مولی; دوستی یا رهبری برداشتی از کتاب گران سنگ الغدیر

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 6 - 12 دقیقه)

اهل تسنن معتقدند حادثه عظیم و تاریخی غدیر خم و سخنان و تاکیدات پیامبر اکرم (ص)، به معنای لزوم «محبت و دوستی » حضرت علی (ع) است و بر امامت و لزوم پیروی از وی دلالت ندارد . دلیل آنان نیز معانی متعدد واژه «ولایت » است . به گفته آنان، تا وقتی «ولایت » به دوستی قابل حمل است، نمی توان به معنای دیگر آن تمسک جست . شیعه در این باره چه دیدگاهی دارد؟
شیعه ماهیت حادثه غدیر خم و سخنان پیامبر اکرم (ص) را نصی صریح و قاطع بر امامت حضرت علی (ع) می داند . در نگاه شیعیان، قرائن و شواهد به گونه ای است که هرگز نمی توان تنها دوستی و محبت علی (ع) را رهاورد غدیر دانست . البته شیعه ادله بی شمار دیگری نیز دارد . دلیل ها و قرائنی که بر درستی دیدگاه شیعه در مساله غدیر گواهی می دهد، عبارت است از:

1- معنای ولایت: لغت شناسان کلمه ولایت را سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کرده اند . معنای این کلمه و برخی از مشتقاتش در کتاب های لغت اهل سنت چنین است:

الف) المفردات: «ولایت یعنی یاری کردن و ولایت یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که ولایت و ولایت مانند دلالت و دلالت است و حقیقت آن «سرپرستی » است . ولی و مولی نیز در همین معنا به کار می رود .» (2)

ب) النهایه: «ولی یعنی یاور . . . و هر کس امری را بر عهده گیرد، مولی و ولی آن است و از همین قبیل است، حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه . . . ; و سخن عمر که به علی (ع) گفت: تو مولای هر مؤمنی شدی; یعنی ولی مؤمنان گشتی .» (3)

ج) الصحاح فی لغة العرب: «. . . هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد، ولی او است .» (4)

د) معجم مقاییس اللغة: «. . . هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد، ولی او است .» (5)

با این سخن لغت شناسان، چگونه می توان «من کنت مولاه فعلی مولاه » را به معنای «دوستی » صرف دانست و سرپرستی اجتماعی و زمامداری را از آن جدا ساخت؟ ! مگر نه این است که «ابن اثیر» ، لغت شناس معروف، تصریح می کند کلمه «مولی » در روایت پیامبر «من کنت مولاه فعلی مولاه » و نیز سخن عمر در معنای سرپرستی به کار رفته است؟

2- خطاب تند و قاطع پروردگار: اگر حادثه غدیر صرفا برای اعلام دوستی حضرت علی (ع) بود، آن قدر اهمیت نداشت که خداوند به پیامبرش بگوید اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الاهی را انجام نداده ای . خداوند می فرماید: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین » . (6) این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان می دهد که مساله از این حرف ها بالاتر است . البته محبت امیرالمؤمنین (ع) جایگاهی والا دارد و یکی از نشانه های ایمان است; ولی در این خطبه تنها «ولایت محبت » مراد نیست .

3- ایمنی بخشیدن پروردگار: در آیه یاد شده خداوند پیامبر را ایمنی خاطر می بخشد و می فرماید: خداوند تو را در مقابل توطئه های مردم محافظت می کند; «والله یعصمک من الناس » . این امر نشان می دهد ماموریت غدیر مساله ای مهم بود و پیامبر (ص) بیم داشت برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله با آن برخاسته، توطئه کنند؟ آیا فقط اعلام دوستی حضرت علی (ع) چنین خوفی پدید می آورد؟

4- گزینش مکان: پیامبر (ص) جحفه را که مکان انشعاب مسافران است، انتخاب کرد تا همگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند . افزون بر این، دستور داد کسانی که از آن مکان گذشته اند، برگردند، و صبر کرد تا عقب ماندگان از راه برسند . همچنین دستور داد شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این «نبا عظیم » را به گوش همگان برسانند . این امور نشان می دهد مساله برای امت اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در واپسین سخنرانی اش حج گزاران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تاکیدات فراوان همه را به دوستی علی (ع) فرا خواند .

5- نزول آیه اکمال: پس از اجرای این ماموریت، آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» فرود آمد . این امر نشان می دهد مساله از صرف محبت بالاتر بود . آیا می توان گفت: فقط با دوستی حضرت علی (ع) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت - دین کامل می شود و خداوند اسلام را می پسندند؟ ! از سوی دیگر، اگر مساله فقط دوستی و مودت بود، قبلا درباره آن آیه نازل شده، از این جهت نقصی در دین وجود نداشت . آیه «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی » ، (7) پیش تر فرود آمده بود . پس آیه اکمال پیامی دیگر دارد .

6- پیامبر (ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادی استشهاد و در کنار آن ها مساله ولایت را مطرح کرد .

