نقش آينده‌ پژوهان در شكل‌ گيري آينده‌ پژوهي اسلامي‌

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 15 - 30 دقیقه)

چكيده

اين مقاله در پي آن است كه نقش آينده‌پژوهان را در شكل‌گيري ((آينده‌پژوهي اسلامي)) تبيين كند. در اين مقاله، ابتدا اهميت و جايگاه والاي آينده‌پژوهان در فرايند آينده‌پژوهي ارايه شده و پس از آن، با بر شمردن ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان، نقش آينده‌پژوهان در بومي سازي آينده‌پژوهي، بررسي شده است.

آينده‌پژوهي اسلامي، به عنوان نسخه‌اي نو از آينده‌پژوهي بر اساس ارزش‌ها، نگرش‌ها و توصيه‌‌هاي اسلامي است و آينده‌پژوهان اسلامي، يكي از مولفه‌‌هاي طراحي آينده‌پژوهي اسلامي هستند. آينده‌پژوهان اسلامي، افزون بر ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان، مي‌بايست باورها و توانمندي‌هاي ديگري داشته باشند تا بتوانند آينده‌پژوهي اسلامي را شكل دهند. اين ويژگي‌ها در پايان مقاله معرفي و تفاوت‌هاي آينده‌پژوهان اسلامي و آينده پژوهان سكولار آشكار و در نهايت نشان داده شده است كه آينده‌پژوهي اسلامي بدون آينده‌پژوهان اسلامي شكل نخواهد گرفت.

 

 

1. مقدمه

امروزه، كم‌تر دانشمندي را مي‌توان يافت كه بر اهميت و ضرورت آينده‌پژوهي تأكيد نداشته باشد. آينده‌پژوهي با سرعتي شتابان در حال ارتقاي جايگاه خود در فرايندهاي تصميم‌گيري و سياستگذاري دولت‌ها و سازمان‌ها است. اين مساله سبب شده كه آينده‌پژوهان در پي طراحي الگوها و فرايندهايي براي اجراي اثربخش آينده‌پژوهي باشند و با اين كار بكوشند براي نتايج پروژه‌هاي آينده‌پژوهي تضميني فراهم سازند (كوسا، 2011: ص16). اما توجه به اين نكته ضروري است كه آينده‌پژوهي دانشي ارزش‌بنيان[3] است و اثربخشي و موفقيت آن بر شناسايي ويژگي‌هاي ارزشي و فرهنگي هر جامعه متوقف است. به همين سبب، اجراي پروژه‌هاي آينده‌پژوهي در سطوح گوناگون ملي، بخشي و يا سازماني به بومي‌گرايي و توجه به ويژگي‌هاي ارزشي اين دانش در جامعه نيازمند است (تقوي، 1387 الف)؛ همان گونه كه ژاپني‌ها در اواخر دهه‌ 1960 ميلادي به جاي استفاده از الگوهاي موجود آينده‌پژوهي در ايالات متحده؛ الگوي ژاپني آينده‌پژوهي را طراحي كردند كه افزون بر نتايج درخشان، پايه‌گذار پارادايم نويني در اين حوزه شدند (يونيدو، 2005: ص7).

آينده‌پژوهي بديل‌هاي گوناگوني در نظر گرفته و کنش‌گرانه، آينده‌ مطلوب خود را تصوير مي‌کند. اين دانش تلاش‌ مي‌کند تا با آشکارکردن دورنماهاي ممکن و پيامدهاي تصميم‌هاي متفاوت، به مطالعه و ارتقاي ارزش‌ها و رويه‌ها بپردازد. آينده‌پژوهي دانشي ارزش‌بنيان است (مالاسکا، 2003: ص13). آينده‌پژوهي به مثابه فناوري‌اي نرم، از فرهنگ و ارزش‌هاي اجتماعي تأثير مي‌پذيرد. كارآمدي اين فناوري نرم به بومي‌گرايي در آن وابسته است (جين، 2005: ص115). بنابراين، هر ملتي مي‌بايست براي پيشبرد موفقيت‌آميز فعاليت‌هاي آينده‌پژوهي، بر اساس ارزش‌هاي ديني، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ...، نيز بر پايه‌ اهداف، نيازهاي خود و تجربه‌هاي پيشين، نسخه‌ بومي آينده‌پژوهي را طراحي كند. اين مساله براي كشورهايي كه پيرو تمدن غربي نبوده و در پي ساختار شكني و تحقق آينده‌ مطلوبي متفاوت هستند؛ اهميت بيش‌تري دارد.

ملت ايران نيز كه داراي فرهنگي ايراني اسلامي است، نمي‌تواند براي مطالعه‌ آينده‌ پيش رو، از الگوهايي غربي بهره جويد. لذا افزون بر كسب دانش آينده‌پژوهي و بسترسازي براي اجراي پروژه‌هاي آينده‌پژوهي بايد به بومي‌گرايي توجهي ويژه داشته باشد. اينك زمان آن فرا رسيده است كه الگوي اسلامي آينده‌پژوهي طراحي و به كارگيري شود تا سطوح گوناگون جامعه ايران بتوانند از اين دانش ارزشمند برخوردار شوند. البته برخي از دست اندركاران آينده‌پژوهي در كشور، به اين سمت گرايش دارند كه آينده‌پژوهي را به روش‌ها و فنون تقليل دهند. از منظر آنان، با دانستن همين روش‌ها و شگردها مي‌توان به اجراي آينده‌پژوهي پرداخت!

براي به انجام رساندن پروژه‌ها‌ي آينده‌پژوهي، افزون بر آگاهي از روش‌ها و وجود دانش ضمني آن؛ به زمينه‌ها و تمهيدات خاص اجتماعي و فرهنگي نياز است. توانايي مجريان آينده‌پژوهي در زمينه‌ تحليل‌هاي جامعه‌شناختي و توانا بودن آن‌ها در فرهنگ‌سازي اجتماعي، براي انجام رسيدن پروژه‌هاي آينده‌پژوهي ضروري است (تقوي، 1387 الف). اين مساله، نشان از آن دارد كه توسعه و كاربست دانش آينده‌پژوهي، به ايجاد و تقويت زيرساخت‌هاي فكري- فرهنگي نياز دارد. بنابراين، براي ورود به عرصه‌ آينده‌پژوهي، افزون بر فراگيري روش‌ها و فنون آن، مي‌بايست نهاد آينده‌پژوهي شكل گيرد. تا زماني كه نهاد آينده‌پژوهي ايجاد نشود، پروژه‌هاي آينده‌پژوهي از اثربخشي و كارايي مناسب برخوردار نخواهند شد.

