فقهی غیر مشروع بودن تبرّک به اولیاءالله

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 6 - 11 دقیقه)

366px علی 21

شبهه یکی از مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیان و تکفیری‌ها، مسأله تبرک جستن به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و صالحان و آثار بر جا ماندۀ آنان پس از رحلت شان است. مسلمانان در طول تاریخ به زیارت قبور انبیاء، صالحان و علما رفته و با بوسیدن، دست‌کشیدن و گذاشتن صورت بر روی قبور، به قبور انبیا، صالحان و علمای خود احترام گذاشته و به آنها تبرک جسته اند، اما وهابیان و تکفیری‌ها با پیروی از افکار باطل ابن تیمیه این اعمال را حرام دانسته و مسلمانان را به شرک و کفر متهم می‌کنند و آنان را قبوریون و عبادت کنندگان قبرها می‌نامند.[۱] از نظر تکفیری‌ها تبرک در تمام سه حالتی که گفته می‌شود غیر مشروع است؛ اگر به چیزی که به آن تبرک جسته می‌شود عقیده بر این باشد که در نفع و ضرر استقلال دارد از جهت ربوبیت، شرک اکبر است و اگر عقیده بر وسیله بودن آن به سوی خدا باشد از جهت الوهیت،

شرک اکبر است و اگر آن را برای حصول برکت سبب قرار دهد شرک اصغر است.[۲] بنابراین از نظر وهابی‌ها تبرک به صالحین و آب زمزم و پردۀ کعبه و امثال اینها و نیز تبرک به ذات، عرَق، آب دهن، مو و لباس اولیاء خدا و امثال اینها به دلیل بدعت بودنش شرک است و در عمل صحابه، در مورد ابوبکر، عمر، و عثمان و علی که سادات اولیاء بوده اند جریان نداشته است.[۳] پس یک دلیل تکفیری ها بر اینکه اعتقاد به تبرک کفر است، بدعت بودن این امر است. دلیل دیگر تکفیری‌ها این است که آنان تبرک را مساوی با عبادت پنداشته اند و از این باب آن را شرک و معتقد به آن را تکفیر می‌کنند. تکفیری‌ها می‌گویند که تبرک به قبور اولیاء، عبادت قبور و شرک به خدا است و اگر کسی به تبرک عقیده داشته باشد و با همین حال بمیرد مخلد در آتش است.[۴] محمد بن عبدالوهاب تبرک مسلمانان را به رفتار مردم جاهلیت با بتهای شان تشبیه کرده و آیات «أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى – وَمَنَاۀ الثَّالِثَۀ الْأُخْرَى»[۵] را دلیل بر شرک بودن تبرک به قبور اولیاء و سایر امور دانسته است.[۶] البته بن باز از مفتیان معروف تکفیر‌ی‌های وهابی در مورد پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- یک استثنا قائل شده و گفته است: «لا یجوز التبرک بأحد غیر النبی صلى الله علیه وسلم لا بوضوئه ولا بشعره ولا بعرقه ولا بشیء من جسده، بل هذا کله خاص بالنبی (صلى الله علیه وسلم) لما جعل الله فی جسده وما مسه من الخیر والبرکۀ. … ولأن ذلک وسیلۀ إلى الشرک وعبادۀ غیر الله سبحانه».[۷] ابن باز گفته است تبرک به غیر از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و وضو و مو و عرق آن حضرت به هیچ کسی و هیچ چیزی دیگری جایز نیست بلکه اینها اختصاص به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد زیرا خداوند در جسد پیامبر و آنچه که او را مس کرده خیر و برکت قرار داده است و نسبت به غیر او وسیله‌ای به سوی شرک و عبادت غیر خدا می شود. به هر حال دلیل وهابی‌ها بر حرمت تبرک و شرک دانستن آن در سه دلیل منحصر می‌گردد؛ یکی اینکه این کار عبادت غیر خدا است دوم اینکه این کار بدعت است و در صدر اسلام وجود نداشته است. سوم اینکه تبرک همان کاری است که مشرکین در مورد لات و عزی انجام می دادند. البته دلیل سوم به دلیل اول که شرک در عبادت باشد برمی‌گردد. پاسخ دلایل وهابی‌ها تبرّک از ماده برک و برکت به معنای دوام نمو و فزونی گرفته شده است. از این رو «تبریک» به معنای خواستن برکت برای انسان یا غیر اوست.[۸] تبرّک در اصطلاح به این معنا است که انسان موحد و مسلمان از وجود پیامبران و انسانهای صالح و یا از آثار به جا ماندۀ آنان خیر و فزونی طلب کند.[۹] پس از تعریف تبرک به پاسخ این دو دلیل و هابی‌ها پرداخته می شود: تبرک به قبور اولیاء و آثار به جا ماندۀ آنان عبادت غیر خدا نیست و هیچ گونه دلیلی بر حرمت تبرک وجود ندارد.