چکیده
گرچه نسبشناسان قبل از شکلگیری فاطمیان درباره نسل محمد بن اسماعیل به دلیل فعالیت زیرزمینی اسماعیلیان اطلاعات اندکی به دست میدهند، اما با برپایی حکومت فاطمیان در شمال آفریقا، نسبشناسان به نسب خلفای فاطمی توجه کردند و با اینکه خلفای عباسی نسب آنان مخدوش میدانستند، اما همه نسبشناسان نسب خلفای فاطمی را پذیرفتهاند و آنها را فرزندان محمد بن اسماعیل دانستهاند، ولی عمدتاً از اینکه نسب نخستین خلیفة فاطمی به کدام یک از فرزندان محمد بن اسماعیل میرسد طفره رفته، در این زمینه تشتت فراوانی دارند. بنابراین، نسبشناسان اصل نسب خلفای فاطمی را تأیید کرده، فاطمیان را از اولاد حضرت فاطمه (س) معرفی کردهاند، اما درباره اینکه از کدام فرزند محمد بن اسماعیل هستند توافقی میان آنها وجود ندارد.
کلیدواژهها
نسب؛ فاطمیان؛ عبیدالله مهدی؛ نسبشناسان؛ محمد بن اسماعیل
اصل مقاله
مقدمه
از دیرباز، درستی یا نادرستی انتساب خلفای فاطمی از مسائل بحثبرانگیز تاریخی بوده است. همزمان با حاکمیت فاطمیان (297-567 ه.ق.) در مصر و شمال آفریقا، مخالفان مذهبی ایشان، در رد نسب فاطمی تألیفاتی داشتهاند (الندیم بغدادی، بیتا: 238). عباسیان، به عنوان رقیبان سیاسی فاطمیان، نیز درصدد نفی نسب فاطمی ایشان بودند تا از نفوذ آنها در جهان اسلام بکاهند (ابنخلدون، 1408: 1/30).
ورود نویسندگان به مسئلة نسب خلفای فاطمی، در طول تاریخ به جهت بازتابهای سیاسی و مذهبی آن، معمولاً بدون پیشفرض نبوده است. متکلمان، مورخان و فرقهشناسان از کسانی هستند که به مسئله نسب فاطمیان، توجه نشان دادهاند. علاوه بر آن، در این خصوص تکنگاریهایی در دوران معاصر انجام شده است؛ که از جمله میتوان به پژوهشی با عنوان فی نسب الخلفاء الفاطمیین (نک.: همدانی، 1958) و الفاطمیون بین صحة النسب و تزویر التاریخ (نک.: القطب، 1423) اشاره کرد. این پژوهشها مسئلة نسب خلفای فاطمی را از منظرهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی بررسی کردهاند.
پژوهش حاضر به صورت تخصصی از منظر نسبشناسان به این مسئله میپردازد که متخصصان فن نسبشناسی هستند و اگر این افراد نسب فاطمیان را تأیید کنند دیگر لزومی به بررسی خدشه دیگران نیست. نسب به صورت عام موضوع علمی است که عرب از دیرباز به آن اهتمام ویژهای داشته است. علم انساب یکی از معدود علومی است که نزد عرب پیشینهای کهن دارد. نسبنگاری در تمدن اسلامی با تألیفات بسیاری که در این عرصه صورت گرفت (نک.: صفری و عالمی، 1390: 43) به عنوان یکی از رشتههای علمی ادامه حیات داد. ویژگی انسابپژوهی آن است که نسب افراد و خاندانها فارغ از عقاید مذهبی، سیاسی و اجتماعی افراد، به نگارش درمیآید. زیرا موضوع و روش انسابنگاری چنین اقتضایی دارد. با وجود این، آثار نسبنگاران همواره از تأثیرپذیریهای اینچنینی برکنار نبوده است. به ویژه نسب افرادی که از منظر مناسبات سیاسی، اجتماعی و مذهبی مهم باشند. وانگهی برخی نسبشناسان در علوم دیگر مانند کلام نیز مهارت داشتند که در برخی موارد نظریات کلامی آنها در نتیجة فعالیت انسابنگاری آنها تأثیرگذار بود. یکی از آنها ابنحزم اندلسی است که علاوه بر نسبشناسی، متکلم و فرقهشناس نیز بود. او در دیدگاههای کلامی خود تعصب بسیاری در خصوص اسماعیلیان نشان میدهد و اصولاً آنها را مسلمان به شمار نمیآورد (اندلسی، 1420: 1/247، 369). از اینرو، دیدگاه کلامیِ او بر آرای نسبشناسانهاش که از نظر روشی باید فقط بر جستوجوی نسب افراد مبتنی باشد، تأثیر مخرب گذاشته است.
با وجود آسیبهای اینچنینیِ فراروی انسابنگاری، این رشتة علمی، در بازشناسی و بررسی نسب خلفای فاطمی و به طور مشخص خلیفة اول فاطمی اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با روش اسنادی میکوشد سلسله نسب نیاکان خلیفة اول فاطمی، عبیدالله المهدی تا محمد بن اسماعیل را بررسی کند. در ابتدا آثار نسبشناسانی که اسامی دودمان محمد بن اسماعیل را قبل از به قدرت رسیدن فاطمیان در آثار خود آوردهاند، پیگیری میشود. سپس آثار نسبشناسانی که همزمان با حاکمیت فاطمیان تألیفات خود را در مسئله نسب خلیفة اول فاطمی به انجام رسانیدهاند بررسی میشود و در نهایت به نسبشناسانی که پس از سقوط فاطمیان در مصر در این خصوص اظهار نظر کردهاند، پرداخته خواهد شد.
