اندیشه تقریب

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 3 - 6 دقیقه)

 

125cبه نظر می رسد با وجود تأکیدی که در زمان ما بر مسأله تقریب مذاهب اسلامی می شود، تاکنون تعریف یکسانی از آن که مورد اتفاق نظر صاحب نظران مسلمان باشد ارائه نشده است.

دیدگاه های موجود درباره چیستی و چگونگی تقریب مذاهب اسلامی را به صورت زیر می توان عنوان و بررسی کرد:

الف: گزینش مذهب معیار برخی می پندارند مقصود از تقریب آن است که در میان مذاهب متعدّد اسلامی، یک مذهب به عنوان اصل و معیار سنجش معرّفی شود و مذاهب دیگر خود را با آن هم آهنگ کنند، در حالی که چنین پنداری نمی تواند تعریف صحیحی از تقریب به شمار آید؛ زیرا تردیدی نیست که پیروان هر یک از مذاهب اسلامی به گونه کاملًا طبیعی و قابل درک مذهب خود را مذهب برتر و معیار سنجش می شناسند و به راحتی نمی توانند از این باور دیرین به سود مذهب دیگری عدول نمایند.

با این وصف به نظر می رسد که چنین تصویری از تقریب نه تنها به وحدت مسلمین نمی انجامد که بالعکس زمینه نزاع مذهبی و اختلاف بیش از پیش آنان را فراهم می نماید. ب: وانهادن مسائل اختلافی برخی دیگر بر آنند که مقصود از تقریب، از یاد بردن مسائل اختلافی و تأسیس مذهبی نوین بر پایه مشترکات مذاهب اسلامی است، اما به نظر می رسد که این نظریه نیز غیر قابل قبول و دچار تناقضی آشکار است.

زیرا تردیدی نیست که مسائل شرعی مورد اختلاف به هر حال بخشی از شریعت اسلام را تشکیل می دهند و از یاد بردن آن ها دقیقاً به معنای وانهادن بخشی از دین است که به هیچ روی قابل قبول نمی باشد.

به دیگر سخن، ما نمی توانیم پاره ای از عقاید و احکام اسلامی را به خاطر آن که مورد اختلاف مذاهب قرار دارند نادیده بگیریم و چشم خود را به روی آن ها که خواه ناخواه بخشی از اسلام هستند ببندیم. چنین کاری بیشتر تخریب مذاهب به نظر می رسد تا تقریب مذاهب! و به تعطیل شریعت می انجامد.

ج: آزادی در گزینش هر یک از مبانی و دیدگاه های مذاهب برخی دیگر گمان می کنند که مقصود از تقریب، گونه ای آزادی مذهبی است. به این معنا که هر مسلمانی در انتخاب هر یک از مذاهب اسلامی آزاد باشد و بتواند در هر مسأله ای به هر کدام از مذاهب که خواست رجوع کند.

اشکالی که در این تعریف مطرح می شود آن است که چه ملاکی برای انتخاب و رجوع به یک مذهب وجود دارد؟ اگر انتخاب یک مذهب، بی قاعده و بدون ملاک مشخّص باشد و رجوع به هر یک از مذاهب بر پایه سلایق شخصی انجام شود گونه ای هرج و مرج مذهبی به وجود می آید که نتایج زیانبار فراوانی برای فرد و جامعه خواهد داشت.

د: ملاحظات و مصلحت اندیشی های سیاسی برخی دیگر می پندارند که تقریب مذاهب اسلامی صرفاً تدبیری سیاسی و اقدامی مصلحت اندیشانه در برابر دشمنان مشترک اسلام و مسلمین است. به این معنا که هر چند اختلافات موجود ذاتاً عمیق و غیر قابل اصلاح است اما شرایط فعلی جهان اسلام پرهیز از تشتّت و وحدت مسلمین را به عنوان امری عرضی ایجاب می کند.

هر چند از ظاهر گفتار بسیاری از صاحب نظران اسلامی چنین تعریفی برداشت می شود ولی نمی توان اشکالات موجود در آن را نادیده گرفت.