بنابراين، براي شكل‌گيري آينده‌پژوهي بومي مي‌بايست تمامي مولفه‌هاي نهاد آينده‌پژوهي را بومي ساخت. در اين ميان، يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي نهاد آينده‌پژوهي، آينده‌پژوهان هستند كه آينده‌پژوهي را در عمل شكل مي‌دهند. امکان‌پذيري آينده‌پژوهي به تلاش آينده‌پژوهان و توسعه اين حوزه، متاثر از صلاحيت‌هاي اخلاقي و قابليت‌هاي علمي آنان در گذر از ارزش‌هاي بومي جوامع و فرايندهاي تصميم‌گيري و سياستگذاري دولت‌ها و سازمان‌ها منوط است.

در اين جهت بايد تاکيد کرد که نسخه بومي آينده پژوهي براي جامعه ما، آينده پژوهي اسلامي است. آينده پژوهي اسلامي، به عنوان نسخه اي نو از اين دانش، بر اساس آموزههاي اسلامي مي تواند ابزاري در جهت رسيدن به چشم‏اندازهاي باعظمت و الهام بخش ايران اسلامي باشد. حال مساله اصلي آن است که براي تحقق آينده پژوهي اسلامي چه بايد کرد؟ زماني مي توان به اين مهم دست يافت که تمام مولفه هاي آينده پژوهي را بر اساس آموزه هاي اسلامي بازطراحي کرد. بنابراين، اين مقاله مي‌کوشد به اين پرسش اساسي پاسخ دهد که آينده‌پژوهي اسلامي به عنوان يكي از نسخه‌هاي بومي آينده‌پژوهي به چه ميزان از نقش آينده‌پژوهان اسلامي متأثر است؛ چرا که يکي از گام هاي نخستين اسلامي سازي آينده پژوهي، وجود آينده پژوهاني با ويژگي هاي مناسب است.

2. تبيين نقش آينده‌پژوهان در فعاليت‌هاي آينده‌پژوهي

از مهم‌ترين اقداماتي كه لازم است در هر حوزه‌ نوپديد علمي به آن توجه شود، سرمايه‌هاي انساني و نيروهاي متخصص هستند. در عرصه‌ آينده‌پژوهي، آينده‌پژوهان يكي از پيش‌نيازها و الزامات اساسي براي توسعه و تكامل اين دانش و تحقق انتظارات و اهداف هستند. آينده‌پژوهي به مثابه دوچرخه‌سواري است و شكل‌گيري و مهارت در آن، با خواندن روش‌ها و اصول نظري امكان‌پذير نيست. بنابراين، تا زماني كه آينده‌پژوهان به دانش ضمني آينده‌پژوهي مجهز نشوند، آينده‌پژوهي به سامان نمي‌رسد و اگر پروژه‌هاي پايه‌اي در اين حوزه به انجام نرسد، دانش لازم هم براي اين كار به وجود نمي‌آيد (پدرام، 1390: ص29).

در طراحي فرايند و سامانه‌هاي اجرايي آينده‌پژوهي در سطوح گوناگون، آينده‌پژوهان از جايگاه ويژه‌اي برخوردار هستند و افزون بر گام‌هاي اجرايي، ويژگي‌هاي آينده‌پژوهاني كه مديريت و اجراي آينده‌پژوهي را بر عهده دارند؛ تبيين و تشريح مي‌شوند. يكي از ملزومات فعاليت‌هاي آينده‌پژوهي، تحليل‌هاي جامعه‌شناختي است كه بر اهميت نقش آينده‌پژوهان گواه است. تحليل‌هاي جامعه‌شناختي مي‌توانند فرايندهاي يكسان آينده‌پژوهي را با نتايج متفاوتي روبه‌رو سازند؛ چرا كه تحليل‌هاي جامعه‌شناختي نامناسب مي‌توانند بر مشاهده‌ پديده‌هاي اجتماعي، شيوه‌ تحليل و ارزيابي داده‌ها، شيوه‌ مشاركت با خبرگان و ذي‌نفعان، روندپژوهي و شناسايي اثرات متقابل رويدادها بر يكديگر تأثيرگذار باشند (پدرام، 1390: ص 30).

پروژه‌هاي آينده‌پژوهي در اجرا، با گلوگاه‌ها و چالش‌هايي روبه‌رو مي‌شوند كه عبور از آن‌ها به راه‌حل‌هاي خلاقانه و به‌هنگام آينده‌پژوهان نيازمند است. گستردگي و تنوع پروژه‌هاي آينده‌پژوهي سبب آن شده است كه نتوان مراحل دقيق و پرجزئيات پروژه‌‌هاي آينده‌پژوهي را پيش از اجرا وصف كرد و بايد تنها به گام‌هاي كلي بسنده كرد. تجربه و خلاقيت آينده‌پژوهان تنها ابزارهايي هستند كه مي‌توانند مسير دقيق و مناسب پروژه‌هاي آينده‌پژوهي را در اجرا مشخص سازند (تقوي، 1387 الف).

پروژه‌هاي آينده‌پژوهي، حتي پيش از آغاز و پس از پايان به فعاليت‌هاي فرهنگ‌سازي نيازمند هستند. پروژه‌هاي آينده‌پژوهي به مشاركت و تعامل گستره‌ي وسيعي از افراد و سازمان‌ها نيازمند هستند. جلب همكاري تعداد زيادي از ذي‌نفعان، خبرگان و مديران، بدون فعاليت‌هاي فرهنگ‌سازي امكان‌پذير نيست. آينده‌پژوهان وظيفه دارند با ترويج آينده‌پژوهي و آشناكردن عوامل كليدي و تأثيرگذار بر پروژه‌هاي آينده‌پژوهي، اين باور را در جامعه شكل دهند كه مي‌‌توان آينده را به گونه‌اي هوشمندانه برپا كرد. ايجاد شناخت نسبت به مفاهيم آينده‌پژوهي و معرفي كاربردهاي آن به قشرهاي مختلف جامعه و فعال نمودن و جهت‌دهي ظرفيت‌هاي علمي و تحقيقاتي به سوي آينده‌ مطلوب و جريان‌سازي اجتماعي براي تحقق چشم‌اندازها، به فعاليت‌هاي ترويجي و فرهنگ‌سازي آينده‌پژوهي نيازمند است. نتايج پروژه‌هاي آينده‌پژوهي زماني محقق مي‌شوند كه ايمان به تحقق آن‌ها در جامعه ايجاد شوند كه همگي نشان از وظايفي دارند كه آينده‌پژوهان، حتي پس از پايان پروژه بر عهده دارند و همواره مي‌بايست در ترويج و فرهنگ سازي پيرامون آينده‌پژوهي كوشا باشند (خزائي، 1387: صص117-118).

