چکیده
ترجمه کانالی برای داد و ستد اندیشه و مهمترین ابزار ارتباطی و پیشرفت بین ملتها بوده که در آن مهارت و درک درست اندیشهها در کنار امانتداری و پایبندی به سبک اهمیت فراوان مییابد. برای بررسی میزان موفقیت یک ترجمه، نقد ترجمه مورد توجه قرار میگیرد. هدف از نقد و بیان کاستیهای ترجمه کمک به بهبود آن و دوری از خطاها و تلاش برای رفع آنها است. بطلة کربلاء کتاب ارزشمند و سند مهم زندگانی آن حضرت و برخی از حوادث کربلا است. این کتاب اثر یک نویسنده سنی به نام عائشه عبدالرحمان است که آثار خود را با اسم بنت الشاطئ منتشر میکرد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که ترجمه این اثر، با عنوان زینب بانوی قهرمان کربلا، به قلم حبیبالله چایچیان (حسان) و مهدی آیتاللهزاده نایینی را با روش توصیفی ـ تحلیلی نقد کند تا میزان موفقیت مترجمان را بسنجد و خطاهای آنان در ترجمه آن را مشخص کند. این ترجمه در دو بخش محاسن و کاستیها و در دو قسمت کاستیهای محتوایی و شکلی تحلیل شده است.
عنوان مقاله [English]
A Critique on the Translation of the Book Batalata Karbala by Bint al-Shati
نویسندگان [English]
maryam bakhshi 1 ali ghahramani 1 JILA SARVARI 2 1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان 2 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
چکیده [English]
Translation is a channel for exchanging thought and the most important means of communication and development of nations, in which skill and true understanding of the ideas along with accuracy and adherence to style are of great importance. To evaluate the success of a translation, the translation is critiqued. The purpose of criticizing and presenting the shortcomings of the translation is to help to improve it, avoid errors, and try to fix them. Batalata Karbala is a valuable book and an important document of the life of Lady Zaynab and some of the events of Karbala. This book is the work of the Sunni author, Aisha Abd al-Rahman, who published her works under the pen name Bent al-Shati. The present study seeks to criticize the translation of this work, titled “Zaynab, Banuye Qahraman-e Karbala” by Habibollah Chaichian (Hesan) and Mehdi Ayatollahzadeh Naini to evaluate the success of the translators and determine their errors in translating it. This translation has been analyzed in two parts of merits and shortcomings and two sections of content and form deficiencies.
کلیدواژهها [English]
Critique of translation Batalata Karbala Aisha al-Rahman Bent al-Shati Chaichian Ayatollahzadeh Naini
عنوان مقاله
[العربیة]
نقد لترجمة کتاب بطلة کربلاء لبنت الشاطئ
چکیده [العربیة] الترجمة نافذة لتبادل الأفکار وأهمّ وسیلة للتواصل ونقل واکتساب الخبرات والتجارب بین الشعوب، ومما یحظى بأهمیة فائقة فی الترجمة هو المهارة والفهم الصحیح للأفکار، هذا طبعاً الى جانب الأمانة والحرص على نقل وبیان اسلوب النصّ المُترجم. واذا أردنا التعرّف على مدى دقّة ونجاح أیة ترجمة، لا بدّ من طرحها على بساط التقییم والنقد. إن الهدف من النقد وبیان نقاط الضعف فی الترجمة هو النهوض بها وتلافی ما یُحتمل من الأخطاء فیها، مع السعی لرفعها. بطلة کربلاء کتاب قیّم وسند مهمّ یعکس حیاة السیدة زینب ولمحاتٍ من حوادث کربلاء. هذا الکتاب خطّه یراع مؤلّفة من أهل السنّة اسمها عائشة عبد الرحمن وهی تنشر مؤلفاتها باسم مُستعار هو بنت الشاطئ. انتهج بحثنا هذا الاسلوب الوصفی ـ والتحلیلی لنقد الترجمة الفارسیة لهذا الکتاب، التی صدرت تحت عنوان >زینب بانوی قهرمان کربلا<، بقلم حبیب الله چایچیان (حسان) ومهدی آیة الله زاده نائینی، من أجل التعرّف على مدى نجاح المترجمین وتشخیص مواضع أخطاءهما فی الترجمة. جرى تقییم ونقد هذه الترجمة فی بابین، هما المحاسن والمعایب، من حیث الشکل والمحتوى.
کلیدواژهها [العربیة]
نقد الترجمة بطلة کربلاء عائشة عبد الرحمن بنت الشاطئ چایچیان آیة اللهزاده النائینی اصل مقاله مقدمه حضرت زینب، بانوی قهرمان اسلام، در کنار سیدالشهدا و پس از آن در اسارت، مسئولیت بزرگی را بر عهده داشت. ایشان با حضور در بزرگترین نهضت اسلام، با روشنگریهای خود همه را از حقیقت عاشورا آگاه و دستگاه اموی را رسوا کرد. ایشان با غلبه نیروی تفکر و تعقل بر احساس در این واقعه، جریان اسارت را بهخوبی مدیریت کرد و با سخنوری و فصاحت پرده از فسادهای دستگاه ظلم برداشت و با صبر و درایت خود ارزشهای اسلامی را پاس داشت. محمد غالب شافعی، از علمای اهل سنت در مورد حضرت زینب (س) مینویسد:
یکى از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهره که داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آیینه سرتاپانماى رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علىبنابىطالب است که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب شده بود، به حدى که در فصاحت و بلاغت یکى از آیات بزرگ الهى شد و در حلم و کرم و بینایى و بصیرت و تدبیر کارها در میان خاندان بنىهاشم، بلکه در عرب، مشهور شد. او جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزکارى معروف بود (وجدی، 1971: 4/795ـ796).