[۱۰] افزون بر آیات و روایات می توان سیره و عمل مسلمین را نیز به عنوان دلیل دیگر بر مشروعیت تبرک ذکر نمود. تبرک به دو صورت می تواند انجام گیرد. یا به جهت اظهار محبّت و مودّت به اولیاء و صالحان است و یا به جهت طلب کردن آثار خاصی چون شفای امراض که نمونه های زیادی را می‌توان برشمرد؛ چون تبرک به آب زمزم، آب میزاب کعبه و پارچۀ آن، و تبرک به آب فرات و … که در روایات به آنها اشاره شده است.[۱۱] در قرآن کریم آیه «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً»[۱۲] که می گوید: امّا هنگامى که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند ناگهان بینا شد! گواه روشن بر این است که تبرک جستن به چیزی عبادت آن چیز نیست؛ زیرا اگر تبرک ملازم با عبادت بود حضرت یعقوب(علیه السلام) به پیراهن حضرت یوسف(علیه السلام) تبرک نمی جست تا چشمانش بینا شود. این در حالی است که نفس پارچه هیچ اثری ندارد ولی خداوند به جهت تکریم نبی خود شفا را در تبرک به آن پارچه قرار داد.[۱۳] بنابراین خداوند می‌تواند در امور دیگر نیز از جمله قبور پیامبران و اولیاء و آثار به جا ماندۀ آنان این برکت را قرار دهد. هنگامی که یک مسلمان به امور متبرکه تبرک می‌جوید با این نیت و قصد است که این امور به خداوند تقرب داشته و خداوند به آنها کرامت داده که باعث برکت و شفا می‌شوند. در حدیث رایت که در تمام متون حدیثی اهل سنت ذکر شده، شفا یافتن چشم امام علی(علیه السلام) با آب دهن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از باب تبرک است. در این حدیث آمده است هنگامی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) علی را خواست که پرچم را به دستش بدهد؛ گفتند: «یشْتَکِی عَینَیهِ یا رَسُولَ اللَّهِ قال فَأَرْسِلُوا إلیه فَأْتُونِی بِهِ فلما جاء بَصَقَ فی عَینَیهِ وَدَعَا له فَبَرَأَ حتى کَأَنْ لم یکُنْ بِهِ وَجَعٌ»[۱۴] یعنی او از چشمش شکایت دارد. پیامبر فرمود کسی را بفرستید تا او را بیاورد هنگامی که آمد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آب دهن خود را بر چشمانش مالید و چشمان او خوب شد به گونه ای که گویا هرگز چشم او درد نداشته است. این حدیث و عمل‌کرد پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز عبادت بودن تبرک را منتفی می‌گرداند. زیرا اگر تبرک جستن به چیزی عبادت غیر خدا باشد، هرگز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مرتکب چنین عملی نمی‌شد. روایاتی دیگری که در مسأله تبرک به آب وضوی پیامبر[۱۵]، موی پیامبر[۱۶]، تیر پیامبر[۱۷] نقل شده همگی با یک صدا می‌گویند که در تبرک هیچ بویی از عبادت غیر خدا به مشام نمی‌رسد. اما اینکه ابن باز مفتی وهابی‌ها تبرک به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و آثار او را جایز دانسته و نسبت به غیر او را عبادت و شرک تلقی کرده است، سخن تناقض آمیز است؛ زیرا اگر تبرک، عبادت غیر خدا و شرک باشد در مورد پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم شرک و عبادت غیر خدا خواهد بود. بنابراین این استثنای ابن باز غیر معقول است. همین سخن ابن باز خودش دلیل روشن بر عبادت نبودن تبرک است. اصلا عبادت با این اعمال قابل تحقق نیست؛ زیرا عبادت دارای دو رکن است یکی اینکه عمل و فعل از خشوع و خضوع و تذلل برخوردار باشد و دوم اینکه این عمل در برابر کسی انجام بگیرد که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت او وجود داشته باشد[۱۸] و در تبرک هیچ کسی اعتقاد به الوهیت و ربوبیت کسی یا چیزی ندارد که به آن تبرک می جوید. تبرک بدعت هم نیست تا موجب شرک و کفر شود. روایاتی که دربارۀ تبرک ذکر گردید، بدعت بودن آن را منتفی می‌کند. افزون بر آنها بر طبق روایاتی که در متون حدیثی از جمله صحیح بخاری آمده، اماکن منحوس و متبرک از برخی حوادث مقدس و غیر مقدس ناشی می‌شود. عبدالله عمر نقل