاد امید و مبارزه با روح یأس:بسیار می شود که غلبه نفس سبب ارتکاب گناهان مهمی می شود و به دنبال آن روح یأس بر کسانی که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه می کند.ولی امید به شفاعت اولیاء الله به آنها نوید می دهد که اگر همین جا متوقف شوند،و خود را اصلاح کنند، ممکن است گذشته آنها از طریق شفاعت
به مناسبت چهارم شعبان، سالروز تولد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام *
زیرا که گشته در جهان ماه بنی هاشم عیان(1)
چون آفتاب حیدری تابید بر اُم البنین آن سان که از نیسان شدی اندر صدف دُرّ ثمین
ماه بنی هاشم عیان گردید از آن مه جبین تا آن که گردد حامی دین خداوند مبین
بهر حسین بن علی حق پرورد یار و معین چونان که بودی مرتضی بر مصطفی یار و قرین
بر گو به ماه آسمان بنما رخِ خود را نهان
بعد از فراغ
امام علی علیه السلام بعد از فاطمه ی زهرا علیهاالسلام طبق وصیت همسر با امامه(2) ازدواج
پیامبران الهی-و از همه برتر پیامبر اسلام (ص) -دارای مقام شفاعتند و برای گروه خاصی از گنهکاران نزد خداوند شفاعت می کنند، ولی آن هم به اذن و اجازه پروردگار است: «ما من شفیع الا من بعد اذنه، هیچ شفاعت کننده ای نیست مگر بعد از اذن و اجازه پروردگار» . (1)
«من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه، کیست که در نزد او شفاعت کند جز به فرمان او» (2) و اگر در بعضی از آیات قرآن اشاره به نفی شفاعت بطور مطلق شده و می فرماید: «من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفاعة، انفاق کنید پیش از آن که روزی فرا رسد که
شیعیان ادعا می کنند که امامان آن ها معصوم هستند؛ در حالی که علی (علیه السلام) صراحتا در نهج البلاغه می گوید که من فراتر از آن نیستم که خطا نکنم: «انی لست فی نفسی بفوق أن اخطئ».
وقتی خود امام علی (ع) می گوید من فراتر از این نیستم که خطا می کنم، شما کاسه داغ تر از آش هستید.
نقد و بررسی
اصل کلام امیرمؤمنان علیه السلام
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه 216 نهج البلاغه می فرماید: فَلَا تَکفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ
آیا لازمه صحت شفاعت، این نیست که خدای متعال، تحت تاثیر شفاعت کنندگان قرار گیرد یعنی شفاعت ایشان موجب مغفرت ـ که فعل الهی است ـ بشود؟پذیرفتن شفاعت به معنای تحت تاثیر قرار گرفتن نیست، چنان که قبول توبه و استجابت دعا نیز چنین لازمه نادرستی ندارد، زیرا در همه این موارد، کارهای بندگان موجب آمادگی برای پذیرش رحمت الهی میشود و به اصطلاح چنین مواردی "شرط قابلیتِ قابل است نه شرط فاعلیت فاعل" این اشکال هم وارد نیست که بگوئیم معنی تصدیق شفاعت این است که اگر شفاعت شافعین نمیبود گنهکاران مبتلا به عذاب
آیا توسل مشروع است و مصداق خواستن از غیر خدا که شرک باشد نیست؟ آیا توسل در زمان پیامبر و اهل بیت نیز بوده است؟یکی از نقدهایی که صاحبان تفکر تکفیری بر شیعه و همچنین اهل سنت می کنند در مساله توسل است. بدین معنا که توسل را مصداق طلب کردن از غیر خدا می دانند و یا به عبارت دیگر ادعا می کنند کسانی که متوسل می شوند برای خدا شریک قائل می شوند.
کتاب های متعددی دراین باره نوشته شده که مشروعیت توسل و سابقه توسل را در زمان پیامبر و حتی سیره صحابه ثابت کرده است .
پاسخ اینان را در دو مرحله می
امنیت، انتظار نخست انسانها از حكومتهاست كه امروزه ابعاد گسترده و متنوعی یافته است. تأثیرپذیری امنیت از اقتصاد، فرهنگ، صنعت و جمعیت و تأثیرگذاری آن بر همه شاخه های توسعه و حیات انسانی، به آن نقش بنیادین داده و همه فیلسوفان سیاسیِ گذشته و حال را به تأمل در آن وا داشته است.
فیلسوفانی كه دغدغه عدالت داشته اند، آن را شرط ضروری عدل دانسته اند، و كسانی كه به «رفاه» می اندیشیده اند، آن را عامل اصلی آسایش شمرده اند و آنان كه بر توسعه سیاسی یا اقتصادی تكیه كرده اند، امنیت را «عامل» و نیز «حاصل» آن تلقی