به سامان رسيدن فعاليت‌هاي آينده‌پژوهي در كشور، به ادبيات جامعه و يكپارچه و همكاري جمعي آينده‌پژوهان نيازمند است يكي از سازوكارهاي مقابله با اين چالش، تشكيل جامعه‌ آينده‌پژوهي است كه در آن تمامي آينده‌پژوهان با يكديگر تعامل داشته باشند و ادبيات جامع آينده‌پژوهي و مورد پذيرش اكثر آينده‌پژوهان را ايجاد ‌كنند. اين جامعه افزون بر آن كه بستري مناسب جهت همكاري آينده‌پژوهان و انتقال تجربيات در پروژه‌هاي گوناگون را ايجاد مي‌كنند؛ به دليل فعاليت جمعي،‌ تأثيرگذاري آينده‌پژوهي را بر جامعه به شكلي چشم‌گير افزايش مي‌دهد. بنابراين، تشكيل جامعه آينده‌پژوهي كه وظيفه‌ آينده‌پژوهان است، در مسير توسعه و گسترش دانش آينده‌پژوهي و اثربخشي پروژه‌هاي اجرايي آن ضرورتي انكارناپذير است. به همين دليل است كه بيش‌تر تلاش آينده‌پژوهي در قالب كار گروهي تحقق مي‌يابد.

3. ويژگي‌هاي آينده‌پژوهان

اهميت آينده‌پژوهان در فعاليت‌هاي آينده‌پژوهانه و قابليت‌ها و توانمندي‌هاي ويژه‌اي كه براي اجراي پروژه‌هاي آينده‌پژوهي لازم دارند؛ سبب شده كه يكي از مهم‌ترين مباحث پژوهشگران عرصه‌ آينده‌پژوهي، ويژگي‌هاي آينده‌پژوهان باشد. اهميت اين مبحث به اندازه‌اي است كه در بيش‌تر كتاب‌هاي آينده‌پژوهي، بخشي با عنوان ويژگي‌هاي آينده‌پژوهان قرار دارد و آينده‌پژوهان بسياري در اين مقوله اظهارنظر كرده‌اند كه از جمله‌ مهم‌ترين آن‌ها مي‌توان به ديدگاه‌هاي ديدزبري[4] (1991)، وندل بل[5] (2003: صص186-187)، جيمز ديتور[6] (1991)، اندي هاينز[7] (2005) و ريچارد اسلاتر[8] (1996)، اشاره كرد. نكته‌ قابل توجه در اين ديدگاه‌ها، تفاوت‌هاي آشكار و تا حدي زياد در ويژگي‌هاي مطرح شده است. ديدگاه‌هاي بزرگان عرصه‌ آينده‌پژوهي درباره‌ قابليت‌ها و توانمندي‌هاي آينده‌پژوهان، با يكديگر اختلاف‌هاي زيادي دارند كه اين، نشان از تفاوت نگاه آنان به آينده‌پژوهي است. آينده‌پژوهي به بومي‌گرايي نيازمند است و اجراي آينده‌پژوهي بومي، ويژگي‌هايي بومي براي آينده‌پژوهان طلب مي‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه آينده‌پژوهان بومي، ويژگي‌هايي كاملاً متفاوت از ديگر آينده‌پژوهان دارند. آينده‌پژوهان در برخي ويژگي‌ها مشترك هستند. برخي از آينده‌پژوهان كوشيده‌اند تا ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان را كه مورد پذيرش تمامي آينده‌پژوهان هستند، معرفي كنند. برخي از ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان كه تمامي آينده‌پژوهان بر آن تأكيد دارند، از اين قرار است:

ـ داشتن دورنمايي شامل تغييرات گذشته و احتمالات موجود براي پيدايش آينده‌اي متفاوت با زمان حال؛

ـ اعتقاد به اين‌كه آينده‌انديشي مي‌تواند اثربخشي اقدامات بشري را افزايش دهد؛

ـ ايمان به استفاده از دانش در تدوين و اجراي سياست‌ها؛

ـ برخورداري از هويتي مستقل براي خود به‌عنوان يك آينده‌پژوه؛

ـ باور به مجموعه‌ مفروضات مشترك (عام و خاص)؛

ـ دارا بودن اهداف مشترك؛

ـ روش‌ها و سرمشق‌هاي مشترك؛

ـ مفاهيم كليدي مشترك؛

ـ جهت‌گيري به سوي اقدام اجتماعي و تصميم‌گيري آگاهانه با هدف تطبيق با آينده يا كنترل آن؛

ـ استفاده‌ گسترده از دانش (تخصصي) بسياري از رشته‌ها، متناسب با نياز پديده‌ مورد بررسي در هر پژوهش يا پروژه؛

ـ ديدگاهي كل‌نگرانه؛ آن‌چنان كه نيازهاي اطلاعاتي، اقدام اجتماعي ايجاب كنند؛

ـ پرداختن به پيامدهاي احتمالي تحولات علمي و فناورانه و به‌طوركلي پرداختن به پيامدهاي تمامي رفتارهاي خواسته و ناخواسته‌ بشر؛

ـ وقف شدن براي درك فرايندهاي عمومي تغيير، خواه اجتماعي- روان‌شناختي و خواه سياسي، اقتصادي، اجتماعي يا فرهنگي؛

ـ ارزش‌هاي مشترك، مانند رفاه و آزادي بشر، توجه به تمامي موجودات زنده (بل، 2003: 187-188).

با عنايت به رويكرد اجرايي فعاليت‌هاي آينده‌پژوهي، براي آينده‌پژوهان ويژگي‌هاي اجرايي نيز معرفي شده‌ كه برخي از آن‌ها از اين قرار است:

برقراري ارتباطات اثربخش: در پروژه‌هاي آينده‌پژوهي، افزون بر اهميت شناسايي مسايل مهم و تازه، مي‌بايست ارتباطي مناسب با كساني برقرار شود كه قدرت عمل مناسبي دارند. بهتر است براي اجراي سخنراني‌هاي كليدي و نگارش مطالب موردنياز، از نويسنده‌اي كمك گرفته شود.

