طبقه بندی آموزه های اعتقادی در دوره های مختلف کلام اسلامی(1)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 6 - 11 دقیقه)

علم کلام در جهت فهم، تبیین، توجیه و دفاع از تعالیم دینی شکل گرفته است. متکلم نقش واسطه میان نصوص دینی و ذهن و زبان مخاطبان را بر عهده داشته و غالباً همگام و همراه با تحولات زمانه و زمینه، تغییراتی در مفهوم سازی و بهره جویی از دستگاه های مفهومی موجود ایجاد کرده است. به موازات تطور و تحول در علم کلام، طبقه بندی تعالیم دینی به طور عام و آموزه های اعتقادی به طور خاص نیز دچار تحول شده است. گرچه لزوماً این تحول به معنای کامل شدن و دقیق تر شدن نبوده است، ولی بیشتر، سمت و سوی دقت در روش شناسی و عمق در محتوا را پی می گرفته است. به هر میزان که در روش شناسی ها دقت بیشتر صورت گرفته، محتوا دچار تحول شده و طبقه بندی ارائه شده از تعالیم دینی نیز عینی تر شده است.طبقه بندی های جدید ارائه شده از تعالیم دینی در بستر دانش تفسیر قرآن کریم و دانش کلام، به تدریج جایگاه خویش را در هندسه معرفت دینی بازیافته و سهم مؤثری در بازسازی، نوسازی و تنسیق دانش کلام ایفا خواهد کرد. این نوشتار گزارشی از تطورات دانش کلام در عرصه روش شناسی و طبقه بندی تعالیم دینی، فراروی خواننده ارجمند قرار می دهد.
کلیدواژگان: کلام، اصول عقاید، طبقه بندی، کلام فلسفی و جدل.
درآمد
دانش کلام از جمله دانش هایی است که در بستر اندیشه اسلامی شکل گرفته، و عوامل مختلفی در گسترش و غنای آن سهیم بوده است. ویژگی های نصوص دینی و رویارویی مسلمانان با افکار غیر اسلامی از طریق افراد تازه مسلمان و تماس با غیر مسلمانان، از مهم ترین عوامل شکل گیری و تطور کلام اسلامی به شمار می آید. اندیشه وران مسلمان با مجموعه ای از تعالیم دینی در ساحت های مختلف خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی، ارزش شناسی و تکالیف مواجه بوده، کوشیده اند که درک و دریافتی روشمند، نظام یافته و ناظر به مخاطب از آنها داشته باشند. گاه مسائل تازه ای فراروی ایشان قرار می گرفته و ناگزیر از اعلام موضع دین نسبت به آنها بوده اند. مجموعه این تلاش ها دانش کلام را پدید آورده است.
از سوی دیگر، وقتی خواسته اند مسائل را تنسیق کنند، گاه بی توجه به نظم و سامان خاص، مسائل را به صورت مجزا تحلیل و بررسی نموده و گاه کوشیده اند ربط و نسبتی میان یک سلسله مسائل بیابند و مجموعه ای از مسائل را ذیل عنوانی واحد گرد آورند. نتیجه این تلاش ها، طبقه بندی هایی بوده که در طول تاریخِ دانش کلام فراهم آمده است. به لحاظ تاریخی، در دوره های نخست شکل گیری کلام اسلامی، طبقه بندی ها نسبتاً بسیط بوده و بر اثر اختلاط کلام با فلسفه و متأثر شدن دانش کلام، دسته بندی های فلسفی سلطه خویش را بر کلام جاری ساخته و کلام از ابتکار بازمانده است. اما در ادوار متأخر، با توجه به دقت های انجام شده از یک سو و نیازهای معرفتی از سوی دیگر، طبقه بندی های بدیعی صورت گرفته که هنوز جایگاه خویش را در بستر اندیشه کلامی بازنیافته و در آغاز راه قرار دارد. از باب نمونه، آنچه در بستر دانش تفسیر انجام شده می تواند راه نویی فراروی دانش کلام و متکلمان بگشاید و در ارتقای جایگاه آن نقش مؤثری ایفا نماید. نوشتار کنونی نقطه آغازی است در همین راستا که بی تردید، به دلیل تازه بودن مسئله و کم دانی نویسنده، رخنه هایی در تبیین و تحلیل مباحث راه یافته است. نگارنده، موارد یادآوری شده از سوی اهل نظر را با آغوش باز پذیرفته و هدایتی در راستای هدایت فکری خویش قلمداد می کند.

الف) مفهوم شناسی
گرچه مفاهیم به کار رفته در عنوان این نوشتار، روشن است و نیازی به تفصیل ندارد، اما برای سهولت در مفاهمه و جلوگیری از بدفهمی، مفاهیم کلیدی به کار رفته در عنوان بحث به اختصار توضیح داده می شود.