نسبنگاران و دودمان محمد بن اسماعیل
پیش از شکلگیری خلافت فاطمیان در شمال آفریقا و مصر تعداد قابل توجهی کتاب دربارة انساب نگاشته شد که برخی از آنها موجود است. از آن جمله میتوان به کتابهای جمهرة النسب و نسب معد و الیمن الکبیر نوشتة هشام بن محمد بن سائب کلبی (ف. 207 ه.ق.)، النسب اثر ابوعبیده قاسم بن سلام (ف. 224 ه.ق.)، نسب قریش اثر مصعب زبیری (ف. 236 ه.ق.) انساب قریش و اخبارها، اثر زبیر بن بکار (ف. 254 ه.ق.)، نسب آل ابی طالب اثر یحیی بن حسن عقیقی عبیدلی (ف. 277 ه.ق.)، انساب الاشراف اثر احمد بن یحیی بلاذری (ف. 279 ه.ق.) و الاکلیل اثر حسن بن احمد همدانی (ف. 334 ه.ق.) اشاره کرد.
از این تعداد فقط دو نسبنگار درباره فرزندان محمد بن اسماعیل، که فاطمیان به آنها منتسباند، اظهار نظر کردهاند. مصعب زبیری (ف. 236 ه.ق.) در نسب قریش از دو فرزند محمد بن اسماعیل به نامهای جعفر و اسماعیل [که به اسماعیل ثانی معروف شد] گزارش داده است و بیش از این چیزی از خاندان محمد بن اسماعیل نگفته است. همچنین برای عبدالله بن جعفر الصادق (ع) که طبق برخی گزارشها، خلفای فاطمی نسب خود را به او باز میگرداندند (اندلسی، 1403: 59)، فرزند پسری نام نبرده است (الزبیری، 1953: 63-64).
ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی عبیدلی (ف. 277 ه.ق.) از نخستین نسبشناسانی است که در کتاب نسب آل ابی طالب به صورت اختصاصی به نسب فرزندان ابیطالب پرداخته است (طوسی، 1416: 442؛ نجاشی، 1417: 264) که قسمتهایی از آن با عنوان المعقبین من ولد امام امیر المؤمنین (ع) به چاپ رسیده است. عقیقی در این کتاب مانند مصعب زبیری، جعفر و اسماعیل را فرزندان محمد بن اسماعیل به شمار آورده و یادآور شده که مادر این دو امولد بوده است (عقیقی، 1382: 84). عقیقی بیش از این درباره دودمان محمد بن اسماعیل سخنی به میان نیاورده است.
بر این اساس، میتوان گفت پیش از شکلگیری دولت فاطمیان در شمال آفریقا نسبنگاران فقط در خصوص یک نسل پس از محمد بن اسماعیل اظهار نظر کردهاند و درباره حداقل دو نسل از خاندان محمد بن اسماعیل تا عبدالله مهدی که میتوانست در تألیفات آنها بازتاب پیدا کند، مطلبی درج نکردهاند. در حالی که برای مثال عقیقی (ف. 277 ه.ق.) بخشی از حیات عبیدالله المهدی را درک کرده است. هرچند بیست سال قبل از تأسیس دولت فاطمی به دست عبیدالله المهدی، درگذشت.
نسبنگاران زمان حکومت فاطمیان
چندین کتاب نسبشناسی در زمان حیات سیاسی فاطمیان (297-567 ه.ق.) نگاشته شده که در آنها از نسب خلفای فاطمی سخن به میان آمده است. از آن جمله میتوان به ترتیب تاریخی کتابهای زیر را نام برد:
سرّ السلسلة العلویة اثر ابی نصر سهل بن عبدالله بخاری (ف. بعد از 341 ه.ق.)، تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب اثر محمد بن ابی جعفر عبیدلی (ف. 435 ه.ق.)، المجدی فی انساب الطالبیین اثر علی بن محمد علوی، معروف به شریف عمری (ف. پس از 443 ه.ق.)، جمهرة انساب العرب اثر ابنحزم (ف. 456 ه.ق.)، ابناء الامام فی مصر و شام اثر یحیی بن طباطبا حسنی (ف. 478 ه.ق.)، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب اثر علی بن ابی القاسم بیهقی، معروف به ابنفندق (ف. 565 ه.ق.) منتقلة الطالبیة ابراهیم بن ناصر ابن طباطبا (قرن 5)، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة اثر فخرالدین محمد بن عمر رازی (ف. 606 ه.ق.)، الفخری فی انساب الطالبیین اثر اسماعیل بن حسین مروزی ازورقانی (ف. بعد از 614 ه.ق.).
ابونصر بخاری در سرّ السلسلة العلویةاز دو فرزند محمد بن اسماعیل به نامهای اسماعیل و جعفر نام برده است (بخاری، 1413: 35). دربارة اعقاب اسماعیل بن محمد بن اسماعیل رأی به صحت نسب وی داده است، اما درباره اعقاب جعفر بن محمد بن اسماعیل با گفتن جمله «انا متوقف فی بقاء عقبه الیوم» درباره نسب آنها توقف کرده است، اما گفته است در زمان وی، جماعتی از اهل شام به جعفر بن محمد بن اسماعیل منتسب هستند. به گفتة وی، حاکمان مصر (فاطمیان) منتسب به این شاخه و به طور مشخص علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل هستند (همان: 36). او بیش از این گزارشی درباره فرزندان محمد بن اسماعیل نداده است. از نسبشناسان دیگری که دربارة نسب خلفای فاطمی اظهار نظر کرده ولی کتاب او در دسترس نیست و فقط بخشهایی از آن گزارش شده[i] ابوالحسین محمد بن علی، معروف به اخو محسن (متوفی اواخر قرن چهارم) است؛ او که خود یکی از اعقاب محمد بن اسماعیل است،[ii] نسب عبیدالله مهدی، مؤسس فاطمیان، را به مردی غیرعلوی به نام عبدالله بن میمون القداح نسبت داده است. به گفتة وی، عبیدالله مهدی مؤسس فاطمیان همان سعید بن حسین بن احمد بن عبدالله بن میمون قداح است (مقریزی، 1422: 1/120-121). دیدگاههای اخو محسن در برخی تألیفات تاریخی انعکاس یافته است (نک.: نویری، 1984: 25/187؛ ابنواصل، 1963: 1/204؛ بردی، 1375: 4/229).