توانايي شناسايي و تحليل مسايل تازه: براي مثال، استفاده از تحليل‌گراني كه مي‌توانند فرايند بازنگري اطلاعات را برعهده داشته باشند و مي‌توانند براي تحليل چارچوبي ارايه‌ دهند؛ كساني كه مي‌توانند چيزهايي را ببينند كه ديگران پيش از اين نديده‌اند و افرادي كه مي‌توانند الگوها را تشخيص داده و استخراج كنند.

ايفاي نقشي راهبردي: كساني كه مي‌توانند مؤلفه‌هاي موثر بر اجراي درست كارها را مشاهده كنند و مقوله‌هايي را تشخيص دهند كه نبايد به آن پرداخت و بتوانند مهم‌ترين مسايل را مشخص سازند.

تأثيرگذاري بر ديگران: شما هر اندازه دليل و مدرك هم در اختيار داشته باشيد، نمي‌توانيد ديگران را ترغيب كنيد كه براي تحقق چشم‌اندازهاي احتمالي آينده، وارد ميدان شوند. افزون بر اين، وداشتن ديگران به اختصاص وقت براي پرداختن به فرايندهاي پروژه، كار دشواري است. يك راه‌حل كليدي براي غلبه بر اين دشواري، در اختيار داشتن كساني است كه چشماني تيزبين براي كشف فرصت‌ها و داراي قدرت‌ جاذبه‌اي براي تأثيرگذاري بر ديگران هستند.

سازماندهي: پروژه‌هاي آينده‌پژوهي، فعاليت‌هاي متفاوت و گوناگوني را دربرمي‌گيرند. به همين دليل، به افرادي نياز است كه به خوبي بتوانند برنامه‌ريزي كنند و روند اجراي امور را به دست بگيرند.

رهبري: كسي كه بتواند تمامي فعاليت‌ها را در كنار هم زيرنظر بگيرد، زماني‌كه اجراي كارها با دشواري همراه مي‌شود، اعمال نفوذ كند، دورانديش باشد و گام بعدي را كه گروه براي رسيدن به هدف مطلوب نياز دارد، پيش‌بيني كند.

تسلط به مهارت‌هاي پايه: آينده‌پژوهان مي‌بايست از مهارت‌هاي علمي لازم برخوردار باشند و در زمينه‌ كار خود تسلط كافي داشته باشند. به اين ترتيب، پروژه‌هاي آينده‌پژوهي برپايه‌اي علمي آغاز مي‌شوند و نيازي نيست كه تمام وقت پروژه را در پي نيروهاي علمي مناسب بود (خزائي، 1387: صص107-108).

4. آينده‌پژوه بومي

يكي از ضروريات اجراي آينده‌پژوهي ((بومي‌‌گرايي)) است. در خصوص بومي‌گرايي ديدگاه‌هاي گوناگوني وجود دارد. اين ديدگاه را مي‌توان به سه بخش تقسيم كرد: برخي، بومي‌گرايي را پرداختن به موضوعات خاص جامعه مي‌دانند. آن‌ها بر اين باورند كه دانش را نمي‌توان بومي كرد؛ اما در هر جامعه‌ مسايلي متفاوت و بومي وجود دارد.

دسته‌ا‌ي ديگر بر طراحي نسخه‌اي بومي از دانش اعتقاد دارند. ويژگي‌هاي جامعه‌شناختي و ارزشي هر بافتاري سبب آن مي‌شود كه دانش، كارايي خود را از دست بدهد. به منظور جبران اين ضعف بايد از منظر معرفت‌شناسي و روش‌شناسي تغييراتي ايجاد كرد كه اين، طبعاً به نسخه‌اي بومي منجر خواهد شد.

دسته‌ سوم ديدگاه تلفيقي دارد؛ بدين معنا كه بومي‌گرايي را هم به معناي پرداختن به مسايل بومي و هم به معناي نسخه‌اي بومي از دانش مي‌دانند.

البته بايدتوجه داشت که قلمرو پژوهش‌هاي آينده پژوهي مي‌تواند به سازمان يا منطقه‌اي خاص محدود شده باشد (گوده، 2011: ص91). هنگامي که از مدل بومي آينده پژوهي سخن به ميان مي‌آيد، مقصود اين است که فرايندها و ساز وکارها بايد به پيکره‌ تصميم‌گيري و سياست‌گذاري کشور وارد شده و تصميم‌هاي ملي را تحت تاثير قرار دهند. در اين سطح، ذي‌نفعان و سياست‌گذاران به فرايند آينده پژوهي وارد مي‌شوند (همان: ص95).

آينده‌پژوهي، دانشي است كه در عمل شكل مي‌گيرد. بخش قابل توجهي از اين دانش، در نتيجه‌ پروژه‌هاي اجرا شده، به دست آمده است. نسخه‌هاي بومي از آينده‌پژوهي نيز در عمل شكل مي‌گيرند. جوامع گوناگون براي بومي‌گرايي در آينده‌پژوهي مي‌كوشند با نگاه بومي و با توجه به شرايط فرهنگي، اقتصادي و سياسي حاكم بر جامعه‌ خود، پروژه‌هاي آينده‌پژوهي را اجرا كنند. بر اساس تجربياتي كه از اجراي آينده‌پژوهي به دست مي‌آيد، مي‌توان به سوي طراحي آينده‌پژوهي بومي حركت كرد. بنابراين، بومي‌گرايي در آينده‌پژوهي، در وهله‌ نخست، به نگاه بومي نيازمند است و اين نگاه بومي تنها از طريق آينده‌پژوهان بومي ايجاد مي‌شود. طراحي و ايجاد آينده‌پژوهي بومي پيش از هر چيز به آينده‌پژوهاني بومي نياز دارد تا با نگاه بومي و سازگار با شرايط فرهنگي و اقتصادي حاكم بر جامعه، پروژه‌هاي آينده‌پژوهي را اجرا كرده و بر پايه‌ آن، آينده‌پژوهي بومي را شكل دهند. آينده‌پژوهي را آينده‌پژوهان بومي مي‌كنند و شكل‌گيري آينده‌پژوهي بومي بدون آينده‌پژوهان بومي امكان‌پذير نيست. مراد از آينده‌پژوه بومي، فردي است كه ويژگي‌هاي موردنياز را براي اجراي آينده‌پژوهي بومي داشته باشد.

يكي از نسخه‌هاي بومي آينده‌پژوهي، ((آينده‌پژوهي اسلامي)) است كه مي‌كوشد از دريچه‌ اسلام به آينده بنگرد. آينده‌پژوهي اسلامي در پي آن است كه با معيارها و اصول اسلامي آينده‌هاي ممكن و محتمل را مطالعه كرده از آموزه‌هاي اسلامي براي برپايي آينده‌ي مطلوب بهره‌گيري ‌كند.

5. امكان پذيري و چگونگي آينده‌پژوهي اسلامي

آينده پژوهان نيز بر اين باور هستند که آينده پژوهي، سکولار است (بل، 2003: ص5) و متافيزيک و دين در اين علم/فناوري[9] داراي هيچ جايگاهي نيست؛ حتي در بيش‌تر آثار آينده‌پژوهان مطرح مسلمان بر خلاف اين ديدگاه گواهي يافت نمي شود. بررسي تاريخچه اين دانش، نشان از آن دارد که آينده پژوهي در دوران تسلط پوزيتيويسم بر علوم اجتماعي شکل گرفته؛ بنابراين، آينده‌پژوهي همانند ساير علوم اجتماعي خواسته يا ناخواسته، بسياري از نشانه‌هاي پوزيتيويسم را با خود دارد (همان: ص235). جامعه علمي جهان امروز، به اين واقعيت رسيده است که صرفا رويکرد پوزيتويسم به علوم اجتماعي که امروزه مرزهاي ناشناخته‌ها را بر بشر مي‌گشايد و قابليت‌هاي خويش در شناخت جهان را به منصه‌ ظهور رسانده؛ به علم و علم‌پروري نوعي جفا است.

سکولار دانستن آينده پژوهي، مي تواند دشواري ها و چالش هاي فراواني براي آينده پژوهان به همراه داشته باشد؛ چرا که هدف اصلي آينده پژوهي ساختن آينده اي مطلوب بر اساس ارزش هاي جامعه است و اين مهم بهره گيري از بيش‌ترين ابزارها و توانمندي هاي موجود نيازمند است (كورنيش، 2004: ص97). ديدگاه سکولار سبب آن مي شود که بخشي از قابليت هاي موجود جهان هستي ناديده انگاشته شوند. همچنين در جوامع غيرسکولار، با توجه به نقش ارزش ها در فعاليت هاي آينده پژوهي اين مساله بيش‌تر نمايان مي شود.

اسلام، در بسياري از حوزه‌هاي حيات بشري، نگاه مطلق‌گرايانه سكولار را خطرناک و مضر مي‌داند و مدعي ارائه‌ بديلي براي آن است. اسلام به عنوان کامل ترين دين داراي توصيه هاي گسترده اي در جنبه هاي گوناگون زندگي بشر است که عدم توجه به اين توصيه ها و دستورات، سبب ضرر و خسارت انسان تکامل‌جو وتعالي‌خواه مي‏شود (گلشني، 1377: ص13). بنابراين، ناديده گرفتن اين منبع عظيم در آينده پژوهي به معناي عدم بهره گيري از تمامي و يا حتي بخش قابل توجهي از توانمندي ها و منابع موجود است و اين نسخه از آينده‌پژوهي نمي تواند ترسيم‌کننده مطلوب ترين آينده ممکن باشد.

نکته‌ کليدي اين است که رويکرد هنجاري، از همگوني ذاتي ويژه‌اي با جهان‌بيني اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و سلم برخوردار است. بسياري از افراد بعد از ظهور مدرنيته (تجددگرايي) در غرب و مواجهه‌ دنياي اسلام با آن، بر اين عقيده بودند که اسلام براي بقا و پيشرفت، بايد خود را با مدرنيته و الزامات جهان معاصر سازگار کند. به عبارت ديگر، اسلام (اين آيين وحياني و نازل شده از ((بالا))) بايد شرايط موجود را بپذيرد و به ((پايين)) تسليم شود؛ در حالي که حضرت امام; و پيروان مومن ايشان همواره بر اين عقيده بوده و خواهند بود که دنياست که بايد با اسلام سازگار شود، و دنياست که بايد شرايط اسلام را بپذيرد (عالي‌زاده، 1388: ص46).

زمينه طرح مساله از اين امر طرح مي‌شود که مطالعاتِ حوزه‌هاي فلسفه و جامعه شناسي علم و فناوري نشان مي دهند که وجوهي از هر علم و يا فناوري، از فرهنگ و ارزش‌هاي حاكم بر جوامع، تأثير مي پذيرد (چالمرز، 1385: صص34ـ48). لذا اگر آينده‌پژوهي نيز به مثابه علم/فناوري، از اين عوامل امر مستقلي نيست؛ اين پرسش مطرح مي شود که آيا ممکن است بتوان از آينده‌پژوهي اسلامي سخن گفت و اگر مي توان چنين ايده اي را طرح کرد، اساساً چگونه مي توان به آن جامه‌ عمل پوشاند.

آينده‌پژوهي گاه در پي حقيقت امور است؛ مانند اين‌كه بخواهد روندي را به درستي وصف كند؛ و گاه در پي تحقق اهدافي است؛ مانند اين‌كه بخواهد تمهيدي فراهم آورد تا سازماني در آينده‌ مبهم و پيچيده بر مشكلاتي فايق آيد. بنابراين، آينده‌پژوهي را بايد نوعي علم/فناوري به شمار آوريم؛ زيرا علم كه در اين‌جا منظور معرفت مبتني بر تجربه است؛ در پي صدق يا حقيقت امور و فناوري در پي تحقق هدف است. البته ناگفته پيدا است كه اين دو بعد آينده‌پژوهي در هم تنيده هستند و دست در دست هم، پروژه‌ آينده‌پژوهي را پيش مي‌برند (پدرام، 1390: ص31). بنابراين، براي پاسخ به اين پرسش كه آينده‌پژوهي اسلامي ممكن است يا خير؛ بايد به اين دو پرسش پاسخ دهيم كه آيا علم و فناوري اسلامي ممكن است؟ پس گام نخست توجيه امكان‌پذيري آينده‌پژوهي اسلامي، توجيه امكان‌پذيري علم و فناوري اسلامي است. البته بايد توجه داشت كه ضرورت پرداختن به آينده‌پژوهي اسلامي بيش از ساير علوم اجتماعي است؛ چرا كه آينده‌پژوهي خود براي اسلامي‌سازي علوم اجتماعي، در حكم ابزاري به شمار مي‌آيد. آينده‌پژوهي اسلامي مي‌تواند آينده‌ مطلوب علوم اجتماعي اسلامي را به تصوير بكشد و مسيري روشن در جهت تحقق آن آينده مطلوب مشخص سازد.

5-1. امكان‌پذيري علم اسلامي

مطالعات و تأملات علم‌شناختي نشان مي‌دهد كه مشاهده از سوي ذهنيت مشاهده‌گر هدايت مي‌شود. ذهنيت مشاهده‌گر، هم بر خود مشاهده تأثير دارد و هم در گزارش‌هايي كه از مشاهده در قالب گزاره‌هاي مشاهدتي ارائه مي‌شود، تبلور مي‌يابد. پس، مي‌توان گفت كه مشاهده بر ذهنيت مشاهده‌گر مسبوقيت دارد؛ در نتيجه، مي‌توان قائل شد كه مشاهده بنيان محكمي براي ساختن نظريه‌هاي علمي نيست و عوامل انفسي[10] در شكل‌گيري مشاهده مسبوقيت دارد. مطالعه‌ خود نظريه‌هاي علمي نشان مي‌دهد كه اين نظريه‌ها نيز تنها مجموعه‌اي از عناصر برآمده از تجربه و مشاهده نيستند و به مباني متافيزيكي محفوف هستند. بنابراين، وقتي عالمي مي‌خواهد مجموعه‌ مشاهداتش را در قالب نظريه‌اي بريزد، گزاره‌هاي برآمده از مشاهده را در زمينه‌اي از متافيزيك انسجام مي‌بخشد. بدين ترتيب، علم به متافيزيك محفوف است و ممكن است اين متافيزيك تحت تأثير آموزه‌هاي اسلامي قرار گيرد. اين ايده كه علم هم در مقام پيدايش[11] و هم در مقام ارزيابي[12] تحت تأثير عوامل متافيزيك قرار مي‌گيرند، راهي را براي پيدايش علم ديني باز مي‌كند (گلشني، 1377: صص176-186). در اين صورت، ناممكن نخواهد بود كه مباني متافيزيكي علم، تحت تأثير آموزه‌هاي اسلامي قرار گيرد. پس، علم اسلامي، امكان‌پذير است.

5-2. فناوري اسلامي

((فناوري)) را برخي ابزار و برخي ديگر به كارگيري ابزار مي‌دانند. ابزار به معناي چيزي است كه داراي اين استعداد است كه اگر به نحوي خاص به كار گرفته شود، هدفي تحقق پذيرد. مدل نواز شريف[13] از فناوري را مي‌توان زاده‌ نگاه اول دانست كه در آن، فناوري مجموعه‌اي از افزارهاي تواناساز؛ از جمله سخت افزار، انسان افزار، اطلاعات افزار و سازمان افزار، در نظر گرفته مي‌شود (نوازشريف، 1995: صص113-148).

مدلي كه پيت[14] از فناوري ارايه مي‌دهد، مبتني بر نگاه دوم است. او فناوري را انسانيت در مقام كار تعريف مي‌كند و بر اساس اين تعريف، مدلي سه جزيي از فناوري ارايه مي‌كند و فناوري را امري معطوف به موفقيت مي‌داند . به هر تقدير، بر پايه هر دو نگاه، فناوري بخشي از هويت خود را از هدفي مي‌ستاند كه برايش تعريف شده و بخش ديگر را از تواني علّي[15] مي‌ستاند كه امور واجد آن است. اين توان علّي ممكن است از امري نشأت گيرد كه قصديت[16] بشر در آن مدخليت ندارد (مانند توان علي ميخ در فرو رفتن به ديوار) و ممكن است از امري نشأت گيرد كه قصديت بشر در آن مدخليت دارد (مانند قراردادهايي كه بين انسان‌ها منعقد مي‌شود و فناوري‌هايي نرم، مانند فناوري قوانين ترافيك را سامان مي‌دهد) (تقوي، 1387ب). در هر حال، هم هدف و هم توان علي مبتني بر قصديت بشر، ممكن است تحت تأثير آموزه‌هاي اسلامي قرار گيرد. افزون بر اين، برخي از امور، تواني علي در خود نهان دارند كه فقط انسان مومن و متقي مي‌تواند از آن‌ها بهره‌مند شود. در قرآن كريم و احاديث مواردي وجود دارد كه نشان مي دهد تقوا و رياضت الاهي به تسخير امور خاصي از سوي انسان به اراده خدا منجر مي‌شود (همان).

بنابراين، آينده‌پژوهي به مثابه علم/فناوري ممكن است در وجوه مختلف كه شرحش گذشت، تحت تأثير دين قرار گيرد؛ اما اين ادعا فقط بر اين امر دلالت مي‌كند كه اين امكان وجود دارد؛ اما شايسته است كه چگونگي تحقق اين امكان هم مورد بررسي قرار گيرد. آينده‌پژوهي اسلامي تنها با تأملات ديني و فلسفي به منصه‌ ظهور نخواهد رسيد و چاره‌ كار علاوه بر اين تأملات بنيادين در يك رهيافت سياستي[17] نهفته است. جامعه اسلامي بايد قصد كند كه از متافيزيك اسلامي براي ساختن آينده‌پژوهي استفاده كند. تنها در اين صورت است كه به تدريج مشخص خواهد شد كه علم/فناوري موسوم به آينده‌پژوهي به چه ميزان مي‌تواند تحت تأثير اسلام قرار گيرد.

