چکیده
«خانواده»، کانون تغییرات و تحولات گسترده است و این مسئله مورد توجه پژوهشگران، جامعه شناسان و کارشناسان دینی میباشد. تغییرات خانواده، هم تزلزل و فروپاشی را شامل ميشود و هم ابعاد و عناصر مختلف آن را (ارزشها، ساختار، کارکردها و ارتباطات). این تحولات، در روایات اسلامی نیز مورد اشاره و هشدار قرار گرفته و در دو بخش مسائل آخرالزمانی و مسائل عصر ظهور مطرح شده است. تغییرات خانواده در آخرالزمان، بیشتر فروپاشی خانوادهها، ارزش زدایی، تضعیف کارکردهای مثبت، قطع ارتباطات سالم و افزایش روابط نامشروع و جابهجایی نقشهای خانوادگی را شامل میشود. روایات مربوط به عصر ظهور نیز به این نکته ناظر است که ظهور امام زمان4 در این برهه حساس روی میدهد و حضرت مهدی4، خانواده و اجتماع را در مسیر درست خود قرار میدهد. در واقع عصر ظهور، به تحولات اساسی در وضعیت خانواده منجر شده و تغییرات منفی و نامطلوب را دگرگون میکند. این امر به ترسیم وضعیت آرمانی خانواده در پرتو تحولات عصر ظهور کمک میکند. روش تحقیق در این مقاله اسنادی و کتابخانهای است بر اساس منابع مختلف روایی و تحلیلهای جامعه شناختی انجام گرفته است.
مقدمه
بر اساس روایات شیعه، جامعه مهدوى در عصر ظهور از تصویرى جامع برخوردار است. این تصویر واقع بینانه وتحقق یافتنى، سیر تاریخ بشر را نمایان مىسازد و از نقش مهم پیامبران وامامان معصوم، در این حرکت پرده بر مىدارد؛ زیرا هدایت، راهنمایى وحیات مادى ومعنوى بشر، با ایشان شروع شده است ومرحله متکامل ومتعالى زندگى نیز با آنان خواهد بود. دولت فراگیر آنان، در نهایت در همین دنیا شکل خواهد گرفت وحرکت تاریخ نیز به سمتى مىرود که با حضور مستقیم وبدون واسطه آنان در رأس اداره امور جهان (به دست پر کفایت قائم آل محمد4)، مردم از برکات وعنایات وجودى آنان برخوردار گشته و از نقص به کمال، از ظلم وستم به عدل و داد، از فساد وبى دینى به یکتاپرستى و نیک اخلاقى رهنمون خواهند شد (کارگر، 1383: ص 153). مسلمانان آگاه - به ویژه شیعیان - در انتظار روز موعود اسلام و مدینه فاضله آن، روز شماری میکنند و عاقبت کار را از آن مردم نیک کردار میدانند. ایشان معتقدند از قوانین موضوعه و سازمانهای پر زرق و برق بین المللی، کاری ساخته نیست. حاکمیت در آن زمان، از آن امام معصوم است که آن امام از خطا، اشتباه و غرض ورزی منزه و پاک است. این همان روزی است که قرآن کریم و روایات اهل بیت:، بشر را به انتظار چنان روزی مأمور نموده و دستور ایجاد زمینه و آمادگی از هر جهت را به انسانها دادهاند. این عقیده نشات گرفته از آیات قرآن و روایات متواتر قطعی از طریق اهل بیت: است (طاهرى، 1380: ص 145-146). این وعده قطعی خداوند، به مردم جهان است که حکومت را در برهه حساسی از زمان به دست بندگان صالح و برگزیده خواهد داد و بدين طريق، عدالت، رفاه، علم، بهداشت، آسایش، قسط و داد، آبادانی، یکتاپرستی و نیکی را در گستره «زمین »، ارزانی خواهد بخشید. بر این اساس، آرمانها و آرزوهای بشر درطول تاریخ، تنها و تنها در حکومت جهانی «مصلح کل» تحقق خواهد یافت. صلح، رفاه، آرامش، امنیت، گسترش علم، خردورزی، ریشه کنی ظلم و ستم، رفع فساد و تباهی از جهان، گسترش مکارم و فضایل اخلاقی، آیین واحد جهانی، فرهنگ سالم، برابری و مساوات، بینیازی و غنا، اوج تکنولوژی و فن آوری و ارتباطات سریع و گسترده جهانی؛ تنها در یک «حکومت » امکان وقوع و تحقق دارد و آن حکومت جهانی مهدی 4 است (کارگر، 1381: شماره 6). این دوران و تحولات بزرگی که در آن صورت میگیرد، بر ابعاد مختلف زندگی انسانها – بخصوص خانوادهها – و استحکام و پویایی و ثبات و تعالی آنها تاثیرات زیادی دارد. به همین دليل، ضروری است نقش این تحولات بنيادین از دیدگاه روایات، مورد بررسی و تحلیل درست قرار گیرد.
خانواده یکى از مهمترین ارکان جامعه اسلامی و نظام اجتماعى است که در چند دهه اخیر دستخوش تحولات و دگرگونیهای مختلفى در ارزشها، کارکردها، ساختار و ارتباطات شده است. نشانههاى این دگرگونیها از انتخاب همسر و تشکیل زندگی تا تداوم زندگی و نوع فرزند آورى خانواده دیده مىشود و در نهایت به مشکلاتى چون طلاق و جدایى منجر میشود. درک این دگرگونىها و پیشبینى آثار و عواقب آن، از ابعاد مختلف حائز اهمیت است. تغییرات ناشى از پدیدههاى تأثیرگذار در فضاى خانوادهها و رویدادهاى بیرون، آسیبهاى جدیدی به همراه دارند که این آسیبها مىتواند وضعیت خانواده را با بحران مواجه سازد. در واقع این تغییرات که به دلیل دگرگونى ارتباطات شغلى، اجتماعى، اقتصادى، پیشرفتهاى اطلاعاتى و نرمافزارى صورت پذیرفته، بر جنبههاى ساختارى و ارزشى و کارکردی خانواده تأثیر گذاشته و موجب شده که مسئله خانواده، جزو ده مسئله کشور قرار گیرد. حال، آیا جایگاه متزلزل و بیثبات خانواده همچنان ادامه خواهد داشت یا در جایی متوقف شده و روند تغییرات، مثبت و رو به بالا خواهد بود؟
مسأله «خانواده» در منابع دینی، از چند جنبه مورد توجه جدی و هشدار قرار گرفته است:
تاکید بر ارزش و اهمیت زیاد خانواده و تلاش در جهت حفظ قداست و استحکام آن؛
آینده نگری و پیشگویی وضعیت خانواده در آخرالزمان و ارائه هشدارهای جدی در این زمینه؛
ارائه وضعیت آرمانی خانواده در پرتو جامعه مهدوی و لزوم توجه جامعه به این آرمان والا، به عنوان چشم انداز جامعه دینی.
در این مقاله در صدد پاسخ به این مسئله هستیم که نقش عصر ظهور و حکومت جهانی مهدوی و شکلگیری جامعه موعود دینی، بر تحولات بنیادین خانواده چه تاثیراتی دارد و خانواده در آن جامعه دارای چه جایگاهی است؟
باید توجه کرد که روایت خاصی به طور مستقیم در مورد خانواده یا ساختار و کارکردهای آن در روایات مربوط به عصر ظهور نیامده است؛ امّا با دسته بندی روایات میتوان به سه رویکرد روایی در این زمینه دست یافت:
یکم. احادیث آخرالزمان که هشدارهای جدی درباره خانواده و عناصر و اجزای مختلف آن دارد؛
دوم. روایات مهدویت درباره کلیات تغییر و تحول فرهنگی در عصر ظهور که به صورت غیر مستقیم، بخشی از مسائل خانواده را در بر میگیرد.
