طبقه‌بندی گرایش‌ها و سبک‌های تفسیری شیعه

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 17 - 33 دقیقه)

233b

چکیده

نوشته حاضر درصدد است به این پرسش بپردازد که «گرایش‌ها و سبک‌های تفسیری شیعه چه طبقه‌بندی و ساختاری دارند؟». دانستن این مسئله، دست‌کم به نوعی وضعیت‌سنجی از فاسیر موجود و شناخت برخی قوت‌ها و ضعف‌های آنها می‌انجامد و به داوری دربارة تفاسیر نیز کمک خواهد کرد. برای دستیابی به پاسخ این مسئله، با استفاده از روش کتابخانه‌ای و مرور منابع موجود، نخست تعریفی از گرایش و سبک تفسیری ارائه شده است؛ و آنگاه بر اساس این تعریف، تفاسیر موجود شیعی طبقه‌بندی شده‌اند. گرایش تفسیری عبارت است از: جهت‌گیری‌هایی که از هدف‌ها و دغدغه‌های ذهنی مفسر، یا تخصص و دانش او یا نیازها و خواسته‌های مخاطبان برمی‌خیزد. سبک تفسیری نیز یعنی حالت‌ها و چگونگی بیان و عرضه متن تفسیر قرآن. بر اساس این تعریف، گرایش‌های تفسیری شیعه در شش گروه طبقه‌بندی شده‌اند:

  1. ادبی، 2. فقهی، 3. کلامی، 4. فلسفی، 5. ترتیبی و 6. اجتماعی. طبقه‌بندی سبک‌های تفسیری شیعه نیز در 1. زبان تفسیر، 2. شکل بیان تفسیر و 3. تفاسیر موضوعی به نمایش درآمده‌اند.

 

اصل مقاله

مقدمه

پرداختن به مباحثی نظیر گرایش‌شناسی و سبک‌شناسی تفاسیر قرآن هرچند ممکن است از مسائل بنیادین در عرصه تفسیرپژوهی قرآن به شمار آید، اما دست‌کم یکی از نتایج کاربردی آن دستیابی به نوعی وضعیت‌سنجی از تفاسیر موجود خواهد بود. به عبارتی اگر بتوان بر اساس چنین پژوهش‌هایی به بررسی و تحلیل محتوایی و حتی شکلی تفاسیر موجود پرداخت، گام مهمی در بهبود وضعیت فعلی تفاسیر برای رسیدن به نقطه مطلوب برداشته خواهد شد. ضمن آنکه در پرتو چنین تلاش‌هایی می‌شود برخی کاستی‌ها و ناراستی‌ها را آشکار کرد، راه را برای بهترشدن تفاسیر بعدی هموار ساخت و جویندگان و پویندگان تفاسیر قرآن را از لغزشگاه‌ها، انحراف‌ها و حتی تعصب‌ها و تصلب‌های فکری و فرقه‌ای رهانید.

بدون شک آگاهی از روش، گرایش، سبک و مبانی اندیشگی مفسر، در داوری خواننده و مخاطب اثرگذار است. خواننده در صورتی می‌تواند دیدگاه مفسری را رد کند یا بپذیرد که از مبانی، مکتب، روش، گرایش و سبک تفسیری وی اطلاعات لازم و کافی را داشته باشد. به عبارتی، مقدمه قضاوت دربارة هر تفسیر و مفسری، آشنایی با روش و مبانی فکری مفسر و نوع گرایش و سبک تفسیری او است؛ چه‌بسا بدون این مقدمه، نتوان به قضاوت درستی دست یافت. آشنایی مخاطب با گرایش و سبک تفسیری مفسر، دست‌کم زمینه تفاهم و ارتباط دوسویه مخاطب و متن تفسیری را فراهم می‌کند. شاید همین امر برای ضرورتِ پرداختن به سبک‌شناسی و گرایش‌شناسی تفسیر کافی باشد.

از طرفی نیز در میان تفاسیر موجود هیچ تفسیری را نمی‌توان یافت که بر پایه گرایش و سبک خاصی نچرخد. بنابراین، گرایش و سبک تفسیری قرآن، پیشینه‌ای به درازای تاریخ تفسیر قرآن دارد؛ هرچند سبک‌شناسی و گرایش‌شناسی تفسیر قرآن به شکل امروزی، از مباحث نوپدید در عرصه قرآن‌پژوهی به شمار می‌آیند.

چیستی گرایش و سبک تفسیری پیش از مفهوم‌شناسی گرایش و سبک تفسیری، و بیان چیستی این دو اصطلاح، باید یادآور شد که مفاهیمی نظیر روش‌ها، گرایش‌ها و سبک‌های تفسیری قرآن از اصطلاحات تقریباً نوپدیدی هستند که ممکن است در آغاز، از هر سه اصطلاح یک معنا به ذهن تبادر کند، حال آنکه در واقع چنین نیست و هر یک معنایی جدا از دیگری دارد. شاید دلیل نامنقح بودن تعریف این چند اصطلاح را بتوان در این نکته یافت که بیشتر مفسران، به‌ویژه مفسران کهن، در آغاز تفسیر، مبانی و روش‌های تفسیری خود را منقح نساخته‌اند و حتی تعریفی از این اصطلاحات عرضه نکرده‌اند. از آنجا که این مباحث، با این عناوین، مباحثی نوظهور هستند، چه‌بسا در یک مورد، از اصطلاحات مختلفی استفاده شود. از این رو، گاهی به‌جای روش‌های تفسیر، اصطلاح‌های «گرایش‌های تفسیری»، «مذاهب تفسیری» و «مکاتب تفسیری» به کار می‌روند. همچنین گاهی واژه‌های مبانی، اصول و قواعد به‌جای یکدیگر به‌کار می‌روند و موجبات خلط مفاهیم و اصطلاحات را پدید می‌آورند (رک: شاکر، 1382: 39).

برخی قرآن‌پژوهان با اشاره به خلط‌های موجود در این باره و به‌کارگیری این اصطلاح‌ها در جای یکدیگر، مدعی‌اند با سه اصطلاح «روش»، «گرایش» و «سبک بیانی» می‌توان این اصطلاح‌ها را ضابطه‌مند کرد (رک: شاکر، 1382: 44ـ47) و برای هر یک تعریف و مفهومی جداگانه برشمرد. بنابراین می‌توان تعریف مستقلی از هر یک از دو اصطلاح گرایش تفسیری و سبک تفسیری ارائه کرد.

