بررسی چالش‌های جهاني پيش‌روي مدیریت مهدوی، راهکارهای برون رفت از آن

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 17 - 33 دقیقه)

194b

چکيده

رسالت این پژوهش، پرداختن به مسئله مدیریت مهدوی، تحلیل و بررسی چالش‏های جهانی پیش روی آن و راهكارهاي مقابله با اين چالش‌ها است. این نوشتار به چهار چالش جهانی در اين زمينه مي‌پردازد که با جست‌وجو در احادیث پیامبر و اهل بیت و اوضاع سیاسی و اجتماعی موجود در طول تاریخ یافت شده است. چالش­هاي مورد بحث عبارتند از: موفقیت‏های پیشین، بحران‏های پیشین، کارشکنی قدرت‌های مستكبر و نبود کادر نظامی ومدیریتی.

همچنین این پژوهش، راهکارهای برگرفته از آیات، احادیث و مسائل مبتلابه را در کنار پرداختن به چالش­ها بیان می‏کند. روش این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است.

 

مقدمه

«انقلاب‏های اصلاح‏گرایانه» از بدو تولد، با موانع و مشکلاتی رو‌به‌رو هستند؛ چرا که در ذات خود، محیط بیمار اطراف را بر نمی‏تابند؛ محیطی که مانند اختاپوس، مقدرات و عناصر قدرت مادی را زیر سلطه می‏گیرد و حتی برای مشروعیت بخشیدن به خود، دین را بازیچه قرار می‏دهد. لشکر سفیانی زمان، برای خاموش کردن نور خداوند شبانه روز تلاش می‌کند. با نگاهی گذرا به آیات سوره هود به نوع برخورد مخالفان شعیب با انقلاب او متوجه این رویکرد می‌شویم؛ آن‌جا که به شعیب خطاب می‌کنند:

Nقَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌM؛ گفتند اى شعيب! بسيارى از آنچه را مى‌گويى، نمى‏‌فهميم و واقعا تو را در ميان خود ضعيف مى‌‏بينيم و اگر عشيره تو نبود، قطعا سنگسارت می‌کرديم و تو بر ما پيروز نيستى. گفت: اى قوم من! آيا عشيره من پيش شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت‏ سر خود گرفته‌ايد [و فراموشش كرده‌ايد]؟! در حقيقت، پروردگار من به آنچه انجام مى‌دهيد، احاطه دارد و اى قوم من! شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مى‌‏كنم. به زودى خواهيد دانست كه عذاب رسواكننده بر چه كسى فرود مى‌‏آيد و دروغگو كيست و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم (هود: 88 ـ 93).

راه حق، در طول تاریخ این‏گونه بوده و شاید اوج این رویارویی در کربلا نمود یافته باشد که همه امکانات، بکار گرفته شد تا حق دفن و حرکت اصلاح‏گرایانه نابود شود. تاریخ تکرار می‏شود و هر اندازه اصلاح وسیع‏تر باشد، برنامه‏ریزی برای رویارویی با آن نیز بزرگ‏تر می‏شود. مدیریت مهدوی، خلاصه حرکت پیامبران، اهدافشان و وعده الاهی برای پاک کردن کردن زمین از چنگال ستمگران، فساد پیروان شیطان، هوا و هوس، قتل و اختلاف است. از این رو، موانع این مدیریت افزایش می‏یابد؛ موانعی که در پی انباشته شدن اتفاقات گذشته است یا چالش‏های آینده که وقایع گذشته بر آن تأثیرگذار است و مانعی در راه حرکت تغییر ایجاد می‏کند و بي‌ترديد که مدیریت مهدوی براین موانع چیره می‏شود.

نوشتار پیش‌رو، در صدد تحلیل مدیریت مهدوی و مهم‌ترین چالش‌هاي پيش‌رو راهکارهای مبارزه با اين موانع است و البته تا کنون به طور مبسوط به اين موضوع پرداخته نشده است .

مفهوم شناسي مدیریت مهدوی وچالش‌ها

«مدیریت» در لغت: از ریشه «دور» گرفته شده است: داروا حوله، اطراف او گشتند؛ استداروا، دایره‏ای شکل قرار گرفتند؛ أداره، او را مدیریت کرد؛ دوره، او را گرداند (زمخشری، 1960: ص287) و در اصطلاح به‌کارگیری کارآمد و مؤثر نیروهای انسانی، مادی، مالی، اطلاعات، افکار و زمان برای محقق ساختن اهداف با راهکارهای اداری است که در برنامه‏ریزی، ساماندهی، هدایت و نظارت نمود می‏یابد (جادری، 2008: ص11).

«چالش» در اصطلاح: مجموعه‏ای از شرایط و امکانات است که مدیریت به آن نیاز دارد یا زمانی که نمی‏تواند بر آن مسلط شود یا به طور مستقیم و سریع بر آن اثر بگذارد، برای تعامل با آن‌ها به آن وابسته است (خطاب، 1985: ص87).

همچنان‌که ثابت است، مدیریت مهدوی ازیک منطقه محدودکه همان جهان اسلام است، آغاز می‌شود؛ ولی در آن مرزها نمی‌گنجد؛ زیرا اهداف جهانی دارد، و به دنبال تغییر و تحول فراگیر و همه جانبه است و بر آيه Nوَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَM (قصص: 5) مبتني است. در روایات، سخن از مناطق خارج از جهان اسلام به میان آمده که مبین جهانی بودن انقلاب مهدوی است .

يك. مديريت مهدوي و چالش‌ها

ازاین رو، مدیریت مهدوی باچالش‌های متعددی مواجه می‌شود که می‌توان آن‌ها را در تقسیم بندی‌های مختلفی قرار داد. در ادامه به چهار چالش مهم جهانی می‌پردازیم:

قابل ذكر است كه چالش‌های جهانی به چالش‌هایی گفته می‌شود که به کل جهان متعلق است و به منطقه‌اي خاص محدود نيست.

چالش نخست: موفقیت‏های پیشین جهانی

بشر در مدیریت‏های خود در طول تاریخ، گام‌های بزرگ علمی برداشته و موفقیت‏های چشمگیری به دست آورده‏اند. وروز به روز نيز به کشف‌ها واختراعات جدیدی نایل آمده که می‌توان به برخی از دست آوردها اشاره کرد:

  1. سفر انسان به كره ماه؛

  2. کشف الکترون؛

  3. پیشرفت شیوه‏های ارتباطی؛

  4. دستیابی به ویتامین‏ها؛

  5. اختراع تلویزیون؛

  6. اختراع میکروسکوپ الکترونیکی؛

  7. کشف اسید نوکلئیک؛

  8. لقاح مصنوعی؛

  9. کشف اشعه ایکس؛

  10. کشف امواج رادیویی؛

  11. اجرای عمل جراحی توسط ربات؛

  12. به‌كارگيري بازتاب امواج رادیویی، برای مکان‏یابی هواپیمای در حال پرواز؛

  13. انجام دادن برخی کارها با دوربین؛

  14. انقلاب اینترنت؛

  15. دانش جراحی؛

  16. مهندسی ژنتیک؛

  17. پیشرفت بیولوژی؛

  18. ساخت دستگاه‏های برقی برای استفاده خانگی؛

  19. برق؛

  20. بازتاب امواج راداری از ماه و ستارگان و سیارات؛ برای تشخیص فاصله آن تا زمین و رهگیری مسیرشان؛

  21. دستیابی به ژن‏ها؛

  22. اختراع رایانه؛

  23. کشف کهکشان‏ها؛

  24. پیوند اعضا؛

  25. پرتاب ماهواره؛

  26. کشت سلول در آزمایشگاه؛

  27. درمان بیماری‏های صعب العلاج، واکسیناسیون و دارو.

این دستاوردها، حاصل تلاش طولاني مدت انسان است و البته اين اختراعات و پيشرفت‌ها حضور چشمگیری در زندگی انسان داشته؛ به طوری که بخشی از ضروریات زندگی گشته و انسان بدون آن یا نمی‌تواند ادامه حیات دهد، یابه سختی می‌تواند زندگی کند. اگر این‌ها دستاورد مدیریت‏های غير الاهي باشد، شایسته است که آخرین مدیریت، يعني مديريت مهدوي موفقیت‏هایی به دست آورد که مقایسه آن با موفقیت‏های گذشتگان غیر ممکن باشد؛ زیرا مدیریت آخر الزمان، همچنان‌که در روایات بیان می‌شود، سرآمد تمام مدیریت‌های انسان درطول تاریخ خواهد بود. به عبارت دیگر، این مدیریت، نقص مدیریت‌های قبل را رفع مي‌كند و دستاوردهاي ديگري دارد که بشر به آن دست نیافته است.

چالش دوم: بحران‏های پیشین جهانی

جهان در توده بزرگی از ناکامی‏ها و مشکلات در سطوح مختلف اخلاقی، پزشکی، روانی، اجتماعی، روحی، اقتصادی، سیاسی، فکری، تربیتی و زیست ‏محیطی فرو رفته است واحادیث بسیاری درباره مشکلات پیش از ظهور خبر داده‏اند، مانند:

  1. مرگ سرخ؛ به معنی کشته شدن با اسلحه (مجلسی، 1403: ج52، ص207) است. برخی احادیث، واژه «بیوح» را برای این نوع مرگ به‌کار برده و آن را به کشتار همیشگی و بی‏پایان تفسیر کرده‏اند (همان، ص182).

  2. مرگ سفید؛ به معنی شیوع بیماری‏ها (همان، ص207)؛

  3. فراگیر شدن ترس، به ویژه از حاکمان؛

  4. اختلاف؛ در حدیثی این چنین آمده است: «ویومئذ یکون اختلاف کثیر فی الأرض وفتن؛ در آن روزگار اختلافات و فتنه‏های بسیاری در زمین رخ می‏دهد»؛

  5. ویرانی؛

  6. گرسنگی ناشی از گرانی (صدوق: 1405: ص649)؛

  7. رواج هرج و مرج؛

  8. از بین رفتن ارزش‏ها (نعمانی، 1422: ص214)؛

  9. فروپاشی خانواده در پی طلاق (نیسابوری، ج1، ص76)؛

  10. سست شدن ايمان (همان)؛

  11. تسلط ضعف و ناتوانی بر دل‏های مسلمانان (ابن حنبل، بي‌تا، ج2، ص359)؛

  12. فتنه‏ها (مفید، 1404: ج2، ص373)؛

در طول تاریخ، انسان با مشكلاتي مواجه بوده و تا دوران ظهور امام زمان نيز اين مشكلات ادامه خواهد داشت. روایات متعددي بین این مشکلات و ظهور ارتباط برقرار کرده است.

ناکامی‏ها و بحران‏های مدیریت‏های پیشین و ظلمی که جهان را فرا گرفته، آخرین مدیریت را در برابر مشكلات و چالش‏های بزرگی قرار می‏دهد که حل اين مشكلات، راهکاری اساسی، ریشه‏ای و سریع می‏طلبد. در غیر این صورت و با تاخیر در محقق ساختن وعده‏ها، این مدیریت در معرض آسیب قرار می‏گیرد. بنابراین، آخرین مدیریت نمی‏تواند در کار خود به یکی از جنبه‏های تغییر بسنده و لذا باید تغییری اساسی در همه سطوح ایجاد کند؛ زیرا ظهور، انقلابي فراگیر و وعده الاهی پیامبران و اوصیا است.