بدون شک یکی از حوادث مهمی که در طول تاریخ موضوع نگارش اندیشمندان و صاحبان قلم، اعم از مسلمان و غیر مسلمان و شیعه و سنی بوده، واقعه کربلا و نقش حضرت زینب است. از آن زمان تاکنون هزاران کتاب به چاپ رسیده و منبعی برای رهروان و شیفتگان اسلام و امامت شده است. کتابهای متعدد و فراوانی نیز به زبانهای دیگر، از جمله عربی، نگاشته شده که با عنایت مترجمان به فارسی برگردانده شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند. کتاب زینب بطلة کربلاء تألیف عایشه عبدالرحمان، معروف به بنت الشاطئ، بانوی نویسنده مصری است که با ترجمه حبیب چایچیان (حسان) و مهدی آیتاللهزاده نایینی به فارسی برگردانده شده است. این کتاب یکی از معتبرترین کتابهایی است که به قلم یک بانوی نویسنده غیرشیعی نوشته شده و سند محکمی برای حقانیت شیعه و شناخت شخصیت حضرت زینب(س) و واقعه کربلا است.
پیشینه پژوهش کتاب بطلة کربلاء از کتابهای ارزشمند در مورد واقعه کربلا و حضرت زینب (س) است که تا به حال مترجمان مختلفی آن را ترجمه کردهاند؛ ترجمه حبیب چایچیان و مهدی آیتاللهزاده، ترجمه سید رضا صدر و ترجمه سید جعفر شهیدی از آن جملهاند که میزان اهمیت و ارزش کتاب را بیان میکنند. ترجمه چایچیان و آیتاللهزاده با عنوان زینب بانوی قهرمان کربلا، که مورد بحث این مقاله است، تاکنون 20 بار تجدید چاپ شده است، ولی علیرغم این اهمیت، هیچ کدام از ترجمهها نقد و بررسی نشدهاند. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح علمی و ارزش ادبی این کتاب ارزشمند، گامی نو در این زمینه است.
نویسنده و مترجم نویسنده: بنت الشاطئ عایشه عبدالرحمان، بانوی مؤلف و محقق مصری در ادبیات و علوم قرآنی، در 1331ق/1913م در دمیاط مصر متولد شد و در همانجا رشد یافت. او نزد پدرش، که از تربیتیافتگان الازهر بود، ادبیات عربی و قرآن را آموخت. بنت الشاطئ از معدود زنان مسلمان مصری عصر خویش است که در سطوح دانشگاهی شهرت و مقبولیت نسبی یافت. وی در محافل علمی و کنفرانسهای جهانی بسیاری شرکت کرد، استاد میهمان چند دانشگاه در کشورهای عربی بود و بارها در مصر و دیگر کشورهای عربی از آثارش تقدیر شد (طیب حسینی، 1387: 16).
بخشی از شهرت بنت الشاطئ در جهان اسلام، بهویژه در ایران، به سبب نوشتههای او درباره زندگی پیامبر اسلام و زنان خاندان او است. این نوشتهها اگرچه بر استنادهای تاریخی مبتنیاند، پردازش هنری و داستانی دارند که آنها را از تألیفات سیرهنویسی معاصر، چون آثار طه حسین و محمدحسین هیکل، متمایز میکند (دانشنامه جهان اسلام، 1/ 1825). علاوه بر مقالات پراکندهای که در برخی مجلات و روزنامهها نوشته، بیش از 60 عنوان کتاب و رساله کوچک و بزرگ درباره اعجاز قرآن، تفسیر ادبیات عرب، مسائل اجتماعی روز و زندگینامه پیامبر و زنان خاندان او از بنت الشاطئ به جا مانده که علاوه بر التفسیر البیانی للقرآن الکریم، برخی از آثار مهم او عبارتاند از: الاعجاز البیانی للقرآن الکریم و مسائل ابنازرق، مقال فی الانسان، القرآن و التفسیر العصری، تراجمه سیّدات بیت النبوة، القرآن و حریة الارادة، الخنساء، الشاعرة العربیة الأولی، لغتنا و الحیاة.
بنت الشاطئ در دسامبر 1998م از دنیا رفت.
مترجم: حبیبالله چایچیان، متخلص به حسان، شاعر و مرثیهسرای اهل بیت در سال 1302 در تبریز زاده شد. در شش سالگی همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در تهران، در مدرسه ایران و آلمان، به پایان رساند. چایچیان با تشویق مادر به سرودن اشعار در مدح و مرثیه ائمه رو آورد. وی پس از سفر به کربلا فقط به سرودن مدح آل علی همت گماشت و آثار دیگرش را در آتش افکند. اشعار او مورد توجه جامعه مذهبی ایران و پارسیزبانان است و در جمع عزاداران عاشورایی زمزمه میشود. گلهای پرپر، خزان گلریز، باغستان عشق، سایههای غم، ای اشکها بریزید (جلد اول دیوان اشعار)، خلوتگاه راز (جلد دوم دیوان اشعار)، چهل حدیث جالب از حضرت علی بنابیطالب (ع) و جلد سوم دیوان اشعار از جمله آثار او است.
- نقد ترجمه هیچ مترجمی عاری از خطا نیست؛ «مترجم مدام در معرض خطا است و عملاً خطا هم میکند» (خزاعیفر، 1394: 11). به این دلیل، نقد ترجمه میدان وسیعی برای تاخت و تاز منتقدان ترجمه است. هدف از بیان این نکته آن است که وجود چند خطا و نقد آن، از ارزش کار مترجم نخواهد کاست و جسارتی به محضر مترجم محترم نیست. هدف از نقد ترجمه و بیان کاستیهای آن، کمک به بهبود این جریان، دوری از خطا و تلاش برای رفع آنها است. «نقد ترجمه اگر بدون غرض و کینه و با توجه به اصول و چارچوبهای درست آن بهدرستی انجام گیرد و مبتنی بر علم و آگاهی باشد، موجب تحولی شگرف و پیشرفتی چشمگیر میشود» (تقیه، 1384: 53).
