چکیده
جریان سلفی در درون خود طیفهای گوناگونی را در بر میگیرد که در این میان جریان سلفی افراطی با شعار پیروی از سلف، همواره با تفسیر ظاهری از قرآن و سنت، اقدامات ناسنجیده خود را به نام دین توجیه میکند. ظاهرگرایی، به معنای اعتبار هر گونه تفسیر ظاهری و انکار تأویلهای عقلایی، افراطی است و پذیرفتنی نیست. ظاهرگرایی سلفی، هرچند بیشتر در خصوص آیات متشابه و آیات صفات الهی نمود داشته است، ولی بهتدریج و با تلاش رهبران فکری آن جریان، بهویژه ابنتیمیه، به عنوان عنصر کلیدی جریان سلفی افراطی در آمده
شیعه و قرآن
چکیده
تصلیب، مرگ و قیام حضرت عیسی (ع) از رویدادهای بنیادی و جنجالی تاریخ مسیحیت، و در عین حال یکی از نقاط اختلافی میان مسلمانان و مسیحیان است. اگر برای مسئله تصلیب و مرگ عیسی (ع)، دو بعد الاهیاتی و تاریخی قائل شویم، باید گفت تفاوت الاهیاتی آموزه مسیح در دو دین، ناظر به تفاوت روایت تاریخی آن است. رویداد تصلیب و مرگ مسیح در کل نظام دینی مسیحیت جایگاه محوری دارد و اساس بسیاری از آموزههای بنیادین شده است. مطابق اناجیل، مسیح به دست سربازان رومی دستگیر، محاکمه و به صلیب کشیده شد و پس از آن دفن
چکیده
برخی عناصر داستانی شخصیتی به نام جم/یم که در کتاب اوستا موجود است، شباهتهای صوری بسیار با قصص توراتی و قرآنی مربوط به سلیمان (ع) دارد؛ همانگونه که تصور میشود، داستان جم/یم در شاهنامه به دلیل شباهت بسیار، میتواند نمادی از داستان سلیمان (ع) نیز باشد. دو مبحث «تولد اسرارآمیز» و «اجتباء» که در این پژوهش، مرتبط با خوانشهای موجود درباره این دو شخصیت بدانها میپردازیم، یا در مطالعات پیشین مغفول مانده یا بدون مقایسۀ مطالب موجود در قرآن کریم، تورات، اوستا و بیتوجه به برخی جنبههای اساسی
تفسیر واعظانه، گرایشی است مبتنی بر وعظ و خطابه، در کنار دیگر گرایشهای مفسران، برای هدایت و ارشاد و با محوریت مخاطب عام، که خصایص و اسلوب ویژهای دارد. مفسر میکوشد به هر وسیله بر اثرگذاری تفسیر خویش بیفزاید. دغدغه مفسر در آن به همراه مسائلی که در ذهن میپروراند، رشد معنوی افراد جامعه، و توجهدادن به سمت کمالات انسانی است. از اینرو، ذیل هر آیهای بهتفصیل، مطالب مرتبط با آیه را ذکر میکند و از نقل مطالبی که کوچکترین ارتباطی نیز با آیه داشته باشد، دریغ نمیکند. در کنار این جامعیت، نظم و نسق
چکیده
مسئله کرامت انسان مبحثی از علم انسانشناسی است که انسان را هم از لحاظ تکوینی و هم از لحاظ تکاملی دارای شرافت معرفی میکند. این مقوله در نگاه دینی بر دو قسم ذاتی و اکتسابی است. کرامت ذاتی قوّه و استعداد نهفته در ذات انسانی است که با عمل خلاقانه خدا به انسان اعطا شده است. اما کرامت اکتسابی با سلوک علمی و عملی خاصّ حاصل میشود. این مقاله به شیوه توصیفیتحلیلی، این مسئله را از منظر قرآن و کتاب مقدس عبری بررسی مقایسهای میکند. این متون مقدّس انسان را از لحاظ ذاتی دارای کرامت معرفی میکنند،
چکیده
احادیث ثقلین قرآن و امام را دو ریسمان الاهی برای تمسّک مسلمین معرفی کرده است، لکن افضلیت قرآن بر امام یا بالعکس به صورت واضح از این احادیث فهمیده نمیشود؛ از اینرو این سؤالات مطرح میشود که آیا در این احادیث، افضلیّت هم مطرح شده است؟ مصداقِ افضل کدام است؟ جهت و دلیل افضلیت چیست؟ بر اساس تتبّع صورتگرفته، ملا اسماعیل خواجویی، اولین عالمی است که، افضلیت قرآن بر امام را اثبات کرده است؛ مهمترین دلیل ایشان این است که در برخی از احادیث ثقلین قرآن ثقل اکبر معرفی شده و اکبر همان افضل است. در
چکیده
آیه شصت و یکم سوره آلعمران که در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران نازل شده و مشهور به آیه «مباهله» است، از روشنترین دلایل قرآنی بر فضیلت اهل بیت عصمت و به ویژه امیر مؤمنان (ع) است. در این آیه آمده است: «... فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین». علمای شیعه، به اتفاق، با استناد به قرائن درونمتنی و برونمتنی مصداق «انفسنا» را علی (ع) به
داستان خلق قرآن یعنی، حادث، قدیم بودن قرآن می باشد گروه معتزله طرف دار مخلوق و حادث بودن قرآن و گروه اهل حدیث جانبداری از قدیم بودن قرآن می كردند. نخستین كسی كه این بحث را در محافل مطرح كرد، جَعْد بن درهم بود. این بحث در زمان خلیفه مأمون عباسی در سال 218 هـ ق به اوج خود رسید. پس از مأمون، معتصم و واثق و متوكل نیز به این بحث دامن می زدند كه متوكل سرانجام آنرا ممنوع كرد. ائمه معصوم ـ علیهم السلام ـ در برابر این واقعه سكوت را ناروا و خط بطلان بر این بحث ها می كشیدند و مسلمانان را از ورود به این
چکیده
مسئله کرامت انسان مبحثی از علم انسانشناسی است که انسان را هم از لحاظ تکوینی و هم از لحاظ تکاملی دارای شرافت معرفی میکند. این مقوله در نگاه دینی بر دو قسم ذاتی و اکتسابی است. کرامت ذاتی قوّه و استعداد نهفته در ذات انسانی است که با عمل خلاقانه خدا به انسان اعطا شده است. اما کرامت اکتسابی با سلوک علمی و عملی خاصّ حاصل میشود. این مقاله به شیوه توصیفیتحلیلی، این مسئله را از منظر قرآن و کتاب مقدس عبری بررسی مقایسهای میکند. این متون مقدّس انسان را از لحاظ ذاتی دارای کرامت معرفی میکنند،
زندیقی بر امام (ع) وارد شد و جانش پر از اوهام و خرافات پیرامون اسلام شده بود. گمان کرد که در آیات قرآن تعارض و تناقض است. به امام گفت: اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود من به دین شما وارد می شدم. امام فوری فرمود:
آن کدام است؟
زندیق به امام عرض کرد: آیاتی که برای من مشتبه شده است این آیات است:
فرموده خدای متعال: (نَسُوا الله فَنَسیهُم)[1].
وفرموده خدای متعال: (فالیومَ نَنساهُم کما نَسوا لِقاء یومهم هذا)[2].
و فرموده خدای متعال: (وما کان ربّک نَسِیاً)[3].
و فرموده