1.کلام و گزاره های کلامی
دانش متکفل فهم و دفاع از اصول اعتقادات اسلامی، نام های مختلفی دارد و از آن با نام هایی چون علم توحید، علم ذات و صفات، علم اصول دین، علم عقاید، فقه اکبر و علم کلام ... یاد شده و(1) به مرور زمان - به دلایل پیدا و ناپیدا- علم کلام برای آن تعین یافته است، ضمن آنکه اطلاق هیچ یک از نام های یاد شده نیز بر آن نادرست و بی مناسبت نمی باشد. البته در تعریف کلام و معنای متکلم، اختلافاتی میان صاحب نظران مشاهده می شود. گرچه ورود به بحث های تفصیلی بی ثمر است، اما نمی توان از بیان مراد، دیده فرو بست. صاحب نظران تعریف های مختلفی از علم کلام ارائه کرده اند. فارابی (م 339ق) آن را صناعتی می داند که به وسیله آن انسان بر نصرت باورها و افعال مشخصی که بنیان گذار دین بدان تصریح کرده است، توانا می شود.(2) ابن خلدون معتقد است دانش کلام، متضمن اثبات عقاید ایمانی به وسیله ادله عقلی و رد بدعت گذارانی است که از اعتقادات مذاهب سلف و اهل سنت منحرف شده اند.(3) عضدالدین ایجی (م756ق) نیز کلام را علمی می داند که با آن می توان عقاید دینی را از طریق اقامه ادله و دفع شبهات اثبات کرد. در توضیح مراد از عقاید دینی، قید «مایقصد به نفس الاعتقاد دون العمل» را ذکر کرده است.(4) تفتازانی علم کلام را علم به عقاید دینی از روی ادله یقینی تعریف کرده است.(5)
همانند اختلاف در تعریف علم کلام، در مورد موضوع آن نیز اختلاف نظر است. عضدالدین ایجی چند دیدگاه را در باب موضوع علم کلام بیان می کند. برخی موضوع کلام را ذات خداوند متعال انگاشته اند، زیرا در آن از صفات، افعال و احکام آن بحث می شود. برخی دیگر موضوع آن را موجود بماهو موجود تلقی کرده و تفاوت آن را با فلسفه در این دانسته اند که در کلام، مباحث طبق قانون اسلام است، حال آنکه در فلسفه، قانون اسلام شرط نیست. از آنچه در تعریف علم کلام از بیان ایجی نقل شد، خود او موضوع آن را عقاید دینی می داند که از طریق اقامه دلیل و دفع شبهات اثبات می شوند. اما غایت علم کلام بستگی دارد به تعریفی که از علم کلام می شود. بنابراین، غایت علم کلام، براساس تعریف هایی که آن را به دفع شبهات خلاصه کرده اند، عبارت است از اثبات عقاید، و بر اساس تعریف هایی که آن را نوعی هستی شناسی تلقی کرده اند، غایت علم کلام شناخت هستی طبق تعالیم دینی است.(6)
برخی مستشرقان و همین طور برخی محققان معاصر، نظر دیگری ارائه کرده اند. در این برداشت، مراد از کلام، گفت و گو در معارف دینی است.(7) با توجه به اینکه کلام در آغاز شکل گیری - چنان که در تعریف های فوق نیز مشاهده شد - دانشی بود که به وسیله آن از آموزه ها و گزاره های دینی دفاع می شد، از این رو، نام گذاری آن با کلمه ای که هم خانواده با واژه «تکلم» باشد، مناسبت بیشتری با چنین فعالیت هایی داشت. تعابیری نیز در برخی روایات وجود دارد که موید این برداشت است. روایاتی که از گفت و گو درباره ذات خدا، کیفیت و قضا و قدر نهی می کند، همه به گونه ای این برداشت را تقویت می کند. از باب نمونه، باب شصت و هفتم از ابواب توحید شیخ صدوق با عنوان: باب النهی عن الکلام و الجدال و المراء فی الله عزوجل نام گذاری شده است. در دیگر مجامع روایی نیز از این سنخ تعبیرها بسیار وارد شده است.(8) بنابراین، قراین و شواهد متعددی این برداشت را تأیید می کند که مقصود از کلام، گفت وگو و نظرپردازی در باب معارف دینی است و بنابراین، تعبیر دقیق از کلام می تواند چنین باشد: دانش کلام دانشی است که وظیفه مناظره و نظر درباره عقاید و معارف دینی را بر عهده دارد. کار ویژه اصلی علم کلام نیز قابل توجه است و تصویرهای متعدد و مختلفی در این زمینه وجود دارد. هویت دفاعی و معرفتی، دو تصویر عمده ای است که از مجموع اظهار نظرهای متفکران در طول تاریخ اندیشه کلامی قابل اصطیاد است. برخی محققان، هویت واسطه ای را ترجیح داده اند. در نگاه اینها ضمن اینکه در مقام توصیف، دانش کلام در بستر تاریخ، ناگزیر هر دو وظیفه را بر دوش کشیده است، در مقام توصیه نیز باید آن را به گونه ای تعریف کرد که بتواند هر دو جهت را تحت پوشش قرار دهد. بر این اساس، دانش کلام دانشی است که هویت معرفتی و دفاعی به صورت توأمان دارد؛ هم ابزار دفاع از دین و هم معرفت زاست؛ یک طرف آن وحی است و طرف دیگر، ذهن و زبان مخاطبان. علم کلام در این میان نقش واسطه را دارد. طبق این برداشت، می توان گفت که علم کلام عبارت است از تحصیل معرفت به عقاید و باورهای دینی، توضیح و فهم تعالیم دینی، تصحیح عقاید دینی، اثبات تعالیم وحی و دفع آرای معارض.(9)
ترسیم چنین وظیفه ای برای علم کلام که بیشتر از قرن هفتم به بعد به آن توجه شده، به نظر می رسد از دقت بیشتری برخوردار است و به کار بستن روش منتهی به این هدف، موجب پویایی آن خواهد شد. اگر در اوایل شکل گیری این دانش، از آن به عنوان دانشی که وظیفه دفاع از عقاید و باورهای اساسی دین را دارد، یاد شده، تعبیر گزاف و بی توجهی نبوده است. ولی امروزه اگر دانشی به نام کلام بخواهد در منظومة دانش های اسلامی حضور داشته باشد، راهی جز همین هویت واسطه ای ندارد، چنان که هر دانش دیگری که ادعای بیان امتداد پیام های جاودانة وحیانی را در سر داشته باشد، نمی تواند از این دایره بیرون بماند، بلکه لازم است هم نگاه معرفتی به تعالیم داشته باشد و هم از فهم بدست آورده، در برابر فهم های رقیب در تعالیم ادیان و مکاتب فکری دیگر دفاع نماید. در هر زمینه و زمانه، این نیاز وجود دارد که بازسازی و تنسیق نو به نو از مسائل صورت پذیرد و به فراخور نظام دانایی دستگاه مفهومی متعارف و منطق بین الاذهانی به تبیین و توجیه مسائل همت گماشته شود. این همان چیزی است که در همة سنت های فکری بر دوش اندیشه وران پیرو آن سنت نهاده شده است. از باب نمونه، پل تیلیش، الاهی دان برجستة آلمانی- آمریکایی، وظیفة الاهی دان را طرح مسائل برگرفته از فرهنگ زمانه و بیان پاسخ های برخاسته از تعالیم دینی می داند. به نظر او وظیفة اصلی الاهی دان، این است که میان پیام جاودانه وفرهنگ معاصر و انسان جدید رابطه برقرار کند. الاهی دان باید پیام کتاب مقدس را به موقعیت معاصر خود ارتباط دهد. انسان نمی تواند برای پرسش هایی که هنوز نپرسیده است جواب دریافت دارد. (10)
براین اساس، وظیفة علم کلام، طی چهارگام اصلی برای معارف دینی است: فهم و استنباط گزاره های دینی، تبیین، توجیه و دفاع از آنها. در گام نخست، باید گزاره های دینی از منابع اصلی و اصیل دین استنباط و فهم شود؛ در گام بعدی، باید معارف به دست آمده را در قالب مفهومی عقلی و عقلایی تنسیق و تبیین نماید؛ گام سوم، توجیه گزاره های فوق است؛ بدین معنا که استدلال عقلی، نقلی و تجربی یا تاریخی برای آن اقامه کند. و بالاخره در آخرین گام، لازم است از تعالیم دینی دفاع کند یا دست کم به فهم موجود از آن تعالیم و رد نظریه های دیگر همت گمارد. هر چهار مرحله از یک طرف به پیام جاودانة دینی مرتبط است و از سوی دیگر، به ذهن و زبان مخاطبان، پیام دین، فهمیده، تبیین، توجیه و مورد دفاع قرار می گیرد و از آن سو همة این روند طبق فهم و ذهن و بیان مخاطبان طی می شود.

