چکیده
امپراتوری تیموریان قرن نهم و دهم هجری از دورههای درخشان تمدن اسلامی افغانستان است که محققان تاریخ و تمدن اسلامی ــ اعم از مسلمان و غیر مسلمان، البته بدون توجه به جایگاه علما و هنرمندان شیعی ــ تحقیقات فراوانی درباره آن انجام دادهاند. پرسش اصلی این پژوهش این است: «شیعیان افغانستان چه نقشی در رشد و شکوفایی تمدن اسلامی عصر تمیوریان داشتهاند؟». هدف این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته نیز نشان دادن نقش فراموششده شیعیان افغانستان در گسترش و رشد عناصر تمدن اسلامی است. بر اساس تحلیل منابع تاریخی، ادبی و آموزههای مذهبی موجود در آثار هنری دوره تیموریان، یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که علما و هنرمندان شیعی افغانستان نقش بزرگی در خلق و گسترش رنسانس تیموری ایفا کردهاند.
عنوان مقاله [English]
The Impact of Shi’as on the Growth and Flourishing of the Islamic Civilization in Afghanistan in Ninth and Tenth Centuries
نویسندگان [English]
• Mortaza Shiroudi 1
• Ali Jom’ah Fakoori 2
1 Associate professor, Department of Political Sciences, Payambar A’zam Research Center for Islamic Civilization and Religious Studies
2 PhD student, the history of Islamic Civilization, Imam Khomeyni Specialized University, Qom
چکیده [English]
The Timurid Empire in the 15th century featured a brilliant period of the Islamic Civilization in Afghanistan, and much research has been done in this regard by Muslim and non-Muslim scholars of Islamic history and civilization, although they have ignored the place of Shiite scholars and artists. The main question of this research is as follows: what role did Shi’as in Afghanistan have in the growth and flourishing of the Islamic Civilization in the Timurid era? The research draws upon an organized descriptive-analytic method in order to show the forgotten role of Shiite Afghans in the development and growth of the Islamic Civilization. Based on an analysis of historical and literary sources as well as religious doctrines underlying works of art in the Timurid era, the present research shows that Shiite scholars and artists in Afghanistan have played a remarkable role in the creation and development of the Timurid renaissanc.
کلیدواژهها [English]
• impact of the Shi’as
• Islamic Civilization
• Timurids
• Afghanistan
اصل مقاله
مقدمه
این مقاله محدوده جغرافیایی افغانستان در زمانه تیموریان را که قسمتی از خراسان بزرگ به حساب میآمده، بررسی خواهد کرد. بیشتر اطلاعات ما درباره نسخ گرانبهای مینیاتوری، خطی و حتی معماری داخل این محدوده جغرافیایی، گفتههای محققان متأخر مربوط به قبل از پیروزی مجاهدان در افغانستان است که به دلیل چهار دهه جنگ و تحولات اخیر، برخی از این آثار ارزشمند نابود یا به خارج از افغانستان منتقل شدهاند؛ از این رو بررسی و تعیین اثرگذاری شیعیان بر تمدن اسلامی دوره تیموریان در افغانستان بر پایه آن کاملاً میسر نیست. افزون بر این، علیرغم شهرت بعضی از علما و دانشمندان شیعی هرات در دوره تیموریان، تعیین نقش شیعیان در ایجاد یا گسترش تمدن اسلامی از موارد دشوار تاریخی این دوره است که برای رسیدن به این مقصود، ناگزیر به محتوای اشعار، نمادهای مذهبی در نقاشی و نگارگری، اسامی، محلهها و تصریح برخی از نویسندگان و شعرای معاصر دوره تیموریان اعتماد شده که البته با مشکلات و پیچیدگیهایی همراه بوده است. هدف این نوشتار تلاش برای حل مسائل پیشگفته در دوره حاکمیت تیموریان در افغانستان است که با تصرف بلخ به دست تیمور در سال 771 قمری آغاز شد و تا سال 913 قمری، با حضور فرزندان و نوادگان تیمور در هرات، ادامه یافت.
1. علوم و هنر دوره تیموریان در افغانستان
علوم و هنر از شاخصههای اصلی تمدن بشری به حساب میآیند. اگر دوره تیموریان در افغانستان را به دو مرحله 1. تیمور (حک 783ـ807 ق) و 2. فرزندان و نوادگان وی ــ مثل شاهرخ میرزا (حک 807ـ850 ق) و همسر هنردوست او گوهرشاد (؟ـ880ق)، سلطان حسین بایقرا (حک 873ـ911ق)، وزیر و مشاور او علیشیر نوایی (844ـ906ق) و جامی ــ تقسیم کنیم، دوره تیمور دوران ویرانی شهرهای بلخ و هرات افغانستان و دوره شاهرخ، سلطان حسین بایقرا و دیگر فرزندان وی دوره درخشان تاریخ تمدن اسلامی در افغانستان است. هرات در محرم سال 783ق به دست تیمور فتح (یزدی، 1336: 236) و نابود شد؛ ولی بعدها، بهخصوص بعد از استقرار شاهرخ میرزا، به مرکز فرهنگی، سیاسی و تمدنی قرن نهم و نیمه اول دهم قمری ــ که منابع غربی و شرقی آن را «رنسانس اسلامی» یا «رنسانس تیموری» نامیدهاند ــ تبدیل شد؛ از جمله در زمینه تاریخ، هرچند عنوان تمدنی ندارد، مباحث تمدنی فراوانی در این منابع آمده است. کتابهای تاریخ این دوره را میتوان در سه گروه تاریخ عمومی، تاریخ قرآنی و تاریخ تکنگاری قرار داد.
1ـ1. تاریخ عمومی
از همان آغاز نگارش تاریخ در میان مسلمانان، تاریخنگاری عمومی مورد توجه و اهمیت بوده است. آخرین مرحله تاریخنگاری اسلامی منطقه خراسان در دوره تیموریان به روش روایی یا وقایع نگاری را شیعیان زیدینسب افغانستان در چند کتاب محدود انجام دادهاند که نشان میدهد تاریخنویسی در افغانستان آن دوره، عام و گسترده نبوده و در همان دوره متوقف مانده است. برخی از کتابهای تاریخ عمومی این دوره عبارتند از:
الف) تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیاء و الخلفاء اثر سید محمد بنامیربرهانالدین خاوندشاه بنشاه کمالالدین محمود بلخی (835ـ903ق) معروف به میرخواند یا میرخوند، از سادات زیدی افغانستان است که در سال 899 قمری نوشته شده است. وی بعد از اتمام جلد ششم در ذیقعده 903ق، در 66 سالگی در هرات درگذشت و جلد هفتم کتاب را خواندمیر، نواده دختری میرخواند، و جلدهای هشتم و نهم و دهم را رضاقلی خان هدایت در دوره قاجاریه به آن اضافه کردهاند؛ یک دوره ده جلدی از این کتاب تاریخ موجود است. این کتاب چند بار به صورت خلاصه یک جلدی و نیز در ده جلد چاپ و منتشر شده است.
