چكيده
نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نامي بسيار اثرگذار و هدايتگر است؛ نامي که بر منزلت او در هستي دلالت دارد؛ هدايت شدهاي که هدايتگر است و امامت جهانيان را برعهده دارد؛ امام بر زمانها و دورانهاست و نام او شکلدهنده بسياري از واقعيتهاي زمانه است.
مهديباوري، ازجمله سرمايههاي ارزشمند مسلمانان براي ورود موفق به آينده است؛ سرمايهاي معنوي كه ملل ديگر مجبورند براي ايجاد آن، مسيرهاي كاذب و صادق زيادي را طي كنند تا با اتكا به قدرت وهم و تخيل خويش، واقعيتهايي تحميلي و بيگانه با حقيقت را پردازش نمايند؛ در حالي كه جامعه اسلامي، در انگاره كلان خود، اعم از شيعه و سني، از اين سرمايه معنوي حقيقي بهرهمند است؛ سرمايهاي معنوي با ظرفيت فوقالعاده براي آفرينشهاي هنري، ادبي، فناورانه و ساختاري، در امتداد ساخت واقعيت آينده.
اين پژوهش درصدد است تا با تأمل بر ابعاد و ارزشهاي گوناگون اين سرمايه پايان نيافتني، راهبردهايي را براي استفاده هوشمندانهتر از آن معرفي نمايد؛ راهبردهايي که مهدي باوري را در فراگردهاي گوناگون شکلدهي ارکان جوامع آينده نافذ سازد و با ابتناء بر اين سرمايه معنوي، آيندهاي زيباتر و خردمندانهتر بيافريند.
مقدمه
اميد به آينده تحت تأثير داستانهاي صادق و کاذب
سرمايه معنوي، سرمايهاي است که برمبناي باورها و اعتقادات مردم شکل ميگيرد و آينده را بهگونهاي معنويتر و لطيفتر شکل ميدهد؛ آيندهاي که در آن پيروزي حق بر باطل مفروض و مسلم فرض ميشود.
خداوند متعال در قرآن كريم درباره پيروزي مسلم بندگان صالح خويش چنين فرموده است:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِيالزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبياء: 105).
اين آيه شريفه دلالتهاي شگفتانگيزي بر سرمايه معنوي و اميد به آينده دارد؛ زيرا چنين حکم ميفرمايد «ما در زبور، بعد از تورات نوشتيم، همانا زمين را بندگان صالح به ارث خواهند برد» يعني پروردگار متعال سه بار حكم كتبي داده است كه بندگان صالح او، وارث زميناند!
بيان اين همه تأكيد در قرآن کريم، به حدي اميدآفرين و هيجانانگيز است كه مؤمنان را مطمئن ميسازد كه يقيناً حق پيروز است و باطل نابود خواهد شد. اين اميد بسيار ارزشمند است؛ زيرا بقاي اثربخش، كارآمد و پايدار در جامعه بشري، موكول به آن است؛ اميدي كه سرمايه معنوي و گرانقدر هر جامعه، براي ورود موفق به آينده است. اهميت اين اميد به حدي است كه بسياري از جوامع، حتي با توسل به تصويرپردازيهاي خيالي از پيروزيهاي خود در آينده، سعي در تحريف آينده و مصادره آن به مطلوب خويشتن دارند و بهطور مستمر تلاش ميكنند تا گذشته را از شكستهاي خويش پيراسته كنند و آينده را با تصاويري ساختگي از پيروزي خويش ترسيم نمايند و بدين ترتيب به تاريخسازي و واقعهپردازي متوسل ميشوند.
البته اين تاريخسازيها، نقطه ضعفي اساسي دارند! بسياري از مردم ميدانند يا ميپندارند كه آنها دروغاند؛ پس نميتوانند همه مردم را در همه زمانهاي حال تا آينده بفريبند! به همين ترتيب، تصويرپردازيهاي القايي مبتني بر اين تاريخسازيها، كاذب يا تحميلي قلمداد ميشوند و نميتوانند در دورههاي طولاني، مساعي حقيقي افراد را براي ساخت و تحقق خود در آينده، جلب نمايند.
نکته مهم اين است که پذيرش اين داستانهاي تاريخي و مراتب اثرگذاري آنها در خلق واقعيتهاي آينده، بهمراتب بلوغ و توانايي آحاد جامعه بستگي دارد. اگر جامعه بالغ و توانمند باشد، داستانهاي حقيقي را باور ميکند و اگر نابالغ و ضعيف باشد، ممکن است تحت تأثير هر داستان ساختگي و بياعتباري، برانگيخته شود و فعاليت نمايد. در خطبه 5 نهجالبلاغه، چنين اشاره شده است كه "تلاش براي قيام در جامعه نابالغ، مانند كشت در زمين ديگران است"؛ شايد بدان دليل كه احتمالاً قبل از محصول دادن جامعه نابالغ، اهل فريب و تزوير، قلبهاي مردم ناآگاه را به خود متمايل ميسازند و بهره خود را ميبرند؛ بنابراين بلوغ و آگاهي مردم، مقدمه تحقق و پايداري جامعه عدل فرض ميشود.
خلاصه اينکه، اميد سرمايهاي مهم است و يادآوري داستان موفقيتهاي تاريخي، ميتواند منبعي بسيار مهيج براي اميدبخشي به جامعه باشد. به همين دليل، برخي از كشورها براي افزايش اميد مردم خود به آينده، به تاريخسازيها و حتي تحريف حوادث تاريخي روي ميآورند!
از نمونه تلاشهاي تاريخسازانه كاذب، ميتوان به مصادره به مطلوب قصههاي شاهنامه فردوسي در ميان بسياري از اقوام جهان اشاره كرد. اين مصادره به مطلوبها هر چند هم كه بوميسازي شده باشند، نشاندهنده نگراني مهم كشورهاي فاقد هويت در گذشته، براي ورود موفق به آيندهاند؛ گويا داشتن گذشته شفاف و درخشان، رمز ورود موفق به آينده است!
همچنين از جمله تلاشهاي معطوف به توسعه و ايجاد و تقويت اميد ملي، تلاشهايي است كه بسياري از جوامع، براي تقويت باور به منجي موعود خويش انجام ميدهند؛ ضمن اينکه با استفاده ابزاري از ظرفيتهاي دانش و فناوري در جلوههاي هنري و تفريحي و رسانهاي، خود را در شمار موفقترين کشورها در آينده، معرفي ميکنند. گاهي نيز اين مهم از طريق تلاش براي کشف آينده حقيقي از طريق مذهب و عرفان يا شهود انجام ميپذيرد. بنابراين، تلاش براي كسب هويت و اميد به چند صورت انجام ميشود:
اول، بازپردازي تاريخ از طريق معرفي قهرمانها وشخصيتهاي تاريخي خيالي؛
دوم، تمرين ذهني موفقيت در آينده، از طريق بازيها و داستانپردازيهاي تخيلي.
سوم، تصويرپردازي از موفقيت خود در آينده، بر اساس عطف توجه به آينده موعود و رواج منجيباوري در قالب رويکردهاي مذهبي حقيقتگرا.
بازپردازي و تحريف تاريخ از طريق معرفي قهرمانها و شخصيتهاي تخيلي
برخي از ملتها که گذشته خود را چندان جذاب نميدانند، سعي ميکنند تا با بوميسازي افسانهها و حتي داستانهاي تاريخي ديگر ملل، تاريخ و هويت ملي خود را بازپردازي نمايند. بهمثابه نمونهاي از اينگونه تلاشها ميتوان به بازسازي شخصيت رستم ايراني، در روسيه و كره جنوبي و برخي از کشورهاي جهان اشاره كرد؛ بهطوري که با اقتباس حوادث و آزمونهاي افسانهاي رستم، شخصيتهايي روسي يا کرهاي را بر قياس آن تصويرپردازي نموده، شخصيتپردازيهاي افسانهاي را معرفي مينمايند. در اين نمونه، رستم شاهنامه فردوسي اصل تلقي ميشود؛ در حالي كه بسياري از نسخههاي ديگر در جهان، پرداختهاي جديد از شخصيت افسانهاي وي را بازپردازي مينمايند.
جالب آنکه فردوسي بهوضوح به تخيلي بودن شخصيت رستم اصلي اشاره کرده است:
كه رستم يلي بود در سيستان ـ منش كردمش رستم داستان (شاهنامه، چاپ 1386).