پی نوشت ها :

*دانش آموخته سطح چهار و دانشجوی مقطع دکتری کلام اسلامی جامعه المصطفی العالمیه.
دریافت: 89/2/13- پذیرش :89/5/25
nashreh@ qabas.net
1- حسن حنفی، من العقیده الی الثوره، ج1، ص 53
2- محمد بن طرخان فارابی، احصاء العلوم، تعلیق و مقدمه د. علی بوملحم، ص 86-87
3- عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج2، ص 940
4- عضدالدین ایجی، المواقف، ص 7.
5- سعد الدین التفتازانی، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق د. عبدالرحمن عمیره، ج1، ص 163.
6- عضدالدین ایجی، المواقف، ص 6؛ سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج1، ص 177-186
7- فان اس جوزیف، علم الکلام و المجتمع فی القرنین الثانی و الثالث للهجره، ترجمه سالمه صالح، ص 82-90؛ و محمد تقی سبحانی، تاریخ کلام شیعه، جلسه دوم.
8- ر. ک احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج1، ص238؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج1، باب النهی عن الکلام فی الکیفیه، ص 92-95. این مطالب در دیگر مجامع روایی نیز قابل پیگیری است.
9- حسن محمود شافعی، المدخل الی دراسه علم الکلام، ص 18-20؛ احد فرمرز قراملکی، هندسه معرفتی کلام جدید، ص 40 و 108
10- ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمه طاطه و س میکائیلیان، ص 141.
منبع: نشریه پژوهش، شماره 3.

 

نویسنده: سید محمدمهدی افضلی*


چاپ   ایمیل