سوم. احادیثی که به طور مستقیم به زن و خانواده، مربوط است و بخشهای مختلفی از مسائل خانواده چون کارکرد تربیتی، امنیت و آرامش در خانواده، روابط خانوادگی و مسائل ارزشی آن را در بر میگیرد.
خانواده در عصر ظهور
پیش از بیان جایگاه خانواده در عصر ظهور، مناسب است تعریفی روشن از آن ارائه شود. در معنای اصطلاحی «خانواده» اختلاف نظر وجود دارد و اندیشمندان علوم اجتماعی، تعریفهای متنوعی برای آن ذکر کردهاند. هر کدام از این تعاریف به بُعدی از خانواده توجه نموده است. در ادامه به بعضی از این تعاریف اشاره میشود:
خانواده، از گروهى از آدمها تشکیل مىشود که از راه خون، زناشویى و یا فرزند پذیرى با یکدیگر ارتباط مىیابند و طیّ یک دوره زمانى نامشخص با هم زندگى مىکنند (کوئن، 1375: ص127). خانواده به مفهوم محدود آن عبارت است از یک واحد اجتماعی، ناشی از ازدواج یک زن و یک مرد که فرزندان پدید آمده از آنها، آن را تکمیل میکنند (قائمی، 1373: ص 18). خانواده، سازمان اجتماعی معدود و نهاد سازندهای است که از طریق ازدواج که یک قرارداد اجتماعی است، تشکیل میشود (فرجاد، 1384: ص 110).
بر اساس یک تعریف:
خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی یا پذیرش، با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند (ساروخانی، 1375: ص135).
شورای عالی انقلاب فرهنگی خانواده را چنین تعریف کرده است:
خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانواده زندگی میکنند (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1384).
تعریف مذكور مورد نظر این مقاله خواهد بود.
خانواده در عصر ظهور، بخش مهمی از تحولات فرهنگی و تغییرات بنیادینی است که به دست امام زمان4 و طی برنامهای نظام مند و با همراهی مردم و یاران صالح صورت میگیرد و وضعیت مطلوب و بسامانی پیدا میکند. در واقع هر نوع دگرگونی و اصلاح در وضعیت خانواده، در چهارچوب اقدامات اساسی و فراگیر قرار دارد و شامل همه ابعاد و سطوح زندگی بشری - بخصوص خانواده – میشود. بر این اساس، حضرت مهدی4 با دگرگون کردن وضع نابسامان گذشته و قرار دادن جامعه و خانواده در حد مطلوب و آرمانی و رفع موانع رشد و تعالی، تحولات شگرفی ایجاد خواهد کرد. توجه به جامعه مطلوب و آرمانی در نهاد بشر هست و برنامههای امام در جهت این تمایل فطری و رسیدن به آن حد اعلا است و بر همین اساس، انسان همواره در ذهن خود دنیایی را ترسیم میکند که در منتهی درجه کمال و مطلوبیت قرار داشته باشد؛ اما از آنجا که هر حرکت انسان در جهت تحقق آن مدینه فاضله زمینی، به بن بست رسیده است؛ لذا به جای ترسیم آرمان شهر زمینی، آن را در آسمان مجسّم نموده است. این تصّور گاه به حدّی از واقعیات فاصله داشته که برخی آن را «ناکجا آباد»، خیالی و دور از واقعیت پنداشتهاند (اصیل، 1381: ص17). اما آرمان شهری که شیعه در فرهنگ مهدوی ترسیم مینماید، زمینی و واقعی است و در آن فرجام تاریخ بشری، فرجامی خجسته و سعادت بخش است (مطهری، 1378: ص 52).
عصر شكوفايي خانواده
یکی از ویژگیهای بارز و برجسته این عصر، «شکوفایی انسان و خانواده » است؛ امام مهدی 4 زوایای نامکشوف و ناپیدای انسان را آشکار میکند و گرههای کور زندگی مبهم و جاهلانه را میگشاید. او حقایق و واقعیات حیات بشری را تبیین کرده و زمینهها و بسترهای رشد و استحکام و تعالی خانواده را مهیا میسازد. ابیسعید خراسانی میگوید:
به امام صادق 7 عرض کردم: برای چه ایشان «مهدی» نامیده شده است؟ فرمود: برای این که به هر چیزی که مخفی باشد، هدایت میشود... قطعا او به امری عظیم قیام مینماید: لأنّه یهدی الی کلّ امر خفیّ… انّه یقوم بأمرٍ عظیم (مجلسی، 1386: ج51، ص30).
عصر ظهور، دوران حیات طیبه و زندگی معقول انسانی در یک خانواده مطلوب و آرمانی است؛ عصر حاکمیت عقلانیت و معنویت بر افراد و جوامع و دوره بهْزیستی و کمالگرایی است که کمتر نظیری میتوان برای آن تصور کرد. به نوشته یکی از حکما:
زمان ظهور دولت آن جناب ـ که زمان ظاهر شدن دولت ثانیة حق است ـ زمان ظهور و غلبة عقل است از روی باطنی آن که مقام ولایت است و به منزله روح است از برای روح ظاهری آن که مقام نبوت است (کشفی، 1381: ص285).
علامه طباطبایی میگوید:
به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه بشری، پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا، همزیستی نماید و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعهای، منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی خواهد بود… (طباطبایی، 1379: ص 308).
شهید مطهری نیز مینویسد:
… انسان تدریجا از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل کمال خود؛ یعنی، مرحلة انسان ایده آل و جامعة ایده آل نزدیکتر میشود؛ تا آن جا که در نهایت امر، حکومت عدالت؛ یعنی حکومت کامل ارزشهای انسانی ـ که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی تعبیر شده است ـ مستقر خواهد شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خود خواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد بود (مطهری، 1378: ص41).
از منظر روايات
در روایات به این مسئله اشارات روشنی شده است؛ از جمله:
اَنْ یَصلَحَ اُمةً بَعدِ فَسادِها؛ او این امت را پس از آنکه تباه و فاسد شدهاند، اصلاح میکند (اربلی، 1381: ج2، ص473)؛ و : … یُحْیی اللهُ عَزَّوجَل باِلقائِمِ بَعْدَ مَوتِها بِکُفْرِ اَهْلِها؛ خداوند زمین را به دست قائم زنده و احیا میگرداند؛ بعد از آن که زمین با کفر ساکنانش مرده باشد (بحرانی، 1427: ص112).
چنان که گذشت، در برخی از روایات، از زوال جایگاه خانواده و نیز بروز نا امنیها، بیعدالتیها، هرج و مرجها و فساد گسترده و مشکلات عدیده برای خانوادهها یاد شده و زمان ظهور حضرت مهدی4 درست همین زمان دانسته شده است؛ چنانکه پیامبر گرامی اسلام6 در این زمینه میفرماید:
منّا مَهدیّ هذه الاُمّة إذا صَارت الدُنیا هَرجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ وَ أَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَلَا کَبِیرٌ یَرْحَمُ صَغِیراً وَ لَا صَغِیرٌ یُوَقِّرُ کَبِیراً فَیَبْعَثُ اللَّهُ عِنْدَ ذَلِکَ مَهْدِیَّنَا التَّاسِعَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ وَ قُلُوباً غُفْلًا یَقُومُ فِی الدِّینِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ کَمَا قُمْتُ بِهِ فِی أَوَّلِ الزَّمَانِ وَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا؛ مهدی این امت از ماست. هنگامی که دنیا را هرج و مرج فرا گرفته و فتنهها آشکار شود و راهها مورد راهزنی قرار گرفته و بعضی از مردم به بعض دیگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچکتر احترام بزرگتر را نگه ندارد؛ در چنین زمانی مهدی ما که نهمین امام از صلب حسین است، برج و باروهای گمراهی و قلبهای قفل شده را فتح میکند و در آخرالزمان برای دین قیام میکند؛ همانطور که من در اول زمان، بدین قیام مبادرت کردم. او زمینی را که از جور پرشده، از عدل و داد، پر و سرشار میسازد (مجلسی، 1386: ج52، ص267).
