نزاع معتزله و اهل حدیث

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 3 - 5 دقیقه)

کسانی به ظواهر قرآن و حدیث – به ویژه حدیث – بسنده کرده آن را میزان درستی ونادرستی اندیشه ها معرفی کردند. در برابر، گروهی دیگر به عقل اعتنای بیشتری کرده،آن را ملاک اصلی در اجتهاد و اندیشیدن در منابعی چون قرآن و حدیث قرار دادند. نگاهیبه سیر اندیشه ها در دنیای اسلام نشان می دهد که در هر دو زمینه، افراط و تفریطهاییصورت گرفت و به دوری از قرآن و حدیث از یک سو و بی اعتنایی دیگران به عقل از سویدیگر منجر شد. اگر بر دو روشن اندیشیدن بالا، یعنی تکیه بر عقل یا نقل، بحث عرفان و تصوف راضمیمه کنیم، راه برای پیدایش گروه سومی که به عارف یا صوفی شهرت دارند، باز می شود.این مساله نیز از قرن دوم به بعد وارد میدان مبارزه با سایر گروه ها شد. در این جاهم روشی نو در اجتهاد دینی مطرح بود که بیشتر از زاویه کنکاش در نفس و تصفیه وتزکیه و درونگری به دنبال کشف قضایای دینی و تجربه حضوری آنها بود. در فرهنگ و تمدناسلامی، صدها نحله صوفی پدید آمد که از شرقی ترین نقاط دنیای اسلام تا غربی ترین آندر مغرب افریقا دامن گسترده اند. این اختلاف در روش دست یابی به واقعیت سبب بروز فرقه های مختلفی شد که بسته بهحمایت حکومت، و نیز زمینه های مردمی و تبلیغات گروهی خودشان، هر کدام در زمانی ومکانی قدرتی به دست می آوردند.

دو گروه مهم در اواخر قرن دوم و طول قرن سوم و بعد از آن، معتزله یا طرفدارانعقل و اهل حدیث بودند. حکومت عباسی تا زمان مامون، گرایش مذهبی کلامی آشکاری از خودنشان نمی داد، گر چه هوادار معتزله نبود. مامون و جانشین او معتصم سخت از معتزلهحمایت کرده و در این راه سخت گیری های فراوانی بر مخالفان تحمیل کردند. استبداد معتزلیان در این دوره منجر به دشواری هایی برای اهل حدیث شد که نمونه آنبه زندان رفتن و شلاق خوردن برخی از علمای بزرگ این نحله مانند احمد بن حنبل(درگذشته ۲۴۱ در سن ۷۷ سالگی)شد. یک نزاع مهم در این دوره، بحث بر سر این نکته بود کهآیا قرآن مخلوق است، یا قدیم. معتزلیان طرفدار خلق قرآن بودند و اهل حدیث طرفدارقدمت آن، یعنی باور به این که از همان زمان که خداوند بوده قرآن هم بوده است. اینبحث هیچ نتیجه روشنی نداشت و تنها برای ایجاد نزاع و درگیری مطرح شده بود. مامون علمای عصر خویش را مجبور کرد تا به نظریه او در این که قرآن مخلوق است وهمراه خداوند از ازل نبوده تن در دهند. بسیاری به اجبار پذیرفتند برخی هم مقاومتکردند. البته این صورت ماجرا بود. آنچه در پشت پرده بود، نزاع دو گروه عقل گرا واهل حدیث بود. واکنش اقدام مامون در تحمیل عقائد معتزله بر مردم، در دوران متوکل عباسی(خلافتاز ۲۳۲ تا ۲۴۷)خود را نشان داد.

وی با تمام وجود به حمایت از اهل حدیث پرداخت و هرچه احمد بن حنبل را در دوره مامون و معتصم خوار کرده بودند، موقعیت وی را استوارکرد. از این پس بخش بزرگی از توده مردم بغداد به حمایت از احمد بن حنبل – که پس ازآن نام نحله اش حنابله شد – پرداختند. حنبلیان گروهی متعصب از مردم بغداد بودند کهبا تمامی فرقه ها از جمله شیعه و معتزله و حتی سنیانی که با عقاید آنها مخالفبودند، درگیری داشتند. معتزله در روش اندیشه که پایه آن اعتقاد به عقل بود، با یکدیگر مشترک بودند، امادر جزئیات اختلاف نظر فراوانی میان آنها بود، به طوری که به صدها فرقه – به عددمتفکران و رهبران – تقسیم شدند. با این حال در چند نکته همداستان بودند. از جمله دربحث مربوط به اختیار آدمی، تنزیه خداوند از صفات بشری و چند موضوع دیگر. معمولا اهلحدیث به خداوند صفاتی مانند راه رفتن، خندیدن و مانند اینها را نسبت می دادند، درحالی که معتزله و شیعه، خداوند را منزه از این صفات بشری وصف می کردند. دلیل اینهمه اختلاف نظر میان آنها، پای بندی به عقل انسانی در امور دینی بود که به هر رویهر متفکری را به سویی هدایت می کرد.

این در حالی است که اهل حدیث با توجه به تمسکبه ظواهر حدیثی، تا حدی از این آشفتگی در امان بودند. خواهیم دید که بعدها تلفیقیاز اعتزال و حدیث گرایی بر جهان تسنن غلبه یافت. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که جامعه شیعه هم از این اختلاف بر کنارنماند. گروهی از شیعیان گرایش حدیثی داشتند و گروهی دیگر گرایش کلامی و عقلی. دردوران امامان – ع – آمیخته ای از این دو گرایش مورد توجه بود. نگاهی به کتاب کافینشان می دهد که امام صادق – ع – تا چه اندازه بر عقل تکیه داشته آن را محور فهم دینمی دانند. در عین حال، تکیه بر حدیث یکی از اصول اساسی مکتب جعفری است، چنان کهامام بر اساس همین نگرش با ابو حنیفه که بیشتر به رای بها می داد، مخالفت می کرد.به هر روی میان اصحاب امام صادق – ع – دو گروه متکلمان و محدثان بودند و به تناسبهمان اختلافی که پیش از این درباره سنیان اشاره کردیم، در جامعه شیعه هم پدید آمد.این نزاع ها در دوره های بعد و تاکنون ادامه یافت.


چاپ   ایمیل