چکيده
بشر همواره دنبال پيشرفت و کمال خويش بوده است و از اينرو، ضرورت تأسّي به يک الگوي کامل از بديهیّات است. از آنجا که در جامعه امروز الگوهاي متعددي مطرح بوده، شناخت الگوي صحيح کاري دشوار مينمايد. از سويي در طول تاريخ اين الگوهاي ادعايي نتوانستهاند نيازهاي مادي و معنوي بشر را تأمين كنند و حتي گاهي به جاي پيشرفت سير قهقرايي داشتهاند. تنها شيعه اثني عشري است که با تکيه بر آموزه ناب مهدويت، براي آينده جهانيان چشم اندازي روشن و سعادت بخش ترسيم ميكند. تدوين «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» به عنوان چشمانداز نظام جمهوري اسلامي ايران، به اين الگوي ناب نيازمند است. در اين نوشتار در قالب بيان ضرورتهاي الگوگيري از آرمان شهر مهدوي، برخي از ابعاد اين انديشه الاهي به تصوير کشيده شده است. در اين مجال با معرفي برخي وجوه قابل الگوگيري، به راهکارهاي تحوّل در بخشهاي «دين و فرهنگ»، «علم و دانش»، «اقتصاد و سرمايه گذاري»، «عدالت گستري و قضا»، «امنیّت و رفاه» و «ايجاد وحدت و تعامل» اشاره گرديده، بديهي است با تأسّي به آرمان شهر مهدوي، در ضمن سير به سوي توسعه و پيشرفت متعالي، کم کم زمينه نيز براي تحقق وعده الاهي و استقرار دولت کريمه فراهم ميگردد. در اين تحقيق، براساس شواهد روايي، ضرورت و امکان الگوگيري از آرمان شهر مهدوي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه حاضر تبيين گرديده است.
مقدمه
توسعه و پيشرفت و رسيدن به سعادت و کمال آرزوي فطري هر انسان است. از اين رو انسان هوشمند همواره با استفاده از تجارب گذشته با نگاهي جهتدار به آينده ميانديشد. دين اسلام، در جايگاه آخرين، کاملترين و جامعترين دين آسماني، آينده بشر را خوب و روشن ارزيابي کرده؛ آن را در قالب انديشه مهدويت به بشر و جوامع بشري معرفي کرده؛ حاکميت را از آنِِِ صالحان و مستضعفان دانسته و فراگيري عدالت، معنويت، امنيت را از شاخصههاي مهم حکومت جهاني آخرين حجت الاهي بر شمرده است. امتيازي که شيعه دارد وجود چشم اندازي جامع و يقيني از آيندهاي درخشان است. شيعه دوازده امامي ميتواند با در دست داشتن ويژگيهاي اين آرمان شهر الاهي با استفاده از امکانات موجود به بازخواني وجوه توسعه و پيشرفت در عصر ظهور بپردازد و وجوهي را که ميتوان در عصر حاضر اجرا کرد، ساماندهي و عملياتي كند. بديهي است چون جامعه آرماني مهدوي با حضور امام معصوم محقّق خواهد شد، بايد به پيشرفت متناسب با عصر غيبت و امکانات موجود انديشيد. از آنجا که در اين جهت تحقيقي مستند به روايات صورت نگرفته است، ضرورت اين بحث آشکارتر ميشود. البته پايان نامهاي تحت عنوان «ظرفيت الگو دهي مدينه فاضله مهدوي در توسعه سياسي جمهوري اسلامي ايران» تدوين گرديده؛ اما گذرا و عمدتاً در توسعه سياسي کار شده است. در اين مجال لازم است براي رسيدن به اين آينده درخشان چندين نکته را به اختصار تبيين کرد:
آيا اساساً انسان خود نميتواند آيندهاي خوب ترسيم كند و به الگويي ممتاز نياز است؟
توسعه و پيشرفت مورد نظر ما با توسعه و پيشرفت در جوامع غير اسلامي و به ويژه غرب چه تفاوتي دارد؟
چرا ميبايست جامعه مهدوي و حضرت مهدي را الگو قرار داد؟
چه ابعادي از دولت کريمه قابل الگوگيري است و به چه ميزان ميتوان آنها را اجرايي ساخت؟
چرايي و ضرورت وجود الگو
ضرورت وجود الگو يکي از بديهيات است که در تعابير ديني با عناويني همچون «اُسوه» و «قُدوه» آمده و يکي از اصول پذيرفته شده اجتماعي است که مورد تاييد دين اسلام نيز ميباشد (قائمي مقدم، 1382: 27). در اصطلاح منظور از «الگو»، نمونه عيني و مشهود نوعي فکر و عمل در ابعاد گوناگون است که براي رسيدن به کمال، از سوي ديگران پيروي ميشود (مهديزاده، 1382: 85).
1-1 اهميت الگو و چرايي نياز به آن
انسان کمالجو و برتريخواه است و الگو توجيه و تبيينکننده اين برتري خواهي است. انسان با ديدن کارکرد و رفتار الگوها و دستاوردهاي مثبت و ملموس آن در زندگي فردي و اجتماعي الگو، براي پيروي از آنها انگيزه و تمايل بيشتري مييابد. از سويي ديگر انسان با اين عمر و ظرفيتهاي محدود نميتواند همه راهها را امتحان کند؛ بدين لحاظ ناچار است به كساني ديگراني که اين راه را پيموده اند يا ادعاي آشنايي با اين مسير را دارند اعتماد کند که اين، همان الگوگيري خواهد بود.
امام باقر فرمود:
انسانها اگر چند فرسخ از وطن خود دور شوند، راهنما انتخاب ميکنند؛ در حالي که راه آسمان از راه زمين دورتر و مهمتر است. لذا بايد در امور خود راهنما انتخاب كنيد (كلينى، 1407: 184).
البته الگو نيز بايد کامل باشد تا بتواند معياري براي سنجش ديگران باشد. مثلاً خطاب به حضرت علي آمده است: «السلام علي ميزان الاعمال» (مجلسى، 1403، ج97: 330).
اگر انسان نيازمند الگو نبود خداوند پيامبران را به عنوان الگو نميشناساند علامه طباطبائي در اين زمينه ميگويد:
اسوه در مورد رسول خدا يعني پيروي و تبعيت کردن از او، و از اين که با "لقد کان لکم" که ماضي استمراري است تعبير کرده، اشاره به آن است که اين پيروي تکليفي ثابت و هميشگي است و معناي آيه اين است که هم در گفتار و هم در رفتارش به او تأسي کنيد (طباطبايي،1374، ج16: 432).
2-1 نقش ارزشها در الگوگيري
الگوپذير موقعي به رفتار مشابه الگو اقدام ميکند که آن رفتار را با ارزشهاي خود در تضاد نبيند. بدين لحاظ مقام معظم رهبري(مدّ ظلّه العالي) بعد از تبيين ضرورت گام نهادن به سوي توسعه و پيشرفت و نياز به الگويي شايسته در اين زمينه، با افزودن دو قيد «اسلامي» و «ايراني»، جهتهاي مورد نظر در الگوي خود را روشن ساختند و فرمودند:
ما وقتى ميگوييم پيشرفت، نبايد توسعه به مفهوم رايج غربى تداعى بشود.... آنچه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه غربى نيست... مبانى معرفتى در نوع پيشرفت مطلوب يا نامطلوب تأثير دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد که آن مبانى، تعيين کننده است... مبانى معرفتى ما به ما ميگويد اين پيشرفت مشروع است يا نامشروع؛ مطلوب است يا نامطلوب؛ عادلانه است يا غيرعادلانه (خامنهاي،1392: 79–80).