يعني، در حالي كه اصل داستان رستم نيز پرداخته ذهن خيالپرداز فردوسي است، برخي از ملتها تلاش ميکنند تا نسخههاي بومي خود را بر اساس آن طراحي و معرفي نمايند و اصرار ورزند که اين شخصيت حقيقتاً به آنها تعلق دارد.
گويا اين نسخهبرداريها و قهرمانپردازيها، چاره سهلالوصول اين ملتها براي ورود اميدوار به آيندهاند؛ زيرا از اين طريقها هويتي جذاب را براي خود شکل ميدهند و انگيزهاي براي اعضاي ملت خود ايجاد ميکنند تا در پيوستن به مدافعان فرهنگ ملي اصرار ورزند؛ ضمن اينکه همه اين تلاشها، در امتداد باور به گزاره زير انجام ميشوند:
گزاره الف: "در آينده ملتي موفقتر است كه گذشتهاي درخشانتر داشته باشد"!
براي مثال، تلاش محمدرضا شاه براي بازپردازي و تصويرگري تمدن شاهنشاهي ايران، از طريق شاهنامهخواني، تاريخنويسي و جشنهاي دوهزار و پانصدساله، در همين راستا ارزيابي ميشود. تلاشي براي معرفي گذشته درخشان براي کشوري که مايل به تصويرپردازي برتر از خويشتن خويش است.
تمرين ذهني موفقيت در آينده از طريق قهرمانسازي
پيشبينيها و تصويرپردازيهاي ملل از آينده بسيار جالب توجه بوده، اين تلاشها براي تصويرپردازي در قالب داستانها و فيلمهاي تخيلي و ساختدهي به اذهان عمومي درباره موفقيتهاي ملي و ارضاي حس موفقيتطلبي آحاد جامعه، بسيار حائز اهميتاند؛ زيرا اين تصاوير، هر چند هم که بر اساس باورها، القائات و تصويرپردازيهاي خيالي و کاذب شکل گرفته باشند، اميد مردم را به آينده افزايش ميدهند. درواقع، اين داستانپردازيها و نقاليها و شنيدنها و گفتوگوها، همه نوعي حس موفقيت را تقويت ميكنند و نوعي تمرين ذهني را براي موفقيت در آينده سبب ميشوند (Brown & Others, 2005; Boje, 2001)؛ شيوهاي که ميتوان آن را در حالت عملياتيتر، در قالب مانورهاي نظامي تصور كرد. در اينگونه مانورها، ارتشها تمرين ميكنند كه چگونه با دشمنان فرضي مواجه شوند و ماشين جنگي آنها را از كار بياندازند. در داستانپردازي از موفقيتهاي تخيلي نيز ملتها تمرين ميكنند كه در صورت مواجهه با مشكلات خاص در آينده، چگونه عمل كنند! اين شيوه آنها را از حيث آمادگي ذهني براي غلبه بر مشكلات احتمالي تقويت ميكند؛ مشروط بر اينكه داستانهاي مذکور كاملاً فارغ و جدا از واقعيت نباشند و تصويري از مسائل و مشكلات نسبتاً واقعي ارائه نمايند.
اين تلاشها، در امتداد اميد و باور به گزاره زير انجام ميپذيرند:
گزاره ب: "در آينده ملتي موفقتر است كه باور دارد موفق خواهد شد"!
معمولاً تلاش قهرمانپردازانه شركتهاي فعال در عرصههاي فرهنگي و فيلمسازي دنيا، از طريق ساختن فيلمها و نقاشيهاي متحرک و پويانماييهاي روايتگر شخصيتهاي تخيلي، در همين راستا صورت ميپذيرد. اين تلاشها معطوف به اين مهماند که اعضاي يک ملت بايد بارها و بارها موفقيت را در حال و هواي خيال و تخيل تجربه کنند تا براي پذيرش موفقيتهاي واقعي آمادگي کسب نمايند.
تصويرپردازي از آينده موعود و توسعه منجيباوري
بسياري از ملتها نيز تلاش ميکنند تا با اشاره به ويژگيهاي منجي موعود خود، آينده خود را درخشان و پراميد نشان دهند. به همين دليل انواع و اقسام شخصيتها و هويتها را بهکار گرفته، تلاش کردهاند تا حتيالمقدور، تصوير منجي موعود خويش را مقتدرتر و مؤثرتر و نافذتر معرفي نمايند؛ تا حدي که گاهي تشخيص داستانها و افسانههاي خيالي از روايتهاي ديني و وحياني دشوار ميشود. در اينگونه موارد، تفکيک حق و باطل، نيازمند بهرهمندي از تخصصهاي ويژه منجيشناسي و دينشناسي است.
