ضرورت و خاستگاه دين از ديدگاه قرآن

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 6 - 11 دقیقه)

بررسي‏ هاي دانشمندان نشان مي‏دهد كه تاريخ بشر با دين آميخته بوده است . (1) اين حقيقت متفكران بسياري را به تامل در راز نياز  به دين و خاستگاه آن فرا خوانده و ديدگاههاي گوناگون پديد آورده است . گروهي با رويكرد الحادي عواملي چون غلبه بر ترس از محيط طبيعي را در پيدايش مذهب مؤثر دانسته و جمعي بر كاركردهاي اجتماعي دين انگشت نهاده‏ اند .

 (2) اما ژرف‏نگري بيشتر انسان را به اين واقعيت رهنمون مي‏سازد كه آگاهي از آغاز و انجام هستي از بنيادي‏ترين نيازهاي بشر است (3) و بيش از همه چيز همين نياز فطري است كه انسان را به سوي دين‏طلبي مي‏كشاند . ما در اين نوشتار برآنيم كه با جستجويي گذرا به برخي آيات قرآن كريم ديدگاه قرآن را در مورد ضرورت و فوايد دين براي انسانها مورد مطالعه قرار دهيم .
1 - از ديدگاه قرآن خلقت انسان داراي هدف خاصي است: خداوند متعال مي‏فرمايد: «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه; (4) اي انسان تو با تلاش و رنج‏به سوي پروردگارت مي‏روي و او را ملاقات خواهي كرد» . آيا غرض از خلقت انسان بهره‏گيري از دنيا بوده تا چند روزي در اين دنيا زندگي كند و مراحلي را بگذراند، به دنيا بيايد، چند روزي كودك باشد، به جواني برسد و بعد پير شود و باز به خاك برگردد؟ اگر غرض از آفرينش انسان اين باشد اين فرض با خلقت‏ حيوانات تمام مي‏شود و ديگر لازم نبود انسان آفريده شود و بر فرض كه انسان براي اين غرض باشد احتياجي به فكر و شعور براي او نبود . لذا اينكه غرض از خلقت انسان تنها بهره‏گيري از ماديات دنيا باشد و انسان به يك زندگي دوراني تن دهد و حركت دوراني داشته باشد، قرآن كريم آن را لغو و بيهوده مي‏شمارد و از تن دادن به چنين زندگي نهي مي‏فرمايد و آن را زندگي ذلت‏بار مي‏شمارد . (5) «و ما الحياة الدنيا الا متاع الغرور; (6) و زندگي دنيا چيزي جز سرمايه فريب نيست‏» . «اعلموا انما الحياة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر في‏الاموال والاولاد; (7) بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجمل‏پرستي و فخر فروشي درميان شما افزون‏طلبي در اموال و فرزندان است‏» .
اين نداي قرآن است كه مي‏فرمايد: «ارضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة فما متاع الحيوة الدنيا في‏الآخرة الا قليل; (8) آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شده‏ايد؟ با اينكه متاع زندگي دنيا در برابر آخرت جز اندكي نيست‏» . و باز مي‏فرمايد: «و فرحوا بالحياة الدنيا و ماالحياة الدنيا في‏الآخرة الا متاع; (9) آنها به زندگي دنيا شاد شدند در حالي كه زندگي دنيا در برابر آخرت متاع ناچيزي است‏» . با توجه به اين آيات معلوم مي‏شود زندگي انسان اگر به خاطر دنيا باشد ارزش ندارد بنابراين غرض از خلقت‏بايد غير از اين باشد و زندگي در دنيا بايد وسيله‏اي براي آن غرض باشد . در اينجا باز به قرآن برمي‏گرديم تا ببينيم غرض از خلقت را چگونه بيان مي‏فرمايد آنجا كه فرمود: «و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون; (10) جن و انس را نيافريديم مگر براي اين كه مرا پرستش كنند» . پرستش چيست؟ راه و رسم آن چگونه است؟ دستوراتي كه بايد مورد اطاعت قرار گيرند و اموري كه از آنها نهي شده‏اند كدامند؟ از كجا بايد آنها را شناخت؟ آيا جز وحي و دين چيز ديگري مي‏تواند پاسخگو باشد؟ حال كه به اين حقيقت دست‏يافتيم كه زندگي انسان بازيچه نيست و خداي حكيم آدمي را چون چارپايان به خود واگذار نكرده است، ناچار بايد از غفلت و بي‏خبري درآييم و به دنبال كشف برنامه‏اي براي تامين سعادت خويش برآييم . در گام اول حس و عقل را در پي‏ريزي همه جانبه‏اي براي زندگي اين جهاني نيز كارآمد نمي‏يابيم چه رسد به اينكه دورنماي زندگي پس از مرگ را ترسيم كند و راه درست زيستن را بنماياند از اين رو توجه به حكمت الهي ما را به منبعي ديگر از معرفت رهنمون مي‏گردد كه در منابع ديني وحي خوانده شده است . (11) امام رضا (ع) مي‏فرمايد: از آنجا كه در آفرينش مردمان و استعدادهاي آنان آنچه به طور كامل به مصالح شان برساند وجود نداشت و آفريدگار برتر از آن بود كه ديده شود و ارتباط مستقيم با وي برقرار گردد
