سير تطور کاربرد شناسه‌هاي حضرت مهدي ع در منابع حديثي اهل سنت تا قرن پنجم هجري

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 20 - 39 دقیقه)

164b

چکيده

نام، لقب و کنيه حضرت مهدي4، از «شناسه»‌هاي مهدوي است که از همان آغاز مورد توجه محدثان بوده است. اين يادکرد، فراز و نشيب محسوسي را نشان مي‌دهد. کيفيت اين سير تطور، سؤال پيش روي اين تحقيق است. اين مقاله که با روش توصيفي – تحليلي سامان يافته است؛ ضمن تحليل محتوايي اين دسته از روايات در كتاب‌هاي حديثي قرن سوم تا پنجم هجري؛ سير تطور اين عنوان را بيان كرده است تا به منظور فهم بهتر روايات مهدوي زمينه مناسب فراهم شود. در اين تحقيق، مشخص شد که هر چند از نظر کميت، احاديث كتاب‌هاي قرن سوم هجري جايگاه نخست را داراست؛ بيان نام و القاب حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم، نسبت به دو قرن ديگر از درصد فراواني بالاتري برخوردار بوده است. اين مهم حاکي از آن است که مؤلفان كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم هجري، به منظور شناخت و معرفي آن حضرت اهتمام بيش‌تري از خود نشان داده‌اند.

 

مقدمه

مطالعه و پژوهش در حوزه حديث از ديرباز در بين علما و دانشمندان اسلامي مورد توجه بوده و آنان در اين زمينه آثار ارزشمندي، اعم از جوامع حديثي، شرح و تفسير احاديث و نگارش‌هايي در خصوص رجال و درايه ارائه كرده‌اند. با نگاهي به مجموعه اين آثار، خصوصا كتاب‌هاي حديثي اهل سنت مي‌توان دريافت که برخي از احاديثي که در كتاب‌هاي قرون اوليه هجري مکتوب نشده‌اند، در آثار قرون بعدي از آن‌ها ياد شده است.

با توجه به سير تطور مهدويت در پنج قرن اوليه و بازتاب سياسي – اجتماعي آن در متن جامعه آن دوره؛ احاديث مهدويت نيز به تطور و فراز و نشيب محسوسي دچار شده که درباره اين فراز و فرود‌ها اثري به ثبت نرسيده است. با مرور روايات مهدوي مکتوب در کتاب‌هاي حديثي اهل سنت، معلوم شد که اين تطور در موضوعات مختلف مهدويت بروز و ظهور داشته است. شناسه‌هاي حضرت مهدي4 که مراد همان نام و القاب آن حضرت است؛ به عنوان ابتدايي ترين مسئله در خصوص مهدويت، در منابع حديثي اهل سنت بيش‌ترين بازتاب را داشته است که عموماً كتاب‌هاي حديثي موجود (قرن سوم هجري به بعد) بدان اشاره کرده‌اند. گونه‌هاي مختلف معرفي و بيان نام و القاب آن حضرت در اين متون و نيز سير تطور و فراز و نشيب‌هاي به وجود آمده براي اين شناسه‌ها طي سه قرن متوالي سوم تا پنجم هجري؛ همچنين سوءِ استفاده و سوءِ برداشت‌هاي موجود در بين اهل سنت در اين حوزه؛ پژوهشي در منابع حديثي، همراه با تحليل محتوايي روايات مهدوي را ضروري مي‌ساخت. مقاله حاضر با بررسي دقيق اين گروه از روايات مهدوي در تک تک کتاب‌هاي حديثي اهل سنت، ابتدا با بيان ميزان فراواني اين شناسه‌ها و ارائه آن‌ها در قالب جدول و نمودار؛ به تحليل محتوايي اين روايات پرداخته و «سير تطور شناسه‌هاي حضرت مهدي4 در منابع حديثي اهل سنت طي پنج قرن اول هجري» نشان داده است. از آن‌جا که منابع مکتوب موجود و معتبر اهل سنت، غالبا از قرن سوم تا پنجم هجري نگاشته شده‌اند، اين مقاله بر منابع اين بازه زماني تکيه کرده است.

  1. منابع حديثي قرن سوم هجري

بررسي احاديث مرتبط با حضرت مهدي4، در ميان كتاب‌هاي حديثي اهل سنت در قرن سوم هجري، معلوم مي‌كند كه مجموعا 9 عنوان کتاب حديثي با 115 هزار و 480 روايت در اين قرن تأليف شده و در دسترس مي‌باشد که اين روايت، در اين پژوهه مورد بررسي و تحليل محتوايي قرار مي‌گيرد. در ذيل فهرست اين كتاب‌ها همراه با توضيحي مختصر آمده است:

1-1. «المصنف» صنعاني: «المصنف»، اثر ابوبکر، عبدالرزاق بن همام صنعاني، عالم اهل يمن است (ذهبي، 1413، ج9: 563- 564). احمد بن حنبل از شاگردان و راويان احاديثش شمرده شده است (ابن خلکان، 1972م، ج3: 217). «صنعاني» را ثقه، اما متهم به تشيع معرفي کرده‌اند (ذهبي، 1413، ج9: 566). صنعاني در نيمه ماه شوال سال 211 هجري، در 85 سالگي در يمن درگذشت (صنعاني، 1423، ج1: 7؛ ذهبي، 1413، ج9: 580 و ابن سعد، 1968م، ج5: 548). «المصنف» صنعاني، به روش موضوعي به نگارش در آمده است. لذا شامل همه ابواب، اعم از فقه و تفسير و تاريخ مي‌باشد که يک باب را هم به «مهدي» نام‌گذاري کرده و ضمن آن، در يازده حديث، به شماره‌هاي 20 هزار و 769 تا 20 هزار و 776 و شماره‌هاي20هزار و 838، 20 هزار و 839 و 20 هزار و841، به موضوع مهدويت مي‌پردازد.

1-2. «الفتن»: کتاب «الفتن» اثر حافظ، ابوعبد الله نعيم بن حماد (م 229 ق) است. اين کتاب از مهم‌ترين كتاب‌هاي اهل سنت و اولين تک نگاري در موضوع مرتبط با مهدويت مي‌باشد. کتاب 77 باب دارد و دو هزار حديث در آن نقل شده است که 245 روايت از آن‌ها درباره حضرت مهدي4 سخن مي‌گويد.

1-3. «المصنف في الاحاديث و الآثار» ابن ابي شيبه (م 235 ق): اين کتاب اثر مشهور ابوبکر، عبدالله بن محمد ابن ابي شيبه، محدث، حافظ، فقيه، مفسر و مورخ (مجيد معارفي، 1375- 1393، ج6: 3386) است. کتاب شامل 23 کتاب است که بيش‌تر مسائل فقهي را در بر مي‌گيرد. سي و هفتمين کتاب، «الفتن» نام دارد که ضمن آن 23 حديث، مربوط به حضرت مهدي4 گردآمده‌است.

1-4. «المسند» ابن ابي شيبه: اين کتاب اثر ديگري از ابن ابي شيبه است که داراي 998 حديث مي‌باشد. در اين کتاب تنها يک روايت در خصوص حضرت مهدي4، وجود دارد.

1-5. «المسند» احمد بن حنبل: احمد بن حنبل (164 – 241 ق) در بغداد متولد شد. (خطيب بغدادي، 1417، ج5: 181). مشهورترين کتاب وي، با 30 هزار حديث که اغلب آن‌ها بر مبناي عامه صحيح بوده، «المسند» نام دارد (يوسف اليان سركيس، 1410، ج 1: 9). به دليل وثاقت کتاب، آن را در رديف «سنن» قرار مي‌دهند (صبحي صالح، 1363، ج1: 297). از اين تعداد حديث، 36 مورد، در خصوص شخصيت حضرت مهدي4 مي‌باشد.