در حدیثی مشابه آمده است که خداوند در این موقعیت فاجعه بار و خطیر، به حضرت مهدی4 اذن ظهور میدهد تا اوضاع آشفته و نابسامان دنیا را اصلاح کند:
... ذَلِکَ عِنْدَ مَا تَصِیرُ الدُّنْیَا هَرْجاً وَ مَرْجاً وَ یَغَارُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَلَا الْکَبِیرُ یَرْحَمُ الصَّغِیرَ وَ لَا الْقَوِیُّ یَرْحَمُ الضَّعِیفَ فَحِینَئِذٍ یَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوج (همان، ص380).
- ارزشها و اطلاعات در خانواده
جامعه عصر ظهور و خانواده، شاهد یک تحول بزرگ فرهنگی در ارزش مداری و پاکی رفتارها و اصلاح خّلق و خو در آیندهای نورانی خواهد بود. در صورتی که آرمانها و ارزشهای خانوادگی، در مسیر درست قرار گیرد و هدفي متعالی و واقعی، برای خانواده ترسیم گردد و همه آحاد آن، در همسو با این هدف اصیل و کامل حرکت کنند، امکان اصلاح و رشد آن جامعه بالا خواهد بود. عصر ظهور، عصر حاکمیت ارزشها و فضایل اخلاقی و تحقق آرمانهای متعالی و انسانی است و در آن دوران، همه عرصههای زندگی و خانوادگی طیب و طاهر و ریشههای پستی و ناراستی زدوده میشود. در روایتی آمده است:
أنه یملأ الأرض عدلا و (یلعق المساکین الزبد) تطیب الدنیا و أهلها فی أیام دولته؛ مهدی، زمین را آکنده از عدالت میکند... مزه کره را به مستمندان میچشاند و در زمان حکومت او دنیا و اهالی آن، پاک میشوند (اربلی، 1381: ج2، ص493).
انسان در خانواده و محیطی زندگی میکند که هم بعد مادی دارد و هم جنبة فرامادی و ملکوتی. آنچه او با دیده ظاهر بین مشاهده میکند، زندگی فرو بستة دنیایی است؛ با آلایشها و آرایشهای متعدد و آنچه او را از حقیقت وجودیاش و آن فضای معنوی و ملکوتی دور میسازد، توجه وافر به مادیات، نفسانیات و وهمیات است. در واقع جامعة آلوده، جامعهای است آکنده از امواج منفی و ویرانگر، افکار و اندیشههای آلوده و کشنده، رویکردهای شهوانی و حیوانیدر واقع انسان ـ به خصوص در عصر حاضر ـ در فضای ظلمانی و زهرآگین زندگی میکند که بر روح و روان و فکر او اثر منفی و مخرّبی میگذارد (کارگر، 1387: ص85). برای رهایی خانواده از این سموم روحی و مغناطیسهای ضد فرهنگی، باید فضا را پاک کرد و آن را در یک محیط امن فرهنگی و جامعة نورانی قرار داد. روایات، تصویر بسیار زیبایی از این طهارت و پاکی محیط و نورانیت زندگی و خانواده در عصر ظهور ارائه میكنند: «یَمْلَأُ الأرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطَاً وَ نُورَاً و بُرهانَاً…؛ زمین را از عدل و داد و نور و برهان آکنده میسازد» (طبرسی، 1403: ج2، ص 291) و: اِذا قامَ اَشْرِقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها…؛ وقتی که قیام میکند، زمین به نور پروردگارش روشن میشود و بندگان به نور خورشید نیازی نخواهند داشت (مفید، 1413: ج2، ص48) : «... یُطَهِّرُ اللهُ بِهِ الأرَضَ؛ خداوند به وسیله مهدی زمین را طاهر و پاک میگرداند (صدوق، 1377: ج2، ص372).
- زوال ناپاكيها
روشن است که حکومت جهانی حضرت مهدی 4، حکومت پاکان است و در آن ناپاکان از جمله، زناکاران جایی ندارند. احادیث و اخبار غیبی نشان میدهد که روابط نامشروع و ناسالم از خانوادهها برداشته میشود؛ امام صادق7 میفرماید:
دَمَانِ فِی الْإِسْلَامِ حَلَالٌ مِنَ اللَّهِ لَا یَقْضِی فِیهِمَا أَحَدٌ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ حَکَمَ فِیهِمَا بِحُکْمِ اللَّهِ لَا یُرِیدُ عَلَیْهِمَا بَیِّنَةً الزَّانِی الْمُحْصَنُ یَرْجُمُهُ وَ مَانِعُ الزَّکَاةِ یَضْرِبُ عُنُقَه؛ دو خون از طرف خدای تبارک و تعالی حلال شده، که ]در مورد آن[ پیش از قیام قائم اهلبیت :، به حکم خدا رفتار نمیشود. هنگامی که او را خداوند برانگیخت، حکم خدا را در آن اجرا میکند و آن را با علم امامت، بدون اینکه شاهد مطالبه کند، انجام میدهد؛ زانی مُحصِن را سنگسار میکند و گردن مانع زکات را میزند (کلینی، 1365: ج3، ص503 و صدوق، 1377: ج2، ص671).
امام صادق 7 در حدیث دیگری در مورد بین رفتن روابط نامشروع در دولت حق خبر میدهد:
... وَ یَذْهَبُ الزِّنا وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ یَذْهَبُ الرِّبا وَ یُقْبِلُ النّاسُ عَلَیالْعِباداتِ وَ تُوَدَّی اْلاَماناتِ وَ تَهْلِکُ اْلاَشْرارُ وَ تَبْقَی اْلاَخْیارُ؛ روابط نامشروع، مشروبات الکلی و رباخواری از بین میرود، مردم به عبادت و اطاعت روی میآورند، امانتها را به خوبی رعایت میکنند، اشرار مردم نابود میشوند، افراد صالح باقی میمانند (صافی گلپایگانی، 1419: ص474).
امام رضا 7 در این باره فرموده است:
لَوْ قَدْ قامَ الْقائِمُ4 لَحَکَم َبِثَلاثٍ لَم ْیَحْکُمْ بِها اَحَدٌ قَبْلَه ُ: یَقْتُلُ الشَّیْخَ الزّانِیَ وَ یَقْتُلُ مانِعَ الزَّکاةِ وَ یُوَرِّثُ اْلاَخَاَخاهُ فِی الاَظِلَّة؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، به سه چیز داوری کند که احدی پیش از او داوری نکرده است: پیرمرد زناکار و مانع الزکات را میکشد؛ برادر را از برادر اظلّه ارث میدهد (صدوق، 1362: ج1، ص169 و ج2، ص309).
