شیعه و سنی غوغای ساختگی‏

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 9 - 17 دقیقه)

2برخی چنین وانمود می‌کنند که همه اهل سنت، دیدگاه منفی نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی ایران دارند تا بدین‌‏سان اراده ملت ایران را در همراهی و یاری جنبش‌های اسلامی غیرشیعی سست کنند. نمونه‌ای از این شیطنت را در ایام نبرد ۲۲ روزه غزه شاهد بودیم که گروهی مسأله سنی بودن اکثر فلسطینی‌ها را با تأکید ویژه مطرح کردند و تهمت‌هایی نیز به مجاهدان زدند. البته همان‌وقت پاسخ‌های مستندی به تفرقه‌افکنان داده شد.

«شیعه و سنی، غوغای ساختگی» عنوان کتابی است که در سال ۱۹۸۳ م توسط مجاهد بزرگ فلسطینی شهید دکتر فتحی شقاقی (بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی) به رشته تحریر درآمده و نشان می‌دهد که بسیاری از اندیشمندان معاصر اهل سنت بویژه سران إخوان المسلمین نگاه مثبتی نسبت به شیعیان و تقریب مذاهب دارند. شقاقی از عموم اهل سنت بویژه تندرو‌ها می‌خواهد که از شیوه اندیشمندان بزرگ خود مبنی بر تقریب پیروی کنند. این کتاب را استاد سیدهادی خسروشاهی به فارسی ترجمه و با سایر آثار شهید شقاقی با عنوان «امام خمینی؛ تنها گزینه» منتشر کرده است. آنچه در پی می‌آید خلاصه بخشی از این کتاب است که توسط «ا.م» صورت گرفته و حاوی نکات خواندنی است:

از آغاز قرن نوزدهم، جهان اسلام با غرب معاصر مواجه شد و غرب، نظام سیاسی ما را که در خلافت تجلی یافته بود سرنگون و سرزمین ما را اشغال کرد و از نظر اخلاقی و فکری با جایگزین‌های لائیک خود، به جنگ با ما ادامه داد تا اینکه دولت یهودی را در قلب میهن اسلامی کاشت، و در سوی دیگر دست‏‌نشاندگان خود را به قدرت رساند.

نظام‌های حکومتی وابسته به استعمار در جهان اسلام زاییده طبیعی استعمار و روی دیگر سکه اسرائیل هستند. ‏ غرب تا مدت‌ها گمان می‏‌کرد که ضربه نهایی را بر تمدن اسلامی وارد کرده تا اینکه انقلاب اسلامی ایران نخستین پیروزی اسلام را در دوران معاصر تحقق بخشید. انقلاب اسلامی عامل پی‌ریزی مفاهیم متعددی است. برخی از این مفاهیم چنین است:

۱. انقلاب اسلامی وحشت از ابرقدرت‌ها را از اذهان مسلمانان و مستضعفان جهان زدود. ۲. الگوی غربی را زیر سؤال برد و الگوی تمدنیِ جدیدی به بشریت عرضه کرد. ۳. بر نقش اسلام انقلابی در زندگی ملت‌های منطقه تأکید کرد.

ولی آیا غرب و دست‏‌نشاندگانش، انقلاب را به حال خود‌‌ رها خواهند کرد؟ آیا در برابر شور و شوقی که در امت اسلامی بپا شده ساکت می‏‌نشینند؟ آیا اجازه می‌‏دهند این شور اسلامی به بار بنشیند؟

غرب و دست‌‏نشاندگانش به وحشت افتاده بودند بنابراین در چند محور شروع به فعالیت کردند:

۱. با سوءاستفاده از مرحله آشفتگی‌های اوایل انقلاب، شروع به تحریک اقلیت‌ها کردند. ۲. از گروه‌های ایرانی مخالف، اعم از گروهک‌های سلطنت‏‌طلب و بعضی از تشکیلات مسلح لائیک حمایت کردند. ۳. آمریکا و اروپای غربی محاصره اقتصادی و سیاسی علیه انقلاب اسلامی را رهبری کردند. ۴. صدام‌‏حسین را برای انجام تجاوز خارجی به کار گرفتند. ۵. میان دو جناح امت اسلامی- سنی و شیعی- فتنه‌‏انگیزی کردند تا جلوی نفوذ موج انقلاب اسلامی به کشورهای سنی‏‌نشین گرفته شود. دشمن در چهار محور نخست شکست خورد ولی در محور پنجم (فتنه‌‏انگیزی میان شیعه و سنی) تا حدی موفقیت یافت.