از نسبشناسان معروف قرن چهارم و پنجم، محمد بن ابی جعفر عبیدلی (ف. 435 ه.ق.) است. او در کتاب نسبشناسی معروفش به نام تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب از اعقاب محمد بن اسماعیل نام برده است. به گفته وی، محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع)، معروف به حبیب، پسرانی به نامهای حسن (البغیض)، عبدالله، جعفر و اسماعیل داشت که در مغرب زندگی میکردند. او صحت نسب آنها را تأیید کرده، به ویژه از فراوانی نسل حسن البغیض گفته است. عبیدلی درباره اینکه عبدالله پسر محمد الحبیب، که نامش جزء فرزندان محمد الحبیب آمده، همان عبیدالله مهدی، خلیفة اول فاطمی، باشد، اظهار نظر نکرده است (العبیدلی، 1413: 173).
یکی از نسبشناسان همعصر فاطمیان، علی بن محمد علوی، معروف به شریف عمری، مؤلف کتاب المجدی فی انساب الطالبین است. مروزی صاحب کتاب الفخری فی انساب الطالبیین از شریف عمری با عنوان ابنصوفی یاد کرده است (مروزی ازورقانی، 1409: 25). از محتوای کتاب المجدی برمیآید که او در دوران فاطمیان به مصر مسافرت کرده است. وی گزارش مبسوطی از پراکندگی فرزندان محمد بن اسماعیل، امام اسماعیلیان، ارائه کرده است. از قول استادش، محمد بن اسماعیل را امام میمونیة خوانده است (علوی، 1409: 99). به گفتة وی، محمد بن اسماعیل بزرگتر از برادر دیگرش علی بود (همان: 99). شریف عمری درباره دودمان علی بن اسماعیل در شهرهای مختلف گزارش داده است، از جمله به مجدالدولة که در مصر در زمان حیات مؤلف نقیب النقبای طالبیان بوده و کتاب نیز به نام او، المجدی مسمی شده، اشاره کرده است (همان: 105). از مجموع گزارشهای صاحب المجدی به دست میآید که محمد بن اسماعیل دو فرزند به نامهای جعفر و اسماعیل داشته، صاحب المجدی، نسل اسماعیل که به اسماعیل ثانی معروف شده را در کوفه، اهواز، مصر و دمشق برشمرده که مهمترین آنها خانوادة اسبید جامه در کوفه و بنو منتوف در دمشق هستند (همان: 101-104). گزارشهای او درباره فرزندان جعفر بن محمد بن اسماعیل پراکنده است، اما میتوان به این نتیجه رسید که نسل او از طریق فرزندش به نام محمد انتشار یافته است. محمد فرزندان متعددی داشت که همگی در مغرب و مصر میزیستهاند. این افراد نسبشان به شکل زیر است:
عبدالله بن محمد من ولد محمد بن اسماعیل (به مغرب رفت و در همانجا درگذشت)؛ گرچه مؤلف نسب عبدالله بن محمد را متذکر نشده، ولی به نظر میرسد او از نسل جعفر باشد؛
علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل (ورود او به مصر در 361 ه.ق. بوده است، همراه دو فرزندش حسین و جعفر)؛
حسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل (که فرزندانش به بنو بغیض شهرت یافتند)؛
احمد (ابو الشلغلغ) بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل؛
جعفر بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل؛
اسماعیل بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل (همان: 100-101).
بنابراین، شش تن از فرزندان محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع)، به نامهای عبدالله، حسین، حسن، احمد، جعفر و اسماعیل به شمال آفریقا (مصر و مغرب) وارد شدند.
صاحب المجدی در خصوص نسب خلفای فاطمی اظهار نظر نکرده است، اما اشاره کرده که ائمه مصر و اقارب آنها از فرزندان محمد بن اسماعیل هستند، که خود وی آنها را در مصر و قاهره ملاقات کرده است، از جمله از شخصی به نام قاسم بن هارون بن قاسم بن امام القائم بن امام المهدی نام برده است (همان: 99)، که منظورش از امام مهدی، عبیدالله مهدی و امام قائم، فرزندش محمد است.
به نظر میرسد شاخة محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بیشترین حضور را در مغرب و مصر داشتهاند. گرچه کسانی از دودمان اسماعیل ثانی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) و علی بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) نیز در مصر حضور داشتند.
ابراهیم بن ناصر ابن طباطبا، از نسبنگاران زیدیمذهب قرن پنجم است که در خصوص مهاجرت طالبیان به نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی کتابی با عنوان منتقلة الطالبیة نوشته است. از کسانی که به گفتة او به مغرب مهاجرت کرد، عبدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق بوده است (ابنطباطبا، 1388: 286). این گزارش ابنطباطبا به گونهای تکمیلکنندة گزارش صاحب المجدی است که نام جد عبدالله را متذکر نشده بود. به گفتة ابنطباطبا، عبدالله به مغرب رفت و در همانجا درگذشت (علوی، 1409: 99). ابنطباطبا درباره اینکه آیا عبدالله همان عبیدالله مهدی است یا نه اظهارنظری نکرده است.
یکی از نسبشناسان سنی که در دورة زمانی حاکمیت فاطمیان میزیسته ابنحزم اندلسی (ف. 456 ه.ق.) مؤلف جمهرة انساب العرب است. وی برخلاف نسبشناسان گذشته، به طور صریح دربارة فاطمیان یا به گفتة او بنیعبید اظهار نظر کرده است. طبق گزارش ابنحزم، بنیعبید در شروع امارتشان در مصر ادعا داشتند که نسب آنها به عبدالله بن جعفر الصادق (ع) میرسد. در حالی که عبدالله بن جعفر فقط دختری به نام فاطمه داشت (اندلسی، 1403: 59).