چاره‏اي جز اين نبود كه فرستاده‏اي معصوم ميان او و آدميان ميانجي شود و امر و نهي الهي را به ايشان برساند . (12) يعني دين را براي رسيدن انسانها به سعادت برايشان ارمغان آورد . نتيجه اين مي‏شود كه دين وسيله رسيدن به هدف خلقت و سعادت انسان است . به قول علامه طباطبايي: «فان الدين هو الطريقة المسلوكة ... التي يقصد بها الوصول الي السعادة الحقيقة; (13) دين همان روش پيموده شده‏اي است كه هدف آن رسيدن به سعادت حقيقي است‏» .
2 - قرآن كريم دين را يكي از فطريات انسان مي‏داند و انسانها را به پاسخگويي به اين نياز دروني مي‏خواند: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لاتبديل لخلق الله ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لايعلمون; (14) پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده، دگرگوني در آفرينش الهي نيست اين است كه آيين استوار، ولي اكثر مردم نمي‏دانند» . فطرت و نوع آفرينش انسان او را به دين يعني اصول علمي و عملي در زندگي كه مبتني بر دفع حوايج‏حقيقي انسان هستند هدايت مي‏كند . به عبارت ديگر قوانين تشريعي كه با عمل به آنها سعادت واقعي انسان تامين مي‏شود بر اقتضاي تكوين و خلقت انسان انطباق دارند و مراد از فطري بودن دين همين است . (15) البته اين نياز فطري بر خلاف غرايز طبيعي و حيواني به خودي خود شكوفا نمي‏گردد و بسيار مورد
غفلت قرار مي‏گيرد از اين رو پيامبران همواره پيمان فطرت را ياد آور مي‏شوند و از انسان مي‏خواهند به نداي دروني خويش گوش سپارد . (16) علامه طباطبايي نيز اين توجه به فطرت و غافل نبودن از آن را به لطافت‏خاصي مستدل مي‏سازد و مي‏گويد: حرف فاء كه در اول آيه است مي‏رساند كه كلام در آيه فرع و نتيجه مطالبي است كه در خصوص مبداء و معاد در آيات قبل استفاده مي‏شد و معنايش اين است كه وقتي كه ثابت‏شد كه خلقت و تدبير تنها از آن خداست و او را شريكي نيست و او به زودي خلق را مبعوث نموده به حساب مي‏كشد و نيز معلوم شد كه در آنروز كسي كه از او اعراض كرده باشد و رو به غير آورده باشد راه نجاتي ندارد پس روي دل به سوي دين كرده و ملازم آن باش كه آن همان ديني است كه خلقت الهيه بدان دعوت مي‏كند . (17)
3 - دين فرو نشاننده عطش جاودانگي انسان: ميل به فنا ناپذيري و جاودانگي يكي از نيازهايي است كه در اعماق جان انسان ريشه دارد و ترس از به پايان رسيدن زندگي به شدت وي را مي‏آزارد كساني كه مرگ را پايان حيات انسان مي‏شمارند به پوچ انگاري مي‏رسند و زيستن در اين جهان را بي‏معنا مي‏يابند . تنها دين الهي است كه با تاكيد بر حيات جاويدان انسان و زندگي پس از مرگ
به اين نياز اصيل آدمي پاسخ مي‏گويد و عطش جاودانه زيستن را فرو مي‏نشاند: «و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجري من تحتها الانهار كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل و اتوا به متشابها و لهم فيها ازواج مطهرة و هم فيها خالدون; (18) به كساني كه ايمان آورده‏اند و كارهاي شايسته انجام داده‏اند، بشارت ده كه باغهايي از بهشت‏براي آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاري است . هر زمان كه ميوه‏اي از آن به آنان داده شود . مي‏گويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزي داده شده بود» و ميوه‏هايي كه براي آنها آورده مي‏شود، همه براي آنها يكسانند . و براي آنان همسراني پاك و پاكيزه است و جاودانه در آن خواهند بود .» دانشمندان خدا ناگرا براي زدودن ترس از فنا ناپذيري از دل آدمي بسيار كوشيده‏اند اما توفيق چنداني نيافته‏اند و در سركوب اين گرايش ذاتي انسان ناتوان مانده‏اند اما در نگاه اديان آسماني مرگ آغاز زندگي حقيقي است اين تفسير از مرگ به زندگي معنا مي‏بخشد و خدا باوران را به استقبال عاشقانه از شهادت مي‏كشاند . (19) «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان الهم الجنة; (20) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريداري كرده كه در برابرش بهشت‏براي آنان باشد» .