1-6. «سنن» ابي داود (202 – 275 ق): اين کتاب اثر سليمان بن اشعث سجستاني و از صحاح سته مي‌باشد که «مورد قبول همه مردم واقع گشته و به رغم اختلاف‌هاي موجود بين فرقه‌هاي علما، داور و حکم قلمداد مي‌شود (خطابي بستي،1352، ج1: 6). در اين كتاب4800 حديث گرد آمده که 8 روايت از آن در عنواني به نام «کتاب المهدي»، در خصوص مهدويت است.

1-7. «سنن» ابن ماجه (209 – 275 ق): اين کتاب از آثار ابو عبدالله، محمد بن يزيد قزويني و از صحاح سته بوده و داراي 4 هزار و 341 حديث است. مؤلف، 9 روايت در خصوص حضرت مهدي4 در دو باب «الصبر علي البلاء» و «خروج المهدي» آورده است.

1-8. «الصحيح» ترمذي (م 279 ق): اين کتاب از جمله كتاب‌هاي ششگانه اهل سنت و اثر ابو عيسي، محمد بن عيسي ترمذي متولد حدود 210 هجري است (ذهبي، 1413، ج13: 271). در اين کتاب 3956 حديث به صورت موضوعي جمع آوري شده و در باب 52 کتاب، با عنوان «ما جاء في المهدي» سه روايت صحيح السند از پيامبر6 درباره شخصيت حضرت مهدي4، مشاهده مي‌شود.

1-9. «مسند» بزّار (م 292 ق): بَزّار، ابوبكر احمد بن‌عمرو بن‌عبدالخالق‌عَتَكى‌‌، محدث‌بصري ‌و از قديم‌ترين‌مسند نويسان‌ و استاد بزرگ وي بخاري است و از شاگردانش ابوالقاسم طبراني را مي‌توان نام برد. سبب شهرت وي نگارش مسند اوست که روايات را با سند کامل نقل مي‌کند و سپس به بررسي سند آن‌ها مبادرت مي‌ورزد (حاج منوچهري، 1387، ج12: 4835). اين اثر داراي 10 هزار و 409 حديث است که 10 روايت آن در خصوص شخص حضرت مهدي4 مي‌باشد.

بنابراين، در مجموعِ 9 کتاب حديثي اين قرن، 346 حديث، از 46 ناقلِ حديث، درباره حضرت مهدي4 سخن گفته‌اند که 244 حديث، معادل 70% كل احاديث مهدوي اين كتاب‌ها (346 حديث)، به نام و القاب آن حضرت اشاره كرده‌اند (صنعاني، 1423، ج11: 168، ح20773؛ ابن حماد، 1424: 219، ح901؛ ابن ابي شيبه، 1428- 1429، ج8: 629، ح189؛ احمد بن حنبل، 1414، ج2: 123، ح4098؛ ابي داود، 1418، ج4: ص307، ح8285؛ ابن ماجه، 1424: 435، ح4085 و ترمذي، 1420: 611، ح2232). اين امر اهميت و ضرورت شناخت و معرفي آن حضرت را مي‌رساند. بازتاب مهدويت در بين صحابه نيز مؤيد اين نکته است؛ چنان‌که ابن ماجه از سعيد بن مسيب نقل مي‌كند كه نزد ام سلمه درباره مهدي مذاكره مي‌كرديم (ابن ماجه، 1424، 441: ح4086). اين گفت‌ و گو از آن رو که اهميت بحث از مهدي در اسلام را از زمان‌هاي دور مي‌رساند؛ بسيار مهم مي‌نمايد. داده‌ها (جدول شماره 1) نشان مي‌دهد كتاب‌هاي حديثي اين قرن، 218 بار در قالب 209 حديث، معادل 60% احاديث انتخابي كتاب‌هاي اين قرن (346 حديث)، به لقب «مهدي» تصريح كرده‌اند (صنعاني،1423، ج11: ص168، ح20772؛ ابن حماد، 1424: ص260، ح961 و ابن ابي شيبه، 1428، ج8: 679، ح195) و 27 روايت، حدود 8% به همنام بودن مهدي با پيامبر اسلام6 (يواطي اسمه اسمي 17 روايت، اسمه کاسمي، 6 روايت، اسمه اسم نبيکم، 3 روايت و «محمد» يک روايت) (احمد بن حنبل، 1414، ج2: 10، ح3573؛ ابي داود، 1418، ج4: 306، ح8282 و ترمذي، 1420: 611، ح2230) و حدود 9 حديث، معادل 3% ديگر به ساير القاب آن حضرت (همچون سفاح و هاشمي) اشاره كرده‌اند.

الفتن ابن حماد، با 191 حديث و المسند ابن ابي شيبه با يک حديث، به ترتيب بيش‌ترين و كم‌ترين تعداد حديث را از بين كتاب‌هاي قرن سوم به نام و لقب آن حضرت اختصاص داده‌اند. عنوان مهدي را همه كتاب‌هاي اين قرن متذكر شده‌اند؛ ولي عنوان «سفاح» فقط 4 بار: 3بار در کتاب الفتن ابن حماد (ابن حماد، 1424: 285، ح1064؛ 288، 1078؛ 311، ح1203) و يك بار در المسند احمد بن حنبل (احمد بن حنبل، 1414 ج4: 147، ح11757) آمده است. نيز همنام بودن با پيامبر6 را هفت كتاب حديثيِ: الفتن، المصنف في الاثار، المسند ابن ابي شيبه، المسند احمد، سنن ابي داود، صحيح ترمذي و المسند بزّار بيان كرده‌اند. کتاب‌هاي المصنف صنعاني و السنن ابن ماجه، آن حضرت را فقط با عنوان «مهدي» ياد کرده‌اند (صنعاني، 1423، ج11: 168، ح20773 و ابن ماجه، 1424: 435، ح4085) و ساير القاب و نام‌هاي ايشان را نياورده‌اند.

ابن حماد درباره عنوان «سفاح» مي­نويسد كه پيامبر اسلام6 فرموده است: مهدي به دليل بخشش مال «سفاح» ناميده مي­شود (ابن حماد، 1424: 285، ح1064 و 288، ح1078 و 311، ح1203). حدثنا ابو معاويه عن الاعمش عن عطيه عن ابي سعيد الخدري عن النبي6 قال:«يخرج رجل من اهل بيتي... يكون عطاؤه حثيا يقال له السفاح» روايت مذكور سه بار در كتاب الفتن ابن حماد، با سلسله سند رجالي يكسان آمده؛ ولي در صفحه 311، حديث 1203؛ جمله «يقال له السفاح» در وسط حديث آمده است و در صفحه 285، حديث 1064 و صفحه 288، حديث 1078؛ در انتهاي حديث گنجانده شده است!

احمد بن حنبل شبيه همين روايت را همراه با عنوان «سفاح» در وسط حديث نقل کرده است (احمد بن حنبل، 1414، ج4: 147، ح11757). مهم آن‌كه ابن ابي شيبه همين روايت را از همين طريق رجالي در كتابش (المصنف) آورده است، حدثنا ابو معاويه عن الاعمش عن عطيه عن ابي سعيد خدري عن النبي6 قال: «يخرج رجل من اهل بيتي... يكون عطاؤه حثيا»؛ (ابن ابي شيبه، 1428، ج8: 678؛ ح185)؛ ولي اين‌نكته را كه به او سفاح مي‌گويند، در آن نمي‌بينيم.

برخي از عناوين فقط در کتاب الفتن ابن حماد بازتاب داشته است. عنوان «هاشمي» 2 بار، ضمن يک حديث از ابن عباس (ابن حماد، 1424: 274، ح1020) آمده و يك مورد نيز از حضرت علي7 چنين نقل مي‌كند: «اسمه اسم ابي» (همان: 288، ح1081). در يک مورد نيز در کتاب مسند بزّار به صورت ترديد نقل شده است که پيامبر اسلام6 فرمودند: «.. بعث الله رجلا مني اسمه اسمي او اسمه اسم ابي» (بزّار، 2009، ج8: 258، ح3323). اين‌كه مهدي همنام پدر حضرت علي7، يا همنام پدر پيامبر6 باشد با همه موارد مشابه، متفاوت است.

ابن حماد همچنين مي‌نويسد:

منصور، مهدي است كه بيست سال به جنگ روم مشغول است و اهل آسمان و زمين و پرندگان آسمان بر او درود مي‌فرستند (ابن حماد، 1424: 344، ح1292). ولي مشخص نيست كه مراد از منصور كيست.

در خصوص وجه تسميه مهدي در کل کتاب‌هاي اين قرن فقط سه روايت آمده است. المصنف صنعاني چنين نقل كرده است:

او مهدي نامگذاري شده؛ چون به امري که مخفي است، هدايت نمي­کند؛ أخبرنا عبد الرزاق عن معمر عن مطر قال كعب: إنما سمي المهدي لأنه لايهدي لأمر قد خفي، قال: ويستخرج التوراة و الإنجيل من أرض يقال لها: أنطاكية؛ و تورات و انجيل را از زميني كه انطاكيه نام دارد، بيرون مي‌آرود (صنعاني، 1423، ج11 168، ح20772).[3]

اين در حالي است كه در فتن ابن حماد كه با صنعاني معاصر است، علت نامگذاري ايشان به مهدي را با همين سند، اين گونه بيان مي‌كند:

به او مهدي مي­گويند چون به امور مخفي هدايت مي­کند؛ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ مَطَرٍ الْوَرَّاقِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ كَعْبٍ، قَالَ: «إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يَهْدِي لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، وَيَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ مِنْ أَرْضٍ يُقَالُ لَهَا أَنْطَاكِيَةُ (ابن حماد، 1424: 278، ح1031).

بر اين اساس، نقل عبدالرزاق با نقل ابن حماد متفاوت است؛ اما به قرينه حديث ذيل احتمالاً در نقل المصنف كلمه «لا» اضافه شده است:

حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ، عَنِ ابْنِ شَوْذَبٍ، عَنْ مَطَرٍ، عَنْ كَعْبٍ، قَالَ: «إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يَهْدِي إِلَى أَسْفَارٍ مِنْ أَسْفَارِ التَّوْرَاةِ، يَسْتَخْرِجُهَا مِنْ جِبَالِ الشَّامِ، يَدْعُو إِلَيْهَا الْيَهُودَ، فَيُسْلِمُ عَلَى تِلْكَ الْكُتُبِ جَمَاعَةٌ كَثِيرَةٌ، ثُمَّ ذَكَرَ نَحْوًا مِنْ ثَلَاثِينَ أَلْفًا؛ « همانا او مهدي ناميده شده است؛ زيرا او به اسفار تورات راهنمايي مي‌كند؛ پس آن‌ها را از کوه‌هاي شام بيرون مي‏کشد و يهود را به آن دعوت مي‏کند؛ در نتيجه جماعت زيادي مسلمان مي‏شوند (همان: 280، ح1043).

و حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عُثْمَانَ، حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْبَيَانِيُّ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زُهَيْرٍ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَعْرُوفٍ، حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ، قَالَ: قَالَ ابْنُ شَوْذَبٍ: «إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى جَبَلٍ مِنْ جِبَالِ الشَّامِ يَسْتَخْرِجُ مِنْهُ أَسْفَارًا مِنْ أَسْفَارِ التَّوْرَاةِ فَيُحَاجَّ بِهَا الْيَهُودَ فَيُسْلِمُ عَلَى يَدَيْهِ جَمَاعَةٌ مِنَ الْيَهُودِ؛ همانا او مهدي ناميده شده است؛ زيرا به کوهي از کوه‌هاي شام راهنمايي مي‌شود. پس اسفار تورات را از آن بيرون مي‏کشد و با يهود به اين وسيله احتجاج مي‏کند؛ در نتيجه جماعتي از يهود مسلمان مي‏شوند (الداني، 1418: 159، ح587).[4]

نمودار 1: نام و لقب حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي قرن سوم هجري

نام كتاب

المصنف صنعاني (م 211 ق)

الفتن ابن حماد (م229)

المصنف في الآثار (م 235)

المسند ابن ابي شيبه

المسند احمد بن حنبل (م241)

السنن ابي داود (م275)

السنن ابن ماجه (م275)

صحيح ترمذي (م279)

المسند بزّار (م292)

جمع كل

تعداد احاديث

فراواني نسبت به احاديث قرن[5]

مهدي

4

184

10

-

9

2

7

1

1

218

209

60%

همنام پيامبر

-

9

1

1

5

2

-

1

8

27

27

8%

ساير القاب

-

7

-

-

1

-

-

-

1

9

8

2%

جمع كل

4

200

11

1

15

4

7

2

10

254

244

-

نکته مهم آن‌که از مجموع 4 حديث نقل شده در مورد ساير القاب مهدي، 3 مورد را کتاب الفتن نقل کرده است. اين القاب عبارتند از: هاشمي، همنامي با پدر حضرت علي7، اسم نبي. اين موضوع تأثير زياد الفتن ابن حماد را که تک نگاري است، بر فراواني عنوانِ ساير القاب حضرت مهدي4 نشان مي‌دهد؛ چرا که كتاب‌هاي ديگر در زمينه معرفي آن حضرت، همداستان و هم‌نوا مي‌باشند و بيش‌تر به «همنامي آن حضرت با پيامبر اسلام6» اشاره کرده‌اند. اين مطلب، هنگام نتيجه گيري در بحث و مقايسه کتاب‌هاي تک نگاري با جوامع حديثي نمود بيش‌تري دارد. لذا در آن قسمت، در اين خصوص توضيح بيش‌تري خواهيم داد.

  1. منابع حديثي قرن چهارم هجري

حاصل تلاش علماي حديث در اين قرن، تاليف 9 کتاب حديثي است كه در دسترس بوده و در اين نوشتار مورد بررسي قرار گرفته و در ذيل، معرفي اجمالي آن‌ها آمده است:

2-1. «مسند» ابويعلي موصلي (210 – 307 ق): امام حافظ، ابو يعلي احمد بن علي بن مثني موصلي، مؤلف «مسند» است كه اين كتاب از آثار کهن حديثي است. کتاب داراي

7 هزار و 555 حديث در موضوعات مختلف و بر اساس راويان، ترتيب يافته است. بنابراين، احاديث مهدوي در لابه‌لاي سطور کتاب به صورت پراکنده نگارش شده است. در خصوص شخص حضرت مهدي4 در اين اثر، 8 روايت مورد بررسي قرار گرفته است.