آينده‌پژوهي، دانشي است كه در عمل شكل مي‌گيرد. بنابراين، براي تحقق آينده‌پژوهي اسلامي بايد آينده‌پژوهان با بهره‌گيري از نگرش‌ها و روش‌هاي اسلامي و در بافتار جامعه اسلامي به عمل اقدام كنند تا آينده‌پژوهي اسلامي شكل گيرد. پس، در برهه كنوني نمي‌توان به مقوله چيستي آينده‌پژوهي اسلامي پرداخت. آن چه در حال حاضر اهميت دارد مرحله‌ گذاري است كه ما را از آينده‌پژوهي سكولار كنوني رها ساخته و ما را به سوي آينده‌پژوهي اسلامي به عنوان نسخه‌اي نو از آينده‌پژوهي رهنمون سازد. جامعه اسلامي مي‌بايست با رهيافتي سياستي، تجويزهايي ارايه كند تا بر اساس آن اين مرحله‌ گذار تسريع شود. آينده‌پژوهي اسلامي تمامي مباني و روش‌هاي آينده‌پژوهي سكولار را نفي نمي‌كند؛ اما اين امكان وجود دارد كه تفاوت‌هاي اين دو نسخه از آينده‌پژوهي به حدي زياد باشد كه ديگر نتوان آن را آينده‌پژوهي به شمار آورد.

با نگاهي عميق تر به آينده پژوهي متوجه مي شويم که ابعاد گوناگوني از آينده پژوهي مي‌تواند تحت تأثير جهان‌بيني ديني و روش هاي برآمده از اسلام قرار گيرد. آينده پژوهي بعدي پژوهشي و حتي نظريه پردازانه دارد. جهان بيني اسلامي اقتضائاتي دارد و همين اقتضائات باعث مي شود که در مواردي نظريه پرداز ترجيح دهد از نظريه سازگار با دين بهره برداري کند يا آن را مبناي فعاليت هاي بعدي خود قرار دهد؛ اما باز هم قضيه به اين نکته ختم نمي شود. آينده پژوهي علاوه بر اين، جنبه پژوهشي و نظريه پردازانه داراي جنبه تجويزي است. در واقع هدف نهايي فعاليت آينده پژوهانه اين است که به تجويزهايي کارآمد ختم شود. پژوهش در اين حيطه، تمهيدي است براي رسيدن به تجويزهاي کارآمد؛ اما در خصوص تجويزها هم بايد گفت که دين اقتضائاتي دارد. برخي از تجويزها مورد قبول دين است و برخي خير. به سخن ديگر، تجويزها و روش هاي برآمده از دين و نظام سکولاريستي نسبت به هم حالت ((عموم و خصوص من وجه)) دارند؛ همچون دو دايره متداخلي که تنها در برخي تجويزها و روش ها مشترکند و وجوه افتراقي هم دارند. با وجود اين، جنبه مشترک روش ها و تجويزهايي در دين وجود دارد که در نظام سکولاريتي مورد تأييد يا توجه نيست و روش ها و تجويزهايي وجود دارد که در نظام سکولاريستي به رسميت شناخته مي شود؛ ولي در نظام اسلامي مورد تأييد نيست.

در آخر نكته‌اي را نبايد فراموش كرد: هسته اصلي نيازهاي آدمي بر حسب اين‌كه جامعه انساني چه باورهايي دارد و چه روش‌هايي را براي برآورده كردن اهدافش كشف مي‌كند؛ به انحاي مختلف ممكن است بسط پيدا كند. باورها و نيازهاي در هم تنيده بشري، به شيوه‌اي غيرمنحصر به فرد، خلق مي‌كند و قبل از ظهور بحران، تلقي اين است كه اين زمينه نيازها را نيز پاسخ مي‌دهد. ما نمي‌دانيم كه در صورت برقراري حكومت اسلامي در جهان، آيا آينده‌پژوهي امروزي، محلي از اعراب خواهد داشت يا خير. نبايد زود قضاوت كرد.

6. ويژگي‌هاي آينده‌پژوهان اسلامي

براي طراحي ((آينده‌پژوهي اسلامي))، در وهله‌ نخست به آينده‌پژوهان اسلامي نيازمند هستيم تا با بهره‌گيري از متافيزيك اسلام و در جامعه‌ اسلامي، آينده‌پژوهي اسلامي را شكل دهند. اين آينده‌پژوهان، افزون بر آشنايي با مباني نظري آينده‌پژوهي و بهره‌گيري از تجربيات ديگران، بايد داراي ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان باشند. اما آينده‌پژوهان اسلامي ويژگي‌هاي ديگري نيز دارند كه آنان را از آينده‌پژوهان سكولار متمايز مي‌سازد. اين ويژگي‌ها به شرح ذيل مي‌باشند:

ـ آينده‌پژوه سكولار، با توسل به علم بشري و با بسنده كردن و اعتماد به آن، آينده را مطالعه مي‌كند؛ اما براي آينده‌پژوه اسلامي علم بشري فرع است و براي مطالعه‌ آينده و تعيين مطلوبيت آن، به علم الاهي و آموزه‌هاي اسلامي تكيه مي‌كند.

ـ آينده‌پژوه اسلامي، علم بشري را كامل نمي‌داند و اگر يافته‌هاي بشري با قرآن و سنت ناسازگاري داشت، جانب دين را مي‌گيرد؛ اما ديگر آينده‌پژوهان به علم بشري اعتماد دارند و آن را با دين نمي‌سنجند.

ـ دغدغه‌ اصلي آينده‌پژوه سكولار، رسيدن به آينده‌ مطلوب از پيش تعيين شده است؛ اما آينده‌پژوه اسلامي به تكليف در زمان حال مي‌انديشد و تحقق آينده‌ مطلوب را به اراده‌ الاهي مي‌سپرد.

ـ براي آينده‌پژوه اسلامي، ((خير)) در چيزي است كه رخ مي‌دهد؛ اما آينده‌پژوهان سكولار هدفي را مطلوب مي‌دانند كه علم بشري آن را معين مي‌كند.

ـ آينده‌پژوه سكولار، برنامه بشري و اجراي صحيح آن را دنبال مي‌كند؛ اما آينده‌پژوه اسلامي آخرت را مورد نظر دارد و با عنايت به آن ممكن است برنامه‌ خود را تغيير دهد.

ـ آينده‌پژوه سكولار، بر عواملي تكيه مي‌كند كه بشر مي‌تواند درباره‌ آن‌ها علم تجربي داشته باشد؛ اما آينده‌پژوه اسلامي، به جهان غيب ايمان دارد و تكيه‌ اصلي او به اراده‌ الاهي به جاي اراده‌ بشري است.

ـ آينده‌پژوه سكولار بيم، و اميد رسيدن به هدف را دارد و با رسيدن به نتيجه راضي مي‌شود؛ اما آينده‌پژوه اسلامي بيم و اميد رسيدن به رضاي خدا را دارد و تنها با رسيدن به رضاي الاهي بدون توجه به نتيجه راضي مي‌شود.

