سیره امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 4 - 7 دقیقه)

48b

این که می گوییم حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف از نظرها و دیده ها غایب است،یعنی این که یا مردم او را نمی بینند یا اگر او را می بینند،نمی شناسند.گروهی از مردم گمان می کنند که چون امام را نمی بینند،پس حضور ندارد؛در حالی که او خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است و همواره در میان بندگان خدا حضور دارد؛اما حضورش به گونه ای نیست که او را بشناسند و از این روست که شیفتگان او همواره ظهورش را از خدا می خواهند نه حضورش را.وقتی امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کند،بسیاری از مردم حیرت زده می گویند که او را پیش از این هم دیده بودند.بنابراین غیبت به معنای عدم شناخت است،نه عدم حضور.حال که امام حاضر است،هر چند ظهور ندارد،سیره این حضور را بررسی می کنیم:

1-آگاهی دائمی از وضعیت شیعیان و پیروانش در نامه ای که در سال 410 هجری از ناحیه امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید رسید،ضمن تشکر از دفاعی که از مذهب اهل بیت علیهم السّلام در برابر دشمنان می کرد چنین آمده بود:

«...اگرچه مکان ما بر اساس خواست الهی از مکان ظالمین دور است،اما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست». 2-نجات شیعیان از گرفتاری ها در شرایط خاص امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف در بخش دیگری از همان نامه چنین می فرماید:

«ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم؛اگرجز این بود،دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرو می آمد و دشمنان،شما را ریشه کن می کردند».

این فرمایش امام،بارها در دوران غیبت کبرا عملی شده که یکی از نمونه های بارز آن نجات شیعیان بحرین بود.پس از سلطه بیگانگان بر بحرین،آنان حاکمی را برای آن جا تعیین کردند که ناصبی(از دشمنان اهل بیت)بود و وزیری بدتر از خودش داشت.او نقشه ای را طراحی کرد که سرانجام آن،شیعیان یا می بایست مانند کفار جزیه بدهند یا آن که مردانشان کشته و زنانشان اسیر شوند.آنان صالح ترین فرد خویش یعنی«محمّد بن عیسی»را انتخاب کردند و او شبانه به بیابان رفت و به امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شد.امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف در پایان سومین شبی که این نماینده به صحرا رفته بود،راه حل مشکل را برای او بیان کرد و وزیر ناصبی رسوا شد و شیعیان نجات یافتند.

3-حضور در میان مردم همان طور که در ابتدای این درس گفتیم،حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در میان مردم حضور دارد،اگرچه مردم او را نمی شناسند.امام صادق علیه السّلام فرمودند:«صاحب این امر در میان آن ها راه می رود؛در بازارهایشان رفت و آمد می کند و روی فرش های شان گام برمی دارد،ولی او را نمی شناسند؛مگر خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند».

علی بن ابی طالب علیه السّلام در کلامی بلند که آینده فرزندانش را برای«حذیفه بن یمان»بیان می کند،پس از بیان عظمت طولانی او چنین می فرماید:«سوگند به خدای علی،حجّت خدا در میان آنهاست.در کوچه و بازار آن ها گام برمی دارد و بر خانه های آنان وارد می شود و در شرق و غرب به سیاحت می پردازد و گفتار مردمان را می شنود و بر اجتماعات آن ها وارد شده،سلام می دهد.او مردمان را می بیند،اما مردم او را نمی بینند و این ادامه دارد تا زمان ظهور». 4-حضور همیشگی در مراسم حجّ امام هر ساله در ایام حجّ تمتع شرکت می کند و در وقوف عرفات که میان ظهر تا غروب روز نهم ذی حجّه انجام می شود،آن حضرت حتماً در صحرای عرفات حضور دارد.«محمّد بن عثمان عمری»،دومین نائب خاص امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف قسم یاد کرد و فرمود:آن حضرت هر سال در موسم حجّ حضور می یابد و همگان را می بیند و می شناسد،اما دیگران او را نمی بینند و نمی شناسند.

5-فریادرسی دست گیری درماندگان،راهنمایی گمشدگان،شفای بیماران لاعلاج،خیرخواهی و دعا برای مؤمنان،شرکت در تشییع برخی از آنان،حلّ بعضی از مشکلات علمی علما،خبر دادن از پاره ای رویدادهای مهم و...از جمله کارهای آن حضرت در دوران غیبت کبراست؛چه او را بشناسند و چه نشناسند و چه مستقیماً توسط خود آن حضرت صورت گیرد یا به واسطه برخی از یاران آن حضرت.

نمونه هایی از گفتار امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف 1.إغلقُوا باب السئوال عمّا لایغیکُم ولاتَتَّکَلفوا عِلْمَ ما قَدْ کُفیتُم

پرسشی را که برایتان فایده ای ندارد،رها کنید و خود را برای عملی که از شما خواسته نشده،به زحمت نیندازید.

2.اِنّا غَیرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ

ما به امور زندگی شما توجّه داریم و شما را از یاد نمی بریم.

3.اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرََجِ فَاِنَّ ذلکَ فَرَجُکُمْ

برای تسریع در ظهور،بسیار دعا کنید؛چرا که همین دعای شما موجب گشایش کار شما می شود.

4.مَنْ اکَلَ مِنْ امْوالِنا شَیئاً فَإنَّما یأکُلُ فی بَطْنِهِ ناراً وَسَیصْلی سَعیراً

کسی که چیزی از اموال ما را بخورد،مانند آن است که آتش می خورد و به زودی داخل در آتش می شود. 5.ما ارْغِمَ انْف الشَّیطانِ بِشَیءٍ مِثْلِ الصَّلاه فَصَلِّها وَارْغَمْ انْفَ الشَّیطانِ

هیچ چیز مانند نماز،بینی شیطان را به خاک نمی مالد؛پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.

6.امّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَاِنّهُ الی اللهِ وَ کَذِبَ الْوَقّاتون

ظهور فرج به اراده خداست و تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویانند.

7.مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینهِ مُخالِفَاً عَلی هَواهُ مُطیعَاً لاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ انْ یقَلِّدوهُ

هر کدام از فقها که نگه دارنده نفس خود،نگهبان دین خود،مخالف خواسته های خویش و فرمانبردار مولایش باشد،بر مردم لازم است که از او تقلید کنند.

8.اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهِ فَارْجِعُوا فیها الَی رُواهِ احادیثِنا،فَاِنَّهُم حُجّتی عَلَیکُمْ و أنا حجّه الله علیهم

در حوادث و رخدادهای جدید،به راویان احادیث ما(فقها)،مراجعه کنید(از آنان فتوی بخواهید)؛زیرا آنان حجّت من بر شما و من حجّت خدا بر آنها هستم. منبع: تاريخ پيامبر و اهل بيت عليهم السلام جلد کلی


چاپ   ایمیل