2-2. «المسند» الشاشي (م 335 ق): حافظ، هيثم بن کليب ابو سعيد شاشي، متوفاي 335 هجري صاحب مسند کبير است و ذهبي او را توثيق كرده است (ذهبي، 1413، ج3: 66). اين کتاب داراي 1533 حديث مي‌باشد که 6 روايت آن درباره حضرت مهدي4 است كه در اين‌جا مورد بررسي قرار گرفته است.

2-3. «الملاحم» ابن منادي (256- 336 ق): حافظ، ابوحسين احمد بن جعفر بن منادي، از محدثان مشهور اهل سنت است. اين کتاب به صورت تک نگاري و با موضوع پيشگويي درباره آينده و وقايع آخرالزمان تحرير يافته است. مؤلف بسياري از پيشگويي‌ها را از کتابي به نام «کتاب دانيال»[6] نقل مي‌کند. در اين اثر، 312 حديث نقل شده که 43 روايت آن درباره شخص حضرت مهدي4 است و در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته است.

2-4. «صحيح» ابن حبان (280 – 354 ق): عالم فاضل محقق، حافظ، علامه محمد بن احمد بن حبان ابو حاتم تميمي سجستاني؛ از فقهاي دين که داراي آثار علمي فراواني است؛ ولي آثار اندكي از آن‌ها باقي مانده است؛ زيرا «ابو حاتم بن حبّان كتاب‌هاى خود را رايگان در اختيار مردم مى‏نهاد؛ همه را وقف كرده، در يك كتابخانه نهاده بود و همين رفتار او با گذشت روزگار و زبونى دولت و چيرگى ستمكاران بر آن كشور؛ نابودى آن كتاب‌ها را در پى داشت». (ياقوت حموي، 1995، ج1: 418). يكي از آثار وي، كتاب «صحيح» مي‌باشد كه‌ در منابع به‌ كتاب «التقاسيم‌ و الانواع» (همان)؛ يا «الانواع‌ و التقاسيم‌» (ذهبي، 1413، ج16: 94)، خوانده‌ شده‌ است. نسخه خطي اين اثر توسط امير علاءالدين‌ علي‌ بن‌ بلبان‌ فارسي[7] تنقيح‌ شده‌ و تحت‌ عنوان‌ «الاحسان في تقريب صحيح ابن حبان»، به‌ چاپ‌ رسيده‌ است (دانشنامه بزرگ اسلامي، 1375 – 1393، ج3، ابن حبان: 1077). در اين کتاب مجموعاً 7هزار و 494 حديث گردآمده است که 8 روايت آن در خصوص حضرت مهدي4 مي‌باشد.

2-5. «المعجم الکبير» طبراني (260 -360 ق): مؤلف اين كتاب، ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني اهل طبريه شام، مؤلف کتاب‌هاي «المعجم الکبير، الاوسط و الصغير» است. در اين اثر مشهور، 22هزار و 21 حديث در مورد شناخت صحابه پيامبر اسلام6 جمع آوري شده است. از اين تعداد، 29 روايت از حضرت مهدي4 سخن مي‌گويد که مورد بررسي و تحليل قرار مي‌گيرد.

2-6. «المعجم الاوسط» طبراني (م 360 ق): اين کتاب، اثر ديگر طبراني است که مجموعا 9 هزار و 489 حديث را در خود جاي داده است. از اين تعداد نيز 19 روايت مهدوي گزينش شده و مورد تحليل و بررسي قرار مي‌گيرد.

2-7. «المعجم الصغير» طبراني (م 360 ق): اين معجم اثر ديگري از طبراني است که داراي 1198 حديث مي‌باشد و تنها 2 روايت آن درباره حضرت مهدي4 است.

2-8. «مسند الشاميين» طبراني (م360 ق): اين کتاب نيز از آثار طبراني و داراي سه هزار و 637 حديث است و 2 حديث آن در خصوص حضرت مهدي4 است.

2-9. «السنن» دارقطني (م 385 ق): أبو الحسن، علي بن عمر بن أحمد بن مهدي بن مسعود بن النعمان بن دينار البغدادي الدارقطني (م: 385ق) از محدثان بزرگ اهل سنت و نويسنده «السنن» است. اين کتاب مجموعا مشتمل بر 4 هزار و 836 حديث است كه از اين تعداد، تنها يک حديث در خصوص شخص حضرت مهدي4 است.

بنابراين، در قرن چهارم هجري، 9 کتاب حديثي با مجموع 58 هزار و 75 حديث از 17 ناقلِ حديث در دسترس مي‌باشد. از اين تعداد، حدود 118 حديث در خصوص حضرت مهدي4 است. داده‌ها (جدول شماره 2) نشان مي‌دهد از 76 حديث (حدود 64% از كل احاديث گزينش شده) به نام و القاب آن حضرت پرداخته است. نيز 41 حديث، (معادل 35% احاديث كتاب‌هاي اين قرن) به لقب «مهدي» تصريح كرده‌اند (ابويعلي موصلي، 1422، ج1: 159، ح465؛ ابن منادي، 1418، سياق بعض المأثور في المهدي: 179، ح120/7؛ طبراني، 1430، ج2: قسمت اول، 48، ح2675 و طبراني، 1405، ج1: 56، 157). حدود 38 روايت، (معادل 32%) مهدي را «همنام پيامبر اسلام6» ذكر مي‌كند (ابن منادي، 1418، سياق بعض المأثور في المهدي: 176، ح114/1؛ طبراني، 1430، ج4: قسمت دوم، 48، ح7495 و طبراني، 1405، ج2: 55، ح1233) و حدود 5 حديث، (معادل 4%) به ساير القاب آن حضرت اشاره كرده‌اند. کتاب الملاحم ابن منادي با 25 بار ذكر عنوان «مهدي» در رتبه نخست قرار دارد؛ در حالي كه صحيح ابن حبان به عنوان مهدي هيچ اشاره‌اي نكرده و فقط 2 بار به همنامي ايشان با پيامبر اسلام6 اشاره کرده است (ابن حبان، 1418: ح6824 و 6825). همچنين ملاحم ابن منادي با 33 حديث، بيش‌ترين تعداد را در خصوص نام و القاب حضرت مهدي4 به خود اختصاص داده است. بعد از آن، المعجم الكبير طبراني با 22 حديث، المعجم الاوسط طبراني با 8 حديث، المسند شاشي با 5 حديث، صحيح ابن حبان با 2 روايت و در نهايت مسند ابويعلي، مسند الشاميين و المعجم الصغير و السنن دارقطني، هر کدام با يک روايت، در رتبه‌هاي بعدي قرار دارند. نكته قابل توجه آن‌كه نخستين بار در كتاب‌هاي حديثي اين قرن از لقب «حسني» (ابن منادي، 1418: 356، ح13/310) و «حسيني» (ابن منادي، 1418: 209-210، ح6/155)؛ براي مهدي ياد شده است. بنابراين، روايات مرتبط با نام و القاب آن حضرت داراي نوسان و فراز و نشيب متفاوتي است. در اولين كتاب اين قرن، المسند ابويعلي با فراواني 14% قرار دارد. بعد از آن، المسند الشاشي با 83% و سپس ملاحم ابن منادي که به صورت تک نگاري مي‌باشد، با فراواني 77% قرار دارد که افزايش چشمگيري را نشان مي‌دهد. سپس با يك كاهش محسوسي، صحيح ابن حبان، با فراواني 25% قرار دارد. اما بعد از آن شاهد افزايش روايات مرتبط با نام و القاب آن حضرت، به فراواني 76% در كتاب المعجم الكبير طبراني هستيم و سپس المعجم الاوسط طبراني با 42% فراواني، كاهش را نشان مي‌دهد.