کرده هنگامی که مردم با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر حجر در سرزمین ثمود فرود آمدند و از چاه‌های آن، آب تهیه کردند و مقداری خمیر برای پختن نان با این آب درست کردند، پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود از آب این چاه‌ها ننوشید و آبی را که تهیه کردید بریزند و خمیر را هم به شتران بدهید و به آنان دستور داد که از چاهی آب تهیه کنند که ناقه صالح(علیه السلام) از آن نوشیده است. همچنین بر طبق روایت پسر عمر در این واقعه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم فرمود:«لا تدخلوا مساکن الذین ظلموا أنفسهم إلا أن تکونوا باکین حذرا أن یصیبکم مثل ما أصابهم» یعنی داخل خانه‌های کسانی نشوید که بر خود ظلم کردند مگر اینکه گریان باشید و از مصیبتی که بر آنان وارد شد بر شما وارد نشود.[۱۹] قرطبی این احادیث را در تفسیر خود نقل کرده و یکی از نتایجی را که از آن گرفته این است که این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌ که فرمود از چاهی آب تهیه کنید که شتر حضرت صالح(علیه السلام) از آن نوشیده است دلیل بر تبرک به آثار انبیاء و صالحین است هرچند قرنها بر آن گذشته و پنهان شده باشد همانگونه که سخن اول رسول الله(صلی الله علیه و آله) دلیل بر بغض اهل فساد و مذمت سرزمین و آثار آنها است. بنابراین هرچند جمادات مورد مؤاخذه نیست لکن چیزی که مقرون به محبوب باشد محبوب است و چیزی که مقرون به مکروه باشد مبغوض است.[۲۰] مسلمانان با توجه کامل به اینکه تبرک نه شرک است و نه عبادت غیر خدا به این امر ملتزم شده اند و سیرۀ مسلمانان در طول تاریخ بر آن بوده است. از این‌رو بعد از اینکه منبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مرور زمان خراب شد، بعضی از خلفای بنی عباس آن را بازسازی کردند و از چوب های باقی ماندۀ منبر شانه هائی برای تبرک ساختند.[۲۱] بنابراین اگر تبرک به قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز سایر انبیاء و اولیای الهی با این عقیده صورت بگیرد که این قبور از طرف خداوند متعال برکت داده شده و در پیشگاه او عزیز و گرامی است با هیچ دلیلی شرک آور و بدعت نیست و وهابی‌ها و تکفیری‌ها در این امر سلیقه شخصی خود را اعمال کرده تا مسلمانان را که قبور انبیاء را مبارک می‌دانند و به آن‌ها تبرک می‌جویند، تکفیر نموده و از اهل بدعت بشمارند. پی نوشتها [۱] . نجم الدین طبسی، درسنامه نقد وهابیت، ص۲۶۹. [۲] . ابو عبدالله خلدون بن محمود، التوضیح الرشید فی شرح التوحید المذیل بالتفنید لشبهات العنید، ص ۵۰. [۳] . همان، ص۵۵. [۴] . احمد بن علی زاملی عسیری، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیدۀ والرد على المخالفین، ص ۲۲۳. [۵] . نجم، ۱۹-۲۰. [۶] . محمد بن عبدالوهاب، أصول الدین الإسلامی مع قواعده الأربع، ص۳۲. [۷] . عبد العزیز بن عبد الله بن باز، مجموع فتاوى عبدالعزیزبن باز ، ج۷، ص۶۵ . [۸] . ابن منظور محمد بن مکرم‏، لسان العرب‏، ج۱۰، ص۳۹۵، «ماده برک». [۹] . نجم الدین طبسی، درسنامه نقد وهابیت، ص۲۷۱. [۱۰] . نجم الدین طبسی، رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت، ج ۲، ص ۱۷. [۱۱] . جعفر سبحانی، الملل و النحل، ج ۴، ص ۱۰۵. [۱۲] . یوسف، ۹۶. [۱۳] . ملل و نحل، ج ۴، ص ۱۰۶، جعفر سبحانی. [۱۴] . محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۵۷؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۲، [۱۵] . صحیح بخاری، ج۱، ص۷۴ و ج۳، ص۱۳۱۲. [۱۶] . صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۸. [۱۷] . صحیح بخاری، ج۲، ص۹۷۴. [۱۸] . سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص ۲۲. [۱۹] . صحیح بخاری، ج۳ص۱۲۳۶- ۱۲۳۷. [۲۰]. قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری، الجامع لأحکام‌القرآن، ج۱۰ص۴۷. [۲۱] . رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت، ج ۲، ص ۳۳.


چاپ   ایمیل