چکيده
مهديپژوهان معاصر غربي، تحقيقاتي متمايزتر و خاصتر از پيشينيان خود در موضوع منجيگرايي اسلامي (مهدويت) ارائه كردهاند و اين، به دليل ارتباطات علمي گستردهتر، وجود منابع اصيلتر و تمرکز بيشتر ايشان بر موضوع بوده است. «تيموتي فرنيش» يکي از اين مستشرقان است که با توجه به تخصص در تاريخ، فرقهها و عقايد اسلامي؛ به اين موضوع پرداخته و در اين زمينه کتاب و مقالات بسياري نگاشته است؛ به طوري كه ديدگاههاي وي در محافل علمي و رسانهاي غرب مورد استناد قرار ميگيرد. بررسي ديدگاههاي فرنيش در زمينه مهدويت، علاوه بر شناخت پيشفرضها، مستندات و نتيجهگيريهاي او، زمينه نقد ديدگاههاي وي و همفکرانش را فراهم ميکند و به تبيين رويکرد محافل علمي غرب در دوره معاصر ياري ميرساند. اين نوشتار ابتدا مباحث مطرح شده از سوي فرنيش، بهويژه در زمينه مهدويت را دستهبندي و عنوان كرده و در اين جهت، به ريشهيابي و رديابي مبناي فکري وي پرداخته است. در ادامه، اشکالات روشي و محتوايي سخنان وي که به نتيجهگيريهاي نادرست منجر گرديده؛ طرح شده است. ذکر مؤلفههاي مثبت و منفي تحقيقات فرنيش و نيز راستيآزمايي و نقد آراي وي از ديگر مباحث طرح شده در اين مقاله است. روش تحقيقي اين نوشتار، کتابخانهاي ـ نرمافزاري بوده و با نگاه توصيفي- تحليلي نگاشته شده است.
مقدمه
سابقه مطالعه منجيگرايي اسلامي در ميان غربيان از دو قرن کمتر است. در ميانه قرن نوزده ميلادي و به واسطه ظهور برخي مدعيان مهدويت در کشورهاي اسلامي همچون ايران، هند و بهويژه سودان؛ توجه برخي محافل سياسي و علمي غرب به موضوع مهدويت جلب گرديد و توجه افرادي همچون جيمز دارمستتر[1]، فان فلوتن[2]، گلدتسهير[3] و ادوارد براون[4] را به طور خاص به اهميت و جايگاه اين باور نزد مسلمانان، متمركز ساخت. متاسفانه، ديدگاههاي مستشرقان پيشين به دلايل مختلفي همچون کمبود منابع اطلاعاتي، پيشداوريها و تاريخينگري به جاي اتخاذ روش پديدارشناسانه، اشکالات متعددي داشت (موسوي، 1389: 112). اگرچه شرقشناسان متاخر همچون مونتمگري وات[5] و يا برنارد لوييس[6] در تکميل منابع اطلاعاتي و ارائه ديدگاههايي دقيقتر در اين موضوع سعي داشتهاند؛ مسير طيشده از سوي ايشان غالباً با ديدگاههاي پيشينيان متفاوت نبوده است (همان: 233).
تيموتي آرفرنيش[7] يکي از نويسندگان و پژوهشگران غربي است که در زمينه مهديگرايي اسلامي مقالات متعدد و کتاب ويژهاي تأليف كرده است. بهرغم اينکه فرنيش در ساليان اخير جايگاه خاصي در زمينه پژوهشهاي مرتبط با منجيگرايي اسلامي کسب كرده؛ متاسفانه آرا و ديدگاههاي وي مورد بررسي و نقد قرار نگرفته است و نوشته خاصي در اين مورد به زبان فارسي موجود نيست. علت اين امر را بايد در متاخر بودن فرنيش و نيز عدم توجه مهديپژوهان مسلمان به ديدگاههاي وي جستوجو کرد؛ ليکن فعاليتهاي رسانهاي نسبتا وسيع فرنيش از سويي و تسلط خوب وي بر زبان عربي، تاريخ اسلام و عقايد اسلامي، بهويژه مهدويت از سوي ديگر؛ شناخت شخصيت و ديدگاههاي وي را ناگزير مينمايد. اين نوشتار ابتدا نگاهي کوتاه به شخصيت و آثار فرنيش داشته و سپس به مهمترين ديدگاههاي فرنيش، بهويژه آراي مرتبط با مهدويت اشاره كرده و در بخش انتهايي به تحليل و نقد آن ديدگاهها پرداخته است.
بنابر اطلاعات موجود در فضاي مجازي و سايت شخصي فرنيش، او متولد و ساکن آمريکا (آتلانتا در ايالت جورجيا) بوده (Furnish, mahdiwatch.org/id1.html) و هماکنون استاديار دانشگاه پيراموني جورجيا[8] (به مدت 7 سال) و نيز استاد مهمان دانشکده عمليات مشترک[9] (به مدت 2 سال) ميباشد. (wikistrat.com/experts/dr-timothy-furnish). تيموتي فرنيش مدرک کارشناسي ارشد خود را از مدرسه علوم ديني کونکورديا[10] در سنت لوييس و دکتراي خود را در تاريخ اسلام را از دانشگاه ايالتي اوهايو در سال 2001 اخذ كرده (Furnish, mahdiwatch.org/id1.html) و از نظر مذهبي پيرو کليساي پروتستاني لوتري است (Furnish, mahdiwatch.org/ 2012.07. 01_arch.html). فرنيش حضور چندساله اي در ارتش آمريکا پيش از دوران تحصيلات تکميلي داشته و به عنوان بازجو، زباندان و در برههاي از زمان به عنوان کشيشِ هنگ، فعاليت داشته است. تسلط بالاي فرنيش بر زبان عربي ـ و تا حدودي فارسي و ترکي ـ حاصل همين پيشينه نظامي اوست. وي مشاور فرماندهي عمليات ويژه و جامعه اطلاعاتي آمريکا[11] بوده و در سه سال قبل، به عنوان تحليلگر ژئوپلتيک با موسسه ژاکوب تکنولوژي[12] همکاري داشته است (wikistrat.com/experts/dr-timothy-furnish). همچنين وي به عنوان استاد و سخنران ميهمان در نشستهاي مختلفي همچون مؤسسه دفاع براي مديريت کمک به امنيت[13]، دانشگاه عمليات ويژه مشترک، مرکز آموزشي اجرايي قانون فدرال[14] و دانشکده جنگ ارتش آمريکا[15] و نيز تحليلگر مبارزه با شورش[16] و سرويس اطلاعاتي منبعباز[17] در ارتش آمريکا شرکت كرده است (Furnish, about.me/trfurnish, www.mahdiwatch.org/id1.html).
از تيموتي فرنيش تنها يک کتاب به چاپ رسيده است.[18] اين کتاب «مقدس ترين جنگها: مهديان اسلامي، جهاد ايشان و اسامه بن لادن»[19] نام دارد. طبق گفته خود فرنيش، اين کتاب متن تکميل شده و توسعهيافته پاياننامه دکتراي وي در رشته تاريخ اسلام است که پس از حوادث 11 سپتامبر نوشته شده و در سال 2005م. به چاپ رسيده است (Shenkman, historynewsnetwork.org/article/29389:2006). فرنيش در مقدمه اين کتاب علت تدوين آن را حوادث پس از 11 سپتامبر 2001م. و زمينههاي مهديگرايانهاي که در پس اين ماجرا نهفته بوده و بايد بيشتر به آن پرداخته شود؛ عنوان كرده است. عناوين فصول کتاب «مقدسترين جنگها» عبارتند از:
مهدويت چيست و از کجا آمده است؛
جنبشهاي مهديگرا در طول تاريخ؛
مقابله کنندگان با مهدويت، عقايد و خط مشيها؛
مهدي مجازي در حال حاضر؛
ضدمهديگرايان عصر مدرن؛
نتيجه: چه کسي مهدي بعدي خواهد بود؟
فرنيش علاوه بر کتاب مقدسترين جنگها، مقالات متعددي در موضوعاتي همچون مهديگرايي، آخرتشناسي اسلامي، فرقههاي اسلامي، جنبشهاي چندمليتي اسلامي، جهادگرايي و تاريخ اسلامي دارد؛ علاوه بر آنکه وي نويسنده مقاله ويژه «هزارهگرايي در اسلام» در دايرةالمعارف هزارهگرايي هست.[20] همچنين وي مقالات متعددي را براي همايشهاي مرتبط با حوزه کاري خود ـ مهديگرايي، تاريخ اسلام، اسلام در شمال آفريقا و تصوف ـ ارسال كرده که از مهمترين آنها در موضوع مهدويت، کنفرانسي با نام «امام مهدي، عدالت و جهانيسازي» است که در ابتداي سال 2004م. در لندن برگزار شده و او با مقاله «ظهور اوليه يا بازگشت؟ نگاه معاصر اهل سنت و شيعيان به مهدويت»[21] در آن حضور داشته است (Imam-Mahdi-Justice-Globalisationihrc.org.uk/events/6802-).