چالش سوم: کار شکنی قدرت‌های مستكبر

در هر زمانی قدرت‌های بزرگی وجود دارد که در برابر اجرای حق و عدالت می‌ایستند. تاریخ برخورد پادشاهان و فرعونیان با پیامبران موید این امر است و مدیریت مهدوی از این قاعده مستثنا نیست. قدرت‌های مستكبر و دشمنان اسلام با تمام توان برای شکست دادن این مدیریت تلاش می‏کنند؛ زیرا:

  1. این مدیریت، انقلابی ارزشی است که به دنبال تحقق عدالت و رفع ظلم و مبارزه با فساد است: «یملا الارض قسطا وعدلا» (طوسی، 1411: ص48) و اين نكته گوياي آن است كه دولت‌ها و حاكميت‌هاي قبل از ظهور از قسط و عدل تهي بوده‌اند: «کما ملئت ظلما وجورا» (همان).

  2. این مدیریت، انقلابی است که خرد را به انسان باز می‏گرداند (حلي، 1370: ص117 و النعماني، 1422: ص245). در این روایات، سخن از عقول؛ حلوم و حکمت به میان آمده است؛ در مقابل، فرعونیان خواهان بی‌خردی و جهالت و سبک شمردن عقولند: Nفَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُM (زخرف: 54). لذا بين اين‌دو، رویارویی آشکار به وجود می‌آید.

  3. این مدیریت، پس از آن‌که اختلافات، جوامع را پاره پاره کرده و شعار «تفرقه بينداز و حکومت کن» فراگیر شده است، براي اتحاد جهاني تلاش می‏کند (مروزي، 1414: ص229؛ صدوق، 1403: ص626 و ابن طاووس، 1416: ص145).

  4. به دنبال حاکمیت مستضعفان است، که قدرت‏های مخالف، این بخش بزرگ را نادیده گرفته‏اند: Nوَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَM (قصص: 5)؛

  5. رویاروی مستکبران می‏ایستد و تاج و تخت‏شان را فنا مي‌سازد‏ (مجلسي، 1403: ج52، ص304)؛

  6. ثروت را با عدالت توزیع می‏کند و مانع ثروت اندوزی می‏شود (همان، ص351) ؛

  7. قید و بندهای ساختگی و طبقاتی پوشالی را در هم می‏شکند، (همان)؛

  8. به دنبال حق و نشان دادن حقایق است و طبیعی است دزدان نیمه شب، نور خورشید را خوش ندارند (مفيد، 1414: ج2، ص383).

قدرت‌های مستكبر برای شکست این مدیریت نیز همسو می‏شوند؛ زیرا:

  1. می‏خواهند مقدرات را کنترل کنند؛

  2. می‏خواهند دیگران را به بردگی بکشند؛

  3. ثروت را بازیچه خود قرار می‏دهند؛

  4. افکار مردم را گمراه می‏کنند؛

  5. برای گسترش نفوذ خود تلاش می‏کنند؛

  6. دین و ارزش‏ها را دست مایه رسیدن به اهداف دنیایی خود می‏کنند.

قدرت‌هاي مذكور تمام امکانات را به کار می‌برند تا از حاکمیت حق و تحقق مدیریت مهدوی جلوگيري كنند.

چالش چهارم: نبود کادر نظامی و مدیریتی

تحقق مدیریت مهدوی برای آزادسازی جهان است و لذا نیازمند امکانات فراواني برای تحقق این امر است، در حالی‌که دشمنانی مجهز در مقابل دارد. این مدیریت پیش از خود، پایگاه و نیرویی در سطح سازماندهی شده ندارد؛ امام دولت‏هایی ندارد که با سلاح و تجهیزات پیشرفته به او کمک کنند و نه داراي مدارس و دانشگاه‏هایی است که در دوره غیبتش افراد شایسته را تربیت کرده باشند. جنبش مهدوی، با توجه به سرشت و ویژگی‏هایش که آن را مدیریتی منحصر به فرد کرده است؛ می‏طلبد که امام از روز نخست کادر خود را که رفتار صحیح اسلامی و انگیزه‏های متعالي داشته باشند، دارا باشد. از این رو، گفته می‏شود افرادي با این ویژگی‌ها بسیار کم یافت می‏شوند و از سويي ديگر امام هم که برای تغییر کامل جهان توسط ياران خاص تلاش می‏کند، حضور مستقيم و مباشر ندارد تا چنین نخبگانی را تربیت کند؛ چنان‌که دانشگاه‏ها و مراکز آموزشی برای فارغ التحصیل کردن نیروهایی با این اوصاف در اختیار ندارد.

دو. مدیریت مهدوی و راهکارهای پیش‌رو

پس از بیان چالش‌ها، راهکارهای برون رفت از هر یک از چالش‌ها را جداگانه و به اختصار توضیح می‌دهیم:

  1. مدیریت مهدوی و موفقیت‌های پیشین

الف) اسلام و پیشوایان آن، درتقابل با علم و پیشرفت‌ها نیستند؛ همچنان‌ که در قرآن کریم و روایات آمده است كه علم دستاورد بشری از برکات خالق بر مخلوق است (علق:5). لذا این پیشرفت‌ها در سمت و سوي پیشرفت‌های دیگر است که در سایه مدیریت مهدوی انجام می‌گیرد.