استعمار، شاهزادگان نفتی و دیکتاتور‌ها می‌‏دانند که تفرقه‌افکنی به سلاح و قشون نیاز ندارد بلکه به کسی که فتوا بدهد احتیاج دارد، بنابراین نقش موردنظر باید به وسیله عمامه به سر‌ها و ریشو‌ها اجرا شود، خواه در دستگاه‌های رسمی رژیم‌ها باشند یا در خارج آن. بعضی از آن‌ها، تبلیغات شبهه ناک و غافلگیرکننده‏ای را علیه انقلاب اسلامی شروع کردند. گویی به تازگی کشف کرده‌اند! که این انقلاب‏ شیعی است و شیعه یک فرقه کافر است و آیهالله خمینی هم که با نشستن روی سجاده‏اش تاج و تخت‏‌ها را به لرزه درآورده، گمراه (!) شده است!!

صحنه آن جوان مسلمان در پیش چشمان ما مجسم می‌‏شود که یک کتاب سعودی پر از مغالطه‏ و افترا را در دست داشت و آنرا در مسجد برای مردم توضیح می‌‏داد و به گمراهی‌های شیعیان! اشاره می‌‏کرد. اما براستی او چه وقت درمی‌‏یابد که یک طرح استعماری را اجرا می‌‏کند؟

حقیقت این‌ست که مواضع خصمانه برخی اسلام‌گرایان علیه انقلاب اسلامی، جنبش اسلامی را با بن‏‌بست مواجه می‌کند، زیرا آنان در برابر حرکت پیشروی تاریخ می‏‌ایستند و با انقلابی مقابله می‏‌کنند که به گفته یکی از بیانیه‏‌های جنبش‏ إخوان المسلمین، رهبر آن امامی است که «مایه افتخار اسلام و مسلمانان» است.

در اینجا سعی می‌‏کنم مواضع و نظرات اندیشمندان شناخته شده مسلمان را درباره برادری شیع و سنی بیان کنم.

حقیقت این‌ست که موضع ضدانقلابی و جنجال ‏برانگیز برخی توده‏‌های جنبش اسلامی پیرامون سنی و شیعی موضعی ریشه‌‏دار نیست، بلکه پدیده‌ای ناگهانی و موقتی است که از سوی دیگران بر این‏ جوانان پاک تحمیل شده است. آن‌ها پس از اینکه مدت‌ها در گردونه شک و نومیدی بودند، سرانجام کشف! می‌‏کنند که انقلابی که امید‌هایشان را زنده کرده، یک انقلاب اسلامی نیست، بلکه انقلابی شیعی است و شیعیان کافرند!! مثلاً محب ‏الدین الخطیب نویسنده آن کتاب بدنام سعودی دلایل متعدد بر کفر شیعه آورده و اینکه آن‌ها قرآنی غیر از قرآن اهل سنت دارند!! و….. در حالی‌که او‌‌ همان کسی است که با دولت خلافت اسلامی جنگید و به یک حرکت قوم‌گرا- طلایه‌‏داران جوانان عرب- پیوست و وقتی که رازش برملا شد، در سال ۱۹۰۵ م به یمن فرار کرد.

اکنون باز‏گردیم به بررسی مواضع و دیدگاه‌های حرکت‌های اسلامی و اندیشمندان مسلمان نسبت به غوغای ساختگی شیعه و سنی.