همچنين او در چهارمين همايش بينالمللي دکترين مهدويت (سال 2008م. در تهران) با مقاله «مقايسه حکومتهاي مدعي مهدويت در طول تاريخ با نظريه حکومت واقعي مهدوي در آينده»[22] شرکت كرده است (mahdaviat-conference.com/vdchtqnkd23nz.102.html).
از فرنيش بيش از 50 مقاله در مجلات و سايتهاي مختلفي همچون Weekly Standard، Washington Times، The Lutheran Witness، History News Network و Middle East Quarterly منتشر شده است؛ علاوه بر اين او مصاحبهها و سخنرانيهاي متعددي[23] دارد. برخي از عناوين مقالههاي وي عبارتند از:
مهديگرايي در جهان عرب سنيمذهب در عصر حاضر؛[24]
بن لادن؛ مردي که ممکن است مهدي باشد؛[25]
گردن زدن تحت نام اسلام؛[26]
7 افسانه در مورد اسلام؛[27]
يهودستيزي در اسلام؛ اسرائيل آغاز کننده جنگ نيست؛[28] و[29]
امپراتوري جديدي براي مهدي؟ دستوري جديد براي پاناسلاميهاي ايراني و ليبيايي؛[30]
آيا عراق شعله منجيگرايي اسلامي را بر خواهد افروخت؟؛[31]
اهميت مهديگرا بودن؛ در ميان ايرانيان دوازده امامي؛[32]
قدرتنمايي منجيان در ايران؛ عيسي مسيح در مقابل مهدي؛[33]
بازگشت به آينده (مهديگرايان)؟؛[34]
نگاهي غربي به اهداف برنامه هستهاي ايران؛ هستهاي سازي آخرالزمان يا ذخيره سازي انبار سلاح براي مهدي؛[35]
مهدويت و فرقهگرايي و تصوف، در جهان اسلام در حال اوجگيري است.[36]
قابل ذکر است كه فرنيش، سايتي معروف با عنوان «نگاه به مهدي»[37] دارد که حاوي ديدگاههاي مختلف او در زمينههاي مرتبط با منجيگرايي اسلامي است.[38] از آنجا که به موضوع منجيگرايي اسلامي به صورت خاص در فضاي مجازي کمتر پرداخته شده و بيشتر مطالب بارگذاري شده در اين سايت در اين موضوع است؛ سايت مذكور جايگاه ويژهاي يافته و بسياري پژوهشگران غربي در اين عرصه، به مطالب اين سايت ارجاع ميدهند. نکته جالب توجه آنکه مطابق گزارش سايت معروف آمارگيري آلکسا، بيش از 70 درصد کساني که از طريق جستوجو به اين سايت رسيدهاند، با جستوجوي کليدواژه "Mahdi" اين سايت را يافتهاند (alexa.com/siteinfo/mahdiwatch.org).
آرا و ديدگاههاي فرنيش
ديدگاههاي فرنيش در ميان انبوه نوشتههاي او در قالب کتاب، مقاله، سخنراني و مصاحبه و نيز مطالب مندرج در سايت وي قابل برداشت و مشاهده است.[39] گرچه موضوع اين نوشتار بررسي و نقد ديدگاههاي فرنيش در حوزه مسائل مهدوي است؛ از آنجا که وي در مورد تاريخ اسلام، زندگاني پيامبر اکرم ، آيات قرآن کريم و... به عنوان اصول مقدماتي مباحثي را طرح كرده و نيز ادعاهاي وي در زمينه مهدويت بر اين شالودهها بنا نهاده شده است؛ نميتوان از آن مباني صرفنظر کرد. از طرف ديگر، مسائل مطرح شده از سوي فرنيش بسيار وسيع بوده و برخي از انتقادات وي بارها از سوي مستشرقان و منتقدان ديگر ابراز شده و نيز علماي اسلامي به آنها پاسخ دادهاند (عبدالمحمدي، 1392: 28-32 و زماني، 1392: 531-543). بنابراين، سعي ميشود نکات کليدي هر بحث گزينش و مطرح گردد تا در بخش بعد به نقد و بررسي آنها پرداخته شود.
بنابر مطالب ذکر شده، تقسيمبندي زير براي بررسي نظريات فرنيش صورت پذيرفته است:
الف) ديدگاههاي وي در مورد اسلام
فرنيش در نوشتههاي گوناگون خود به صورت متعدد به جنبههاي مختلف عقايد و احکام دين اسلام، فرقههاي اسلامي و نيز رفتار مسلمانان پرداخته است. مطالب مطرح شده از سوي فرنيش در مورد اسلام به اختصار عبارتند از:
- تخطئه دين اسلام و برخورد اين دين با پيروان ديگر اديان
از نظر فرنيش، اسلام به هيچ عنوان دين صلح و سازش نيست (Furnish, http://historynewsnetwork.org / article/16536:2006 و نيز mahdiwatch.org/2012.11.01_arch.html). نيز وي مدعي است که عقايد تعليمي اسلام، خود منشأ ديدگاه افراطي برخي مسلمانان بوده و اين مطلب در تاريخ اسلام، نمود بسياري داشته است (Glazov, archive.frontpagemag.com/Printable.aspx?ArtId=2766). از ديگر انتقادات مهمي که فرنيش در نوشتههاي خود به طور متعدد در مورد اسلام ابراز داشته، برخورد اين دين با پيروان ديگر اديان است. او صريحاً اسلام را ديني ميداند که در اساس با يهود مشکل داشته است. وي براي اثبات مدعاي خود به سراغ زمان پيامبر اسلام رفته و برخوردهاي ايشان را با يهوديان بنيقريظه، بنيقينقاع و بنينضير شاهد ميآورد (همان).
تخطئه پيامبر اسلام : فرنيش رفتارهاي افراطي برخي مسلمانان را به رفتار پيامبر گرامي اسلام مستند ميداند و در تلاش است چهرهاي از حضرت محمد ارائه كند که به هيچ وجه با رهبران ديگر اديان الاهي، همچون عيسي و حتي بودا شبيه نبوده و به هيچ عنوان با خداوند ارتباطي نداشته است (Furnish, historynewsnetwork.org / article/ 131769: 2010). اِعمال کينههاي شخصي، پيروي از شهوات، داشتن روحيه خشن (mahdiwatch.org/2012.09.01_arch.html) و... گوشهاي از تهمتهاي ناروايي است که وي در نوشتههاي خود به پيامبر اعظم روا داشته است.
تخطئه قرآن کريم: فرنيش همچنين نگاه تکسويهاي به آيات قرآن داشته و با اشرافي که به زبان عربي دارد، به زعم خود موارد مشکلدار آيات الاهي را در گفتار و نوشتار خود بيان كرده و مدعي است به دليل برخي آيات قرآن، نميتوان آن را کلام خداوند دانست! موضوعات مورد استناد وي در اين عرصه مواردي است همچون نفي ديدگاه مسيحيان در مورد جايگاه عيسي، دستور اسلام به زدن زنان، دستور به کشتن غير مسلمانان و دستور به گردنزدن مخالفين (mahdiwatch.org/2012.09.01_arch.html).[40] او همچنين استدلال علماي اسلامي را در تفسير و توجيه اين آيات رد ميکند (Furnish, historynewsnetwork.org/article/16536:2006) و در مواردي حتي موافقت ضمني خود را با بياحترامي به قرآن و حتّي سوزاندن آن ابراز ميدارد! (mahdiwatch.org/2012.11.01_arch.html).