ب) پیشرفتی که تا کنون اتفاق افتاده، قسمتی از مؤلفه‌هايي است که طبیعت می‌تواند به بشر ببخشد. بنابراین، اگر طبيعت همه مواهب خود را در خدمت انسان قرار دهد، وضع، بسیار متفاوت خواهد بود. پیامبر می‌فرماید: «خداوند گنج‌ها و معادن زمین را برای او آشکار می‌کند» (مجلسی، 1403: ج52، ص323) و از امام صادق نقل است: «زمین گنج‌های خود را آشکار می‌کند و مردم آن را بر روی زمین می‌بینند» (همان، ص237).

ج) دانشی که انسان توانسته است به آن برسد، سهم اندکی از حجم بسیار گسترده دانش است و هنگامی که خداوند گنج‌های علم را برای مدیریت مهدوی بگشاید، پیشرفت کنونی بشر در برابر آن به چشم نمی‌آید. امام صادق می‌فرماید: دانش بیست و هفت حرف است؛ آنچه پیامبران آورده‌اند دو حرف است و مردم هم تا کنون بیش از آن دو حرف را نمی‌دانند. هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را گسترش می‌دهد و در میان مردم منتشر می‌سازد و آن دو حرف را هم به آن ضمیمه نموده تا آن‌که بیست و هفت حرف شود» (همان، ص336)؛ مؤید این روایت آیات و روایات دیگری است، مانند Nوَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُM (بقره: 282).

د) روند توانبخشی، همگانی خواهد بود و با این روند، همه ظرفیت‌ها در جنبش کشف و اختراع وارد می‌شوند. امام باقر می‌فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، [دستش] را بر سر بندگان می‌کشد؛ خدا عقل‌هایشان را جمع و خردهایشان را کامل می‌سازد» (مجلسی، 1403: ج52، ص328). منظور از تجمیع عقل‌ها تمرکز؛ و از تکمیل خردها جهش بلندی است که تغییر بزرگی را باعث می‌شود: به طوري كه بتواند جهان را تغییر دهد.

ه‍) هستی و آنچه در آن است، جز برای انسان، به منظور رسيدن به هدفی که خالق برایش ترسیم کرده، آفريده نشده است. انسان محور و سنگ بناي خلقت و خلیفه خدا است (بقره: 30)؛ تا بقیه اشیا در خدمت او باشد، و به‌کارگیری بقیه اشیا، مطابق نظام جعل و تسخیر و قدرت است (لقمان: 20)؛ Nوَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَM؛ و قطعا شما را در زمين قدرت عمل داديم و براى شما در آن وسايل معيشت نهاديم (اعراف: 10) و ده‏ها آیه که بر این حقیقت تاکید دارد. رابطه بین انسان و هستی، رابطه آباد کردن و آبادانی است (هود: 61). مطابق شیوه‏ای که در سنت الاهي ترسیم شده است (مائده: 48). هرچه انسان بتواند پایداری را در زندگی خود داشته باشد، بهتر می‏تواند کلیدهای گنج‏های این جهان را در دست داشته باشد (انفال: 29؛ حدید: 28؛ طلاق: 2 ـ 4 و اسراء: 80). جهان تابع نظام به هم پیوسته‌ای است که نمی‌توان بعد مادی و معنوی آن را از هم جدا کرد: Nفَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ... يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍM؛ و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد ... [تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد و شما را به اموال و پسران يارى كند و برايتان باغ‌ها قرار دهد (نوح: 10 ـ 12).

ارتباط انسان با خداوند و استغفار یا آمرزش خواستن یکی از کلیدهای شکوفایی و آبادانی زمین است و اگر پایداری محقق شود، انسان می‌تواند طبیعت را به صورت صحیح به‌ کار گیرد. چنین انسانی تا جایی پیش می‌رود که همه چیز در اختیار او خواهد بود: Nإِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُM؛ ما كوه‌ها را با او مسخر ساختيم (ص: 18)؛ Nفَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِM؛ پس باد را در اختيار او قرار داديم که به فرمان او روان مى‌‏شد (همان: 36)؛ چنان‌که اگر پایداری کند، دل‌های بندگان را مسخر او می‌کند: Nسَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّاM؛ به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دل‌ها] قرار مى‏­دهد (مریم: 96). رفتار انسان با طبیعت باید مطابق قوانینی باشد که برای آن ترسیم شده است، وقتی مسیر را درست بپیماید، امکانات حیات ساز در اختیار او قرار می‌گیرد: Nوَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًاM؛ و اگر [مردم] در راه درست پايدارى ورزند، قطعا آب گوارايى بديشان نوشانيم (جن: 16).

این روح خلافت است: Nوَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهM؛ و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشين [ديگران] كرده، انفاق كنيد (حدید: 7). انفاق راز تمکین است: Nالَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةMَ؛ همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌دهند (حج: 41). این فرآیند استفاده مؤثر و کارآمد است و شریعت در آموزه‌های خود برای تثبیت تأثیرگذاری و کارآمدی تلاش کرده است و از عدم به‌کارگیری یا به‌کارگیری غیر مؤثر و ناکارآمد نهی کرده است (طوسی، 1387: ج1، ص142): Nالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍM؛ كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‌كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‌كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده (توبه: 34).

اساس مدیریت مهدوی به‌کارگیری مؤثر و کارآمد در بالاترین سطح خود خواهد بود، روایات نیز این مطلب را تأیید می‌کنند. امام براساس نگاه قرآنی، تمام عوامل پیشرفت را در اختیار خواهد داشت و «علم»، همچنان‌که می‌دانیم، از آن خداوند است که در اختیار اولیایش قرار می‌دهد، پس مدیریت مهدوی، برای خدمت به پروژه حق هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد.