«ترجمهای کامل است که مترجم از طریق گزینش و ترتیب مناسب کلمات و معادلیابی ماهرانه، لحنی مناسب به متن اصلی ببخشد. توجه نکردن به اصول صحیح ترجمه به متن اصلی و هم به زیبایی آن لطمه وارد میکند» (سیاوشی، 1391: 60). کاستیهای ترجمه چایچیان و آیتاللهزاده از کتاب بطلة کربلاء با عنوان زینب بانوی قهرمان کربلا به دو دسته محتوایی و شکلی تقسیم میشود:
1ـ1. کاستیهای محتوایی 1ـ1ـ1. رعایت نکردن امانتداری در ترجمه تسلط بر زبان مبدأ و مقصد و آشنایی با موضوع متن اصلی سه شرط لازم برای درستی ترجمه است؛ اما کافی نیست. ترجمه خوب شرایط دیگری نیز دارد که یکی از آنها رعایت امانت است (فقهیزاده، 1389: 25). مترجم نماینده و امین مؤلف است و باید از موضوع و سبک او محافظت کند. این امانتداری باید بهگونهای باشد که اگر مؤلف میخواست کتابش را به زبان ترجمه بنویسد، تفاوت چندانی با آن نمیکرد (معروف، 1383: 47). در ادامه موارد عمده رعایت نکردن امانتداری میآید:
الف) حذف در ترجمه متن امانتی در دست مترجم است. از جمله معیارهایی که میتواند نشاندهنده حسن امانتداری مترجم باشد، نبود حذف و اسقاطهای بیجا در ترجمه است. مترجم تا زمانی که دلیل منطقی برای حذف ترجمه نداشته باشد، نباید به این کار اقدام کند (گیتی، 1392: 142). «مترجم باید در قبال هر کلمهای که از متن اصلی حذف میکند، پاسخگو باشد» (مختاری اردکانی، 1376: 52). حذف نابجا جفا به متن اصلی است؛ حتی اگر در گفتار نویسنده اصلی اطناب وجود داشته باشد، باز هم مترجم حق ندارد که به اختیار خود در آن دخل و تصرف کند (معروف، 1383: 54).
نمونههای زیر از مواردی است که به دلایل مختلف حذف و اسقاطهایی در ترجمه انجام شده و با توجه به اینکه این کتاب یک کتاب و در واقع یک سند تاریخی و مذهبی به حساب میآید، حذف در آن به حوادث تاریخی و سیر آنها لطمه وارد میکند. در این کتاب دو نوع حذف صورت گرفته که به نمونههایی از آن اشاره میشود: حدف واژگان و حذف عبارت.
حذف واژگان ـ فرحبت به وأمنت روعة (بنت الشاطئ، 1406: 652).
ترجمه ارائه شده: زینب نیز به او خوشآمد گفت و امانش داد (چایچیان، 1370: 13).
کلمه روعة به معنای ترس و خوف و وحشت است که حالت زینب را بیان میکند و مترجم با حذف این کلمه ترجمه جمله را ناقص ارائه داده است.
ترجمه پیشنهادی: زینب نیز به او خوشآمد گفت و با ترس و دلهره امانش داد.
ـ و اخوتها العباس و جعفر و عبدالله و عثمان و محمد و ابوبکر (بنت الشاطئ، 1406: 755).
ترجمه ارائه شده: برادرانش عباس و عبدالله و عثمان و محمد و ابوبکر (چایچیان، 1370: 135).
جعفر در بین اسامی قید نشده است و چون این کتاب شرح یک رویداد مهم و یک سند تاریخی است، حذف یک اسم به روند کتاب و همچنین سیر حادثه مذکور در آن آسیب میزند.
ـ فأراها متفانیة فی حب اخیها و بنی اخیها (بنت الشاطئ، 1406: 732).
ترجمه ارائه شده: او را میبینیم که در راه دوستی و محبت برادرزادگانش فانی شده است (چایچیان، 1370: 107).
منظور از واژه «أخیها» امام حسین (ع) است که عشق و علاقه حضرت زینب به او در تمام لحظههای زندگیاش متبلور است و مترجم با حذف این واژه محبت او را نادیده گرفته است.
ترجمه پیشنهادی: او را میبینم که در راه عشق و محبت برادر و برادرزادگانش فانی شده است.
حذف عبارت
- خدیجه بنت خویلد أولی امهات المؤمنین ... انفردت بحبّه و اعزازه خمساً و عشرین سنة لا تشارکها فیه امراة أخری (بنت الشاطئ، 1406: 655).
ترجمه ارائه شده: خدیجه بنت خویلد سرور همسران حضرت، که آنان را امالمؤمنین میگفتند، بود (چایچیان، 1370: 17).
عبارت حذفشده جملهای مهم و کلیدی است که نشان میدهند پیامبر به حضرت خدیجه عشق میورزید و در زمان حیات او همسر دیگری اختیار نکرد؛ اما مترجم با حذف این عبارت، که مؤلف آن را به زیبایی بیان کرده، این منظور را نیاورده است.
ترجمه پیشنهادی: خدیجه بنت خویلد سرور همسران پیامبر (ص)، که به آنان ام المؤمنین میگفتند، بود و او 25 سال یگانه محبوب و عزیز پیامبر (ص) بود و زن دیگری در این عشق و محبت با او شریک نشد.
- وزرع لی فی قلوبهم العداوة بما استعظموا من قبلی حسیناً ... مالی و لابن مرجانة لعنه الله (بنت الشاطئ، 1406: 790).
ترجمه ارائه شده: نهال دشمنی مرا در دلهایشان بکاشت؛ زیرا که کشتن حسین (ع) را به دست من کاری بس بزرگ شمردند (چایچیان، 1370: 176).
این جمله نشانگر پشیمانی و پریشانی یزید از کشتن امام حسین (ع) است و مترجم با حذف این جمله نتوانسته منظور نویسنده را به طور کامل منتقل کند.
ترجمه پیشنهادی: نهال کینه و دشمنی مرا در دلهایشان کاشت؛ زیرا کشتن حسین (ع) را به دست من کاری بسیار بزرگ شمردند؛ مرا به پسر مرجانه چه کار؟ خدا او را لعنت کند.