خشن و جنگطلب نشان دادن اسلام و عنوان كردن گردن زدن، به عنوان روش مورد علاقه اعدام در اسلام: فرنيش مدعي است خشونت در اسلام تئوريزه شده و تصوّر اسلام بدون خشونت ناممکن است (Furnish,؛ historynewsnetwork.org/article/16536:2006 mahdiwatch.org/2012.02.01_arch.html). در اين جهت او جهاد و خشونت را از يک مقوله دانسته (همان)؛ و صريحاً توسعه اسلام را مديون جنگطلبي و دستورات جهادي صدر اسلام ميداند (Furnish, historynewsnetwork.org/ article/ 16536: 2006; mahdiwatch.org /2012.11.01_arch.html).
وي همچنين مدعي است گردن زدن (بريدن سر) روش مورد علاقه اعدام در اسلام است و اين روش طي قرون متمادي اجرا شده است. وي آيات 3 سوره محمد و 12 سوره انفال را از جمله آياتي ميداند که مسلمانان را به اين روش کشتار توصيه ميکند (همان). البته فرنيش که نميتواند موارد تاريخي متعدد گردن زدن در جهان مسيحيت را نديده بگيرد، سعي ميکند اين موارد را با ادعاي عدم ارتباط آنها با جوهر دين مسيحيت توجيه کند و در مقابل گردن زدن را موضوعي در متن دين اسلام نشان دهد. نکته جالب توجه اينکه وي گردن زدن را با بحث مهدويت عجين دانسته و ادعا ميکند اغلب رهبراني که به اين روش کشتار پرداختهاند، از مهديخواندهها بودهاند (همان).
ب) ديدگاههاي فرنيش در زمينه مهدويت
«مهدويت» موضوعي است که بخش زيادي از نوشتههاي فرنيش به آن معطوف است. شايد کمتر بتوان موضوعي مرتبط با آخرالزمان و مهدويت يافت که در جهان اتفاق افتاده و فرنيش در مورد آن اظهار نظر نکرده باشد.
از نظر فرنيش، بازگشت مهدي يا امام غايب مسئلهاي کوچک و حاشيهاي نيست؛ بلکه مسئلهاي اساسي و اصلي است که بايد به آن توجه شود؛ چراکه اعتقاد به مهدي به صورتي پايدار و محکم در اسلام بنا شده و شايد مهمتر از آن، همچنان به عنوان انگيزه و چراغ هدايت و اميد براي بسياري از مسلمانان امروز نقش دارد (mahdiwatch.org/2013.11.01_arch.html). فرنيش توجه غرب را به مهدويت در عصر حاضر، به دليل پررنگ بودن مهديخواهي در ميان مسلمانان لازم ميداند و در اين زمينه به آمارهاي مختلف استناد ميدهد. (همان). اثبات توجه همه مسلمانان به مهدويت تا آنجا براي فرنيش مهم بوده که وي دليل تأليف رساله دکتراي خود را اثبات حضور باور به مهدويت در ميان اهل سنت ميداند (Shenkman, historynewsnetwork.org/article/29389:2006) و معتقد است در عصر حاضر نيز اين توجه در ميان مسلمانان سني مذهب بالاست. (mahdiwatch.org/2013.06.01_arch.html)
از نظر او، مهدي يک رهبر جنگي اسلامي خشن است که تلاش ميکند غيرمسلمانان را به هر طريق، ولو به زور و تهديد به قتل، مسلمان كند![41] او عقيده مهدويت را يکي از منشأهاي افراطگرايي و خشونت ميشمارد (Furnish, blogs.lcms.org/2009/dueling-messiahs-jesus-v-the-mahdi-in-iran-2-2009) و جنبشهاي مهديگرا از سدههاي اخير تا عصر حاضر (بهويژه ظهور بن لادن) را شاهد بر گفتار خود ميآورد (mahdiwatch.org/2013.11.01_arch.html).
موضوع ديگري که مورد توجه فرنيش بوده و حتي در بخش مهمي از کتاب معروفش به آن پرداخته، «متمهديان»، يا «مهديخواندهها» است. از نظر وي بررسي مهديخواندهها جوانب مختلفي از اعتقاد منجيگرايي اسلامي و قابليتهاي آن را مشخص ميكند. وي ظهور متمهديان را دليل خوبي براي نمايش جايگاه مهديگرايي در ميان مسلمانان در طول تاريخ ميداند (mahdiwatch.org/2007.09.01_arch.html) و در کتاب خود از ميان آنها به بررسي تاريخ و عقايد هفت متمهدي، از جمله ابن تومرت (12-13 م.)، سيد محمد جانپوري (15-16 م.)، محمد احمد سوداني (19 م.) و جهيمان العتيبي پرداخته است.
ج) ديدگاههاي فرنيش در مورد مسائل ايران
ديدگاههاي فرنيش در مورد ايران نيز جالب توجه است. وي در مواضع گوناگون به مسائل سياسي و اعتقادي ايران، بهويژه از روزنه ارتباط آن موضوعات با مهدويت پرداخته است. او به تأثير مهدويت بر انقلاب اسلامي ايران معترف است و آن را منشأ تأثيرپذيري ديگر ملل مستضعف اسلامي ميداند (همان)؛ در عين حال مدعي است مهدويت در ايران ناشي از در اقليت بودن شيعيان و نيز تفکرات مارکسيسيتي بوده (mahdiwatch.org/2014.03.01_arch.html) و از طرف ديگر، ايران از انعکاس و تبليغ مهدويت به دنبال اهداف خاصي است و از آن به عنوان ابزار سياسي، مذهبي و تبليغي استفاده ميکند (Furnish, blogs.lcms.org/2009/dueling-messiahs-jesus-v-the-mahdi-in-iran-2-2009).
بررسي افکار و نظريات
جنبههاي مثبت و منفي ديدگاههاي فرنيش
همانگونه که در خلاصه ديدگاههاي فرنيش ملاحظه گرديد، وي در زمينههاي مختلفي اظهارنظر كرده است. در نظريات تيموتي فرنيش ويژگيهاي خاص و مثبتي ديده ميشود که انصاف اقتضا ميکند به اين موارد نيز پرداخته شود. به طور خلاصه فرنيش داراي جنبههاي مثبت چندي است که وي را از ديگر محققان و نويسندگان غربي که در عرصه منجيخواهي اسلامي به فعاليت ميپردازند؛ متمايز ميکند:
تسلط به زبانهاي مرتبط با امور تحقيقاتي: فرنيش ـ، چنانكه خود مدعي است و در نوشتههاي او نمود عيني دارد ـ به زبان عربي تسلط داشته و با زبانهاي فارسي و ترکي هم تا حدودي آشناست. اين آشنايي زمينهاي بسيار مناسب براي محقق ايجاد ميکند تا به منابع اصلي مراجعه كرده و از رجوع به منابع دست دوم خودداري کند.
تمحّض در موضوع کاري و عدم پراکندهپژوهي: فرنيش خود را در موضوعات خاصي همچون منجيگرايي اسلامي و تاريخ اسلام محدود کرده و بيشترين خروجي نوشتاري وي در اين محدوده است.
رصد مداوم حوادث، فعاليتها و توليدات در حوزه تحقيقي: يکي از ويژگيهاي منحصر به فرد فرنيش رصد روزمره اخبار و فعاليتها در حوزههاي کاري خود است. به عنوان مثال، او تقريباً همه موضوعاتي را که در زمينه مهدويت در جهان اسلام يا غرب اتفاق ميافتد، به صورتي در نوشتههاي خود، بهويژه در سايت خويش منعکس کرده و واکنش نشان ميدهد. توجه مستمر به اين امور باعث شده اطلاعات وي به روز بوده و استنادات او در امور مختلف نسبت به هممسلکانش دقيقتر باشد.
نگاه نسبتاً دقيقتر به مقوله مهدويت نسبت به ديگر مستشرقان: فرنيش در بررسي منجيخواهي اسلامي به جنبههاي مختلف مهدويت نظر دوخته و برخلاف بسياري پژوهشگران غربي که در اين حوزه فعال بودهاند، نگاه تکبعدي به مهدويت ندارد. به عنوان مثال، وي علاوه بر توجه به احاديث مهدوي، حضور و بُروز مهدويت در طول تاريخ اسلامي و نيز مهديخواندهها در جهان اسلام را موردنظر قرار داده و نگاه موشکافانهتري به موضوع داشته است. البته، چنانكه در ادامه ميآيد، به سبب نگاه متعصبانه و چشمپوشي از برخي واقعيتها، در برخي موارد، نتيجهگيريهاي نادرست داشته است.