بيترديد افکار و آرای گوناگون و هواهای نفسانی، عامل برخی از انحرافات، اختلافات، ارزش ستیزیها، دنیاگراییها، تشویشها و کشمکشها است. از منظر دینی، بسیاری از این آرا و باورها، برخاسته از هواهای نفسانی و فکر ناقص اعضای خانواده هستند. اگر بتوان این آرا و خواستهها را در پرتو قرآن اصلاح كرد، میتوان به حل مشکلات خانوادگی امیدوار شد. حضرت علی7 در اینباره میفرماید:
یَعْطِفُ الهَوی عَلَی الهُدی اِذا عَطفوا الهُدی عَلَی الهَوی و یَعْطِفُ الرَأی عَلَی القُرآنِ اِذا عَطفوا القُرآن َعَلَی الرَّأیِ…؛ او خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند و در حالی که به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد (نهج البلاغه، خ 138).
برای این که این اندیشه واحد و جامع شکل بگیرد، حضرت مهدي، حقایق قرآنی و آموزههای اصیل آن را تعلیم میدهد و موجب دانایی پرهیزكارانه انسانها میشود؛ چون قرآن کریم هم بر نور دلها میافزاید و هم بر دانش و حکمت آنان:
… یُعَلّم النّاسَ القُرآنَ عَلی ما اَنزَلَ اللهُ جَلَّ جَلالَه؛ قرآن همان گونه که خداوند نازل کرده و به مردم یاد داده میشود (مفید، 1413: ج2، ص386).
در کنار مسائل ارزشی خانواده، یکی از موضوعاتی که درباره خانواده در عصر ظهور مطرح شده، «بالا رفتن سطح علم و اطلاعات مردم» نسبت به خانواده خود است:
... إِنَّ اللَّهَ لَیَهَبُ لِشِیعَتِنَا کَرَامَةً لَا یَخْفَى عَلَیْهِمْ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ مَا کَانَ فِیهَا حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یُرِیدُ أَنْ یَعْلَمَ عِلْمَ أَهْلِ بَیْتِهِ فَیُخْبِرَهُمْ بِعِلْمِ مَا یَعْمَلُون (راوندی: 1409: ج2، ص850 و مجلسی، 1386: ج53، ص63).
در حدیث دیگری نیز به دقت و مواظبت مردم از رفتارها و گفتارهای خانوادگي اشاره شده است:
...حَتَّى إِنَّ أَحَدَهُمْ یَتَکَلَّمُ فِی بَیْتِهِ فَیَخَافُ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْهِ الْجِدَار ؛... هر کس در خانه خود حرفی بزند، میترسد که دیوار علیه او شهادت بدهد (عاملی، 1425: ج5، ص 214 و مجلسی، 1386: ج52، ص 390).
- کارکردهای خانواده در عرصههاي مختلف
الف) در بعد عاطفي ورواني
آموزههاى اسلام در نگرش به خانواده و کارکردهاى آن، به گونهاى طرحریزى شده است که ضمن از بین بردن زمینههاى تنش و تضاد و ایجاد پیشنیازهاى استحکام؛ خانواده را در ایفاى نقش سعادتبخشى به افراد، یارى دهد. در نگاه اسلام، رفتارهاى جنسى، تدبیرى الاهى براى پیوند بشر و استمرار نسل است؛ اما باید در چارچوب خانواده و هنجارهاى دینى بدان پاسخ داده شود. در رویکرد اسلام، مراقبت و حمایت، از نقشهاى مهم خانواده به شمار رفته و خانواده وظیفه دارد نسبت به اعضاى خود حمایتهاى اقتصادى، عاطفى، دینى و فرهنگى به عمل آورد. در نگرش اسلام، اعضا وظیفه دارند با رعایت اخلاق و حقوق، زمینه آرامش روانى یکدیگر را فراهم کنند. اسلام در رویکرد خود به خانواده، تلاش نموده است تا با تعیین جایگاه افراد و توزیع نقشها در خانواده، راه رسیدن زنان و مردان به خوشبختى اینجهانى و آنجهانى را هموارتر کند (چراغى کوتیانى، 1388: ص36-38). بر اساس آموزههاى دینى، والدین نه تنها مسئول برآوردن نیازهاى معیشتى و روانى فرزندان و مراقبت از آنان در این زمینهها هستند، بلکه در ساحت اندیشههاى بنیادین و نگاه فرزندانشان به هستى و آغاز و انجام زندگى، نیز مسئولیت داشته و وظیفه مراقبت و حمایت در این ساحت را بر عهده دارند. در قرآن به مسلمانان سفارش شده است که خود و خانواده خود را از آتش جهنم نگاه دارند:
G... قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراًF (تحریم: 6). وقتى آیه مزبور نازل شد، عدهاى از پیامبر اکرم6 سؤال کردند: چگونه خانواده خود را از آتش نگاه داریم؟ حضرت فرمود: آنها را امر به معروف و نهى از منکر مىکنى؛ اگر از تو پذیرفتند، آنها را از آتش حفظ کردهاى و اگر نپذیرفتند، وظیفهات را انجام دادهاى (مجلسى، 1386: ج 97، ص 74).
ب) مولفههاي رواج حكمت و تربيت
بر اساس روایات مهدویت، در عصر ظهور، زیربنای استواری و استحکام خانوادهها، توجه به کارکردهای مهم خانواده، چون حکمت اموزی و ترویج رفتارهای حکیمانه در آن است:
کَانّی بِدِینکُمْ هذا لایَزالُ مُوَلِّیًا یَفْحَصُ بِدَمِهِ، ثُمَّ لایَرُدُّهُ عَلَیْکُمْ اِلا رَجُلٌ مِنّا اَهْلَالْبَیْتِ، فَیُعْطِیکُمْ فِی السَّنَةِ عَطاءَیْنِ، وَ یَرْزُقُکمْ فِی الشَّهْرِ رِزْقَیْنِ، وَ تُوْتَوْنَ الْحِکْمَة َفِی زَمانِهِ حَتّی انَّ الْمَرْاَةَ لَتَقْضی فی بَیْتِها بِکِتابِ اللهِ تَعالی وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ؛ گویی با چشم خود میبینم که این آيین مقدس، هر روز کنار گذاشته میشود و به دنبال خونخواهی میگردد. آنگاه کسی آنرا باز نمیگرداند، به جز مردی از خاندانما. او هر سال دو بار به شما بخشش میکند و هر ماه دو بار به شما ماهیانه میدهد، در زمان او آنقدر به شما دانش و فرهنگ داده میشود که زن خانهدار در خانة خود با کتاب خدا و سنّت پیامبر6 حكم میکند (نعمانی، 1397: ص 125و مجلسی، 1386: ج52، ص352 و 390).
بر این اساس، خانوادهها در عصر ظهور، جایگاه تربیتی و علمی خود را جهت حل مشكلات خود باز مییابند و در روایات آمده است:
تُؤتُون الحَکْمَة فِی زَمانِه؛ ... در زمان ظهور، حکمت عطا میشود ( نعمانی، 1397: ص 239، ح30) و: ... یَمْلأُ اللهُ عَزَّوجلَّ بهِ الاَرْضَ نُوراً بَعَد ظُلْمَتِها وَ عَدْلاً بّعْدَ جُورِها وَ عِلْمَاً بَعْدَ جَهْلِها؛ خدای عزوجل به وسیله او، زمین را پس از تاریکی آن از نور آکنده میسازد و پس از ستم آن، از داد پر مینماید و آن را پس از جهل و نادانی، از دانش مالامال میکند (صدوق، 1377: ج1، ص260، ح5).