ـ آينده‌پژوه اسلامي، بر خلاف ديگر آينده‌پژوهان از آموزه‌هاي ديني به عنوان منبعي عظيم و برتر سود مي‌جويد؛ چرا كه بر اين اعتقاد است كه آموزه‌هاي اسلامي به منبع لايتناهي وحي متصل هستند و با دانش بشري قابل مقايسه نمي‌باشند.

7. نتيجه‌‌

تمامي پژوهشگران عرصه‌ آينده‌پژوهي، بر اهميت و جايگاه والاي آينده‌پژوهان تأكيد دارند؛ اما به دليل نگاه‌هاي متفاوت آنان به آينده‌پژوهي، ويژگي‌هاي متفاوتي براي آينده‌پژوهان معرفي مي‌كنند. البته آينده‌پژوهان ويژگي‌هاي مشتركي نيز دارند كه اين ويژگي‌ها براي ورود به حوزه آينده‌پژوهي با هر نگاهي ضروري است. اثربخشي و تضمين موفقيت آينده‌پژوهي بر بومي‌گرايي متوقف است و چون آينده‌پژوهي در عمل شكل مي‌گيرد، شيوه‌ طراحي نسخه‌‌اي بومي از آينده‌پژوهي، بهره‌گيري از نگاه بومي در فرايندهاي اجرايي آن است. بنابراين، براي شكل دادن آينده‌پژوهي بومي در گام نخست به آينده‌پژوهان بومي نيازمنديم تا نگاه بومي را در فعاليت‌هاي آينده‌پژوهانه شكل دهند. بايد تأكيد داشت كه آينده‌پژوهي بومي، بدون آينده‌پژوهان بومي امكان‌پذير نيست.

يكي از نسخه‌هاي بومي آينده‌پژوهي، آينده‌پژوهي اسلامي است. آينده‌پژوهي نوعي علم/‌فناوري است و چون هم علم و هم فناوري اسلامي امكان‌پذير است، آينده‌پژوهي اسلامي نيز امكان‌پذير است. براي شكل دهي به آينده‌پژوهي اسلامي، به آينده‌پژوهاني نيازمند هستيم تا با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اسلامي و يا بهتر بگوييم متافيزيك اسلامي، آينده‌پژوهي اسلامي را شكل دهند. البته اين احتمال نيز وجود دارد كه آينده‌پژوهان اسلامي براي رفع نيازهاي جامعه از راه‌حل‌ها و ابزارهاي ديگري غير از آينده‌پژوهي بهره جويند و آينده‌پژوهي در جامعه اسلامي، محلي از اعراب نداشته باشد.

آينده‌پژوهان اسلامي افزون بر آشنايي با معرفت‌‌شناسي و روش‌شناسي آينده‌پژوهي، ويژگي‌هاي مشترك آينده‌پژوهان را دارند؛ اما آينده‌پژوهان اسلامي، قابليت‌ها، توانمندي‌ها و ديدگاه‌هاي ويژه‌اي دارند كه با ديگر آينده‌پژوهان (آينده‌پژوهان سكولار) متفاوت هستند.

منابع

1. پدرام، عبدالرحيم، جلالي‌وند، عباس، آشنايي با آينده‌پژوهي، تهران: مرکز آينده‌پژوهي علوم و فناوري‌هاي دفاعي، 1390.

2. تقوي، مصطفي و همكاران، راهبردهاي طراحي و راه‌اندازي رشته آينده‌پژوهي، همايش آينده‌پژوهي، نوآوري و همگرايي فناوري، 1387 الف.

3. تقوي، مصطفي، درآمدي مبنايي و راهبردي بر الگوي اسلامي- ايراني توسعه علم و فناوري، فصلنامه روش‌شناسي علوم انساني، شماره 56، پاييز 1387 ب.

4. چالمرز، آلن، چيستي علم، ترجمه سعيد زيبا كلام، تهران: سمت، 1385.

5. خزائي،‌ سعيد، پدرام، عبدالرحيم، راهنماي گام به گام آينده‌پژوهي راهبردي، تهران: انتشارات دانشگاه صنعتي مالك‌اشتر، 1387.

6. عالي‌زاده، عبدالرضا، آينده پژوهي چه نسبتي با برنامه ريزي استراتژيک دارد؟، تهران: هنر رسانه ارديبهشت، 1388.

7. گلشني، مهدي، از علم سکولار تا علم ديني، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1377.

 

8. Bell, Wendell, Foundation of Futures Studies: History, Purposes and Knowledge, Transaction Publishers, 2003.

9. Bhaskar, R. The Possibility of Naturalism (A Philosophical Critique of the Contemporary Human Sciences). London and New York: Routledge, 2005.

10. Cornish, E. Futuring: The Exploration of the Future, World Future Society, Bethesda, Maryland U.S.A., 2004.

11. Dator, James, and Sharon, Altemative Futures for the State Courts of 2020. Chicago: State lusticc Institute and the Americ~Ju dicature Swiety, Rodgers. l991.

12. Didsbury, H. F., Prep 21 Bulletin No. 2 (Spring), 1991.

13. Godet, Michel, Durance, Ph., Strategic foresight for Corporate and Regional Development, DUNOD, 2011.

14. Hines, Andy, An audit for organizational futurists: Ten questions every organizational futurists should be able to answer, foresight, Vol. 5, No. 1, 2005.

15. Inayatullah, Sohail, Questioning the Future (Methods and Tools for Organizational and Societal Transformation), Tamkang University, 3th Ed., 2007.

16. Jin, Zhouying, Global Technological Change (From Hard Technology to Soft Technology), Translated by Kelvin W. Willoughby, Intellect, 2005.

17. Kuosa, Tuomo, Practicing Strategic Foresight in Government. S. Rajaratnam School of International Studies, Nanyang (Singapore), 2011.

18. Malaska, Pentti, Futures and Penetration to the Futures, Acta Futura Fennica, Helsinki, 2003.

19. Pitt, J. C., Thinking About Technology, Seven Bridge , 2001.

20. Sharif, N., The Evolution of Technology Management Studies: technoeconomics to technometrics, Technology Management: Strategies and Applications for Practitioners 2 (3), 1995.

21. Slaughter, Richard, New Thinking for a New Millennium, Routledge, 1996.

22. Unido, Foresight Methodologies, Unido, 2004.

نویسنده:

محمدرحيم عيوضي، عبدالرحيم پدرام


چاپ   ایمیل