اين تلاشها در امتداد باور به گزاره زير انجام ميپذيرند:
گزاره ج: "در آينده ملتي موفقتر است که تصويري معنوي از توفيقات خود داشته باشد".
در امتداد همين باور است که جوامع تلاش ميکنند تصويري اخلاقي يا معنوي از خويش ارائه نمايند؛ هرچند گاهي اين تصوير معنوي در قالبهاي دينگريز و لائيک صورتبندي ميشوند.
داستان اثربخش بر آينده
داستانسرايي از جمله راهبردهاي موفق براي مداخله در جهت بهبود شرايط سازمانها، ملتها و ساير قالبهاي اجتماع بشري محسوب ميشود (Boje, 2008). در باب تأثير داستانسرايي بر آيندهسازي ميتوان مباحث تأملبرانگيزي را مد نظر قرار داد؛ مباحث دال بر اينکه در روايتگريهاي "اثرگذار تاريخ بر آينده"، داستاني اثربخش[1] خواهد بود كه از ويژگيهاي ذيل برخوردار باشد:
الف) بهطور شفاف مرتبط با گذشته باشد؛
ب) در امتداد حال باشد؛
ج) جلبكننده اطمينان باشد.
يعني داستاني که به گذشته اقوام مرتبط باشد، در امتداد حال قرار گيرد و مورد اعتماد مردم واقع شود، از قابليت اثرگذاري بيشتري بر آينده برخوردار ميشود. بر اين اساس، برخي داستانها معقولاند، برخي باورپذيرند، برخي ممكناند، برخي ترجيح داده ميشوند، برخي ناممكناند و برخي نابخردانهاند. در اين ميان، داستان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف داستاني متمايز است؛ داستاني است كه از گذشته واقعي آغاز شده، خردمندانه در ميان آحاد جامعه پذيرفته و باور شده و بدون شك، بر آينده تأثير دارد؛ تأثير اين داستان بر آينده چنان است که ميتوان ادعا کرد که همه لحظات حيات جوامع شيعي، قبل و بعد از غيبت و در دورههاي پيش از ظهور، به شدت از باور به آن اثر ميپذيرد.
باور به ظهور مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف
انديشه ظهور مهدي موعود، ازجمله داستانهاي باورپذير و حقيقي و اعتمادبرانگيز رايج در ميان عامه مسلمانان و بسياري از پيروان اديان توحيدي است. البته اديان گوناگون، تصويرهاي متفاوتي از شخصيت موعود خود ارائه ميكنند، ولي غالب آنها به منجي موعود اعتقاد دارند و باور به آن را تقويت ميكنند. نکته قابل تأمل آنکه موعودهاي اين اديان توحيدي، ويژگيهايي شبيه به هم دارند؛ بهطوري که ميتوان ادعا کرد كه همگي يك شخصيت يا يك فرهنگ يا گروه از افراد را توصيف مينمايند. براي مثال، آنچه از خصال مسيح و مهدي عليهم السلامدر روايتهاي مسيحيان و مسلمانان مطرح شدهاند، بسيار شبيه يکديگرند؛ ضمن اينکه مسلمانان برآنند که اين دو شخصيت، در يك گروه و با هم و به همراه عدهاي ديگر از اوليا و شخصيتهاي پاكسيرت عليهم السلام، ظهور خواهند كرد.
بنابراين، بسيار مهم و درخور تأمل است كه آموزه مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، از همه ويژگيهاي اثربخشي برخوردار است؛ بهطوري که مستمراً بسياري از حوادث گذشته، حال و آينده را تحت تأثير شگرف خود قرار داده است و ميتوان تصور کرد که در آينده نيز چنين خواهد بود.