«حکمت»، معرفت لازم برای شناخت و دریافت اصول و قواعد کمال در عرصه دنیا و سرای ابدیت و به کار بستن آنها در مسیر حیات معقول است. آیات قرآنی، زندگی با حکمت را (که هدف از بعثت پیامبران تبلیغ آن بوده است)، از آن خدا و حیات طیبه تعبیر نموده است؛ بلکه آن را حیات حقیقی نامیده که برای دوام و استحکام خانوادهها توجه به آن ضروری است:
Gمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةًF؛ هرکس، از مرد یا زن، کاری شایسته کند و با ایمان باشد، قطعاً او را به حیاتی پاک، زنده خواهیم داشت (نحل: 97).
نیروی علم، خیر و صلاحش در این است که به آسانی میان گفتار دروغ و راست، عقاید حق و باطل و کارهای زشت و زیبا فرق بگذارد و چون این نیرو به دست آمد، ثمره حکمت از آن حاصل میشود که آن، خود، سرچشمه اخلاق نیکو است و همان است که خدا دربارهاش فرموده است:
Gوَ مَنْ یُؤتِ الحِکْمَةَ، فَقَدْ اُوتِی خَیْراً کَثیراًF؛ به هر کسی حکمت داده شده، خیر فراوانی به او اعطا گشته است (بقره: 269).
حسن نیروی خشم نیز در این است که انقباض و انبساطش به اندازهای محدود شود که حکمت اقتضا دارد. همچنین خیر و صلاح شهوت، در این است که به فرمان حکمت (عقل و دین) باشد (فیض کاشانی، ۱۳۸۲: ج5، ص136).
ج) تعديل خواستهها
یکی از کارکردهای مهم تربیتی خانواده در عصر ظهور، کمک به تعدیل خواستهها و علایق مادی و تجملاتی در پرتو تربیت مهدوی است. در واقع، یکی از مسائل بسیار مهم در تغییر و تحوّلات خانوادهها و فروکاستن از آمال مادی صرف و خواستههای فزاینده دنیوی و تجملاتی، «استغنای روحی انسانها» است. بالارفتن ظرفیتهای فکری و درونی خانوادهها، توجه به نیازهای اصیل و فطری و ماندگار، پایین آوردن سطح خواستهها و تمایلات متنوع و فزایندة مادی و غریزی و در اولویت قرار ندادن امور نازل و فانی نشانههای غنای روحی و معنویاند که مورد توجه جدی خانوادهها خواهند بود. اینها با مدیریت و هدایت دقیق و درست، عامل حل بسیاری از کاستیها و ناهنجاریها خواهند بود؛ امری که در عصر ظهور به صورت کامل و تمام محقق خواهد شد.
در روایتی دربارة بینیازی قلبی مردم در عصر ظهور آمده است: وَ یَجْعَلُ اللهُ الغِنی فِی قُلوبِ العِبادِ؛ خداوند بینیازی را در دلهای این امت قرار میدهد (اربلی، 1381: ج2، ص474). نیز: اِذا خَرَجَ المَهدیُ اَلْقَی اللهُ الغِنی فِی قُلوبِ العِبادِ؛ هنگامی که مهدی4 قیام میکند، خداوند در دلهای بندگان بینیازی میافکند ( مرعشی نجفی، 1415: ج29، ص334). و: اِنّ قائِمَنا اِذا قامَ اَشْرَقَتِ الارضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنی النّاس؛ چون قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن میشود و مردم همگی بینیاز میشوند (طوسی، 1411: ص468).
در کارکرد اقتصادی خانواده نیز، رفع نیازهای مادی و تعدیل خواستهها در اولویت اصلی قرار دارد. در عصر ظهور اصول صحيح اقتصادي به طور کامل کاربردی شده و با رفع نیازهای مادی انسانها و در عین حال تربیت صحیح آنان، مشکلات ناشی از دنیاگرایی رفع شده و اقتصاد خانواده در مسیر درست خود قرار میگیرد. بر اساس روایتی:
ثروتهای روی زمین و منابع زیر زمین، نزد آن حضرت گرد میآید. آنگاه حضرت به مردم خطاب میکند: بیایید بگیرید، بگیرید آنچه را برایش خویشاوندی را قطع میکردید و به خون ریزی و گناهان دست میزدید: قل تعالوا إلى ما قطعتم فيه الأرحام و سفكتم فيه الدم الحرام... . او چنان اموال را میبخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است ( جزایری، 1427: ج3، ص195). نيز: «یُسَوِّی بَیْنَ النّاسِ حَتّی لاتُری مُحتاجاً اِلی الزّکاة؛ «او اموال را میان مردم چنان به تساوی قسمت میکند که دیگر نمييابي تا به او زکات دهد ( مجلسی، 1386: ج52، ص 390).
مهمتر از همه، کمک به خانوادهها در جهت برطرف کردن نگرانیها و سختیهای معیشتی و زندگی مادی است تا در پرتو آن، بهتر بتوانند به امور عبادی و دینی خود بپردازند:
کُفیتُم مَؤوَنةَ الطَّلبِ و التَعَسُّفِ وَ نَبَذتُم الثِقَلَ الفادِحِ عَنْ الأعْناق؛ اگر از مهدی پیروی کنید، از رنج طلب و سختی ]برای دستیابی به وسایل زندگی[ آسوده میشوید و او بار سنگین ( زندگی) را از شانه هایتان بر زمین مینهد (کلینی، 1365 : ج8، ص266).
- ساختار خانواده و نقشها در آن
به طور خاص در آموزههای دینی و روایات مهدوی، در زمينه ساختارخانواده (خانواده گسترده و خانواده هستهاى، خانواده پدرسالار و خانواده مادرسالار و خانواده کامل و خانواده ناقص (=تک همسر) به نوعي خاص اشاره نشده است؛ اما در خصوص نظام مطلوب خانواده در اسلام با مجموعهای از اهداف ثانوی روبه رو میشویم که در جهت نیل انسانها به بندگی خداوند مقرر گردیده است كه مهمترین آنها از این قرارند: آرامش درونی همسران از راه تامین نیازهای جنسی، عاطفی و اقتصادی، تولید مثل، مراقبت و تربیت صحیح فرزندان، مشروعیت و جلوگیری از انحرافات اجتماعی. در ضمن، تفاوتهای طبیعی بین زن و مرد از مفروضات اساسی نظام خانواده در اسلام است که اهمیت و چگونگی تاثیرگذاری آن بارها در مباحث پیشین گوشزد شد.
نظام اسلامی خانواده، همچنین بر برخی مبانی ارزشی مبتنی است که تمایزهای جنسیتی از مهمترین آنها به شمار میرود. اسلام بر پایه تفاوتهای جنسی طبیعی و با در نظر گرفتن اهداف اصلی و فرعی خانواده، بین زن و مرد در ناحیه نقشها و وظایف تمایزهایی را قائل شده است که این تمایزها در موارد متعددی، همچون تقسیم کار خانگی و اجتماعی، سرپرستی شوهر، نقش خاص پدر و جد پدری در ازدواج دختر و همچنین در حضانت پس از طلاق به چشم میخورند. نگرش اصالت جمعی، جنبه دیگری از مبانی ارزشی پذیرفته شده در دیدگاه اسلام را نشان میدهد که نفی الگوهای فردگرایانه، مانند زندگی در تجرد یا خانواده بدون فرزند، از آثار پذیرش این مبناست ( بستان، 1394: ص 237- 240).
نکته اصلی در مورد خانواده در عصر ظهور، اشارات مختلف روایات به خانواده و محل زندگی خود امام زمان است. به نظر میرسد یکی از مسائل مهم آن دوران توجه به اصالت خانواده و اولویت دادن به آن است.
روزی نزد امام صادق 7 سخن از مسجد سهله به میان آمد، حضرت فرمود: أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله؛ آگاه باشید، آن مکان اقامتگاه صاحب ما است، هنگامي كه همراه با خانوادهاش بيايد (کلینی، 1365: ج 3، ص 495 و مفید، 1413: ص 342).