- اعرف ذلک یا ابی ... أخبرتنی به أمّی کما تهیِّئنی لغدی و لم یجد الاب ما یقول، فأطرق صامتاً و قلبه یخفق رحمة و حناناً (بنت الشاطئ، 1406: 665).
ترجمه ارائه شده: ای پدر، آن را میدانم؛ مادرم از آن خبردارم نموده است تا مرا برای فردا آماده نماید (چایچیان، 1370: 306).
عبارت «لم یجد....» نشاندهنده عکسالعمل حضرت علی (ع) در برابر گفته حضرت زینب (س) است و مترجم با حذف نابجای آن باعث خدشهدار شدن مطلب شده است.
ترجمه پیشنهادی: ای پدر، آن را میدانم؛ مادرم از آن خبردارم نموده است تا مرا برای فردا آماده نماید. پدر جوابی نیافت، پس با سکوت و قلبی که از مهر و محبت میتپید سر به زیر انداخت.
موارد فراوانی از حذف واژه و عبارت در ترجمه وجود دارد که برای رسیدگی به مباحث دیگر، به موارد فوق بسنده میکنیم.
ب) جعل ترجمه و ارائه ترجمه نادرست جعل ترجمه نیز به نوعی میتواند عدم امانتداری در ترجمه به شمار آید؛ زیرا مترجم به دلایل مختلف، از جمله تسلط نداشتن به زبان مبدأ یا فرار از ترجمه، قسمتی را حذف و اضافه میکند یا با تکیه بر حدس و گمان خود، ترجمهای دور از واقعیت و نادرست ارائه میدهد (گیتی، 1392: 144). مثالهای زیر از جمله این موارد در ترجمه مورد بحث است:
ـ قتلت منهم مضری بمضری (بنت الشاطئ، 1406: 700).
ترجمه ارائه شده: با شمشیر از طایفه «بنیمضر» نیز به قتل رسانیدم (چایچیان، 1370: 69).
در این عبارت منظور این است که افراد قبیله بنیمضر به دلیل اختلاف بین خودشان به دست افراد قبیله خود کشته شدهاند؛ اما مترجم منظور نویسنده را متوجه نشده و ترجمهای نادرست ارائه کرده است.
ترجمه پیشنهادی: افرادی از طایفه بنیمضر را به دست همان طایفه به قتل رساندم.
ـ یا رُبَّ هیجا هی خیر من دعة (بنت الشاطئ، 1406: 683).
ترجمه ارائه شده: بسا هنگام که جنگ و جهاد بهتر از ترک آن است (چایچیان، 1370: 52).
دعة به معنای مهربانی، صلحطلبی و ملایمت است که مترجم آن را از «ودع» به معنای ترک و رها کردن در نظر گرفته و ترجمهای نادرست ارائه داده است.
ترجمه پیشنهادی: چه بسا جنگ و نبردی که بهتر از صلح و دوستی است.
ـ والله ما أقدمنی هذا المصیر و قد کنت هاربا منه لا آمن مع أهله (بنت الشاطئ، 1406: 704).
ترجمه ارائه شده: اما به خدا قسم خیال آمدن به این شهر را نداشتیم؛ زیرا به اهل آن ایمان نداشته و از اینجا گریزان و فراری بودم (چایچیان، 1370: 73).
در این عبارت مترجم به کلمه مصیر، که به معنای سرنوشت است، توجه نداشته و عبارت «ما أقدمنی هذا المصیر» را ترجمه نکرده است.
ـ ترقب عن کثب ومیض تلک الثورة التی شبّتها عائشه (بنت الشاطئ، 1406: 694).
ترجمه ارائه شده: از دور نگران فتنهای بود که عایشه برپا کرده بود (چایچیان، 1370: 60).
در این عبارت «کثب» به معنای نزدیک و قرب است و مترجم به اشتباه معنای دور را برای آن به کار برده است. «رقب» نیز به معنای با دقت نگریستن و اشراف داشتن است که مترجم آن را بهاشتباه به نگران ترجمه کرده است. همچنین مترجم «ومیض»، به معنای شعله و جرقه و بارقه، را به فتنه ترجمه کرده و در کل ترجمهای نامناسب ارائه داده است.
ترجمه پیشنهادی: او از نزدیک شراره آتش انقلابی را که عایشه برافروخته بود، با دقت مینگریست.
ـ یجیر علی المسلین أدناهم (بنت الشاطئ، 1406: 653).
ترجمه ارائه شده: حتی کوچکترین افراد مسلمین هم حق دارد کسی را در پناه مسلمین بگیرد (چایچیان، 1370: 14).
گویا مترجم در این جمله ساختار جمله و منظور نویسنده را متوجه نشده است؛ از این رو ترجمهای نامفهوم و نامناسب ارائه داده است.
ترجمه پیشنهادی: بدترین و پستترین آنها (مشرکان) میتوانند به مسلمانان پناهنده شوند.
ـ ام عبدالله بنجعفر «اسما بنت عمیس أخت میمونه ام المؤمنین» (بنت الشاطئ، 1406: 680).
ترجمه ارائه شده: مادر عبدالله بنجعفر اسماء دختر عمیس بود که میمونه همسر امیرالمؤمنین خواهر او بود (چایچیان، 1370: 48).
ام المؤمنین لقبی برای زنان پیامبر (ص) بود و به کس دیگری اطلاق نمیشد. میمونه نیز یکی از زنان پیامبر(ص) بود؛ ولی مترجم بدون توجه به این نکته، ام المؤمنین را همسر امیرالمؤمنین ترجمه کرده است.
ترجمه پیشنهادی: مادر عبدالله بنجعفر اسماء دختر عمیس و خواهر میمونه همسر پیامبر (ص) بود.
