علامه شعرانی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 5 - 10 دقیقه)

علامه شعرانی

sheraniاا

 

خاندان علم و تقوا علامة بزرگ شيخ ابو الحسن شعراني، از شخصيتهاي برجسته دانشمندان كم نظير اسلامي قرن چهاردهم هجري است. او بازماندة خانداني از خاندانهاي علم و دانش و تقوا و معنويت بود. و اينك يادي از نياكان پاك او:

  1. ملا فتح الله كاشاني سلسلة نسب ميرزا ابو الحسن شعراني، به دانشمندي بزرگ و قرآن شناسي فرزانه يعني علامه «ملا فتح الله كاشاني» (م 988 ق.) مفسر معروف عصر صفويه مي‎رسد. تفسير «منهج الصادقين» وي به زبان فارسي شهرة آفاق است.
  2. ابو الحسن مجتهد تهراني جد اعلاي ميرزا ابو الحسن شعراني، شيخ ابو الحسن مجتهد تهراني (1200ـ1272 ق.) است. در تهران و سپس اصفهان به تحصيل پرداخت آن گاه عازم عراق شده و در حوزه‎هاي علميه آن ديار نزد بزرگاني چون سيد علي طباطبايي (صاحب رياض) ادامة تحصيل داد و با اجازة اجتهاد به تهران مراجعت كرد.
  3. آخوند غلامحسين: پدر بزرگ ميرزا ابو الحسن شعراني، آخوند غلامحسين، يكي از علماي متقي و فاضل تهران بود. آخوند در سال 1313 ق. در نجف اشرف به خاك سپرده شد.[1]
  4. حاج شيخ محمد تهراني: حاج شيخ محمد تهراني، پدر ميرزا ابو الحسن شعراني عاملي متقي بود. در سال 1346 ق. از دنيا رفت.[2] تولد و تحصيل ميرزا ابو الحسن شعراني در سال 1320 ق. در تهران و در خانواده‎اي روحاني و دانش پرور، به دنيا آمد و پرورش يافت. سواد قرآني را نزد پدر عالمش، شيخ محمد تهراني، آموخت و در حقيقت پدرش نخستين معلم او بود. بعدها كه كمي بزرگ شد وارد مدرسة مروي تهران گشته، به تحصيل پرداخت. ادبيات عرب، فارسي، منطق، فقه، اصول، فلسفه، رياض، و ... را طي سالها آموخت. از معروفترين اساتيد او در حوزة علميه تهران، مي‎توان از آية الله حاج ميرزا مهدي آشتياني نام برد. هم چنين حكيم محقق ميرزا محمود قمي از اساتيد او بود كه مردي زاهد و دانشمند بود.[3] حبيب الله ذو الفنون[4] نيز استاد رياضي ميرزا ابو الحسن شعراني در حوزة تهراني بود. ميرزا ابو الحسن شعراني، در دورة جواني كه حوزة علمية قم تازه تأسيس شده بود، سفري به آن ديار كرد و در محضر اساتيدي مانند‌ آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائري (مؤسس حوزه) حاج شيخ عبد النبي نوري به ادامة تحصيل پرداخت. شعراني 26 ساله بود كه پدر عالم و بزرگوارش را از دست داد. اين حادثه براي او بسيار سنگين بود ولي هرگز ارادة او را در راه سالها كسب دانش و سير در آفاق و انفس براي تحصيل علم و سير و سلوك، سست نكرد. اين بود كه پس از سالها تحصيل در حوزة تازه تأسيس قم، آهنگ حوزة كهن و پر خاطرة نجف اشرف كرد و مدتها در آن جا موفق به بهره‎گيري از محضر اساتيد بزرگ شد. در بين اساتيد حوزة علمية نجف، سيد ابوتراب خوانساري (متوفاي 1346 ق.) بيشتر از ديگران، شعراني را مجذوب خود كرد. سيد ابوتراب خوانساري در بين علماء شخصيت بر جسته‎اي داشت و علاوه بر فقه و معارف شيعه، با فقه اهل سنت نيز آشنا بود.[5] بازگشت شيخ ابو الحسن شعراني پس از تكميل تحصيلات علمي و سير و سلوك عرفاني و عملي، در اوج استبداد رضا خاني، به تهران بازگشت و شروع به تبليغ و تدريس و تحقيق و ادامة سير و سلوك كرد. او خود در اين باره مي‎نويسد: «چون عهد شباب به تحصيل علوم و حف اصطلاحات و رسوم بگذشت ... از هر عملي بهره بگرفتم و از خرمني خوشه برداشتم. گاهي به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب، و زماني به دِراست (تدريس) اشارات (ابن سينا) و اسفارِ (ملاصدرا) و زماني به تتبع تفاسير و اخبار، وقتي به تفسير و تحشية كتب فقه و اصول و گاهي به تعمق در مسائل رياضي و معقول تا آن عهد به سر آمد ... ساليان دراز، شب بيدار و روز تكرار هميشه ملازم دفاتر و كراريس (همراه دفترها و جزوه‎ها) و پيوسته موافق اخلام و قراطيس (همدم قلمها و كاغذها) ناگهان سروش غيب در گوش، اين ندا داد كه علم براي معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت، و طاعت بي‎اخلاص نشود و اين همه ميسر نگردد مگر به توفيق خدا و توسل به اوليا، مشغولي تا چندها. علم چندان كه بيشتر خواني چون عمل در تو نيست ناداني شتاب بايد كرد و معاد را زادي فراهم ساخت، زود برخيز كه آفتاب برآمد و كاروان رفت، تا به قيمتي باقي است و نيرو تمام از دست نشده، توسلي جوي و خدمتي تقديم كن.»[6] آشنايي با زبانهاي متعدد علامه شعراني علاوه بر مهارت كافي در فقه و اصول و تفسير و حديث و فلسفه و رياضي و عرفان و كلام و ...، با چندين زبان ـ غير از فارسي و عربي ـ آشنا بود:
  5. فرانسه: شعراني به زبان فرانسه، كاملاً تسلط داشت و بسياري از كتب علوم اسلامي ترجمه شده به زبان فرانسه را خود مطالعه و با متن اصلي تطبيق مي‎كرد و صحت و سقم ترجمه را تعيين مي‎نمود.
  6. تركي: زبان تركي را مثل زبان مادري مي‎دانست و مي‎خواند و مي‎نوشت.
  7. انگليسي: وي به زبان انگليسي نيز به قدر متعارف و لازم آشنايي داشت.
  8. عبري: شايد شگفت انگيز باشد كه عالمي ديني با آن همه وسعت اطلاعات و اشتغالات در علوم مختلف، به زبان عبري هم تسلط داشته باشد! ايشان اين زبان را از يك روحاني يهودي فرا گرفته بود.[7] شاگردان فرزانه علامه ميرزا ابو الحسن شعراني در مدت عمر پر بركت خويش شاگرداني فرزانه و حكيم و فقيه تربيت كرد. بسزاست به معرفي برخي از آنان بپردازيم.
