چکیده
«قصص» از جمله اسلوب های بیانی قرآن است که نظر به میزان پردازش آیات، از جنبه های گوناگون حائز اهمیت می نماید. یکی از این جوانب، میزان اثرگذاری کارکردهای کلامی فرق در تفسیر قصص است. با توجه به این موضوع، «کرامیه» که از فرق مهم کلامی است، نظر به باورهای منسوب در اصول توحیدی و نقش مهم این موازین در تفسیر، خیزش مطالعاتی زیادی را به خود معطوف داشته است. ازآنجاکه مبانی کلامی هر فرقه در قالب متون منتسب جلوه گر می شود، این پژوهش به بررسی تحلیلی بازتاب این اندیشه ها در قصص «تفسیر سورآبادی»، به