ب) تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر اثر غیاثالدین حسینی (880ـ941ق) معروف به خواندمیر از شیعیان هرات و نواده دختری میرخواند است که مباحث تمدنی فراوانی در آن یافت میشود. وی در سال 927 قمری به سفارش غیاثالدین امیرمحمد فرزند امیر یوسف حسینی، از سادات نقبای هرات، شروع به نگارش کتاب کرد و جلد اول را به پایان رساند و دو جلد دیگر را به تشویق خواجه حبیبالله در سال 930ق تمام کرد. وی در حدود سال 933ق هرات را به قصد قندهار ترک کرد و در سال 934ق رهسپار هند شد؛ سرانجام در 941 یا 942ق در شهر اگره درگذشت. این کتاب در سال 1263ق در هند و 1271ق در تهران به صورت سنگی چاپ شده و کتابفروشی خیام تهران آن را در سه نوبت 1333، 1353 و 1363 در چهار جلد از روی نسخه هند چاپ کرده؛ اما کمیاب است. کتابهای مآثرالملوک، خلاصه الاخبار فی بیان احوال الاخیار،مکارم الاخلاق، اخبارالاخیار، منتخب تاریخ وصاف،همایوننامه، خلاصه الاخبار، نامه نامی و دستور الوزرا[i] نیز از همین نویسندهاند که به غیر از اخبار الاخیار و منتخب تاریخ وصاف، به صورت خطی و چاپی در جاهای مختلف موجودند.
ج) معارج النبوه فی مدارج الفتوه اثر مولانا معینالدین محمد بنشرفالدین حاج محمد فراهی هروی (؟ـ907ق) درباره تاریخ حضرت محمد(ص) است که در سال 891ق تألیف شده است. مؤلف پس از حدود سی سال تدریس سیره و احادیث نبوی در مسجد هرات و تألیف کتابهایی چون نفایس الکلام و عرائیس الاقلام، روضه الواعظین[ii] و تفسیر بحرالدرر، به درخواست بزرگی از بزرگان هرات، کلاسهای اختصاصی در سیره نبوی دایر کرد. به دلیل مقبولیت مباحث مطرحشده، همان مباحث را در یک مقدمه، چهار رکن و یک خاتمه تدوین کرد که نسخه خطی آن (احتمالاً خط مؤلف) در کتابخانه ملی ایران (انوار، 1382: 5/53ـ54) و سه نسخه خطی دیگر در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است.[iii] این کتاب در سال 1398ق/1978م در مکتبه نوریه رضویه پاکستان چاپ شد که نام مؤلف را به اشتباه معینالدین کاشفی هروی ثبت کرده است.
د) روضه الاحباب فی سیر النبی و الاولاد و الاصحاب اثر امیر جمال عطاءالله بنفضلالله مشهور به جمال حسینی هروی (؟ـ927ق) از سادات زیدینسب هرات است که در سه جلد شرح حال حضرت محمد(ص)، خاندان و اصحاب وی، خلفا، علی(ع) و دیگر امامان شیعه، علما، سلاطین، فتح قلعهها، تاریخ آبادی عمارتها، پلها و مساجد را در بر دارد. این کتاب در مدت پنج سال (898ـ903ق) تألیف و به امیر علیشیر نوایی تقدیم شده است (نفیسی، 1363: 1/245). میرخواند کتاب را دو جلد[iv] و تاریخ ختم آن را 900ق میداند (میرخواند، 1385: 4/359). حدود هفت نسخه خطی از این کتاب در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 2/223ـ224). امیر عطاءالله از دانشمندان هرات است که به گفته خواندمیر، در اقسام علوم دینی و اصناف فنون، بهخصوص علوم حدیث، مهارت کامل داشته و مدتی طولانی در مدرسه سلطانیه و خانقاه اخلاصیه هرات تدریس کرده است (خواندمیر، 1372: 217).
هـ) مجمع الغرائب اثر مفتی بلخی سلطان محمد بندرویش محمد، که در زمینه تاریخ و جغرافیا در یک مقدمه، پانزده فصل و یک خاتمه نوشته شده است. این اثر جغرافیایی شامل معلومات گوناگون درباره فلک، عجایب بر و بحر، عالم نباتات و حیوانات، اخبار تاریخی، تصویر کشورها، شهرها (بلخ، بخارا، مکه و...) و مردمان آنها است که دو بار در سالهای 974 و 984ق تألیف شده است؛ البته نسخه دوم را پسر نویسنده تکمیل کرده است. دو نسخه خطی از آن (یکی نامعلوم و دیگری 1283ق) در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 2/229). از اینکه نسخه دوم را پسر نویسنده تکمیل کرده میتوان دریافت که نویسنده قبل از تکمیل کتاب درگذشته است. به هر حال، از زندگی وی چیز زیادی نمیدانیم؛ اما به گفته الذریعه، سلطان محمد در همین کتاب آورده است که پدرش در سال 935ق از بلخ به سوی کوهپایههای بامیان مهاجرت کرده و در روز پنجشنبه اول ماه صفر سال 957ق درگذشته است. آقابزرگ تهرانی این سفر را نشانه تشیع و اعتقاد وی به اهل بیت(ع) پنداشته است (تهرانی، 1390: 20/35). طبق این گزارش، پدر وی حدود هفده سال در بامیان زندگی کرده و در همان جا از دنیا رفته است. سلطان محمد نیز این کتاب را احتمالاً در بامیان نوشته است.
مطالب و بابهای مجمع الغرایب نشاندهنده مباحث تمدنی کتاب است: 1. تاریخ النبی( ص)؛ 2. فهرست المدن الکبیرة و عجایب کل منها؛ 3. عجایب الانسان؛
4. عجایب الحیوانات؛ 5. عجایب النباتات؛ 6. عجایب الجبال والعیون والمجارى؛
7. البحار؛ 8. الصحارى؛ 9. الکنیسات؛ 10. مساحة وعمق البحار؛ 11. مساحة الأرض و بعد البلاد؛ 12. علم القیافة والفراسة؛ 13. الطیبات؛ 14. الحوادث العجیبة التاریخیة؛ 15. کلمات القصار الأخلاقیة.
