با کمی تامل در می یابیم، آنچه موجب شکل یافتن فرقه گمراه خوارج در عصر خلافت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(سلام الله علیه)شد، دسیسه های معاویه پسر ابو سفیان و نیرنگ های پی در پی دهاة اربعة(*)که در زمره آنان عمرو بن عاص قرار داشت، بوده است، چرا که معاویه بن ابی سفیان سر سخت ترین دشمنی است که اسلام به خود دیده و در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود، که نخست قرار بر اعدام او بود، لیکن با پا در
خوارج
چکیده
چکیده در جریان حکمیت پیکار صفین، خوارج دستکم دو اشکال به امام علی7 برای پذیرش حکمیت وارد میکردند: نخست با استدلال به آیه «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» حکمیت را در صلاحیت بندگان خداوند نمیدانستند؛ دوم اینکه امام7 را متهم به انتخاب دو حَکم غیرعادل میکردند. از استدلال امام علی7 به آیه 35 سوره نساء ـ که مبتنی بر روش تفسیر قرآن به قرآن بود ـ در پاسخ به شبهه نخست روشن میشود که آیه مورد استناد خوارج، اولاً دارای حصر اضافی و مجازی است؛ ثانیاً عام است و با آیه 35 سوره نساء تخصیص میخورد؛
بی تردید اصلی ترین مشکل و گرفتاری مسلمانان در عصر حاضر، موضوع تکفیر است. امروز عدهای از مسلمانان به جای پرداختن به مسائل بزرگتر و مهم جهان اسلام بر طبل تکفیر هم مسلکان خویش می کوبند و به بهانه های گوناگون، آنها را کافر و مشرک می خوانند و سپس با استفاده از افراد نا آگاه به آموزه های دین مقدس اسلام و شرایط و اوضاع جهان، خشن ترین نوع رفتار را در کشتن این مسلمانان انتخاب می کنند که در تاریخ بشریت، کمتر نمونه ای برای آن می توان یافت و به نظر می رسد که این گروه، دغدغه ای جز تکفیر فرقه
اصل مقاله
«خوارج به سبب جهل شان بر خود تنگ گرفتند. دین فراخ تر از آن است که آنان فکر مى کنند».[1] امام باقر(ع)
اشاره
آنچه نویسنده را بر آن داشت تا درباره فرقه هاى خوارج (غیر از اباضیه)[2] دست به قلم گرفته و گزارشى دقیق را از تاریخ و عقاید آنان به رشته تحریر در آورد، نبودِ متنى جامع و علمى در این زمینه به زبان هاى فارسى و عربى است. در موارد متعدد براى ارجاع طلاب و دانشجویان به اثرى که در عین اختصار، علمى بوده، تمام فرقه هاى مهم خوارج را در بر گیرد، راهى جز ارجاع به متون تفصیلى تاریخى یا آثار
سلفیگری ایرانی نام جریانی است که از اواخر دوران مشروطه - به ادعای خود - با هدف ضدیت با خرافات ایجاد شد که طبعاً با تعریف خرافه از نگاه افراد مختلف، متفاوت بود. از این جریان با عناوینی چون جریانهای تجدید نظر طلب در عقاید شیعه یا گرایشهای شبه وهابیت در شیعه نیز یاد میشود. این جریان دعوی اصلاحگری در دین و عقاید شیعه را داشت؛ اما در این میان، برخی از چهرهها، در انتقاد بسیار تندروی کردند؛ بهحدی که در جریان به ظاهر اصلاحطلبانه، به بازگشت از دین و در نهایت به ارتداد رسیدند. عدّهای نیز تنها