ابنحزم از اعقاب محمد بن اسماعیل که در مغرب زندگی میکردند حسن البغیض را که از دودمان جعفر بن محمد بن اسماعیل است نام برده و مدعی شده که عبیدالله (خلیفة اول فاطمی) در مغرب اظهار کرده که برادر حسن البغیض است و برای این ادعایش یکی از فرزندان بغیض را شاهد آورده؛ همچنین جعفر بن محمّد بن حسین بن أبی الجنّ علی بن محمد الشاعر بن علی بن إسماعیل بن جعفر الصادق (ع) را شاهد درستی نسبش آورده است. ابنحزم گزارش دیگری هم دربارة ادعاهای عبیدالله دربارة نسبش ارائه کرده است. طبق این گزارش، عبیدالله خود را فرزند حسین بن محمّد بن إسماعیل بن جعفر الصادق (ع) به شمار آورده، در حالی که به تعبیر ابنحزم این ادعایی مفتضحانه است. زیرا محمد بن اسماعیل هیچگاه فرزندی به نام حسین نداشته و این دروغی فاحش است؛ چراکه چنین نسبی برای کسی که کمترین آگاهی از نسب دارد مخفی نمیماند (همان: 60-61).
یکی از کتابهای نسب که به صورت اختصاصی به فرزندان ائمه (ع) در مصر و شام پرداخته کتابی است با عنوان ابناء الامام فی مصر و الشام نوشتة یحیی بن طباطبا الحسنی (ف. 478 ه.ق.). او دو فرزند به نامهای جعفر الشاعر و اسماعیل برای محمد بن اسماعیل (امام اسماعیلیان) معرفی کرده و گفته فرزندان جعفر الشاعر در شام ساکن بودند و احتمالاً اسماعیلیان سلمیه از فرزندان جعفر باشند (الحسنی، 1997: 84). بنا بر گزارش ابنطباطبای حسنی، جعفر فرزندی داشته به نام محمد الحبیب که او نیز دو فرزند به نامهای علی و حسن داشته است (همان: 82). حسن، که بغیض خوانده میشد، تعداد زیادی در مصر به او منتسب بودند که بنو بغیض خوانده میشدند. از آن جمله، خلفای فاطمی هستند. او سلسله نسب نخستین خلیفة فاطمی را عبیدالله بن جعفر بن حسن بن حسن بن محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل میداند. به گفتة وی، معز فاطمی (معد بن اسماعیل) نخستین خلیفه از دودمان عبیدالله بود که در 362 ه.ق. به مصر آمد (همان: 84).
علی بن ابی القاسم بیهقی، معروف به ابنفندق (ف. 565 ه.ق.) در کتاب لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب اطلاعات مختصری درباره دودمان محمد بن اسماعیل ارائه کرده است. ابنفندق که در واپسین سالهای حکومت فاطمیان مصر از دنیا رفت در بخشی از کتابش با عنوان غیر معقبین من الطالبیین از اختلاف نظر دربارة فرزندان جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) که به دلیل تولدش در مدینةالسلام (بغداد) به السلامی مشهور بود، خبر داده است (بیهقی، 1410: 2/465-466). مؤلف همچنین از فراوانی جمعیت بنو بعیض (که در منابع دیگر بغیض آمده) یاد کرده و مدعی شده است آنها بیشتر در شام ساکن بودند. او بعیض را لقب «جعفر بن الحسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل» دانسته است (همان: 1/235).
نسبنگاران پس از فاطمیان
پس از انقراض حکومت فاطمیان در مصر، نسبنامههایی درباره نسب آل ابی طالب نوشته شد که مهمترین آنها کتابهای «الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة» تألیف فخررازی (ف. 606 ه.ق.)، الفخری فی انساب الطالبیین، نوشتة حسین بن اسماعیل مروزی (ف. بعد از 614 ه.ق.)، الاصیلی فی انساب الطالبیین اثر ابنطقطقی حسنی (ف. 709ه.ق.)، الانوار فی نسب آل النبی المختار، ابنکلبی غرناطی (ف. 758 ه.ق.) بحر الانساب المسمی الثبت المصان بذکر سلالة سید ولد عدنان نوشتة ابونظام واسطی (ف. 787 ه.ق.)، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب اثر احمد بن علی قلقشندی (ف. 821 ه.ق.)، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب اثر ابنعنبه (ف. 828 ه.ق.)، النفحة العنبریة فی انساب خیر البریة اثر محمد کاظم بن ابی الفتوح الیمانی (قرن 9)، انساب الطالبیین اثر حسین بن عبدالله، حسینی سمرقندی (ف. 1043 ه.ق.)، تحفة الازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار اثر ضامن بن شدقم الحسینی المدنی (زنده در سال 1090) است.
از نخستین نسبنگارانی که کتابش را پس از فروپاشی فاطمیان در مصر نوشته فخرالدین محمد بن عمر رازی (ف. 606 ه.ق.) است. او در کتاب الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة مدعی است که نسل جعفر بن محمد بن اسماعیل فقط از طریق یکی از فرزندانش به نام الحبیب [که همان محمد الحبیب است] ادامه یافته است. او گزارش میکند که حبیب پنج فرزند داشت که همگی از یک مادر بودند.
حسن البغیض که دودمان او در مصر معروف به بنیبغیض هستند.
عبدالله، ابومحمد المهدی، نخستین کسی که در مغرب ادعای خلافت کرد.
احمد، معروف به ابیشلغلغ که اعقاب او در مغرب ساکن بودند.
اسماعیل، که اعقابش در مغرب ساکن بودند.
جعفر، که اعقابش در مغرب ساکن بودند (فخرالدین رازی، 1409: 102).