7- پیامبر (ص) عترت را در کنار قرآن «ثقل اصغر» معرفی کرد .

8- پیامبر (ص) فرمود: قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمی شوند و امت باید به هر دو چنگ زند . آیا صرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را پیشوای خود دانست؟ وحدت سیاق نشان می دهد در مورد اهل بیت (ع) نیز باید همین گونه رفتار کرد و آنان را سرمشق و پیشوای عملی خود قرار داد .

9- پیامبر (ص) به مساله ایفای رسالت و سپس «اولویت » خود بر مؤمنان انگشت می گذارد و بلافاصله مساله ولایت را طرح می کند .

10- پیامبر (ص) مساله ولایت را سه یا چهار بار تکرار می کند . این همه تاکید برای چیست؟

11- پیامبر (ص) بعد از این حادثه فرمود: «الله اکبر» بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی «بعد از من ». (8)

نکته مهم در این جا آن است که اگر مقصود از «ولایت » محبت باشد، قید «بعد از من » ، زائد می شود; زیرا محبت حضرت علی (ع) به پس از مرگ پیامبر (ص) مقید نیست و بسیار مسخره می نماید، اگر منظور پیامبر (ص) آن باشد که بعد از رحلت من علی را دوست بدارید; چون محبت علی (ع) با حیات پیامبر (ص) قابل جمع است . پس رهبری امام علی (ع) مراد است; زیرا وجود دو پیشوا در یک زمان و در عرض هم ممکن نیست .

12- بعد از این ماجرا، مردم با حضرت علی (ع) بیعت کردند; مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت در لغت به معنای التزام به پیروی است . حتی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده، گفتند: «بخ بخ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن » . (9)

13- همه حاضران در آن جلسه، از خطابه پیامبر (ص) مساله «امامت و پیشوایی حضرت علی (ع)» را فهمیدند . بلافاصله «حسان بن ثابت انصاری » از پیامبر (ص) اجازه گرفته، اشعاری زیبا سرود و در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر (ص) چنین گفت:

قم یا علی فاننی

رضیتک من بعدی اماما و هادیا ای علی، برخیز . خرسندم که تو بعد از من امام و هادی باشی .

رسول خدا (ص) در برابر این شعر سکوت کرد . سکوت و عدم مخالفت پیامبر (ص) در برابر یک سخن یا رفتار، نزد همه مسلمانان حجت است . بنابراین، اگر مساله غدیر معنایی جز امامت داشت، پیامبر (ص) سخنان «حسان بن ثابت » را تایید نمی کرد و او را تشویق نمی فرمود .

از سوی دیگر، چنانچه مراد رسول خدا امامت نبود، باید دیگر مسلمانان لب به اعتراض می گشادند و حسان بن ثابت را از چنین برداشتی باز می داشتند .

14- نکته بسیار جالب توجه دیگر، مساله «جابر بن نضر» یا «حارث بن النعمان الفهری » است . در روایت چنین می خوانیم: این فرد، پس از انتشار سخن پیامبر (ص) در غدیر خم، نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «ای محمد، از جانب خدا به ما گفتی شهادت دهیم که جز خدای یگانه پروردگاری نیست و شهادت دهیم که تو پیامبر خدایی و نماز بخوانیم و روزه بداریم و حج انجام دهیم و زکات بپردازیم . ما نیز همه این ها را پذیرفتیم; ولی به این حد بسنده نکردی، پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: «هر که من مولای اویم، علی مولای او است » . اکنون بگو این سخن را از پیش خود گفتی، یا از جانب خدا؟ پیامبر (ص) فرمود: سوگند به آن که جز او خدایی نیست، این مطلب از سوی خداوند است . در این هنگام، به سوی اسبش شتافت و گفت: خدایا، اگر آنچه محمد (ص) می گوید حق است، بر ما سنگ ببار یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز! هنوز به اسب خود نرسیده بود که سنگ بر سرش بارید; بر زمین افتاد و درگذشت . آنگاه این آیه نازل شد: «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع، من الله ذی المعارج .» (10)

چه چیز در سخن پیامبر (ص) نهفته بود که آن مرد خیره سر برآشفت؟ آیا صرف دوستی، این همه لجبازی پدید می آورد؟ مسلما مساله فراتر از این بود; زیرا این شخص با علی دشمنی می ورزید و می دید با این واقعه باید عمری تحت فرمان وی قرار گیرد . پس از سر بی خردی و کبر و کژاندیشی، مرگ و عذاب را بر ولایت مولای متقیان ترجیح داد . (11)

15- نکته مهم دیگر آن که، خود امیرمؤمنان در روز «شورا» ، برای اثبات امامت خود، به حادثه غدیر استناد کرد . عامربن واثله می گوید: «در روز شورا با علی (ع) کنار در خانه ایستاده بودم و شنیدم که حضرت (ع) به آنان فرمود: برای شما دلیلی می آورم که هیچ کس نمی تواند بر آن خدشه وارد کند . سپس فرمود: ای جماعت!

- آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به یگانگی خداوند ایمان آورده باشد؟ گفتند: نه .

- آیا در بین شما کسی برادری چون جعفر طیار که با ملائک پرواز می کند، دارد؟ گفتند: نه .

- آیا کسی از شما عمویی چون حمزه، شمشیر خدا و رسول خدا (ص)، دارد؟ گفتند: نه .

- آیا کسی از شما همسری چون فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) و سرور زنان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه .

- آیا کسی از شما فرزندانی مانند حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه .

- آیا کسی از شما هست که به دستور قرآن پیش از نجوا با پیامبر (ص) صدقه داده باشد؟ گفتند: نه .

- آیا در میان شما جز من کسی هست که پیامبر (ص) درباره اش فرموده باشند: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره، لیبلغ الشاهد الغائب » ؟ گفتند: نه . (12)

16- پس از اعلام ولایت امیرمؤمنان (ع)، پیامبر (ص) چنین دعا کرد: «اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و احب من احبه . . . ; خدایا! آن که علی را به ولایت برگزیند، تو ولی اش باش و آن که با او به عداوت در آید، با او دشمنی کن و دوست بدار آن که علی را دوست دارد . . . .» (13)

اکنون به خوبی روشن می شود، اگر مقصود از ولایت محبت و دوستی باشد، دعای بعدی پیامبر: «و احب من احبه » تکرار و لغو می شود . بنابراین، وجود هر دو سخن نشان می دهد این ها دو موضوع متفاوتند و ولایت چیزی برتر از محبت است; هر چند دوستی ولی از لوازم ولایت به شمار می آید .

مسلمانان بعد از پیامبر اکرم (ص) به فرقه های مختلف تقسیم شدند . هر گروهی راهی خاص برگزید و تعالیم اسلام را طبق ذوق و سلیقه و تمایلات خویش تفسیر کرد . ما با مراجعه به گفته های پیامبر (ص) و قرآن کریم در پی راه می گردیم . راستی در این جنجال و هیاهو باید چه راهی برگزید و تعالیم دین را از چه کسی فرا گرفت؟ با کمی تحقیق، در می یابیم پیامبر اکرم (ص) مردم را در سردرگمی رها نساخته و برای آنان راهی را مشخص کرده است . آن حضرت فرمود «من دو چیز گرانبها در بین شما می گذارم: قرآن و اهل بیت .» این کلام نورانی نشان می دهد پس از پیامبر باید در پی اهل بیت حرکت کرد تا در پیچ و خم افکار و عقاید و راه های گوناگون، اسیر گمراهی نشد .

توصیه ما آن است، با مراجعه به کتاب های مستند و مفید، در این زمینه به تحقیق بپردازید تا حقیقت آشکار شود . در این مسیر می توانید از کتاب های زیر استفاده کنید:

1 . احقاق الحق، علامه شهید تستری

2 . عبقات الانوار، میرحامد حسین

3 . الغدیر، علامه امینی

4 . راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی

5 . شیعه در اسلام، علامه طباطبایی

6 . حق جو و حق شناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرف الدین، ترجمه محمد رضا امامی

7 . شب های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی

8 . همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری

9 . عبدالله بن سبا، ج 3- 1، علامه عسکری

10 . نقش ائمه در احیای دین، ج 15- 1، علامه عسکری

11 . یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسکری

12 . نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسکری

13 . امامت و رهبری، شهید مطهری

14 . اندیشه های اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 2- 1، علامه عسکری، ترجمه: دکتر جلیل تجلیل

15 . بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی

16 . شیعه پاسخ می گوید، سید رضا حسینی نسب

17 . فریب، صالح الوردانی

18 . خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری

19 . سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی

20 . آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری

21 . اهل سنت واقعی کیست؟ ، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری

22 . از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری

23 . اهل بیت، کلید مشکل ها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری

پی نوشت ها:

1 . ج 1، ص 29- 37 .

2 . المفردات الراغب، ص 570 .

3 . النهایة، لابن اثیر، ج 5، ص 227 .

4 . الصحاح فی لغة العرب، ج 6، ص 2528 .

5 . معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص 141 .

6 . مائده (5): 70 .

7 . شوری (42): 23 .

8 . شواهد التنزیل حسکانی، ج 1، ص 201 و 204; ینابیع المودة، قندوزی، ج 1، ص 347 .

9 . البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 7، ص 350; ذخائر العقبی فی مناقب ذوالقربی، محب الدین طبری، ج 1، ص 67; المناقب، خوارزمی، ص 135 .

10 . معارج (70)، آیات 1- 3 .

11 . برای آگاهی بیش تر ر . ک: الغدیر - ج 1، ص 239- 246 .

12 . برای آگاهی بیش تر ر . ک: الغدیر - ج 1، ص 159- 213 .

13 . الغدیر، ج 1 ، ص 11


چاپ   ایمیل