  1. مدیریت مهدوی و بحران‏های پیشین

بحران‌های پیشین به مشکلات ذیل بازمی‌گردد:

الف) مشکلات ارزشی؛

ب) مشکلات روانی؛

ج) مشکلات اقتصادی؛

د) مشکلات فکری؛

هـ) مشکلات سیاسی؛

و) مشکلات اجتماعی.

مدیریت مهدوی در برخورد با این مشکلات به پا می‌خیزد و راه‌حل‌های متناسب در پیش می‌گیرد؛ مانند:

یکم. انسان سازی: محور همه مشکلات انسان است و لذا اگر انسان درست شد، همه چیز درست می‌شود. مدیریت مهدوی برای رفع این مشکلات، ابتدا الگوی صالحی ارائه می‌کند و سپس با ایجاد دولتی جهانی کرامت انسان را ارج می‌نهد و برای خوشبختی و تربیت انسان و برچیدن ستم تلاش می‌کند.

الگوی صالح که در رأس آن امام معصوم قرار دارد، بر خود واجب می‌داند که نظام مساوات را برای همه افراد جامعه در خوراک، پوشاک، وسیله نقلیه، مسکن و زندگی فراهم کند و از مدیران و کادر اجرایی‌اش می‌خواهد که مطابق مجموعه‌ای از شرایط عمل کنند (حائری، بی‌تا: ص177 ـ 178).این رویکرد، به صورت طبیعی در زندگی مردم بازتاب دارد. این‌گونه مدیریت نمونه‌ای ارزشی و مکتبی برای تربیت انسان ارائه می‌کند و هنگامی که دیگران این شیوه و دستاورد را دیدند، با اخلاص برای رها شدن از رسوبات ته‌نشین شده جهان مادی تلاش می‌کنند و کینه‌ها و دشمنی‌های دنیوی از بین می‌رود. مدیریت مهدوی برای تهذیب انسان و ایجاد روح محبت، قناعت و پشتیبانی تلاش می‌کند و در نتیجه انسان نیازش را برآورده می‌سازد. و به دنبال امیال سیر نشدنی نمی‌گردد. امام صادق می‌فرماید: «زمین گنج‌های خود را آشکار می‌کند و مردم آن را بر روی زمین می‌بینند و دارندگان زکات به سراغ کسی می‌گردند که نیازمند باشد و زکاتشان را بگیرد، ولی کسی یافت نمی‌شود و مردم از فضل و بخشش خداوند از دیگران بی‌نیاز می‌گردند» (مجلسي، 1403: ج52، ص337).

دوم. اعتماد سازی: از بزرگ‌ترین مشکلات جوامع بشری، بی‌اعتمادی به حاکمان است که ناشی از دوری حاکم از مردم و سوء استفاده از قدرت و ثروت است؛ به طوری که نظام طبقاتی به وجود می‌آید که طبعاً در این صورت تعلقات مادی مردم، سیرنشدنی می‌گردد و از راه حلال و حرام به دنبال کسب ثروت و قدرت می‌شوند و از ابزارهای متنوع، مانند ظلم و چپاول و خون‌ریزی برای رسیدن به این دو استفاده می‌کنند. مدیریت مهدوی، تجسم حقیقی دین الاهی است که پیامبران و اوصیا را معصوم قرار داده و به عنوان اسوه حسنه معرفی کرده است. ازاین رو، امام زمان بهترین الگوي ارزشی و پایبند بودن به شریعت و قوانین را نشان می‌دهد؛ حتی در مسکن و مرکز حکومت. لذا کاخ نمی‌سازد و دو مسجد سهله و کوفه را برای استقرار برمی‌گزیند (مجلسي، 1403: ج53، ص11). معصوم بودن دولت‌مردان، دانش، شایستگی، تواضع، درک دردهای دیگران، وفاداری به مبانی، تلاش صادقانه برای خوشبخت کردن بشر و روگردانی از متاع پوچ دنیا، بر این مدیریت تأثیر چشم‌گیری دارد.

سوم. فتنه زدایی: قیام مهدوی از بعد ارزشی برخوردار است که با روح انسان‌ها سر و کار دارد. انسان را از رذایل دور و با پلیدی‌ها مبارزه می‌کند. زدودن فتنه و دشمنی از برنامه‌های مدیریت مهدوی است. امیر مؤمنان می‌فرماید: «خداوند پس از دشمنی فتنه، دل‌هایشان را با ما در دین الفت می‌بخشد» (مروزی، 1414: ص229 و ابن طاووس، 1416: ص 177) و نیز می‌فرماید: «دشمنی درونی از دل‌های بندگان زدوده می‌شود» (صدوق، 1403: ص 626).

چهارم. تقسیم عادلانه ثروت و امکانات: مشکل اقتصادی در جهان امروز در اصل دارای جنبه ارزشی است. طمع، بدزبانی، محروم کردن دیگران، هدر دادن ثروت‌ها، نمودهای نبود ارزش‌هاست، نه به دليل کمبود منابع طبیعی. مدیریت مهدوی در زمینه ارزشی و تقسیم عادلانه ثروت گام برمی‌دارد (مجلسي، 1403: ج52، ص351).

پنجم: ترسیم نقشه راه جامع برای استفاده حداکثری از منابع انسانی و طبیعت. امام صادق می‌فرماید: «زمین گنج‌های خود را آشکار می‌کند و مردم آن را بر روی زمین می‌بینند» (همان، ص337).