و) تذکره التواریخ اثر عبدالله کناهی کابلی، درباره تاریخ انبیا، اولیا، فضلا، شعرا، سلاطین و امرای تیموری هند و بناهای هند و افغانستان در قرن دهم قمری است. این اثر در سال 1010ق، در سه جلد نوشته شده (ارونبایف، موجانی و موسایف، 1376: 1/44) و نسخه خطی آن در کتابخانه «سالار جنگ» هندوستان است (عطاردی، 1376: 142)؛ اما به گفته شمسالدین نورالدیناف،[v] نام ایشان عبدالله کابلی یا عبادالله عبدالله الکناهی و امتیاز کتاب آوردن ماده تاریخ[vi] است که در قالب یک مقدمه، شش طبقه و یک خاتمه مرتب شده است. وی میگوید سه نسخه از این کتاب با مشخصات ذیل در ازبکستان، تاجیکستان و هندوستان وجود داشته است:
ـ نسخه ازبکستان: با خط نستعلیق در 258 ورق در اندازه 24.5* 15.5 سانتیمتر که در 11 ربیعالاول 1010ق/9 سپتامبر 1601م در پرگنه کشمیر انجام یافته است و به شماره 2093 در گنجینه نسخ خطی انستیتو شرقشناسی آکادمی علوم ازبکستان نگهداری میشود (نورالدیناف، 1365: 64ـ65). نورالدیناف همین نسخه را اصلی (افتوگراف) میداند که به خط خود عبدالله کابلی نوشته شده است (همان: 65).
ـ نسخه تاجیکستان: این نسخه در سال 1953م در اوراتپه تاجیکستان یافته شده است و به شماره 138 در انستیتو تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان نگهداری میشود. به گفته نورالدیناف، این نسخه را در کابل شایق خطاط در سال 1147ق (حدود 130 تا 134 سال بعد از نسخه اصلی) به خط نستعلیق متمایل به شکسته در 256 ورق و در اندازه 15 * 23 سانتیمتر تحریر کرده است (همان: 74).
ـ نسخه هند: نورالدیناف میگوید که این نسخه در موزه نسخ خطی سالارجنگ حیدرآباد هندوستان است؛ البته درباره مشخصات آن معلوماتی نداده است (همان: 80). کتابخانه و موزه مجلس شورای اسلامی ایران کتاب تذکره التواریخ را به همت علیرضا قوجهزاده تصحیح و در تاریخ 12 آبان 1393ش منتشر کرده است.
1ـ2. تاریخ یا قصص قرآنی
قرآن برای عبرتآموزی و تفکر در سرنوشت گذشتگان به تاریخ بیش از احکام توجه کرده است. مطالعه زندگی پیامبران الهی و امتهای پیشین بخشی از تاریخ است که همیشه مورد توجه علمای اخلاق، تفسیر و تاریخ مسلمان، از جمله در دوره تیموریان، بوده است.
الف) حدایق الحقایق (تفسیر سوره یوسف) اثر معینالدین مسکین بنشرفالدین حاجی محمد فراهی هروی است. نسخه خطی نستعلیق این کتاب (احتمالاً قرن 12ق در 291 برگ با 21 سطر کامل) در کتابخانه ملی ایران است (انوار، 1382: 5/52)؛ اما نسخه چاپ سنگی این کتاب به نامحدائق الحقایق، در سال 1278ق در تهران چاپ شده و در کتابخانه آستانه مقدسه حضرت معصومه (ش 573) موجود است (صدرایی و حافظیان، 1383: 82). نویسنده کتاب واعظ معروف زمان خود بود و تمام عمرش را در راه گسترش دانش فقه، حدیث و حکمت گذرانده و اشعاری در مناقب ائمه(ع) با تخلص معینی، معین، معین مسکین سروده است (نفیسی، 1363: 1/242). سه نسخه خطی از این کتاب به نام حدایق الحقایق (یا حدایق الحقایق فی کشف الاسرار والدقایق) در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 2/243). کتاب فوق یک نوبت در لکنهو هند (1309ق) و با تصحیح و کوشش سید جعفر سجادی، چند نوبت در انتشارات امیر کبیر در سالهای 1346، 1357 و 1364ش و یک نوبت در دانشگاه تهران (1346ش) چاپ شده است.
ب) قصص موسی اثر فراهی هروی، که در سال 904ق (نفیسی، 1363: 2/242) سه سال پیش از وفات وی تألیف شده است. صاحب الذریعه که نسخه کتاب را در تستر دیده، میگوید این کتاب بعد از تفسیر سوره یوسف و استقبال و تقاضای مردم انجام یافته است (تهرانی، 1408: 3/27ـ28 و 4/328). کتاب را انتشارات علمی فرهنگی تهران در سال 1393ش با تصحیح محسن کیانی و احمد بهشتی شیرازی چاپ و منتشر کرده است. قصص موسیدر واقع تفسیر داستانهای تاریخی قرآن به سبک عرفانی است که این عارف و حکیم بزرگ شیعی دوره تیموریان تألیف کرده است.
ج) بحرالدرر اثر فراهی هروی، درباره تاریخ و روایات دینی در آفرینش عالم و آدم تا دوره رسول اکرم(ص) است. نسخه خطی آن (68برگ، رمضان 1211ق) در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 2/215)؛ اما تهرانی این کتاب را با نام تفسیر بزرگ آورده که به زبان عربی و فارسی بوده است (تهرانی، 1408: 3/38). به گفته خواندمیر، هروی از اطبای حاذق دوره تیموریان بوده و مدتی در دارالشفای هرات بیماران را درمان میکرده است. او سال وفات وی را 898ق میداند (خواندمیر، 1372: 206و207).
1ـ3. تاریخ تکنگاری
تکنگاری شیوهای مرسوم در تاریخنگاری است که معمولاً به دلیل اهمیت تاریخی، سیاسی، اعتقادی یا اجتماعی، کتابی درباره ابعاد مختلف یک حادثه یا زندگی یک شخص نوشته میشود. پادشاهان، تیمور و تیمورزادگان علاقه فراوانی به این سبک از تاریخنگاری داشتهاند، که به نام ظفرنامهها چاپ و منتشر شدهاند.