نمودار شماره 2: نام و لقب حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي قرن چهارم هجري

نام كتاب

المسند ابويعلي (م307ق)

المسند شاشي (م335ق)

ملاحم ابن منادي (م336ق)

صحيح ابن حبان (م354)

المعجم الكبير طبراني (م360)

المعجم الاوسط

المعجم الصغير طبراني

مسند الشاميين طبراني

سنن دارقطني (م 385)

جمع كل

تعداد احاديث

فراواني نسبت به احاديث قرن

مهدي

1

-

25

-

4

7

1

2

1

1

33

28%

همنام پيامبر

-

5

9

2

18

3

1

-

-

38

38

32%

ساير القاب

-

-

9

-

-

-

-

-

-

9

5

4%

جمع كل

1

5

43

2

22

10

2

2

1

88

76

-

اين درصد‌ها از تقسيم تعداد احاديث ذكر شده در جدول، بر تعداد كل احاديث مهدوي گزينش شده در اين قرن (118 حديث) به دست آمده است. گفتني است که ابن منادي در الملاحم از قول مردي از انصار به نام «موسي بن هاشم» آورده است: «هر كس خدا را اطاعت كند، هاديِ مهدي است؛ من عمل بطاعة الله فهو هاد مهدي» (ابن منادي، 1418: 255- 257، ح206/11) و سپس به تفسير و توضيح مهدي پرداخته است؛ اما مؤلف ارتباط اين تفسير را با موضوع مهدويت بيان نمي‌کند! المعجم الاوسط نيز حضرت عيسي7 را امام مهدي مي‌خواند... «ثم ينزل عيسي بن مريم مصدقا بمحمد6 و علي ملته مات اماما مهديا...»، (طبراني، 1405، ج5: 27، ح4580) كه مراد معناي لغوي آن است.

در بين كتاب‌هاي اين قرن نيز تنها کتابي که القاب منحصر به فردي را براي مهدي بيان كرده است، الملاحم ابن منادي است که با ساير جوامع روايي همخواني ندارد.

  1. منابع حديثي قرن پنجم هجري

کتاب‌هاي حديثي و در دسترس قرن پنجم، 5 تأليف است که ابتدا به معرفي اجمالي آن‌ها پرداخته، سپس آن‌ها را تحليل محتوايي مي‌كنيم:

3-1. «المستدرک علي الصحيحين» حاکم نيشابوري (321 – 405 ق): محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدونه، معروف به حاکم نيشابوري، بيش از دوهزار شيخ داشته که از آن‌ها حديث شنيده است (ذهبي، 1413، ج17: 163). او را ثقه، واسع العلم (همان: 165)؛ اما متهم به تشيع (همان: 171؛ سمعاني، 1383، ج2: 402؛ خطيب بغدادي،1417، ج3: 94) معرفي کرده‌اند. المستدرک از آثار مهم حاکم نيشابوري است که به نقل رواياتي پرداخته است که طبق شرط مسلم و بخاري، يا يکي از آن‌ها صحيح بوده؛ ولي آن‌ها را در كتاب‌هاي خود نياورده‌اند. وي ضمن اين تأليف، 8 هزار و 983 روايت فقهي و اعتقادي را نگارش كرده است. نتيجه جست‌وجو و مرور تمام مجلدات المستدرک، نشان مي‌دهد كه 23 حديث درباره حضرت مهدي4 در اين کتاب موجود است.

3-2. «ذکر اخبار اصبهان» ابو نعيم اصفهاني (336- 430 ق): ابو نعيم، احمد بن عبدالله بن احمد اصبهاني شيخ الاسلام (ذهبي، 1413، ج17: 454) و از بزرگان محدثين و مورد وثوق (ابن خلکان، 1972، ج1: 91) است که حفّاظ دنيا به سويش سفر کرده و به نوبت به حضورش مي‌رسيدند (ذهبي (تذکره)، 1413، ج3: 196). کتاب ذکر اخبار اصبهان يکي از آثار اوست که تأليف آن در حدود سال‌هاي 419 – 420 هجري به پايان رسيده (ابونعيم اصفهاني، 1377: 49) و شامل اسامي محدثان و عالماني است که در اصفهان مي‌زيسته، يا مدتي در اين ديار به تعليم و تعلم مشغول بوده‌اند. (محمد حسين رياحي، 1377: 34). ذيل نام هر يک از محدثان، يک يا چند حديث از وي نقل کرده است. اين اثر شامل دو هزار و 716 حديث بوده که از اين تعداد، 10 حديث در موضوع مهدويت است.

3-3. «حليه الاولياء و طبقات الاصفياء» ابو نعيم اصفهاني (336- 430 ق): همان‌گونه که از نام کتاب پيداست، موضوع كتاب درباره زهاد، عابدان و صالحان است که در ذيل نام هر يک از آنان، يک يا چند حديث از وي را با سند کامل نقل مي‌کند. مجموع احاديث اين کتاب به 15 هزار و 200 مي‌رسد که 7 عدد از آن‌ها در خصوص مهدويت است.

3-4. «الاربعون حديثا في المهدي» ابو نعيم اصفهاني (336- 430 ق): اين اولين کتاب حديثي اهل سنت است که اختصاصاً در موضوع مهدويت نگاشته شده و ضمن آن 40 روايت در اين باب نقل شده است.

3-5. «السنن الوارده في الفتن و غوائلها»، ابو عمرو الداني (371 – 442 ق): عثمان بن سعيد بن عمر الاموي، معروف به ابوعمرو الداني، از بزرگان در علم قرآن و حديث شمرده شده (ذهبي، 1413، ج3: 212) و کتاب «السنن» وي در موضوع حوادث و اتفاقات آينده به رشته تحرير درآمده است. احاديث کتاب به 726 عدد مي‌رسد که 58 حديث از آن‌ها در خصوص حضرت مهدي4 است.

بنابراين، در قرن پنجم، تعداد 5 کتاب حديثي با 27 هزار و 665 روايت از اهل سنت در دسترس است که از اين تعداد، 138حديث، از 22 ناقلِ حديث، در خصوص حضرت مهدي4 سخن گفته است. داده‌ها (جدول شماره 3) نشان مي‌دهد كه 101 روايت، معادل 73% كل روايات كتاب‌هاي اين قرن (138 حديث)، به نام و القاب آن حضرت پرداخته كه از اين مقدار، 76 حديث (معادل 55% احاديث كتاب‌هاي اين قرن) به لقب مهدي تصريح كرده (حاکم نيشابوري، 1427، ج8: 3099، ح8670؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، بي تا، ج1: 84؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، 1431، ج3: 177؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، 1432: 44، ح4 و ابوعمرو الداني، عثمان بن سعيد، 1418، جزء پنجم: 156، ح565) همچنين حدود 21 روايت معادل 15% به همنامي آن حضرت با پيامبر اسلام6 اشاره كرده (حاکم نيشابوري، 1427، ج8: 2997، ح8432؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، بي تا، ج1: 347؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، 1431، ج5: 75؛ ابو نعيم احمد اصفهاني، 1432: 62، ح19و ابوعمرو الداني، عثمان بن سعيد، 1418، جزء پنجم: 154، ح556) و 9 حديث باقي مانده، معادل 6%، ساير القاب آن حضرت را بيان كرده‌اند. با بررسي كتاب‌هاي حديثي اين قرن و روايات مربوط به نام و القاب حضرت مهدي4، مشخص مي‌شود كه در ابتدا حاكم نيشابوري 65% احاديث كتاب خود را به اين موضوع اختصاص داده است. بعد از آن، نقل اين روايات رو به کاهش گذاشته و در كتاب ذكر اخبار اصبهان به 9% احاديث رسيده است. سپس به شکل محسوسي روندي صعودي به خود گرفته و در كتاب حليه الاولياء و طبقات الاصفياء به بالاترين مقدار در اين قرن رسيده است (يعني 86% رواياتِ انتخابي آن در خصوص اين موضوع). اما دوباره سير نزولي پيدا کرده است؛ ضمن اين كه 70% روايات الاربعون حديثا في المهدي، درباره نام و القاب آن حضرت بوده؛ اما دوباره شاهد افزايش اين فراواني در كتاب السنن الوارده في الفتن هستيم كه با 74% روايات، روندي صعودي را نشان مي‌دهد.