نیز نقل شده است که آن حضرت خطاب به ابو بصیر فرمود:
...کَأَنِّی أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِی مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِیَالِهِ قُلْتُ یَکُونُ مَنْزِلَهُ قَالَ نَعَمْ هُوَ مَنْزِلُ إِدْرِیسَ...؛ گویا فرود آمدن قائم را با اهل و عیالش در مسجد سهله با چشم خود میبینم. ابوبصیر میگوید: عرض کردم: آیا مسجد سهله منزل ایشان خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری؛ این مسجد منزل ادریس 7 است و خداوند پیامبری مبعوث نکرده، مگر آنکه در آنجا نماز خوانده است. هر کس در این مسجد بیتوته کند، مانند آن است که در چادر و خیمه پیامبر6 اقامت کرده است (مجلسی، 1386: ج52، ص 317).
جايگاه بانوان در عصر ظهور
با توجه به آموزههای اسلامی و توجه همزمان به مقتضیات خانواده در ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، میتوان به نظام خانواده مطلوب دست یافت که در آن، توجه به حقوق زن و مرد با توجه به احکام و توصیههای اسلام در اولویت قرار دارد و مسئله حاکمیت پدر یا مادر یا خانواده هستهای و گسترده مطرح نیست . به همین جهت میبینیم که زن به عنوان رکن اصلی خانواده، در مهمترین مسائل فرهنگی و سیاسی در عصر ظهور، حضور دارد و این، با نقش و کارکرد اصلی او در خانواده منافي نیست. بر اساس روایتی عدهای از زنان در کنار امام مهدی 4 هنگام ظهور قرار خواهند داشت؛ چنان که امام باقر 7 میفرماید:
و یَجیءُ وَالله ثَلاثُمِئَةٍ وَ بِضْعَةُ عَشَرَ رَجُلاً مِنْهُمْ خَمْسُونَ اِمْرَاَةً یَجْتَمِعُونَ فِی مَکَة؛ به خدا سوگند که سیصد و ده و اندی نفر میآیند که در میان آنها پنجاه زن هست و در مکه گرد میآیند (همان، ص23).
نیز از پیامبر اکرم6 چنين روایت شده است:
یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقة حتّی یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعة عشر رجلاً فیه نسوة فیظهر علی کلّ جبّار و ابن جبّار... ؛ در آن هنگام، پناهندهای به حرم امن الاهی پناه میآورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم میبرند، به سوی او جمع میشوند تا اینکه نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد میآیند که برخی از آنان زن میباشند که بر هر جبار و جبار زادهای پیروز میشود (کورانی، 1428: ج 1، ص 500 ).
نکته مهم و قابل توجه اینکه علاوه بر زنانی که یاریگر امام عصر 4 هستند، زنان مؤمني در آن زمان یافت میشوند که هر چند خود توانایی حضور در قیام امام زمان را ندارند؛ مشوق پدران، برادران، همسران، و فرزندان خویش برای شرکت در قیام خواهند بود و این خود نقشی است بس بزرگ در یاری رساندن به امام عصر 4 و جهادی دیگر برای غلبه حق بر باطل. امام باقر 7 در این زمینه میفرماید:
هنگامی که جبرئیل به اسم قائم و نام پدرش ندا میدهد، زنان محجبه این ندا را در مییابند و پدران و برادران خود را برای حضور در قیام تشویق مینمایند (مجلسی، 1386: ج 52، ص 231).
عدالت و صلحي فراگير
یکی دیگر از نكات قابل توجه در مورد خانواده در عصر ظهور، ایجاد محیط امن و پر آرامش برای خانوادهها بدون توجه به مسئله پدر سالاری یا زن سالاری است.
در ساز و کار اجرایی ( حکومت مهدوی )، به جز عدل و داد حاکم نیست و برنامههای فرهنگیاش، تربیت قلوب و استغنای روح بشر است؛ همان گمشده انسان که طریق سعادت را برایش پیمودنی میسازد. شهروندان این دولت خدا محور و عدل گستر، از هرگونه ظلم و ستمی در اماناند، آن چنان که در پرتو این عدالت فراگیر دشمنیها به دوستی، نزاعها به صلح و کینهها به محبّت و صفا مبّدل میگردد و مهر و صفا نه تنها میان بشر، بلکه میان حیوانات نیز شایع میگردد و ... در فضای عدالت گستر و استغناپرور مدینه مهدوی، اثری از بیعدالتی نخواهد ماند؛ خواه در عرصههای اقتصادی یا سیاسی بذل و بخششهای بیحساب که آفت عدالت و آفت انصاف است، از میان میرود و حق هر صاحب حقّی به او عطا میگردد، بیهیچ کم و کاست یا ضایع شدن (جوادی آملی، 1389: ص259).
از منظر روايات
خانواده در عصر ظهور نیز مشمول این تحول بزرگ فرهنگی و سیاسی و اجتماعی خواهد شد و در آن دوران، هرگونه نا امنی اجتماعی و محیطی از بین خواهد رفت. روایات مختلفی بیانگر امن بودن عصر پس از ظهور، برای زنان و خانوادهها است. در حدیثی آمده است:
تَاْمَنُ السُّبُلُحَتّی تَمْشِیَ الْمَرْاَةُ بَیْنَ الْعِراق وَ الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیْها اِلاّ عَلَی النَّباتِ، وَ عَلَی رَاْسِهازینَتُها، لا'یُهیجُها سَبْعٌ وَ لا'تَخافُهُ.؛ راهها امن شود؛ زن از عراق تا شام برود و پایخود را جز بر روی گیاه نگذارد، جواهراتش را بر سرش بگذارد و از درندهخويی هراس نداشته باشد ( صافی گلپایگانی، 1419: ص 474 و مجلسی، 1386: ج 52، ص316).
امام صادق 7 نیز در این زمینه میفرماید:
... حَتَّى يخَْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِیفَةُ مِنَ الْمَشْرِقِ تُرِیدُ الْمَغْرِبَ وَ لَا یَنْهَاهَا أَحَدٌ؛ پیرزن ناتوانی از مشرق تا مغرب میرود و از کسی آسیبی به او نمیرسد (مجلسی، 1386: ج52، ص345 و کاظمی، 1389: ص230).
نيز آن حضرت فرمود:
یُطْفِیءُ بِهِ الْفِتْنَةَ الصَّمّاءَ، وَتَاْمَنُ اْلاَرْضُ، حَتّی اِنَّ الْمَرْاَةَ لَتَحُجُّ فی خَمْسِ نِسْوَة ما مَعَهُنَّ رَجُلٌ، لا'یَتَّقینَ الاّاللهَ!؛ خداوند به وسیلة او فتنههای جانکاه را آرام و ساکن سازد، زمین امنگردد، یک زن در میان پنج زن، بدون اینکه مردی آنها را همراهی کند، به حج خانه خدا رود و جز خدا از کسی باکی نداشته باشد ( ابن طاووس، 1416: ص 145 و کاظمی، 1389: ص230).
