نظارت و پرسشگری از حاکمان در تئوری ولایت فقیه

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 5 - 10 دقیقه)

نظارت و پرسشگری از مفاهیم آشنا در فرهنگ اسلامی است که به منظور جلوگیری از انحرافات فردی و اجتماعی پیش‏ بینی شده است. از این رو، از موضوعاتی است که در علوم مختلف اخلاق، عرفان، فقه، سیاست و مدیریت کاربرد داشته و موردت وجه قرار گرفته است.«نظارت و مراقبت» در اخلاق و عرفان، از شرایط لازم سیر و سلوک معنوی است.در فقه و حقوق، ضامن تحقق عدالت و تأمین حقوق مردم و در سیاست و مدیریت، شرط سلامت اجتماع و موفقیت در مدیریت جامعه است. تأکید بر نظارت و مراقبت در حوزه زندگی فردی و مهم‏تر از آن حوزه زندگی اجتماعی حکایت از جایگاه مهم آن در فرهنگ اسلامی و تأثیر فراوانش در جلوگیری از طغیان انسان و تجاوز به حقوق خود و دیگران دارد. 

نظارت در جامعه اسلامی برخاسته از مسؤولیت آحاد جامعه در قبال یکدیگر است. وظیفه همگانی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت و خیرخواهی در حق یکدیگر، نوعی نظارت و مراقبت است که سلامت جامعه را تضمین می‏کند. در اهمیت این فریضه بزرگ همین بس که ملاک برتری امت اسلامی بر امتهای دیگر است؛ «کنتم خیرأمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»،(1) چنانکه ترک آن از عوامل سقوط و اضمحلال برخی از امتهای پیشین است.

هر چند در دنیای امروز که بر محور «انسان» و «آزادی» او بنا شده، دعوت دیگران به نیکیها و باز داشتن او از زشتیها دخالت در امور دیگران و محدود کردن آزادی آنها تلقی می‏شود!
نظارت بر قدرت

در این میان نظارت بر صاحبان قدرت از اهمیت و جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. تأکید بر امر و نهی حاکمان به عنوان برترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر نشانه این اهمیت و جایگاه است.

در حالی که در تاریخ گذشته جهان غرب، نظارت مردم بر دولتمردان، جایگاهی نداشت و حاکمان خود را از هر گونه نظارتی آزاد می‏دانستند. اگر در جهان غرب «مقوله نظارت بر قدرت» سابقه‏ای چند صد ساله دارد و پس از دگرگونی نظامهای سیاسی از سلطنتی مطلقه به سلطنتی مشروطه و جمهوری مطرح شده، در جهان اسلام، همزاد با مکتب است.

جمله معروف «کُلّکم راعٍ و کُلّکُم مسؤولٌ عن رَعیّتِهِ»(2) از رسول گرامی‏اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که با مقوله نظارت و مراقبت پیوندی وثیق دارد، نشانه‏ای از این پیشینه تاریخی است. پیامبر مردم را در جامعه اسلامی به گونه‏ای تربیت نمود که همواره مراقب اعمال و رفتار صاحبان قدرت و ثروت باشند. نمونه‏های متعدد تاریخی در زمان خلفای بعد از پیغمبر گواه بر این حقیقت است. امیر مؤمنان علی علیه‏السلام با آنکه در مسند خلافت مسلمین و در رأس قدرت قرار داشت، مردم را به هوشیاری و مراقبت و نظارت بر دولتمردان تشویق می‏کرد.

قیام و مبارزه شخصیت‏های موجه تاریخ اسلام در برابر دولتهای جائر نیز برخاسته از تربیت دینی آنها بود. قیام امام حسین علیه‏السلام نمونه بارزی از تلاش و مجاهدت در راه احیای این فریضه مهم اسلامی است.

باری، «نظارت بر قدرت»، از مباحث مهم فلسفه سیاسی است. از آنجا که انسان هر گاه احساس بی‏نیازی و غنا کند بیشتر طغیان می‏کند «ان الانسان لیطغی أن رآه استغنی»،(3) برخورداری از ثروت و قدرت که چنین احساسی را در انسان ایجاد می‏کند، از مهمترین لغزشگاه‏ها بشمار می‏رود. نظارت در عرصه سیاست، به منظور جلوگیری از طغیان انسانهای قدرتمند و ثروتمند است، از این رو دولتمردان جامعه بیش از شهروندان نیازمند نظارت و مراقبت‏اند.

