آیت اللّه شهید محمّد باقر صدر اندیشوری سترگ، فقیهی نوآور، فیلسوفی گرانقدر، مفسری روشن، مجاهدی نستوه، رهبری فرزانه، مرجعی مصلح و شهیدی دلیر از کاروان شهیدان فضیلت بود که تحول نوینی را در اندیشه و خیزش اسلامی پدید آورد.در این نوشتار نگاهی گذرا بر زندگی و اندیشههای وی داریم.
آیت اللّه شهید صدر در 25 ذیقعده 1353 ه.ق در کاظمین به دنیا آمد، در چهار سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر گرامیش قرار گرفت، از کودکی نشانههای نبوغ و بزرگواری در او آشکار بود، به نقل معلّمان و همگنان دوران کودکی، نبوغ درسی و نیک سیرتی او زبانزد همگان بوده و همه را مجذوب خویش ساخته بود، بنابر نوشته ابوبراء(یکی از معلمان دوره ابتدائی شهید صدر)او در دوره تحصیلات ابتدایی، افزون بر فراگیری کامل دروس، هر کتاب علمی و فرهنگی را که به دست میآورد، دقیق مطالعه میکرد و در همین دوران از عهده نقد بر فلسفه مارکسیستی بخوبی برآمد.یکی از زبانشناسان معاصر شهید میگوید:«اگر مانع قانونی وجود نداشت به او دیپلم با درجه عالی میدادم و درب تمام دانشگاهها را بر روی او باز مینمودم».
پس از فراغت از مدرسه، در یازده سالگی ضمن فراگیری«منطق»با نگارش رساله منطقی، پارهای از آراء اهل منطق را به نقد کشاند، در دوازده سالگی نزد تنها برادر خویش به آموختن معالم الاصول پرداخت و همان زمان بود که بر اندیشههای صاحب معالم خردهگیری کرد که نظیر آن را صاحب کفایه بر معالم وارد نموده است.وی بیشتر دروس سطح را بدون استاد مطالعه و تدریس نموده است.
ویژگی های علمی شهید صدر
-جامعیّت و تنوع رشته ها1
مکتب شهیدصدر دارای ابعاد و جوانب گوناگونی است و به تمام رشتههای معارف اسلامی و انسانی میپردازد و تنها به علومی مانند فقه و اصول اکتفا نکرده است اگر چه عرصؤ فقه و اصول عرصؤ اصلی و گستردؤ موفقیتها و ابتکارات علمی ایشان محسوب میشود. از جمله رشتههایی که این مکتب به تحقیق و پژوهش در آنها پرداخته، عبارت است از: فقه،اصول، منطق، فلسفه، عقاید، علوم قرآن، اقتصاد، تاریخ، حقوق، سیاستهای پولی و بانکی، نظام تعلیم و تربیت در حوزه، روشهای عمل سیاسی و نظامهای حکومت اسلامی و دیگر رشتههای معرفت انسانی و اسلامی این جامعیّت مکتب شهید محصول بهرهمندی وی از ذهنی خلاّق و همه جانبه نگر است.چنین ذهنهایی را میتوان از نوادری به شمار آورد که در برهههایی از تاریخ علم و عالمان ظهور کرده و هریک در عصر خود نقطؤ عطف تاریخی تازهای را در جهت گیری و استحکام جنبشهای معرفتی ایجاد میکنند.آن شهید بزرگوار در علم و وسعت نظر و ذوق و استعداد فوق العاده، آیتی از نبوغ بود. این نبوغ کم نظیر از زمان طفولیت و سالهای نخست حیات و نیز در مدت تحصیلات علمی او کاملا نمایان بود. اساتید و همدرسان و شاگردان آن شهید وهمؤ کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم و از طریق کتب و مباحث ارزشمند شهید با وی ارتباط داشتند، این نبوغ را در مییافتند.
2- دقت در بحث و تحلیل و پرداختن به جوانب مختلف
یکی از نکات بسیار با اهمیّتی که هرنظریهای را متّصف به صحّت ومتانت میکند، بررسی احتمالات و مسائل مختلف مرتبط با موضوع بحث و همچنین سیر منطقی متناسب با موضوع مورد نظر است.این ویژگی، خشت زیرین و سنگ بنای نظم فکری و معرفتی را در هرباب و مسألهای تشکیل میدهد؛ به طوری که هرنظریهای بدون این ویژگی ، ناپایدار بوده و کاستی هایش تاب نقد نیاورده و نابود خواهد شد.