گرایش تفسیری برخی معناهای این واژة فارسی عبارت‌اند از: قصد، آهنگ، میل، خواهش (تبریزی، 1361: 3/ 1783)، رغبت، عزم، تدارک و آمادگی (نفیسی، 2535: 4/ 2888)، اراده، تمایل، سنجش و توزین (معین، 1375: 3/ 3225؛ دهخدا، بی‌تا: 12/ 19016). معنای اصطلاحی ترکیب «گرایش‌های تفسیری» که در عربی از آن به «اتجاهات تفسیری» تعبیر شده است نیز چندان با معنای لغوی آن بی‌ربط نیست؛ زیرا مراد از گرایش تفسیری، جهت‌گیری‌ها و سمت و سوهایی است که ذهن و روان مفسر، در تعامل با شرایط و مسائل عصر خود، بدان‌ها تمایل دارد. بنابراین، بسیاری از اوصافی که برای تفسیر ذکر می‌شوند، نشانگر گرایش خاص مفسران‌اند؛ اوصافی چون: کلامی، تاریخی، اخلاقی، تربیتی، هدایتی، ارشادی، روحانی، اجتماعی، سیاسی و تقریبی. به باور برخی تفسیرپژوهان، مهم‌ترین عامل پدید‌آورندة گرایش‌های مختلف تفسیریْ «جهت‌گیری‌های عصری مفسران» است. این جهت‌گیری‌ها معلول سه عامل‌اند: 1. دانش‌هایی که مفسر در آنها تخصص دارد؛ 2. روحیات و ذوقیات مفسر؛ 3. دغدغه‌های مفسر نسبت به مسائل مختلف بیرونی (رک: شاکر، 1382: 45، 48 و 49). بنابراین، در تعریف اصطلاحی گرایش تفسیری می‌توان چنین گفت: جهت‌گیری‌هایی که از هدف‌ها و دغدغه‌های ذهنی مفسر، یا از تخصص و دانش او، و یا نیازها و خواسته‌های مخاطبانش ناشی می‌شوند گرایش­ها و رویکردهای مختلف تفسیری نامیده می­شوند.[i]

برخی، گرایش‌های تفسیری را به گرایش تام، ناقص و ترکیبی تقسیم کرده‌اند. در گرایش تام، اندیشه‌ها و ویژگی‌های فکری مفسر در تفسیر تمام آیات تأثیر گذاشته‌اند؛ مانند تفاسیر صوفی و رمزی که در آنها اندیشه‌ها و افکار مفسر تمام آیات را در بر گرفته است. در گرایش ناقص، اندیشه‌ها و پیش‌فرض‌های ذهنی مفسر در ضمن دیگر منابع و روش‌های تفسیری و متناسب با تفسیر آیه به کمک تفسیر آمده‌اند؛ مانند تفسیر المیزان که ضمن بهره‌مندی از روش تفسیر قرآن به قرآن، نوعی گرایش فلسفی نیز دارد. گرایش ترکیبی نیز یعنی تفسیری که از دو گرایش تام و ناقص شکل گرفته است. برخی تفاسیر دارای دو گرایش یا بیشترند، چنان‌که در تفاسیر ادبی و بلاغی به این مسئله برمی‌خوریم (رک: علوی‌مهر، 1381: 215 و 216).

سبک تفسیری واژة فارسی سبک در معنای روش، رفتار، طریقه، وضع، شکل (نفیسی، 2535: 3/ 1834)، طرز، شیوه (معین، 1375: 2/ 1818) و... به کار رفته است، و در اصطلاح ادبی، روش خاصی است که نویسنده یا شاعر، ادراک و احساس خود را بیان می‌کند. سبک را از دیدگاه‌های گوناگون تعریف کرده‌اند: از دیدگاه اندیشگی و جهان‌بینی، از دیدگاه زبانی، از دیدگاه ساخت‌گرایی و... (انوشه، 1376: 2/ مدخل سبک). اما ترکیب «سبک تفسیری» در اصطلاح دانش تفسیر عبارت است از: «حالت و چگونگی تنظیم، بیان و عرضه مطالب تفسیری».

همان‌طور که مفسران در گرایش تفسیری چند دسته هستند، در سبک تفسیری نیز این چنددستگی با شدت بیشتری قابل مشاهده است؛ حتی شاید بتوان گفت تنوع و تعدد سبک‌های بیانی در تفسیر به تعداد تفاسیر و مفسران است.

محققان، مواردی را در بیان عوامل شکل‌دهنده سبک تفسیری برشمرده‌اند که در این میان دو مورد را می‌توان از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده سبک تفسیری برشمرد: 1. درک شرایط مخاطب؛ 2. ذوق و سلیقة شخصی.

سبک‌های بیانی در تفسیر را به دو قسم کلی و جزئی نیز می‌توان تقسیم کرد. سبک‌های کلی مانند تفسیر منظوم، منثور، مزجی، مختصر، مفصل، ترتیبی، موضوعی و....، و سبک‌های جزئی جز اینها هستند که با توجه به ذوق و سلیقه مفسر پدید می‌آیند (رک: شاکر، 1382: 50 و 51).

گرایش‌های تفسیری مفسر قرآن در گرایش تفسیری، با قطع نظر از روشی که برمی‌گزیند، همه تلاش و اهتمام خود را به کار می‌بندد تا اهداف و اغراضی که از تفسیر قرآن دنبال می‌کند، محقَّق شوند (سبحانی، 1384: 73 و 74). به عبارت دیگر، مفسر در گرایش تفسیری مصمم است تا ویژگی‌های فکری خود را در تفسیر قرآن اعمال کند (علوی‌مهر، 1381: 10، 27، 215).

به نظر می‌رسد گرایش تفسیری مرتبه‌ای پس از روش تفسیری است؛ یعنی بعد از آنکه مفسر راه و منبع تفسیری را برگزید و با کمک آن به سراغ قرآن رفت، نوبت به گرایش تفسیری می‌رسد. در گرایش تفسیری، مفسر به دنبال آن است که چه چیزی را می‌خواهد از قرآن بیرون بکشد و هدفش از تفسیر قرآن چیست. اگر هدفش از تفسیر قرآن تحصیل مسائل اخلاقی باشد، گرایش او گرایش اخلاقی خواهد بود؛ اگر هدفش مسائل اعتقادی و کلامی باشد، گرایشش کلامی خواهد بود؛ اگر فلسفه است فلسفی و همین‌طور مسائل سیاسی، اجتماعی، تربیتی و... . البته تقدم روش بر گرایشْ امری حتمی، ضروری و ذاتی نیست، بلکه ممکن است مفسر ابتدا گرایش خود را در تفسیر انتخاب کند و آنگاه با اتکا بر این گرایش، روش را برگزیند. بنابراین، تقدم یا تأخر رتبة هر یک از گرایش و روش امری اختیاری و نسبی است.

به هر حال پس از آشنایی با تعریف و مفهوم گرایش تفسیری، برخی گرایش‌های تفسیری شیعه با فهرستی از تفاسیر مربوط به آنها، ارائه می‌شوند:

  1. تفسیر ادبی[ii] گستردگی مباحث ادبی قرآن موجب شده است تا قرآن‌پژوهان، گرایش تفسیر ادبی را به چند دسته تقسیم کنند. بعضی، آن را به «تفسیر بیانی» و «تفسیر لغت و قواعد عربی» تقسیم کرده‌اند (سبحانی، 1384: 145 و 149). برخی دیگر افزون بر «تفسیر بیانی» و «تفسیر لغوی» از «تفسیر هرمنوتیک قرآن» نیز یاد کرده و به نقد و بررسی آن پرداخته‌اند (علوی‌مهر، 1381: 254ـ298). با قطع نظر از این تقسیمات و در نگاهی کلی و بیرونی، گرایش ادبی مجموعه تفاسیر شیعه را از نظر می‌گذرانیم.