ششم. مبارزه با انواع ظلم و استحکام امنیت: ظلم منابع متعددی دارد. مدیریت مهدوی با سرنگون کردن حکومت‌های مستبد و مبارزه با ظلم اجتماعی و فردی و ایجاد زمینه‌های مساوات و استحکام عدالت، ظلم را ریشه کن می‌کند و عوامل جنگ و خونریزی را از بین می‌برد (مقدسي، بی‌تا: ص136).

هفتم. مبارزه با بیماری‌ها: بیماری‌ها ممکن است ناشی از فقر و جنگ یا عدم رسیدگی به مسائل بهداشتی باشد با ریشه‌كن کردن منشأ آن، سبب از بین رفتن بیماری مي‌گردد (نعمانی، 1422: ص 332).

  1. مدیریت مهدوی و کارشکنی قدرت‌های مستکبر

مدیریت مهدوی با این چالش این‌گونه برخورد می‌کند:

یکم. با مسائل بر اساس واقعی‌بینی رفتار می‌کند و به ظاهر بسنده نمی‌کند؛ بدین معنی که با پشتوانه اطلاعاتی گسترده‌ای که دارد، اقدامات تخریب‌گرانه را به شکست می‌رساند. روشن است کار اطلاعاتی نقش بزرگی در تغییر اوضاع خواهد داشت (صدوق، 1405: ص674، میرزاي نوري، 1408: ج17، ص 365 و صفار، 1404: ص457).

دوم. برخورد قاطع با هر کس که بخواهد مقدرات را دستمایه هدف‌های خود قرار دهد، بدون آن‌که در این اقدام از سرزنش کسی نگران باشد (ابن طاووس، 1416: ص325، و مجلسي، 1403: ج52، ص355). این برخورد نمود آموزه‌های قرآن در رویارویی با کافران و منافقان است: Nقَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌM؛ با آنان بجنگيد؛ خدا آنان را به دست‏ شما عذاب و خوار مى‌‏كند و شما را بر ايشان پيروزى مى‌‏بخشد و دل‌هاى گروه مؤمنان را خنك مى‌گرداند و خشم دل‌هايشان را ببرد و خدا توبه هر كه را بخواهد، مى‌‏پذيرد و خدا داناى حكيم است (توبه: 14ـ 15) و آنچه در احادیث وارد شده که ایشان ظاهر نمی‌شود، مگر با شمشیر (نعمانی، 1422: ص159)؛ مربوط به این برخوردها است.

سوم. وجود مردانی آگاه و فداکار: پیامبر فرمودند: «هنگام خروج قائم، منادی از آسمان ندا می‌دهد ای مردم! زمان حکومت جباران بر شما تمام شد و ولی امر بهترین فرد امت است. پس بشتابید به سوی مکه. سپس نجبا و نیکانی از مصر و ابدال و نخبگانی از شام و دسته‌جاتی از عراق که شب بیداران و شیران روزند و گویا دل‌های آنان همچون پاره‌های آهن می‌باشد، به سوی قائم می‌شتابند و با او بین رکن و مقام بیعت می‌کنند (مفید، بي‌تا: ص208 و مجلسی، 1403: ج52، ص304). امام صادق می‌فرماید: «رادمردانی هستند که شب هنگام نخوابند، زمزمه نمازشان چونان زمزمه زنبوران عسل فضا را آکنده سازد. از شب تا صبح در حال قیام و رکوع و سجودند و بامدادان بر مرکب‌هایشان سوارند. آنان راهبان شب و شیران روزند. آن‌ها در برابر فرمان امام‌شان از کنیز فرمانبردار، فرمانبردارترند و از ترس خدا نگرانند. آرزو می‌کنند در راه خدا کشته شوند. شعارشان «یا لثارات الحسین» است وقتی که به حرکت در می‌آیند ترس و وحشت نیز در پیشاپیش آنان در دل‌های مخالفان ایجاد می‌شود و خداوند توسط آنان، امام حق را یاری می‌بخشد (مجلسي، 1403: ج52، ص308).

چهارم. امداد الاهی و غیبی در به لرزه در آوردن نیروهای مخالف و پر کردن دل‌هایشان از ترس. یاران امام پیروزند و شکست را نمی‌شناسند و این رويكرد، در روحیه مخالفان بازتاب دارد. این جنگ روانی بر نيروي الاهي تکیه دارد: «رادمردانی که وقتی به حرکت در می‌آیند ترس و وحشت نیز در پیشاپیش آنان در دل‌های مخالفان ایجاد می‌شود و خداوند توسط آنان، امام حق را یاری می‌بخشد» (همان). تأییدات آسمانی قطع نمی‌شود: Nوَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَM؛ و [ياد كن] هنگامى كه كافران درباره تو نيرنگ می‌کردند تا تو را به بند كشند يا بكشند يا [از مكه] اخراج كنند و نيرنگ مى‌زدند و خدا تدبير می‌کرد و خدا بهترين تدبيركنندگان است (انفال: 30)؛ Nوَإِنْ يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْM؛ و اگر بخواهند به تو خيانت كنند، پيش از اين [نيز] به خدا خيانت كردند [و خدا تو را] بر آنان مسلط ساخت (انفال: 71).

پنجم. انقلاب‌های داخلی ناشی از شدت ستم و نارضایتی عمومی از حکومت‌ها که آن‌ها را در معرض ضعف و ناتوانی بر مقاومت و شکست قرار می‌دهد.

ششم. دلايل و شواهدی که صفوف جبهه‌های مخالف را در هم می‌شکند؛ مانند حضور عیسی در معيت حضرت مهدي (سیوطی، بي‌تا: ج2، ص245؛ متقی هندی، 1409: ج14، ص294 و شیروانی، 1414: ص299)؛ که عامل مؤثری بر شکست و از هم گسیختگی جبهه مسیحیان است.