این گونه دقت ورزی در مباحث علمی از مهم ترین امتیازهای تحقیقات شهیدصدر به شمار میرود و در همؤ نوشتههای ایشان به بهترین وجهی مشهود است.او هیچ مسألهای از مسائل علمی را مطرح نمی کرد ـ خصوصا در اصول و فقه ـ مگر این که صورتها و احتمالات حیرت آوری را در مورد آن طرح کند که نمونه آن در حلقات الاصول و دیگر کتب ایشان قابل مشاهده است. مثلا در مباحث قطع نکات دقیق و تفریعات جدیدی را آورده است که قبل از ایشان کسی متذکر آنها نشده بود.
این مشخّصه علمی و این ویژگی در سخنان عادی شهید نیز وجود داشت؛ به طوری که به هر موضوعی هرچند ساده و معمولی که میپرداخت چنان آن را در قالب علمی و فنّی میریخت و تمام احتمالات و شقوق آن را در هیأت و ساختار منطقی ارائه میکرد که شنونده تصور میکرد در مقابل تحلیل یک نظریؤ علمی محکم و ریشه دار همراه با استدلالهای منطقی آن قرار دارد .
ابتکار و نوآوری
حرکت علوم و پیشرفت معارف بشری بر پدیده نوآوری ـ که دانشمندان و پژوهشگران در هر حوزه معرفتی به آن میپردازند ـ متکی است. شهیدصدر فوق العاده در نوآوری و دگرگون سازی علوم و نظریات علمی توانمند بود، چه در عرصؤ دستاوردها و دادههای علمی و چه در عرصؤ روشها و استنتاجها از آثار این ویژگی بود که او توانست افقهای تازهای را در معارف دینی باز کند که قبلا کسی بدانها دست نیافته بود. او پیشرو این مسیر و فاتح دروازهها و موءسس روشهای آن و ترسیم کنندؤ علائم و راهنماهای این راه گسترده بود.این ابداع و نو آوری در مباحث اقتصادی او کاملا هویداست. وی موضوعات و مباحث جدیدی را در فقه مورد بحث و بررسی قرارداد و توانست نظام اقتصاد اسلامی را بازشناسی و تبیین کند و همچنین است نظریات جدید ایشان دربارؤ بانک اسلامی بدون ربا. در تمام این مباحث، شهیدصدر آغازگر راه نوی بود. مبتکری که در این زمینهها به مباحث و تحقیقات موجود و کارهای انجام یافته نپرداخت بلکه همواره نظریات جدید و بی سابقهای ارائه میداد .روش موضوعی او در تفسیر و در تاریخ نیز چنین است. استاد شهید توانست نشانه و مختصات این روش را کشف کند. این روش چنان که خود ایشان میگوید به ما این امکان را میدهد که دیدگاه نظری قرآن کریم و به دنبال آن دیدگاه نظری رسالت اسلامی را نسبت به هرموضوعی از موضوعات حیات و هستی تعریف و تعیین کنیم .او بر این روش تأکید داشت و در دو بحث «سنتهای تاریخی در قرآن» و « نقش وحدت و تعدد زمان ائمه در تاریخ» آن را با موفقیت به کار بست .
پژوهش ممتاز شهیدصدر در زمینه مبانی منطقی استقراء نیز چنین است. وی گسستهایی را که سبب رنجوری منطق استقراء شده بودند، پیوست و تفسیر جدیدی از استقراء بر خلاف نظر ارسطو و برتراند راسل عرضه کرد که آن را «مذهب ذاتی» نامید. همان طور که توانست اثبات کند آن مبانی منطقی که تمام استدلالهای علمی حاصل از مشاهده و تجربه مبتنی بر آن است همان مبانی منطقی است که استدلالهای اثبات صانع بر آن استوار است. شهید با تأکید بر این حقیقت در انتهای کتابش چنین میگوید .
یک معادله قطعی وجود دارد و آن این که انسان یا استدلال علمی را در کل میپذیرد، که در این صورت استدلال در مباحث الهیّات نیز جزء آنهاست و یا استدلال علمی را در کل ردّ میکند که به ناچار باید تمام نتایج و دستاوردهای مسلّم علمی را تکذیب کند.با توجه به این نکته، علم و ایمان با ریسمانی به هم گره خورده که در هیچ حالتی نمی توان آنها را از هم جدا کرد .
درمورد نوآوری، باید گفت که هیچ یک از تألیفات و مباحث شهید از عنصر نوآوری خالی نیست. به ویژه مباحث فقهی و اصولی.وی ترتیب مباحث این دو علم را بازنگری و بازسازی کرد و روشهای جدیدی در علم اصول تقدیم حوزه علمیه کرد؛ چنان که بعضی از آنها را در کتاب معالم الاصول ـ که مقدّمه علمی و بسیار جالب در مورد تاریخ علم اصول، پیدایش و تکامل آن است ـ بیان کرد .در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاّب، جهت فراگیری خوب و مرحلهای این مادؤ درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر میشود ..