الف) گذشته شفاف امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
در نگاهي به كاركردهاي تصويرپردازانه آيات و روايات و ادعيه رايج در ميان مسلمانان، تأكيد بر گذشته پاكيزه پيامبران و امامان، بسيار جلب توجه ميكند؛ بهطوري که در بسياري از دعاهاي رايج در ميان مسلمانان، چنين تأكيد شده است كه آنها همگي از نسل پدران و مادران پاكيزهاند؛ ضمن اينكه در اين رويكرد تبارشناسانه، تبار امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف كه قرار است رهبري جهانيان را برعهده گيرد، بينظير و منحصربهفرد است. او فرزند بهترين پدران و مادران روزگار و تاريخ است و تبار او تا عهد حضرت آدم و حوا عليهم السلام، كاملاً روشن و شناختهشده و حتي مشهور در بين دانشمندان علوم ديني جهان است (زيارت وارث، مفاتيحالجنان).
اين مهم موجب ميشود که مردم درباره خصال نيكو و پسنديده و احترام برانگيز او مطمئن گردند و پيوسته اين مهم را براي آنها تداعي ميكند كه مسلماً فرزند اين تبار بزرگوار و شايسته، بهترين و لايقترين خواهد بود (سليمان، 1376، 4-83). چنانچه در جهان واقع نيز يکي از عوامل مهم جلب اطمينان مردم، تعلق داشتن به خاندانها و خانوادههاي پاکسرشت است.
ب) حضور امام مهدي در زمان حال
باور به حضور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در زمان حال و بحث امامت او بر زمان و امامت در زمان (پورعزت، 1387)، همه بر ارتباط وثيق او با زمان حال دلالت دارند. اينكه او همواره با زبان روز، علم روز و ابزار و وسايل روز، زندگي ميكند؛ اينكه او از فناوري مدرن بهره ميگيرد؛ اينكه او در ميان مسلمانان در ايام حج و مناسك ديني حضور دارد؛ در ميان ايشان راه ميرود؛ با ايشان مراوده دارد؛ از اعمال نيك ايشان شاد ميشود و از اعمال زشت ايشان ناراحت ميگردد؛ همه و همه بر اين مهم تأكيد دارند كه مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، در حال حاضر و در حيات واقعي جوامع، حضوري نافذ دارد؛ بهطوري که حتي ميتوان او را مورد خطاب قرار داد و با او صحبت کرد (زيارت آل ياسين، مفاتيحالجنان).
ج) اطمينان برانگيزي داستان مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
با وجود خارقالعاده بودن داستان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، مسلمانان آن را واقعي و باوركردني ميدانند. درواقع، وجود مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، داستاني "باور شده" است؛ قابل تأمل است كه يكي از اعياد كمنظير مسلمانان، عيد نيمه شعبان است. روزي که به باور شيعيان، روز ولادت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ روزي كه گويا طليعه تحقق وعده خداوند بر مردم ضعيف و رنجديده نمايان ميگردد؛ حال و هواي شيعيان در اين روز چنان است که گويا فروپاشي كاخ ستم و ستمگران آغاز شده است؛ گويا اين روز، آغازي است براي روزي كه بهتدريج زمينه ظهور دائمي او را فراهم خواهد ساخت؛ از اين رو، شيعيان منتظر در اين عيد چنان رفتار ميکنند که گويا پيروزي حق بر باطل را از طليعه آن ميبينند و سرور و نشاط و شادي آن را احساس ميکنند. بنابراين، صرف نظر از حقيقت مهدي، مردم واقعيت او را باور کردهاند. همين باور است که مردم را برميانگيزد که در اين روز خود را پاکيزه نمايند و به مناجات و تزکيه بپردازند.
مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، سرمايه گرانقدر آينده پُراميد مسلمانان
دلالتهاي پيدرپي آيات و روايات و ادعيه اسلامي، بر آينده روشن و پُراميد مسلمانان، اين تصور را فراروي مردم قرار ميدهد كه قطعاً پيروزي، از آن اهل ايمان است و اقتدار ظاهري اهل باطل، حتماً و قطعاً فرو خواهد ريخت؛ مشروط بر آنكه قوم با ايمان و خالصي پيدا شود تا اين امر خداوند، درباره آنها تحقق يابد. البته اين باور مهم، نياز به حراست و بذل توجه دارد و مسلمانان بايد هوشيار باشند که هر تلاشي براي مخدوش کردن تبار، چهره، رفتار و حقيقت داستان امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، نيرنگي باطل، اما اثرگذار است؛ نيرنگي که بايد با آن مقابله شود تا اين سرمايه ارجمند، نافذتر و محفوظتر، به آيندگان تحويل داده شود.