شهید حسن البنا (بنیانگذار جنبش جهانی إخوان المسلمین) یکی از پیشگامان اندیشه وحدت میان شیعه و سنی و از شرکت‏‌کنندگان در فعالیتهای «جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی» بود. وی و گروهی از مشایخ بزرگ اسلام توافق کردند که همه مسلمانان (سنی و شیعه) بر پایه اصول مشترک گرد هم آیند و در امور جزئی که از اصول دین نیست و انکار آن‌ها به معنای انکار دین نیست، یکدیگر را معذور بدارند.

عبدالکریم شیرازی در کتاب وحدت اسلامی درباره جماعت تقریب می‏‌گوید: «آن‌ها توافق کردند که مسلمان کسی است که به «اللَّه» پروردگار جهان، و به محمد پیامبر که پس از او پیامبری نخواهد آمد، و به قرآن کریم آسمانی، و به کعبه قبله و خانه خدا، و به ارکان پنجگانه شناخته شده، و به روز رستاخیز و انجام آنچه در دین ضروری است ایمان و اعتقاد دارد. این ارکان- که به عنوان نمونه ذکر شد- مورد توافق شرکت‏‌کنندگان در جلسه، نمایندگان مذاهب چهارگانه شناخته شده اهل سنت و نمایندگان تشیع از دو مذهب امامیه و زیدیه است»

در این جمعیت، شیخ ‏الازهر، مرجع و مفتی اعظم وقت، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ مصطفی عبدالرازق و شیخ شلتوت نیز شرکت داشتند. استاد سالم بهنساوی (از اندیشمندان اخوان ‏المسلمین) می‏‌گوید: «از زمانی که جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی تأسیس شد و امام البناء و آیهالله قمی در تأسیس آن سهیم بودند همکاری میان إخوان المسلمین و شیعیان برقرار است، این امر به دیدار شهید نواب صفوی از قاهره در سال ۱۹۵۴ انجامید.»

همچنین امام حسن البناء در سال ۱۹۴۸ در حج با آیهالله کاشانی مرجع شیعیان دیدار کرد و میان آن دو تفاهم برقرار شد. عبدالمتعال جبری (از شاگردان حسن البنا) به نقل از روبر جاکسون می‌‏گوید: «اگر زندگی حسن البنا طولانی می‌‏شد ممکن بود رویدادهای مهمی برای این ‏دو کشور تحقق یابد، به ویژه که حسن‌‏البناء و کاشانی در سال ۱۹۴۸ م در حجاز دیدار کردند و ظاهراً با تفاهم ‏به ‏نقطه اصلی رسیدند، ولی حسن‌‏البناء نابهنگام ترور شد.»

دکتر اسحاق موسی حسینی در کتاب «الاخوان المسلمون.. کبری الحرکات الاسلامیه الحدیثه» می‏‌گوید که برخی دانشجویان (شیعی) که در مصر تحصیل می‌‏کردند به اخوان پیوستند. همچنین معروف است که برخی از شیعیان در عراق نیز چنین کردند. وقتی نواب صفوی از سوریه دیدن کرد و با مصطفی سباعی دبیرکل إخوان در آنجا دیدار کرد، سباعی گله کرد که بعضی از جوانان شیعه به حرکت‌های لائیک و قومگرا می ‏پیوندند. نواب بر منبر و در برابر شیعیان و سنیان گفت: «هر کس می‏‌خواهد شیعه جعفری واقعی باشد به صفوف إخوان ملحق شود». نواب صفوی رهبر سازمان «فدائیان اسلام» شیعی بود. استاد محمدعلی ضناوی از برنارد لویس‏ نقل می‌‏کند که فداییان اسلام با اینکه پیرو مذهب تشیع‏‌اند، ولی اندیشه‌‏ای که درباره وحدت اسلامی دارند تا حدود زیادی با اندیشه اخوان مصر همانندی دارد و میان آن‌ها تماس‌هایی برقرار بوده است.