گروهی از مفسران شیعی بر پایة روش عقلی‌ـ اجتهادی و با هدف پرداختن به وجوه ادبی قرآن، گرایش تفسیر ادبی را پدید آورده‌اند. آنان در این گرایش کوشیده‌اند تا با اندوخته‌های ادبی خود به لغت‌شناسی، نکته‌های صرفی و نحوی، فصاحت، بلاغت و امور بیانی قرآن توجه نمایند و ضمن پاسخ‌گویی به نیازها و خواسته‌های مخاطبان، آثار فاخری را با گرایش ادبی خلق کنند. آنچه می‌آید فهرستی از برخی تفاسیر ادبی شیعیان است که از رهگذر توجه به وجوه ادبی قرآن پدید آمده‌اند. در این فهرست به دو گروه از تفاسیر ادبی شیعه اشاره شده است؛ هم از تفاسیری یاد شده است که صرفاً به وجوه ادبی قرآن پرداخته‌اند و هم به تفاسیری پرداخته شده است که تنها در بخش‌هایی از آنها، وجوه ادبی قرآن آمده است:

  1. غریب القرآن، محمد بن‌سائب کلبی کوفی (م 146 ق) (علوی‌مهر، 1381: 267)؛

  2. التحصیل فی مختصر التفصیل، ابوالعباس احمد تمیمی اندلسی (م 440 ق) (مؤدب، 1380: 216)؛

  3. التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی (م 460 ق) (همان: 219)؛

  4. مجمع البیان، طبرسی (م حدود 548 ق) (همان)؛

  5. جوامع الجامع، طبرسی (م حدود 548 ق) (همان)؛

6 . متشابه القرآن و مختلفه، ابن‌شهرآشوب (م 588 ق) (علوی‌مهر، 1381: 269)؛

  1. نهج البیان عن کشف معانی القرآن، محمد بن‌حسین شیبانی (سده هفتم هجری) (معرفت، 1380: 2/ 328)؛

8 . غریب القرآن الکریم، فخرالدین طریحی (م 1087 ق) (مؤدب، 1380: 229)؛

  1. تفسیر شبّر، سید عبدالله شبّر (م 1242 ق) (همان: 230)؛

  2. معدن الأنوار و مشکاة الأسرار، شیخ محمدصالح برغانی حائری (م 1271 ق) (همان: 231)؛

  3. الصورۀ الفنیۀ فی المُثل القرآنی دراسة نقدیة و بلاغیة، محمدحسین علی صغیر (معاصر) (همان: 263)؛

  4. الوجیز فی تفسیر القرآن، علی محمد علی دخیل (معاصر) (رک: ایازی، 1414: 747)؛

  5. البصائر، یعسوب‌الدین رستگار (معاصر) (رک: مؤدب، 1380: 219)؛

  6. تقریب القرآن الی الأذهان، سید محمد حسینی شیرازی (معاصر) (رک: ایازی، 1414: 373؛ مؤدب، 1380: 232).

  1. تفسیر فقهی مفسر با انتخاب این گرایش تفسیری به دنبال آن است که با بهره‌گیری از تخصص خود در زمینه فقه، تفسیری ارائه کند تا نیازمندی‌های مخاطب را در زمینه مسائل و فروعات فقهی برطرف سازد. بدین منظور، دسته‌ای از مفسران شیعه بر مبنای روش عقلی‌ـ اجتهادی و با گرایش‌های فقهی خود آثاری را آفریده‌اند که تفاسیر فقهی نام گرفته‌اند. این تفاسیر، تنها به تفسیر آیه‌هایی می‌پردازند که مربوط به احکام شرعی (تکلیفی یا وضعی) متعلق به عمل مکلفان هستند؛ بنابراین، به لحاظ سبک تفسیری از تفاسیر موضوعی نیز به شمار می‌آیند. تفسیرهای فقهی از قدیمی‌ترین تفاسیری هستند که از قرن دوم (هم‌زمان با شکل‌گیری مذاهب فقهی در قرن دوم و سوم هجری) تا کنون تدوین شده‌اند؛ غالب این تفاسیر نام «آیات الأحکام» را به خود گرفته‌اند. در این بخش از تفاسیر، مفسران می‌کوشند با استفاده از آیات قرآن، فروع فقهی را برملا سازند و با شرح حکم شرعی، احکام عملی مربوط به عبادات و معاملات را نیز بیان کنند (رک: معرفت، 1380: 2/ 228؛ ایازی، 1414: 88 ـ92؛ مؤدب، 1380: 233).

مفسران شیعه در عرصه تفسیر فقهی نیز پیشتاز بوده‌اند؛ به‌طوری که نخستین اثر در آیات الأحکام به دست ابونضر محمد بن‌سائب کلبی (م 146 ق) از یاران بنام امام محمدباقر و امام صادق(ع) و از بزرگان اتباع التابعین نوشته شد؛ این اثر بر جای نمانده است (رک: ایازی، 1380: 17). آقابزرگ تهرانی سی کتاب درباره آیات الأحکام از فقهای امامیه نام برده است (رک: آغابزرگ تهرانی، 1403: 1/ 40ـ42)؛ اما تنها آثار تفسیری فقیهان امامیه از سده ششم به بعد در دست هستند (معرفت، 1380: 2/ 230 و 231؛ ایازی، 1380: 17). بخشی از این آثار که به آیات فقهی پرداخته‌اند، ذیلاً فهرست شده‌اند؛ در این فهرستْ آثار دیگری که تنها در بخش‌هایی به تفسیر فقهی آیات پرداخته‌اند، نیز آمده‌اند:

  1. تفسیر احکام القرآن (فقه القرآن)، قطب‌الدین ابی‌الحسین سعید بن‌هبة‌الله راوندی (م573 ق) (معرفت، 1380: 2/ 242 و 243؛ مؤدب، 1380: 236؛ مدیر شانه‌چی، 1386: 3)؛

  2. احکام القرآن سیوری (کنزالعرفان فی فقه القرآن)، جمال‌الدین ابوعبدالله مقداد بن‌عبدالله بن‌محمد بن‌حسین‌ بن‌محمد سیوری حلی اسدی معروف به فاضل مقداد (م 826 ق) (معرفت، 1380: 2/ 244؛ مؤدب، 1380: 236-237؛ مدیر شانه‌چی، 1376: 3)؛

  3. تفسیر شاهی، سید امیرابوالفتح حسینی جرجانی شیعی (م 976 ق) (مؤدب، 1380: 238؛ مدیر شانه‌چی، همان)؛

  4. زبدة البیان فی احکام القرآن، احمد بن‌محمد اردبیلی (م 993 ق) (معرفت، 1380: 2/ 244؛ مؤدب، 1380: 238؛ مدیر شانه‌چی، همان)؛

  5. آیات الاحکام استرآبادی، میرزا محمد بن‌ابراهیم (م 1026 ق) (مدیر شانه‌چی، همان)؛

  6. مسالک الأفهام الی آیات الأحکام، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد الجواد بن‌سعد بن‌الجواد الکاظمی(م قرن11ق) (معرفت،1380: 2/445؛ مؤدب،1380: 239؛ مدیرشانه‌چی، همان)؛

  7. تحصیل الاطمینان فی مطالب زبدة البیان، میر سید محمد ابراهیم حسینی قزوینی (م 1149 ق) (مؤدب، همان: 241)؛

  8. قلائد الدرر فی بیان آیات الأحکام بالأثر، احمد بن‌اسماعیل بن‌عبدالنبی جزایری (م 1151 ق) (معرفت، 1380: 2/ 245؛ مدیر شانه‌چی، همان)؛

  9. تفسیر آیات الأحکام، سید محمدحسین طباطبایی یزدی (م 1386 ق) (معرفت، 1380: 2/ 372؛ مدیر شانه‌چی، همان)؛

  10. اقصی البیان، شیخ محمد سلطانی گرمرودی قمی (مدیر شانه‌چی، همان)؛

  11. احکام القرآن، محمد خزائلی (همان)؛

  12. احکام القرآن، سید ابوالفضل برقعی (همان)؛

  13. تسنیم تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی (معاصر) (جوادی، 1381: 102).

