مهدویت از دیدگاه فرق اسلامی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 7 - 13 دقیقه)

عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود- به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح گر موعود- باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باور داشت- به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان- به جز عده ای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.

«اهل سنت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخر الزمان، یک نفر از اولاد رسول صلّی اللّه علیه و آله و فرزندان علی و فاطمه علیهم السّلام- که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامی که دنیا پر از ظلم وجور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل وداد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و ملقّب به مهدی معرفی کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانی قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهی ها و نگرانی ها به راحتی و امنیت و آسایش مبدّل می شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن می گردند»[1].

از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می شود که در تمامی عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را- به جهت اینکه واجد صفات و نشانی های مهدی موعود نیستند- رد می کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی (عج) و بعضی از ویژگی ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.

کسانی که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، می دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمد علیه السّلام، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت- ابن حجر شافعی مؤلّف القول المختصر، ابو السرور احمد بن ضیاء الحنفی، محمد بن احمد مالکی و یحیی بن محمد حنبلی- در جواب استفتایی، به صحّت اصل ظهور مهدی در آخر الزمان و اینکه عالم را پر از عدل وداد کند. و عیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتوای مستدل و قاطع داده اند[2].

این اتفاق نظر به حدّی است که تندروترین گروه های اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می دانند. حتّی احمد امین ازهری مصری- به رغم پاره ای سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت- اعتراف می کند:

«اما در مورد اهل سنت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند». آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث وارد شده درباره امام مهدی (عج) را برشمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین می گوید: «امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح» نامیده است [3].

ابن خلدون نیز- به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت- اذعان می کند:

«اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لا بدّ فی آخر الزمان من ظهور رجل من اهل بیت یؤید الدین و یظهر العدل. . . »؛ «مشهور بین همه مسلمانان- در همه عصرها- این است که به یقین در آخر الزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می کند؛ که دین را مدد می رساند و عدل را می گستراند.

مسلمانان از او پیروی می کنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم می شود.

او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل می شود و دجّال را می کشد و یا در کشتن او، مساعدت می کند و در نماز به مهدی اقتدا خواهد کرد»[4].

ابن حجر هیثمی گفته است: «اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می شوند و هرجا «المهدی» به طور مطلق آورده شود، مراد او است»[5].

ابن ابی الحدید، روشن تر از همه می گوید: «قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضی الّا علیه»؛ «میان همه فرقه های مسلمین، اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد؛ مگر پس از ظهور مهدی (عج)»[6].

و سویدی نیز گفته است: «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدی آن کسی است که در آخر الزمان قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند و احادیث راجع به مهدی و ظهور او بسیار است»[7].

در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام «مهدی موعود»، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگی های آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، می پردازند. بعضی از این کتاب ها، عبارت است از:

1- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ملا علی متقی هندی (م 975)؛

2- عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقی (قرن هفتم)؛

3- مناقب المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی (م قرن پنجم)؛

4- العرف الوردی فی اخبار المهدی، سیوطی (م 911)؛

5- البیان فی الاخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف گنجی شافعی (م 658)؛

6- مهدی آل الرسول، علی بن سلطان محمد هروی حنفی؛

7- فرائد فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر، شیخ مرعی.

همچنین کتاب هایی مانند: مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابو داود، الجامع الصحیح ابو عیسی ترمذی، المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، کنز العمال متقی هندی و. . . به این انگاره مهم دینی پرداخته اند.

بر این اساس، احادیث نبوی درباره قیام مهدوی، به اندازه ای فراوان است که در کمتر موضوعی به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانی، به متواتر بودن احادیث مهدی، تصریح کرده اند. احمد بن محمد بن صدیق شافعی مغربی در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدی موعود را به شیوه ای بی نظیر و بی سابقه اثبات می کند[8].

حافظ ابو عبد اللّه گنجی شافعی نیز می گوید: «احادیث پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله درباره مهدی- به دلیل راویان بسیاری که دارد- به حد تواتر رسیده است»[9].

ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می گوید: «اخبار متواتری رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند»[10].

بیهقی نوشته است: «احادیث مربوط به خروج مهدی، صحیح ترین اسناد را دارد»[11] و. . .

این امر به حدّی برای برخی از علمای اهل سنّت، دارای اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدی مخالفت کرده اند. در کتاب های فرائد السطین، البرهان، العرف الوردی و. . . از جابر بن عبد اله انصاری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده اند که: «من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد صلّی اللّه علیه و آله»[12]؛ «هرکه ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است».

در روایت دیگری نیز نقل کرده اند: «من کذّب بالمهدی فقد کفر»[13]؛ «هرکس مهدی را انکار کند، به راستی کافر است».

معرفی مهدی موعود
در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله درباره مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است.

ابتدا چند روایت در این زمینه نقل می شود؛ آن گاه سیمای کلی آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان می گردد.

1- شیخ ابراهیم حموی شافعی در فرائد السمطین از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده است: «انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثنا عشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول اللّه! و من اخوک؟ قال: علی بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدی (عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدی فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه»[14]؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود:

علی بن ابی طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی، که زمین را از قسط و عدل آکنده می سازد؛ همان سان که از ظلم وجور پر شده است.

قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج او) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می ایستد».

2- در سنن ابی داوود و تذکرة خواص الامه از عبد اللّه بن عمر نقل شده است که گفت: «قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی»[15]؛ «رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: در آخر الزمان، مردی از فرزندان من قیام می کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است؛ زمین را از عدل پر می سازد؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی (عج) است».

3- متقی هندی در کنز العمال آورده است: «انّ علیا سأل النبی: امنّا آل محمد المهدی ام من غیرنا؟ قال رسول اللّه: بل منّا یختم اللّه به کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتنة، کما انقذوا من الشّرک و بنا یؤلّف اللّه بین قلوبکم بعد عداوة الشّرک»[16]؛ «علی علیه السّلام از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرسید: آیا مهدی (عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد».

4- پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرموده است: «لا تقوم الساعة حتّی. . . یخرج من عترتی. . . من یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا»[17]؛ «قیامت فرانرسد تا اینکه کسی از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهای آشکار شده، آکنده از عدل وداد کند».

5- از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است: «لیبعثنّ اللّه من عترتی رجلا افرق الثنایا اجلی الجبهة یملک الارض عدلا و یفیض المال فیضا»[18]؛ «همانا خداوند از عترتم، مردی را برمی انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانی اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل می کند و مال را به نحوی خاص زیاد می گرداند».

7- در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّتة» روایت مشهوری را از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نقل می کند که: «لو لم یبق من الدنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یبعث رجل منّی و من اهل بیتی یواطی ء اسمه اسمی»[19]؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام می کند که اسم او اسم من است. . . ».

با بررسی و مطالعه منابع روایی اهل سنّت، سیمای کلی حضرت مهدی (عج) را چنین می توان تصویر کرد: او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان روای زمین، پادشاه و فرمان روای انسان ها، امام و پیشوای مردم، ولی و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و. . . است.

- او از اهل بیت است؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند؛

- مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است؛

- مهدی از فرزندان حسین است؛

- او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند؛

- او مال را فراوان می بخشد و آن را شمارش نمی کند؛

- معادن را استخراج و اموال را تقسیم می کند؛

- مال را می بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیری می کند و بر مسکینان مهربانی می ورزد؛

- خداوند، زمین را به واسطه او زنده می کند. او در آنجا عدالت می ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده می شود؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود؛

- از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند؛

- خداوند او را برای فریادرسی مردمان برمی انگیزد؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند می شوند و زمین محصولات خود را، بیرون می ریزد.

- او بر تمام کشورها و شهرها مستولی می شود و لشکرهای کفر را شکست می دهد.

- دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسی نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهی دهد و. . . [20].

در پایان باید خاطرنشان کرد که، به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخر الزمان، این اعتقاد به صورت جدی و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[21].

پی نوشت

[1] . لطف اللّه صافى گلپايگانى، امامت و مهدويت، ج 2، ص 163.

[2] . ر. ك: البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، باب 13؛ به نقل از: امامت و مهدويت، ج 3، ص 281.

[3] . المهدى و المهدويت، ص 41 و 48 و 110؛ به نقل از: در انتظار ققنوس، ص 46 و 47.

[4] . مقدمه العبر، ص 367.

[5] . البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 169.

[6] . شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 53؛ آينده جهان، ص 146.

[7] . امامت و مهدويت، ج 2 ص 312؛ آينده جهان، ص 145.

[8] . ر. ك: ابراز الوهم المكنون، ص 437.

[9] . البيان، باب 11؛ منتخب الاثر، ص 36.

[10] . فتح البارى، ج 5، ص 362.

[11] . الاعتقاد و الهدايه الى سبيل الرشاد، ص 127.

[12] . ينابيع المودّه، ج 3، ص 108؛ فرائد السمطين، ج 2، ص 332؛ البرهان، ص 177.

[13] . عقد الدرر، ص 157؛ منتخب الأثر، ص 149.

[14] . كمال الدين، ج 1، ص 280، ج 27؛ بحار الانوار، ج، 47، ص 71.

[15] . تذكرة الخواص الامه، ص 377؛ سنن ابى داوود، ج 2، ص 420.

[16] . كنز العمال، ج 7، ص 263.

[17] . عقد الدرر، ص 36؛ الدرّ المنثور، ج 7، ص 484.

[18] . ينابيع المودّة، ص 423؛ اسعاف الراغبين، باب 3، ص 135.

[19] . العمده، ص 434؛ ارشاد مفيد، ص 326.

[20] . براى مطالعه بيشتر و بررسى منابع روايات ر. ك: نگارنده، آينده جهان، ص 146- 150( به نقل از:

كنز العمال، ج 14؛ ينابيع المودة؛ العرف الوردى فى الاخبار المهدى؛ المعجم الكبير؛ البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان؛ فرائد السمطين؛ عقد الدرر؛ المهدى المنتظر؛ الفتن و الملاحم و ...).

[21] . عبد العليم سپتوى، المهدى المنتظر( مكه: مكتبة المكتبة، 1420)، ج 1، ص 60.


چاپ   ایمیل