الف) ظفرنامه اثر سلطان احمد بنخاوند شاه حسینی، برادر میرخواند، از سادات شیعی زیدینسب هرات است. این کتاب به دستور سلطان بدیعالزمان (حک 911ـ912ق) درباره تاریخ تیمور نوشته شده و در واقع خلاصهای از کتاب ظفرنامه یزدی است (نفیسی، 1363: 1/241). چون سلطان بدیعالزمان در سالهای 911ـ912ق حاکم هرات بوده، احتمال میرود این کتاب در همان سالها تألیف شده باشد.
ب) مختارنامه یا روضه المجاهدین اثر عطاءالله بنحسام واعظ هروی است که در 981ق درباره قیام مختار ثقفی تألیف شده است. کتاب در سال 1261ق به صورت سربی همراه هشت تصویر از صحنههای قیام باشکوه و انتقامجویانه مختار بنابوعبید ثقفی و همراهان وی علیه قاتلان حضرت امام حسین(ع) و یارانش چاپ شده که اولین چاپ سربی در ایران به حساب میآید (بابازاده، 1378: 59). نسخه چاپ سنگی کتاب در قطع رحلی (1322ق) در کتابخانه آستانه حضرت معصومه قم موجود است (صدرایی و حافظیان، 1383: 122).
2. نقش شیعیان در رشد و شکوفایی هنر دوره تیموریان
هنر، بهخصوص نقاشی، نگارگری، مینیاتور و خطاطی از شاهکارهای جهانی تمدن اسلامی هرات در دوره تیموریان است که نمونههایی از آثار نفیس و گرانبهای آن در موزههای دنیا وجود دارد. هنر در دوره تیموریان را در دو بخش نقاشی و خط بررسی میکنیم.
2ـ1. شیعیان افغانستان و نقاشی دوره تیموریان
نقاشی، تذهیب و خوشنویسی، که در بادی نظر بینندگان را به یاد زمان شاه عباس میاندازد، محکمترین پایههای آن در دوره تیموری در شهر هرات گذاشته شده و همه نقاشان و خوشنویسان دورههای بعد شاگردان مستقیم و تربیتشدگان استادان هرات بودهاند (نفیسی، 1363: 1/228).
دوره حسین بایقرا از دورههای طلایی هرات در نقاشی به شمار میرود، به طوری که دربار این پادشاه در تمام آسیا معروف شده بود و بسیاری از شعرا، ادبا، هنرمندان و موسیقیدانان به آن دربار رو آورده بودند (زکی، 1366: 109). حتی گفته شده صنعت عکس[vii] را مولانا کپک هروی در زمان شاه طهماسب صفوی در هرات ابداع کرده است (قمی، 1366: 43). آگاهان هنر نقاشی بر این باورند که نقاشی در ایران از زمان تیموریان، بهخصوص با نقشآفرینی هنرمندان استادی چون کمالالدین بهزاد در مکتب هرات، به اوج خود رسیده و کتابهایی مانندشاهنامه فردوسی، شاهنامه محمد جوکی[viii] (فرزند شاهرخ)، کلیله و دمنه، معراجنامه، گلستان و بوستانسعدی و خمسه نظامی به سبک مکتب هرات در این دوره نقاشی شدهاند. در بسیاری از تصاویر و نقاشیها آموزههای مذهبی شیعی دیده میشود؛ از جمله:
الف) دو تصویر از تصاویری که در نسخه خطی کتاب تاریخی مولانا نورالدین لطفالله معروف به حافظ ابرو (احتمالاً 763ـ833ق) نقاشی شده و در کتابخانه توپقاپو سرای استانبول ترکیه نگهداری میشود. تصویر نخست حضرت علی (ع) را در جنگ خیبر[ix] نشان میدهد که به عنوان شجاعترین رزمنده سپاه اسلام، درِ قلعه را در دست دارد و در حال پایین انداختن آن است. تصویر دیگر نیز حضرت علی(ع) را در کنار پیامبر(ص) در مسجد نشان میدهد که شمشیرش را حمایل کرده است (شایستهفر، 1384: 79ـ81). این نسخه از کتاب در دوره شاهرخ و به سفارش وی تهیه شده است. نقاشی و تصویرپردازی آن نشاندهنده فضل، شجاعت و همراهی حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) و عنصر شیعی است.
ب) نقاشیهای نسخه خطی و مصور کتاب معراجنامه[x] سده نهم قمری که به زبان ترکی برای شاهرخ در هرات خطاطی شده، 61 نقاشی تذهیبشده از مراحل معراج حضرت محمد(ص) دارد. برخی از تصاویر آن حضرت محمد(ص) را در حال قنوت نماز نشان میدهند. تصویری دیگر حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) را کنار حوض کوثر به تصویر کشیده در حالی که پشت سر آنان سه درِ بهشت قرار دارد. بر درِ اول عبارت طیبه «لا اله الا الله»، بر درِ دوم عبارت «محمد رسول الله» و بر درِ سوم عبارت «علی ولی الله» خطاطی شده که هم تصویر قنوت و هم شهادتین بیانگر عقاید شیعی نقاش است.
ج) تصویر شماره سه در نسخه خطی کلیله و دمنه، مربوط به سالهای 865 تا 870ق در کتابخانه گلستان تهران است که در آن تصاویر پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به شیوه مکتب هرات نگارگری شده است.
همه این تصاویر تأثیر مستقیم شیعیان افغانستان بر هنر (نقاشی، نگارگری، خطاطی و...) تمدن اسلامی دوره تیموریان را نشان میدهند.[xi] در منابع به نام نقاشان این تصاویر اشاره نشده است؛ اما از نقاشان معروف دوره تیموریان مکتب هرات میتوان به تنی چند اشاره کرد:
ــ کمالالدین بهزاد (844ق ـ؟)[xii] نقاش هراتی که مانی ثانی لقب گرفته است (واصفی، 1350: 1/145). وی از زمان سلطان حسین بایقرا تا زمان شاه اسماعیل صفوی فعالیت میکرده و به گفته نفیسی، چه در زمان خود و چه بعد از آن در فن خود اولین بوده است (نفیسی، 1363: 1/338).
ــ امیر روحالله مشهور به میرک، نقاش قرن نهم قمری از سادات نبوینسب هرات است (شایستهفر، 1384: 48). به گفته قمی، وی در تذهیب، تصویر و خط بینظیر زمان خود بوده و بیشتر کتیبههای عمارات هرات را مینوشته است (قمی، 1366: 133). او مدتی رئیس کتابخانه سلطان حسین بایقرا در هرات بوده است (ایرانشهر، 1342: 1/799). او بین سالهای 885 تا 935ق فعالیت میکرده و سه مجلس از آثار وی در خمسه نظامی در کتابخانه فخرالدین نصیری تهران موجود است (حبیبی، بیتا: 31). وقتی بهزاد در کودکی پدر و مادرش را از دست داد، میرک نقاش که کتابدار سلطان حسین میرزا بود، سرپرستی و تربیت بهزاد را به عهده گرفت. این مطلب نشان میدهد که بهزاد از بستگان روحالله نقاش و از سادات هرات بوده است.