  14. تفسیر کلامی[iii] مهم‌ترین و بیشترین آیات قرآن کریم مربوط به مسائل اعتقادی و کلامی هستند. این آیات در دو بخش کلی قابل بررسی‌اند: 1. آیات مربوط به ادیان؛ 2. آیات مربوط به اصول دین، شامل توحید، نبوت، معاد، صفات پروردگار، آیات متشابه، جبر و اختیار و...؛ آنچه در تفسیر کلامی بیشتر بحث می‌شود همین قسم دوم است (رک: علوی‌مهر، 1381: 231).

تفسیر با گرایش کلامی، روشی است که یک مفسر ضمن تفسیر آیه‌های اعتقادی یا فقهی، از مذهب و عقاید خود دفاع می‌کند. مفسر در این شیوه می‌کوشد در تفسیر آیات اعتقادی، به اثبات عقیده خود یا نقد مخالفان بپردازد (رک: همان: 233). بر همین اساس، مفسران شیعی نیز با تکیه بر آیات مربوط به اصول عقاید (توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد و...) از عقاید دینی و مذهبی خود دفاع کرده‌اند. آنان هرگاه به آیه‌ای اعتقادی رسیده‌اند، برای اثبات عقاید خود بسیار تلاش کرده‌اند؛ این مفسران با استفاده از این گرایش تفسیری، آثار فاخری را نیز پدید آورده‌اند. بخشی از این آثار غالباً بر مباحث کلامی استوارند و دسته‌ای دیگر فقط بخش‌هایی از مباحث خود را به موضوع‌های کلامی و اعتقادی اختصاص داده‌‌اند. در ادامه شماری از تفاسیر کلامی شیعیان را در هر دو بخش برمی‌شمریم:

  1. حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، سید رضی (م 406 ق) (علوی‌مهر، 1384: 216)؛

  2. تفسیر شیخ مفید، محمد بن‌محمد بن‌نعمان (م 413 ق) (ایازی، 1414: 275)؛

  3. امالی، سید مرتضی (م 436 ق) (علوی‌مهر، 1384: 219)؛

  4. التبیان، شیخ طوسی (م 460 ق) (همان: 220؛ ایازی، 1414: 232)؛

  5. حدائق ذات بهجة (تفسیر قزوینی)، ابویوسف عبدالسلام قزوینی (م 488ق) (مؤدب، 1380: 248)؛

  6. جوامع الجامع، طبرسی (م حدود 548 ق) (ایازی، 1414: 489؛ مؤدب، 1380: 253)؛

  7. مجمع‌البیان، طبرسی (م حدود 548 ق) (علوی‌مهر، 1384: 244؛ ایازی، 1414: 611)؛

8 . روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م 556 ق) (علوی‌مهر، 1384: 247؛ ایازی، 1414: 489؛ مؤدب، 1380: 253)؛

  1. متشابه القرآن و مختلفه، ابن‌شهرآشوب مازندرانی (م 558 ق) (مؤدب، 1380: 248؛ علوی‌مهر، 1384: 250)؛

  2. بلابل القلاقل، ابومکارم محمود بن‌محمد حسنی (م قرن هفتم ق) (مؤدب، 1380: 249)؛

  3. دقائق التأویل و حقایق التنزیل، ابومکارم محمود بن‌محمد حسنی (م قرن هفتم ق) (همان)؛

  4. جلاء الأذهان و جلاء الأحزان (تفسیر گازر)، ابومحاسن حسین بن‌حسن جرجانی (م قرن هشتم ق) (همان: 250؛ علوی‌مهر، 1384: 271)؛

  5. تفسیر دیلمی، ابوالفضل بن‌بهاءالدین یوسف دیلمی (م 800 ق) (علوی‌مهر، 1384: 273)؛

  6. لوامع التنزیل و سواطع التأویل، ابوالقاسم رضوی لاهوری (م 1324ق) (مؤدب، 1380: 251)؛

  7. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، شیخ محمدصادق طهرانی (معاصر) (همان: 252)؛

  8. تفسیر کیوان، عباس‌علی کیوان قزوینی (1357ق) (علوی‌مهر، 1384: 341)؛

  9. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی (م 1402ق) (همان: 372)؛

  10. اطیب البیان، سید عبدالحسین طیب اصفهانی (م 1411ق) (همان: 383)؛

  11. مناهج البیان فی تفسیر القرآن، محمدباقر ملکی میانجی (م 1419ق) (همان: 384)؛

  1. تفسیر فلسفی فلسفه به موضوعاتی مانند واجب‌الوجود، حقایق هستی، انسان و جهان می‌پردازد که در قرآن کریم نیز آمده‌اند. بنابراین، می‌توان گرایش تفسیر فلسفی را پرداختن به این دست موضوعات دانست؛ بدین معنا که فیلسوف با ضوابط، اصول و قواعد معتبر مانند عقل سالم و فطری، همراه آیات و روایات می‌تواند به تفسیر قرآن بپردازد (رک: علوی‌مهر، 1381: 351 و 352). بنا بر این گرایش، مفسران شیعه بر پایه یکی از مکتب‌های فلسفه مشأ، اشراق و حکمت متعالیه، از اصول و قواعد فلسفی معتبر برای ادراک مفاهیم و مقاصد قرآن کمک می‌گیرند. در تفسیرهای فلسفی، از استدلال در تفسیر آیات بهرة فراوان برده می‌شود و آیه‌های مربوط به هستی و وجود، با تدبر خاص و بر اساس اصول فلسفه تفسیر می‌شوند (رک: مؤدب، 1380: 255؛ ایازی، 1414: 64).

پیش از ارائه فهرستی از تفاسیر فلسفی شیعه، این نکته افزودنی است که تفسیر قرآن با گرایش فلسفی دو گونه است:

  1. تطبیق و حمل آیات قرآن با آرای فلسفی، بدون استفاده از ضوابط صحیح و منابع معتبر در دین، مانند دیگر آیات و سنت. نتیجه این‌گونه تفسیری، تنزل نصوص دینی، تغییر مفاهیم حقیقی آیات و دور شدن از شریعت خواهد بود. در واقع این نوع تفسیر، تحمیل رأی بر قرآن و از مصادیق «تفسیر به رأی» خواهد بود.