1ـ1ـ2. عدم معادلیابی صحیح واژگان معادلیابی بازگویی عبارت متن اصلی با واژهها و عبارات مأنوس و آشنا برای خواننده متن ترجمه است، به این معنا که مترجم موقعیت عبارت متن اصلی را با موقعیتی مشابه در زبان مقصد مقایسه میکند و از خود میپرسد در زبان مقصد چنین مفهومی در چنین موقعیتی چگونه بیان میشود (ناظمیان، 1386: 49ـ50). معادلیابی صحیح واژگان تا آنجا اهمیت دارد که یوجین نایدا «نزدیکترین معادل طبیعی» را در تعریف ترجمه عنوان کرده است (سعیدان، 1387: 24). معادلیابی عنصر واژگانی در زبان مقصد چنان دقت و حساسیتی میطلبد که گاه آن را تا مرز ترجمهناپذیری واژه پیش میبرد. بدیهی است که یافتن برابرهای ترجمه آسان نیست؛ چون مترجم باید به جنبههای دیگری از زبان مثل نوع متن، بار عاطفی و هدف نویسنده متن در زبان مبدأ نیز توجه کند (مسبوق و دیگران، 1394: 19).
به هر حال بیشترین مشکلات ترجمه در دستور زبان نیست، بلکه در مقوله واژگان، یعنی لغات و همایندها و عبارات ثابت یا اصطلاحات است. این مشکلات دو گونه است: الف) آنها را درک نمیکنید؛ ب) در برگرداندن آنها مشکل دارید (پالامبو، 1390: 39). مثالهای زیر از مواردی است که مترجم با بیتوجهی به معادلیابی واژهها، ترجمهای نادرست و نامناسب ارائه داده است:
ـ أما لقد أخذ قضیبک من ثغره مأخذاً لربما رأیت رسول الله (ص) یرشفه (بنت الشاطئ، 1406: 776).
ترجمه ارائه شده: عجبا که چوبدست تو به جایی از دهان حسین (ع) وارد آمد که من بارها دیدهام که رسول خدا (ص) آنجا را میمکید (چایچیان، 1370: 159).
«رشف» به معنای جرعه جرعه نوشیدن و قورت دادن است و ترجمه آن به مکیدن ترجمهای نادرست و نامناسب است؛ چراکه مرجع ضمیر «ـه» در یرشفه دهان امام حسین (ع) است و مکیدن دهان توسط پیامبر (ص) از لحاظ فرهنگی معادل خوبی نیست.
ترجمه پیشنهادی: با چوبدستیات جایی از دهان او را میزنی که بارها دیدهام رسول خدا (ص) به آنجا بوسه میزد.
ـ یوم حاول عمر بن الخطاب أن یقتحم بیت الزهراء کی یحمل علیاً علی البیعه لابیبکر (بنت الشاطئ، 1406: 668).
ترجمه ارائه شده: روزی که عمر بنخطاب قاهرانه وارد خانه زهرا (س) شد تا علی (ع) را برای بیعت با ابوبکر همراه خود ببرد (چایچیان، 1370: 36).
فعل «اقتحم» به معنای حمله کردن و یورش بردن است؛ اما به قاهرانه، یعنی پیروز و غالب، ترجمه شده و با توجه به اینکه این عبارت بیان وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) و خلافت ابوبکر و نحوه برخورد با آن است، ترجمه درست از اعتبار و اهمیت ویژهای برخوردار است.
ترجمه پیشنهادی: روزی که عمر سعی کرد به زور وارد خانه حضرت زهرا (س) شود تا علی (ع) را برای بیعت با ابوبکر با خود ببرد.
ـ و قلوبهم تحف بالسیدة الوالدة اجلالاً و محبةً و السنتهم تلهج لها بالدعاء الحار (بنت الشاطئ، 1406: 651).
ترجمه ارائه شده: در حالی که قلوب آکنده از محبت و احترام ایشان بر گرد آن مادر گرامی طواف نموده و زبانشان به دعاگویی او مشغول بود (چایچیان، 1370: 11).
در این جمله فعل «حفی» به معنای خوشآمدگویی و تبریک است و طواف کردن ترجمه مناسبی برای آن نیست؛ زیرا تبریک و شادباش برای تولد است و از لحاظ فرهنگی، طواف کردن معادل مناسبی برای این موقعیت نیست.
ترجمه پیشنهادی: در حالی که قلبهای لبریز از احترام و محبتشان به آن مادر بزرگوار تبریک میگفت و زبانشان به دعاگویی گرم او مشغول بود.
ـ لم یکونوا فی ذلک الظن سذجاً أو غافلین (بنت الشاطئ، 1406: 789).
ترجمه ارائه شده: این گمان از راه مبالغه یا نادانی نبود (چایچیان، 1370: 175).
«سذجاً و سذاجه» به معنای سادهلوحی، سادگی و بیاطلاعی است و واژه مبالغه معنای صحیح و مناسب آن نیست.
ترجمه پیشنهادی: این گمان آنها از روی سادهلوحی یا نادانی نبود.
1ـ1ـ3. انتقال نامأنوس و نامتعارف انتقال در ترجمه به معنای فرایند منتقل کردن کلمهای است از زبان مبدأ به زبان مقصد (نیومارک، 1382: 103). «مترجم در صورتی که بخواهد کلمهای را از زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال دهد باید به این نکته توجه داشته باشد که آیا معنای واژه انتقالیافته به همان اندازه که در متن مبدأ برای مخاطب روشن و مأنوس است، در ترجمه نیز چنین خواهد بود یا خیر» (گیتی، 1392: 147).
یکی از اصول ترجمه، دقت در گزینش واژگان صحیح و پرهیز از بهکارگیری واژگان نامأنوس است؛ زیرا متن ترجمه نباید از متن اصلی دشوارتر باشد. از این رو مترجم باید واژگانی را انتخاب کند که در زبان مقصد رایج و گویا باشد؛ زیرا بهرهگیری از واژگان نامأنوس در متن ترجمه موجب گنگی آن و سردرگمی خواننده خواهد شد. مترجم افزون بر ترجمه همه واژگان متن اصلی، باید بکوشد بهترین و رساترین معادل را برای آنها بیابد و آنها را در متن ترجمه به کار برد (فقهیزاده، 1389: 16).