جدول شماره 3: نام و لقب حضرت مهدي6 در كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم هجري

نام كتاب

المستدرك علي الصحيحين حاکم (م405ق)

ذكر اخبار اصبهان اصفهاني (م430ق)

حليه الاولياء و طبقات الاصفياء

الاربعون حديثا في المهدي

السنن الوارده في الفتن الداني (م442ق)

جمع كل

تعداد احاديث

فراواني نسبت به احاديث قرن

مهدي

14

4

5

23

31

77

70

50%

همنام پيامبر6

1

4

1

6

9

21

21

15%

ساير القاب

1

1

1

1

7

11

10

7%

جمع كل

16

9

7

30

47

109

101

73%

ابونعيم اصفهاني كنيه حضرت را «اباعبدالله» (ابونعيم اصفهاني، 1432: 63، ح20) ذكر مي‌كنند كه تازگي دارد. نكته قابل تذكر اين‌كه كنيه محمد بن عبدالله (نفس زكيه) نيز «ابا عبدالله» بوده است (ابوالفرج اصفهاني، بي‌تا: 206) كه بر وي نيز قابل تطبيق مي‌باشد. همچنين نخستين بار واژه «قائم» (ابونعيم اصفهاني، 1431، ج3: 184) در كتاب‌هاي حديثي اين قرن، در كتاب حليه الاولياء و طبقات الاصفياء آمده است که واژه‌اي شيعي درباره امام عصر4 قلمداد مي‌شود.

در اين قرن نيز کتاب تک نگاري «السنن الوارده في الفتنِ» الداني، نام و القاب منحصر به فردي را نقل کرده است که با ساير كتب حديثي هم خواني ندارد. در اين كتاب، نام مهدي «احمد بن عبدالله» (ابوعمرو الداني، 1418، ج5: 168، ح597) ذکر شده است!

در باب وجه تسميه مهدي در كتاب‌هاي اين قرن، يک حديث در كتاب المستدرك علي الصحيحين، از قول محمد بن حنفيه آمده است: «مهدي كسي است كه خدا او را هدايت كند؛ إِنَّمَا الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ» (حاكم نيشابوري، 1427: 1766، ح 4701). اين‌جا معناي لغوي را توضيح مي‌دهد؛ اما در خصوص معناي اصطلاحي مهدي، فقط يک روايت و آن هم در كتاب السنن الوارده في الفتن آمده است:

او را مهدي گويند؛ زيرا به كوهي از كوه‌هاي شام هدايت شده و اسفاري از تورات را استخراج كرده و با يهود احتجاج مي‌كند. پس جماعتي از يهود مسلمان مي‌شوند؛ إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى جَبَلٍ مِنْ جِبَالِ الشَّامِ يَسْتَخْرِجُ مِنْهُ أَسْفَارًا مِنْ أَسْفَارِ التَّوْرَاةِ فَيُحَاجَّ بِهَا الْيَهُودَ فَيُسْلِمُ عَلَى يَدَيْهِ جَمَاعَةٌ مِنَ الْيَهُودِ (الداني عثمان بن سعيد، 1418 جزء پنجم: 159، ح587).

نمودار سير تطور شناسه‌هاي حضرت مهدي4، در طي قرن سوم تا پنجم هجري

با مقايسه احاديث مربوط به نام و لقب حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي اين سه قرن، مشاهده مي‌شود که اين احاديث فراز و نشيبي محسوسي داشته و داراي سير تطور معناداري است. حاصل آن‌که بررسي رجال ناقل اين احاديث معلوم مي‌كند تعداد راويان احاديث انتخابي در كتاب‌هاي قرن سوم، 46 نفر هستند در حالي که اين رقم در كتاب‌هاي قرن چهارم و پنجم به ترتيب 17 و 22 مورد است. علتش آن است که كتاب‌هاي حديثي قرن چهارم و پنجم، روايات صحابه را کم‌تر نقل مي‌کردند و سعي بيش‌تر بر نقل احاديث نبوي بوده است. لذا رجال اين كتاب‌ها نسبت به كتاب‌هاي حديثي قرن سوم، كميت پايين تري دارند. از سوي ديگر، در منابع اهل سنت پيامبر اسلام6 در مقايسه با ساير ناقلان حديث، کم‌تر به شناسه‌ها و نام و القاب حضرت مهدي4 اشاره كرده‌اند و بيش‌تر در صدد بيان ساير ريز موضوعات مهدوي، همچون انتساب به اهل بيت، بيان جايگاه، صفات و ويژگي‌ها، تشکيل حکومت و اقدام‌هاي حضرت مهدي4 بوده‌اند. لذا در نمودار سير تطور شناسه‌هاي حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي اين سه قرن (نمودار شماره 1) شاهد هستيم که احاديث كتاب‌هاي قرن پنجم هجري، با 73%، بيش‌ترين فراواني را به خود اختصاص داده‌اند که حاكي از اهتمام مولفان كتاب‌هاي قرن پنجم جهت شناسايي و معرفي حضرت مهدي4 مي‌باشد. البته تأليفات تک نگاري، بيش‌ترين تأثير را بر اين افزايش دارا بوده است. بعد از آن، كتاب‌هاي قرن سوم با 70% فراواني قرار دارد و در نهايت كتاب‌هاي قرن چهارم با فراواني 64% کم‌ترين مقدار را داراست. نمودار شماره 1 نشان دهنده اين سير تطور و فراز و نشيب در عنوان «شناسه‌هاي حضرت مهدي4» در بين روايات اهل سنت در بازه زماني قرن سوم تا پنجم هجري است:

نمودار شماره 1: سير تطور احاديث مربوط به نام و لقب از قرن سوم تا پنجم هجري

همچنين با مرور روايات مربوط به «شناسه‌هاي حضرت مهدي4» در كتاب‌هاي حديثي اين سه قرن و بررسي آن‌ها در قالب سه شاخص «مهدي»، «همنامي با پيامبر اسلام6» و ساير القاب آن حضرت و مطالعه سير تطور آن‌ها، مشخص گرديد عنوان «مهدي» با 60% و 50% در قرن سوم و پنجم هجري، از عنوان «همنامي با پيامبر اسلام6» بالاتر قرار داشته؛ در حالي که اين روند در قرن چهارم عکس مي‌باشد؛ يعني عنوانِ «همنامي با پيامبر اسلام6» با 32% از عنوانِ «مهدي» بالاتر بوده است که نشان مي‌دهد پيامبر اکرم6 از بين اين دو عنوان، همنامي با خودشان، يعني عبارتِ «يواطئ اسمه اسمي» را بيش‌تر از عنوان «مهدي» ذکر کرده‌اند و کم‌تر به اين شناسه (مهدي) پرداخته‌اند. همچنين «همنامي با پيامبر اسلام6» در كتاب‌هاي حديثي قرن چهارم (با 32%) از كتاب‌هاي حديثي قرن سوم، با 8% و قرن پنجم، با 15% بالاتر قرار گرفته است. اين نيز گوياي آن است که در قرن چهارم به دليل نقل بيش‌تر روايات از پيامبر اسلام6، نسبت به دو قرن سوم و پنجم هجري، «همنام بودن با پيامبر6» با فراواني بيش‌تري ذکر شده است.