  2. دست یافتن به مفاهیم حقیقی دین و بررسی دقیق معنای آیات، مطابق ضوابط صحیح و منابع معتبر در تفسیر. در این شیوه با جمع بین مفاهیم صحیح آیات قرآن و قوانین فلسفی، تلفیقی بین دین و فلسفه ایجاد می‌شود و می‌توان یک فلسفه قرآنی ارائه داد؛ برخلاف گونۀ اول که درصدد ارائه قرآن فلسفی بودند نه فلسفه منطبق با قرآن. بهترین نمونه این تلفیق در حکمت متعالیه مشاهده می‌شود، اما حکمت مشاء که تنها بر براهین عقلی محض متکی است و نیز حکمت اشراق که فقط بر کشف و شهود متکی است، دارای یک بال و یک بعد از ابعاد رسیدن به حق هستند (علوی‌مهر، 1381: 352).

تعدادی از تفاسیر فلسفی شیعه که گرایش غالب یا یکی از گرایش‌های آنها فلسفه است، بدین شرح‌اند:

  1. تفسیر ابن‌سینا، ابوعلی سینا[iv] (م قرن سوم ق) (مؤدب، 1380: 256)؛

  2. تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا (م 1050 ق) (رک: ایازی، 1414: 64 ، 310ـ315؛ مؤدب، همان)؛

  3. تحفة الأبرار فی‌تفسیر القرآن، ملا محمد ملائکه (م قرن دوازدهم ق) (مؤدب، 1380: 257)؛

  4. تفسیر رضوان، میرزا عبدالوهاب (م 1294 ق) (همان)؛

  5. بیان السعادة فی مقامات العبادة، سلطان محمد بن‌حیدر (م 1327 ق) (ایازی، 1414: 212ـ217)؛

  6. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی (م 1402ق) (علوی مهر، 1384: 373؛ 1381: 358)؛

  7. مخزن العرفان، سیده نصرت امین اصفهانی (م 1403 ق) (ایازی، 1414: 629ـ633)؛

8 . تفسیر الغیب و الشهادة من خلال القرآن، محمدعلی بازوری (معاصر) (همان: 531ـ534)؛

  1. تفسیر عاملی، ابراهیم عاملی معروف به موثق (م 1379 ق) (علوی‌مهر، 1384: 341)؛

  2. مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، سید مرتضی موسوی معروف به مستنبط غروی (م 1391 ق) (همان: 342)؛

  3. تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی (م 1397 ق) (همان: 343)؛

  4. انوار درخشان، سید محمدحسین همدانی معروف به آقا نجفی (م 1417 ق) (همان: 383)؛

  5. تسنیم تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی (معاصر) (همان: 385؛ جوادی، 1381: 97ـ110).

  1. تفسیر تربیتی تفسیر تربیتی از گرایش‌های تفسیری است که بر محور روش تفسیر عقلی ـ اجتهادی شکل می‌گیرد و گروهی از تفاسیر شیعه را شامل می‌شود. مفسرانی که با این گرایش به سراغ قرآن رفته‌اند، با عنایت به دغدغه‌های ذهنی خود و تخصص‌هایی که در این زمینه کسب کرده‌اند، برخی نیازهای مخاطبان را پاسخ داده و با آفرینش این دست تفاسیر به مباحث اخلاقی و هدایتی قرآن پرداخته‌اند. از نگاه آنان مهم‌ترین نکته‌های تفسیری، مطالب اخلاقی و هدایتی هستند (مؤدب، 1380: 271)؛ شاید برای همین است که برخی از تفسیرپژوهان، بدون ذکر عنوان تفسیر تربیتی، از آن با عناوینی چون «تفسیر تحلیلی»، «تفسیر هدایتی» و «تفسیر اخلاقی» یاد کرده‌اند (ایازی، 1414: 48، 49 و 54).

تفاسیر تربیتی شیعه را به دو گونه باید ملاحظه کرد: نخست آنها که گرایش غالبشان مباحث اخلاقی و هدایتی است، و دوم آن دسته که در کنار دیگر مطالب تفسیری به مباحث اخلاقی و تربیتی نیز پرداخته‌اند. فهرست برخی از این دو دست تفاسیر از این قرار است:

  1. منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملا فتح‌الله کاشانی (م 988 ق) (همان: 679ـ683؛ علوی‌مهر، 1384: 303)؛

  2. خلاصة البیان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی میردامادی (م 1380 ق) (مؤدب، 1380: 273)؛

  3. تفسیر القرآن الکریم، مصطفی خمینی (م 1397 ق) (علوی‌مهر، 1384: 343)؛

  4. پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی (م 1399 ق) (مؤدب، 1380: 274)؛

  5. روان جاوید، میرزامحمد ثقفی‌(م 1406ق) (مؤدب،1380: 275؛ علوی‌مهر،1384: 382)؛

6 . من وحی القرآن، محمدحسین فضل‌الله (م 1388ش) (مؤدب، 1380: 276؛ علوی مهر، 1384: 377)؛

  1. تقریب القرآن إلی‌الأذهان، سیدمحمد حسینی شیرازی‌ (معاصر) (مؤدب،‌1380: 276)؛

  2. مقتنیات ‌الدرر، میر سیدعلی حائری طهرانی (م 1340ق) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 659 ـ663؛ علوی‌مهر، 1384: 341)؛

  3. حجة التفاسیر، سید عبدالحجة بلاغی (م 1399ق) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 448-451)؛

  4. الکاشف، محمدجواد مغنیه (م 1400ق) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 568-572)؛

  5. مخزن العرفان، سیده نصرت امین اصفهانی (م 1403ق) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی: 629-633)؛

  6. اطیب البیان، سید عبدالحسین طیب (م 1411ق) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 143-147)؛

  7. تفسیر آسان، محمدجواد نجفی (م 1419 ق) (علوی‌مهر، 1384: 383)؛

  8. تفسیر نمونه (الأمثل)، ناصر مکارم شیرازی (معاصر) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 151ـ157)؛

  9. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد صادقی‌طهرانی(معاصر) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 551-556؛ علوی‌مهر، 1384: 379)؛

  10. احسن الحدیث، سید علی‌اکبر قرشی (معاصر) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 123ـ125)؛

  11. من هدی القرآن، سید محمدتقی مدرسی (معاصر) (مؤدب، 1380: 278؛ ایازی، 1414: 768-773)؛

  12. تفسیر روشن، حسن مصطفوی (م 1428 ق) (علوی‌مهر، 1384: 384)؛

  13. تفسیر القرآن الکریم، محمدعلی تسخیری (معاصر) (همان: 385)؛

  14. الغیب و الشهادة، محمدعلی بازوری (معاصر) (علوی مهر، 1384: 385؛ ایازی، 1414: 531-534)؛

  15. تطهیر با جاری قرآن، علی صفایی (عین صاد) (م 1420 ق) (علوی مهر، 1384: 386)؛

  16. تسنیم تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی (معاصر) (جوادی، 1381: 107)؛

  17. تفسیر نور، محسن قرائتی (معاصر) (علوی مهر، 1384: 385).