بنابراين، انتظار شيعه، انتظاري پويا و فعال و حتي فوق فعال است. اين انتظار به تعبير شريعتي، اعتراض به وضع موجود است (شريعتي، 1357)؛ اعتراضي پويا براي تغيير وضع موجود و حركت به سوي وضع مطلوب؛ انتظاري که سرچشمه حركت و تلاش است (آصفي، 1383). در اين رويكرد، نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، نام هدايتشدهاي است كه هدايتگر است؛ نامي كه بهمثابه يك "واقعيت" بهمثابه يك "كلمه" تحقق يافته، در جهان هستي اثرگذار است؛ يعني صرفاً واقعيت "شناخته شده بودن" و "متعارف بودن" اين نام زيبا، صرفنظر از حقيقت و معنويت باورپذير آن، بر شكلدهي جهان آينده تأثير دارد؛ در اين رويکرد، تأکيد ميشود که مختصات جهاني كه در آن نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به زبانها آورده ميشود، با جهاني كه با نام ايشان بيگانه است، متفاوت است؛ يعني حتي تكرار نام او، در شكلدهي واقعيت آينده نقش دارد (Pourezzat, 2010). بدين ترتيب، حتي ذکر نام مهدي نيز تأثيري شگرف بر شکلدهي جامعهاي اخلاقي و پويا، براي پذيرايي از عدالت و معنويت دارد.
ابعاد ساخت واقعيت آينده در پرتو نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
بر اساس ديدگاه برگر و لاكمن، مردم در مراودات روزمره خود، به وجهي پديدارشناسانه، واقعيتهاي اجتماعي را شكل ميدهند. بر اساس ديدگاه ويك نيز، سازمانها و سيستمهاي اجتماعي، از طريق سازماندهي خود، محيط پيرامون خود را شكل ميدهند (Scott & Davis, 2007; Morgan, 2006). بنابراين، واقعيتهاي اجتماعي در محيط پيراموني، تحت تأثير مراودات اجتماعي و باورها و عقايد مردم شكل ميگيرند. در همين امتداد، آرزوها و آرمانهاي مردم، بهشدت بر فراگرد شكلگيري آينده مؤثرند و آفرينشهاي هنري، ادبي، فناورانه و ساختاري جهان آينده را تحت تأثير قرار ميدهند.
بدين ترتيب، نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، در بسياري از آثار خطاطي، نقاشي خطها، كاشيكاريها، هنرهاي تجسمي، نقاشيها، قاليبافيها و بسياري ديگر از قالبهاي زيباييشناسانه هنري متجلي ميشود.
همچنين بسياري از اشعار، ادبيات، داستانها، فيلمها، تئاترها و ديگر جلوههاي ادبي و هنري جهان معاصر، تحت تأثير نام او صورتبندي ميشوند و حتي بسياري از تلاشهاي فناورانه براي بهبود سازههاي انساني و اصلاح كژكاركردهاي محصولات و توليدات صنعتي، با هدف اصلاح وضع موجود و نيل به وضع مطلوب، و با اميد حيات طيبه در محضر او صورتبندي ميشوند؛ ضمن اينكه بسياري از ساختارهاي سازمانهاي اجتماعي، با توجه به تعهدات عيان و نهان مسلمانان در برابر نام او برپا ميشوند؛ نظير سمينارها و گردهماييهاي ملي و بينالمللي و حتي سناريوپردازيهاي علمي يا تخيلي که در بسياري از موارد، با علاقه و در پرتو انوار نام زيباي او شکل ميگيرند (ر.ک. مؤتمر الامام المهدي و مستقبل العالم، 1434 قمري، ج1-5). اينچنين است كه نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و فقط نام او، واقعيت آينده را خلق ميكند؛ در حالي كه او فقط يك نام نيست، بلکه حقيقتي است كه مسلمانان به او باور دارند و منتظر اويند.
اين نگاه به رسالت منتظران موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، آنها را به حركت ميآورد و متحول ميسازد تا جامعه آينده، در جريان مراودات آنها و بر اساس آرمانهاي خردمندانه و زيباييشناسانه ايشان (پورعزت، 1383) شكل بگيرد و ساخته شود.