  1. مدیریت مهدوی ونبود کادرنظامی ومدیریتی

يكم. تربیت الاهی نیروها: شاید برخی تصور کنند که فراهم کردن مردانی برای این جنبش بزرگ، دشوار باشد؛ ولی اگر به منطق آسمان بنگریم، نقش خالق را در ساخت انسان‏هایی در اوج برای به دوش کشیدن این ارزش‏ها می‏بینیم. منابع بشری تابع نظام محبت الاهی هستند و اوست که با بخشش خود آن منابع بشري را در بر می‏گیرد و پیش چشمانش تربیت می‏کند. قرآن نمونه‏هایی از کسانی را بيان مي‌كند که عنایت الاهی آنان را در بر گرفته است؛ موسی که در کاخ فرعون رشد و دست آسمانی مسیرش را ترسیم کرد: Nوَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِيM؛ تا زير نظر من پرورش يابى (طه: 39) تا پیامبر باشد. جادوگران فرعون که به طور مستقیم با موسی رویارو شدند و فکر می‏کردند موسی را شکست می‏دهند، خیلی زود دریافتند که باید به فرعونی که برای‏شان ثروت در نظر گرفته بود (و وقتي ایمان‏شان را دید، به قتل تهدیدشان کرده بود) بگویند که قدرت مقابله با موسی را ندارند: Nقَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَاM؛ گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به‌سوى ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است، ترجيح نخواهيم داد. پس هر حكمى مى‌خواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه [تو] حكم مى‌‏رانى (طه: 72)؛ و کاخ دقیانوس، جوانان را به رغم فریب‏ها و تهدیدات از گرایش الاهی محروم نکرد: Nإِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًاM؛ آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم و دل‌هايشان را استوار گردانيديم، آن‌گاه كه [به قصد مخالفت با شرك] برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمان‌ها و زمين است؛ جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند كه در اين صورت، قطعا ناصواب گفته‏‌ايم (کهف:13-۱۴). وقتی دست تقدير خداوند، براي تربیت انسان‏هایی در این شرایط اقدام می‏کند، چه مانعی در راه است برای دیگران چنین نکند، به‌ویژه در جنبشی که نمود جوهر حرکت پیامبران است و رحمت الاهی قطع نمی‏شود و خداوند به مستضعفان امامت و وراثت را وعده داده است و چه کسی از خداوند به وعده‏‌هایش وفادارتر است؟

دوم. سازماندهی نیروها: می‏توان منابع بشری را که امام به آن‌ها تکیه می‏کند، این‌گونه تقسیم کرد:

الف) خواص: همان سیصد و سیزده نفری هستند که خداوند تربیت‏شان کرده است. امام باقر می‏فرماید: «قائم در میان گروهی به عدد اهل بدر سیصد و سیزده مرد از گردنه ذی طوی پایین می‏آید تا آن‌که پشت خود را به حجر الاسود تکیه می‏دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز در می‏آورد (نعمانی، 1422: ص329). این افراد کادر ویژه مدیریت هستند که نقش فرماندهی و اداره امور سرزمین‌ها را به عهده می‌گیرند» (ابن طاووس، 1416: ص380 و مجلسي، 1403: ج2، ص365).

ب) گروه‏های جهادی: آنان مردانی هستند که در معرکه‏های پیش از ظهور وارد شده‏اند. پیامبر می‏فرماید: «هنگام خروج قائم، منادی از آسمان ندا می‌دهد، ای مردم! زمان حکومت جباران بر شما تمام شد و ولی امر بهترین فرد امت است. پس بشتابید به سوی مکه. سپس نجبا و نیکانی از مصر و ابدال و نخبگانی از شام و دسته‌جاتی از عراق که شب بیداران و شیران روزند و گویا دل‌های آنان همچون پاره‌های آهن می‌باشد، به سوی قائم می‌شتابند و با او بین رکن و مقام بیعت می‌کنند» (مجلسی، 1403: ج52، ص304).

ج) توده مردم یا مستضعفان: این دسته از مردان، دارای دل‏هایی پاک هستند که اين دل‌ها، آنان را به سمت حقیقت رهنمون می‏شود و سختی‏هایی که می‏کشند باعث می‏شود به دنبال راه نجاتی باشند که اين راه را در جنبش مهدوی می‏یابند. این مردان اندک نیستند، بلکه میلیون‏ها نفر هستند که با آتش مدیریت‏های فاسد داغ‏دیده شده‏اند و به نجات می‏اندیشند. بنابراین، تعداد یاران آن حضرت، به خواص محدود نمی‏شود، بلکه خواص، فرماندهان جنبش هستند. ابوبصیر می‏گوید: مردی از اهل کوفه از امام صادق پرسید: چند نفر با قائم در ظهور همراهند. به درستی‌که ایشان می‏گویند، همراهان قائم به شماره اهل بدرند که سیصد و سیزده مرد بودند؟ امام فرمود: «قائم ظهور نکند، مگر با نیروی مهمی، و نیروی مهم كه از ده‌هزار کم‌تر نباشد» (همان، ص323).