اما ساير القاب آن حضرت از قرن سوم تا پنجم هجري روندي صعودي را نشان مي‌دهد. به عبارت ديگر: اين شناسه در كتاب‌هاي حديثي قرن سوم، 2% روايات انتخابي را به خود اختصاص داده، كه اين شناسه در قرن چهارم، به 4% و در قرن پنجم، به 8% مي‌رسد. همان‌طور که بيان شد، اين روند صعودي متأثر از تک نگاري‌هاي موجود در اين سه قرن و شيوه نگارش آن‌هاست.

در ذيل، سير تطور شناسه‌هاي حضرت مهدي4 با تکيه بر سه عنوانِ «مهدي»، «همنامي با پيامبر» و ساير القاب در كتاب‌هاي حديثي قرن سوم تا پنجم هجري به شکل نمودار درصد فراواني آمده است:

نمودار 2: سير تطور شناسه‌هاي حضرت مهدي4 در كتاب‌هاي حديثي قرن سوم تا پنجم هجري

همچنين با توجه به تأثير محسوس تک نگاري‌ها بر تغيير فراواني احاديث، عناوين سه گانه مهدي، همنام بودن با پيامبر و ساير القاب را به تفکيک در تک نگاري‌ها، جوامع حديثي و مجموع كتاب‌هاي حديثي، مقايسه كرديم. در اين سير مشاهده شد 257 حديث، معادل 66% کل احاديث گزينش شده در اين تحقيق (602 حديث)، به عنوان «مهدي» اشاره داشته‌اند؛ در حالي که اين مقدار در بين جوامع حديثي، بدون لحاظ تک نگاري‌ها، 56 روايت، معادل 26% کل احاديث کتاب‌هاست که کاهش محسوسي را نشان مي‌دهد. در مقابل، عنوان «همنام بودن با پيامبر6»، در تک‌نگاري‌ها 33 حديث، معادل 8% کل روايات و در جوامع حديثي 53 روايت، معادل 24% کل روايات را تشكيل مي‌دهد كه شاهد روند افزايش سه برابري در جوامع حديثي مي‌باشيم. اما ساير القاب در تک نگاري‌ها، 22 حديث، معادل 6% کل روايات و در جوامع حديثي، 5 حديث، معادل 2% کل روايات است كه روند کاهشي را بيان مي‌کند. بنابراين، تک‌نگاري‌ها علاوه بر اين‌که از حيث رقم، بر افزايش تعداد احاديث و كتاب‌ها، تأثير محسوسي داشته‌اند، در مقايسه با جوامع حديثي عدم تناسبي را در گزارش از «شناسه‌هاي حضرت مهدي4» نمايان مي‌سازند. در ذيل نمودار مقايسه عناوين سه گانه در تک‌نگاري‌ها، جوامع حديثي و کل كتاب‌هاي حديثي آمده است:

جدول شماره 4: مقايسه «شناسه‌هاي حضرت مهدي4» در تک نگاري‌ها، جوامع حديثي و مجموع كتاب‌هاي حديثي قرن سوم تا پنجم هجري.

عنوان

تک نگاري‌ها

جوامع حديثي

مجموع كتاب‌هاي حديثي

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

مهدي

257

66%

56

26%

313

52%

همنام پيامبر6

33

8%

53

24%

86

14%

ساير القاب

22

6%

5

2%

27

4%

جمع کل

312

80%

114

52%

426

70%

نتيجه گيري

بحث مهدويت از اصالت ويژه‌اي برخوردار است که در همان جوامع حديثي اوليه بازتاب داشته و حتي پيش از آن در بين اصحاب و خواص جامعه در اين خصوص گفت و گو و مباحثه مي‌شده است.

در اکثر روايات مهدوي، به نام و القاب آن حضرت اشاره شده است که اين مهم، از پي‌جويي محدثان و مؤلفان جوامع حديثي به منظور شناخت و معرفي حضرت مهدي4 خبر مي‌دهد.

همه کتاب‌ها به جز کتاب صحيح ابن حبان، به عنوان «مهدي» تصريح کرده‌اند.

نام، لقب و کنيه حضرت مهدي4 با فراز و نشيب همراه بوده است. از نظر تعداد احاديث، كتاب‌هاي حديثي قرن سوم با 244 حديث در خصوص نام، لقب و کنيه حضرت مهدي4، بالاترين عدد را به خود اختصاص داه است. بعد از آن، كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم، با 101 حديث و كتاب‌هاي حديثي قرن چهارم، با 76 حديث در رتبه‌هاي بعدي قرار دارند. به عبارت ديگر: از حجم و کميت احاديث در قرن چهارم کاسته شده است؛ اما در ادامه با افزايش کميت احاديث مواجه هستيم.

نوسان و تطور شناسه حضرت مهدي4 چنين است: 70% رواياتِ كتاب‌هاي حديثي قرن سوم، بدين موضوع اشاره كرده‌اند؛ ولي در احاديث كتاب‌هاي قرن چهارم اين فراواني به پايين‌ترين مقدار در بين كتاب‌هاي اين سه قرن، (64%) مي‌رسد؛ اما در احاديث كتاب‌هاي قرن پنجم، بازتاب و افزايش بيش‌تري را شاهد هستيم؛ زيرا اين فراواني در كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم، به 73% مي‌رسد.

اهتمام مؤلفان كتاب‌هاي حديثي قرن پنجم هجري، به موضوع شناسه‌هاي حضرت مهدي4، در مقايسه با قرن‌هاي سوم و چهارم بيش‌تر بوده است.

كتاب‌هاي جوامع حديثي در موضوع «شناسه‌هاي حضرت مهدي4»، تقريبا هماهنگ و هم نوا مي‌باشند؛ ولي تک‌نگاري‌هايي که به پيشگويي‌ها و حوادث آخر الزمان پرداخته‌اند؛ خصوصا الفتن ابن حماد و الملاحم ابن منادي، با بيان مصاديقي که از احاديث برنيامده‌اند؛ سبب زاويه پيدا کردن اين موضوع با گزارش‌هاي ساير كتاب‌هاي حديثي شده‌اند. لذا براي فهم بهتر و شناخت دقيق‌تر اين موضوع، مناسب است اين تک نگاري‌ها به صورت مستقل از جوامع حديثي مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرند.

منابع

  1. ابن ابي شيبه، عبدالله بن محمد (1428ق). المصنف في الآثار و الاحاديث، تحقيق: استاد سعيد لحام، بيروت، دارالفكر.

  2. ـــــــــــــــــــــــــــــ (1997م). المسند، المحقق: عادل بن يوسف العزازي و أحمد بن فريد المزيدي، رياض، دار الوطن.