استاد ضناوی می‌گوید از جمله اصول فدائیان اسلام اینست که اسلام یک نظام فراگیر برای زندگی است و فرقه‏ گرایی میان مسلمانان مردود است. سپس از نواب نقل ‏قول می‏‌کند: «بیایید با اتحاد برای اسلام تلاش کنیم و هر چیزی جز جهاد در راه عزت اسلام را به فراموشی بسپاریم. آیا زمان آن نرسیده که مسلمانان حقایق را درک کنند و اختلاف میان شیعه و سنی را‌‌ رها کنند؟!»

استاد فتحی یکن (اندیشمند سنی لبنانی) ماجرای دیدار نواب صفوی از قاهره و شور و شوق إخوان المسلمین هنگام استقبال از وی را بیان می‏‌کند. سپس راجع به صدور حکم اعدام وی از سوی شاه، می‏گوید: «این حکم ظالمانه بازتاب شدیدی در کشورهای اسلامی داشت و توده‏‌های مسلمان که به دلاوری‌ها و مجاهدت‌های نواب صفوی ارج می‌‏گذارند از این حکم تکان خوردند و بر آن شوریدند و با مخابره هزاران تلگرام از سراسر جهان اسلام، حکم بر ضد آن مجاهد مؤمن و قهرمان را محکوم کردند. اعدام وی در دوران معاصر خسارت بزرگی به شمار می‌‏آید.»

استاد فتحی یکن معتقد است نواب از بزرگ‌ترین شهدای إخوان به حساب می‏آید و او یارانش «به کاروان شهیدان پیوستند، شهیدانی جاویدان که خون پاکشان چراغی خواهد بود که راه آزادی و فداکاری را برای نسل‌های آینده روشن می‌‏کند.»

استاد فتحی‌‏یکن پس از به رسمیت شناخته شدن اسرائیل ‏توسط شاه ‏ایران می‌‏گوید: «عرب‌ها باید در ایران در جستجوی نواب و برادران نواب باشند… ولی کشورهای عربی تاکنون این را درک نکرده‌‏اند»

استاد عبدالمجید الزندانی، دبیرکل سابق إخوان المسلمین در یمن شمالی و شمار فراوانی از اخوان یمن شیعه بودند.

به موضوع «مجمع تقریب» و سخن عضو برجسته آن، شیخ محمود شلتوت شیخ ‏الأزهر بر می‌گردیم که می‏‌گوید: «من به فکر تقریب به عنوان یک خط مشی صحیح ایمان آوردم و از روز اول در جماعت آن سهیم شدم.»

سپس می‌‏گوید: «الازهر شریف اکنون به حکم اصل (اصل تقریب میان پیروان مذاهب) گردن می‌‏نهد و مقرر می‌‏دارد که فقه مذاهب اسلامی از سنی گرفته تا شیعه را بررسی کند؛ بگونه‌ای که بر دلیل و برهان استوار و از تعصب به این و آن خالی باشد» وی سپس ادامه می‌‏دهد: «کاش می‏‌توانستم درباره جلسات دارالتقریب سخن بگویم. آنگاه که مصری در کنار ایرانی یا لبنانی یا عراقی یا پاکستانی یا دیگران از سایر ملل اسلامی می‌‏نشینند، حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی در کنار امامی و زیدی گرد یک میز می‏‌نشینند و صداهایی به گوش می‏‌رسد که در آن علم، تصوف و فقه است و افزون بر این در آن روحیه اخوت، طعم مودت، محبت و همکاری در عرصه علم و عرفان است»

شیخ شلتوت اشاره می‌‏کند که برخی به گمان اینکه هدف از تقریب، لغو مذاهب یا ادغام آن‌ها در یکدیگر است، با این فکر به ستیز برخاستند: «افراد تنگ‌‏نظر با این اندیشه‌ستیز کردند، همچنان که گروه دیگری از غرض‌‏ورزان بدخواه با آن جنگیدند. هیچ امتی از این گونه افراد خالی نیست. آنان که تضمین بقا و معیشت خود را در تفرقه می‏‌یابند با آن جنگیدند، و افراد بددل و اهل هوا و هوس و گرایش‌های خاص با آن مبارزه کردند؛ این‌ها و آن‌ها کسانی هستند که قلم خود را به سیاست‌های تفرقه‌‏افکن می‌‏فروشند! سیاست‌هایی که با شیوه‌‏های مستقیم و غیرمستقیم با هر حرکت اصلاحی مبارزه می‌‏کنند و در مقابل هر کاری که باعث اتحاد مسلمانان است می‌‏ایستند».