نمونههای بسیاری وجود دارد که شهید به علم اصول اضافه کرده است. بحثهای تفصیلی او در فقه و اصول مشتمل بر اضافات و نو آوریهای فراوانی است؛ از جمله سخنان تازؤ او در بحث تعادل و تراجیح و افزودن فصلهایی به آن که برخلاف روال معمول و متعارف این بحث است. در مباحث فقهی نیز در کتاب الفتاوی الواضحه بحث زکات و خمس را از قسمت عبادات خارج کرد. خلاصه، در عرصؤ نوآوری ها، مکتب معارف اسلامی خصوصا در مباحثی مانند اقتصاد اسلامی و منطق استقرایی و تاریخ سیاسی ائمه(ع) وامدار این شخصیت نابغه است .
روش واقع گرایانه و نگرش مجموعهای
این ویژگی در مباحث تفسیر موضوعی و نیز در مباحث اقتصادی او کاملا روشن است؛ موضوعات اقتصادی را به صورتی پیشرفته سامان آنها را تحت عناوین جدیدی قرار داد،و حال آن که معمولا این مباحث در ضمن ابواب پراکندؤ فقهی ،مثل مالکیّت زمین، ربا، مزارعه و مضاربه طرح میشد .او این روش را نه تنها در باب اقتصاد، بلکه میخواست در تمام شاخههای معرفت مانند تفسیر، تاریخ، سیره و... پیاده کند. خود او نمونؤ جالبی از اجرای این روش واقع بینانه را در مورد تاریخ زندگی ائمّه(ع) به کار بست .در این جهت گیری و گرایش جدید بنا به گفته شهید به تاریخ زندگانی هرامام براساس نگاه کلّی و مجموعهای پرداخته میشود نه جزئی نگری؛ یعنی به ائمه(ع) به عنوان یک مجموعه مرتبط با هم نگریسته میشود و تمام این مجموعه با هم تحقیق و بررسی شده و سیمای کلی و اهداف مشترک و درون مایه اصیل آن کشف شده و پیوستگی اجزای این مجموعه و در نتیجه نقش واحد همؤ ائمه در رشد حیات اسلامی فهمیده میشود .این روش واقع نگر در تقسیم بندی ابتکاری وی در رسالؤ فقهی الفتاوی الواضحه و نیز در درسهای تفسیر موضوعی قرآن ایشان در نجف اشرف، کاملا مشهود است. در درسهای تفسیر تأکید زیادی بر این نکته داشتند که برای رسیدن به نصّ قرآن و فهم آن باید حرکت را از متن واقع آغاز کرد .دراین مورد میفرماید
تفسیر ازمتن واقع (واقعیّات خارجی و اجتماعی) شروع شده و به قرآن ختم میشود نه این که از قرآن شروع و به قرآن ختم شود، چه در این صورت، قرائت قرآن بر کنار از واقع و بریده از میراث تجربه بشری است. بلکه تفسیر باید از واقع شروع و به قرآن پایان یابد؛ چرا که قرآن منبع ماندگاری است که در پرتو آن، جهت گیریهای الهی انسان با واقعیتها پیوند میخورد .
هدف از اجرای این روش، همچنان که شهید در کتاب تفسیر موضوعی قرآن بدان تصریح میکند:رسیدن به نظریؤ قرآنی نبوت، نظریؤ قرآنی نظام اقتصادی، نظریؤ قرآنی در سنتهای تاریخ و آسمانها و زمین است .
تنظیم بحث وانتخاب راه مناسب برای استدلال در هرموضوعی
ازمشخّصات اندیشه صدر روشمندی علمی و فنّی او در پرداختن به هرموضوعی است که برای تدریس یا تحقیق انتخاب میکرد. از این رو میبینیم مباحث فقهی و اصولی ایشان از لحاظ روش و ترتیب فنّی بحث، نسبت به بحثهای محقّقان گذشته کاملا فرق ایشان مطالبی را که دیگران به صورت متداخل و درهم مطرح کرده بودند، به خصوص در مسائل پیچیدهای که فهمش مشکل و خلط و اشتباه در آنها زیاد بود، جهات و جوانب آن را از هم جدا میکرد و جوهره آن مطلب را روشن میساخت و به گونهای علمی و عینی آن را تحلیل و تنظیم میکرد؛ به طوری که اهل فنّ نیز نظیر آن را در مباحث دیگران نمی یافتند.طریقه استدلال در هرموضوعی را نیز کاملا فرق میگذاشت. بدین صورت که در فلان موضوع آیا جای استفاده از برهان است یا محل به کارگیری استقراء و وجدان است؟ چنین نبود که در اثبات مدعای خود فقط به وجدانی بودن آن اکتفا کند بلکه در استفاده از وجدان نیز به شیوه خاصی که میتوان آن را روش «انگیزش وجدانی» نام نهاد عمل میکرد؛
بدین معنا که وجدان، محقّق را نسبت به موضوع حساس و هوشیار میکرد. در خلال بحث از منبّهات وجدانی، این نکته در مباحث اصولی شهید کاملا پیداست، به عنوان مثال میتوان به مبعداتی اشاره کرد که ایشان در مورد بشری بودن وضع لغات ـ بنابر نظریههای مشهور اصولیان و نه نظریه خود او ـ ذکر کرده است .
جمع بین روش منطقی و اقناع روانی
از ویژگیهای اندیشه شهیدصدر گرایش منطقی و برهانی در اندیشیدن و در حلّ قضایای علمی توأم با اقناع روانی است و این که این دستاوردهای برهانی هماهنگ ومطابق وجدان بوده و تا حد زیادی قدرت اقناع و اطمینان روانی را نیز در بر داشته باشد. چنین نبود که صرفا نظریهای را بدون دلیل نقل کند یا دلیل آن مصادره به مطلوب باشد، بلکه در هر فرضیؤ علمی ابتدا دلایل و براهین قانع کنندؤ آن را ذکر میکرد. آوردن برهان در هرموضوعی مثل مباحث لغوی یا عقلانی یا عرفی برای او دشوار نبود. این ویژگی آرا و نظریّات، این مکتب و دستاوردهای فکری آن را چنان صبغؤ علمی و منطقی داده که به آسانی نمیتوان آنها را نقد کرد و آنها را قدرت اقناع بیشتر بخشیده و در ابطال نظریات و آرای دیگر تواناتر میسازد ..
همچنین ویژگی یاد شده، این مکتب را قادر به تربیت فکر و اندیشؤ پیروان خود کرده و پایههای آن را بر بنیان منطقی و علمی بنا مینهد و از مناقشات لفظی و درهم ریختگی و تداخل فهمها که اغلب موجب سقوط تحقیقات و پژوهشهای علمی و عقلی است، دور میسازد .درعین حال این فکر برهانی و منطقی چنین نبوده که همیشه متکی به ساختار و اصطلاحات کلیشهای باشد؛ چون گاهی این اصطلاحات کلیشهای باعث به خطا رفتن فکر محقق شده واز واقع دور میشود ونظریاتی را اتّخاذ میکند که وجدان سلیم آنها را ردّ میکند؛به ویژه در مباحث دارای ملاک درونی ووجدانی که نیازمند روش خاصّی در استدلال است .ملاحظه میکنید که او همواره از برهان و ا ستدلال به نتایج وجدانی منتهی میشود و دراین گونه مسائل نزد او برهان با یافتههای وجدان سلیم هرگز متعارض نیست؛ بلکه به عکس، برهان را برای تحکیم و تقویت یافتههای وجدان میآورد. مسأله را در ابتدا با حس درونی و وجدانی درک میکرد و سپس جهت تقویت علمی آن، از برهان و استدلالهای منطقی استفاده میکرد. از این رو محقّق هرگز سختی و سنگینی برهانها و عدم تطابق آنها با ذوق و وجدان را احساس نمی کند؛ یعنی همان مشکلی که بسیاری از فقها واصولیهای متأثّر از روشهای علوم عقلی، در آن قرار گرفتهاند .به عنوان نمونه، میتوان مطلبی را نقل کرد که شهید آن را در مناقشه با نظر سکّاکی در مورد حقیقت معنای مجازی ذکر کرده است؛ چون سکاکی منکر این است که مجاز، استعمال لفظ در غیر معنای موضوعء له باشد؛ بلکه مجاز را نیز استعمال لفظ در معنای حقیقی خود میداند، منتهی آن معنا بر مصداق ادعایی دیگر تطبیق داده میشود. شهیدصدر ادلّؤ برهانی بطلان این نظریه را با دلیل وجدان تأیید کرده است: وجدان حکم میکند به این که اعطای صفات معنای حقیقی به چیزی به صورت ادّعایی گاهی برخلاف قصد متجوّز میباشد؛ مثلا کسی که میخواهد در زیبایی یوسف مبالغه کند و بگوید: «یوسف ماه است» هرگز در ذهنش این نیست که یوسف مانند ماه گرد است و گرنه زیبایی او به عنوان یک انسان، از بین میرود؛ زیرا صفات ماه سبب زیبایی خود ماه است نه چیز دیگربراین اساس مطلبی که سکاکی در مورد مجاز گفته، بیان کاملی برای معنای مجازی نیست .این اندیشه بزرگ توانست براساس جمع بین ویژگی منطقی علمی استدلال از یک طرف و رعایت روش مندی صحیح و هماهنگ با هرعلم از طرف دیگر، در هریک از عرصههای معرفتی و علمی به روش علمی متناسب با طبیعت آن علم بدون تأثیر پذیری از روشهای بیگانه با آن علم را به کار بندد.