- ضرورت معرفي آرمان شهر مهدوي[1] به عنوان بهترين الگو براي جامعه منتظِر
در طول سدة گذشته، غرب به دنبال تحميل الگوي خويش به جوامع جهان سوم و از جمله جهان اسلام برآمده و خواهان تغييرهايي به سبك و الگوي غربي در جهان اسلام است. بنابراين، در مقابله با اين خطر، معرفي الگوي ارزشمحور و بومي ضرورت مييابد. آرمان شهر مهدوي گمشده حقيقي بشر است و بهترين شکلِ معرفیِ آن، نشان دادن جلوه هايي از آن براي دنياست. اولين گام نيز در دولتي که افتخار دارد خود را زمينه ساز ظهور آن «موعود اُمم» معرفي كند، ترسيم چشم اندازي عملي بر اساس اين دولت کريمه است. بدين جهت به چندين نکته که ضرورت الگوگيري از اين آرمان شهر را روشنتر ميکند، اشاره ميشود:[2]
1-2. آموزه اعتقادي امامت و استلزامات سياسي آن
مهدويت به عنوان رکن اعتقادي شيعه مطرح است و حيات شيعه بدون نظام امامت معنا ندارد: «لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» (طبرسى، 1403، ج2: 317). ما به امام زنده، حاضر، ناظر و تلاش گري اعتقاد داريم که واسطه فيض است؛ «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»(قمي،1391: 143) امام باقر فرمود:
هر کس به امامي اقتدا کرده و او را به عنوان پيشوا و اسوه خود قرار داده است، بايد عمل خود را مطابق شيوه و عمل او قرار دهد (ديلمي: بيتا، 101).
بدين جهت يکي از وظايف مهم نسل منتظر، الگوبرداري از امام و رهبر خويش است. پيامبر اکرم ميفرمايد:
خوشا به حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند، در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشد (صدوق، 1395: 286).
از اين رو، شناخت امام معصوم و پيروي از وي گوياي راه حق و کيفيت نظام سياسي آن است.
2-2. مهدويت هويت بخش زندگي سياسي- اجتماعي شيعه
مهدويت سازنده هويت شيعه است. شيعه در نام و تعريف خويش، همواره با اهل بيت عصمت و طهارت و در اين زمان با حضرت ولي عصر تعريف ميشود. چنين تعريفي در دعاي شريف زير نيز به خوبي منعکس شده است:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي (صدوق، 1395، ج2: 342).
يعني امامت رکن نظام شيعي است و تا زماني که اين اساس شناخته نشود فرد متحیّر و بي هويت خواهد بود و راهي صحيح به سرمنزل مقصود نخواهد بُرد.
3-2. بحران ايدئولوژيهاي بشري در جهان امروز و احياي اسلامگرايي
انسان حکومتها و دولتهاي بسياري را ديده و از اين حکومتها سرخورده شده و دنبال ايدئولوژي جامع و موفق است. حضرت امام باقر ميفرمايد:
دولت ما آخرين دولت هاست و هيچ خانداني نميماند، جز اينکه پيش از ما به حکومت برسند، تا زماني که سيره و حکومت ما را ديدند ادعا نکنند و نگويند اگر ما به حکومت برسيم مثل سيره اهل بيت پيامبر رفتار خواهيم کرد (مفيد، 1413، ج2: 385).
4-2. ضرورتهاي زندگي سياسي امروز و نياز به آينده نگري
داشتن نوعي زندگي سعادتمند و آسايش و آرامش رواني و جسمي، از ديرينهترين آرزوهاي بشر است که انديشمندان هر عصر براي عملي کردن آن، چارهها انديشيده و آن را در قالب «اتوپيا»[3] يا «مدينه فاضله» مطرح كردهاند. کساني که به آينده نگاه روشني ندارند، حال خويش را نيز نميتوانند خوب بشناسند. الگوي آرماني شيعه در آينده است. البته الگويي در سنّت نبوي و سنّت علوي داريم؛ امّا اين الگوها به دليل شرايط تاريخي خاص آن زمان نتوانستند آرمان نهايي نظام اسلامي را محقّق کنند. در واقع ميبايست با نگاه به گذشتة محقّق و آيندة آرماني، زندگي سياسي امروز خويش را سامان بخشيم.
5-2. بحران عدالت در جهان معاصر و توجه به منجي گرايي در جهان امروز
امروزه بحران عدالت و افزيش ظلم، به منطقه خاصي متعلق نيست و رفته رفته جهان به سمت بي عدالتي و ظلم فراگير در حال حرکت است. بدين جهت منجي گرايي و اميد به آيندهاي بي ظلم و تعدّي، در جهان رو به گسترش است (موحديان عطار: 1389: 19-32). ما در روايات داريم که منجي موعود هنگامي ظهور خواهد کرد که زمين از ظلم و جور پر شده است (كلينى، 1407، ج1: 338). هدف اسلام رسيدن انسان به کمال و سعادت است؛ اما براي رسيدن به اين هدف نهايي، اسلام از بسط ارزشهاي ديني و به ويژه عدالت اجتماعي از حوزه خاص، آغاز ميکند و تا مرز عدالتگستري در سطح جهان امتداد مييابد.
6-2. جهاني شدن و چشم انداز فرج
جهاني شدن ايجاب ميکند انسانها از نوعي جامعه آرماني و فراگير جهاني صحبت کنند و بدانند که ماهيت اين زندگي جهاني چگونه خواهد بود و با جامعه موعود جهاني اديان چه نسبتي دارد. اين بحث اقتضا ميکند که بيشتر به انديشه ناب مهدوي و دولت موعود آن بپردازيم؛ زيرا بر خلاف «جهانى شدن» - كه امرى غير منسجم، مبهم و پراكنده است - حكومت فاضله حضرت مهدي داراى ويژگىها و ساختارى واحد، منسجم، كار آمد، مقتدرانه و تحت مديريت كامل و با كفايت ايشان است.
7-2. گرايش به معنويت و کرامت انساني در جامعه
افزايش جريانهاي به ظاهر معنوي؛ در عين حال انحرافي در جامعه گوياي آن است که جهان تشنه معنويت و کمال است؛ ولي به اشتباه آن را در ناکجا آبادهاي عرفانهاي دروغين جستوجو ميکند. پس انديشه الاهي و ناب مهدويت به خوبي ميتواند اين خلاء را پرکند. منازعه و چالش غرب با آموزههاي مهدويت خود گواهي ديگر بر حقانيت و تاثير گذار بودن اين آموزه الاهي است. ما بايد:
در مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت مهدويّت، حرکت کنيم. با وجود اينکه دشمن، انديشه ناب مهدويت را بزرگترين مانع و دشمن خود ميداند؛ به ظرفيت بالاي آن پي برده است، و اعتراف ميکند که قومي اين چنين را [كه هر لحظه منتظر ظهور است] ميتوان كشتار كرد؛ امّا نميتوان مطيع ساخت (دارمستر، بي تا: 38- 39).
8-2. حتمي و جهانشمول بودن دولت کريمه مهدوي
اين وعده قطعى خداوند، به مردم جهان است كه حكومت را در برهه حساسى از زمان به دستبندگان صالح و برگزيده خواهد داد (نور: 55). ساختار نظام سياسى مهدوى، كاملا جهانى، فراگير و عام شمول است و ساز و كارهاى اجرايى و ادارى آن، بر اساس مديريت «همه عرصههاى جهانى» تنظيم شده است. پيامبر گرامي اسلام فرمودند:
سوگند به خدايى كه مرا به حقّ به پيامبرى برانگيخت، اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى كند تا فرزندم مهدى در آن روز ظهور كند... و حكومتش به شرق و غرب عالم خواهد رسيد (صدوق، 1395، ج1: 280).