دوم. نیروهای غیبی: حضور ملائکه در جنگ‌های پیامبر و تأیید مومنان امری یقینی و غیرقابل تردید است (آل‌عمران: 125). این حضور به پیامبران منحصر نیست (غافر: 51). امام صادق درباره این آیه Nأَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُM؛ [هان] امر خدا دررسيد پس در آن شتاب مكنيد (نحل: 1)؛ فرمود: این امر ماست؛ خدای عزوجل دستور داده که شتاب نکنید تا با سه لشکر تأییدش کند: فرشتگان، مؤمنان و ترس. خروجش مانند خروج پیامبر است. خداوند می‏‎فرماید: Nكَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَM؛ همان گونه كه پروردگارت تو را از خانه‌ات به حق بيرون آورد و حال آن‌كه دسته‌اى از مؤمنان سخت كراهت داشتند (انفال: 5) (نعمانی، 1422: ص251).

سوم. آموزش ونظارت مستمر: تمام کادر در مدیریت مهدوی تحت نظارت مستمر است. این نظارت موجب پیشرفت کارها و نیروها می‌باشد (صدوق، 1405: ص674 و مجلسي، 1403: ج52، ص352).

نتیجه‌گیری

  1. مدیریت مهدوی، رسالت جهانی واصالت وگسترش عدل و ریشه کنی ظلم را دارد و لذا از آغاز حرکت، با چهار چالش‌ جهانی روبه‌رو می‌شود: موفقیت‏های پیشین، بحران‏های قبل از ظهور، کارشکنی قدرت‌های بزرگ و نبود کادر نظامی و مدیریتی.

  2. موفقیت‌های پیشین در مقوله علم می‌گنجد که امری خدادای است؛ اما مدیریت مهدوی، مصداق بارزحکومت الاهی است و امام زمان، خلیفه به‌حق خداوند است که تمام امکانات و فرصت‌ها و علوم مورد نیاز در اختیار او قرار می‌گیرد و با کمک و همیاری تلاش‌های زمین و آسمان به رویارویی با نيروهاي مخالف می‌رود.

  3. ریشه مشکل در جوهر چالش بحران‌های پیشین به صورت اساسی، «ارزشی» است و مدیریت مهدوی، باارائه الگوی صالح، عصمت دولت، نقشه راه جامع، توزیع عادلانه ثروت ومبارزه با انواع ظلم و تهذیب شهروندان بر این بحران غلبه می‌کند.

  4. مدیریت مهدوی، با تدبير و كمك مردانی آگاه، فداکار و برخوردار از آمادگی الاهی، شبکه اطلاعاتی، قدرت و برهان و مبارزه همه جانبه و سرنگونی این قدرت‌ها و استفاده بهینه از منابع بشری و برخورد قاطع با تخلفات، بر چالش کارشکنی قدرت‌های استکباری چیره می‌شود.

  5. مدیریت مهدوی از چالش نبود کادر نظامی و مدیریتی با برنامه تربیت الاهی افراد صالح و حضور فعال مستضعفان و استفاده از توانايی‌های موجود به نحو نيكو و آموزش و نظارت مستقیم برکادر مدیریتی و جامعه، از این بحران عبور می‌کند.

منابع

قرآن کریم.

  1. ابن حنبل (بي‌تا). مسند احمد بن حنبل (بي‌تا). بيروت، لبنان، دار صادر.

  2. جادری، احمد فاضل (2008م). الادارة الثقافیة، قم، ثامن الحجج.

  3. حائری، علی (بي‌تا). الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب، تحقیق: علي عاشور، بي‌جا، بي‌نا.

  4. خطاب، عايدة سيد (1985م). الادارة والتخطيط الاستراتيجي فی قطاع الاعمال والخدمات سياسات ادارية، بي‌جا، دارالفكرالعربي.

  5. زمخشری (1960م). اساس البلاغه، قاهره، دار ومطابع الشعب.

  6. سيوطی، جلال الدين (بي‌تا). الدر المنثور فی التفسير بالمأثور، بي‌جا، بي‌نا.

  7. شيروانی، مولی حیدر (1414ق). مناقب أهل البيت، تحقيق: محمد الحسون، بي‌جا، منشورات الإسلامية.

  8. صدوق، محمد (1405ق). كمال الدين وتمام النعمة، تصحيح وتعليق: علی أكبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامي جامعه مدرسين.

  9. صفار، محمد بن الحسن (1404ق). بصائر الدرجات، طهران، منشورات الاعلمي.

  10. طوسی، محمد بن الحسن (1387). المبسوط، تحقيق: تصحيح وتعليق: سيد محمد تقی كشفی، تهران، المطبعة الحيدرية.

  11. ـــــــــــــــــــــــ (1411ق). الغيبة، تحقيق: عباد الله تهرانی، علی أحمد ناصح، قم، بهمن.

  12. متقي هندي، علی (1409ق). کنز العمال، بیروت موسسة الرسالة.

  13. مجلسی، محمد باقر (1403ق). بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث.

  14. مروزي، نعیم بن حماد (1414ق). کتاب الفتن، بیروت، دار الفکر.

  15. مفيد، محمد بن محمد (1409ق). الارشاد، بيروت، دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع.

  16. ــــــــــــــــــــــ (بي‌تا). الاختصاص، تحقيق: علی أكبر غفاری وسيد محمود زرندی، بیروت، دار المفيد للطباعة والنشرو دار المفيد للطباعة والنشر.

  17. مقدسي، یوسف بن یحیی (بي‌تا). عقد الدرر في اخبار المنتظر، قاهرة، مکتبة عالم الفکر.

  18. میرزا النوري، حسین (1408ق). مستدرک الوسائل، بیروت، دارالفكر.

  19. نعمانی، محمد بن ابراهیم (1422ق). الغیبة، قم، انوار الهدی.

  20. نيسابوری، مسلم (بي‌تا). صحيح مسلم، بيروت، دار الفكر.

نویسنده:

احمد سعدی

 


چاپ   ایمیل