در نظام سیاسی اسلام نیز مهمترین عرصه نظارت، «نظارت بر دولتمردان» است و برای این منظور اهرمهایی پیش‏بینی شده است. بشریت با الهام از فرهنگ و تمدن درخشان اسلام با ضرورت نظارت و مراقبت بر قدرت آشنا شد و تاریخ تلخ حکومتهای ستمگر و استبدادی این واقعیت را بیش از پیش آشکار کرد که باید اهرمهایی قوی به منظور کنترل حاکمان جامعه پیش بینی کرد. تفکیک قوا به منظور توزیع قدرت و نظارت بر یکدیگر، تشکیل مجلس نمایندگان مردم، تأسیس نهادهای مدنی و گسترش مطبوعات و رسانه‏های گروهی، همگی با همین هدف انجام گرفت تا با نظارتی بیرونی رفتار دولتمردان جامعه تحت نظارت نمایندگان مردم و افکار عمومی قرار گیرد و درصد فساد و سوء استفاده از قدرت کاهش یابد، اما همچنان این پرسش جدی مطرح است که اهرمهای نظارتی در نظام‏های سیاسی امروز دنیا تا چه حد توانسته است مانع فساد و انحراف صاحبان قدرت و ثروت شود؟ آنچه نظام سیاسی اسلام را از نظامهای سیاسی دیگر امتیاز می‏بخشد، آن است که در این نظام، نظارت بیرونی برای مهار فساد و انحراف قدرتمندان ـ هر چند لازم است ـ اما کافی نیست. شناخت صحیح انسان و توانایی او در جهت صلاح یا فساد. همچنین تجربه نظامهای سیاسی بشری این واقعیت را نمایان می‏سازد که اهرمهای نظارتی بیرونی چنانچه با نظارت و کنترل درونی همراه نشوند، نمی‏توانند در راه جلوگیری از فساد و انحراف توفیق زیادی به دست آورند.

از ویژگی‏های مهم فرهنگ اسلامی تأکید فراوان بر «خودسازی» قبل از رسیدن به موقعیت‏های اجتماعی است. فقدان این تأکید با اندک تأملی روشن می‏شود. اگر آدمی از بند هوی و هوس نفسانی رها نشده باشد، هر قدر قدرت و ثروت بیشتری در اختیارش نهاده شود، خطرش بیشتر و انحرافش عمیق‏تر است. لزوم برخورداری از عدالت و تقوا در مسؤولیت‏های اجتماعی مانند امامت جمعه و جماعت، قضاوت، شهادت، مرجعیت و رهبری برای آن است که قدرت و ثروت به معنای عام آن در اختیار کسانی قرار گیرد که از آن سوء استفاده نکنند. در برابر وسوسه قدرت و ثروت توان مقاومت داشته باشند.

در فلسفه سیاسی اسلام در درجه نخست قدرت در اختیار شخص معصوم قرار می‏گیرد تا احتمال انحراف و لغزش به صفر برسد و حقوق مردم به طور کامل در عرصه اجتماعی تأمین گردد.

در مراحل بعد و در صورت فقدان شخص معصوم، رهبری جامعه به کسانی سپرده می‏شود که از عدالت و تقوای بالایی برخوردار باشند. شخص عادل هر چند از خطا مصون نیست، اما از فساد و سوء استفاده مصون است. لااقل این اطمینان هست که فارغ از اهرمهای نظارتی بیرونی، صاحبان قدرت از مهار درونی برخوردارند تا آنها را از وسوسه قدرت و ثروت مصون بدارد. سیدجمال الدین اسدآبادی، مصلح معروف جهان اسلام که با نظامهای سیاسی شرق و غرب آشنایی داشت، بر این اعتقاد بود که «تنها عامل بازدارنده سوء استفاده از قدرت، ایمان به خدا و روز جزا است.(4)»

بدیهی است اگر نظارت درونی حاکمان با نظارت بیرونی مردم بر رفتار و کردار آنان همراه شود، میزان فساد و انحراف و خطا و لغزش به حداقل می‏رسد.
نظارت در جمهوری اسلامی

یکی از ویژگی‏های نظام جمهوری اسلامی‏ایران آن است که با الهام از فرهنگ غنی اسلام، دولتمردان علاوه بر آنکه تحت مراقبت و نظارت نهادهای مختلف نظارتی و نهادهای مدنی و عموم مردم‏اند، باید دارای ویژگی‏های اخلاقی بازدارنده از فساد و انحراف باشند.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ضمن بهره‏گیری از تجارب بشری در امر نظارت بر دولتمردان، مانند تفکیک قوا و نظارت آنان بر یکدیگر، به رسمیت شناختن فعالیت احزاب و گروهها و جمعیت‏ها، مطبوعات

و رسانه‏های گروهی، «عدالت» را شرط لازم در بسیاری از دولتمردان عالی رتبه نظام می‏داند.