9-2. بي بديل و نيک فرجام بودن حکومت امام عصر
اساساً حضرت مهدي تنها کسي است که مأمور تشکيل حکومت جهاني است. اعلان قرآن كريم مبنى بر «جاء الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ» (الاسراء: 81)؛ از برچيده شدن حكومتهاى سراسر جهان كه در دايره باطل قرار دارند، نويد مىدهد. هانري کربن مينويسد:
تنها مذهبي که ارتباط خود با آسمان را قطع نکرده و اين توان را دارد که ادامه داشته باشد و حيات خود را حفظ کند، شيعه است؛ چنان که ميدانيد يهوديان با رحلت حضرت موسي، مسيحيها، به زعم خود، با رحلت يا به آسمان رفتن حضرت عيسي و برادران اهل سنت با رحلت رسول اکرم باب ارتباط ميان آسمان و زمين را قطع کردند؛ در حالي که تنها تفکر شيعي با اعتقاد به امامت اين باب را باز نگه داشته است (رجالي تهراني، الف، 1389: 82).
10-2. نقش ايرانيان در تحقق دولت کريمه
با توجه به رواياتي که در باب نقش عجمها و اهل مشرق يا خراسان داريم، نظام مقدّس جمهوري اسلامي ايران ميتواند مدعي باشد كه طليعه دار آن ظهور است و پيشاهنگ آن «دولت کريمه» به شمار ميرود.[4] پيامبر اكرم فرمود:
مردمي از مشرق خروج ميكنند و براي ظهور دولت حضرت مهدي زمينهسازي مينمايند (اربلى، 1381، ج2: 477).
در برخي روايات نه تنها نقش برجسته مردم مشرق بيان شده است، بلکه پيامبر گرامي اسلام توصيه فرمودهاند آنها را به هر نحو ممکن ياري كنيد؛ اگر چه بر روى برف و يخ با دستها و سر زانوها راه طى را كنيد (طبرى، 1413: 445). در برخي روايات نام برخي شهرهاي ايران مانند ري، طالقان و قم مطرح شده و حتي تعداد ياران حضرت از آن شهرها نام برده شده است (اربلى، 1381: ج2: 478).
البته اگر برخي از اين روايات را نيز قابل خدشه بدانيم، باز نظام جمهوري اسلامي ايران ميتواند تلاش كند خود را در زمره ياران و دولت زمينهساز قرار دهد. شناخت و معرفت نسبت به امام و شناساندن آن موعود الاهي به جهانيان و الگوپذيري از ايشان در رأس وظايف منتظران است. امام صادق فرمود:
امام خود را بشناس که درآن زمان تو را باکي نيست که اين امر ]ظهور[ جلو بيفتد يا عقب بماند. کسي که امامش را بشناسد و پيش از فرا رسيدن اين امر از دنيا برود، مانند کسي است که در محضر او به شهادت رسيده باشد (کليني، 1407، ج1: 371)
امام خميني بارها رسالت منتظران و تكليف مردم و مسئولان را چنين خاطرنشان ميكردند:
ما منتظران مقدم مباركش مكلّف هستيم تا با تمام توان، كوشش كنيم تا قانون عدل الاهي را در اين كشور وليّ عصر حاكم كنيم. انقلاب مردم ايران، نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداري حضرت حجّت است (امام خميني1386: 47و49).
بنابراين، نظام اسلامي ايران ميتواند با الگو قراردادن وجوه امکان پذير الگوگيري ضمن تلاش براي توسعه و پيشرفت خود و نشان دادن نوعي الگو عملي خوب براي جهانيان، زمينه ساز تحقق آن دولت موعود باشد.
- راهكارها وچگونگي بهرمندي از الگوي آرمان شهر مهدوي در توسعه و پيشرفت عصرحاضر
1-4 طراحي راهبرد
راهبرد در ادبيات سياسي اجتماعي به عنوان يک علم براي «ايجاد هماهنگي و همکاري بين همه طرحهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و نظامي در سطحي کلان» مورد گفتوگو و استفاده همه دولتهايي است که براي برنامهريزي «هدفدار» و در عين حال «مستقل» براي مردم خود سعي دارند. دولت فعال با تدوين «راهبرد کلان» براي اداره و هدايت کشور براي دراز مدت و عبور از فراز و نشيبهاي احتمالي تلاش دارد. آيندهنگري و ترسيم «نقطه مطلوب و مفروض» اولين گام در تدوين استراتژي است (شفيعي سروستاني، 1381، ج2: 9- 12). نقش انسان دينمدار در اين استراتژي نقشي تعيين کننده است و مؤمنِ منتظر در دولت زمينهساز، ميتواند با نگاه به آيندهاي روشن، بهترين استراتژي را داشته باشد.
2-4 شبيه سازي يا الگوبرداري تا حد ممکن
در فرهنگ شيعي در همه اموري که پيامبر و ائمه در آنها ولايت داشته اند، ولي فقيه هم ولايت دارد؛ مگر در مواردي که از نظر شرعي استثنا شده باشد (خميني، 1385: 2). حضرت وليعصر در اين زمينه فرمود:
در غيبت کبرا به راويان حديث رجوع کنيد؛ زيرا آنان حجت من در ميان مردم ميباشند (صدوق، 1395، ج2: 484).
بنابراين، نايبان عام که همان علما هستند در عصر غيبت کبرا رهبري جامعه اسلامي را عهده دار هستند. فارابي فيلسوف شيعي، رئيس مدينة فاضله را كسي ميداند كه با عالم عقول در ارتباط است و پيام آسماني را براي بشر ميآورد تا با سنت الاهي جامعه را به فضيلت برساند. از اين رو، رئيس اول همان پيامبر است. در غياب رئيس اول، رئيس مماثل كه در عمده ويژگيها مشابه و همانند رئيس اول است، رياست مدينه فاضله را بر عهده ميگيرد. در نهايت، در غياب آنان، كساني كه با سنت رئيس اول آشنا هستند و به رؤساي افاضل شناخته ميشوند، رياست و رهبري جامعه را برعهده ميگيرند. رؤساي افاضل در واقع همان شريعت شناسان يا فقها ميباشند (فارابي، 1379: 295).
از آنجا که دين اسلام آخرين دين الاهي و ديني اجتماعي است و احکام آن تعطيلبردار نيست، شيعيان وظيفه دارند در هر فرصتي که توانستند احکام متعالي دين را به صورت حداکثري اجرا كنند. در اين عصر تشکيل حکومت ديني با حاکميت ولي فقيه نزديکترين حالت به دولت امام معصوم به شمار ميرود (امام خميني، 1385: 9و11).
3-4. زمينه سازي براي تحقق دولت موعود
انتظار در فرهنگ شيعه نوعي عمل است و انسان را از حالت رکود خارج ساخته و تحرّک و پويايي ميبخشد. در روايات هم از انتظار پويا به عنوان افضل اعمال نام برده شده است (صدوق، 1395، ج2: 644). انتظارِ حقيقي، شخص را به تلاش براي زمينه سازي و تحقق آن دولت کريمه وا ميدارد. از نظر عقلي هم تحقق اين آرمان شهر الاهي به مقدمات و زمينهسازي نياز دارد. بنابراين، دولت جمهوري اسلامي ايران ميتواند با تلاش براي ايجاد دولتي زمينه ساز، خود نيز با اُفق بلندي که برايش ترسيم ميشود، با برنامه و جدیّت خاص اين راه را طي کند.
- اجرايي کردن برنامههاي دولت موعود در ابعاد مختلف تا حد امکان
تدوين راهبردي فعال و قرار گرفتن در جايگاه دولت زمينه ساز، سبب ميشود اين نظام به جز مواردي که به شاخصههاي خاص امام مانند عصمت و علم لدنّي، يا امداد غيبیِ خاصي نياز دارد بهره گيرد. تنها تفاوت در حد تکامل و ابعاد توسعه است؛ يعني تا حد نهايي نميتوان امّا تا حدّ ممکن ميتوان پيش رفت (عبدياني، 1387: 169).