- ارتباطات در خانواده
خانواده با پیمان ازدواج پایه گذاری میشود هر قدر روابط میان همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبهتر باشد زندگی شیرینتر و باصفاتر میگردد و فرزندان بانشاط و موفقی تربیت میشوند. سلامت، استحکام و اقتدار عاطفی و منطقی خانواده، در گرو برخورداری اعضا از بصیرت و بینش اجتماعی و نیز آگاهیهای لازم در جهت سازندگی و پیش گیری از درگیریها، تضادها و کج روی هاست و جامعهای که در آن نشانهای از خانوادههای سالم یافت نشود، میزان طلاق روز به روز افزایش مییابد. متأسفانه بخشی از زنان و مردان ما فاقد هنر زن بودن و هنر مرد بودن هستند؛ یعنی مهارت ارتباط و اداره خانواده را یاد نگرفته اند؛ مثلاً میانگین زمان برقراری ارتباط کلامی همسران با یکدیگر و کودکانشان بسیار ناچیز است و همین امر، سبب سردی فضای خانواده شده است (حسینی، 1390: ص10). با توجه به انواع نیازمندیهایی که افراد به یکدیگر دارند، میتوان گفت: اصیلترین نیازهای انسان تنها در محیط خانواده تامین میشود؛ زیرا در این محیط است که نیاز تکوینی فرزند به پدر و مادر و نیاز مستقیم زن و شوهر به یکدیگر و نیازهای جنسی و عاطفی آنها به وسیله یکدیگر تامین میشود. مهمترین مسئلهای که میتواند اعضای خانواده را به هم ربط دهد، رابطه دوستانه و عاشقانه و محبت آمیز نسبت به همدیگر است که در عصر ظهور، الفت و دوستی در خانوادهها و دل مردم ایجاد شده و بغض و خصومت برطرف خواهد گردید:
یُؤلَّفُ بَینَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَة؛ … بین قلبهای ستيزهجو الفت ایجاد میکند ( صدوق، 1377: ج2، ص 647) و : لَذَهَبْتِ الشَّحناء مِنْ قُلُوبِ العِبادِ؛ کینهها از قلبهای بندگان میرود (همان، 1362: ج2، ص 626). همچنین : اِذا قامَ القائِمُ جائَتِ المُزامِلَةُ…»؛ «زمانی که قائم قیام میکند، دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی اجرا میشود (حر عاملی، ۱۴۲۵: ج5، ص 182و مجلسی، 1386: ج52، ص 372، ح165).
از منظر روايات
یکی دیگر از مسائل مورد توجه در عصر ظهور، بحث ارتباطات دیداری و شنیداری است؛ به طوری که اعضای خانواده و حتی خویشاوندان، با هم ارتباطات پیوستهای خواهند داشت:
... سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ فِی زَمَانِ الْقَائِمِ وَ هُوَ بِالْمَشْرِقِ لَیَرَى أَخَاهُ الَّذِی فِی الْمَغْرِبِ وَ کَذَا الَّذِی فِی الْمَغْرِبِ یَرَى أَخَاهُ الَّذِی فِی الْمَشْرِق؛ در زمان دولت قائم، یک فرد با ایمان که در مشرق باشد، برادرش را در مغرب میبیند و آن کس که در مغرب است، برادرش را که در مشرق میباشد، میبیند (مجلسی، 1386: ج52، ص 391 و صافی، 1419: ص483).
از نقاط بارز دیگر در عصر ظهور تکیه بر صله رحم و ارتباطات خانوادگی است. امام باقر7 در این باره میفرماید:
... یُجْمَعُ إِلَیْهِ أَمْوَالُ الدُّنْیَا مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا فَیَقُولُ لِلنَّاسِ تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِیهِ الْأَرْحَامَ وَ سَفَکْتُمْ فِیهِ الدِّمَاءَ الْحَرَامَ وَ رَکِبْتُمْ فِیهِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُعْطِی شَیْئاً لَمْ یُعْطِهِ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَه؛ تمام اموال دنیا از دل زمین، منابع و اموال زیرزمینی و گنجها و روی زمین، نزد امام جمع میشود. آنگاه حضرت خطاب به مردم میفرماید: اینها همان چیزهایی هستند که به سبب آن، قطع رحم کردید، خون یکدیگر را به زمین ریختید، محرمات الاهی را برای رسیدن به آن، مرتکب شدید. اینک بیایید و از این اموال آنچه میخواهید، بردارید. او به قدری به اشخاص عطا میکند که احدی پیش از او چنین بخششی انجام نداده است ( نعمانی، 1397: ص 238 و مجلسی، 1386: ج52، ص350).
یکی دیگر از مسائل مورد توجه در عصر ظهور، ریشه کنی کینه و خصومت از دلهاست. امیرالمؤمنین7 میفرماید:
لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَیْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِیلُهَا لَا یُهَیِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ؛ دشمنی از دلها زدوده میشود، درندگان و چهارپایان با یکدیگر سازش میکنند، یک زن طبقی بر سر گذاشته ازعراق تا شام ]= از شرق تا غرب[ تنها سفرمی کند، همه جا قدم بر سرزمین سبز و خرم میگذارد و درندهای او را نمیآزارد و دچار ترس و وحشت نمیشود ( صدوق، 1362: ج2، ص 626 و مجلسی، 1386: ج52، ص 317).
نيز امام محمدباقر7 میفرماید:
إِذْ قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ یَأْتِی الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ لَا یَمْنَعُهُ؛ هنگامی که قائم ما قیام میکند، دوران برابری و برادری فرا میرسد. در آن زمان، یک مسلمان آنچه نیاز داشته باشد، ازجیب برادر مسلمانش برمی دارد و او مانع نمیشود ( مجلسی، 1386 : ج 52، ص 372).
سید بن طاووس در کتاب «السعد و السعود» گوید که من در صحف ادریس نبی چنين یافتم:
... أُلْقِی الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ بَیْنَهُمْ فَیَتَوَاسَوْنَ وَ یَقْتَسِمُونَ بِالسَّوِیَّةِ فَیَسْتَغْنِی الْفَقِیرُ وَ لَا یَعْلُو بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَرْحَمُ الْکَبِیرُ الصَّغِیرَ وَ یُوَقِّرُ الصَّغِیرُ الْکَبِیرَ وَ یَدِینُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ وَ یَحْکُمُونَ أُولَئِکَ أَوْلِیَائِی...؛ ... رافت و ترحم را در دل آنها جای میدهم، به طوری که مواسات و برادری میان آنها برقرار گردد و آنچه دارند، بهطور مساوی میان خود قسمت كنند. فقرا بینیاز میشوند و کسی بر دیگری برتری ندارد و بزرگتر به کوچکتر ترحم و کوچکتر بزرگ را احترام میکند و همه به دین حق متدین میشوند و طبق دستورات آن رفتار میکنند و حکم مینمایند... (مجلسی، 1386و ج 52، ص 385 و یزدی حائری، 1421: ج2، ص 246).
نتیجه گیری
خانواده و مسائل مرتبط با آن در منابع دینی ما از چند جنبه مورد توجه جدی و هشدار قرار دارد: تاکید بر ارزش و اهمیت زیاد خانواده و تلاش در جهت حفظ قداست و استحکام آن؛ آینده نگری و پیشگویی وضعیت خانواده در آخرالزمان و ارائه هشدارهای جدی در این زمینه؛ ارائه وضعیت مطلوب و آرمانی خانواده در پرتو جامعه موعود مهدوی و لزوم توجه جامعه به این آرمان والا به عنوان چشم انداز جامعه دینی است. از آنجا که خانواده در روند تحولى جهان، پیوسته تحت تأثیر قرار گرفته، دگرگونىهاى گوناگونى را تجربه مىکند، لذا مطالعه و بررسى این تحولات و پیشبینى وضعیت خانواده در آینده – بخصوص از طریق منابع دینی - ضروری به نظر میرسد. تغییرات زیادی در دهههای اخیر در خانواده روی داده که هم اصل وجودی خانواده و مسئله تزلزل و فروپاشی آن را شامل ميشود و هم ابعاد و عناصر مختلف آن ( ارزشها، ساختار، کارکردها و ارتباطات ) را در بر ميگيرد. تغییرات خانواده در دوران آخرالزمان، بیشتر فروپاشی خانوادهها، ارزش زدایی، تضعیف کارکردهای مثبت، قطع ارتباطات سالم و افزایش روابط نامشروع و جابهجایی نقشهای خانوادگی و ... را شامل میشود و از گرفتاری عموم خانوادهها به این چالشها و آسیبها سخن به میان آمده است. روایات مربوط به عصر ظهور به این نکته ناظر است که ظهور امام زمان در این برهه حساس روی میدهد و حضرت مهدی4، خانواده و اجتماع را در مسیر درست خود قرار میدهد.