4 - دين عامل وحدت و يكپارچگي: اديان : توحيدي مظهر وفاق و همبستگي‏اند و بيش از هر عامل ديگر وحدت جامعه را تضمين مي‏كنند قرآن كريم از يك سو مؤمنان اديان ديگر را كه صادقانه به آموزه‏هاي تحريف نشده پيامبرانشان پاي بندند اهل نجات و رستگاري مي‏داند و بدين وسيله مسلمانان را به هم زيستي مسالمت‏آميز با آنان فرا مي‏خواند و از سوي ديگر وحدت جامعه در سايه آموزه‏هاي اسلام را از بزرگترين نعمتهاي خداوند مي‏شمارد . (21) زيرا انسانها هميشه از اختلاف رنج مي‏برند و جوامع بشري در شعله مخالفت‏ها و دشمني‏ها مي‏سوزند و نيروهاي عظيم و امكانات فراوان آنها در اين راه بر باد مي‏رود . اگر اختلافات در بين انسانها از بين برود و نيرو و امكانات شان بجا به كار گرفته شود در نتيجه جهان به سوي ترقي و تكامل گام بر مي‏دارد . «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمة اخوانا و كنتم علي شفا حفرة من النار فانقذكم منها; (22) و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد; و نعمت‏خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او ميان دلهاي شما الفت ايجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شديد و شما بر لبه حفره‏اي از آتش بوديد خدا شما را از آن نجات داد» .
5 - دين تامين كننده عدالت: يكي ديگر از نيازهاي انساني كه جز در پرتو دين باوري برآورده نمي‏گردد نياز به عدالت و دادگري است چه بسيارند ستم پيشه گاني كه در اين دنيا تاوان جنايات خود را نمي‏پردازند و
روزگار را به رفاه و خوشي مي‏گذرانند و در نتيجه بر اندوه و رنج‏ستمديدگان مي‏افزايند . افزون بر اين چه بسا مجازاتهايي دنيوي با ميزان جرم و جنايت تناسب ندارد و عدالت واقعي را برقرار نمي‏سازد . كسي كه دستان خود را به خون هزاران نفر آلوده كرده و انبوه بي‏شماري را معلول و ناتوان ساخته است چگونه مي‏تواند مجازاتي در خور جنايات خويش دريافت دارد؟ اديان الهي با تاكيد بر زندگي پس از مرگ به اين پرسش پاسخ روشني مي‏دهد و در برابر هر ستمي عقوبتي در خور مي‏نهد . (23) «فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره; (24) پس هر كس هموزن ذره‏اي كار خير انجام دهد آن را مي‏بيند و هر كس هموزن ذره‏اي كار بد كرده آن را مي‏بيند» . حاصل كلام اينكه انسان از ديدگاه قرآن تنها از راه دين مي‏تواند به سعادت حقيقي نايل شود و پاسخي قانع كننده به نيازهاي دروني خويش بدست آورد و به عدالت و وحدت اجتماعي دست‏يابد .
پاورقيها:


1) طباطبايي، محمد حسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 3 .
2) شريعتي، محمد تقي، فايده و لزوم دين، ص 23 .
3) مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، ج 1، ص 36 .
4) انشقاق/6 .
5) امين زاده، محمد رضا، انسان در اسلام، ص 66 .
6) آل‏عمران/185 .
7) حديد/20 .
8) توبه/38 .
9) رعد/26 .
10) ذاريات/56 .
11) يوسفيان، حسن، نياز به دين، ص 17 .
12) بحار الانوار، ج 7، ص 40 .
13) تفسير الميزان، ج 7، ص 192 .
14) روم، 30 .
15) خدا گرايي و خداشناسي فطري، سيدمحمد اسماعيل سيدهاشمي، ص 57 .
16) نياز به دين، ص 21 .
17) الميزان (ترجمه مصباح يزدي) ج 16، ص 281 .
18) بقره، 25 .
19) نياز به دين، ص 33 .
20) توبه، 111 .
21) نياز به دين، ص 37 .
22) آل عمران، 103 .
23) نياز به دين، ص 31 .
24) زلزله، 708 .

 

 

منبع:www.seraj.ir

 


چاپ   ایمیل