بهرغم امتيازات بالا، فرنيش در اظهارنظرهاي خود ايرادهاي روشي و محتوايي بسياري دارد. پيش از اينکه به طور جزئي به ايرادهاي وي پرداخته شود، کليات اشکالات موجود در ديدگاهها و نتيجهگيريهاي فرنيش را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
اتخاذ روش تاريخينگري (Historicism)، و نه پديدارشناسانه (Phenomenology) در مواجهه با عقايد اسلامي، بهويژه مهدويت؛
دخيل كردن عقايد شخصي در برداشتها و تحليلهاي علمي؛
عدم تفکيک بين منابع مجزا و عقايد متفاوت مذاهب اسلامي؛
عدم استفاده از روش صحيح رجوع و بررسي احاديث و منابع اسلامي؛
عدم توجه به جايگاه علمي صاحبنظران و کتابهاي اسلامي و استناد به افراد و منابع مختلف، فارغ از توجه به جايگاه علمي آنها (بهرغم شناخت منابع اصلي و توان رجوع به آنها)؛
افراط در اختلاط مسائل سياسي روزمره با مسائل علمي و عقيدتي و استناد مکرر به وقايع روزمره، براي اثبات مدعاي خويش (اين کار ضعف تحقيقاتي در امور علمي به شمار ميرود)؛
توجه به رفتار مسلمانان به جاي توجه به آموزههاي اسلام و تسري رفتار برخي مسلمانان به همه و در نتيجه انتساب آنها به اسلام؛
نگاه گزينشي به آيات اسلام و آموزههاي نبوي و برجسته سازي نقاط منفي به زعم خود.
اشکالات مذكور که شواهد بسياري بر هريک از آنها ميتوان عنوان كرد، کافي است تا شخصيت علمي فرنيش به عنوان يک پژوهشگر مورد خدشه واقع شود؛ به ويژه اينکه وي خود را متخصص تاريخ اسلامي دانسته و مدعي تسلط بر زبانها، فرقهها و عقايد اسلامي است.
نقد ديدگاهها
اگرچه بسياري از ديدگاههاي فرنيش که در اين نوشتار به اختصار بدانها اشاره شد، قابل اشکال و نقد است؛ از ميان انتقادات و ديدگاههاي وي، به مواردي که اولاً حاوي مؤلفه بارز و متمايزي بوده و ثانياً مستقيما به بحث مهدويت مرتبط است؛ پرداخته ميشود.
الف) تبيين صحيح جايگاه امام مهدي در اسلام و نزد مسلمانان
فرنيش به دليل مطالعات ويژه در موضوع مهدويت، در ارائه ديدگاههاي دقيقتر و صائبتر در اين زمينه سعي و تلاش داشته؛ ولي بسياري از گفتههاي او مسير پژوهشي لازم را طي نکرده و لذا به صورت جزئي يا کلي به نتيجهگيري نادرستي منجر شده است. به عنوان مثال، فرنيش در جداسازي عقايد شيعه و اهل سنت در زمينه مهدويت در عين اذعان به اعتقاد هردو فرقه اسلامي به اين باور، نگاه دقيقتري از پيشينيان خود داشته است؛ در عين حال، او جايگاه مهدي را نزد شيعه و سني از يكديگر متمايز ميشمارد؛ به صورتي که مهدي نزد اهل سنت را «خليفه» و نزد شيعه «امام» ميداند. به نظر ميرسد او در اين گفتار تحت تأثير شرايط و برداشتهاي کنوني از معناي خليفه و خلافت بوده وگرنه در هر دو ادعاي او در اين زمينه مناقشه است. حديث «اثنا عشر خليفه»[42] که نزد شيعه و اهل سنت متواتر بوده و بيشتر علماي اسلامي آن را پذيرفتهاند (زينلى، 1376: 81-117)؛ به 12 خليفه (جانشين) براي پيامبر اشاره كرده و از سوي ديگر، بسياري از بزرگان اهل سنت و تمامي علماي شيعه، امام مهدي را جزء اين خلفا ميدانند.[43] از سوي ديگر، چنانکه مهدي نزد علماي شيعي، به عنوان امام شناخته ميشود، احاديث بسياري که در ميان منابع روايي اهل سنت موجود است، از مهدي به عنوان امام نام بردهاند.[44] نتيجه اينکه خليفه و امام نزد هر دو مذهب شيعه و اهل سنت در مورد امام مهدي مصداق دارد و کلام فرنيش در اين زمينه دقيق نيست.
ب) هدف اصلي قيام امام مهدي
موضوع ديگري که فرنيش در پي اثبات آن در نوشتهها و مصاحبههاي خود بوده؛ خطرناک بودن مهدويت براي مردم جهان، بهويژه جهان غرب است (آنچه فرنيش تعمداً از آن چشمپوشي کرده، هدف اصلي امام مهدي از قيام و تشکيل حکومت است).
در حاليکه بيشتر آيات و روايات اسلامي برقراري حاکميت خداوند[45] و عدل و قسط[46] را به عنوان دليل اصلي قيام امام مهدي معرفي ميكنند؛ مستشرقاني همچون فرنيش درصددند اين حادثه بزرگ جهاني را اولاً، سياه و تاريک و سرشار از جنگ و خونريزي نشان دهند و ثانياً، دليل آن را نوعي تلاش حاکمي اسلامي براي تسلط دين خود بر جهان و اجبار ديگر مردم به پذيرش آن تلقي كنند. اينها، همه در حالي است که مطابق احاديث ما اولاً، علت جنگها و خونريزيهاي پس از ظهور، مقابله ظالمان و مستکبران با حرکت پيشوايي است که بناي حاکميت عدالت دارد و ثانياً، اين دوران کوتاه بوده و پس از آن، عصر تکامل بشر و بهترين روزگار انسان فرا ميرسد و نتيجه آن تکميل عقول، حاکميت نظام اخلاقي بر تمام عرصههاي بشري (مجلسى، 1403، ج 52: 328)؛ دستيابي انسان به نهايت دانش (همان: 336)؛ پيشرفت خارقالعاده صنايع، پيشرفت عظيم اقتصادى و عدالت اجتماعى (همان: 351)؛ نوسازى در تمام زمينههاى فكرى و فرهنگى و در يک کلام برقراري نظام آرماني بشر خواهد بود (مکارم شيرازي، 1376: 262 - 282). متأسفانه در کلام فرنيش و هممسلکان او، به هيچيک از موارد مذكور اشاره نگرديده و تنها سعي شده با گزينش ديدگاهها و رواياتي که يا مشکوک بوده و يا به توضيح نياز دارد، مهدي و باور به مهدويت در اسلام را عنصري خطرناک براي غرب و کل بشر نشان دهد. البته اين نگاه يکسويه و دشمني با اين باور والا چندان عجيب نيست و علت اين کراهت و نارضايتي از ظهور چنين منجي را ميتوان در ويژگي و خصوصيات فکري و عملي دشمنان وي جستوجو كرد؛ چنانکه در روايات ائمه طاهرين b چنين آمده است:
إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يبْقَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا مُشْرِكٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا كَرِهَ خُرُوجَه؛ هنگام ظهور قائم مشرک و کافري باقي نميماند، مگر آنکه قيام او را دشمن دارد (صدوق، 1395، ج2: 670).
ج) شيوه قيام و پيروزي امام مهدي
ادعاي ديگري که فرنيش در نوشتههاي متعدد خود مطرح ميسازد، اين است که قيام امام مهدي سرشار از کشتار و خونريزي است. همچنان که گفته شد در اين راه فرنيش به عملکرد برخي مدعيان مهدويت و نيز کساني که امروزه خود را پيروان و پيشگامان ظهور مهدي معرفي ميکنند؛ استناد كرده است. اين مطلب طبيعتاً نميتواند دليلي قابل قبول باشد؛ چراکه عملکرد کساني که به دروغ خود را مهدي خوانده و از نظر همه مسلمانان باطل بودهاند؛ يا گروههاي افراطي که از نظر بسياري علماي اسلامي رفتارشان فرسنگها با اسلام فاصله دارد؛ نميتواند دليل مشابهت با رفتار مهدي حقيقي باشد. همچنين فرنيش سعي کرده از جريانات صدر اسلام و آيات جهاد در اين مسير بهره بگيرد که در اين مورد پاسخهاي مفصلي توسط علماي اسلامي داده شده که از ذکر آنها در اين نوشتار خودداري ميشود (طباطبايي، 1417، ج2: 88؛ مكارم شيرازي، 1374، ج2: 35ـ27 و مطهري، 1373: 29 ـ 45). مستمسک ديگر فرنيش در اين ادعا، رواياتي در منابع اسلامي است که به قتل و کشتار در ابتداي قيام امام مهدي اشاره دارند. وي با اشاره به اين روايات مدعي است مهدي مخالفان خويش، به ويژه غير مسلمانان را قلع و قمع ميکند و بدين علت باور مهدويت عقيدهاي خطرناک براي جهان غرب است. براي پاسخ به اينگونه روايات، نکات زير قابل تأمل و دقت است:
هيچ انسان عاقلي همه جنگها را ناپسند و بد نميشمارد. جنگ اگر هدفي مقدس داشته باشد، خود مقدس است. به عنوان مثال، اگر گروهي در مقابل گروهي ستمگر و براي برپايي آرمانهاي صلحجويانه و اخلاقي و انساني جنگ کنند، يا براي رفع فتنهها، آشوبها و مزاحمتهاي اجتماعي سلاح به دست گيرند و درصدد برآيند كه موانع رشد و تعالي انسانها را برطرف کرده و عدل و داد بر زمين به پا دارند؛ بيترديد از طرف تمامي انسانها مورد تشويق و ستايش قرار ميگيرند. تاريخ پيامبران الاهي نيز سرشار از اين شيوه مبارزه و جهاد بوده است و نشان از آن دارد که رسولان پروردگار از جانب خداوند مأموريت مقابله با دشمنان را داشتهاند. از همين روست که پيامبر گرامي اسلام و ائمه معصومين b بارها به ستايش از جهاد در راه خدا پرداختهاند (كليني، 1407، ج5: 2-9 و حکيمي، 1374: 61 ـ 63).
اخباري که در آنها، کشتار در حجم وسيعي مطرح شده است، بر دو قسماند:
الف) بخشي از آنها، به ملاحم و فِتَن قبل از ظهور مربوط است و به دوران ظهور هيچگونه ربطي ندارد و تنها ناظر به اوضاع نابسامان جهان در دوران پيش از ظهور است (صدوق، 1395، ج2: 655-656 و نعماني، 1397: 274). اين دسته از روايات، با قتل و کشتار در دوران حکومت امام مهدي هيچگونه ارتباطي ندارند.
ب) بخش ديگري از روايات، به هنگامه ظهور و حکومت امام زمان مربوط است و بايد اينگونه روايات موردنظر قرار گيرند (طبسي، 1388، ج1: 216-217). بسياري از رواياتي که به کشتار مردم در هنگامه ظهور اشاره دارند، متناظر به دوران پيش از ظهور بوده و از موضوع بحث خارج هستند.
- در برخي کتابهاي حديثي متقدم، مثلاً: (نعماني، 1379: 231 ـ 285)، يا معاصر، مثلاً: (طبسي، 1382)؛ رواياتي که مستمسک منتقدان قرار گرفته، ذکر گرديده و نميتوان وجود اين روايات را در منابع ناديده انگاشت؛ اما بسياري از روايات اين موضوع، از نظر سندي و منبعي مشکل عمده داشته و مورد پذيرش کارشناسان حديثي قرار نگرفتهاند؛ مانند (منتظري، 1387: 210 ـ 230). علاوه بر آن، برخي احاديث كه به امام عصر و سيره رفتاري ايشان نسبت ميدهد (مطابق قواعد علم الحديث) صريحاً با احکام اسلامي و سيره پيامبر گرامي اسلام و ديگر روايات منافات دارد؛ ضمن اينكه علماي بسياري موضع گرفته و آنها را نپذيرفتهاند (طبسي، 1388، ج1: 223؛ منتظري، 1387: 230 و جمعي از نويسندگان مجله حوزه، 1378: 394-396). بنابراين نميتوان در اين موضوع مهم به هر حديثي تمسک جست. البته عجيب نيست کساني همچون فرنيش به اين موضوع سهواً يا تعمداً توجهي نشان ندهند و به صرف نقل قول از يکي از کتابهاي حديثي، آن را تلقي به قبول کنند.
د) شيوه رفتاري امام مهدي با اهل کتاب، بهويژه يهوديان
يکي ديگر از مهمترين ادعاهاي فرنيش (و ديگر مهديستيزان غربي) در مورد شيوه رفتاري امام مهدي، در مواجهه با اهل کتاب، بهويژه يهوديان است. وي مدعي است مهدي تلاش ميکند غير مسلمانان را به هر طريق، ولو زور و تهديد به قتل، مسلمان كند و در صورت عدم پذيرش اسلام، ايشان را گردن بزند! مناسب است اين اتهام به سه بخش تقسيم و به صورت مجزا پاسخ داده شود:
الف) اجبار اهل کتاب به پذيرش اسلام از سوي امام عصر؛
ب) برخورد قهرآميز و متفاوت امام عصر و ياران ايشان با يهوديان؛
ج) گردن زدن اهل کتاب از سوي امام مهدي.
در مورد ادعاي اول، يعني اجبار اهل کتاب به پذيرش اسلام، بايد گفت از برخي روايات برداشت ميشود حکومت امام، شرق و غرب عالم را فرا ميگيرد و همه غير مسلمانان ميبايست مسلمان شوند؛ و گرنه از ميان خواهند رفت (عياشي، 1380، ج1: 183). اينگونه روايات دلالت دارند که در وقت ظهور امام زمان، پذيرش اسلام اجباري است و در آن زمان جزيهاي که در زمان پيامبر ميان حکومت اسلام و اهل کتاب برقرار بود؛ وجود ندارد. در مقابل اين روايات، ظاهر برخي آيات قرآن و روايات ديگر بر حضور اهل کتاب در دوران حکومت امام مهدي اشاره دارند؛ مانند:
... فَأَغْرَينا بَينَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يوْمِ الْقِيامَة ....؛ که ظاهر آن باقي ماندن عداوت بين اهل کتاب تا روز قيامت است (مائده: 14).
نيز روايت: امام صادق:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَال ... قُلْتُ فَمَا يكُونُ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عِنْدَهُ قَالَ يسَالِمُهُمْ كَمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ يؤَدُّونَ الْجِزْيةَ عَنْ يدٍ وَ هُمْ صاغِرُون؛ به امام صادق عرض كردم: با كافران ذمى چه ميكند؟ فرمود: مانند پيغمبر با آنها صلح مىكند و آنها نيز ذليلانه جزيه ميدهند... (مجلسى، 1403، ج52: 376).
در مقام رفع تعارض ظاهري آيات و روايات در اين زمينه، علماي مسلمان ديدگاههاي مختلفي ابراز کردهاند: برخي مطابق روايات دسته اول، به اسلام آوردن همه انسانها در ابتداي ظهور امام عصر معتقد شده و برخي با توجه به دلايل دسته دوم، حضور اهل کتاب را در زمان دولت امام پذيرفتهاند. قول سوم که شايد وجه جمع همه آيات و روايات اين موضوع باشد، آنکه اولاً، غالب اهل کتاب با روشن شدن حقيقت و مشاهده نشانههاي آشکار توسط حرکت اصلاحي امام عصر و کنار رفتن حجابهاي پيشروي فطرت آدميان، به اسلام ايمان ميآورند.
ثانياً، اهل کتابي که باقي ميمانند، عقايد مشرکانه خويش را کنار نهاده و موحد ميشوند.
ثالثاً، اين عده در ابتداي دوران ظهور حضور دارند و به تدريج با آشکارشدن حقيقت و اتمام حجت با ايشان تنها گروهي باقي خواهد ماند که لجوج و عنود بوده و با وجود روشني راه، در مقابل آن ميايستند. اين عده که بسيار کم هستند، به قتل محکوم خواهند بود. اين نظريه، ديدگاه بسياري علما، از جمله مرحوم علامه مجلسي (مجلسى، 1404، ج ۲۶: ۱۶۰)؛ شهيد سيد محمد صدر (صدر، 1384: 612) و نيز آيت الله مکارم شيرازي (مکارم شيرازي، 1386: 288) است.
بنابر مطالب پيشگفته ميتوان گفت رواياتي که گوياي برخورد تسامحي با اهل کتاب هستند، به دوران ابتدايي ظهور مربوط ميشوند و در اين جهت ميتوان اخذ جزيه در آن ايام را به عنوان مالياتي مقبول براي زندگي در پناه حکومت اسلام توجيه كرد. در مقابل، رواياتي که به برخورد سخت و محکم با اهل کتاب اشاره دارند و به نفي جزيه در آن ايام خبر دادهاند؛ به دوران انتهايي ظهور مربوطاند که ديگر تنها پيروي از دين واحد جهاني، يعني اسلام پذيرفته است (آيتي، 1383: 355-372). در اينجا نکته اصلي آن است که رفتار امام مهدي با همه افراد و گروهها، در چارچوب دين اسلام و پيروي از رفتار پيامبر اعظم [47] ميباشد و با اين ملاک، هرگونه رفتار و منش ايشان با قشرهاي گوناگون جامعه در دوران پس از ظهور قابل تحليل و ارزيابي است. بنابراين، رواياتي که با آيات قرآن و احکام اسلامي و سيره پيامبر اکرم تضاد واضحي داشته باشند، از نظر علماي اسلامي يا صريحاً رد شده (طبرسي، 1417، ج3: 310)؛ يا به صورتي معنا ميشوند که تعارض برطرف گردد (صدر، 1386: 233).
دلايل پيشگفته نشان ميدهند ادعاي مجبور كردن اهل کتاب به تغيير دين خود از سوي امام عصر، عاري از حقيقت است؛ بلکه در آن روزگار با نشانههاي واضح، اتمام حجّت ميشود (نعماني، 1397: 237) و الحاد و شرک ريشهکن خواهد شد و همه بازدارندههاي پيشرفت اسلام، از ميان خواهند رفت و اگر گفته شده غالب اهل کتاب در آن روزگار مسلمان ميشوند، از روي رغبت و پس از فراهم آمدن شرايطي همچون مشاهده اسلام ناب، و احتجاج امام به کتابهاي آسماني پيشين، فرود آمدن عيسي و اقتداي ايشان به امام و معجزات ديگري است که در آن زمان صورت ميپذيرد.[48]
دومين ادعا در مورد برخورد خشونتبار و کينهآميز مهدي و مسلمانان پيرو او با يهوديان است. منشأ اين اتهام برخي رواياتاند که در آنها اشاره شده است مسلمانان در آخرالزمان با يهوديان خواهند جنگيد و افراد بسياري از يهوديان را خواهند کشت. از جمله اين احاديث، روايت زير است که در موارد متعددي در کلام منتقدين بدان اشاره ميشود:
عَنْ أبي هُرَيرة رَضي اللهُ عَنه؛ قال: قالَ رسول اللهl: لا تَقُومُ الساعَةُ حَتّى تُقاتِلُوا اليَهودَ، حَتّى يَخْتِبَئ اليَهُودي وَراءَ الحَجَرِ، فَيَقُولُ الحَجَرِ: يا مُسْلِم! هذا يَهُوديٌ يَخْتَبِئ وَرائِي تَعالْ فَاقْتُلْهُ؛ پيامبر فرمود: قيامت برپا نميشود تا جنگ سختي با يهوديان داشته باشيد، تا جائيكه يهودي به پشت سنگها پناه ميبرد، ولي آن سنگ ميگويد: مسلمان اين يهودي در پشت من پنهان شده، بيا و او را بكش (بخاري، 1413: ح 2926).
اين حديث اگرچه در منابع مختلف سني وجود دارد؛ هيچ منبع مستقل شيعي آن را نقل نکرده است. در عين حال، در صورت صحت صدور نيز نوعي خبر دادن از جنگي ميان مسلمانان و يهوديان در آينده و پيروزي مسلمانان در آن است و نميتوان آن را مستقيما به دوران پس از ظهور مرتبط دانست؛[49] لکن در صورت وقوع اين امر در زمان قيام امام مهدي؛ چنانكه در شيوه رفتاري ايشان با اهل کتاب ذکر گرديد؛ رفتار آن حضرت با اهل كتاب بر مدارا و اتمام حجت مبتني است. بنابراين، کساني که پس از نمايان شدن حق و عدالت، در مقابل حرکت اصلاحي امام مهدي بايستند، سزاوار مرگ هستند و در اين مسئله ميان يهودي، مشرک و حتي کساني که در ظاهر ادعاي مسلماني ميکنند؛ تفاوتي وجود ندارد.[50]
در مورد ادعاي اخير، يعني گردن زدن اهل کتاب از سوي امام مهدي نيز بايد توجه داشت، با توجه به اينكه هيچ مستند روايي قابل اعتمادي بر اين مطلب وجود ندارد؛ مدعياني همچون فرنيش تنها به برخي آيات قرآن، يا رفتار مسلمانان استناد ميدهند که پاسخ مفصل آن پيش از اين داده شد و از تکرار آن خودداري ميشود.
نتيجه گيري
«تيموتي فرنيش» را بايد از آن دسته مستشرقاني دانست که با اطلاعات نسبتاً قوي در مورد عقايد، تاريخ و فرقههاي اسلامي در مسير شناخت منجيگرايي اسلامي گام برداشته و البته همچون بيشتر همسلکان پيشين خويش، به سبب نگاه گزينشي، اتخاذ روش تاريخينگري به جاي پديدارشناسانه و البته پيشداوريها و بدانديشيهاي آشکار، مسير تقابل با مهدويت را پيش گرفته است. فرنيش به سبب آشنايي با منابع اسلامي و دسترسي بيشتر به اين منابع، شبهاتي دقيقتر و مستندتر در اين زمينه طرح كرده است؛ ولي با تعمق در نوشتهها و دستهبندي و تحليل افکار وي، ميتوان دريافت شبهات و اشکالات مطرح شده از سوي وي، همان شبهات قديمي است که قرنها از سوي منتقدان و مخالفان مهدويت مطرح شده و تنها در قالبي جديد و با استنادات بيشتر عنوان گرديده است. با توجه به شيوه و نوع نگاه مستشرقاني همچون فرنيش به باورداشت مهدويت، ميتوان افق و راهبرد صاحبنظران غربي در زمينه مهدويت را ريشهيابي كرد و براي ايمنسازي و آمادگي جهت پاسخدهي و مقابله، مهيا گرديد.
منابع
قرآن کريم.
آيتي، نصرت الله (بهار و تابستان1383). اهل کتاب در دولت مهديf، مجله انتظار موعود، شماره 11 و 12.
ابن أبي زينب (نعماني)، محمد بن ابراهيم (1379ق). الغيبة، محقق: على اكبر غفارى، تهران، نشر صدوق.
ابن الأثير، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم (1385ق). الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر.
ابن بابويه (صدوق)، محمد بن على (1395ق). كمال الدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلاميه.
ابن حماد مروزي، حافظ ابو عبدالله نعيم (1412ق). الفتن، قاهره، توحيد.
ابن طاوس، علي بن موسي (بيتا). التشريف بالمنن في التعريف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، قم، موسسه صاحب الامر f.
ابن كثير، اسماعيل بن عمر (1407ق). البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر.
آخوندي، مصطفي (1386). نظام دفاعي اسلام، قم، اداره آموزش عقيدتي سياسي نمايندگي ولي فقيه در سپاه.
بخاري، محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة (1413ق). الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، بيجا، دار طوق النجاة.
ترمذي السلمي، محمد بن عيسى أبو عيسى (بيتا). الجامع الصحيح سنن الترمذي، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
جمعي از نويسندگان مجله حوزه (1378). چشم به راه مهدي ، قم، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم.
حاكم النيشابوري، محمد بن عبد الله أبو عبد الله (1411ق). المستدرك على الصحيحين، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية.
حکيمي، محمد (1374). عصر زندگي و چگونگي آينده انسان و اسلام، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
ريفيودين، محمد اويس (پاييز1391). پديدارشناسي در تقابل با تاريخينگري، امامتپژوهي، سال دوم ـ شماره 7.
زماني، محمد حسن (1392). مستشرقان و قرآن، قم، بوستان کتاب.
زينلى، غلام حسين (زمستان1376). دوازده امام در منابع اهل سنّت، فصلنامه علوم حديث، شماره 6.
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (بيتا). سنن أبي داود، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بيجا، دار الفكر.
سعادت، حميد (1393). مهدويت در دائرة المعارفهاي غربي، قم، انتشارات مرکز تخصصي مهدويت.
سيوطي، جلال الدين عبد الرحمن (1425ق/2004م). تاريخ الخلفاء، تحقيق: حمدي الدمرداش، بيجا، مكتبة نزار مصطفى الباز.
شيباني، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل (1421ق/2001م). مسند الإمام أحمد بن حنبل، به تحقيق شعيب الأرنؤوط عادل مرشد وآخرون، بيجا، مؤسسة الرسالة.
صدر، سيد محمد (1384). تاريخ پس از ظهور، مترجم حسن سجادي پور، تهران، انتشارات موعود عصر.
صدر، صدرالدين (1386). المهدي f، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
طباطبايى، سيد محمد حسين (1417ق). الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (1404ق/1983م). المعجم الكبير، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، موصل، مكتبة العلوم والحكم.
طبرسى، فضل بن حسن (1417ق). إعلام الورى بأعلام الهدى، قم، انتشارات آل البيت.
ــــــــــــــــــــ (1372). مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
طبري، أبو جعفر محمد بن جرير (1378/1967م). تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث.
طبسي، نجم الدين (1382). چشماندازي به حكومت مهدي f، قم، انتشارات بوستان.
ـــــــــــــــ (1388). تا ظهور، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود f.
طوسى، محمد بن الحسن (1411ق). الغيبة، قم، انتشارات دار المعارف الإسلامية.
عبدالمحمدي، حسين (1392ق). مستشرقان و پيامبر اعظم ، قم، انتشارات بين المللي المصطفي .
عياشى، محمد بن مسعود (1380ق). تفسير العياشي، با تصحيح هاشم رسولى محلاتى، تهران، المطبعة العلمية.
قزويني، ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد (بيتا). سنن ابن ماجة، بيجا، مكتبة أبي المعاطي.
قشيري النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين (بيتا). صحيح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
كلينى، محمد بن يعقوب (1407ق). الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى (1404ق). بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
ــــــــــــــــــــــــــــــ (1404ق). مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول b،تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية.
مطهري، مرتضي (1373). جهاد، تهران، انتشارات صدرا.
مفيد، محمد بن محمد (1413ق). الإرشاد، قم، تحقيق مؤسسة آل البيت b، انتشارات كنگره شيخ مفيد.
مکارم شيرازي، ناصر (1386). حکومت جهاني مهدي f، قم، انتشارات نسل جوان.
ــــــــــــــــ، (1374). تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية.
منتظري، حسينعلي (1387). موعود اديان، تهران، انتشارات خرد آوا.
موسوي، سيد رضي (1389). شرقشناسي و مهدويت، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود f.
مؤمن، محمد. (تابستان1380). جهاد ابتدايي در عصر غيبت، فصلنامه فقه اهل بيت، شماره26.
واقدي، محمد بن عمر (بيتا). کتاب المغازي، محقق:جونز، مارزدن، بيروت، انتشارات اعلمي.
هيثمي، نور الدين علي بن أبي بكر (1412ق). مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، بيروت، دار الفكر.
يعقوبي، احمد بن اسحاق (بيتا). تاريخ اليعقوبي، بيروت، انتشارات دار صادر.
مقالات انگليسي
Furnish, Timothy (2005). "7 Myths About Islam", historynewsnetwork.org/article/16536.
ـــــــــــ (2007). "A New Empire of the Mahdi? Libyan and Iranian Pan-Islamic Agendas", historynewsnetwork.org/article/38164.
__."A Western View on Iran’s WMD Goal: Nuclearizing the Eschaton, or Pre-Stocking the Mahdi’s Arsenal?", INEGMA Special Report No. 12, January 2011, www.inegma.com/ Admin/Content/ File-8102013131623.pdf.
__."Anti-Semitism and Islam", archive.frontpagemag.com/readArticle.aspx?ARTID=354, 2007/2/2.
__.2000 "Anti-Semitism in Islam: Israel Didn’t Start the Fire", historynewsnetwork.org/article/34789.
__.2010"Back to the (Mahdist) Future?", historynewsnetwork.org/article/128408.
__. Timothy, "Beheading in the Name of Islam", Middle East Quarterly, Spring 2005.
__. Timothy, "Bin Ladin: The Man Who Would Be Mahdi", Middle East Quarterly,Spring 2002.
__.2009"Dueling Messiahs: Jesus v. The Mahdi in Iran", blogs.lcms.org/2009/dueling-messiahs-jesus-v-the-mahdi-in-iran-2-2009.
__.2012"Mahdism (and Sectarianism and Superstition) Rises in the Islamic World", historynewsnetwork.org/article/147714.
__."Mahdism in the Sunni Arab World Today", ISIM Newsletter, Leiden, 1999, Volume 4, Page 21, https://openaccess.leidenuniv.nl/bitstream/handle/1887/17339/ISIM_4_Mahdism_in_the_Sunni_Arab_World_Today.pdf.
__."The Importance of Being Mahdist ـ Among Iran's Twelvers", weeklystandard.com/author/timothy-r.-furnish, 2008/9/8 (Vol. 13, No. 48).
__.2010"The Qur’an and the Fig Tree", historynewsnetwork.org/article/131769.
__.2008 "Will Iraq Stoke Flames of Islamic Messianism?", pjmedia.com/blog/will-iraq-stoke-flames-of-islamic-messianism.
Glazov, Jamie, 2006 " Symposium:4/9 Ahmadinejad’s Armageddon", archive. Frontpagemag.com/ Printable.aspx? ArtId= 2766.
__."Symposium: One Islam?", archive. Frontpagemag.com/ readArticle.aspx?ARTID=26113, 4/13.
Shenkman, Rick, 2010 "Interview with Timothy R. Furnish: Doing Islamic History", historynewsnetwork.org/article/29389.
سايتها
about.me/trfurnish , www.mahdiwatch.org/id1.html.
edition.cnn.com/2014/08/20/world/meast/journalist-beheadings.
en.wikipedia.org/wiki/Concordia_Seminary.
video.foxnews.com/v/3741281799001/alan-colmes-and-dr-timothy-furnish.
huffingtonpost.co.uk/2014/08/20/a-history-of-extremist-beheadings_n_5693741.html.
ihrc.org.uk/events/6802-Imam-Mahdi-Justice-Globalisation.
jpost.com/Blogs/From-Green-Finland-to-Yellow-Arava/Israel-Middle-East-and-Islam-From-Intelligence-to-Consulting-364105.
maaref.porsemani.ir/node/5129.
mahdaviat-conference.com/vdchtqnkd23nz.102.html.
MahdiWatch.org.
washingtontimes.com/news/2010/mar/3/muslim-leaders-edict-decries-terrorism.
Wikistrat.com/experts/dr-timothy-furnish.
[1]. James Darmesteter (1849 –1894)
[2]. Gerolf van (1866-1903) Vloten.
[3]. Ignaz Goldzihe (1850-1921)
[4]. Edward Granville (1862-1926) Browne.
[5]. William Montgomery Watt (1909-2006)
[6]. Bernard Lewis (1916)
[7]. Timothy R. Furnish.
[8]. Georgia Perimeter College
[9]. Joint Special Operations University
[10]. Concordia- اين مدرسه عقايد کليساي لوتري را تبليغ کرده و آموزش ميدهد و از لحاظ قدمت در آمريکا رتبه دوم (تاسيس در 1839) و از لحاظ معروفيت و فعاليت، از جمله بزرگترين مدارس ديني آمريکا ميباشد. براي اطلاعات بيشتر ر. ک:
en.wikipedia.org/wiki/Concordia_Seminary
[11]. US Special Operations Command and Intelligence Community
[12]. Jacobs Technology
[13]. Defense Institute for Security Assistance Management
[14]. Federal Law Enforcement Training Center
[15]. US Army War College
[16]. COIN
[17]. OSINT
[18]. البته طبق گفته فرنيش در سايت وي، او در حال تدوين کتابي جديد با موضوع خلافت نيز هست.
[19]. Holiest Wars: Islamic Mahdis, Their Jihads, and Osama bin Laden.
[20]. اين مقاله با توصيف زير در مجله انتظار موعود ترجمه و منتشر شده است: فرنيش، تيموتي، «دکترين مهدويت و چالشهاي هزارهگرايي»، مترجم: بهروز جندقي، مجله انتظار موعود، پاييز و زمستان 1384، شماره 17: 213.
[21]. "Coming Out or Comeback? Sunni v. Shi`i Views of Mahdism Today"
[22]. "Through a Glass Darkly: A Comparison of Self-Proclaimed “Mahdist” States throughout History to the Theory of the (True) Mahdist State Yet to Come"
[23]. فرنيش با رسانه هاي مختلف همچون فاکس نيوز، سي ان ان، واشنگتن تايمز، هافينگتون پست، اورشليم پست و مجله فرانت پيج در موضوعات مختلف مربوط به مهدويت، کشورهاي مسلمان و گروهها و فرقههاي اسلامي مصاحبه هاي متعددي دارد. به عنوان نمونه ر. ک:
video.foxnews.com/v/3741281799001/alan-colmes-and-dr-timothy-furnish, 2014/6/10
edition.cnn.com/2014/08/20/world/meast/journalist-beheadings, 2014/9/10
washingtontimes.com/news/2010/mar/3/muslim-leaders-edict-decries-terrorism, 2014/6/10
huffingtonpost.co.uk/2014/08/20/a-history-of-extremist-beheadings_n_5693741.html, 2014/9/10
jpost.com/Blogs/From-Green-Finland-to-Yellow-Arava/Israel-Middle-East-and-Islam-From-Intelligence-to-Consulting-364105 , 2014/9/10
archive.frontpagemag.com/readArticle.aspx?ARTID=26113, 2014/9/10
[24]. "Mahdism in the Sunni Arab World Today", ISIM Newsletter, Leiden, 1999, Volume 4, Page 21, https://openaccess.leidenuniv.nl/bitstream/handle/1887/17339/ISIM_4_Mahdism_in_the_Sunni_Arab_World_Today.pdf
[25]. "Bin Ladin: The Man Who Would Be Mahdi", Middle East Quarterly,Spring 2002, pp. 53-59
[26]. "Beheading in the Name of Islam", Middle East Quarterly, Spring 2005, pp. 51-57
[27]. "7 Myths About Islam", historynewsnetwork.org/article/16536, 2005/10/10
[28]. "Anti-Semitism in Islam: Israel Didn’t Start the Fire", historynewsnetwork.org/article/34789, 2007/2/6
[29]. "Anti-Semitism and Islam", archive.frontpagemag.com/readArticle.aspx?ARTID=354, 2007/2/2
[30]. "A New Empire of the Mahdi? Libyan and Iranian Pan-Islamic Agendas", historynewsnetwork.org/article/38164, 2007/4/30
[31]. "Will Iraq Stoke Flames of Islamic Messianism?", pjmedia.com/blog/will-iraq-stoke-flames-of-islamic-messianism, 2008/4/7
[32]. "The Importance of Being Mahdist - Among Iran's Twelvers", weeklystandard.com/author/timothy-r.-furnish, 2008/9/8 (Vol. 13, No. 48)
[33]. "Dueling Messiahs: Jesus v. The Mahdi in Iran", blogs.lcms.org/2009/dueling-messiahs-jesus-v-the-mahdi-in-iran-2-2009, 2009/2/2
[34]. "Back to the (Mahdist) Future?", historynewsnetwork.org/article/128408, 2010/6/25
[35]. "A Western View on Iran’s WMD Goal: Nuclearizing the Eschaton, or Pre-Stocking the Mahdi’s Arsenal?", INEGMA Special Report No. 12, January 2011, www.inegma.com/Admin/Content/File-8102013131623.pdf
[36]. "Mahdism (and Sectarianism and Superstition) Rises in the Islamic World", historynewsnetwork.org/article/147714 , 2012/8/13
[37]. MahdiWatch.org.
[38]. اين سايت که از سال 2006م. تاکنون فعال است، در طول 9 سال گذشته به جايگاه نسبتاً مهمي در موضوع منجيگرايي اسلامي دست يافته تا حدي که شايد کمتر بتوان وبگاه مشابهي در غرب در اين موضوع يافت.
[39]. براي بررسي ديدگاههاي فرنيش سعي گرديد علاوه بر مطالعه کتاب «مقدسترين جنگها»، همه مقالات و نوشتههاي وي که مرتبط با بحث اسلام و مهدويت بود، مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته و نکات مورد توجه آنها دستهبندي و تحليل شود.
[40]. آياتي که از نظر فرنيش بيشترين مشکلات را دارند، عبارتند از: نساءِ: 34؛ انفال: 29 و توبه:5.
[41]. فرنيش در اين زمينه سخنان اهانتآميز بسياري زده؛ به عنوان مثال: «مهدي يک جنگ سالار جهاني است که نه تنها با دشمنانش فروتن نيست؛ بلکه سر از بدنشان جدا و آنها را مثله و نابود ميکند» (mahdiwatch.org/2014.03.01_arch.html).
[42]. ر.ک: صحيح مسلم، بيتا، ح 1822؛ صحيح بخاري، 1413، ح 7222 ؛ سنن، ابي داوود، بيتا، ح 4279 و سنن ترمذي، ح 2223.
[43]. قول علماي شيعه که در اين مسئله روشن است. از ميان علماي اهل سنت مي توان به تاريخ الخلفاي سيوطي، 1425: 10 ـ 12 و نيز البدايه و النهايه ابن کثير، 1407، ج1: 153 اشاره كرد.
[44]. «كيف انتم اذا نزل ابن مريم فيكم و امامكم منكم؛ چگونهايد زمانى كه فرزند مريم فرود مىآيد، در حالى كه امام شما فردى از خودتان است؟ (صحيح بخارى، 1413، ح 3449، يا صحيح مسلم، بيتا، باب نزول عيسي بن مريم، ح 244).
[45]. مانند سوره نور: 55.
[46]. مانند روايت معروف «يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» (ر.ک: صدوق، 1395، ج1: 256-258؛ احمد بن حنبل، ح 11665 و حاکم نيشابوري، ح 8364 و 8434.
[47]. به عنوان مثال از امام صادق چنين نقل شده است: «...يَسِيرَ فِيهِم بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِa وَ يَعْمَلَ فِيهِمْ بِعَمَلِه...» (مفيد، 1413، ج2: 382 و 383.(.
[48]. در اين زمينه علاوه بر کتابهاي شيعي، در منابع اهل سنت احاديثي شفاف وجود دارد به عنوان مثال «... عَلى يَدَي الْمَهْدي يَظْهَرُ تابُوتُ السَّكِينَةِ مِنْ بُحَيْرَةِ طَبَريَةٍ حتّى يُحْمَل، فَيُوضَعُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِبَيْتِ المَقْدِسِ، فَإذا نَظَرَتْ إلَيهِ اليَهُودُ أسْلَمَتْ إلاّ قَليلاً مِنْهُمْ» (ابن حماد مروزي، 1412، ج1: 355).
[49]. اين حديث؛ چنانکه بخاري و ديگر محدثين تقسيمبندي کردهاند، جزو احاديث «اشراط الساعه» ميباشد و اشراط الساعه (وقايع پيش از قيامت) لزوماً با زمان ظهور امام مهدي مترادف نيست.
[50]. نکته جالب توجه آنکه بسياري از کساني که در روايات از جمله دشمنان و مقابلهکنندگان با امام مهدي نام برده شدهاند (همچون لشکر سفياني و حاميان وي)، از جمله گروه سوم، کسانياند که در ظاهر ادعاي مسلماني ميکنند.
نویسندگان:
زهير دهقاني آراني ـ سيدرضي موسوي گيلاني