نتيجهگيري
ذكر نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و روايتگري حوادث تاريخي مرتبط با او، در ساحت حقيقت، آرمان ميآفريند و در ساحت واقعيت، رويـدادها را شكل ميدهد (پورعزت، 1434 ق). بدين ترتيب، مراوده مستمر نام و حقيقت امـام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و باورهاي مشتاقان و علاقهمندانش، بر واقعيت امروز تأثير گذارده و واقعيتهاي فردا را نيز از طريق آثار هنري، آثار علمي، اخبار، رويدادها و بهويژه داستانهاي معطوف به آينده، شكل ميدهد و سامان ميبخشد.
در اين رويكرد، مهديباوري، به انتظاري پويا و اثرگذار و تحولبخش و واقعيت آفرين تبديل ميشود؛ انتظاري كه واقعيت آينده را ميسازد و بنا بر فحواي نام زيباي او، هدايت ميکند. اين انتظار، انتظاري است که مستمراً جهان آينده را خلق ميکند و آن را تحت تأثير خود شکل ميدهد. بنابراين، اقداماتي چون تکرار نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و ذکر داستان زندگي او و روايت حوادث آينده در محضر او، اقداماتي بايسته براي شکلدهي به آيندهاي پاکيزهتر، خردمندانهتر و زيباتر تلقي ميشوند؛ اقداماتي که آينده موعود را در ساحت فکر و ذکر و عمل، آشکارتر مينمايند و عيان ميسازند.
بدين ترتيب، تجلي نام امام مهدي در فراگرد ساخت واقعيت آينده، آيندهاي اخلاقيتر و تکامليافتهتر را توسعه ميدهد؛ آيندهاي که تمام خرد و کمال هنر را با تجلي عدالت حقمدار نمايان ميسازد.
كتابنامه
1. آصفي، محمدمهدي، انتظار پويا، قم: مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، 1383ش.
2. پورعزت، علي اصغر. مختصات حكومت حقمدار، در پرتو نهجالبلاغه امام عليه السلام، قم: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1387ش.
3. پورعزت، علي اصغر، الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفو بناء واقع المستقبل، مجموع مقالات مؤتمر الامام المهدي و مستقبل العالم، ج4، النجفالاشرف: مجمع اهل البيت عليهم السلام، 1434ق.
4. پورعزت، علي اصغر، شهر عدل امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، تجليگاه تمام خرد و كمال هنر انساني، فصلنامه انتظار موعود، شماره 13، قم: مركز تخصصي مهدويت، 1383ش.
5. سليمان، كامل، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهديپور، نشر آفاق، 1376ش.
6. سيد رضي، نهجالبلاغه اميرالمؤمنين علي عليه السلام، ترجمۀ عبدالمحمد آيتي، چاپ دهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي و بنياد نهجالبلاغه، 1379.
7. شاهنامه فردوسي، براساس شاهنامه ژول مول، به كوشش پرويز اتابكي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1386ش.
8. شريعتي، علي، انتظار مكتب اعتراض در حسين وارث آدم (مجموعه آثار 19)، تهران: انتشارات قلم، 1357ش.
9. قرآن كريم.
10. قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، ترجمه مهدي الهي قمشهاي، مركز نشر فرهنگي رجا با همكاري مؤسسه جهاني خدمات اسلامي، 1369ش.
11. مجموعه مقالات مؤتمر الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و مستقبل العالم، النجفالاشرف: مجمع اهل البيت عليهم السلام، 1434ق.
12. Boje, David M. 2001. Narrative Methods for Organizational & Communication Research. Sage publications.
13. Boje, David M. 2008. Storytelling Organizations. Sage publications.
14. Brown, John Seely, Stephen Denning, Katalina Groh & Lourence Prusak. 2005. Storytelling in Organizations; How (Why) Narrative and storytelling are transforming Twenty – First Century Management. Elsevier Science and Technology.
15. Morgan, Gareth. 2006. Images of Organization. Sage.
16. Pourezzat, Ali Asghar. 2010. "Construction Future Reality in Light of Imagination of Social Justice in Public Opinion". USA National Academy of public Administration (NAPA).
17. Scott, Richard & Gerald Davis. 2007. Organization & Organizing. Rational, Natural & Open System Perspectives.
[1]. Effective Story
نویسنده:
علي اصغر پورعزت