به عنوان نمونه، اگر تقریب مذاهب اسلامی مولود شرایط فعلی جهان اسلام باشد با تغییر احتمالی شرایط ضرورت خود را از دست خواهد داد، و این به معنای بازگشت به تفرقه و از دست دادن وحدت است که در هیچ حالی مطلوب به نظر نمی رسد.

از این گذشته، تجربه نشان داده است کسانی که به تقریب مذاهب اسلامی از چنین زاویه ای می نگرند در عمل کاری از پیش نبرده اند و ناکام مانده اند. ه: گفت وگوی صحیح و سازنده مذاهب (دیدگاه صحیح) به نظر می رسد مقصود از تقریب، تعامل علمی و عملی مذاهب اسلامی بر مبنای مشترکات و احترام متقابل است که با احساس اخوّت و تسامحی معقول و شیوه ای عالمانه، برکنار از احساس نفرت و عاری از تعصّبات غیرمنطقی و به دور از روشی عوامانه حاصل می شود.

به تعبیر دقیق تر، تقریب مذاهب اسلامی به معنای ترویج فرهنگ گفت وگوی صحیح و سازنده بر اساس اصول و مبانی مشترک با هدف درک یکدیگر و دست یابی به رشد علمی و مذهبی است.

بنابراین، مذاهب اسلامی می توانند ضمن پای بندی به مبانی و دیدگاه های خود در سایه تعامل منطقی و گفت وگوی علمی یکدیگر را درک کنند و

به هم نزدیک شوند.

هر چند به نظر می رسد این شیوه تقریب، از آن حیث که جنبه گفت وگو و صورت نظری دارد، صرفاً در میان خواصّ امّت و صاحب نظران اسلامی قابل طرح است وشامل عوام مسلمین نمی شود، امّا تردیدی نیست که وجود چنین نگرشی در میان خواص امّت به روی نگرش عوام مسلمان که سخت تحت تأثیر علما و فضای حاکم بر جامعه خویش هستند، تأثیری ژرف می گذارد و در عمل به ایجاد حسّ تفاهم و مدارای مذهبی در میان عموم مسلمین می انجامد.

گسترش احساس اخوّت اسلامی، هم زیستی مسالمت آمیز و احترام به دیدگاه های یکدیگر ثمره روحیه حاکم بر علمای امّت و تقریب مذاهب اسلامی به معنای پیش گفته است که در میان عامه مسلمین و همه اقشار جامعه اسلامی ظهور می یابد.

وقتی علمای مذاهب و خواصّ جامعه اسلامی به جای بذر گفت وگوی صحیح و سازنده، تخم پیکار و جنجال می افشانند، طبیعتاً نمی توان توقّع داشت که میان آحاد امّت و عوام مسلمین محصولی جز خصومت و خشونت به بار آید.

از این رو، تعامل صحیح و گفت وگوی سازنده عالمان مذاهب اسلامی در نظر که بر پایه مشترکات و احترام متقابل صورت می پذیرد و به دنبال آن، برخورد صحیح و روابط حسنه عموم مسلمین در عمل که بر مبنای احساس برادری و مدارای اسلامی انجام می شود، بهترین و عملی ترین تعریفی است که می توان از تقریب مذاهب اسلامی به دست داد.

به هر حال، انصاف آن است که بسیاری از آن چه اختلافات جدّی تلقّی شده تنها سوء تفاهم هایی بوده که در نتیجه دوری مذاهب از یکدیگر و عدم تعامل و گفت وگو به وجود آمده است.

اینان به خاطر عدم ارتباط کافی و صحیح درک درستی از مبانی و دیدگاه های یکدیگر نداشته اند و به تعبیر قرآن کریم تنها از گمان ها پیروی کرده اند:

وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ (1)؛ آن هم گمان های بد که مورد نهی قرآن کریم واقع شده است:یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (2).

به این ترتیب، راز تقریب مذاهب را در گفت وگوی مذاهب باید جست. 1- جاثیه/ 24: «اینان را علمی بدان نیست، اینان تنها گمان می برند» 2- حجرات/ 12: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمان ها بپرهیزید، همانا برخی گمان ها گناهند».


چاپ   ایمیل