ــ حسن نقاش هروی که درباره زندگیاش چیزی نمیدانیم، اما در نقاشی بیمانند عصر خود بوده است (شایستهفر، 1384: 48). وی به فرمان محمدخان شرفالدین اوغلی تکلّو (؟ـ964ق)[xiii] نقاشیهای داخل روضه امام رضا(ع) را انجام داده و بر سردر زیارت این بیت را نوشته است:
حسن به گرد درت گشته بر طریق طواف تو کعبهوار همه حاجتش روا کردی
وی در دارالسلطنه هرات وفات یافت و در جنب مزار پیر هرات دفن شد (قمی، 1366: 142).
ــ غیاثالدین هروی، نقاش و نویسنده که در سال 822ق در قالب یک هیئت سیاسی همراه با میرزا بایسنقر به چین سفر کرد و از زمان خروج از دارالسلطنه هرات تا بازگشت در سال 825ق، وضعیت شهرها، راهها، رسوم و عادات مردم و ملوک نامدار را به صورت روزانه ثبت و گزارش کرده است (سمرقندی، 1383: 2 دفتراول 327). این مطلب اهمیت روابط فرهنگی چین و امپراتوری تیموریان را، که شاهزادگان تیموری توجه خاص به گسترش آن داشتهاند، نشان میدهد.
ــ ملاحاجی محمد (؟ـ913ق) همعصر میرک نقاش، ذوفنون زمان بود و در تذهیب و تصویر مهارت تمام داشت. وی مدتی کتابدار علیشیر نوایی بود؛ اما از او رنجیدهخاطر شد و از سال 904ق به شاهزاده بدیعالزمان پیوست (قمی، 1366: 133). به گفته خواندمیر، وی نجار ماهری نیز بوده است (خواندمیر، 1372: 142) و احتمال میرود برخی از حکاکیهای دیوار هرات را همین هنرمند انجام داده باشد.
ــ قاسم علی چهرهگشا (قرن نهم قمری) از شاگردان مکتب نقاشی بهزاد در هرات در دوره سلطان حسین بایقرا بود. وی نقاشی را در کتابخانه علیشیر نوایی فراگرفت و از اساتید این فن به حساب میآمد. نقاشی او در نسخه خطی سال 890ق خمسه نظامی در کتابخانه بورلی آکسفورد وجود دارد. بهترین آنها تصویری است که جماعت صوفیه را در باغی سبز و خرم نشان میدهد (زکی، 1366: 116). این تصویر هفت نقاشی دارد که در آخر یکی از آنها نام قاسم علی نقاش به طور مشخص درج شده است.
نقاشی مکتب هرات محصور در آن شهر نماند، بلکه به دلیل اوج هنری و شکوفایی طرح و زیبایی به خارج از افغانستان نیز راه یافت. به گفته دیماند،[xiv] از آنجا که شاه اسماعیل صفوی در سال 916ق، بهزاد و تعدادی از شاگردان او (شیخزاده و سلطان محمد که پیشتر به تبریز آمده بودند) را به تبریز منتقل کرد، میتوان بهزاد را مؤسس مکتب نقاشی صفوی تبریز به شمار آورد (دیماند، 1381: 55ـ61)؛ چون بسیاری از نقاشیهای دوره صفویه تحت اشراف مستقیم بهزاد یا شاگردان وی صورت گرفته است. سلطان محمد از ندیمان شاه طهماسب شد و شاه از وی درس نقاشی فرا میگرفت. تایتلی نیز عقیده دارد که مکتب هرات در دوران پیربوداق (پسر جهانشاه) به دست هنرمندانی که در اوایل 875ق، از هرات به شیراز سفر کرده بودند، همچنان فعال باقی ماند (شایستهفر، 1384: 64). دیماند همچنین معتقد است که در حدود سال 942ق/1535م بسیاری از نقاشان و خوشنویسان مکتب هرات به بخارا منتقل یا تبعید شدند و در بخارا به همان اسلوب مکتب هرات، بهخصوص به سبک بهزاد، به کار خود ادامه دادند. البته محمود مذهِّب، از شاگردان میرعلی خطاط، پیش از آن به بخارا رفته بود (دیماند، 1381: 65). از طرفی، نقاشیهای بازمانده از هند دوره بابُر تیموری نیز تا حدودی اسلوب مکتب هرات را نشان میدهند و همه محققان به تأثیر اسلوب نقاشان مکتب هرات و تبریز بر آنها اشاره کردهاند.
به گفته زکی، مکتب نقاشی هرات دارای سبک خاصی بوده که در ادامه به تمایزات مهم آن اشاره میشود:
1. مناظر زیبای گلها و گلزارها و مناظر بهاری؛
2. به کارگرفتن رنگهای درخشان آبی که هیچگاه خروج از رنگی به رنگ دیگر، وحدت و استقلال آنها را متزلزل نمیکند؛
3. مناظر طبیعی کوه و تپههایی که به شکل اسفنج کشیده شدهاند؛
4. ایجاد هماهنگی و نسبت معقول و مقبول میان اشخاص و ساختمانها با سایر مناظر (زکی، 1366: 100).
البته مهمترین ممیزه مکتب هرات حذف عنصر چینی (چهره حیوانات) از نقاشیهای دوره تیموریان است که نشان میدهد هنرمندان و نقاشان مکتب هرات آموزههای دینی و اسلامی را در نقاشی رعایت میکردهاند.