  1. تفسیر اجتماعی گرایش اجتماعی، گرایش تفسیری نوپدیدی است که از روش تفسیر عقلی ـ اجتهادی برآمده است. مفسران نوگرای معاصر راه‌حل مشکلات اجتماعی بشر امروزین را پرداختن به تفسیر آیات قرآن با رویکرد اجتماعی می‌دانند. آنان از دیدگاه پدیده‌ها و حوادث اجتماعی به آیات قرآن می‌نگرند و به تحلیل و بررسی آیه‌های اجتماعی قرآن می‌پردازند. این گرایش نوگرای تفسیری، هرگز تقلیدگونه به مسائل ظاهری و خسته‌کننده جامعه ـ که موجب دوری مردم از قرآن می‌شوند ـ نمی‌پردازد، بلکه پس از اظهار دقایق و ظرافت‌های تعابیر قرآنی، با سبکی نو و زیبا آنها را با هستی، زندگی، آداب و سنن اجتماعی و واقعیت‌های موجود در جامعه مطابق و هماهنگ می‌کند. همچنین دور از هرگونه تعصب و تصلب افراطی به قرآن می‌نگرد و مفاهیم قرآن را آن‌گونه که هست، در دیدرس مردم قرار می‌دهد. افزون بر این، از دخالت اسرائیلیات و روایت‌های ساختگی می‌پرهیزد و اصطلاح‌های علوم و فنون و فلسفه و کلام را تنها به قدر نیاز و ضرورت به کار می‌برد.

این رویکرد جدید، گوشه‌هایی از بلاغت قرآن و اعجاز بیانی آن را آشکار، و سنت‌های حاکم بر هستی و جامعه را که در قرآن بدان‌ها اشاره رفته است، برملا می‌کند. از این رهگذر، با نشان دادن مشکلات جامعه اسلامی و بشری، ارشادها و راهنمایی‌های قرآن را نیز در حل آنها ارائه می‌دهد. همچنین بین قرآن و دیدگاه‌های درست و ثابت علمی تعامل و تطابق به وجود می‌آورد و ضمن پاسخ به شبهه‌های وارد به قرآن، به عقل انسان آزادی و اختیاری گسترده می‌بخشد.

سرچشمه‌های این گرایش نوظهور را باید در افکار نوگرای سید جمال‌الدین اسدآبادی جست‌وجو کرد؛ اما شاگرد وی محمد عبده (م 1323 ق) آن را شکل داد و بنیان گذاشت؛ از آن پس شاگردان عبده، از مفسران شیعه و سنی، این راه را ادامه دادند. ویژگی‌های این رویکرد اجتماعی به قرآن باعث شد تفسیرهای شیعی فراوانی در طول نزدیک به یک قرن گذشته با این گرایش شکل بگیرند که به مهم‌ترین آنها اشاره خواهد شد.

پیش از ارائه فهرستی از تفاسیر اجتماعی شیعیان، این نکته گفتنی است که اگر قلمرو مباحث اجتماعی را به مباحث سیاسی، تاریخی، مذاهبی و... قابل گسترش بدانیم، می‌توان تفسیرهایی را که با گرایش سیاسی، تاریخی، تقریب مذاهب و نظایر اینها تدوین یافته‌اند، در زمره تفسیرهای اجتماعی به شمار آورد (رک: سبحانی، 1384: 101؛ ایازی، 1414: 52، 53، 57، 65؛ معرفت، 1380: 2/ 481ـ483؛ مؤدب، 1380: 279؛ علوی‌مهر، 1381: 343؛ خوش‌منش، 1386: 129). بخشی از تفاسیر اجتماعی شیعه به شرح ذیل است:

  1. مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، میر سیدعلی حائری طهرانی (م 1340 ق) (علوی‌مهر، 1384: 341)؛

  2. تفسیر عاملی، ابراهیم عاملی (م 1347 ق) (همان؛ مؤدب، 1380: 280)؛

  3. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، محمدجواد بلاغی نجفی (م 1352 ق) (مؤدب، 1380: 281؛ معرفت، 1380: 2/ 303)؛

  4. خلاصة البیان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی میردامادی (م 1380ق) (علوی‌مهر، 1384: 342)؛

  5. تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی (م 1397 ق) (همان: 343)؛

6 . الکاشف، محمدجواد مغنیه (م 1400ق) (مؤدب، 1380: 282؛ معرفت، 1380/ 504؛ علوی‌مهر، 1384: 378)؛

  1. منشور جاوید، جعفر سبحانی (معاصر) (مؤدب، 1380: 282؛ معرفت، 1380: 523)؛

8 . الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، علی‌محمد علی‌دخیل (معاصر) (مؤدب، 1380: 284؛ ایازی، 1414: 747)؛

  1. من هدی ‌القرآن، سید محمدتقی مدرسی (معاصر) (مؤدب، 1380: 284؛ ایازی، 1414: 768؛ معرفت، 1380: 500؛ علوی‌مهر، 1384: 385)؛

  2. حجة التفاسیر، سید عبدالحجة بلاغی (م 1399 ق) (مؤدب، 1380: 286؛ ایازی، 1414: 448)؛

  3. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی (م 1402 ق) (مؤدب، 1380: 286؛ ایازی، 1414: 703؛ معرفت، 1380: 497)؛

  4. تفسیر نمونه (الأمثل)، ناصر مکارم شیرازی (معاصر) (مؤدب، 1380: 286؛ ایازی، 1414: 151؛ معرفت، 1380: 502؛ علوی مهر، 1384: 376)؛

  5. تقریب القرآن إلی الأذهان، سید محمد حسینی شیرازی (معاصر) (مؤدب، 1380: 286؛ ایازی، 1414: 373؛ معرفت، 1380: 500؛ علوی مهر، 1384: 384)؛

  6. احسن الحدیث، سید علی‌اکبر قرشی (معاصر) (مؤدب، 1380: 286؛ ایازی، 1414: 123)؛

  7. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنة، محمد صادقی طهرانی (م 1390ش) (معرفت، 1380: 499؛ ایازی، 1414: 551؛ علوی‌مهر، 1384: 379)؛

  8. من وحی القرآن، سید محمدحسین فضل‌الله (م 1388ش) (معرفت، 1380: 501؛ ایازی، 1414: 753؛ علوی مهر، 1384: 377)؛

  9. تفسیر نوین، محمدتقی شریعتی (م 1407 ق) (معرفت، 1380: 507؛ علوی‌مهر، 1384: 382)؛

  10. پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی (م 1399 ق) (معرفت، 1380: 508)؛

  11. تفسیر آسان، محمدجواد نجفی (م 1419 ق) (علوی‌مهر، 1384: 383)؛

  12. مناهج البیان فی تفسیر القرآن، محمدباقر ملکی میانجی (م 1419‌ق) (همان: 384)؛

  13. تفسیر روشن، حسن مصطفوی (م 1428 ق) (همان)؛

  14. تفسیر کوثر، یعقوب جعفری (معاصر) (همان)؛

  15. تفسیر القرآن الکریم، محمدعلی تسخیری و محمدسعید نعمانی (معاصر) (همان: 385)؛

  16. الغیب و الشهادة، محمدعلی بازوری (معاصر) (همان)؛

  17. تفسیر کاشف، سید محمدباقر حجتی و عبدالکریم بی‌آزار شیرازی (معاصر) (همان)؛

  18. تطهیر با جاری قرآن، علی صفایی حائری (عین صاد) (م 1420 ق) (همان: 386).

تفسیرهایی که یاد شدند، یا بیشتر با رویکرد اجتماعی تدوین یافته‌اند یا در کنار دیگر گرایش‌ها، به گرایش اجتماعی نیز متمایل بوده‌اند.