شیخ شلتوت در فتوای خود درباره مذهب تشیع می‌گوید: «مذهب جعفری مشهور به مذهب شیعه اثنا‏عشری، مذهبی است که همچون سایر مذاهب اهل سنت، عمل به آن شرعاً جایز است و مسلمانان باید این را بدانند و از تعصب ناحق نسبت به مذاهب خاص رهایی یابند».

علاوه بر جمعیت تقریب، شمار بسیاری از اندیشمندان مسلمان از تقریب حمایت می‌کنند. شیخ محمد غزالی (اندیشمند معاصر اهل سنت و از رهبران إخوان المسلمین) می‏‌گوید: «اعتقادات نیز به آشفتگی سیاست و حکومت دچار شد، زیرا شهوت برتری ‏جویی و انحصارطلبی به زور چیزهایی‏ وارد آن کرد که از آن نیست و از آن پس مسلمانان به دو بخش بزرگ شیعه و سنی تقسیم شدند، با اینکه هر دو گروه به خدای یکتا و به رسالت محمد (ص) ایمان دارند»

وی می‌‏افزاید: «با اینکه من در بسیاری از احکام، نظری برخلاف شیعه دارم، ولی معتقد نیستم که هر کس با نظرم مخالفت کند گناهکار است، موضع من در قبال برخی از آرای فقهی رایج در میان اهل سنت نیز همین است.»

وی در جای دیگر از کتاب خود می‏‌گوید: «سرانجام شکاف ‏میان شیعه و سنی را به اصول عقیده ربط دادند! تا دین یکپارچه، دو پاره شود و امت واحد به دو شعبه منشعب شود و هر یک در کمین دیگری، بلکه در انتظار مرگ او بنشیند! هر کس حتی اگر با یک کلمه به این دودستگی کمک کند، آیه زیر شامل حال او می‏‌شود: «کسانی که دین خود را فرقه ‏فرقه کردند و دسته‌‏دسته شدند، تو را با آن‌ها کاری نیست. کار (مجازات) آن‌ها با خداست. و خدا آنان را به کارهایی که می‏‌کردند خواهد کرد» [سوره انعام / ۱۵۹]»

شیخ غزالی می‌‏افزاید: «در عرصه فقه تطبیقی (مقایسه‏‌ای) وقتی إشکال و اختلاف فقهی را که بین این یا آن نظر و بین صحیح یا ضعیف شمردن یک حدیث پیش می‌‏آید، بررسی‏می‌‏کنیم، می‌‏بینیم‏ که فاصله میان شیعه و سنی به‌‌ همان مقدار است که بین مذهب فقهی ابوحنیفه با مذهب فقهی مالکی یا شافعی وجود دارد… ما همه را در جستجوی حقیقت یکسان می‌‏بینیم، هر چند شیوه ‏‌ها متفاوت است»

وی در کتاب «نظرات ‏فی ‏القرآن» نیز سخنان یکی از علمای شیعه را می‌‏آورد و در حاشیه درباره‌اش می‌‏گوید: «او از فقها و ادبای بزرگ شیعه است. تمام سخنان وی را می‌آوریم زیرا برخی ناپختگان گمان می‏‌کنند که شیعیان از اسلام بیگانه‌‏اند» نیز در جای دیگر‌‌ همان کتاب هنگام معرفی یک عالم دیگر شیعه (هبهالدین حسینی) می‏‌گوید: «او از علمای گرانقدر شیعه است و ما عمداً خلاصه سخنش را می‌‏آوریم تا برای خواننده مسلمان بلندای درک این عالم نسبت به‏ ماهیت اعجاز قرآن و میزان احترام و تقدیس شیعیان نسبت به کتاب خدا روشن شود».