  3. ابن حبان، محمد بن احمد (1418ق). صحيح، ترتيب كتاب از امير علاء الدين علي بن بلبلان فارسي، تحقيق: شعيب ارنؤوط، بيروت، مؤسسه الرساله.

  4. ابن حماد، حافظ نعيم بن حماد (1424ق). الفتن، تحقيق: ابوعبدالله ايمن محمد محمد عرفه، بي‌جا، انتشارات مكتبه الحيدريه.

  5. ابن حنبل، احمد (1414ق). مسند، تصحيح: صدقي محمد جميل عطار، بيروت، دارالفكر.

  6. ابن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد أبي بكر (1972م). وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، محقق: احسان عباس، بيروت، دار صادر.

  7. ابن سعد، أبو عبد الله محمد بن سعد (1968م). الطبقات الكبرى، محقق: احسان عباس، بيروت، دار صادر.

  8. ابن ماجه، حافظ ابو عبدالله محمد بن يزيد قزويني (1424ق) سنن، تحقيق: يوسف الحاج احمد، دمشق، مكتبة ابن حجر.

  9. ابن منادي، حافظ احمد بن جعفر (1418ق). الملاحم، تحقيق: شيخ عبدالكريم عقيلي، قم، دارالسيرة.

  10. ابوعمرو الداني، عثمان بن سعيد (1418ق). السنن الوارده في الفتن، تحقيق: ابوعبدالله محمد حسن محمد حسن اسماعيل الشافعي، مشهور به محمد فارس، بيروت، دارالكتب العلميه.

  11. ابي داود، سليمان بن اشعث سجستاني ازدي (1418ق). كتاب السنن، تعليق: عزت عبيد دعاس و عادل سيد، بيروت، دار ابن حزم.

  12. اصفهاني، ابو نعيم احمد (1432ق). الاربعون حديثا في المهدي، تحقيق: علي جلال باقر، بيروت، مؤسسه آل البيت: لاحياء التراث.

  13. ـــــــــــــــــــ، (1431ق). حليه الاولياء و طبقات الاصفياء، تحقيق: مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دارالكتب العلميه.

  14. ــــــــــــــــــ، (بي تا). ذكر اخبار اصبهان، قاهره، دارالكتاب الاسلامي.

  15. ــــــــــــــــــ، (1377). ذكر اخبار اصفهان، ترجمه: نورالله كسايي، تهران، انتشارات سروش.

  16. اليان سركيس، يوسف، (1410ق). معجم المطبوعات العربيه، قم، بهمن.

  17. بزّار، أبو بكر أحمد بن عمرو (2009 م). البحر الزخّار، المعروف بمسند البزّار، محقق: محفوظ الرحمن زين الله، المدينة المنورة، مكتبة العلوم و الحكم.

  18. ترمذي، ابوعيسي محمد بن عيسي (1420ق). الجامع الصحيح، لبنان، بيت الافكار الدوليه.

  19. حاج منوچهري، فرامرز (1387). دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلي حداد عادل، تهران، انتشارات بنياد دائره المعارف اسلامي.

  20. حاكم نيشابوري، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (1427ق). المستدرك علي الصحيحين، تحقيق: حمدي دمرداش محمد، بيروت، المكتبه العصريه.

  21. خطابي بُستي، ابو سليمان حمد بن محمد (1352ق). معالم السنن، حلب، چاپ محمد راغب طباخ.

  22. خطيب بغدادى، احمد بن علي (1417ق). تاريخ بغداد، تحقيق عبدالقادر عطا، بيروت: دارالکتب العلميه.

  23. دارقطني أبو الحسن علي بن عمر (1424ق)، السنن، محقق: شعيب الارنؤوط، حسن عبد المنعم شلبي، عبد اللطيف حرز الله، أحمد برهوم، مؤسسة الرسالة.

  24. ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد (1413ق). سير اعلام النبلاء، بيروت، موسسه الرساله.

  25. ـــــــــــــــــــــــــــــــ (1413ق). تذكرة الحفاظ، بيروت، دار احياء التراث العربي.

  26. رياحي، محمد حسين، ابونعيم اصفهاني (پاييز و زمستان 1377). جايگاه «ذکر اخبار اصفهان» و اولين ترجمه آن، مجله: فرهنگ اصفهان»، ش 9 و 10.

  27. سمعاني‌ عبدالکريم‌ (1383ق). الانساب‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بن‌ يحيي‌ معلمي‌ يماني‌، حيدرآباد دکن‌‌.

  28. الشاشي، أبو سعيد الهيثم بن كليب (1410ق). المسند، محقق: د. محفوظ الرحمن زين الله، المدينة المستوره، مكتبة العلوم والحكم.

  29. صبحي صالح (1379ق). علوم الحديث و مصطلحه، دمشق، عرض و دراسة.

  30. صنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (1423ق). المصنف، محقق: استاد نظير ساعدي، بيروت، دار احياء التراث العربي.

  31. طبراني، ابوالقاسم سليمان بن احمد (1430ق). المعجم الکبير، تحقيق: حمدي عبدالمجيد سلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي.

  32. ـــــــــــــــــــــــــــــــ المعجم الاوسط، رياض، مكتبه المعارف.

  33. ـــــــــــــــــــــــــــــــ المعجم الصغير، تصحيح: عبد الرحمن محمد عثمان، بي‌جا، المکتبه السلفيه.

  34. ـــــــــــــــــــــــــــــــ (1405ق). مسند الشاميين، محقق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، بيروت، مؤسسة الرسالة.

  35. موصلي، حافظ ابويعلي احمد بن علي (1422ق). مسند، تحقيق: ظهيرالدين عبدالرحمن، بيروت، دارالفكر.

  36. الهيئة العلمية في مؤسسة المعارف الاسلامية (1428ق). معجم احاديث الامام المهدي، قم، انتشارات مسجد جمكران.

  37. ياقوت حموي، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله (1995م). معجم البلدان، بيروت، دار صادر.

[1]. استاديار علوم قرآن دانشگاه قم این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

[2]. دانش آموخته سطح4 حوزه علميه قم، «نويسنده مسئول» m.javanshir88@ yahoo.com

[3]. «... و تورات و انجيل را از زميني که انطاکيه خوانده مي شود بيرون مي‏کشد».

[4]. البته همين روايت در كتاب«معجم احاديث الامام المهدي4»، 1428، ج2: 135، بدون كلمه «لا» آمده است كه در اين صورت اختلاف به دليل تفاوت نسخ خواهد بود.

[5]. درصد‌ها از تقسيم تعداد احاديث ذكر شده در جدول، بر تعداد كل احاديث مهدوي گزينش شده قرن سوم (346 حديث) به دست آمده است.

[6]. جهت كسب اطلاع بيش‌تر درباره كتاب دانيال و ارتباط الملاحم ابن منادي با آن (ر.ك: مصطفي، صادقي، «ملاحم ابن منادي و ملحمه دانيال»، مجله مشرق موعود، سال اول- ش 2، (تابستان، 13:1386-22).

[7]. امير علاءالدين‌ ابوالحسن علي‌ بن‌ بلبان‌ فارسي حنفي، متولد سال 675 هجري است. او عالمي باهوش و با وقار، خوش فهم، با هيبت و اهل مناظره بود. وي در روز سه شنبه نهم شوال سال 739 هجري در قاهره درگذشت (ابن حبان، ابوحاتم محمد، الاحسان في تقريب صحيح ابن حبان، ترتيب ابن بلبان، 1418: 9 – 10).

نویسندگان:

محمدکاظم رحمان ستايش ـ موسي جوانشير

 


چاپ   ایمیل