1-5 موارد قابل الگوگيري از آرمان شهر مهدوي
به نظر انديشمندان، توسعه يا پيشرفت در معناي کلي، به تحول در چهار بخش توسعه اجتماعي؛ اقتصادي؛ سياسي و فرهنگي اشاره دارد (ازکيا، ۱۳۷۷: ۲۱-۱۸) که آرمان شهر مهدوي حد اعلاي هر يک را داراست؛ به گونهاي که رضايت و سعادت همگاني را به دنبال خواهد داشت (مجلسى، 1403، ج36: 219).
برخي مواردي که در روايات ذکر شده و قابل الگوگيري است، عبارتند از:
ـ احياي حقيقي دين و برپا ساختن قوانين اسلامي در سطح جهاني؛ ايجاد جامعهاي اخلاق مدار و فضيلت محور؛ سيرۀ مديريتي صحيح و انتخاب کارگزاران شايسته؛ عمران و آبادانى در زمين؛ توسعه علمي و بسط دانش و فرهنگ؛ بازپسگيرى ثروتهاى غصب شده؛ ايجاد امنيت رواني و اجتماعي؛ مبارزه با بدعتها و انحرافات؛ ايجاد عدالت قضايي و اجراي حدود؛ برقراري عدالت و مساوات، به ويژه رسيدگي به مستضعفان و تلاش براي فقرزدايي؛ رونق ويژه در بخش کشاورزي؛ استفاده بهينه از ذخاير زير زميني و معادن؛ ايجاد روحيه قناعت و اصلاح الگوي مصرف؛ افزايش توان نظامي و دفاعي؛ توجه به بخش بهداشت و درمان؛ قانون مندي؛ تغيير سبک زندگي.
2-5 تبيين برخي وجوه الگويي قابل اجرا و راهکارهاي عملياتي کردن آنها
1-2-5 ايجاد تحول عميق ديني و اخلاقي: توسعه در اسلام بر باطن افراد و تغيير و دگرگوني روحي ـ اخلاقي مبتني است. چنين ميثاقي در مفاد بيعت مردم با حضرت مهدي كاملاً پيداست. حضرت علي فرمود:
قائم ما از يارانش بيعت ميگيرد كه … مسلماني را دشنام ندهند؛… حريمي را هتك نكنند؛ به خانهاي هجوم نبرند؛ كسي را به ناحق نزنند؛ طلا و نقره ذخيره نكنند؛… مال يتيمان را نخورند؛… لباس فاخر و حرير نپوشند؛ مسجدي را خراب نکنند و راهي را نبندند (ابن طاووس، 1416، الف: 294).
اساساً سياست اسلامي، اصلاح جامعه و زمينه سازیِ سعادت اخلاقي است. امام صادق نيز دين داري و اخلاق مداري را از وظايف يک منتظر حقيقي شمرده و ميفرمايند:
کسي که دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد منتظر ظهور باشد و در همان حال از گناهان اجتناب ورزيده، و خود را به اخلاق نيکو آراسته كند (نعماني، 1397: 200).
بنابراين، در جامعه امروزي نيز با توجه ويژه به دين مداري و اخلاق محوري بايد تلاش شود ديانت و تعهّد در جامعه فراگير شود. براي اين کار چند اقدام ضروري به نظر ميرسد:
-تقويت بنيان خانواده (فراهم ساختن ازدواج صحيح – تربيت اسلامي فرزندان – تعامل شايسته زن و شوهر)؛
مسجد محور بودن برنامه ريزيهاي خرد و کلان کشور و حاکمیّت روح نماز بر جامعه؛
تغيير در سبک تعليم و تعلّم، و تربيت استادان دين محور و تدوين کتابهاي مورد نياز براي مراکز علمي، به ويژه پيش دبستاني و دبستان که بر اساس برنامه بلند مدت بايد پيش برود؛
ارائه آموزشهاي فضيلت محور از سوي رسانههاي جمعي به ويژه صدا و سيما، و توليد محصولات رسانهاي با اين جهت؛
توليد نرم افزارها و بازيهاي رايانهاي متعدد با سلايق مختلف و توجه به نشاط و سرگرمي کودکان و نوجوانان و جوانان؛
توجه ويژه به دختران و زنان به عنوان مادران امروزي و نسل آتيهساز؛
مبارزه جدي با مفاسد و رذائل در سطح جامعه و فضاي مجازي و تبيين فرهنگ تبديل تهديدها به فرصتها؛
احياي فرهنگ قرآني امر به معروف و نهي از منکر و اجرايي شدن طرح حجاب و عفاف در جامعه، به ويژه در ميان کارمندان دولتي و فضاي رسانه؛
مبارزه با بدعتها و انحرافات و خرافات.
2-2-5. ايجاد تحول علمي و فرهنگي: رشد علم و آگاهي در جامعه ايجاد تغيير و تحول در فرهنگ را سبب خواهد شد. اين جهش علمي در عصر ظهور فوق العاده خواهد بود.
امام باقر فرمود:
هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را بر سر بندگانش ميگذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده و تكميل ميكند (مجلسى، 1403، ج52: 336 و 328).
و همچنين در اين زمينه امام صادق فرمود:
دانش،27 حرف است. تمام آنچه پيامبران الاهي براي مردم آوردهاند، دو حرف بيش نبوده است و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولي هنگامي که قائم ما قيام کند، 25 حرف ديگر را آشکار ميکند. (همان: 336).
پس بايد علوم اسلامي و ارزشي در جامعه مطرح شود تا تغيير در ماهيت جامعه را موجب گردد. از آنجا که اسلام به تحصيل علم تاکيد دارد و از طرفي هم شدت ارتباطات با سرعت گرفتن امکانات در فضاي مجازي و با ورود تکنولوژيهاي جديد به کشور غير قابل انکار است؛ پالايش اين علوم امري ضروري به نظر ميرسد. بدين لحاظ لازم است اول، «جنبش نرم افزاري و علمي» که چندين سال است شتاب خوبي به خود گرفته است؛ با شتابي چند برابر و مجهّز به پيشرفتهاي امروزي به حرکت خود تداوم دهد. دوم، اين علوم وارداتي و اطلاعات به دست آمده به صورت دقيق و منظم و طبقه بندي شده در اختيار اهل علم و تحقيق و در صورت نياز در دسترس عموم قرار گيرد.
سوم، علم بايد براي بهره گيري از آن اخذ شود (همان، ج1: 224).
پيامبر گرامي اسلام به درگاه حضرت حق عرضه ميدارد:
خدايا! از علمي که نفعي برايم ندارد به تو پناه ميبرم. (همان، ج83: 18).
و از تحصيل علم بي هدف و مدرک محور و بدون کاربرد و نياز جامعه اجتناب شود.
چهارم، بومي و اسلامي کردن علوم و دانشها است. البته چندين سال است که بحث«اسلامي سازي علوم و دانشگاهها» مطرح است؛ اما متاسفانه عملکرد مطلوبي ديده نشده است. اگر اين امر حياتي به موقع و صحيح انجام نشود، خطر غلتيدن در مسير توسعه غربي بيشتر خواهد شد. بدين جهت بود که رهبر فرزانه و خبير نظام بحث تدوين «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» را مطرح كردند.
3-2-5 تحول در نظام اقتصادي و سرمايهگذاري کشور: آيات 3 و 4 سوره قريش، يکي از مهمترين عوامل اطاعت از يک حکومت مشروع را تأمين معيشت و ساماندهي اقتصادي آنها معرفي ميکند. ضعف در مديريت اقتصادي با فرهنگ و عقايد جامعه ارتباط مستقيم دارد. پيامبر اسلام فرمود:
شدت فشارِ احتياج و تنگدستى امكان دارد پايه ايمان اشخاص كم طاقت را متزلزل نموده و به كفر منجر شود (كلينى، 1407، ج2: 307).
دشمنان نظام هم با توجه به حساسيت مسائل اقتصادي، از اهرم «تحريم اقتصادي» استفاده کردهاند. بدين جهت نظام ميتواند با الگوگيري از نظام اقتصادیِ دولت کريمه ضمن برطرف کردن نيازهاي خويش، در مقابل اين فشارها نيز مقاومت كند. تحول در نظم اقتصادي در اصلاح چند امر ميتواند خلاصه نمود:
اقتصاد اسلامي و سالم: ميان اقتصاد اسلامي و اعتدال، ارتباط وجود دارد(طريحي، 1375، ج3: 128). در برخي از روايات به جاي اقتصاد، تقدير در معيشت به کار رفته است. امام صادق فرمود:
اصلاح امور مردم جز به وسيله سه چيز تحقّق نمييابد؛ تفقّه در دين، صبر و تحمّل مشکلات و حسن تقدير در معيشت (همان، ج5: 87).
در اقتصاد ديني و غيرسکولار بين فعاليتهاي اقتصادي و تعالي معنوي و تقرب انسان، ارتباط حقيقي برقرار خواهدشد. در آيه 96 سوره اعراف ميخوانيم:
اگر مردمى که در شهرها و آباديها زندگى دارند، ايمان بياورند و تقوا پيشه کنند، درهاي برکات آسمان و زمين را بر آنها مىگشاييم.
آيه 52 سوره هود رابطه مستقيمي بين بارندگي و معنويت و استغفار بيان ميفرمايد. پس نظام اسلامى اگر خواهان توسعه اقتصادى است، بايد طرحهاى معنوى را در جامعه توسعه دهد (قرائتي،1383، ج5: 336).
ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات مىشود، بلکه باعث مىگردد آنچه در اختيار انسان قرار گرفته، در مصارف مورد نياز به کار گرفته شود. امروزه بخش بسيار مهمى از نيروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسير مسابقه تسليحاتى و ساختن سلاحهاى نابود کننده صرف مىشود. اينها مواهبى فاقد هر گونه برکت هستند و نه تنها نتيجهاى نخواهند داشت؛ ويرانى هم به بار مىآورند (مکارم شيرازي، 1374، ج6: 266).
روحيه استغنا: آنچه از روايات استفاده مىشود در عصر ظهور مردم داراي روحيه بي نيازي ميباشند كه اين روحيه به جهت رويكرد دروني آنهاست و در واقع پيش از آنكه مردم از بيرون، صاحب مال فراوان شوند و بىنياز گردند، از درون، بىنيازى در آنها به وجود ميآيد و به آنچه خداوند از فضل خويش به آنها عطا كرده، راضى و خشنود مىگردند. بنابراين، به اموال ديگران چشمداشتي ندارند.
پيامبر اكرم در اين زمينه ميفرمايد:
خداوند دلهاى امت محمد را از بىنيازى پر مىكند و عدالت مهدوى همه آنها را در برمىگيرد، به گونهاى كه حضرت مهدى امر مىكند تا ندا دهندهاى اعلام كند: چه كسى نيازمند مال است؟ پس كسى در ميان مردم برنخيزد، مگر يك نفر! پس امام [به او] مىفرمايد: نزد خزانهدار برو و به او بگو: مهدى به تو فرمان مىدهد كه به من مالى بدهى. پس خزانهدار به او مىگويد: جامهات را بياور؛ تا اينکه وسط جامهاش را پر مىكند و چون آن را بر دوش مىكشد، پشيمان مىشود و مىگويد: چرا در ميان امت محمد من از همه حريصتر باشم...؟! پس مال را بر مىگرداند، ولى از او قبول نمىشود و به او گفته مىشود: ما آنچه عطا كرديم باز پس نمىگيريم (مجلسي،1403، ج 51: 92).
اين در حالى صورت ميگيرد كه پيش از ظهور، روحيه آزمندى و زيادهطلبى، عامل مؤثرى در رقابتهاى غلط و انباشتن اموال و انفاق نكردن آنها به نيازمندان بوده است.
بهرهگيرى از تمامى قابليتها و امتيازات(بهرهورى از منابع طبيعى): استفاده نكردن صحيح و به جا از مواهب الاهى يكى از مشكلات بخش اقتصاد است. نه از تمام ظرفيت خاك استفاده مىشود و نه از آب به درستى در راه احياي زمين بهرهبردارى مىگرد.از جمله امدادهاي الاهي که در عصر طلايي ظهور، نزول بارانهاي مفيد و ثمربخش است (همان، ج52: 304).
آب عامل مهمّي براي پيشرفت اقتصادي، به ويژه کشاورزي است. پيامبر اكرم فرمود:
آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهى را نگاه نداشته، مگر اينكه آن را مىروياند (همان، ج51: 78).
بديهي است استفاده از اين برکات و امکانات بدون مديريت از سوي دولت کريمه و استفاده از تواناييهاي مردم به نتيجه نخواهد رسيد. يکي از اقدامات ديگر حضرت، دستور به حفر آبراهها و نهرهاست.
امام باقر فرمود:
آن حضرت دستور ميدهد که از پشت حرم امام حسين نهري حفر کنند تا کربلا را به نجف متصل کند. آنگاه پلهايي روي آن و آسيابهايي در کنار آن نهر ميسازند (طوسى، 1411: 469).
برگرداندن ثروتها و اموال غصب شده: مهدى حق هر حقدارى را بگيرد و به او دهد؛ حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان متجاوز بيرون كشد و به صاحب حق بازگرداند.
پيامبر فرمود:
هنگامي که قائم ما قيام کند، قطايع[5] از بين ميرود؛ به طوري که ديگر قطايعي نخواهد بود (حر عاملى، 1425، ج5: 144).
امام باقر فرمود:
چون قائم قيام کند و وارد کوفه شود... زمينهاي مصادره شده را به صاحبانش باز ميگرداند(يزدى، 1422، ج2: 253) و ديگر هيچ کس حق تعدي به حقوق ديگران را نخواهد داشت: فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا (خزاز، 1401: 275).
توزيع عادلانه منابع و درآمدها و ريشهكن کردن فقر: انباشته شدن ثروت در نزد گروهى خاص از مهمترين عوامل اقتصاد بيمار در جوامع بشرى است. يکي از کارکردهاي اساسي دولت مهدوي تقسيم مساوي منابع و درآمدها و ايجاد عدالت اقتصادي و قسط است؛ «يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً» (كلينى، 1407، ج1: 338). واژه قسط، بيشتر در امر اقتصادي و توزيع اموال بر اساس عدالت اجتماعي بين افراد به کار ميرود. امام باقر فرمود:
چون مهدي ما اهل بيت قيام کند، مال را به طور مساوي تقسيم و عدالت را در ميان رعيت اجرا ميكند (نعماني، 1397: 237).
همچنين فرمود:
امام مهدى... به مساوات بين مردم عمل مىنمايد تا اينکه مردم چنان بىنياز مىشوند كه هيچ نيازمندى به زكات پيدا نمىشود (يزدى، 1422، ج2: 253).
پيشرفت فنون و برنامه ريزي: پيشرفت و رشد توليد و سرمايه در آن دوران با هيچ دوره ديگر همانند نيست. نقش برنامهريزي صحيح و تأثير آن بر رونق و پيشرفت امور جامعه بسيار مهم است. امام علي فرمود:
با تدبير و برنامهريزي خوب، ديگر فقري نخواهد ماند (تميمى،1410: 794).
بهرهبردارى از معادن و منابع زيرزمينى: بسيارى از ثروتها و مواد لازم براى زندگى، از معادن به دست مىآيد. پيامبر فرمود:
خداوند براى قائم گنجها و معادن زمين را آشكار مىسازد (صدوق، 1396، ج2: 394).
نيز امام على فرمود:
زمين آنچه را در اعماق خويش دارد براى وى بيرون دهد و همه امكانات و بركات خويش را در اختيار او ميگذارد (مجلسى، 1403، ج51:130).
با تلاش براي کشف معادن تازه و با بهره برداریِ برنامه ريزي شده و با پرهيز از خام فروشي ميتوان تحوّلي عظيم در اقتصاد به وجود آورد.
احياي حقوق عمومي: از جمله اقدامات و برنامههاي اقتصادي حکومت حضرت مهدي که نقش مؤثري بر ايجاد رفاه و آسايش اقتصادي و خشکاندن ريشههاي فقر و محروميت در کل جهان دارد؛ اخذ ماليات اسلامي و توزيع عادلانه آن، در بين افراد مستمند، بيمار و مستحق خواهد بود. امام باقر فرمود:
وقتي که افرادي زکات خويش را آوردند کسي که آنها را بپذيرد پيدا نميشود (همان، ج52: 390).
به طور خلاصه براساس روايات، عملياتي کردن وجوه الگويي توسعه اقتصادي در نظام مهدوي را ميتوان در چند بخش شمرد:
ـ توجه به ثروتهاي خدادادي و مديريت آنها؛ تلاش براي توسعه و توليد بويژه در بخش کشاورزي؛ بهينه سازي استفاده از ذخاير زيرزميني و معادن و تلاش براي کشف موارد ديگر؛ توسعه کشاورزي و توليد علم و متخصص در بخش کشاورزي و معادن و...؛ مديريت استفاده بهينه از آب؛ نحوه مديريت فعاليتهاي اقتصادي؛ تلاش براي نهادينه کردن و محقق ساختن پرداخت حقوق عمومي، مانند زکات؛ استفاده از توليدات داخلي و تقويت روحيه خودباوري؛ تلاش براي افزايش بهره وري از منابع، مانند پرهيز از خام فروشي و استفاده از صنايع تبديلي؛ توزيع عادلانه منابع و درآمدها؛ ايجاد تعاون و همکاري براي فعاليتهاي اقتصادي؛ استفاده از متخصصين متعهد و تکنولوژيهاي کارآمد؛ پرهيز از اعطاي امتيازهاي ويژه و برگرداندن اموال غصبي به بيت المال؛ تغيير سبک زندگي اقتصادي؛ ايجاد روحيه قناعت و اصلاح الگوي مصرف؛ تغيير در سبک زندگي و پرهيز از تجمّل گرايي و اسراف؛ کمک به نيازمندان و ريشه کن كردن فقر؛ آموزش اقتصاد سالم و اسلامي در جامعه.
4-2-5. تحول در سيستم اداري و مديريتي کشور: هر جنبش و انقلابي، به ياران و همراهاني نياز دارد. از اين رو در روايات، ترکيب دولت حضرت مهدي را از پيامبران، جانشينان آنان، تقوا پيشگان و صالحان روزگار معرفي ميکند که حتي برخي براي همراهي در دولت موعود رجعت خواهند کرد، مانند حضرت عيسي، اصحاب کهف، مالک اشتر و سلمان فارسي (رجالي تهراني، ب، 1389: 216)؛ يعني بدون ياور اين حرکت ميسّر نيست. پيامبر فرمود:
مردان الاهي با مهدي همراه هستند؛ مرداني که به دعوت او پاسخ گفته اند و او را ياري ميکنند. آنان وزيران و دولتمردان اويند که بار سنگين مسئوليتهاي حکومت را بر دوش دارند (صدرالدين، 1383، ج1: 561؛ يزدى، 1422، ج2: 144).
حضرت مهدي برچيده شدن دولت جور و برکناري کارگزاران ناشايست و جايگزيني صالحان را در اولويت کار خود دارد. امام باقر فرمود:
چون قائم ما ظهور كند دولت باطل از ميان ميرود (يزدى، 1422، ج1: 72).
حضرت علي ميفرمايد:
حكمرانان و کارگزاران ستم پيشه را عزل ميكند و زمين را از هر انسان نيرنگ باز و فريبكار پاك ميسازد (مجلسى، 1403، ج51: 120).
امام حسن عسکري فرمود:
دشمنان مانع انتشار اين اخبار متواتر شدند که همانا نابودي پادشاهان ستمگر و ظالم به دست قائم ما است (حرعاملى، 1425، ج5: 197).
لازمه تحول در سيستم مديريتي داراي اصولي است كه يكي از اصول اصل قانونمندي است. در حكومت مهدوي مبناي قوانين، احكام الاهي آسماني است. هرچند چنين قوانيني در عصر نبوي و علوي نيز وجود داشته است؛ به دليل موانع و مشكلاتي كه افراد ناصالح ايجاد ميكردند، امكان تحقق همه قوانين اسلامي در جامعه ميسر نبود. از اين رو حكومت عدل مهدوي همه قوانين تعطيل شده را دوباره اجرا و حتي برخي از قوانين اجرا نشده را كه جديد جلوه ميكنند، زنده خواهد كرد (حكيمي، 1381: ۱84-۱75).
برخي از راهکارهاي تحول در سيستم مديريتي عبارتند از:
ـ پرورش نيروهاي مستعد با برنامه ريزي براي آموزش و پرورش و آموزش عالي (تخصّص و تعهّد)؛
ـ مبارزه با فساد اداري و اخلاقي و جلوگيري از ريخت و پاش و بخششهاي نابرابر؛ و نظارت دقيق و فراگير بر اين امور؛ ايجاد وحدت و همدلي.
5-2-5 تحول در سيستم امنيتي و قضايي کشور: هدف قيام حضرت مهدي برقراري عدل و داد در جهان است. تعبير «يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً» گوياي مهمترين ويژگي حكومت آن حضرت است. در روايات آمده است كه عدالت و مساوات آن حضرت به گونهاي خواهد بود كه نياز همة نيازمندان برطرف شده و افراد مستحقي براي پرداخت صدقات يافت نخواهند شد (يزدى، 1422، ج2: 253). نظام قضايي موظف است ضمن اينکه خود عدالت و داد را برقرار ميسازد، با برخورد قاطع و عادلانه مانع وقوع ظلم و تعدي به حقوق ديگران شود و ديگر کسي به کسي ظلم نكند (خزاز، 1401: 275).
برخي اصول لازمه در تحول سيستم امينتي و قضايي عبارتند از:
الف. عدالت اجتماعي و مساوات: حضرت علي فرمود: در زمان دولت مهدي خواهيد ديد که سيره عادلانه چگونه خواهد بود (مجلسى، 1403، ج51: 130). عدالت اجتماعى به معناى تعادل و توازن در كليه جريانهاى اقتصادى جامعه است و نظام توليد و توزيع مصرف را در بر مىگيرد. رعايت قاطع اصل عدالت و مساوات موجب تعديل ثروتها و برابرى در توزيع كالاها و مواد مورد نياز همه مردم است.
امنيت رواني و اجتماعي: امنيت و آرامش از نعمتهاي بزرگ الاهي و بستري براي تکامل مادي و معنویِ جامعه انساني و رشد اقتصادي است. امام صادق فرمود:
سه چيز است که همه مردمان بدان محتاجند: امنيت، عدالت و فراواني (همان، ج75: 234). وجود نازنين ائمه اطهار و امام عصر هم مايه امنيت و اَمان اهل زمين شمرده شده است (صدوق، 1395، ج2: 485). قرآن کريم امنيت در دولت موعود را يکي از وعدههاي حتمي الاهي ميشمارد (نور: 55) امام صادق فرمود:
وقتي قائم قيام کند، حکومتش را بر اساس عدالت برقرار ميسازد و ظلم و جور را بر ميچيند، و جادهها در پرتو وجودش امن و امان ميشود (حرعاملي، 1425، ج5: 180).
در عصر ظهور، به قدري امنيت و آرامش عمومي در جامعه حاکم ميشود که به فرموده حضرت علي در آن زمان حتي حيوانات درنده و چارپايان با يکديگر در صلح و صفا به سر ميبرند (صدوق، 1362، ج2: 626). البته تقويت بنيه نظامي و استيلا بر قلمرو جامعه اسلامي و آمادگي براي مقابله با توطئه چيني و دسيسههاي دشمنان نيز در جهت ايجاد امنيت امري ضروري است.
6-2-5. ايجاد وحدت و تعامل در بخشهاي دروني و خارجي (با اديان ديگر): درباره امام عصر آمده است: او كسي است كه وحدت كلمه را ايجاد ميكند و نعمت را كامل ميسازد (يزدى، 1422، ج1: 168). بر اساس اين روايت در طول انقلاب و بعد از آن نيز همه انسانها از تفرقه، جدايي، اختلاف و چندگانگي به دور خواهند بود (کارگر، 1386: 83 – 122). اين همدلي و اتحاد كم نظير در همه امور، حتي در اعتقادات و باورها به وجود خواهد آمد. امام صادق فرمود:
به خدا قسم! در آن روز اختلافات ميان ملّتها و دينها رفع ميشود.(حلى، 1421: 436)؛ كينهها و دشمني از قلوب بندگان ميرود و درندگان و چهارپايان در صلح [با هم] زندگي ميكنند (صدوق، 1362، ج2: 626).
براساس رواياتي که بقاي اهل کتاب را در دولت کريمه بيان ميکنند، باز هم با اخذ جزيه، حقوق همگان محترم بوده و با تعامل و رأفت در کنار هم زندگي خواهند کرد. حتي امام براي ايجاد تعامل و همدلي بيشتر، انجام دادن واجب را بر مستحب مقدم ميكند و ميفرمايد:
کساني که حج يا مناسک مستحب بهجاميآورند، يا حجر الاسود را استلام ميکنند و يا طواف مستحبي انجام ميدهند، آن را به کسانيکه حج واجب دارند واگذار کنند (كلينى، 1407، ج4: 427).
امام صادق فرمود:
مهدي ميان افراد صلح و مودت ايجاد ميکند و آشفتگيها و پراكندگيها و تفرقهها را برطرف ميسازد (همان، ج1: 313).
نتيجهگيري
نياز به الگويي شايسته و کامل يکي از بديهياتي است که هيچ کس نميتواند آن را انکار كند. البته روشن است که هر الگویِ ادعايي نميتواند مورد اقتدا و تأسّي قرار گيرد. بدين جهت در آشفته بازاري که هر گروه و مکتبي ادعاي معرفي بهترين اسوه و الگو را براي جهانيان دارد، رسيدن به اين غرض کاري دشوار مينمايد. با سيري اجمالي در تاريخ گذشته و معاصر ميبينيم که حتي شاخص ترين اين اسوههاي ادعايي مانند دموکراسي، ليبراليسم، کمونيسم و اومانيسم نه تنها نتوانسته اند به مقصد برسند، بلکه مانند کمونيسم به افول دچار شدهاند، يا مانند ليبراليسم در سراشيبي سقوط قرار دارند. در اين ميان تشيع به عنوان مکتبي پويا و بافرجام، با انديشه ناب مهدويت تنها مکتبي است که رو به تعالي و رشد است و براي کمال و سعادت انسانها برنامه جامع و روشني دارد. بدين جهت معرفي شايسته و بايسته آن ميتواند جوابگوي بسياري از سؤالات و نيازهاي فطري و ظاهري بشر باشد. بهترين شيوه براي معرفي آن، اجرايي كردن بخشهايي از آن با توجه به شرايط موجود است. بي شک بدون حضور دوازدهمين امام معصوم شيعه اين امر به صورت کامل محقق نخواهد شد.
به نظر برخي از آنجا که آرمان شهر مهدوي هنوز اتفاق نيفتاده و امري مجهول است، نميتواند الگو باشد. اما آنها غافل از اين مطلبند که اولاً، لازم نيست الگو در گذشته اتفاق افتاده باشد تا بتوان از آن الگوگيري کرد؛ ثانياً، در مورد دولت کريمه مهدوي روايات يقيني و متعددي وجود دارد که با جمعآوري آنها ميتوان چشم اندازي قابل اجرا از آن ترسيم کرد و بخشهايي را که با شرايط فعلي مقدور است، اجرا کرد. البته شيعه ادعا ندارد که تمام وجوه و ابعاد اين دولت موعود در روايات تبيين شده است؛ اما فقدان اين موارد مانع الگو برداري از آن نميشود.
با توجه به احساس نياز نظام به تدوين يک الگوي ارزشي و بومي که رهبر فرزانه انقلاب آن را «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» ناميدند، سبب شد در اين نوشتار امکان الگوگيري از آموزه مهدويت مورد بررسي قرار گيرد. در اين مجال سعي گرديد ابتدا ضرورت الگوگيري و اهمیّت رعايت ارزشها و موازين در الگو برداري روشن شود. سپس ضمن تاکيد به امکان الگوگيري از اين دولت موعود، با بيان ده مورد به ضرورت الگوگيري از اين آرمان شهر پرداخته شود. آموزه اعتقادي امامت و استلزامات سياسي آن، هويت بخشي مهدويت به زندگي سياسي- اجتماعي شيعه، بحران ايدئولوژيهاي بشري در جهان امروز و احياي اسلامگرايي، ضرورتهاي زندگي سياسي امروز و نياز به آينده نگري، بحران عدالت در جهان معاصر و توجه به منجي گرايي در جهان امروز، جهاني شدن و چشم انداز فرج، گرايش به معنويت و کرامت انساني در جامعه، حتمي و جهانشمول بودن دولت کريمه مهدوي، بي بديل و نيک فرجام بودن حکومت امام عصر، نقش ايرانيان در تحقق دولت کريمه از جمله علل ضرورت الگوگيري از اين انديشه ناب معرفي گرديد.
روشن است که ميبايست ساز و کاري براي چگونگي الگوبرداري از وجوه ممکن تبيين شود. نگارنده با معرفي سه روش به اين امر ميپردازد. اين روشها عبارتند از: طراحي استراتژي يا راهبرد؛ شبيه سازي يا الگوبرداري تا حد ممکن؛ زمينه سازي براي تحقق دولت موعود. در ادامه براي اجرايي ساختن اين وجوه الگويي، در دو بخش مطالب ارائه گرديد. ابتدا به برخي از عناوين شاخصِ مواردِ قابل الگوگيري از آرمان شهر مهدوي پرداخته شد. در بخش دوم نيز تبيين برخي وجوه الگويي قابل اجرا و راهکارهاي عملياتي کردن آنها بيان شد. در اين مجال 6 راهکار پيشنهاد گرديد که عبارتند از: ايجاد تحول عميق ديني و اخلاقي؛ ايجاد تحول علمي و فرهنگي؛ تحول در نظام اقتصادي و سرمايه گذاري کشور؛ تحول در سيستم اداري و مديريتي کشور؛ تحول در سيستم امنيتي و قضايي کشور؛ ايجاد وحدت و تعامل در بخشهاي دروني و خارجي (با اديان ديگر).
اميد است با تدوين نهايي اين الگو بتوان گامي عملي براي معرفي دولت الگو به جامعه جهاني برداشت و بعد از آن نيز براي زمينهسازي تحقق آن دولت موعود گامي بلندتر پيمود.
منابع
قرآن کريم
نهج البلاغه
ابن طاووس، على بن موسى، الف (1416ق) التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، قم، بيجا.
ـــــــــــــــــــــ، (1416ق). الملاحم و الفتن. 1جلد، قم، مؤسسة صاحب الأمر، قم.
اربلى، على بن عيسى (1381). كشف الغمة في معرفة الأئمة، تبريز، بنيهاشمي.
ازکيا، مصطفي (۱۳۷۷). جامعهشناسي توسعه، تهران، موسسه نشر علم.
بهروزي لک، غلامرضا (1384). درآمدي بر مسايل سياسي دكترين مهدويت، فصلنامه انتظار موعود، قم، مرکز تخصصي مهدويت، شماره16.
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد (1410ق). غرر الحكم و درر الكلم، قم، دارالكتاب الاسلامي.
جعفري، محمدصابر (1381). مهدي انکاري و انتظار ستيزي، فصلنامه انتظار موعود، قم، مرکز تخصصي مهدويت، شماره 5،.
حر عاملى، محمد بن حسن (1425ق). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بيروت، اعلمي.
حكيمي، محمد (1381). عصر زندگي، قم، بوستان كتاب.
حلى، حسن بن سليمان، (1421ق). مختصر البصائر، قم، مؤسسة النشر الاسلامي.
حميرى، عبد الله بن جعفر (1413ق). قرب الإسناد، قم، مؤسسه آلالبيت.
خامنهاي سيدعلي (1392). الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي.
خزاز رازى، على بن محمد، (1401ق). كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر، قم، بيدار.
خميني روح الله (1386). كلمات قصار، پندها و حکمتها، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
ـــــــــــــ، (1385). ولايت فقيه، تهران موسسه تنظيم نشر آثار امام.
دارمستر، جيمز، (بيتا) مهدي از صدر اسلام تا قرن سيزده هجري، ترجمه محسن جهان سوز، تهران، بينا.
ديلمي حسن بنمحمد (بيتا) ارشاد القلوب، بيروت، مؤسسه اعلمي.
رجالي تهراني عليرضا، الف (1389). بررسي و نقد نظرات پروفسور هانري کُربَن درباره مهدويت، فصلنامه انتظار موعود، قم، مرکز تخصصي مهدويت، شماره 32.
ــــــــــــــــــــ، ب (1389). يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان، قم، نبوغ.
شفيعي سروستاني اسماعيل (1381). درآمدي براستراتژي انتظار، تهران نشر موعود.
صدر الدين شيرازى، محمد بن ابراهيم (1382). شرح أصول الكافي (صدرا)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
صدوق، محمد بن على (1376)، الأمالي، تهران، كتابچي.
ــــــــــــــــ(1363)، الخصال، مصحح علياكبر غفاري، قم، جامعه مدرسين.
ــــــــــــــــ (1395ق)، كمال الدين و تمام النعمة، مصحح: علي اكبر غفاري، تهران، اسلاميه.
طباطبايي، سيد محمّدحسين (1374). الميزان في تفسير القرآن، ترجمه موسوى همدانى، قم، اشارات جامعه مدرسين.
طبرسى، احمد بن على (1403ق). الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضي.
طبرى، محمد بن جرير بن رستم (1413ق). دلائل الإمامة، قم، بعثت.
طريحي، فخر الدين بن محمد (1375). مجمع البحرين، تهران، مرتضوي.
طوسي، محمد بن حسن (1411ق). الغيبة، قم، دارالمعارف اسلاميه.
عبدياني نرجس (1387). ظرفيت الگو دهي مدينه فاضله مهدوي در توسعه سياسي جمهوري اسلامي ايران، قم دانشگاه باقرالعلوم، پايان نامه کارشناسي ارشد.
عرفان اميرمحسن (1389). دولت خدا، تهران، آينده سازان.
علم الهدي سيد مرتضي (1410ق). الشافي في الامامه، تهران، مؤسسه الصادق.
فارابي، ابونصر محمد(1379). رساله المله، فصلنامه علوم سياسي، شماره ۱۲.
قائمي مقدم، محمد رضا، (1382)، روش الگويي در تربيت اسلامي، مجله معرفت، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، شماره 69.
قرائتي محسن (1383). تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن.
قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله (1409ق). الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدي.
قمي، شيخ عباس (1391) مفاتيح الجنان، مصحح: حسن تفكري، قم، پيام مقدس.
کارگر، رحيم (1386). بسيج و كنش جمعي در انقلاب جهاني مهدوي، فصلنامه انتظار موعود، قم، مركز تخصصي مهدويت، شماره 23.
كلينى، محمد بن يعقوب (1407ق). الكافي، تهران، الإسلاميه.
مازندرانى، محمد صالح بن احمد (1382). شرح اصول كافي، تهران، المكتبة الاسلامية.
مجلسى، محمد باقر (1403ق). بحار الأنوار، بيروت، داراحياء التراث العربي.
مفيد، محمد بن محمد (1413ق). الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره شيخ مفيد.
مکارم شيرازي، ناصر (1374). تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامي.
منصور، جهانگير (1382). قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تهران، نشر آگاه.
موحديان عطار، علي (1389). گونه شناسي انديشه منجي موعود در اديان، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
مور، تامس (بيتا). آرمانشهر «يوتوپيا»، ترجمه داريوش آشوري، خوارزمي، تهران.
موسوياصفهاني، سيدمحمّد تقي (1379). مکيالالمکارم، ترجمه مهديحائريقزويني، تهران، بدر.
مهدي زاده، حسين (1382). تقليد از الگوها، آسيب شناسي و راههاي آسيب زدايي، مجله معرفت، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، شماره۶۷،
نعماني، محمد بن ابراهيم، (1397ق). الغيبة، تهران، صدوق.
هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله (1400ق). منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، تهران، مكتبة الاسلاميه.
يزدى حايرى، على (1422). إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، بيروت، مؤسسه الأعلمي.
نرمافزارها
نرم افزار جامع الأحاديث 5/3، قم، مرکز کامپيوتري نور.
نرم افزار جامع التفاسير، قم، مرکز کامپيوتري نور.
سايتها
سايت مرکز جهاني حضرت وليعصر
[1]. جامعه آرماني، در اصطلاح متفکران اسلامي و مترجمان فلسفه يونان و آثار افلاطون، «مدينه فاضله» و در تعابير جامعه شناسان، مترجمان و پژوهندگان فلسفه ي غرب، «آرمان شهر»، «اتوپيا» و در ادبيات فارسي، «ناکجاآباد» ناميده شده است) .ر.ک: محمدي آشناني، علي، 1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم).
[2]. بخشي از مطالب اين بخش از اين مقاله برداشت شده است. (بهروزي لک، انتظار موعود، تابستان 84، شماره 16: 125 – 129).
[3]. «يوتوپيا» يا «اتوپيا» واژه اي است يوناني كه اولين بار «تامس مور» آن را ساخته و به كار برده است. اين كلمه از ريشة يوناني ou - topos به معناي «هيچستان» است كه حكيم متأله سهروردي از آن «به ناكجا آباد» تعببير كرده است. رك: كتاب آرمانشهر تأليف تامس مور ترجمه داريوش آشوري.
[4]. نکته: يکي از آسيبها در طرح مباحث مهدويت «تطبيق» است، بدين جهت ما هرگز درصدد تطبيق نظام جمهوري اسلامي ايران با رواياتِ مبيّن نقش مردمان مشرق زمين نيستيم؛ هرچند به صورت قطعي هم نميتوانيم بگوييم نظام جمهوري اسلامي ايران همان دولت زمينهساز اشاره شده در روايات نيست؛ بلکه فقط با کمک اين روايات درصدد بيان نقش شيعيان مشرق زمين و برانگيختن اين شور و حال و تلاش براي رسيدن به نقطه مطلوب هستيم تا به نوبه خود گامي در راه تحقق آن دولت کريمه برداشته باشيم (ر.ک: کارگر، ش 23، 1386).
[5]. قطايع، زمينهايي از اراضي خراجي است که از راه امتياز دادن، به نزديکان حکام و سلاطين، داده ميشود و اين گونه بذل و بخششهاي خودسرانه، موجب تشکيل طبقه ممتاز در جامعه ميشود. (طريحي، 1375، ج4: 381)
نویسندگان:
سيدابوالفضل موسوي آقداش - روح الله شاكري زواردهي