  9. آية الله ميرزا هاشم آملي (1322ـ1413 ق.) او در شهرستان آمل متولد شد و پس از گذراندن دورة ابتدايي و مقدمات، عازم تهران شد و در نزد شهيد مدرس، سيد محمد تنكابني و شعراني ادامه تحصيل داد. در سال 1345 ق. به قم رفت و دورة عالي فقه و اصول را از آية الله شيخ عبدالكريم حائري و آية الله سيد محمد حجت كوه كمري فرا گرفت و به درجة اجتهاد رسيد. مدتي نيز در نجف در محضر ميرزا حسين ناييني، آقا ضياء عراقي و سيد ابو الحسن اصفهاني ادامة تحصيل داد. او سالها در حوزة علمية قم به تدريس فقه و اصول پرداخت و شاگرداني بزرگ و دانشمند تربيت كرد.[8]
  10. آية الله شيخ عبدالله جوادي آملي از فقها، مفسران و فلاسفة بزرگ معاصر و از اساتيد حوزة علميه قم داراي دهها اثر علمي و فقهي و تفسيري است.[9]
  11. آية الله شيخ حسن حسن زادة آملي حكيم الهي، فقه، رياضيدان، اديب، شاعر و متبحر در نجوم و هيئت، و عارف سالكِ معاصر، كه در آسمان دانش و معرفت هم چون خورشيد مي‎درخشد. ايشان سالها در تهران ازمحضر علامه شعراني در زمينة فقه و تفسير و رياضي و حكمت و عرفان و ... استفاده كرده و بهره‎هاي فراوان برده است و خاطراتي شيرين و شنيدني از آن استاد الهي به ياد دارد.
  12. استاد شيخ محمد حسن احمد فقيه يزدي استاد شيخ محمد حسن احمدي فقيه يزدي، از شاگردان موفق علامه شعراني و از اساتيد حوزة علميه قم است.
  13. علي اكبر غفاري[10] استاد دانشمند علي اكبر غفاري از شاگردان فرزانة علامه شعراني است كه در زمينة تصحيح، تحقيق و طبع آثار حديثي شيعه خدمات ارزنده‎اي انجام دادند.
  14. محدث اُرمُوي (1323 ق ـ1358 ش) [11] استاد علامه مرحوم مير جلال الدين محدث ارموي از شاگردان علامه شعراني بود. در شهر اروميه ديده به جهان گشود و پس از عمري تحصيل و تحقيق و تأليف و تصحيح آثار علمي و ديني گذشتگان، در سال 1358 شمسي در تهران درگذشت. او بيش از هفتاد اثر گران قدر را تصحيح يا تأليف كرده است. يادگارهاي ماندگار آثار قلمي علامه شعراني، بهترين وسيلة شناخت وسعت و عمق علم و دانش و تفكر اوست: الف. تفسير و علوم قرآني: 1. حاشيه بر مجمع البيان (در ده جلد) 2. تصحيح كامل تفسير صافي (در دو جلد) 3. حواشي و تعليقات بر تفسير منهج الصادقين (در ده جلد) 4. مقدمه و حواشي و تصحيح كامل تفسير ابو الفتوح رازي (در دوازده جلد) 5. نثر طوبي، دائره المعارف اصطلاحات قرآن، از الف تا حرف صاد 6. تجويد قرآن 7. طبع و چاپ بيش از 60 نسخة قرآن در اندازه‎هاي مختلف. ب. حديث و روايت: 1. جمع حواشي و تحقيق و تصحيح كتاب وافي اثر مرحوم فيض كاشاني (در سه جلد) 2. تعليقات بر شرح اصول كافي اثر ملا صالح مازندراني، (در دوازده جلد) 3. تعليقات بر وسائل الشيعه (از جلد 16 تا 20) 4. حاشيه بر ارشاد القلوب ديلمي 5. ترجمه و شرح دعاي عرفه سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ، ضميمه كتاب فيض الدموع 6. ترجمه و شرح مفصل صحيفة كامل سجاديه 7. تحقيق و تصحيح جامع الرواة 8. رساله در علم درايه. ج. فقه و