هنر دوره تیموری منحصر در نقاشی، طراحی و خطاطی نبود، بلکه جلدسازی و صنعت صحافی (بهخصوص چرمی) نیز در این دوره به حد کمال بود و با نهایت دقت و مهارت انجام میشد. ترکیببندی روی جلد نسخههای مصور دوره تیموریان معمولاً زمینهای مستطیل با ترنجی در وسط بود که دو سر ترنج بالا و پایین و نیز چهار لچکی در چارگوش قرار داشتند و تمام سطح آن با طرح اسلیمیهای گل و گیاه و تزیین شاخ و برگ بر زمینه سیاه پوشیده شده بود. به عقیده بلر، همین طرح و نقش به قالیبافی آن دوره منتقل شده و نمونههایی از این جلدها در کتابخانه توپقاپو سرای ترکیه است (بلر و ام، 1382: 1/103). بلر[xv] در کتاب خود یک نمونه بسیار بدیع و عالی از جلد یک نسخه از مثنوی مولوی جلالالدین بلخی را آورده که به سال 866ق در هرات برای سلطان حسین بایقرا تهیه شده است.[xvi]آلبر میگوید: «شباهتهای میان تزیین نُسخ خطی و هنر قالیبافی وجود دارد، مانند صحافی با چرم نازک که با فلز گرم به سبک آرابسک طلایی تزئین میکردند» (لابار، 1386: 67ـ68). تأثیر نقاشی، نگارگری و طراحی این دوره بر جلد کتاب و حتی قالیها علاوه بر اینکه ارزش هنری داشت، پیوند صنعت قالیبافی و نقاشی را بهوضوح نشان میدهد.
2ـ2. شیعیان، خط و خطاطی دوره تیموریان
خداوند به قلم و نوشتن قسم یاد کرده،[xvii] تعلیم آن را به خود نسبت داده است.[xviii] پیامبر اسلام (ص) نیز زیبایی خط را برای وضوح، روشنایی و گسترش حق مؤثر[xix] و کلید گشایش روزی[xx] میداند. از آنجا که هنر خط به دور از درگیریهای اجتماعی و سیاسی بیشتر در خدمت استنساخ آیات قرآن، غزل و قصیده شعرای شیعه بود، مورد توجه علما، حکما و فرمانروایان تیموری قرار گرفت؛ از این رو در مکتب هرات دوره تیموریان نسخههای بسیار نظیف و گرانبها از آیات کلام الله مجید و نمونه اشعار شاعران شیعه خلق شد و دوره طلایی تاریخ خط و خوشنویسی رقم خورد که به دلیل وضعیت نابسامان افغانستان و بیتوجهی متولیان فرهنگ و هنر، بخشی از آنها در دیگر کشورهای اسلامی، اروپایی و امریکایی نگهداری میشود. در ادامه به انواع خط و آثار خطی این دوره اشاره میشود.
2ـ2ـ1. انواع خط
در دوره تیموریان با شش نوع خط کتابت میشده است: نسخ، ثُلث، مُحَقَق، ریحانی، رِقاع و توقیع. البته در سده سیزدهم خطاطان و خوشنویسان خط دیگری را از ترکیب خطهای نسخ، رِقاع و توقیع به نام «تعلیق» یا «تَرَسُل» ابداع کردند که بیشتر نامههای دولتی با آن نگاشته میشد. در نیمه قرن چهاردهم هم شیوه دیگری در خطاطی از ترکیب دو قلم نسخ و تعلیق به نام «نستعلیق» به وجود آمد که به خط خراسانی نیز شهرت دارد. این شیوه در کتیبهنویسی، دیوارنویسی، کتاب و رساله فرمانها کاربرد بیشتری داشته است. چون تزئین خط همیشه مورد توجه هنرمندان خطاط بود، از ترکیب تعلیق و نستعلیق خط دیگری به نام «شکسته» یا «شکست» ایجاد کردند که در رسالهها و مکتوبهای دولتی و غیر دولتی کاربرد داشته است. این هنر ارزشمند از زمانهای دور تا به امروز در افغانستان حفظ شده و امروزه نیز استادان ماهری در این زمینه وجود دارند. سرآمد خطاطان دوره تیموریان میرعلی هروی شیعی(م951ق) است که رسالهای در باب ساختن جوهر، صنعت کاغذ، رنگها، قلم، و قاعده نوشتن حروف و مسائلی از این دست تألیف و به شاه اسماعیل صفوی شاه شیعی ایران، تقدیم کرده است. یک نسخه خطی از این کتاب (1141ق) در انستیتوی خطی تاجیکستان است (موجانی، 1379: 3/18).
2ـ2ـ2. انواع آثار خطی دوره تیموریان
آثار خطی این دوره را میتوان در نسخ قرآنی و ادعیه، برخی کتابهای تاریخی یا دینی و اشعار ــ غزل یا قصیده ــ شعرای شیعه تقسیمبندی کرد.
الف) آثار خطی قرآنی و حدیثی
برخی از آثار خطی خوشنویسان شیعه که در دوران تیموریان میزیستهاند را در ادامه میآوریم:
ــ نسخه خطی قرآن به خط عبدالله طباخ هروی شیعی مذهب (؟ـ885ق؛ غور) که هر صفحه آن به سه نوع خط است. این کتاب از کتابخانه شاهان هند به کتابخانه عمومی کابل آورده شده است (حبیبی، بیتا: 785). نمونه خط این هنرمند، که در سال 845ق از سوره ناس تحریر شده، در بخش تصاویر کتاب زبده التواریخ حافظ ابرو، صفحه 1240 تصویر شماره 86 آمده است (حافظ ابرو، 1372: 2/1240). بانک پاسارگاد روز جمعه 21 اسفند 1394 با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و محمد فرهادی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ایران در دانشگاه خاتم از قرآن خطی بسیار نفیس به خط عبدالله طباخ هروی رونمایی کرد. به گفته مجید قاسمی، رئیس دانشگاه خاتم، این نسخه خطی برای چاپ به آلمان فرستاده شده و با مرغوبترین کاغذ و البته با چرم ایرانی جلد شده است.
ــ یک نسخه خطی از کلمات قصار حضرت علی(ع) از کمالالدین حسین هروی (م972 یا 974ق) که در سال 933ق کتابت شده و در کتابخانه سلطنتی تهران نگهداری میشود. این نوشته بر کتیبه صفه مسجد جامع اصفهان (کتابت938ق) دیده میشود. مرقع سید احمد مشهدی به خط همین هنرمند نیز در کتابخانه خزینه اوقاف استانبول است (بیانی، 1345: 1/169). وی استاد خطوط ششگانه، حافظ قرآن و از درویشان هرات بود که مدتی در عراق شیعه زیست و در مشهد درگذشت (همان).
ــ نسخه کامل قرآن کریم (کتابت968ق) به خط نستعلیق اثر دوست محمد کوشوانی هروی شیعی که یک جزء آن در کتابخانه خزینه اوقاف استانبول است (بیانی، 1345: 1/190). ظاهراً یک نسخه خطی دیگر از قرآن به خط نسخ، ثلث و ریحان از همین هنرمند وجود دارد که در سال 1094ق آقای کافور آن را وقف آستانه قم کرده و در موزه آستانه نگهداری میشود (همان: 191).