جمع بین ذوق فنّی و احساس عقلایی
ذوق یک حسّ درونی در انسان است که براساس آن، زیبایی و هماهنگی امور را درک میکند. ذهنیت عقلایی نیز حس دیگری است که انسان با آن، طبایع و اوضاع و مرتکزاتی را درک میکند که منشأ احکام عرف و عقلا بوده و بسیاری از نظریات و افکار در مباحث مختلف مبتنی برآنهاست؛ مثل مباحث مربوط به قانون و قانون گذاری و
مباحث ادبی . این مباحث غالبا جای بحث و نظر دارد و نمی توان برای آنها استدلال منطقی یا ریاضی یا تجربی آورد؛ بلکه نیازمند ذوق فنیّ و احساس عقلایی وحس عرفی و ادبی است .درمکتب شهیدصدر میبینیم در هر علمی این عرصهها با عرصههای دیگر کاملا متمایز شده اند. در عرصه اول، مسائل علمی را با تکیه برذوق واقع نگر و درک مستقیم عقلایی بررسی میکند؛ او توانست در این عرصه روش مناسبی را ایجاد کند و راههای استدلال ذوقی و عقلایی را تأسیس و قواعد و اصول آن را تقویت کند؛ به خصوص در آن بخش از مباحث فقهی که متکی بر برداشتها و نظریههای عرف یا ارتکازهای عقلایی است، روش فقهی واقع گرایانهای را برای استظهارهای فقهی ابداع کرده است که بر مبنای آن، استظهارها از صرف ادّعای محض یا مصادره به مطلوب خارج شده و به نظریّاتی مستدل و اقناع کننده و بر پایهای واقع گرایانه تبدیل میگردد.
جا دارد به این نکته اشاره شود که بندرت میتوان یافت که در یک شخصیّت علمی هم گرایش به برهان و استدلال منطقی و هم ذوق فنّی و حس عقلایی و عرفی با هم جمع شود؛ چه این که میبینیم علمایی که ممارست با علوم عقلی و برهانی دارند، گاهی نکات دقیق عرفی و ذوقی و عقلایی را رعایت نمی کنند و معمولا آرا و نظریاتشان مبتنی بر آن اصطلاحات برهانی است که بدان عادت کردهاند. به عکس بعضی از محققان علوم ادبی و امثال آنها را میبینیم که صنعت برهان و استدلالهای منطقی را به خوبی اجرا نمی کنند. امّا مکتب شهیدصدر این امتیاز را دارد که بین این دو ویژگی ـکه کمتر با هم جمع میشوندـ تلفیق کرده و توانسته است بین این دو، کاملا سازگاری ایجاد کند و هریک را در جایگاه مناسب خود به کاربرد، بدون این که دچار لغزش یا ناهماهنگی شود .
اندیشهها و نوآوریهای علمی
شهید صدر در افقهای گوناگون علوم اسلامی به کندوکاو، تعمیق، گسترش و یا نقد اندیشههای علمی گذشتگان پرداخت و در گستره دانشهای عقلی و نقلی به ابتکارات و نوآوریهایی دست یازیده است که برخی آنها را اجمالا ذکر مینماییم .
منطق و فلسفه:
بنای معرفتشناسی و نوآوری در مسأله استقراء
شهید صدر در آغاز، معرفتشناسی خویش را منطبق ارسطویی و فلسفه رایج حوزهها دانسته و از آن دفاع میکرده است و بر همین اساس کتاب فلسفتنا را نگاشت ولی در سیر تکامل علمی خود به نظریه جدیدی به نام«مکتب توالد ذاتی»دست یافت که در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء به شرح آن پرداخته است .و از این رهگذر ضمن نقد آرای ارسطوییان در این موضوع، به حل مشکل استقراء، وانبوهی از مسائل منطقی و روش شناختی علمی نوین پرداخت.او با حل مشکل استقراء مسأله سرنوشتساز فلسفه علماز راه اکزیومهایحساب احتمالی باب نوینی را در تحکیم مبانی و مسائل علوم اسلامی گشود که در ادامه بدان اشاره خواهیم نمود .و نیز او بداهت چهار مورد(محسوسات به حس ظاهری، متواترات، تجربیات و حدسیات)از بدیهیات اولیه ششگانه ارسطوییان را انکار کرده و آنها را نظری و قابل اثبات از طریق حساب احتمالات به شمار آورده است.