سبک تفسیری به نظر می‌رسد سبک تفسیری قرآن، مرحله دیگری از تفسیر است که پس از دو مرحلة روش و گرایش تفسیری قرار می‌گیرد؛ یعنی مفسر پس از آنکه بر روش تفسیری خاصی ایستاد و با گرایش خاصی هدف خود را از تفسیر معین کرد، نوبت به این می‌رسد که نتیجة تفسیر خود را چگونه عرضه کند. چگونگی ارائه و نمایاندن تفسیر را می‌توان سبک تفسیری نامید؛ مرحله‌ای از تفسیر قرآن که با قطع نظر از روش و گرایش تفسیری شکل می‌گیرد. زبان بیان تفسیر (عربی، فارسی، انگلیسی، ترکی، و...)، شکل و قالب بیان تفسیر (نظم، نثر، ساده، علمی، ادبی و...)، موضوعی بودن تفسیر، ترتیبی بودن تفسیر، مزجی بودن تفسیر و مسائلی از این دست را می‌شود انواع سبک تفسیری نامید.

با نگاهی کلی و گذرا به مجموعه تفاسیر شیعه در گذشته و حال، می‌توان دریافت که مفسران شیعه در پرداختن به تفسیر قرآن از انواع سبک‌های تفسیری بهره برده‌اند.

  1. زبان تفسیر شیعه زبان بیان تفسیر که خود نوعی سبک تفسیری به شمار می‌رود، در میان مفسران شیعی بیشتر عربی بوده است. هرچند تفاسیر شیعه با زبان فارسی نیز کم‌شمار نیستند؛ از جمله:

  2. روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م‌ حدود 552 ق)؛

  3. البلابل و القلاقل، ابوالمکارم حسنی واعظ (قرن هفتم ق)؛

  4. جلاء الأذهان و جلاء الأحزان (تفسیر گازر)، ابومحاسن حسین بن‌حسن جرجانی (قرن هشتم ق)؛

  5. منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملافتح‌الله کاشانی (م 988 ق)؛

  6. تفسیر شریف لاهیجی، بهاءالدین (قطب‌الدین) محمد بن‌شیخ علی الشریف اللاهیجی (م 1088ق)؛

6 . پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی (م 1399 ق)؛

  1. لوامع التنزیل و سواطع التأویل، سید ابوالقاسم رضوی لاهوری (م 1324 ق)؛

8 . تفسیر کیوان، عباسعلی کیوان قزوینی (م 1357 ق)؛

  1. التبیین فی شرح آیات المواعظ و البراهین، میرزا ابوتراب شهیدی (م 1375 ق)؛

  2. تفسیر عاملی، ابراهیم عاملی معروف به موثق (م 1379 ق)؛

  3. خلاصة البیان فی تفسیر القرآن، سید هاشم میردامادی (م 1380 ق)؛

  4. تفسیر اثناعشری، حسین بن‌احمد حسینی شاه عبدالعظیمی (م 1384 ق)؛

  5. تفسیر خسروی، علی‌رضا میرزا خسروانی (م 1386 ق)؛

  6. تفسیر جامع، سید ابراهیم بروجردی (زنده تا سال 1382 ق)؛

  7. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی (معاصر)؛

  8. مخزن العرفان، سیده نصرت امین اصفهانی (م 1403 ق)؛

  9. روان جاوید، میرزا محمد ثقفی تهرانی (م 1406 ق)؛

  10. تفسیر نوین، محمدتقی شریعتی (م 1407 ق)؛

  11. اطیب البیان، سید عبدالحسین طیب اصفهانی (م 1411 ق)؛

  12. انوار درخشان، سید محمدحسین همدانی (م 1417 ق)؛

  13. تفسیر آسان، محمدجواد نجفی (م 1419 ق)؛

  14. تفسیر روشن، حسن مصطفوی (م 1428 ق)؛

  15. تفسیر کوثر، یعقوب جعفری (معاصر)؛

  16. تفسیر نور، محسن قرائتی (معاصر)؛

  17. تسنیم تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی (معاصر)؛

  18. تفسیر کاشف، سید محمدباقر حجتی و عبدالکریم بی‌آزار شیرازی (معاصر)؛

  19. تفسیر راهنما، اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از نویسندگان (معاصر)؛

  20. احسن الحدیث، سیدعلی‌اکبر قرشی (معاصر)؛

  21. تطهیر با جاری قرآن، علی صفایی (عین صاد) (م 1420 ق)؛

  22. تفسیر دانشجو، محمد‌علی رضایی اصفهانی (معاصر) (رک: علوی‌مهر، 1384: 247ـ386).

اکنون که عصر فراوانیِ تفاسیر فارسی شیعه است، می‌توان این سبک بیانی تفسیر قرآن را در میان شیعیان به‌راحتی دنبال کرد. تسنیم تفسیر قرآن کریم، اثر عبدالله جوادی آملی، تفسیر راهنما، نوشته اکبر هاشمی و پژوهشگران مرکز فرهنگ و معارف قرآن، و تک‌نگاری‌های فراوان دیگری در تفسیر قرآن کریم، ادامه راهی هستند که مفسران سلف شیعه با زبان فارسی آغاز کرده‌اند و استمرار آن را به اخلاف صالح خود سپرده‌اند.

درباره زبان تفسیرهای شیعه به مواردی هم برمی‌خوریم که از ترکیب زبان عربی و فارسی با هم بهره برده‌اند. همانند تفسیر نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، اثر محمد بن‌عبدالرحیم نهاوندی (م 1370 ق).

همچنین می‌توان از تفسیر کشف الحقایق عن نکت الآیات و الدقایق، میر محمد کریم (زنده تا سال 1322 ق) یاد کرد که نخست به زبان ترکی بود، ولی به زبان فارسی نیز ترجمه شد و قرآن برای همه نام گرفت (رک: همان: 341).

  1. شکل بیانی تفاسیر شیعه منظور از شکل بیانی تفاسیر شیعه در اینجا، ویژگی‌هایی است چون: نظم، نثر (ساده، علمی و ادبی)، مزج، اختصار، تفصیل و ترتیب. بیشتر تفاسیر شیعه که به زبان عربی تدوین شده‌اند، از شکل نثر علمی بهره برده‌اند، اما در میان تفاسیر فارسی شیعه می‌توان نمونه‌هایی را یافت که افزون بر نثر علمی و بعضاً ساده، دارای ویژگی ادبی نیز هستند؛ از جمله روض الجنان ابوالفتوح رازی و البلابل و القلاقل ابوالمکارم حسنی که از تفاسیر فاخر زبان فارسی به‌شمار می‌آیند.

برخی مفسران شیعه که ذوق شعری داشته‌اند، تفسیر خود را به شکل منظوم ارائه کرده‌اند. تفسیر منظوم صفی علی‌شاه، به‌عنوان نمونه­ای از تفاسیر منظوم شیعیان، یادکردنی است (رک: شاکر، 1382: 50 و 51).

گروهی از مفسران خوش‌ذوق و ادب‌ورز شیعه نیز تفسیر قرآن را به شکل مزجی یعنی ترکیب شرح و متن آیات ارائه کرده‌اند؛ از این جمله می‌شود به تفسیر شبّر (تفسیر صغیر) اشاره کرد (همان).