در ادامه به نمونههای استفاده از واژههای عربی در ترجمه فارسی و ترجمه و انتقال نامتعارف، نامفهوم و نامأنوس در ترجمه چایچیان و آیتآللهزاده اشاره میشود:
ـ ای خوف غامض قد غزا قلبها الخلی (بنت الشاطئ، 1406: 667).
ترجمه ارائه شده: که میداند که در آن هنگام چه دهشت نامفهومی به قلب بیآلایش او روی آورده شده بود (چایچیان، 1370: 33).
کلمه «دهشت» عربی و به معنای حیرت و تعجب است؛ بنابراین استفاده از آن در زبان فارسی صحیح نیست و معادل مناسبی برای کلمه خوف به شمار نمیرود. همچنین فعل «قد غزا» به «روی آورده شده» ترجمه شده که با اسلوب ساختاری زبان فارسی متناسب نیست.
ترجمه پیشنهادی: چه کسی میداند که در آن زمان چه ترس مبهمی به قلب بیآلایش او روی آورده بود.
ـ قاتل زید برایة الرسول حتی مزّقته رماح القوم فأخذها جعفر (بنت الشاطئ، 1406: 680).
ترجمه ارائه شده: آنگاه جعفر رایت را به دست خویش گرفت (چایچیان، 1370: 47).
رایة کلمهای عربی به معنای پرچم است که مترجم به اشتباه عین همان واژه، که برای مخاطب متن مقصد واژهای نامأنوس است، را به متن مقصد انتقال داده است.
ترجمه پیشنهادی: جعفر پرچم را به دست گرفت.
ـ أجل هی زینب التی جعلت من مصرع اخیها الشهید مأساة خالدة (بنت الشاطئ، 1406: 800).
ترجمه ارائه شده: آری زینب بود که از واقعه شهادت برادرش سرگذشتی المانگیز و جاودانی بر جای نهاد (چایچیان، 1370: 191).
واژه «ألم» عربی و به معنای درد است؛ بنابراین ترجمه «مأساة» به المانگیز صحیح نیست.
ترجمه پیشنهادی: آری زینب بود که از واقعه شهادت برادرش یک تراژدی جاودان بر جای نهاد.
ـ ما أجرأهم علی الله و علی انتهاک حرمة رسول الله (ص) (بنت الشاطئ، 1406: 754).
ترجمه ارائه شده: آیا چه چیزی آنان را این چنین بر خدا و از بین بردن حرمت پیامبر خدا (ص) گستاخ نموده است (چایچیان، 1370: 133).
ـ فما عذرنا إلی ربنا و عند لقاء نبینا (بنت الشاطئ، 1406: 796).
ترجمه ارائه شده: آیا عذر ما در پیشگاه پروردگار و هنگام دیار پیغمبرمان چه خواهد بود (چایچیان، 1370: 184).
واژه «آیا» در این عبارتها نه در متن مبدأ وجود دارد و نه متن مقصد چنین اقتضایی را ایجاب میکند؛ بنابراین آوردنش در اینجا اضافی است و آمدن دو اسم استفهام در یک عبارت باعث نامأنوس شدن آن میشود.
1ـ1ـ4. ترجمه تحتاللفظی در ترجمه تحتاللفظی، مترجم برای هر واژه از زبان مبدأ، واژهای از زبان مقصد انتخاب میکند. در این نوع ترجمه، مترجم هیچگونه تغییری در معانی واژگان و ساختار دستور زبان مبدأ ایجاد نمیکند و به دستور زبان مقصد و معنای دوم کلمات و اصطلاحات بیتوجه است. «این نوع ترجمه اغلب به دلیل نارسا بودن نسبت به سایر انواع ترجمه از مقبولیت کمتری برخوردار است» (معروف، 1383: 13)؛ زیرا «ترجمه تحتاللفظی در پارهای موارد گنگ و رمز ناگشوده است و ارزش ارتباطی آن ناچیز است» (امامی، 1376: 25). یوجین نایدا و چارلز تیبر در کتاب ترجمه در نظر و عمل مینویسند: «بهترین ترجمه آن است که ترجمه به نظر نیاید» (رابینسون، 1380: 201). ترجمه تحتاللفظی در واقع همان زبان ترجمهوار است که مترجم باید سعی کند از آن بپرهیزد.
در ترجمه بطلة کربلاء نیز مواردی از ترجمه تحتاللفظی وجود دارد که به چند مورد اشاره میشود:
ـ لکنهم مضوا عنه واحداً فی أثر واحد (بنت الشاطئ، 1406: 757).
ترجمه ارائه شده: اما هر یک از ایشان در پی دیگری از پیش او میگذشتند (چایچیان، 1370: 137).
این عبارت واژه به واژه ترجمه شده که در نتیجه ترجمهای ناخوشایند ارائه شده است.
ترجمه پیشنهادی: اما آنها به دنبال هم از مقابل او میگذشتند.
ـ فلطمت الاخت وجهها و صاحت (بنت الشاطئ، 1406: 744).
ترجمه ارائه شده: خواهر لطمه به صورت خویش زد و فریاد کشید (چایچیان، 1370: 121).
لطمه زدن به صورت در هنگام مصیبت واژهای نامناسب است و در زبان فارسی کاربرد ندارد؛ بنابراین بهتر است به جای آن از واژه چنگ زدن استفاده شود.
ترجمه پیشنهادی: زینب به صورتش چنگ زد و فریاد کشید.
ـ لیس لک الویل یا اخیه (بنت الشاطئ، 1406: 745).
ترجمه ارائه شده: ای خواهر شری برای تو نیست (چایچیان، 1370: 121).
در این عبارت علاوه بر ترجمه تحتاللفظی، واژه ویل که به معنای غم و اندوه و مصیبت است، اشتباه ترجمه شده است.
ترجمه پیشنهادی: وای بر تو نیست ای خواهرکم.
ـ تلتفت زینب وراءها مرة و مرتین (بنت الشاطئ، 1406: 734).
ترجمه ارائه شده: زینب یک بار و چند بار به پشت سر خویش نظر میافکند (چایچیان، 1370: 109).