نقاد چیرهدست فلسفهها الحادی
او با تحقیق درباره فلسفههای مغرب زمین بویژه فلسفه مارکسیسم به نقد عالمانه آنان پرداخت، و در این زمینه کتاب فلسفتنا را به رشته تحریر درآورد که در اندک زمانی، پس از انتشار، شهرت جهانی یافت ، نگارش این کتاب که ده ماه به طول انجامید؛گواه روشن گستردگی دانش فلسفی اوست.نکتهای که اهمیت تلاش فلسفی شهید را صد چندان میکند، این است که او در حوزه نجف که در آن تنها فقه و اصول رواج داشت، به مطالعه ژرف فلسفی و دیگر علوم اسلامی پرداخت و شاگردان خود را تشویق به یادگیری و مطالعه و مباحثه میکرد، روزی سرزده در جلسه مباحثه فلسفه چند تن از شاگردانش، حاضر گشت و آن را بهترین مجالس نزد خدا، توصیف کرد و گفت إنی اعتقد انه لا یوجد الآن مجلس أفضل عند اللّه من مجلسکم هذا الذی تتباحثون فیه فی المعارف الإسلامیة، فأحببت أن أحضر هذا المجالس الذی هو أفضل المجالس عند اللّه 1
شهید صدر در اواخر زندگی خویش شروع به تألیف کتاب فلسفی تطبیقی میان اندیشههای فلاسفه قدیم و جدید نمود و بحث نخست آن«تحلیل ذهن بشر»بود که شهادت فرصت اتمام آن را به وی نداد .
کلام
شهید صدر در استقراء خویش به روش نوینی در اثبات وجود خدا و نبوت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم و بعضی از مباحث کلامی دست یافت و پارهای از مبانی کلامی مورد پذیرش متکلمان و علمای اصول شیعه را مورد تردید قرار داد .
اصول فقه
آرا و نوآوریهای او در«اصول»آن گونه است که میتوان او را، چون شیخ انصاری رحمة اللّه «مؤسس» 3 نامید.او در معالم الجدیده تاریخ علم اصول را بر اساس معیاری زیبا به سه دوره «تمهیدی»، «علمی»، و«کمالی علمی»تقسیم نموده که بر همین مقیاس میتوانیم در مسیر تکامل علم اصول، مکتب اصولی او را چهارمین دوره علم اصول بدانیم 4 .بررسی آثار و نوآوریهای اصولی او گواهی روشن بر این مدعاست.او برای نخستین بار«استقراء»را در شمار عناوین اصولی قرار داد و بر پایه آن آرای نوینی را در مباحث«حجیت عقل عقلا»، «سیره متشرعه»، «حجیت خبر واحد»و...عرضه داشت.او با آگاهی از فلسفه تحلیلی زبان و روش تحلیل فلاسفه زبانی از طریق ترجمه کتابهای راسل، روش تحلیلی را بیش از پیش در اصول به کار گرفت و به ابتکارهای نوینی در مباحثی چون«وضع»، «معانی حرفیه»، «معانی اسمیه»، نائل آمد، وی در مبحث«حجیت قطع»نظر مشهور را که مستند به «قاعده قبح عقاب بلابیان»میباشد را پاسخ گفته و حجیت قطع را مستند به«منجزیّت احتمال»میداند ..
نوآوریهای شکلی شهید صدر رحمة اللّه در علم اصول
ظهور هر گونه ابزار فراتکنولوژی نوین و گسترش بیسابقه علوم در عصر حاضر، سعی دانشمندان علوم گوناگون در استفاده از یادگیری برای انتقال سریع مطالب به ذهن را آشکار میسازداز این قبیل است .ساده نمودن مفاهیم علمی، تنظیم منطقی و روانی مباحث، تدوین کتابهای ویژه گروههای سنی، تعیین مخاطبان و...امروزه دشوار نویسی و عدم رعایت نکتههای جانبی نگارش(از نظر شکل و محتوا)و سردرگم کردن خوانندگان در معنای عبارت، سخت مورد نکوهش بوده و عامل تضییع عمر دانشپژوهان شمرده شده است .در این راستا شهید صدر دو ابتکار راهبردی را مطرح ساخته است .او مسائل اصولی کتابهای علمای اصول را در عین ژرفنگری فاقد ترتیب منطقی میدانست و با دقت فراوان مسائل علم اصول را به نظم منطقی درآورده و بر طبق آن، آثار اصولی خود را نگاشت .