فخر رازی از شهرستانی مؤلف ملل و نحل نقل میکند که چگونه محمد بن اسماعیل و فرزندانش در خفا و توأم با تقیه زندگی میکردند. به همین دلیل محمد بن اسماعیل، به میمون قداح، و اعقابش به الرضی، الوفی و التقی شهرت یافتند تا اینکه مهدی از دودمان وی در مغرب ظاهر شد و شهر مهدیه را بنیان نهاد. فخر رازی این نکته را هم یادآور شده که کسانی هستند که نسب مهدی به امام جعفر صادق (ع) را انکار میکنند و باطل میدانند و معتقدند او از اولاد میمون بن ریصان مجوسی است، اما خود فخر رازی نسب فاطمیان را تأیید میکند (همان: 103).
پس از فخر رازی، اسماعیل بن حسین مروزی الازورقانی (متوفی بعد از 614) کتابی با عنوان الفخری فی انساب الطالبیین تألیف کرد. به گفته وی، محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع)، دو پسر به نامهای جعفر السلامی و اسماعیل ثانی داشت. صاحب الفخری، احمد صاحب الشامة[iii] را، که با عبیدالله مهدی رقابت داشت، فرزند اسماعیل ثانی به شمار آورده است و از دودمان صاحب الشامة در شام و مصر نام برده است (مروزی ازورقانی، 1409: 24).
جعفر السلامی یک فرزند داشت به نام محمد الحبیب، که او دو فرزند داشت؛ یکی حسن بغیض یا حسن حبیب، که در مصر ساکن بود، و دیگری عبدالله ابومحمد مهدی، که در مغرب ساکن بود. درباره اینکه آیا از عبدالله فرزندانی باقی مانده است، اختلاف نظر است. طبق برخی گزارشها او جد خلفای مصر است (همان: 23-24). بنابراین، نسب عبیدالله (عبدالله) مهدی بدینگونه است: عبدالله (عبیدالله) بن محمد الحبیب بن جعفر السلامی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع).
الفخری فرزندان محمد بن جعفر را به حسن البغیض و عبدالله (= عبیدالله) مهدی منحصر کرده است (همان). در حالی که در کتابهای دیگر تعداد بیشتری فرزند برای محمد الحبیب بن جعفر ذکر شده است؛ مثلاً شریف عمری در المجدی شش فرزند (علوی، 1409: 100-101) و فخر رازی در الشجرة المبارکة پنج فرزند برای محمد الحبیب بن جعفر ذکر کرده است. مروزی مؤلف الفخری فی انساب الطالبیین در حالی دو فرزند برای محمد الحبیب گزارش کرده که هر دو کتاب را دیده و از آنها روایت کرده است.
محمد بن تاجالدین، معروف به ابنطقطقی حسنی (ف. 709 ه.ق.) مؤلف کتاب الاصیلی فی انساب اللطالببین از نسبشناسان معروف است. او برای محمد بن اسماعیل فرزندانی چون حسین، زید، عبدالله (که دو پسر به نامهای احمد و علی داشته در حالی که نسب آنها درست نیست)، جعفر، که به بغیض معروف بود، و اسماعیل ثانی نام برده است (ابنطقطقی حسنی، 1418: 199).
اسماعیل ثانی چهار فرزند به نامهای، علی، یحیی، محمد و احمد داشت. احمد دو فرزند به نامهای حسین المنتوف و اسماعیل الثالث داشت. حسین منتوف فرزندی به نام اسماعیل نقیب داشت که به معتوق معروف بود. موسی، فرزند وی که نقیب شهر دمشقبود، از کسانی است که به درخواست قادر عباسی به عدم اصالت نسب خلفای فاطمی مصر شهادت داد (همان: 200). به گفتة وی، اسماعیل ثالث سه فرزند به نامهای محمد، حسین (معروف به حماقات) و احمد (معروف به عاقلین) داشت. احمد بن اسماعیل الثالث پدر عبیدالله المهدی خلیفة اول فاطمی است. گفته شده که عبیدالله در 260 ه.ق. در بغداد به دنیا آمد. برخی گفتهاند او در سلمیه به دنیا آمده است (همان: 201).
طبق گفتة ابنطقطقی، نسب عبیدالله چنین است: عبیدالله بن احمد بن اسماعیل الثالث بن احمد بن اسماعیل الثانی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع).
اگر این نسبنامة عبیدالله مهدی با نسبنامة صاحب الفخری مقایسه شود، عبیدالله از فرزندان احمد بن اسماعیل ثانی خواهد بود که به زعم صاحب الفخری همان صاحب الشامه است؛ که به نظر میرسد از نظر تاریخی درست نباشد؛ چراکه بر اساس منابع تاریخی صاحب الشامه همعصر عبیدالله مهدی بود؛ همان کسی که رقابتش با عبیدالله مهدی در درون فرقة اسماعیلیه باعث شد عبیدالله از سلیمه به شمال آفریقا بگریزد (نک.: طبری، 1368: 10/100؛ دفتری، 1375: 156).
از دیگر کتب انساب، که در قرن هشتم نوشته شده، الانوار فی نسب آل النبی المختار از محمد بن محمد کلبی غرناطی (ف. 758 ه.ق.) است. او در این کتاب یک بار از عبیدالله مهدی نام برده است. اما به نظر میرسد گزارش او بسیار دور از واقعیت باشد. او درباره فرزندان امام صادق (ع) چنین مینویسد:
وله من اولاد سبعه، اعقب منهم خمسة نفر احدهم موسی الکاظم، والسید اسماعیل الاعرج، والسید علی العریضی والسید محمد دیباج و سید اسحاق الموتمن و سید عبیدالله الشیعی صاحب مصر (کلبی غرناطی، 1431: 88).