این عبارت ترجمه واژه به واژه است که مطابق اسلوب زبان فارسی نیست.
ترجمه پیشنهادی: زینب بارها به پشت سرش نگاه کرد.
1ـ1ـ5. عدم معادلیابی دستوری (خطاهای صرفی و نحوی) یکی از وظایف مترجم توجه به صرف و نحو عربی و در نظر گرفتن متن ساختار زبان مبدأ و مطابقت دادن با ساختار زبان مقصد است. در حقیقت «نظریه ترجمه بر سه پایه استوار است: 1. انتقال پیام؛ 2. معادلیابی واژگانی؛ 3. معادلیابی دستوری» (ناظمیان، 1381: 61). رعایت نکردن معادلیابی دستوری علاوه بر وارد کردن ساختهای نامأنوس به زبان مقصد، از روانی و شیوایی نثر میکاهد (همان: 70).
به نمونههایی از خطاهای صرفی و نحوی موجود در ترجمه مورد بحث اشاره میشود:
ـ ثم لم ترها المدینه بعد ذلک أبداً (بنت الشاطئ، 1406: 785).
ترجمه ارائه شده: بعد از آن دیگر مدینه را به چشم ندید (چایچیان، 1370: 170).
در این جمله «مدینه» نقش فاعل را دارد که مترجم، هرچند مفهوم را رسانده، آن را به صورت مفعول ترجمه کرده است. در این جمله نویسنده از صنعت تشخیص استفاده کرده که با بیتوجهی مترجم، این نکته بلاغی از بین رفته است.
ترجمه پیشنهادی: بعد از آن مدینه هرگز او را ندید.
ـ لا والله لا عذر دون أن تقتلوا قاتله و الموالین علیه او تقتلوا فی طلب ذلک (بنت الشاطئ، 1406: 796).
ترجمه ارائه شده: به خدا سوگند که عذری نخواهد بود، مگر اینکه قاتلین حسین (ع) و یاران آنها را بکشید و یا در راه رسیدن به این مقصود به مبارزه برخیزیم (چایچیان، 1370: 184).
در این عبارت خطاهای صرفی و نحوی متعددی وجود دارد:
قاتل مفرد به صورت جمع ترجمه شده است؛
ضمیر «ـه» جمع ترجمه شده است؛
فعل «تقتلوا» علاوه بر اشتباه معنایی، باید برای صیغه «جمع مذکر مخاطب» و مجهول به کار رود که در ترجمه برای متکلم مع الغیر استفاده شده است.
ترجمه پیشنهادی: به خدا قسم هیچ بهانهای ندارید، جز اینکه قاتل حسین و یاریکنندگان او را بکشید یا در راه رسیدن به این هدف کشته شوید.
ـ إنما الأمر إلی الجلیل (بنت الشاطئ، 1406: 747).
ترجمه ارائه شده: کارها به دست خدای جلیل است (چایچیان، 1370: 125).
«إنما» از ادات حصر است که معادل ترجمه آن در فارسی «فقط» و «تنها» و الفاظ مشابه آنها است.
ترجمه پیشنهادی: کارها فقط به دست خدای بزرگ است.
ـ انطلقت من الدار خارجة تعدو فی ذعرٍ (بنت الشاطئ، 1406: 763).
ترجمه ارائه شده: سراسیمه از خانه بیرون رفت (چایچیان، 1370: 142).
«ذعر» به معنای ترس و وحشت است و تعدو از ریشه «عدو» به معنای دویدن. «تعدو فی ذعر» جمله حالیه برای بیان حالت زن پس از دیدن سر مبارک امام حسین(ع) است که مترجم با حذف جمله حالیه نتوانسته منظور دقیق نویسنده را بیان کند.
ترجمه پیشنهادی: به سرعت از خانه خارج شد در حالی که وحشتزده میدوید.
1ـ1ـ6. ترجمه نادرست عددها در ترجمه چایچیان و آیتاللهزاده از بطلة کربلاء مواردی از ترجمه نادرست عددها وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
ـ غربت شمس العاشر من المحرم سنة احدی وستین (بنت الشاطئ، 1406: 758).
ترجمه ارائه شده: وقتی که آفتاب عاشورای محرم سال 71 هجری غروب کرد (چایچیان، 1370: 138).
ترجمه پیشنهادی: وقتی که خورشید روز دهم محرم سال 61 هجری قمری غروب کرد.
ـ قصه ثلاثه و سبعین شهیداً ثبتوا ساعات ذات عدد امام اربعة آلاف (بنت الشاطئ، 1406: 759).
ترجمه ارائه شده: سرگذشت هفتاد و دو نفر شهیدی که ساعتها در مقابل چهارهزار نفر پافشاری نمودند (چایچیان، 1370: 140).
در این عبارت «ثلاثه و سبعین» به معنای 73 شهید و منظور مؤلف امام حسین (ع) و 72 یار او است که مترجم با توجه به زمینه ذهنی از شهدای کربلا، آن را بهاشتباه به 72 نفر ترجمه کرده است. ضمن آنکه واژه نفر از شیوایی ترجمه کاسته است. همچنین «پافشاری کردن» معادل خوبی برای «ثبتوا» نیست و بهتر بود مترجم از کلمات «مقاومت و ایستادگی» استفاده میکرد.
ترجمه پیشنهادی: داستان هفتاد و سه شهیدی که ساعتها در مقابل چهار هزار نفر ایستادگی کردند.
1ـ1ـ7. رعایت نکردن وحدت رویه مترجم باید رعایت وحدت رویه و سبک یکسان در ترجمه را مدنظر داشته باشد. ارائه ترجمههای متفاوت برای یک واژه، بدون اینکه تفاوت معنایی داشته باشد، از خطاهای ترجمه است. به برخی از نمونهها در ترجمه مورد بحث اشاره میکنیم:
ـ تبقی الأرامل و الثواکل (بنت الشاطئ، 1406: 782).
ترجمه ارائه شده: بیوهزنان و یتیمان باقی میمانند (چایچیان، 1370: 167).