دکتر صبحی الصالح می‏‌گوید: «در احادیث امامان شیعه جز آنچه موافق سنت پیامبر است، روایت نشده است.» سپس می‏‌افزاید: «سنت پیامبر پس از کتاب خدا جایگاه بزرگی نزد آنان دارد».

استاد سعید حوی نیز در ضمن بحث درباره تقسیمات اداری دارالاسلام می‏‌گوید: «اسلام از مذاهب فقهی و اعتقادی تشکیل شده، و هر مذهب بر منطقه‏‌ای چیره است. چه مانع شرعی وجود دارد که این امر در تقسیم‌‏بندی‌های اداری مورد توجه قرار گیرد؟! یعنی منطقه‏‌ای که زبان واحدی دارد باید یک ایالت داشته باشد. منطقه شیعی‌‏نشین باید یک ایالت باشد و هر منطقه که دارای مذهب فقهی واحد است باید یک ایالت باشد و هر ایالت حکمران خود را انتخاب کند و در عین حال زیرنظر حکومت مرکزی قرار گیرد».

دکتر مصطفی شکعه نیز می‏‌گوید: «شیعیان دوازده امامی همین اکثریت شیعیان هستند که در بین ما زندگی می‌‏کنند و ما اهل سنت با آنان روابط محبت ‏آمیز داریم»

شیخ محمد ابوزهره نیز در کتاب تاریخ المذاهب الاسلامیه می‌‏گوید: «بی ‏شک شیعه یک فرقه اسلامی است. البته فرقه‌‏هایی چون سبائیه که قائل به الوهیت علی (ع) هستند و… را باید از شیعه جدا بدانیم (معلوم است که سبئیه در نظر شیعه کافرند) و شکی نیست که تمام اعتقادات شیعه براساس نص قرآن یا احادیث منسوب به پیامبر است». وی همچنین می‌‏گوید: «آن‌ها به همسایگان سنی‏ خود مهر می‌‏ورزند» دکتر عبدالکریم زیدان (از إخوان المسلمین عراق) می‌‏نویسد: «اختلاف میان فقه شیعه جعفری و مذاهب دیگر، در حد اختلافات جزئی و طبیعی بین هر مذهب با مذهب دیگر است»

استاد سالم بهنساوی که یکی از اندیشمندان اخوان است در کتاب «السنه المفتری علیها»، در پاسخ به کسانی که ادعا می‏‌کنند شیعیان قرآنی غیر از قرآن اهل سنت دارند می‌‏گوید: «قرآن موجود در بین اهل سنت‌‌ همان است که در مساجد و خانه‌‏های شیعیان موجود است.» و نیز می‌‏گوید: «شیعیان جعفری (اثنا‏عشری) اعتقاد دارند هر کس قرآن را که امت از صدر اسلام بر سر آن اتفاق‏‌نظر دارند تحریف کند کافر است» وی ادعاهای محب‏ الدین خطیب و احسان ظهیر درباره عقیده شیعه به تحریف قرآن را با استناد به نظرات علمای شیعه رد می‌کند. از جمله از آیهالله خوئی نقل می‌کند: «آنچه میان مسلمانان شناخته شده است این است که تحریفی در قرآن واقع نشده است و آنچه در دست‏ داریم تمامی قرآن است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است» و از شیخ محمدرضا مظفر نقل می‌‏کند: «آنچه اکنون در دست داریم و تلاوت می‏‌کنیم‌‌ همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده و هر کس جز این ادعا کند دروغگو، مغلطه‏ گو یا مشکوک است». سپس از امام کاشف الغطاء نقل می‌‏کند که علمای شیعه اتفاق نظر دارند که تحریفی در قرآن رخ نداده است.

استاد انور جندی در کتاب الاسلام و حرکه التاریخ می‏‌گوید: «تاریخ اسلام سرشار از اختلافات و مناقشات فکری و کشمکش سیاسی میان اهل سنت و شیعه است. تجاوزگران بیگانه از جنگ‌های صلیبی تا به امروز کوشیدند تا به اختلاف دامن بزنند و تأثیرات آن را عمق ببخشند تا وحدت جهان اسلام تحقق نیابد. از این رو جریان غرب‌گرا در پی تفرقه میان اهل سنت و شیعه و برانگیختن دشمنی میان آن‌ها بود» وی می‌‏گوید: «اختلاف میان سنی و شیعی در حقیقت بیش از اختلاف میان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیست»

استاد سمیع عاطف ‏الزین در مقدمه کتاب «المسلمون… من هم؟» می‌‏گوید: «آنچه موجب تألیف این کتاب شد، دو دستگی کورکورانه ‏ایست که امروزه در جامعه ما پدید آمده است؛ به ویژه دودستگی میان مسلمان شیعی و مسلمان سنی که می‌‏بایست با محو جهل، محو می‌‏شد، ولی متأسفانه همچنان در دل‌های بیمار ریشه دارد زیرا منشأ آن‌‌ همان طبقه‌ای‌ست که با ایجاد نفاق بر جهان اسلام حکومت کرده و دشمن دین است» وی معتقد است اختلاف تسنن و تشیع هرگز بر سر اصل قرآن و سنت نبوده، بلکه اختلاف تنها بر سر فهم از قرآن و سنت بوده است. وی در پایان می‏‌گوید: «باید روحیه منفور فرقه‏‌گرایی را محو کنیم و راه را بر کسانی که کینه دینی را ترویج می‌‏کنند ببندیم تا مسلمانان همانند گذشته به یک گروه واحد، همکار و دوستدار یکدیگر بدل شوند»

ابوالحسن ندوی نیز آرزو می‌‏کرد که میان شیعه و سنی نزدیکی ایجاد کند. وی می‏گوید: «اگر نزدیکی و تقریب بین شیعه و سنی انجام شود انقلابی بی‏‌نظیر در تاریخ تجدید اندیشه اسلامی ایجاد خواهد شد» استاد صابر طعیمه می‌‏گوید: «میان شیعه و سنی در اصول کلی اختلافی نیست… اختلاف تنها بر سر فروع است که شبیه به اختلاف میان خود مذاهب اهل تسنن (شافعی، حنبلی و…) می‌باشد…. حق اینست که تسنن و تشیع دو مذهب از مذاهب اسلام هستند که هر دو از کتاب خدا و سنت پیامبر الهام می‏‌گیرند»

«استاد عبدالوهاب خلاف» در بحث خود درباره اصل إجماع می‌‏گوید: «إجماع چهار رکن دارد… دومین رکن این‌ست که همه مجتهدان در خصوص واقعه و در زمان وقوع آن، صرف‏نظر از کشور،‌ نژاد یا فرقه‌شان، بر سر حکم شرعی اتفاق کنند. پس اگر در مورد موضوعی تنها مجتهدان حرمین یا تنها مجتهدان عراق… یا مجتهدان اهل سنت، بدون مجتهدان شیعه، توافق کنند، شرعاً إجماع منعقد نمی‌‏شود»

استاد احمد ابراهیم بیک، در کتاب «علم اصول الفقه» می‌‏گوید: «شیعه امامیه مسلمانند و به خدا و پیامبر و قرآن و به تمام آنچه محمد (ص) آورده‏ ایمان دارند. مذهب آن‌ها بر سرزمین ایران حکمفرماست» نیز می‏‌گوید: «از میان شیعیان در دورانهای قدیم و معاصر، فقهای بسیار بزرگ و دانشمندانی در علوم و فنون مختلف برخاسته ‏اند. آنان ژرف‏‌اندیش و دارای اطلاعات وسیعی هستند و تألیفات‌شان سر به صد‌ها هزار می‌‏زند

 

نویسنده: شهید دکتر فتحی شقاقی ترجمه: استاد سیدهادی خسروشاهی


چاپ   ایمیل