گرچه در مقام عمل برخی از دولتمردان در سطوح مختلف در برابر وسوسه قدرت و ثروت، عنان از کف داده و با سوء استفاده از خلأهای نظارتی به حقوق دیگران تجاوز کردند. اما تأکید هر چه بیشتر بر مقوله نظارت بر صاحبان قدرت و ثروت در بخش دولتی و خصوصی و نهادینه کردن آن، همچنین دقت در واگذاری مدیریتها به افراد وارسته و ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در جای جای مملکت، می‏تواند فساد و انحراف را در جامعه به حداقل برساند و فرصت تعدی و تجاوز به حقوق دیگران را سلب نماید.
امام خمینی قدس‏سره و دایره امر به معروف و نهی از منکر

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی از ابتدا به امر نظارت بر دولتمردان عنایت خاصی داشت و در فکر تشکیل سازمان مستقلی برای این منظور بود.

در تاریخ دهم اسفند ماه 57 یعنی بیست روز پس از پیروزی انقلاب در یک سخنرانی فرمودند:

«ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارت‏خانه مستقل بدون وابستگی به دولت که تأسیس خواهد شد ان شاء اللّه‏ مبارزه با فساد می‏کنیم. فحشا را قطع می‏کنیم، مطبوعات را اصلاح می‏کنیم، رادیو را اصلاح می‏کنیم...(5)»

همچنین طی حکمی به شورای انقلاب نوشتند: «شورای انقلاب اسلامی‏به موجب این مرقوم مأموریت دارد که اداره‏ای به اسم امر به معروف و نهی از منکر در مرکز تأسیس نماید و شعبه‏های آن در تمام کشور گسترش پیدا کند و این اداره مستقل و در کنار دولت انقلاب اسلامی است و ناظر بر اعمال دولت و ادارات دولتی و تمام اقشار مختلف است. دولت انقلاب اسلامی‏مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیری نماید و حدود شرعیه

را تحت نظر حاکم شرعی یا منصوب از قِبل او اجرا نماید و احدی از اعضای دولت و قوای انتظامی حق مزاحمت به متصدیان این اداره را ندارد و در اجرای حکم و حدود الهی احدی مستثنی نیست حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رییس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است، باید در مورد او اجرا شود.(6)»

با اطلاع از صدور ا ین حکم افرادی از شورای انقلاب و دولت موقت با ارائه دلایلی مانع اجرای آن شدند. هدف رهبر انقلاب از تشکیل دایره امر به معروف و نهی از منکر بیش از آنکه امر و نهی عموم مردم در مسائل عادی باشد، امر و نهی دولتمردان و جلوگیری از فساد و انحرف آنان بود.
بی‏مهری به اصل هشتم قانون اساسی

متأسفانه اهمیّت این فریضه آنگونه که باید احساس نشد. علی‏رغم تصویب اصلی در قانون اساسی مبنی بر آنکه «امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‏ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت» و واگذار کردن شرایط و حدود و کیفیت آن به قا نون، هنوز پس از گذشت بیست و پنج سال از تأسیس نظام جمهوری اسلامی، این اصل جدی گرفته نشده و به اجرا در نیامده است.

از این فرصت استفاده کرده و توجه قوای سه گانه کشور به ویژه رییس جمهور محترم را که مسؤول اجرای قانون اساسی است به معطل ماندن این اصل معطوف می‏داریم.

به نظر می‏رسد که اجرای این اصل در مراتب و مراحل گوناگون آن، به همکاری همه نهادها نیاز دارد. مجلس به عنوان نمایندگان مردم در تدوین قانون مربوطه وظیفه مضاعف دارد. گرچه پاره‏ای از نهادهای دولتی و غیر دولتی بخش‏هایی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده دارند اما بر چیده شدن فساد و انحراف از جامعه اسلامی‏در گرو عملیاتی شدن دقیق و همه جانبه این فریضه الهی است. افزایش فساد اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی در سطوح مختلف آن معلول بی‏اعتنایی به امر حیاتی «نظارت» است.

ابعادی از نظارت بر دولتمردان نیز که احیانا مغفول مانده، با اجرای این اصل، جامه عمل خواهد پوشید. فصلنامه «حکومت اسلامی» که عهده‏دار تبیین «فقه و اندیشه سیاسی اسلام» است، به خاطر اهمیت مقوله نظارت، یک شماره از مجله را بدان اختصاص داد. گرچه در یک شماره، بررسی و تبیین همه ابعاد آن ممکن نیست، اما سعی کردیم ابعاد مهم این موضوع را از دیدگاه محققان و صاحبنظران به قدر گنجایش صفحات مجله مطرح نماییم. امید آنکه مقبول افتد.
پی‏نوشت‏ها

______________________________

1. آل عمران: 11

2. بحارالانوار، ج72، ص38

3. علق: 6و7

4. مجموعه رسائل و مقالات، ص 99

5. صحیفه امام، 6/274

6. صحیفه امام،

نویسنده دکتر ورعی

پایان مقاله


چاپ   ایمیل