در این میان آنچه موجب اصلاح مسائل خانواده و رفتارهای شخص و جامعه میشود، تقویت اعتقاد به باورهای دینی و اصلاح رفتارها و نیز پرورش «عقلانیت» در جامعه است و اين مهم در جامعه مهدوي بروز و ظهور مييابد. حضرت مهدی4 در برنامه اصلاحی خود، چنان به آموزههای اسلامی عمل میکند که گویا دین تازهای آورده است. سمت و سوی اقتصاد جهان تغییر مییابد و فقر و ناداری از بین میرود، خواستههای انسان بیشتر فرامادی شده و نیازهای او تغییر ماهیت میدهد. انسان از ثروت اندوزی و روحيه اشرافي و آز و حرص دل میکند، از این رو همه مردم به سطحی از زندگی که معاش خود را تحصیل کنند، خواهند رسید اين رويكرد به دليل تكامل عقل و معرفت انسان در عصر ظهور است. آن حضرت با ارائه یک برنامه اصلاحی و تربیتی و بیدار کردن وجدان و فطرت الاهی انسانها، این مشکلات را رفع خواهد كرد و خانوادهها سامان خواهند یافت؛ در حالي كه وجود مراكز مختلف قضايي و كيفري و مشاورهاي در جهان قبل از ظهور گوياي اوضاع نابسامان خانوادهها در اين عصر است. از شاخصههای اصلی عصر ظهور، زدوده شدن دشمنیها و کینهها از دل افراد و گسترش الفت و دوستی و احترام بین اعضای خانوادهها است. پس از ظهور، چنان رفاقت و دوستی و صمیمیت در جامعه و خانواده فراگیر میشود که آنها در برآوردن نیازهای همدیگر از اموال خود چشم پوشی میکنند. درستی و راستگویی و ایجاد اعتماد و اطمینان بین اعضای خانواده، در پیوند و نزدیکی آنها به همدیگر نقش مهمی دارد. وقتی قلبها به هم نزدیک و دلها با هم متحد شد، خانواده آکنده از عشق و شور و ایمان و محبت گردیده و آرامش روانی و آسودگی خاطر، در آن حاکم خواهد گردید.
حضور ولی خدا در جامعه، موجب آرامش دلها و نزدیکی قلوب و سلامت جان و روان افراد است. آنان سنخیت خاصی با امام پیدا ميکنند و از نور وجودی او بهره مند ميگردند. آنان با تأسی به امام و رهبر جامعه جهانی با نیازهای پوشالی و کاذب فاصله میگیرند و به آنچه نیاز واقعی است میرسند. در پرتو وجودی امام زمان، عدالت و امنیت و معنویت در جهان حاکم میشود و این بدان معناست که دنیا به ثبات و تعادل میرسد و همه در نهایت مهر و احترام در کنار هم زندگی میکنند و خانواده مطلوب قرآنی در آن دوران شکل میگیرد.
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
ابن طاووس، على بن موسى (1416ق). التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، قم، مؤسسة صاحب الأمر.
اربلى، على بن عیسى (1381ق). کشف الغمّه فى معرفه الائمه، تبریز، مکتبه بنى هاشمى.
اصیل، حجت الله (1381). آرمان شهر در اندیشه ایرانی، تهران، نشر نی.
بحرانی، سید هاشم (1427ق). المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة4، قم، دار المودة.
بستان (نجفی) حسین (1394). اسلام و جامعه شناسی خانواده، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
جزایری، نعمت الله بن عبدالله (1427ق). رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، بیروت، موسسه التاریخ العربی.
جوادی آملی، عبد الله (1389). امام مهدی7 موجود موعود، قم، نشر اسراء.
چراغى کوتیانى، اسماعیل (تیر 1388). رویکرد اسلام به چهار کارکرد مهم خانواده، معرفت شماره 139.
حر عاملی، محمد بن حسن بن علی بن محمد (۱۴۲۵ق). اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
ـــــــــــــــــــــ (1409ق). تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، قم، انتشارات آل البیت لإحیاء التراث.
راوندى، قطب الدین ابى الحسن سعید بن هبه الله (1409ق). الخرائج والجرائح، قم: مؤسسه امام مهدى4.
ساروخانی، باقر (1375). دائرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان.
صافى گلپایگانى، لطفالله (1419ق). منتخب الاثر، قم، سیده المعصومه.
شیخ صدوق، محمد (1377). کمال الدین و تمام النعمه، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
ــــــــــــــــــ (بیتا). علل الشرایع، مکتبه داوری.
ــــــــــــــــــ (1362). خصال، قم، جامعه مدرسین.
طباطبایی، محمد حسین (1379). شیعه در اسلام، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، احمدبن علی (1403ق). الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی.
طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن (1411ق). الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامى.
عیّاشى، محمد بن مسعود (1380). تفسیر العیاشى، تهران، علمیه.
فرجاد، محمدحسین (1384). مقدمهای بر جامعه شناسی و سیر تحول و تکامل جامعه، تهران، بوعلي.
فیض کاشانی، محسن (۱۳۸۲). المحجة البيضاء فی تهذیب الْاحیاء، قم، انتشارات جامعه مدرسین.
قائمی، علی (1373). نظام حیات خانواده در اسلام، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
کامل، سلیمان (1386). یوم الخلاص، ترجمه علیاکبر مهدیپور، تهران، آفاق.
کارگر، رحیم (1387). تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4.
ـــــــــــــ (1385). آینده جهان، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4.
کورانی، علی (1428ق). معجم احادیث الإمام المهدی، قم، مسجد مقدس جمکران.
کاظمی، مصطفیبنابراهیم (1389). بشاره الاسلام فی علامات المهدی4، قم، مکتبه الحیدریه.
کشفی، سیدجعفر (۱۳۸۱). تحفة الملوک، به کوشش عبدالوهاب فراتی، قم، بوستان کتاب.
کلینى، ابى جعفر محمد بن یعقوب (1365). کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
کوئن، بروس (1375). درآمدى بر جامعه شناسى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، نشر توتیا.
مجلسی، محمد باقر (1386). بحارالانوار، تهران، اسلامی.
مرعشی نجفی، شهاب الدین (1415ق). ملحقات الاحقاق، ج29، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی.
مطهری، مرتضی (1378). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان (1413ق). الارشاد، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.
نعمانى، ابى عبدالله محمد بن ابراهیم (1397ق). الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق.
نیلى نجفى، على بن عبدالکریم (1401ق). منتخب الانوار المضیئه، قم، خیام.
وثوقی، منصور (1372). مبانی جامعه شناسی، نیک خلق، تهران، انتشارات خردمند.
یزدى حائرى، على (1421ق). الزام الناصب، بیروت، مؤسسة الأعلمی.
نویسنگان
رحیم کارگر ـ محمدعلی اخویان