ــ نسخه خطی قرآن کریم به خط ثلث محمد حسین الماس که در کتابخانه علوی مزار شریف است (حبیبی، بیتا: 382).
ــ نسخه خطی قرآن به خط نسخ ریحانی محمود سلطانی که در سال 846ق در دارالسلطنه هرات کتابت شده است (حبیبی، بیتا: 483).
ــ نسخه خطی از تفسیر چرخی به خط جمالالدین محمد هروی که در سال 941ق تحریر شده و در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 2/236).
ــ نسخه خطی از همان تفسیر به خط میرکامل بنمیرشاه عوض بنولی روستاقی که در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (همان: 2/236ـ238).
ــ نسخه خطی از تفسیر قرآن به خط نستعلیق احمد بننعمتالله هروی که در ربیعالثانی982ق در شهر هرات کتابت شده و به شماره 281 در کتابخانه آستان قدس رضوی مشهد است (صدرایی، 1383: 200).
ــ نسخه خطی از تفسیر حسین به خط نسخ خفی جلالالدین هروی (کتابت 961ق) که در موزه هرات است (حبیبی، بیتا: 348).
ــ نسخه خطی نستعلیق و نسخ از شرح نهجالبلاغه به خط عبدالله بنعلی (کتابت 1061ق) که در کتابخانه عمومی کابل است (همان: 369).
ب) کتیبهها، اشعار و دعاهای خطی
ــ نسخه خطی دو قصیده منسوب به حضرت علی (کتابت 930ق) که در کتابخانه ملامحمد صدیق هروی هرات و نسخه خطی مناجات آن حضرت در ارگ کابل (حبیبی، بیتا: 352) نگهداری میشود. نیز تعدادی از کتیبههای حرم امام رضا(ع) به خط میرعلی کاتب هروی(م951ق) از سادات حسینی هرات از کاتبان سلطان حسین بایقرا است (باربارا، 1384: 41). نسخ خطی زیبای دیگری از این هنرمند هروی در موزههای دنیا نگهداری میشود؛ از جمله نسخه خطیخمسه نظامی (کتابت 928ق) (حبیبی، بیتا: 485)، نسخه خطی بوستان سعدی در مجموعه گل بنکیان پاریس (همان: 710)، مخزن الاسرار نظامی(کتابت 944ق) در کتابخانه ملی پاریس (همان: 713) و حدیقه السعدا ــ ترجمه عربی روضه الشهدا ــ در کتابخانه قاهره (همان: 785).
ــ یک نسخه خطی از دیوان حضرت علی(ع) از دوست محمد کوشوانی هروی، یکی از چهل هنرمند دربار بایسنقر میرزا (802ـ837ق) که به همراه قطعهای از مرقع سید احمد مشهدی (کتابت938ق) در کتابخانه خزینه اوقاف استانبول است (بیانی، 1345: 1/191).
ــ کتیبه دعای جوشن کبیر به خط کوفی که بین سالهای 829 – 833 ق بر دیواره مرقد خواجه عبدالله انصاری در گازرگاه هرات حکاکی شده است. این دعا دارای صد بند است که شیعیان در شبهای قدر ماه مبارک رمضان میخوانند.
ــ سلطان علی مشهدی شیعه مذهب (؟ـ919ق) معروف به سلطان الخطاطین، کاتب دربار سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی که از سال 875 تا 912ق (زکی، 1366: 69)، حدود 37 سال، در هرات زیسته، همه روزه به نگاشتن، تذهیبکاری نفیسه و رسامی برجسته و مانند اینها مشغول بوده و کتیبههای بناهای خیریه و مساجد هرات را، که از بناهای سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی بودند، به خط نستعلیق اعلا مینگاشته است. از جمله کتیبههای برجسته او کتیبههای باغ جهانآرای هرات (ایرانی، بیتا: 159ـ160) و نسخه خطی بوستان سعدی، 893ق، در دارالکتب مصر موجود است (زکی، 1366: 112).
ــ نسخه خطی دعای «نادعلی» به خط مولانا اظهر (اطهر) هراتی (880ـ؟) خطاط برجسته و مشهور شیعی مذهب دوره تیموریان که به بارگاه ابوالمظفر سلطان محمد بهادر تیموری اهدا شده (واصفی، 1350: 2/131) و یک آلبوم حاوی 25 ورق از آثار هنری وی در کتابخانه دانشگاه علیگر هند است (حبیی، بیتا: 736).
ج) کتابهای خطی
ــ از خطاطان بسیار معروف دوره تیموریان، علی بنمحمد هروی بنایی (یا کمالالدین بنایی) فرزند محمد سبز بنا (بابر، 1388: 116) معروف به مولانا بنایی هروی با گرایش شیعی (؟ـ918ق) از سرآمدان روزگار در خط، موسیقی و شعر است. او غزل، مثنوی و تصنیفاتی در موسیقی دارد و دیوانی در پاسخ به غزلهای سعدی و حافظ با تخلص «حالی» ترتیب داده است (آذر، 1337: 152). به دو اثر خطی از وی اشاره میکنیم: 1. کتاب تاریخ شیبانی که در انستیتوی شرقشناسی ابوریحان بیرونی تاشکند (ارونبایف، موجانی و موسایف، 1376: 1/79) و 2. نسخهای دیگر از همان کتاب به نام فتوحات خانی که در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 1/63).
ــ نسخه خطی نزهه الارواح[xxi] و نسخه خطی لمعات عراقی به خط عارف هروی، فرزند میر روحالله که در سال 901ق کتابت شده و در کتابخانه دانشگاه استانبول نگهداری میشود (بیانی، 1345: 2/339).
ــ نسخه خطی از بدایع الانشاء یوسف هروی به خط عبدالباقی، مشهور به خالدار محمد، که در انستیتوی آثار خطی تاجیکستان است (موجانی و علیمردان، 1376: 1/25). این کتاب در زمینه ادبیات، علوم ادبی، علم انشا و مجموعه نامهها به اشخاص عالیرتبه است که در سال 940ق برای پسرش رفیعالدین حسن در هند نوشته است.
ــ نسخه خطی کنز الرموز[xxii] به خط معزالدین محمد حسینی که در کتابخانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی است (انجمن آثار مفاخر فرهنگی، 1380: 149ـ150).
ــ نسخ خطی اخلاق محسنی به خط حسن محمد کاتب هروی که در 961ق تحریر شده و در موزه هرات نگهداری میشود (حبیبی، بیتا: 347). در اینکه حسن محمد کاتب همان حسن کاتب است و محمد نام پدر او است یا دو نفر هستند، بیانی احتمال داده هر دو یک نفر باشد (بیانی، 1345: 1/147).