کاملاً واضح است که عبیدالله مهدی بلاواسطه فرزند امام صادق (ع) نیست. به نظر میرسد منظور از آخرین فرزند امام صادق (ع) که در گزارش او آمده، عبدالله (افطح) باشد که طبق برخی گزارشها عبیدالله مهدی نسبت خود را به او رسانیده است (دفتری، 1375: 129). گذشته از آن، عبیدالله را صاحب مصر دانسته، در صورتی که او در مغرب درگذشت و هیچگاه در مصر حاکمیت نیافت.
عبیدالله الواسطی (ف. 787 ه.ق.) در بحر الانساب، المسمی الثبت المصان بذکر سلالة سید ولد عدنان گزارش مبسوطی در این باره ارائه کرده است، به گفتة وی، محمد بن اسماعیل دو فرزند به نامهای اسماعیل (ثانی) و جعفر الشاعر داشت. فرزندان اسماعیل ثانی در دمشق، مغرب و مصر میزیستهاند (الواسطی، 1433: 1/125-128). جعفر الشاعر فرزندی داشت به نام محمد، که بدو حبیب میگفتند، و او دو فرزند داشت یکی حسن، معروف به البغیض؛ و دیگری عبدالله، که در مغرب زندگی میکرد. برخی هم گفتهاند بغیض لقب حسن نبوده، بلکه لقب فرزندش جعفر بوده است. بنو بغیض یا بنیبغیض در مصر فراوان بودند (همان: 1/129). مؤلف بحر الانساب نیز در کنار علی [برادر عبیدالله مهدی] از ابوالشلعلع، جعفر و اسماعیل، فرزندان محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن صادق (ص)، در مغرب یاد کرده است. مؤلف درباره خلفای فاطمی در مصر و مغرب و رد نسب آنها توسط خلافت عباسی سخن گفته است. همچنین قطعه شعر سید رضی نقیب سادات، در تأیید نسب فاطمیان را آورده است.
ما مقامی علی الهوان و عندی
احمل الضیم فی بلاد الاعادی
من ابوه ابی و من جده جدی
مقول مصارم و انف حمی
و بمصر الخلیفة العلوی
اذا ضامنی البعید القصی
(همان: 1/131-132).
او به شرححال مختصری از نخستین خلیفة فاطمی پرداخته است. به گفتة وی، ابومحمد عبدالله المهدی در سجلماسة مغرب در 276 ه.ق. ظهور کرد و شهر مهدیه را ساخت. او فرزند محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن صادق (ع) است (همان: 1/133).
مؤلف از دودمان علی بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع)، که در دمشق و پس از آن در مصر زندگی میکردند، یاد کرده است و به طور مشخص از دو شخصیت برجستة این خاندان با اسامیِ فخرالدوله و مجدالدوله، که در مصر منصب نقابت داشتند، سخن به میان آورده است (همان: 1/134-135).
ابنعنبه، احمد بن علی الحسینی (ف. 828 ه.ق.)، در عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب که از کتابهای شناختهشده در نسب آل ابیطالب است، بخشی را به فرزندان محمد بن اسماعیل اختصاص داده است (ابنعنبه، 1417: 215-226). وی از فرزندان محمد بن اسماعیل در مصر به طور مشخص از بنو بغیض، که به گفتة او جعفر بن حسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل است، نام برده؛ همچنین چهار نفر به نامهای احمد ابوالشلعلع، جعفر و اسماعیل و علی در مغرب میزیستند (همان: 215). ابنعنبه بزرگان اعقاب اسماعیل ثانی بن محمد بن اسماعیل را نیز در حلة عراق، دمشق، مصر و مغرب برشمرده است (همان: 220-221). وی بعد از بیان دیدگاه ابونصر بخاری که درباره نسب حاکمان مصر توقف کرده است، و همچنین بیان نظر ابنطباطبا، گزارش کوتاهی از سعی عباسیان در نفی نسب آنها و واکنش سید رضی به آن ارائه کرده است (همان، 1417: 217). پس از آن بخشی را با عنوان «اخبار العبییدیین او ائمه الاسماعیلیة بمصر» به نسب خلفای اسماعیلی اختصاص داده است. ابنعنبه دو قول را درباره نسب عبیدالله مهدی آورده است. به گفتة وی، برخی روایات او را فرزند محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل دانستهاند و طبق روایات دیگر او فرززند جعفر البغیض یعنی جعفر بن حسن بن حسن بن محمد بن جعفر الشاعر بن محمدبن اسماعیل است (همان: 217-218). مؤلف، مدعیان این دو قول را متذکر نشده، در پی آن نسب عبیدالله مهدی تا العاضد فاطمی، آخرین خلیفه فاطمی را برشمرده است. وی ابوالقاسم محمد القائم، دومین خلیفة فاطمی را، فرزند عبیدالله مهدی دانسته است (همان: 218).
احمد بن علی قلقشندی، در نهایة الارب فی معرفة انساب العرب نسب عبیدالله را عبیدالله المهدی بن محمد الحبیب بن جعفر المصدق بن محمد مکتوم بن اسماعیل الامام بن جعفر الصادق (ع) دانسته است. او نخستین نسبشناسی است که القاب نیاکان نخستین خلیفة فاطمی را هم متذکر شده است. قلقشندی به ایرادهایی که بر نسب فاطمیان وارد شده نیز اشاره کرده است (قلقشندی، 1397: 140).
محمد کاظم بن ابی الفتوح الیمانی (قرن نهم) در النفحة العنبریة فی انساب خیر البریة، به صورت خلاصه فقط خلیفة اول فاطمی را عبیدالله المهدی، بن محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر معرفی کرده است (الیمانی الموسوی، 1377: 54). حسین بن عبدالله، حسینی سمرقندی (ف. 1043 ه.ق.)، در کتابش با عنوان انساب الطالبیین نیز عبیدالله را فرزند محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل دانسته است (حسینی سمرقندی، بیتا: 108).