اصول: 1. المدخل الي عذاب المنهل، در اصول 2. شرح كفاية الاصول ـ آخوند خراساني ـ 3. شرح تبصره علامة حلي 4. حاشيه كبيره بر قواعد 5. رساله در شرح شكوك صلاة در عروة الوثقي 6. فقه فارسي و مختصر براي تدريس در مدارس 7. مناسك حج با حواشي 9 نفر از مراجع تقليد. د. فلسفه و كلام: 1. شرح تجريد در علم كلام 2. حاشيه بر فصل الخطاب محدث نوري 3. كتاب راه سعادت در اثبات نبوت و رد شبهات يهود و نصارا 4. ترجمه كتاب «الامام علي صوت العدالة الانسانية» با نقدِ لغزشهاي نويسنده (جرق جرداق) 5. تعليقاتي بر كتاب «محمد پيامبر و سياستمدار» نوشتة مونتگمري وات 6. اصطلاحات فلسفي 7. مقدمه و حواشي محققانه بر اسرار الحكم سبزواري هـ. هيئت و نجوم: 1. شرح عمل به زيج (جدولي كه از روي آن به حركات سيارات پي مي‎برند) مبتني بر هيئت جديد 2. تعليقه و مستدرك تشريح الافلاك با اشاره به هيئت جديد 3. هيئت فلاماريون، ترجمه از زبان فرانسه 4. تقاويم (تقويم‎هاي) شبانه روزي. و. تاريخ: 1. ترجمة «نفس المهموم» اثر حاج شيخ عباس قمي 2. مقدمه، تصحيح و تحقيق كشف الغمه 3. مقدمه و تصحيح منتخب التواريخ 4. مقدمه كتاب وقايع السنين خاتون آبادي 5. مقدمه، تصحيح و تعليقات بر كتاب «روضة الشهداء». ز. فنون ديگر: 1. تصحيح كامل و مقدمه و حاشيه بر جلد اول و سوم كتاب «نفايس الفنون في عرابس العيون» اثر محمود آملي از دانشمندان قرن هشتم.[12] وفات علامه ميرزا ابو الحسن شعراني در اواخر عمر دچار ضعف و بيماري قلب و ريه شد و زير نظر پزشك بود. وقتي بيماري‎اش شدت يافت براي معالجه به آلمان برده شد و در بيمارستاني در شهر هامبورگ بستري گرديد. اما معالجات سودي نبخشيد و شايد تقدير چنين بود! ... سرانجام اين عالم عامل و دانشمند كم نظير، پس از هفتاد و سه سال زندگي پر افتخار، در شبِ يك شنبه، هفتم شوال 1393 (12/8/1352) جان به جان آفرين تسليم كرد و دعوت حق را لبيك گفت. روز چهارشنبه، جنازه‎اش به تهران و قبل از ظهر روز پنج شنبه تشييع گرديد و در جوار ملكوتي حضرت عبدالعظيم حسني، روبروي باغ طوطي، به خاك سپرده شد.[13] [1] . همان، ص 24، به نقل از نفس المهموم. [2] . مجلة نور علم، شماره 50ـ51، ص 76. [3] . روزنامة جمهوري اسلامي، 28/11/1371. [4] . دهخدا، ذيل: حبيب الله؛ براي آشنايي با آثار او. ر.ك: الذريعه، آقا بزرگ تهراني، 4/4396 و 401 و 403؛ 8/219. [5] . ر.ك: علماء معاصرين، ملا علي واعظ خياباني، ص 139ـ143؛ معارف الرجال، محمد حرز الدين، ج 3، ص 310. [6] . ترجمة نفس المهموم، ص 2. [7] . مجلة نور علم، ش 50ـ51، ص 94. [8] . روزنامة جمهوري اسلامي، 8/12/71؛ مجلة نور علم، ش 52ـ53، ص 195. [9] . دربارة زندگي ايشان، مراجعه شود به كيهان فرهنگي، ش 9، سال دوم. [10] . ر.ك: كيهان فرهنگي، سال 1365، ش 3. [11] . آثار محدث ارموي در كيهان فرهنگي، آبان ماه 1364، معرفي شده است. [12] . كيهان انديشه، شماره 45، ص 82؛ چهرة درخشان، دكتر قوامي واعظ، ص 30. [13] . مجلة نور علم، ش 50ـ51، ص 86 به بعد.

چاپ   ایمیل