ــ نسخه خطی از جامع الفواید یوسف هروی به خط محمد هاشم بنمحمد ابراهیم (؟ـ1128ق) که با شماره ثبت 66757، در مرکز دایرة¬المعارف بزرگ اسلامی نگهداری میشود (منزوی، 1377: 1/71).
نتیجهگیری
تمدن اسلامی در هرات دوره تیموریان با هنر، اعم از خطاطی، تذهیب، مینیاتور، نگارگری و آنچه مربوط به صنعت کتاب و کتابآرایی، بهخصوص با ایجاد مکتب نقاشی هرات، توسعه یافت و تا اطراف شهرهای خراسان بزرگ، حتی بخشهایی از شبهقاره هند، رسید. به گفته برخی از محققان تاریخ هنر اسلامی، دامنه وسیع آن در طرح و نقش قالینهای اروپای قرن پانزده و شانزده میلادی دیده میشود.
هرچند در منابع تاریخی و پژوهشهای محققان تاریخ هنر و تمدن اسلامی دوره تیموریان از بینش و نگرش مذهبی نقاشان، هنرمندان مینیاتور، نگارگران، خطاطان و طراحان نقش و طرح قالینهای دوره تیموریان سخن گفته نشده است، تحلیل نگارهها، انتخاب کلمات و صحنههای تاریخی و وقایع و حوادث مهم صدر اسلام که در نقاشیها به کار رفتهاند، باورهای اختصاصی تشیع امامیه را نشان میدهند و دلیل روشنی بر نقش اساسی هنرمندان شیعه افغانستان در ایجاد یا گسترش رنسانس اسلامی هنری دوره تیموریان هستند. این در حالی است که رشتههای مختلف علوم متداول، از قبیل پزشکی، ریاضی، جغرافیا، فقه، حدیث، تفسیر و حتی نجوم، که در همین دوره در سمرقند با زیج الغ بیگ به اوج شکوفایی رسیده بودند، در هرات دیده نمیشوند.
آخرین مرحله تاریخنگاری اسلامی به سبک مورخان پیشین مسلمان، در این دوره و به دست چند مورخ صاحبنام شیعی در هرات صورت گرفته که کتاب تاریخ دیگری به آن پایه به وجود نیامده است.
در زمینه اخلاق که از عناصر مهم شکلگیری هر تمدن به حساب میآید، نیز گزارشهای تاریخی دوره تیموریان نشاندهنده نقش مهم علمای شیعه در بیان مسائل اخلاقی و اصلاح جامعه بر اساس الگوی اسلامی است که جلسات آن به طور مداوم در خانقاهها، مدارس، مساجد و دیگر اماکن عمومی دولتی و خصوصی هرات برگزار میشده است.
میتوان هرات دوره تیموریان را مرکز رشد و توسعه هنری تمدن اسلامی، اعم از خطاطی، نقاشی، تذهیب، نگارگری و مینیاتور، به حساب آورد که بر اساس استنباط برخی از پژوهشگران تاریخ هنر اسلامی، بر طرح و نقش قالینهای دوره تیموریان در هرات اثر گذاشته و به اشتباه این قالینها به شهرهای دیگر، مثل تبریز یا اصفهان، نسبت داده شدهاند.
پینوشتها
[i]. دستورالوزرا در مصر به عربی ترجمه شده است (1980م). بخشهایی از حبیب السیر نیز به زبانهای ترکی، روسی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است (استوری،1362: 563، 564 و565).
[ii]. این کتاب در 893ق در چهل مجلس تألیف شده و دو نسخه خطی آن (1091ق در 370 ورق و 1234ق در 153 ورق) در انستیتوی نسخ خطی تاجکیستان است (موجانی، 1376: 2/202).
[iii]. یکی در 1190ق و دوتای دیگر در قرن 13ق نوشته شدهاند (موجانی، 1379: 3/184 و185).
[iv]. خواندمیر، 1378: 64.
[v]. عضو علمی انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم تاجیکستان در زمان شوروی بوده است.
[vi]. تاریخ وفات یا ولادت اشخاص را به شعر گفته است.
[vii]. یک نوع تزئین حواشی برای کتب نفیس و گرانبها بوده است.
[viii]. نسخه خطی، مصور و مذهّب از شاهنامه محمد جوکی در کتابخانه انجمن آسیایی سلطنتی انگلستان موجود است که احتمالاً در 834ق کتابت شده است (کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1342: 798).
[ix]. جنگ خیبر در سال هفتم هجرت به وقوع پیوست. در این جنگ پیامبر (ص) فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خداوند و رسول نیز او را دوست دارند و قلعه خیبر را خداوند به دست او فتح خواهد کرد» (عسقلانی، 1415: 1/38).
[x]. به گفته بلر، این نسخه به ابعاد 34.3 * سانتیمتر است که احتمالاً در840ق/1436م ملکبخش هروی آن را کتابت و از آن نسخهبرداری کرده است (بلر و ام، 1382: 1/94)؛ این نسخه در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
[xi]. خانم شایستهفر این تصاویر را در کتابشان آوردهاند (1384: 73، 76، 101 و 107).
[xii]. قمی سال تولد را 854ق و سال وفات را 942ق گفته است (قمی، 1366: 133).
[xiii]. محمدخان شرفالدین اوغلی تکلّو حاکم قزوین (933ـ935ق)، بغداد (935ـ940ق) و هرات (943ـ964ق) بوده است.
[xiv]. Dimand murice sven
[xv]. Blair Shela s.
[xvi]. بلر این تصاویر را در کتابش آورده است (1382: 102 و 103).
[xvii]. «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ» (قلم: 1).
[xviii]. «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (علق: 4).
[xix]. «الخطّ الحسن یزید الحقّ وضحا؛ خط نیکو وضوح حق را افزون میکند» (پاینده، 1382: 476).
[xx]. «علیکم بحسن الخطّ فانّه من مفاتیح الرّزق» (میرداماد، 1311: 202).
[xxi]. اثر عرفانی امیر حسینی از شیعیان غور.
[xxii]. اثر عرفانی امیر حسینی از شیعیان غور.
نویسندگان
• مرتضی شیرودی 1
• علی جمعه فکوری 2
1 دانشیار گروه علوم سیاسی مرکز پژوهشی تمدن اسلامی و دینپژوهی پیامبر اعظم (ص)
2 دانشجوی دکتری تاریخ تمدن اسلامی مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) قم