یکی از آخرین کتابهای نسب، که به صورت مبسوط به نسب فرزندان ائمه (ع) پرداختهتحفة الازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار نوشته ضامن بن شدقم الحسینی المدنی (زنده در 1090 ه.ق.) است. این کتاب از نظر ساختار، ترتیب و چنینش مطالب در بین کتابهای نسب منحصر به فرد است. او در معرفی انساب افراد به ترتیب برای نسلهای مختلف از اصطلاحات الاصل، الایکه، السبط، الدوحه، الغصن، القضیب و الفن استفاده کرده، که به شناخت نسب افراد و جایگاه آنها در هر خانواده کمک فراوانی کرده است. مؤلف، بخش مبسوطی را به فرزندان محمد بن اسماعیل اختصاص داده است (الحسینی المدنی، 1420: 2/72-91). به گفتة وی، محمد بن اسماعیل فرزندی داشت به نام جعفر که او فرزندی داشت به نام محمد الحبیب که دارای شش پسر به نامهای علی، حسن البعیص، عبیدالله [مهدی]، اسماعیل، جعفر و احمد بود (همان: 2/80). سپس به معرفی دودمان این شش نفر پرداخته، از این میان بخش مبسوطی را به عبیدالله مهدی و فرزندان او اختصاص داده است (همان: 2/82-91). او خلیفة اول فاطمی را عبیدالله (عبدالله) بن محمد الحبیب بن جعفر الشاعر بن محمد بن اسماعیل معرفی کرده است (همان: 2/82).
نتیجه
تعداد نسبشناسانی که پیش از تشکیل حکومت فاطمیان در مغرب، درباره نسب عبیدالله مهدی نخستین خلیفه فاطمی تا اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) اظهار نظر کردهاند، معدود است. به نظر میرسد از منابع موجود مصعب زبیری در نسب قریش و عقیقی عبیدلی در نسب آل ابیطالب از دو فرزند محمد بن اسماعیل یاد کرده است. اما درباره فرزندان آنها گزارشی ارائه نکرده است.
پس از شکلگیری فاطمیان در شمال آفریقا، ابونصر بخاری نخستین نسبشناس معروفی است که درباره نسب خلفای فاطمی مصر اظهار نظر کرده است. به گفتة وی، حاکمان مصر (فاطمیان) منتسب به علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل هستند. بعید به نظر میرسد که ابونصر بخاری از مطالبی که ابنرزام در اوایل قرن چهارم در رد نسب خلفای فاطمی نوشته، آگاهی نداشته باشد. با وجود این، از آن یادی نکرده است. عبیدلی و صاحب المجدی به طور مشخص نسب خلیفة اول فاطمی را متذکر نشدهاند؛ اما به نظر میرسد آنها میخواهند او را با عبدالله بن محمد الحبیب یکی بدانند. به همین ترتیب ابنطباطبا در منتقله الطالبیه فقط گزارش کوتاهی از مهاجرت عبدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل به مغرب نقل کرده؛ اما از اینکه او کیست و آیا همان عبیدالله مهدی است، سخنی به میان نیاورده است.
ابنحزم اندلسی به دلیل اظهارات متناقض عبیدالله درباره نسبش، درصدد نفی نسب او برآمده است. ابنطباطبای حسنی، خلفای فاطمی را منتسب به بنو بغیض، یعنی نسل حسن بن محمد الحبیب، دانسته است.
فخر رازی، نخستین نسبشناس پس از فروپاشی فاطمیان در مصر، عبیدالله المهدی را یکی از فرزندان محمد الحبیب شمرده است. او از زندگی مخفیانة فرزندان محمد به اسماعیل سخن گفته، از همین روی فرزندان او با نامهای الرضی، الوفی و التقی شهرت یافتند. مروزی طبق گزارشی نسب خلیفة اول فاطمی را عبدالله، (عبیدالله) بن محمد الحبیب بن جعفر السلامی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) میداند.
ابنطقطقی حسنی، نسبی را برای خلیفة اول فاطمی در نظر میگیرد که پیش از او نسبشناسِ دیگری مدعی آن نشده بود. او نسل عبیدالله را به اسماعیل ثانی باز میگرداند. به گفتة وی، عبیدالله مهدی، فرزند احمد بن اسماعیل الثالث بن احمد بن اسماعیل الثانی بن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) است.
گزارش ابنکلبی غرناطی، به دلیل اشتباههای تاریخی محرز که در آن عبیدالله را فرزند بلافصل امام صادق (ص) دانسته، مهم نیست. عبیدالله واسطی نیز قولی را که خلیفة اول فاطمی را فرزند محمد الحبیب به حساب آورده نقل کرده است. ابنعنبه دو قول را درباره نسب عبیدالله مهدی آورده است. بنا بر گزارش وی، برخی روایات او را فرزند محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل دانستهاند و طبق روایات دیگر او فرزند جعفر البغیض، یعنی جعفر بن حسن بن حسن بن محمد بن جعفر الشاعر بن محمد بن اسماعیل، است. قلقشندی و ابن ابیالفتوح یمانی و حسینی سمرقندی و ابنشدقم حسینی، عبیدالله مهدی را فرزند محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل دانستهاند.
مقایسة گزارشهای نسبشناسان دوران حکومت فاطمیان و نسبشناسان پس از فروپاشی فاطمیان نشان میدهد که نسبشناسان دوران اقتدار فاطمیان، در مجموع تمایل زیادی نشان ندادهاند که به وضوح نسب شخص عبیدالله مهدی را متذکر شوند. مگر اینکه درصدد نفی نسب او برآمده باشند. اما از محتوای گزارشهای آنها استفاده میشود که آنها سعی در معرفی فرزندان محمد الحبیب بن جعفر بن محمد بن اسماعیل دارند که عمدتاً در شمال آفریقا و مصر زندگی میکردند، که یکی از آنها عبدالله است.