فقه
درخشش او در«فقه»کمتر از«اصول»نیست، او فقه را با روش جدیدی، به افقهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بشر، بسط داد، و اگر زنده میبود با توجه به مبانی نو، آگاهیهای گسترده علمی، ذهن نقّاد و روشن او، انقلابی در«فقه»ایجاد میکرد .
فقه کنونی، به دلیل تقابل نظامهای مادی و الحادی با نظام اسلامی و دور نگه داشته شدن آن از حکومت(توسط ستمگران در سدههای متمادی)و دیگر عوامل درون و برون فقهی، دچار مشکلات عدیدهای است که اگر در برطرف نمودن آن کوشش نکنیم، تداوم حیات آن مشکل میگردد.لذا شهید صدر در مقاله«الاتجاهات المستقبلیة لحرکة الاجتهاد عند الشیعه»بشرح پارهای از آنها پرداخته و گزیده آن این است .هدف اصلی اجتهاد توضیح و تطبیق نظریه اسلام در دو حوزه زندگی فردی و اجتماعی بشر است که در این راستا اجتهاد تنها تطبیق شریعت بر حوزه زندگی فردی را دنبال نمود و به دلیل عزلت سیاسی تطبیق آن بر حوزه زندگی اجتماعی به دست فراموشی سپرده شد.از این رو است که فقیه تصور میکند حوزه فعالیت او همان حوزه اول(تطبیق النظریه فی المجال الفردی و بالقدر الذی یتصل بسلوک الفرد و تصرفاته)است که این ذهنیت، زیانهای فراوانی را بر پیکره فقه وارد ساخت شهید صدر برای رهایی از این مشکل که سدّ بزرگی در راه قانونی و حقوقی شدن فقه شیعه است اندیشههای زیر را در زمینه فقه ارائه داد .به نظر شهید صدر نظم عبارت است از«ایجاد روشی برای تنظیم زندگی اجتماعی در زمینههای اقتصادی، سیاسی، تربیتی و...بر مبنایی خاص، مانند نظام اقتصادی که ایجاد روشی است برای تنظیم حیات اقتصادی جامعه بر طبق عدالت .او عقیده داشت شریعت نظام(سیستم)هدفمند است که هر کدام از اجزاء و دادههای آن جدا از دیگری نیست و تغییر هر کدام در سایر اجزاء مؤثر است و باید بدان، نگرشی نظاموار در دو حوزه زندگی بشر(فردی و اجتماعی)داشت تا بتوان روح اسلام را شناخت.«الاسلام کل لا یتجزأ و أن التطبیق الفردی للنظریة لا یمکن أن ینفصل بحال عن التطبیق الاجتماعی لها»
شهید صدر در انتزاع و ترسیم نظام اسلامی در ساختهای گوناگون کوشید و کتاب اقتصادنا را در شرح نظام اقتصادی اسلام نگاشت و با استفاده از استقراء و حساب احتمالات به ارائه نحوه اکتشاف ملاک نظام پرداخت.شایان ذکر است که بر مبنای شیوه استقرایی، اکتشاف نظام و ملاک آن در فتوای یک فقیه تنها ارزش آمرای داشته و با نگاه تأیید یا عدم تأیید نسبت به نظریه کلی پیشنهادی، بدان نگریسته میشود، بنابراین یک یا چند فتوای مخالف مادام که در تشکیل نظریه مخالف یا تضعیف نظریه پیشنهادی نقش نداشته باشد، اثری منفی در اجتهاد نظریه و نظام مورد نظر ندارد .
تقسیم احکام به ثابت و متغیر و نقش زمان و مکان در تغییر آن
رمز خاتمیت و تداوم پویایی دین، وجود احکام ثابت و متغیر و ترکیب متناسب این دو در پیوند با اهداف مشترک میباشد، شهید صدر نقش زمان و مکان را در تغییر موضوعات و احکام(بویژه منطقه الفراغ)مهم میداند، از این رو میگوید:«بایسته است هر چند صباحی رسالههای عملیه مورد تجید نظر قرار گیرند»، و خود، این کار را با طرح نوینی در الفتاوی الواضحه انجام داد، او با قبول احکام متغیر و دخالت دادن زمان و مکان در تغییر آن و نگاهی نظامگونه به فقه به نظرات جدیدی دست یافت.مثلا احیا اراضی را در زمان معصوم علیه السلاّم که ابزارهای کشاورزی ابتدایی بود عامل تملک میدانست و در عصر کنونی که کشاورزی مکانیزه شده است تملک عامل را منظور نظر ولی امر میداند .یکی دیگر از باورهای شهید صدر این بود که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه علیه السلاّم دارای دو مقام بودند که بر اساس هر یک نصوص و روایاتی از ایشان صادر شده است .