در میان تفاسیر موجود شیعه برخی را می‌توان دید که به شکل مختصر، چکیده‌ای از مباحث تفسیری آیات قرآن را نمایش داده‌اند. در این باره باید از تفسیر الأصفی و المصفی فیض کاشانی، تفسیر شبّر عبدالله شبّر و الوجیز علی‌محمد علی دخیل یاد کرد.

جز تفاسیر یاد شده، دیگر تفسیرهای شیعیان اغلب به شکل تفصیلی و ترتیبی (ترتیب سوره‌های قرآن یا ترتیب نزول) تدوین شده‌اند. بیشتر مفسران شیعی با این سبک بیانی به سراغ تفسیر رفته‌اند و به همین دلیل، تفاسیر مفصل و ترتیبی قرآن در مقایسه با تفسیرهای منظوم، مزجی و مختصر بسیار پرحجم هستند. گویی هدف نخست و اصلی مفسران شیعه این بوده است که در تفسیر قرآن بنا را بر تفصیل و توضیح بیشتر بگذارند و به ترتیبِ سوره‌های موجود در قرآن ـ و بعضاً به ترتیب نزول ـ سراغ کشف مفاهیم و معارف قرآن بروند.

  1. تفاسیر موضوعی یکی دیگر از سبک‌های بیانی قرآن که در میان مفسران شیعه گسترش یافته و از پیشینه قابل توجهی نیز برخوردار است، تفسیر بر اساس موضوع است؛ تفاسیر بی‌شماری با این سبک نوشته شده‌اند. این سبک تفسیری از آغاز شکل‌گیری دانش تفسیر در کنار سبک تفسیر ترتیبی به وجود آمد؛ با این تفاوت که در این سبک، تنها به تفسیر آیات خاص با اهداف و پیام‌های ویژه آنها پرداخته می‌شود. تفسیر موضوعی جز به مسائل دینی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و نظایر اینها، غالباً به دیگر ابعاد آیه‌های قرآن که جنبة لفظی و فنی دارند، نمی‌پردازد.

آیه‌های مربوط به مسائل فقهی (آیات الأحکام)، تاریخ انبیا و قصه‌های قرآنی، معارف قرآن، اخلاق در قرآن، سنن الاهی در قرآن، آیات علمی قرآن، اهل‌بیت در قرآن، توحید و شرک در قرآن، یهود در قرآن، زن از دیدگاه قرآن، رد مطاعن (شبهات) بر قرآن، سؤال و جواب در قرآن، تنزیه الانبیا، متشابهات قرآن، ناسخ و منسوخ در قرآن، امثال قرآن، سوگندهای قرآن، اِعراب قرآن، حل مشکلات ادبی قرآن، غریب القرآن (عبارت‌های مشکل قرآن) و مباحث بی‌شمار دیگری از این دست، موضوع‌هایی هستند که، از آغاز شکل‌گیری تفسیر موضوعی تا زمان حاضر، کتاب‌ها، مقاله‌ها و پایان‌نامه‌های بسیاری را در میان تفسیرگران شیعه به خود اختصاص داده‌اند. در ادامه برخی تفاسیر موضوعی قرآن را که به‌دست مفسران معاصر شیعه قلمی شده‌اند، برمی‌شمریم:

  1. مفاهیم قرآن، جعفر سبحانی (معاصر)؛

  2. منشور جاوید، جعفر سبحانی (معاصر)؛

  3. پیام قرآن، گروه نویسندگان، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی (معاصر)؛

  4. معارف قرآن، محمدتقی مصباح یزدی (معاصر)؛

  5. تفسیر موضوعی، عبدالله جوادی آملی (معاصر)؛

6 . معارف قرآنی، محمدهادی معرفت (م 1427 ق)؛

تفاسیر یادشده از مهم‌ترین تفسیرهای موضوعی شیعیان در عصر حاضرند که هریک ده‌ها موضوع را در زمینه‌های گوناگون از نگاه قرآن بررسی کرده‌اند. بخشی دیگر از تفاسیر موضوعی قرآن عبارت‌اند از:

8 . متشابه القرآن و مختلفه، ابن‌شهرآشوب (م 588 ق)؛

  1. تفسیر آیات مشکله قرآن، جعفر سبحانی، به قلم سید هادی خسروشاهی (معاصر)؛

  2. یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، گروهی از نویسندگان، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی (معاصر)؛

  3. نکته‌هایی از قرآن مجید، محمدهادی فخر شیرازی (م 1415 ق)؛

  4. المحکم و المتشابه فی القرآن، محمدهادی معرفت (م 1427 ق)؛

  5. المنهج القویم فی‌الدفاع عن‌قدسیة القرآن الکریم، محمدهادی معرفت (م 1427ق)؛

  6. امثال القرآن، ناصر مکارم شیرازی (معاصر).

نتیجه با مطالعه گرایش‌های تفسیریِ مفسران شیعه می‌توان به این نتیجه دست یافت که دغدغه اصلی مفسران شیعه این بوده است که با استفاده از تخصص‌های علمی خود برای پاسخ‌گویی به نیازهای معرفتی و حتی معیشتی مخاطبان قرآن به سراغ این منبع پایان‌ناپذیر معرفتی بروند و از دل این چشمه جوشان، نیازهای آنان را برآورند. هر یک از مفسران به فراخور تخصص و ذوق و سلیقه خود و بر اساس ضرورت‌هایی دست به تفسیر قرآن برده و از ناگفته‌های قرآن درباره امور ادبی و بیانی، کلامی، فقهی، فلسفی، اجتماعی، تربیتی و جز اینها پرده برداشته است.

در سبک‌های تفسیری شیعه که مقام عرضه و ارائه تفسیرند، نیازهای مخاطب بیشتر در نظر گرفته شده‌اند و مخاطب‌شناسی از ضرورت‌های اصلی آنها به شمار آمده است. در این شیوه، بر اساس نیازسنجی از وضعیت مخاطب و موضوعاتی که بدانها نیازمند است، نوع و سبک تفسیری نیز انتخاب می‌شود. زبان تفسیر (فارسی، عربی و ...)، شکل بیانی تفسیر (نظم، نثر، مزجی، اختصار، تفصیل و ترتیب)، و موضوعی‌ بودن تفسیر از مهم‌ترین سرفصل‌هایی هستند که مفسر در سبک تفسیری خود بدانها توجه وافر دارد.

[i]. تعریف‌هایی که در دو کتاب المناهج التفسیریۀ و روش‌ها و گرایش‌های تفسیری از اصطلاح گرایش تفسیری شده، به تعریف برگزیده در اینجا نزدیک‌اند (رک: سبحانی، 1384: 73 و 74؛ علوی‌مهر، 1381: 10 و 27 و 215).

[ii]. برخی، این گرایش را از روش‌های تفسیر نقلی دانسته و از آن به «روش بیانی» و «روش لغت و قواعد عربی» نام برده‌اند (سبحانی، 1384: 145، 149).

[iii]. این گرایش را از روش‌های تفسیر عقلی نیز شمرده‌اند (رک: سبحانی، 1384: 90).

[iv]. ابن‌سینا برخی سوره‌ها و آیات قرآن را با مشرب فلسفی تفسیر کرده است: سوره اعلی، اخلاص، فلق، آیه 11 فصلت، آیه نور و...

 

 

نویسنده

علی محمدی یدک پژوهشگر حوزه علمیه قم

 


چاپ   ایمیل