اما نسبشناسان پس از دوران فاطمیان همگی کوشیدهاند نسب شخص عبیدالله مهدی را متذکر شوند. غیر از یکی دو نسبشناس، عمدة آنها عبیدالله (عبدالله) مهدی را فرزند محمد الحبیب به شمار آوردهاند.
اینکه چرا نسبشناسان در دوره اقتدار فاطمیان به طور مشخص به نسب او اشاره نکردهاند اما نسبنگاران پس از اضمحلال فاطمیان در مصر، مشخصاً نسب او را متذکر شدهاند شاید به دلیل اقتدار عباسیان و اختلافات سیاسی میان عباسیان به عنوان خلفای معتبر جهان اسلام و فاطمیان به عنوان رقیب اصلی عباسیان باشد، اما مهم آن است که اغلب نسبشناسان نسب خلفای فاطمی را پذیرفتهاند و آنها را فرزند حضرت فاطمه (س) میدانند و انکار نسب خلفای فاطمی توسط خلفای عباسی باعث نشده است نسبشناسان از علم خود دست بردارند و پیرو سیاستهای خلفای عباسی شوند. بنابراین، باید پذیرفت که خلفای فاطمی از سادات و دارای نسبی علوی و فاطمی بودهاند و تردید برخی مخالفان متعصب و سیاسیون خدشهای به نسب فاطمیان وارد نمیکند، اگرچه افکار آنها مورد تأیید ما نباشد، اما نباید از حق گذشت و حقیقت را انکار کرد. باید به نسبشناسان مراجعه کرد و در این زمینه استفسار کرد که همگی نسب فاطمیان را تأیید کرده و آنان را فاطمی میدانند.
1. اینکه موضوع اصلی کتاب او چه بوده است معلوم نیست.
2. مقریزی اخو محسن را اینگونه معرفی میکند: محمد بن علی بن حسین بن احمد بن اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن جعفر (ع) (مقریزی، 1422: 1/118).
3. صاحب الشامة در 290 ه.ق. به سلمیه، مقر عبیدالله مهدی که در آنجا ادعای امامت کرده بود، حمله کرد و آنجا را متصرف شد.
مراجع
ابن خلدون (1408). تاریخ ابن خلدون، بیروت: دار الفکر.
ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر (1388). منتقلة الطالبیة، نجف: مطبعة الحیدریة.
ابن عنبه (1417). عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، قم: مؤسسه انصاریان.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (1407). البدایة و النهایة، بیروت: دارالفکر.
ابن واصل، محمد بن سالم (1963). مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، قاهره.
ابنطقطقی حسنی، محمد بن تاج الدین (1418). الاصیلی فی انساب الطالبیین، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
اندلسی، ابن حزم (1403). جمهرة انساب العرب، بیروت: دار الکتب العلمیة.
اندلسی، ابن حزم (1420). الفصل فی الملل والاهواء و النحل، بیروت: دارالکتب العلمیة.
بخاری، ابی نصر (1413). سر السلسلة العلویة، قم: انتشارات شریف رضی.
بردی، یوسف ابن تغری (1375). النجوم الزاهرة، قاهره: دارالکتب المصریه.
بیهقی (ابنفندق)، علی بن ابی القاسم (1410). لباب الانساب والالقاب والاعقاب، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
الحسنی، یحیی بن طباطبا (1997). اربع مخطوطات فی انساب اهل البیت: ابناء الامام فی مصر والشام، دمشق: دارالکنان.
الحسینی المدنی، ضامن بن شدقم (1420). تحفة الازهار و زلال الانهار فی نسب ابناء الائمة الاطهار، تهران: دفتر نشر میراث مکتوب.
حسینی سمرقندی، حسین بن عبدالله (بیتا). انساب الطالبیین، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة.
دفتری، فرهاد (1375). تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران: فرزان روز.
الزبیری، مصعب (1953). نسب قریش، بیجا: دار المعارف.
سمعانی، عبدالکریم بن محمد (1382). الانساب، هند، حیدرآباد دکن، دایرة المعارف العثمانیة.
صفری، نعمتالله؛ عالمی، سید محمدرضا (1390). «کتابشناسی انسابنگاری اسلامی تا قرن هفتم»، در: فصلنامه سخن تاریخ، ش15، ص43-75.
طبری، محمد بن جریر (1368). تاریخ طبری، بیروت: دار التراث، ج10.
طوسی، محمد بن حسن (1416). فهرست، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
العبیدلی، محمد بن جعفر (1413). تهذیب الانساب و نهایة الاعقاب، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
عقیقی، یحیی بن حسن (1382). المعقبین من ولد امیر المؤمنین، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
علوی، علی بن محمد (1409). المجدی فی انساب الطالبیین، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
فخرالدین رازی، محمد بن عمر (1409). الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
القطب، محمد علی (1423). الفاطیمون بین صحة النسب و تزویر التاریخ، بیروت: المکتبة العصریة.
قلقشندی، احمد بن علی (1397). نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، بیروت: دار الکتب العلمیة.
کلبی غرناطی، محمد بن محمد (1431). الانوار فی نسب آل النبی المختار، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
مروزی ازورقانی، اسماعیل بن حسین (1409). الفخری فی انساب الطالبیین، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
مقریزی، احمد بن علی (1422). اتعاظ الحنفا باخبار ائمة الفاطمیین الخلفا، بیروت: دارالکتب العلمیه.
نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی (1417). رجال، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
الندیم بغدادی، محمد بن اسحاق (بیتا). فهرست ابن ندیم، بیجا: بینا.
نویری، احمد بن عبدالوهاب (1984). نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره: بینا.
الواسطی، عبیدالله (1433). بحر الانساب، بیروت: مؤسسة البلاغ.
همدانی، حسین (1958). فی نسب الخلفاء الفاطمیین، قاهره.
الیمانی الموسوی، محمد کاظم بن ابی الفتوح (1377). النفحة العنبریة فی انساب خیر البریة، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.