الف-مقام تبلیغ و تشریع احکام
ب-مقام ولایت و امامت
احکام روایات در مقام نخست دائمی و ثابت و در مقام دوم موقت و متغیر است.به دیگر سخن احکام روایاتی که از جنبه مشروعیت شارع صادر شده باشد، دائمی و ثابت و احکام روایاتی که از ناحیه ولایت معصوم علیه السلاّم صادر شده باشد، موقّت و متحول است .ایشان معتقد است در مواردی که اجتهادهای متعددی وجود دارد، مجلس قانونگذاری منتخب مردم میتواند یکی را برگزیند .
اقتصاد
شهید محمّد باقر صدر با شناخت نظامها و سیستمهای اقتصادی معاصر و با آگاهی کامل از مبانی و تئوریهایشان، به نقد عالمانه و واقع گرایانه آنها پرداخت و بر مبنای نگرش کلی به شریعت و فقه، برای نخستین بار خطوط کلی نظام اقتصادی تشیّع را ترسیم کرده
ساختار کلی اقتصاد اسلامی را بر سه اصل«مالکیت مختلط»، «آزادی در محدوده مشخص»و«عدالت اجتماعی»بنیان نهاد و پارهای از قواعد اقتصادی اسلام را با روش استقراء، استخراج نمود.مثلا قاعده«کار در ثروتهای طبیعی اساس و سبب مالکیت آنهاست»را از استقرای احکامی نظیر سببیت احیای زمین و معادن بر مالکیت عامل آن استخراج نموده است .
تفسیر و تاریخ تفسیر
شهید صدر در تفسیر، روش تفسیر موضوعی قرآن را که مزیتهای آن بیش از تفسیر ترتیبی میباشد را انتخاب نمود و در زمینه سنتهای تاریخی در قرآن، مباحث ژرفی داشت، که به همین نام منتشر شده است.او در تاریخ تفسیر نیز نکات بدیعی را یادآور شده است .
تاریخ اسلام
وی از دوره جوانی به تحلیل قضایای تاریخ اسلام پرداخت و در هفده سالگی کتاب تاریخی فدک را به رشته تحریر در آورد، تحقیقات ژرف و گسترده او در این کتاب در آن سن و سال مایه حیرت و اعجاب همگان بود، شاید برای نخستین بار، با ذکر قراین و شواهدی ثابت نمود که خلیفه اول و دوم برای تداوم اندیشه سیاسی خود با انجام اقداماتی زمینه تسلط بنیامیه را فراهم ساختند .او در تاریخ اسلام و تشیع روش تحلیلی را برگزید و در این زمینه سه نکته اساسی را تحلیل نمود .
تعدادی از آثار و تألیفات شهید صدر
- فدک فی التاریخ، اولین چاپ آن 1374 ه.ق.
- غایة الفکر فی علم الاصول، 1374 ه.ق.
- فلسفتنا، 1379 ه.ق.
- اقتصادنا، (دو جلد)1381 ه.ق.
- الاسس المنطقیة للاستقراء، 1391 ه.ق.
- السبک الاربوی فی الاسلام، قبل از اسس چاپ شده است.
- المعالم الجدیدة للاصول، 1385 ه.ق.
- المدرسة الاسلامیة، در دو جزء 1-الانسان المعاصر و المشکلة الاجتماعیة 2-ماذا تعرف من الاقتصاد الاسلامی؟
- بحوث فی شرح العروة الوثقی، چهار جزء آن چاپ شده است، چاپ اولین جزء سال 1391 ه.ق.
- دروس فی علم الاصول، در سه حلقه که حلقه سوم آن در دو جلد است.
- بحث حول المهدی.
- بحث حول الولایة.
- الاسلام یقود الحیاة، که در شش حلقه به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران تألیف نمود.
- لمحة فقهیة تمهیدیة من مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران
- صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی
- خطوط تفصیلیة عن الاقتصاد المجتمع الاسلامی
- خلافة الانسان و شهادة الانبیاء
- منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة
- الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی
- الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر بوده است که بنا بود در چهار جلد تهیه شود ولی موفق به اتمامش نشد.ضمیمه این کتاب دو رساله دیگر ایشان بنامهای المرسل، الرسول، الرساله، و نظرة عامه فی العبادات چاپ شده است.
- موجز أحکام الحج.
- اهل البیت تنوع ادوار و وحدة هدف