ـ فلم یترک سوی هذه البقیة التعسة من الصبیة الیتامی و النسوة الثواکل (بنت الشاطئ، 1406: 782).
ترجمه ارائه شده: و از آنان به جز چند نفر دختر یتیم و زنان داغدیده محنتزده کسی را باقی نگذاشت (چایچیان، 1370: 166).
مترجم در این دو جمله ترجمههای متفاوتی را برای واژه «ثواکل» ارائه داده است. ثواکل جمع «ثکلی» از ریشه ثکل به معنای «زنان داغ فرزند دیده» است؛ ولی مترجم در جمله نخست آن را به معنای یتیمان به کار برده است.
ترجمه پیشنهادی: بیوهزنان و زنان داغدیده باقی میمانند.
ـ تحرکت القافلة من جدید واجمة مسیرة (بنت الشاطئ، 1406: 737).
ترجمه ارائه شده: بار دیگر کاروان به حرکت درآمد؛ حرکتی که اختیاری نبود (چایچیان، 1370: 123).
ـ کانت المدینه فی تلک الفتره واجمة تترقب أبناء سبط الرسول (بنت الشاطئ، 1406: 780).
ترجمه ارائه شده: مدینه در آن ایام آرامش بعد از طوفان را داشت و با سکوت غمانگیزی در انتظار رسیدن اخبار از نواده پیغمبر (ص) بود (چایچیان، 1370: 164).
«واجمة» یعنی کسی یا چیزی که در اثر ترس خاموش، گرفته، اخمو و ساکت باشد که مترجم دو معنای متفاوت برای آن ارائه داده و در جمله نخست بهاشتباه آن را «اختیاری» ترجمه کرده است.
1ـ2. کاستیهای شکلی 1ـ2ـ1. نداشتن انسجام واحد در ساختار کتاب مترجم محترم در این کتاب سبک واحدی را رعایت نکرده است. اشعار و نقل قولهایی در متن اصلی وجود دارد که مترجم ترجمه برخی از آنها را همراه با اصل جمله عربی آورده و در برخی از موارد فقط به ذکر ترجمه بسنده کرده است. این روال از آغاز تا پایان کتاب وجود دارد؛ از جمله صفحات 39، 41، 48، 50، 54، 59، 67، 68، 69، 73، 75، 76، 78، 95، 104، 110، 116، 118، 122، 124، 125، 132، 133، 137، 139، 143، 145، 152، 155، 156، 165، 176 و 187.
1ـ2ـ2. ترجمه نکردن پاورقیها مترجم باید تمام قسمتهای کتاب را ترجمه کند و حذف هر قسمتی از آن، وفادار نبودن به مؤلف و دریغ مطالب مفید از خواننده کتاب است. در این ترجمه، مترجم چند مورد از پاورقیهای کتاب، از جمله صفحه 787 و 793، را ترجمه نکرده است.
2ـ2ـ3. رعایت نکردن ساختار شکلی کتاب
پاراگرافبندی و ترتیب مطالب در این ترجمه با متن اصلی اثر یکسان نیست، به طوری که اگر خواننده برای یافتن مطلبی از یک پاراگراف متن مبدأ به متن مقصد مراجعه کند، آن را بهراحتی نخواهد یافت؛ پایبند نبودن مترجم به ساختار شکلی کتاب باعث سردرگمی مخاطب میشود.
- محاسن ترجمه این ترجمه، با وجود خطاهایی که دارد، از متنی روان و شیوا برخوردار است. علاوه بر این، با توجه به اینکه مؤلف کتاب از اهل تسنن است، در مواردی که مطالب متن اصلی با عقیده یا روایات شیعی اختلاف داشته یا نیازمند شرح و تفسیر بوده، مترجم در پاورقی برای آن شرح و توضیح نوشته است که از جنبههای مثبت و مهم کتاب به شمار میآید.
دیگر مزیت این ترجمه این است که در ابتدای هر فصل و متناسب با عنوان آن، اشعاری را آورده که به زیبایی کتاب افزوده است. سراینده این اشعار یکی از مترجمان کتاب، آقای حبیبالله چایچیان معروف به حسان، از شاعران و مداحان اهل بیت است.
نتیجهگیری هدف از نقد ترجمه و بیان کاستیهای آن، کمک به بهبود این جریان، دوری از خطاها و تلاش برای رفع آنها است. کاستیهای کتاب زینب بانوی قهرمان کربلا ترجمه بطلة کربلاء به دو دسته محتوایی و شکلی تقسیم میشوند: کاستیهای محتوایی عبارتاند از: رعایت نکردن امانتداری در ترجمه که موارد عمده آن از این قرارند: 1. حذف در ترجمه؛ 2. جعل ترجمه و ارائه ترجمه نادرست؛ 3. عدم معادلیابی صحیح واژگان؛ 4. انتقال نامأنوس و نامتعارف؛ 5. ترجمه تحتاللفظی؛ 6. عدم معادلیابی دستوری؛ 7. ترجمه نادرست عددها و 8. رعایت نکردن وحدت رویه. کاستیهای شکلی نیز عبارتاند از: 1. نداشتن انسجام واحد در ساختار کتاب؛ 2. ترجمه نکردن پاورقیها و 3. رعایت نکردن ساختار شکلی کتاب.
از محاسن این ترجمه میتوان به این نکات اشاره کرد: 1. ترجمه این کتاب از متنی روان و شیوا برخوردار است؛ 2. با توجه به اینکه مؤلف کتاب از اهل تسنن است، در مواردی که مطالب متن اصلی با عقیده یا روایات شیعی اختلاف داشته یا موردی نیازمند شرح و تفسیر بوده، مترجم در پاورقی برای آن شرح و توضیح نوشته است؛ 3. یکی از مترجمان، که از شاعران از اهل بیت است، برای ابتدای هر فصل و متناسب با عنوان آن اشعاری را سروده است.
نویسندگان
مریم بخشی 1 علی قهرمانی 1 زیلا سروری 2 1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
2 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان