در میان مجموعه روایات مهدوی، روایات نشانههای ظهور از پرتعدادترین روایات به شمار میروند. صدور این حجم وسیع از روایات، منشأ طرح این پرسش میشود که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانههای ظهور چه اهدافی داشتهاند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان از دشواریهای عصر غیبت که طبیعتاً از نظر پیشوایان معصوم دور نبوده کمک گرفت. در عصر غیبت، جامعۀ شیعه با دشواریهای متعددی همچون طولانی شدن دوران غیبت، غفلت، مدعیان دروغین، قیامهای باطل و دشواری شناسایی امام مهدی(عج) در هنگام ظهور روبهروست. بر این اساس، حل این
گفتمان مهدوی
انتظار ظهور ولي عصرانتظار منجي موعود داراي فلسفه خاص و جلوهها و آثار گوناگون ميباشد. كساني كه خود را منتظر حضرت قائم(عج) ميدانند بايد آثار و ارزشهاي برخاسته از فرهنگ مهدويت را در فكر و انديشه، سيره و روش، گفتار و رفتار و هر گرايش و عملكرد در عرصههاي حيات فردي و اجتماعي و سياسي به تجلي در آورند و به اين وسيله اولاً به درستي و باخلوص و صداقت، تابع امام عصر(عج) باشند.ثانياً از آثار گوناگون انتظار راستين بهرههاي فراوان ببرند و اميد و تلاش و طراوت و نشاط را در هر عمل و كنش خويش به عينيت در
پیشینه چرایی غیبت به قبل از تولد حضرت حجت باز میگردد؛ زمانی که فلسفه غیبت در میان مردم مطرح و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السلام در مقام پاسخگویی به آن برآمده اند.هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامههای مترقی آن وجود دارد که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا میخواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمیتوانند به تمام اسرار آگاه باشند.غیبت ولی عصر علیهالسلام از رازهای بسیار پیچیدهای است که با ظهور او همه حقیقت روشن میگردد. عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: امام صادق علیه
ضمن تبریک ایام نیمه شعبان ولادت قطب عالم امکان، عدالت گستر جهان، جان جانان امام عصر(عج)-روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه فداه- در این مطلب قصد داریم با استفاده از براهین عقلی و همچنین روایات اهل تسنن به اثبات وجود امام عصر(عج) بپردازیم.در مورد براهین عقلی قبلاً نیز در 3 پست در مورد امامت و اثبات وجود و عصمت امام، براهین عقلی را ذکر کردیم
براهین و ادله وجود امام زمان(عج).
ادله عقلی:
دلیل نخست:
اساساً چرا وجود حجّت الهی لازم است؟
مقدّمه اوّل: انسانها مکلّفند. پس
دوازدهمین حجت خدا حضرت صاحب الامر،امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف است که در قرآن کریم با عنوان بقیّة اللّه در مورد روز ولادت آن حضرت در منابع تاریخ اختلاف چندانی به چشم نمیخورد؛زیرا از نظر اکثریت قریب به اتفاق مورخین و اشخاص صاحب نظر، روز پانزده شعبان به عنوان روز تولد آن بزرگوار پذیرفته شده است.اما در سال (1)-سورهء هود(11):86.تولد وی اختلاف نظرهایی وجود دارد.بدیهی است که این اختلاف به دلیل مخفی نگاه داشتن تولد آن حضرت به وجود آمده است.شیخ مفید سال تولد آن حضرت را 255 هجری ذکر کرده
اصالت تاريخيِ باور به منجي موعود، از مباحث مهمي است كه در روزگار ما برخي آن را به رشتة نقد كشيدهاند. با بررسي توصيفي ـ تحليلي نخستين منابع تاريخي و روايي به اين نتيجه دست يافتيم كه اصالت اين آموزه و انتساب آن به شيعيان عصر حضور امامان معصوم(ع) از زمان اميرمؤمنان علي(ع) و در تمام طول عصر حضور قابل اثبات و ريشهيابي است. آنچه بيشتر در طول اين دوره در بوتة اختلاف يا ابهام بوده، شناخت شخص مهدي موعود بوده است كه با توجه به اوضاع دشوار سياسي عصر حضور براي بيان معارف شيعي، روند تدريجي بيان و تثبيت
اعتقاد به رجعت يکي از عقايد مسلم و ترديد ناپذير شيعه است، که همزمان با ظهور مهدي آل محمد (عج) برخي از امامان معصوم (عليهم السلام) همانند امير مؤمنان (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و برخي از مؤمنان حقيقي و پيروان اهل بيت به اذن پروردگار زنده خواهند شد و بار ديگر به دنيا باز ميگردند. بازگشت اين عده نه تنها غير ممکن نيست، بلکه از نظر قرآن کريم اين پديده امري مسلم است که آيات متعددي از آن سخن گفته است.
رجعت چيست؟
رجعت در لغت به معني بازگشت مي باشد که در اصطلاح به معني بازگشت
احاديثي كه نزول حضرت عيسي را در زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام بيان ميكند: در صحيح مسلم آمده است:156 حدثنا الْوَلِيدُ بن شُجَاعٍ وَهَارُونُ بن عبد اللَّهِ وَحَجَّاجُ بن الشَّاعِرِ قالوا حدثنا حَجَّاجٌ وهو بن مُحَمَّدٍ عن بن جُرَيْجٍ قال أخبرني أبو الزُّبَيْرِ أَنَّهُ سمعع جَابِرَ بن عبد اللَّهِ يقول سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ من أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ على الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قال فَيَنْزِلُ عِيسَى بن مَرْيَمَ صلى الله عليه وسلم فيقول
بررسی اومانیسم و اندیشه مهدویتبراساس آموزههای وحیانی اسلام و دیگر ادیان، افقی روشن پیش روی عالمیان وجود دارد که تمامی دغدغههای بشر در آن پایان میپذیرد. عصر ظهور، سرآغاز حیات راستین انسانهاست که در آن همه آرمانهای بشری از جمله عدالت، امنیت، رفاه و عزت برای همگان محقق میگردد.در این نوشتار، برخی از مؤلفههای این سنت الهی را در فرجام تاریخ، با اندیشه اومانیسم میسنجیم؛ اندیشهای که بنیان بسیاری از ایسمهای موجود به شمار میرود. از اینرو، در آغاز به چرایی و ماهیت مؤلفههای اومانیسم، اشاره
«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1
و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما